ش
معنی: زیاد به قدرت خود مطمئن نباش زیرا انسان نادان همیشه از جانب خودش آسیب میبیند.
قلمرو زبانی: بس: بسیار
قلمرو ادبی: بازو: مجاز از «نیرو و توان»خورد گاو نادان ز پهلوی خویش: ارسال المثل، (انسان نادان خودش به خودش زیان می رساند.)
درس سیزدهم فارسی دهم



قابل توجه دانش آموزان رشته ادبیات:وزن شعر هر دو درس دوازدهم و سیزدهم :فعولن فعولن فعولن فعل بحر عروضی این دو درس:بحر متقارب مثمن محذوف
درس چهاردهم


۱- بود بقالی و وی را طوطی ای / خوش نوایی، سبز گویا طوطی ای
معنی: بقّالی بود که طوطی خوش آواز، سبز رنگ و سخنگویی داشت.
قلمرو زبانی: وی: اوخوش نوا: خوش سخنگویا: سخن گورا: نشانه دارندگی و مالکیتحذف فعل به قرینه لفظی: وی را طوطی بود
قلمرو ادبی: «طوطی»: نماد انسان هایی است که شتاب زده و بر اساس ظاهر داوری می کنندواج آرایی «ی»
۲- در دکان بودی نگهبان دکان / نکته گفتی با همه سوداگران
معنی: طوطی از دکان مراقبت می کرد و با مشتریان هم صحبت می شد و شوخی می کرد.
قلمرو زبانی: بودی: میبودنکته گفتن: شوخی کردنسوداگر: آنکه کارش داد و ستد است، بازرگان، تاجر
قلمرو ادبی: واج آرایی «ن» و «ا»
۳- در خطابِ آدمی ناطق بدی / در نوای طوطیان، حاذق بدی
معنی: طوطی همانند انسانها سخنگو بود و در نغمه خوانی بین طوطیان خوش آواز ترین بود.
قلمرو زبانی: خطاب: رویاروی سخن گفتنآدمی: انسانناطق: سخنگو، گویابُدی: میبود (بن ماضی: بود، بُد؛ بن مضارع: بو)نوا: نغمه و آوازحاذق: ماهر، چیره دست
قلمرو ادبی: واج آرایی «ا»
۴- جست از صدر دکان، سویی گریخت / شیشه های روغنِ گُل را بریخت
معنی: طوطی از بالای دکان پرید و به سمتی دیگر فرار کرد و در همین حال شیشه های روغن گل را بریخت.
قلمرو زبانی: جستن: پریدن، جهیدن (بن ماضی: جست، بن مضارع: جه)صدر: بالا، سینهگریخت: فرار کرد (بن ماضی:گریخت، بن مضارع: گریز)
قلمرو ادبی: گریخت، بریخت: جناس ناهمسان
۵- از سوی خانه بیامد خواجه اش / بر دکان بنشست فارغ، خواجه وش
معنی: صاحب طوطی از خانه به مغازه آمد و با خیال آسوده و مثل سروران و بزرگان در مغازه نشست.
قلمرو زبانی: خواجه: سرور، آقافارغ: آسوده (هماوا؛ فارق: جدا کننده)خواجه وش: کدخدامنشوش: مانند
قلمرو ادبی: واژه آرایی: خواجهخواجه وش: تشبیه.
۶- دید پر روغن دکان و جامه چرب / بر سرش زد، گشت طوطی کل ز ضرب
معنی: (اما ناگهان) بقال دید دکان پر از روغن است و لباسش چرب شده است. پس عصبانی شد و چنان بر سر طوطی کوبید که پرهای سر طوطی ریخت و کچل شد.
قلمرو زبانی: جامه: پارچهمرجع «ش» در«سرش»: طوطیکل: مخفّف کچلگشت: شدضرب: زدن
قلمرو ادبی: چرب، ضرب: جناس ناهمسانایهام: کل (۱- کچل؛ ۲- گنگ) [کتاب راهنمای معلم]
۷- روزکی چندی سخن کوتاه کرد / مرد بقال از ندامت آه کرد
معنی: طوطی چند روزی سخن نگفت و مرد بقال از روی پشیمانی آه حسرت میکشید.
