عکس پروفایل عطاع

عطا

۴۶عضو
عکس پروفایل عطاع
۴۶ عضو

عطا

«عطایی» است ماندگار از نوشتن تا فکر کردن و بعد به سرانجام رساندن آن چه درست ترین است!

۲۷ دی ۱۴۰۱

thumnail
از آن مصیبت‌های است که گاهی خواسته و ناخواسته در قلب را می‌زند و بی‌اجازه اتراق می‌کند! یک‌جوری که حتی خودت هم نمی‌فهمی مشغول تعریف کردنی از داشته‌هایت!اعوذ بالله السمیع العلیم
@aabinevis

۶:۰۷

thumnail
undefinedشبیه بغض نوزادی که ساعت‌هاست می‌گریدپراز حرفم کسی اما، زبانم را نمی‌فهمد
@aabinevis

۶:۱۱

۱ بهمن ۱۴۰۱

thumnail
؟؟چرا خود انتظار، یک جور فرج است؟!...یک هفته‌ی دیگر به یاد تو، بسم‌الله
@aabinevis

۴:۵۳

۲ بهمن ۱۴۰۱

thumnail
دوباره وقت پناهندگی است!پناهنده شدن به اصل عشق به اصل نوازش به اصل خیر خدا خیر مطلق است. به زبانم که می‌چرخد یا من ارجوه لکل خیر یعنی خودت را می‌خواهم با همه‌ی آن‌چه برایم می‌خواهی!ماه رجب ماه تمرین است. تمرین همین که بخواهم هر چه را او می‌خواهد. اگرچه خارج از قواره‌ی روح تنگ من است اما امیدم به تغییری است که برایم مهیا کند.خدایا؛ نفسم را به سمت خوبی و خیر هدایت کن و نگذار غیر ازین باشم...اللهم ارزقنا
#ماه_رجب@aabinevis

۶:۲۵

1322458880_-1626817294 (1).mp3

۱۵:۳۷-۱۱.۰۳ مگابایت

۶:۲۶

۴ بهمن ۱۴۰۱

thumnail
undefinedدیروز برای انجام کاری تو رفتن و اومدن متوسل شدم به اسنپ‌.مسیر دور بود اولیه به محض ارسال گزینه «عجله دارم» سر و کله‌ش پیدا شد. تو ماشین یه ریز حرف می‌زد کاشف به عمل اومد عصرا می ره بنگاه املاک!! مثلا کمک خرج و لابد مبتلا طیبا!کلی رو دور دفاع از پول جمع کردن به هر قیمتی افتاده بود. بحث باهاش فایده ای نداشت پرسیدم شما که اون دور و بر بودی چرا قبول نکردی تا قبل گزینه‌ی عجله دارم بیای مسافر رو ببری؟با پررویی گفت: بیست تومن هم بیست تومنه!!!و صدالبته در باره تجربیات املاکیش اونقدر داد سخن داد که به زعم خودش ثابت کنه معامله از نوع چرپ و شیرینش خوبه و بدجور دنبال همین قسم معاملات بود. یجوریم توضیح می‌داد که یعنی عقل کل منم و رسیدن به حیات طیبه همین است و بس! تو دلم گفتم نوش جان. تو این دنیای گرد کوچیک بچرخ تا بالاخره یه روزی یه جایی، حس واقعی از معامله‌ی شیرین!!!! به سبک خودت واست معنا بشه.تو تریپ تأسف به حال روزش بودم که تو مسیر برگشت خورم به تور یه راننده خانم. خوش صحبت و مؤدب. ازونایی که اگه لازم بود حرف می‌زد. با یه کمی پرس و جو، کاشف به عمل اومد این یکی هیچ چشم‌داشتی به حضرت پول نداره! کار می کنه با شرافت که زندگیش بچرخه. با این که خروار مشکل رو سرش ریخته بود و چهره‌ای پیر و شکسته‌ش اینو ثابت می‌کرد اما اونقدر آرامش داشت که نشون داد تو دنیا غیر پول چیزای دیگه‌ای هم هست!فکری شدم چجوریاس داستان آدمیزاد؟! و خدایا برس به داد فکر و عملمون که فرصت زیاد نیست .برای این دومی زبونم فقط به دعا چرخید از نوع ته دلی. تو این روزای مبارک ذکر و فکر ماه رجب درس خوبی داشت این رفت و برگشت اسنپی از عرض تهران بزرگ.اللهم وفقنا لما تحب و ترضی
@aabinevis

