عکس پروفایل •"💦𝑨𝒃𝒔𝒉𝒂𝒓 𝑺𝒂𝒃𝒛"🌿•

•"💦𝑨𝒃𝒔𝒉𝒂𝒓 𝑺𝒂𝒃𝒛"🌿•

۱۸۵عضو
امروز منتظر ۲ پارت از جادوی پنهان ۲ باشید...
#sabz

۱۲:۱۶

و همینطور سایه

۱۲:۴۵

سلامundefinedاحتمالا دیگ منو نمیشناسین من همون فاکسی م ک اب ابشارو تموم کرد و ابشار خشک شدundefinedundefinedفقط اومدم سلامی عرض کنمو برم البت دلم واسه کانال تنگ شده خییییییلی ببینیم شاید با لایکای پستای سبز و ابشار بشه ی داستانی بنویسم...undefined برگشته است!! #FOX

۱۶:۲۰

فقط بچه ها چون تو گوشی با وب بله نمیشه درست کار کرد و یکم سخته و روی ای او اس هم نصب نمیشه من اگ پستی قرار بدم توی واتساپ برای سبز یا ابشار میفرستم ک بفرستن اینجا اما اگ داستانی چیزی بنویسم خودم اینجا میفرستمundefinedundefinedundefined #Fox

۱۶:۳۸

•"💦𝑨𝒃𝒔𝒉𝒂𝒓 𝑺𝒂𝒃𝒛"🌿•
سلامundefinedاحتمالا دیگ منو نمیشناسین من همون فاکسی م ک اب ابشارو تموم کرد و ابشار خشک شدundefinedundefinedفقط اومدم سلامی عرض کنمو برم البت دلم واسه کانال تنگ شده خییییییلی ببینیم شاید با لایکای پستای سبز و ابشار بشه ی داستانی بنویسم...undefined برگشته است!! #FOX
من خشک نیستماا البته میدونین ک کمی هم سبزه های سبز رو خورد‌..

۲۰:۱۲

ع راستی روباها گیاهخوار نیستنundefined

۱۱:۱۸

راس میگیا... لابد روشون راه رفتی... undefinedundefined

۱۹:۱۹

•"💦𝑨𝒃𝒔𝒉𝒂𝒓 𝑺𝒂𝒃𝒛"🌿•
و همینطور سایه
ببخشبد بچه ها اخه کلاساکون شروع شده ایشالله تمام تلاشم را میکنم فردا بفرستم:)

۱۹:۱۹

thumnail
عععیدتون مبااارک undefined

۱:۱۲

حسین یک کلمه نیست..
حسین یک جمله است
جمله ایست که نهاد، مفعول دارد
حسین ب معنای تشنگی..
به معنای شجاعت
به معنای رفاقت♡
#یا-حسین-غریب💦

۴:۳۵

thumnail
#حسینیAbshar

۲:۳۹

سلام به ممبر های عزیز
از فردا داستان ها گذاشته میشه

۱۸:۱۴

مببر های عزیز به دلیل محرم آبشار تا دوشنبه فعالیتی ندارد:)

۱۳:۳۹

thumnail
جادوی پنهان۲undefined پارت دوم
صبا گفت: ببین ، تو نمیخوای گنج مامانت رو پیدا کنی؟ چند دقیقه سکوت کردم... . امادگی نداشتم تا بفهمم مادرم چی رو از دید همه پنهان گذاشته... ، اما چاره ای نداشتم... . نمیخواستم صبا رو ناراحت کنم و حال خودم بد شه پس گفتم: ام... من دوس دارم سرنخ اول رو پیدا کنم ، جادو یاد بگیرم و با تو و هلیا باشم . حق با توعه . صبا گفت: اووو ، خب من.... ناگهان کسی در زد... . به طبقه پایین رفتم.‌.. . بابا داشت با کسی جلوی در حرف میزد‌... ، صدایش را می شنیدم که می گفت: مطمئنی که باید ببرمش دانشگاه؟ ممکنه دزدیده بشه!!! . فردی که جلوی در بود گفت : چاره دیگه ای نداریم!!! . بابا در را بست... به طرف بابا رفتم ، گفتم: کی بود بابا؟ گفت: ام.. یه فروشنده دوره گرد... ازش یه چیزی خریدم... گفتم: اهان... باشه . به طرف اتاقم رفتم..‌. صبا هنوز انجا بود... گفتم: خیلی عجیبه‌.. گفت : اینکه تو اینقدر ضد حال شدی؟ خب اره عجیبه!!! گفتم: منظورت از ضدحال چیه؟ گفتم که ، میریم گنج رو پیدا می کنیم دیگه!!! گفت: من از اینکه ذوق نداری که دوباره میخوایم بریم به دنیای جادو؟! گفتم: به نظرت ذوق میخواد که دوباره ممکنه دشمن هات دو ببینی؟ حالا بگذریم..‌. ، بابام داشت با یه نفر دم در صحبت میکرد و بهش یه چیزی داد . اما وقتی پرسیدم بابام دروغ گفت که یه فروشنده بوده..‌. صبا گفت: به نظرت کی میتونه باشه؟ گفتم: نمیدونم ، فکر کنم بتونیم با استفاده از جادو اون فرد رو پیدا کنیم و بریم پیشش؟ . صبا گفت: من ردیفش میکنم . صبا رفت به خانه ی خودش و ۳۰ دقیقه بعد پیداش شد و گوی مادربزرگش را اورده بود... . صبا گفت : فقط کافیه وردش رو بخونم و توی ذهنم بیارم که کی رو میخوام پیدا کنم . گفتم: این خیلی باحاله!!! . صبا ورد رو خواند و تصویری نمایان شد...
undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined
#کپی.نشود
#sabz

۱۶:۲۳

thumnail
#Abshat undefinedundefined

۹:۳۱

thumnail
مگه میشه این کارای گوگولی دل ادمو نبرهundefinedundefinedundefined

قیمت های کاراشو هیچ جای دیگه نمی تونی پیدا کنی undefined
بیا توش با تخفیفاش خرید کن undefined
ble.ir/join/ODg2YzI0OD

۱۴:۴۶

سلام منو یادتونه آبشوریم میدونم خیلی وقت بود آبشارسبز توی سکوت بود اما این کارای دوستمه
ممنون میشم حمایتشون کنین رفقا:)

۱۴:۴۷

thumnail
چ قشنگundefined

۱۸:۳۴