قلمرو زبانی: روزک چندی: چند روز اندک؛ «ک» نشانه کمی و تقلیلندامت: پشیمانی، تأسف
قلمرو ادبی: سخن کوتاه کردن: کنایه از «سکوت کردن»
۸- ریش برمیکند و میگفت: ای دریغ / کآفتاب نعمتم شد زیر میغ
معنی: خود را میزد و میگفت: «افسوس» که آن طوطی زیبایم از بین رفت. (از سخن گفتن افتاد). طوطیای که باعث رزق و روزی دکان من بود.
قلمرو زبانی: دریغ: افسوسشد: رفتمیغ: ابر
قلمرو ادبی: کنایه: ریش بر کندن (پشیمان شدن و افسوس خوردن)آفتاب نعمت: اضافه تشبیهیآفتاب، میغ: تناسب، تضادآفتاب نعمتم … میغ: کنایه از «از دست دادن نعمت»
۹- دست من بشکسته بودی آن زمان / چون زدم من بر سر آن خوش زبان
معنی: ای کاش آن زمان که من بر سر طوطی خوش آوازم زدم، دستم میشکست.
قلمرو زبانی: چون: هنگامی کهبودی: می بود (بن ماضی: بود، بُد؛ بن مضارع: بو)
قلمرو ادبی: دست، سر، زبان: تناسبزبان، زمان: جناس ناهمسانزبان: مجاز از سخنواج آرایی: «ن».واژه آرایی: من
۱۰- هدیه ها میداد هر درویش را / تا بیابد نطق مرغِ خویش را
معنی: مرد بقّال به هر نیازمندی کمک میکرد تا شاید طوطی دوباره سخن بگوید.
قلمرو زبانی: درویش: تهیدست، گدارا: بهنطق: سخن گفتنمرغ: پرنده
۱۱- بعدِ سه روز و سه شب، حیران و زار / بر دکان بنشسته بد نومیدوار
معنی: بعد از سه شبانه روز سرگردان و ناامید و بیچاره با ناامیدی در دکّانش نشسته بود.
قلمرو زبانی: حیران: سرگشتهزار: درمانده و ناتوان، بیچارهبد: بود (بن ماضی: بود، بُد؛ بن مضارع: بو)نومیدوار: با ناامیدیوار: مانند
قلمرو ادبی: سه: واژه آراییروز، شب: تضادنومیدوار: تشبیه.
۱۲- مینمود آن مرغ را هر گون شگُفت / تا که باشد کاندر آید او به گُفت
معنی: بقّال برای طوطی کارهای شگفت انگیز انجام میداد (ادا و شکلک در میآورد) تا شاید پرنده اش آغاز به سخن گفتن کند.
قلمرو زبانی: گون: گونه، نوعرا: بهشگفت: عجیباندر: درگفت: سخن (اسم)
معنی: زیاد به قدرت خود مطمئن نباش زیرا انسان نادان همیشه از جانب خودش آسیب میبیند.
قلمرو زبانی: بس: بسیار
قلمرو ادبی: بازو: مجاز از «نیرو و توان»خورد گاو نادان ز پهلوی خویش: ارسال المثل، (انسان نادان خودش به خودش زیان می رساند.)
درس سیزدهم فارسی دهم
قابل توجه دانش آموزان رشته ادبیات:وزن شعر هر دو درس دوازدهم و سیزدهم :فعولن فعولن فعولن فعل بحر عروضی این دو درس:بحر متقارب مثمن محذوف
درس چهاردهم
۱- بود بقالی و وی را طوطی ای / خوش نوایی، سبز گویا طوطی ای
معنی: بقّالی بود که طوطی خوش آواز، سبز رنگ و سخنگویی داشت.
قلمرو زبانی: وی: اوخوش نوا: خوش سخنگویا: سخن گورا: نشانه دارندگی و مالکیتحذف فعل به قرینه لفظی: وی را طوطی بود
قلمرو ادبی: «طوطی»: نماد انسان هایی است که شتاب زده و بر اساس ظاهر داوری می کنندواج آرایی «ی»
۲- در دکان بودی نگهبان دکان / نکته گفتی با همه سوداگران
معنی: طوطی از دکان مراقبت می کرد و با مشتریان هم صحبت می شد و شوخی می کرد.