۵:۵۱

thumnail

۵:۵۱

۶ بهمن ۱۴۰۱

thumnail
undefinedچه بهانه‌ای قشنگ‌تر، دل‌چسب‌تر و عارفانه‌تر ازین روزها داریم که برای هم دعا کنیم؟!دل آدما نیازمند خلوت کردنه وخدایی که خلقش کرده این روزها و شب‌های مقدس رو بهش هدیه داده تا بارونی بشه و‌پاک. یکی از نشانه‌های قدرشناسیش دعا برای دیگرانه!حال دلتون همیشه خوب. دعاتونم مستجاب
#ماه_رجب#لیله_الرغائب@aabinevis

۵:۲۶

thumnail
undefined️ ستارگان راهشهید مدافع حرم علی‌رضا جیلانت ۶۲ ش ۹۸undefinedاهل بروجن بود. عمویش که در دوران دفاع مقدس و در خوزستان شهید شد، نامش را گذاشتند روی برادرزاده‌ای که آن روزها کسی نمی‌دانست سرنوشت او هم مثل عمویش رقم خواهد خورد.
علی‌رضا بزرگ شد. خیلی چیزها را به چشمش دید. می‌دانست هم‌نام عموی شهیدش شده و خواست تا شبیه او زندگی کند. زندگیش معمولی بود مثل خیلی از آدم‌های این شهر. با این حال چیزی کنج دلش جوانه کرده بود که کم‌کم داشت ریشه می‌دواند و محکم می‌شد. روایت سوریه و دفاع از حرمت حرم که رقم خورد، بال گرفت. چند باری رفت و آمد. یک بار هم به خاطر مراسم فوت مادرش. اما هر بار مثل کبوتر جلد، بعد چند روز بال می‌گرفت و فی‌ سبیل‌ الله در جبهه‌های نبرد علیه تکفیری‌ها می‌ماند و می‌جنگید و برمی‌گشت. آن‌قدر مهمان سپاه مدافعین حرم ماند تا بالاخره در شب شهادت امام رضا علیه‌السلام برات کمال گرفت و در منطقه‌ی بوکمال سوریه به خیل شهدا پیوست و بعد چند سال فاصله به عموی شهیدش ملحق شد. خانواده جیلان حالا دو علی‌رضا داشتند که به گرفتن سردوشی شهادت نائل آمده بودند. مدافعانی برای حریم و حرم.undefinedروح هر دوی آن‌ها شاد.اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#ستارگان_راه#و_حسن_اولئک_رفیقا@aabinevis

۵:۵۴

۱۱ بهمن ۱۴۰۱

thumnail
undefinedداستان توبه کردن‌های هرازگاهی و به شدت تکراری چه تلخ است و خداست که روبروی این همه تلخی، شیرینی خودش را به کام جانمان می‌ریزد که بی‌خیال ندید گرفتم، دوباره از اول!
و به قول حمید رضا برقعیundefinedمن استغفار كردم از نگاه تو نمى‌دانماجابت مى‌شود اين توبه كردن‌هاى با اكراه؟!!
@aabinevis

۶:۰۰

thumnail
همین‌جوری!محض دلتنگیمحضی مرورمحض فکر کردن!
@aabinevis

۶:۰۲

۱۵ بهمن ۱۴۰۱

thumnail
undefinedاز وقتی یادم هست نامت را زیر گوشم خوانده‌اند. با بزرگی نامت بزرگ شدم و همه افتخارم این شد که تو پدری. پدری برای همه.پدر که داشته باشی؛یعنی با پشتوانه‌اییعنی تکیه‌گاهی داری. محکم و نستوهیعنی پر از قوت قلبی
اصلا معنای این ولایتی که رمز عبور به جنت الهی است همین است که پدر بودنت را باور کنیم این که تو همه‌ی قدرت نداشته‌ی مایی و محبتی که ما به آن محتاجیم و هیچگاه قرار نیست تمام شود!چقدر خوشبختم که علی مولای ماست.سلام بر تو که مولود خانه خدایی و صاحب دل هایی که عاشقانه و عارفانه دوستت دارند. از آن دوست‌داشتن‌هایی که یک معنی بیشتر نمی‌دهد:بی تو زندگی در هیچ قاموسی معنا نمی‌شود.
@aabinevis