قلمرو زبانی: بودی: میبودنکته گفتن: شوخی کردنسوداگر: آنکه کارش داد و ستد است، بازرگان، تاجر
قلمرو ادبی: واج آرایی «ن» و «ا»
۳- در خطابِ آدمی ناطق بدی / در نوای طوطیان، حاذق بدی
معنی: طوطی همانند انسانها سخنگو بود و در نغمه خوانی بین طوطیان خوش آواز ترین بود.
قلمرو زبانی: خطاب: رویاروی سخن گفتنآدمی: انسانناطق: سخنگو، گویابُدی: میبود (بن ماضی: بود، بُد؛ بن مضارع: بو)نوا: نغمه و آوازحاذق: ماهر، چیره دست
قلمرو ادبی: واج آرایی «ا»
۴- جست از صدر دکان، سویی گریخت / شیشه های روغنِ گُل را بریخت
معنی: طوطی از بالای دکان پرید و به سمتی دیگر فرار کرد و در همین حال شیشه های روغن گل را بریخت.
قلمرو زبانی: جستن: پریدن، جهیدن (بن ماضی: جست، بن مضارع: جه)صدر: بالا، سینهگریخت: فرار کرد (بن ماضی:گریخت، بن مضارع: گریز)
قلمرو ادبی: گریخت، بریخت: جناس ناهمسان
۵- از سوی خانه بیامد خواجه اش / بر دکان بنشست فارغ، خواجه وش
معنی: صاحب طوطی از خانه به مغازه آمد و با خیال آسوده و مثل سروران و بزرگان در مغازه نشست.
قلمرو زبانی: خواجه: سرور، آقافارغ: آسوده (هماوا؛ فارق: جدا کننده)خواجه وش: کدخدامنشوش: مانند
قلمرو ادبی: واژه آرایی: خواجهخواجه وش: تشبیه.
۶- دید پر روغن دکان و جامه چرب / بر سرش زد، گشت طوطی کل ز ضرب
معنی: (اما ناگهان) بقال دید دکان پر از روغن است و لباسش چرب شده است. پس عصبانی شد و چنان بر سر طوطی کوبید که پرهای سر طوطی ریخت و کچل شد.
قلمرو زبانی: جامه: پارچهمرجع «ش» در«سرش»: طوطیکل: مخفّف کچلگشت: شدضرب: زدن
قلمرو ادبی: چرب، ضرب: جناس ناهمسانایهام: کل (۱- کچل؛ ۲- گنگ) [کتاب راهنمای معلم]
۷- روزکی چندی سخن کوتاه کرد / مرد بقال از ندامت آه کرد
معنی: طوطی چند روزی سخن نگفت و مرد بقال از روی پشیمانی آه حسرت میکشید.
قلمرو زبانی: روزک چندی: چند روز اندک؛ «ک» نشانه کمی و تقلیلندامت: پشیمانی، تأسف
قلمرو ادبی: سخن کوتاه کردن: کنایه از «سکوت کردن»
۸- ریش برمیکند و میگفت: ای دریغ / کآفتاب نعمتم شد زیر میغ
معنی: خود را میزد و میگفت: «افسوس» که آن طوطی زیبایم از بین رفت. (از سخن گفتن افتاد). طوطیای که باعث رزق و روزی دکان من بود.
قلمرو زبانی: دریغ: افسوسشد: رفتمیغ: ابر
قلمرو ادبی: کنایه: ریش بر کندن (پشیمان شدن و افسوس خوردن)آفتاب نعمت: اضافه تشبیهیآفتاب، میغ: تناسب، تضادآفتاب نعمتم … میغ: کنایه از «از دست دادن نعمت»
۹- دست من بشکسته بودی آن زمان / چون زدم من بر سر آن خوش زبان
معنی: ای کاش آن زمان که من بر سر طوطی خوش آوازم زدم، دستم میشکست.
قلمرو زبانی: چون: هنگامی کهبودی: می بود (بن ماضی: بود، بُد؛ بن مضارع: بو)
قلمرو ادبی: دست، سر، زبان: تناسبزبان، زمان: جناس ناهمسانزبان: مجاز از سخنواج آرایی: «ن».واژه آرایی: من
۱۰- هدیه ها میداد هر درویش را / تا بیابد نطق مرغِ خویش را
معنی: مرد بقّال به هر نیازمندی کمک میکرد تا شاید طوطی دوباره سخن بگوید.
قلمرو زبانی: درویش: تهیدست، گدارا: بهنطق: سخن گفتنمرغ: پرنده
۱۱- بعدِ سه روز و سه شب، حیران و زار / بر دکان بنشسته بد نومیدوار
معنی: بعد از سه شبانه روز سرگردان و ناامید و بیچاره با ناامیدی در دکّانش نشسته بود.
قلمرو زبانی: حیران: سرگشتهزار: درمانده و ناتوان، بیچارهبد: بود (بن ماضی: بود، بُد؛ بن مضارع: بو)نومیدوار: با ناامیدیوار: مانند
قلمرو ادبی: سه: واژه آراییروز، شب: تضادنومیدوار: تشبیه.
۱۲- مینمود آن مرغ را هر گون شگُفت / تا که باشد کاندر آید او به گُفت
معنی: بقّال برای طوطی کارهای شگفت انگیز انجام میداد (ادا و شکلک در میآورد) تا شاید پرنده اش آغاز به سخن گفتن کند.
قلمرو زبانی: گون: گونه، نوعرا: بهشگفت: عجیباندر: درگفت: سخن (اسم)
۱۲:۰۷
قلمرو ادبی: شگفت، گفت: شبه جناس، قافیه، قافیه عیب دار (رشته انسانی).
۱۳- جولقییای سر برهـنه میگذشت / با سر بی مو، چو پشت طاس و طشت
معنی: گدایی سربرهنه از آنجا می گذشت که سرش مانند پشتِ طاس و تشت، صاف بود.
قلمرو زبانی: جولقی: ژنده پوش و گدا و درویشسربرهنه: بی کلاهطاس: کاسۀ مسی
۱۴- طوطی اندر گفت آمد در زمان / بانگ بر درویش زد که هی فلان
معنی: طوطی بلافاصله شروع به سخن گفتن کرد و درویش را صدا زد که: ای فلانی!
قلمرو زبانی: اندر: درگفت: سخن گفتن (اسم)درزمان: بی درنگبانگ: فریاددرویش: گدا، تهیدستهی: هان.
۱۵- از چه ای کل با کلان آمیختی؟ / تو مگر از شیشه روغن ریختی؟
معنی: ای مرد کچل برای چه تو به کچلان پیوسته ای؟ آیا تو هم شیشه روغن را ریخته ای؟
قلمرو زبانی: کل: مخفف کچل؛ کلان: کچل هاآمیختی: معاشرت کردی (بن ماضی: آمیخت، بن مضارع: آمیز)مگر: قید پرسشاز شیشه روغن: شیشۀ روغن.
۱۶- از قیاسش خنده آمد خلق را / کاو چو خود پنداشت صاحب دلق را
معنی: مردم از مقایسه طوطی خندیدند چون او مرد ژنده پوش را مثل خود تصور کرده بود.
قلمرو زبانی: قیاس: سنجش، مقایسهخلق: مردمکو: که (زیرا) اودلق: جامه پاره پارهصاحب دلق: ژنده پوشپنداشت: تصور کرد (بن ماضی:پنداشت، بن مضارع: پندار)
قلمرو ادبی: دلق، خلق: جناس ناهمسانتشبیه پنهان.
۱۷- کار پاکان را قیاس از خود مگیر / گرچه ماند در نبشتن شیر و شیر
معنی: رفتار انسان های پاک را با کار خودت مقایسه نکن (به خودت شبیه ندان که اشتباه است).