۱۳:۳۲

۱۷ بهمن ۱۴۰۱

thumnail
تبیین زینبیهمه‌ی آن چه که پیش چشم‌های نازنینت اتفاق افتاد و داغ و درد بزرگی را بر دلت گذاشت مانعی برای این که وظیفه و رسالتت را اجرا کنی نبود.تو هرگز زنی نبودی که از حق دفاع نکنی!شاگرد مکتب علی ، دست پرورده‌ی قیام فاطمی و همراهی با برادرانی که ماموریت یکی صلح بود و دیگری قطعه قطعه شدن در راه خدا بزرگ‌تر از این است که در تاریخ گم شود!
تو تبیین کردیگفتی. از حقانیت حسین علیه السلام گفتی و از این که در راه خدا زندگی کردن و شهید شدن عین زیبایی‌ست.تو راه را نشان دادی تا همه بدانند رفاقت باظلم، عمر کوتاهی دارد و ثمره‌ای تلخ برای هر دو دنیا.حالا ماییم و وظیفه‌ی تبیینی که بر دوش داریم. تبیین و گفتن از حقانیت همه آن چه که برای اعتلای دین خدا انجاشده و خواهد شد.undefinedسلام بر دختر امیر مومنان، زینب شجاع و عالمه‌ی غیر متعلمه
@aabinevis

۱۱:۴۷

۱۹ بهمن ۱۴۰۱

thumnail

۱۰:۵۸

۲۰ بهمن ۱۴۰۱

thumnail
undefinedهنگامی که در مشهد بودم، نام آقای خمینی را شنیدم. پس از آنکه در سال ۱۳۳۷ به قم رفتم، در دروس اصول فقه ایشان شرکت کردم و تا در قم بودم، ادامه دادم.undefinedایشان استادی جدّی بود با لباسی مرتّب و فوق‌العاده تمیز. سربه‌زیر وارد جلسه‌ی درس می‌شد، به هیچ‌یک از طلاب نگاه نمی‌کرد، درس خود را با جدّیّت می‌داد، به پرسشها و بحثهای طلاب با دقت و توجّه تمام پاسخ می‌گفت، و بدون آنکه توجّهی به ایجاد ارتباط با طلاب داشته باشد، باز به همان شکل بیرون می‌رفت. اما محبوبیّت بسیاری داشت.undefinedاکنون که می‌اندیشم، از سکوتی که این مرد پیش از اعلام نهضت خود داشت، خیلی متعجّب می‌شوم. اعلامیّه‌هایی که پس از آغاز نهضت صادر کرد، نشان می‌دهد که ایشان همچون آتشفشان خاموشی بوده که یکباره فوران کرده است. همواره گفته‌ام: ریاضت سکوت ایشان، یکی از بزرگترین ریاضت‌ها بوده است. او مصداق کامل انسان مومن بود.undefinedخاطرات خودگفته کتاب «خون دلی که لعل شد» مقام معظم رهبری
#دهه_فجر_مبارک@aabinevis

۶:۵۹

thumnail
undefinedپای عهد ایستادن قیمت دارد!
#دهه_فجر@aabinevis

۷:۰۶

۲۱ بهمن ۱۴۰۱

thumnail
undefinedترس طوفان به دلم راه ندارد وقتی...شانه‌ات یک تنه درمانِ پریشانی‌هاستالسلام علیک یا صاحب الزمان
این انقلاب به اتصال آخرین حجت خداست که سرپا می ماند!وَ قَطَعْتَ دَابِرَ الْمُتَکَبِّرِینَ، وَ اجَتَثَثْتَ‏ أُصُولَ الظَّالِمِینَ، وَ نَحْنُ نَقُولُ‏الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِین‏.
#دهه_فجر@aabinevis

۹:۰۳

thumnail
در راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ شرکت می‌کنم چون صدای قدم‌های منجی عالم نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود...
#دهه_فجر@aabinevis

۹:۰۴

۲۲ بهمن ۱۴۰۱

thumnail
undefinedسوره مبارکه القصص آیه ۵وَنُريدُ أَن نَمُنَّ عَلَى الَّذينَ استُضعِفوا فِي الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّةً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثينَما می‌خواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!undefinedundefinedundefined۴۴ ساله شدی، الحمدللهمبارک همه‌ی آزادگان جهان و به امید روزشمار ظهورundefinedundefinedundefined
#دهه_فجر_مبارک@aabinevis

۶:۲۶

thumnail

۶:۲۶