همانطور که شبیه دانستن دو کلمه «شیر» درنده و «شیر» خوردنی که در نوشتن یکسان هستند؛ اما معنای آنها بسیار از هم دور است، کار اشتباهی است.
قلمرو زبانی: پاکان: انسانهای پاکمانستن: مانند بودن (بن ماضی: مانست، بن مضارع: مان)؛ماندن: اقامت کردن (بن ماضی: ماند، بن مضارع: مان)نبشتن: نوشتن (بن ماضی: نبشت، بن مضارع: نبیس)
قلمرو ادبی: شیر، شیر: جناس همسان، شیر نخست: شیر خوردنی، شیر دوم: شیر بیشه
۱۸- جمله عالم زین سبب گمراه شد / کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
معنی: مردم جهان از چنین سنجشها و مقایسههای نادرستی به گمراهی افتادند. کمتر کسی هست که مردان حقّ را بشناسد و به جایگاه آنها پی ببرد.
قلمرو زبانی: جمله: همهعالم: جهانزین سبب: به این خاطرابدال: مردان کامل
قلمرو ادبی: عالم: مجاز از مردم جهان
۱۹- هر دو گون زنبور خوردند از محل / لیک شد زان نیش و زین دیگر عسل
معنی: هر دو نوع زنبور (زنبور عسل و زنبور قرمز) از یک محل تغذیه میکنند، اما یکی تولید عسل میکند و دیگری نیش زهرآلود.
قلمرو زبانی: گون: گونهلیک: ولی
قلمرو ادبی: نیش، عسل: تضادجناس: زان، زین
۲۰- هر دو گون آهو گیا خوردند و آب / زین یکی سرگین شد و ز آن مشک ناب
معنی: هر دو نوع آهو، آب و گیاه میخورند؛ امّا یک نوع آهو پشگل تولید میکند (آهوی معمولی) و دیگری (آهوی ختن) مُشک خالص.
قلمرو زبانی: سرگین: فضله، پشگلمشک: گونه ای عطرناب: خالص
قلمرو ادبی: سرگین، مشک: تضادگیاه، آب: تناسبآب، ناب: جناس ناهمسان.
۲۱- هر دو نی خوردند از یک آبخور / این یکی خالی و آن پر از شکر
معنی: هر دو نوع آهو از یک جا آب و گیاه خوردند، اما یکی فضله پس داد و دیگری مشک خالص.
قلمرو زبانی: آبخور: آبشخور، محلی که از آنجا آب بردارندخالی: پوک
قلمرو ادبی: خالی، پر: تضاد.
۲۲- صد هزاران زین چنین اشباه بین / فرق شان هفتاد ساله راه بین
معنی: در این دنیا هزاران شباهت این چنینی وجود دارد، اما در باطن تفاوت آنها بسیار است.
قلمرو زبانی: اشباه: ج شبه، مانندها، همانندان ( شبه همآوا؛ شبح: سایه)
قلمرو ادبی: صد هزار: مجاز از بسیار فراوانهفتاد ساله راه: کنایه فاصله فراوان و زیادهزاران، هفتاد: تناسب
۲۳- چون بسی ابلیس آدم روی هست / پس به هر دستی نشاید داد دست
معنی: چون شیطانهای انسان نمای زیادی وجود دارد، پس نباید به هر کس دست دوستی داد.
قلمرو زبانی: بسی: بسیاریابلیس: اهریمنشاید: شایسته است
قلمرو ادبی: آدم روی: آدم نما، تشبیه (چهره ای مانند چهرۀ آدم)ابلیس، آدم: تضاددست دادن: کنایه از«همنشینی کردن»هست، دست: جناس ناهمساندست: واژه آرایی.
درس چهاردهم فارسی دهم



وزن شعر درس چهاردهم:فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
بحر عروضی:بحر رمل مسدس محذوف
۱۳- جولقییای سر برهـنه میگذشت / با سر بی مو، چو پشت طاس و طشت
معنی: گدایی سربرهنه از آنجا می گذشت که سرش مانند پشتِ طاس و تشت، صاف بود.
قلمرو زبانی: جولقی: ژنده پوش و گدا و درویشسربرهنه: بی کلاهطاس: کاسۀ مسی
۱۴- طوطی اندر گفت آمد در زمان / بانگ بر درویش زد که هی فلان
معنی: طوطی بلافاصله شروع به سخن گفتن کرد و درویش را صدا زد که: ای فلانی!
قلمرو زبانی: اندر: درگفت: سخن گفتن (اسم)درزمان: بی درنگبانگ: فریاددرویش: گدا، تهیدستهی: هان.
۱۵- از چه ای کل با کلان آمیختی؟ / تو مگر از شیشه روغن ریختی؟
معنی: ای مرد کچل برای چه تو به کچلان پیوسته ای؟ آیا تو هم شیشه روغن را ریخته ای؟
قلمرو زبانی: کل: مخفف کچل؛ کلان: کچل هاآمیختی: معاشرت کردی (بن ماضی: آمیخت، بن مضارع: آمیز)مگر: قید پرسشاز شیشه روغن: شیشۀ روغن.
۱۶- از قیاسش خنده آمد خلق را / کاو چو خود پنداشت صاحب دلق را
معنی: مردم از مقایسه طوطی خندیدند چون او مرد ژنده پوش را مثل خود تصور کرده بود.
قلمرو زبانی: قیاس: سنجش، مقایسهخلق: مردمکو: که (زیرا) اودلق: جامه پاره پارهصاحب دلق: ژنده پوشپنداشت: تصور کرد (بن ماضی:پنداشت، بن مضارع: پندار)
قلمرو ادبی: دلق، خلق: جناس ناهمسانتشبیه پنهان.
۱۷- کار پاکان را قیاس از خود مگیر / گرچه ماند در نبشتن شیر و شیر
معنی: رفتار انسان های پاک را با کار خودت مقایسه نکن (به خودت شبیه ندان که اشتباه است).
همانطور که شبیه دانستن دو کلمه «شیر» درنده و «شیر» خوردنی که در نوشتن یکسان هستند؛ اما معنای آنها بسیار از هم دور است، کار اشتباهی است.
قلمرو زبانی: پاکان: انسانهای پاکمانستن: مانند بودن (بن ماضی: مانست، بن مضارع: مان)؛ماندن: اقامت کردن (بن ماضی: ماند، بن مضارع: مان)نبشتن: نوشتن (بن ماضی: نبشت، بن مضارع: نبیس)
قلمرو ادبی: شیر، شیر: جناس همسان، شیر نخست: شیر خوردنی، شیر دوم: شیر بیشه
۱۸- جمله عالم زین سبب گمراه شد / کم کسی ز ابدال حق آگاه شد
معنی: مردم جهان از چنین سنجشها و مقایسههای نادرستی به گمراهی افتادند. کمتر کسی هست که مردان حقّ را بشناسد و به جایگاه آنها پی ببرد.
قلمرو زبانی: جمله: همهعالم: جهانزین سبب: به این خاطرابدال: مردان کامل
قلمرو ادبی: عالم: مجاز از مردم جهان
۱۹- هر دو گون زنبور خوردند از محل / لیک شد زان نیش و زین دیگر عسل
معنی: هر دو نوع زنبور (زنبور عسل و زنبور قرمز) از یک محل تغذیه میکنند، اما یکی تولید عسل میکند و دیگری نیش زهرآلود.
قلمرو زبانی: گون: گونهلیک: ولی
قلمرو ادبی: نیش، عسل: تضادجناس: زان، زین
۲۰- هر دو گون آهو گیا خوردند و آب / زین یکی سرگین شد و ز آن مشک ناب
معنی: هر دو نوع آهو، آب و گیاه میخورند؛ امّا یک نوع آهو پشگل تولید میکند (آهوی معمولی) و دیگری (آهوی ختن) مُشک خالص.
قلمرو زبانی: سرگین: فضله، پشگلمشک: گونه ای عطرناب: خالص
قلمرو ادبی: سرگین، مشک: تضادگیاه، آب: تناسبآب، ناب: جناس ناهمسان.
۲۱- هر دو نی خوردند از یک آبخور / این یکی خالی و آن پر از شکر
معنی: هر دو نوع آهو از یک جا آب و گیاه خوردند، اما یکی فضله پس داد و دیگری مشک خالص.
قلمرو زبانی: آبخور: آبشخور، محلی که از آنجا آب بردارندخالی: پوک
قلمرو ادبی: خالی، پر: تضاد.
۲۲- صد هزاران زین چنین اشباه بین / فرق شان هفتاد ساله راه بین
معنی: در این دنیا هزاران شباهت این چنینی وجود دارد، اما در باطن تفاوت آنها بسیار است.
قلمرو زبانی: اشباه: ج شبه، مانندها، همانندان ( شبه همآوا؛ شبح: سایه)
قلمرو ادبی: صد هزار: مجاز از بسیار فراوانهفتاد ساله راه: کنایه فاصله فراوان و زیادهزاران، هفتاد: تناسب
۲۳- چون بسی ابلیس آدم روی هست / پس به هر دستی نشاید داد دست
معنی: چون شیطانهای انسان نمای زیادی وجود دارد، پس نباید به هر کس دست دوستی داد.
قلمرو زبانی: بسی: بسیاریابلیس: اهریمنشاید: شایسته است
قلمرو ادبی: آدم روی: آدم نما، تشبیه (چهره ای مانند چهرۀ آدم)ابلیس، آدم: تضاددست دادن: کنایه از«همنشینی کردن»هست، دست: جناس ناهمساندست: واژه آرایی.
درس چهاردهم فارسی دهم
وزن شعر درس چهاردهم:فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
بحر عروضی:بحر رمل مسدس محذوف
۱۲:۰۷
لینک کانال تلگرام:https://t.me/adabiat_vashian
۱۲:۰۸
4_5940517314620296852.mp3
۰۲:۲۴-۳.۳۲ مگابایت
۱۶:۴۹
بازارسال شده از Vashiyan
1682853721904_-2147483648_-213482.ogg
۰۰:۲۷-۱۷۱.۰۴ کیلوبایت
۱۶:۵۳
قابل توجه دانش آموزان دبیرستان دکتر افشار 

۱۶:۵۴
با عرض سلام و وقت بخیر خدمت همه دانش آموزان عزیز کلیه کلاس های دهم.در خصوص امتحان نگارش، مواردی که در امتحان سوال می آید، مشابه تمرین های کتاب، کارگاه های نوشتن، مثل نویسی، بازگردانی حکایت به نثر روان، شعرگردانی ( برداشت خودتان از شعر) و هنجارهای نوشتار و انشا با یکی از روش های دروس ۱تا۸ می باشد.انشا بین ۸ تا ۱۰ نمره بارم دارد.یک بار دروس ۱ تا ۸ را جهت انشا نویسی بهتر مطالعه نمایید.در مورد تفاوت متن های عینی و ذهنی و روش های نوشتن به هر کدام از این متن ها ، در کتاب به دقت مطالعه نمایید.
۱۳:۱۰
https://hamkelasi.ir/article/نمونه-سوال-نگارش-دهم
میتوانید از نمونه سوالاتی که در این لینک هست، جهت آشنایی بیشتر با نوع سوالات استفاده کنید. ( در کادر سبز رنگ وسط صفحه )از نمونه سوالات سایر سایت ها نیز میتوانید در خصوص آشنایی بیشتر، بهره ببرید.حتما نمونه سوالات مختلف را بررسی کنید.
میتوانید از نمونه سوالاتی که در این لینک هست، جهت آشنایی بیشتر با نوع سوالات استفاده کنید. ( در کادر سبز رنگ وسط صفحه )از نمونه سوالات سایر سایت ها نیز میتوانید در خصوص آشنایی بیشتر، بهره ببرید.حتما نمونه سوالات مختلف را بررسی کنید.
۱۳:۱۳
۱۸:۱۳
۱۸:۱۳
جناس و انواع آن 
مبحث مشترک درس ادبیات فارسی و علوم و فنون ادبی
۱۸:۱۳
اسامی برخی از اوزان عروضی ( علوم و فنون ادبی رشته انسانی )
۱۱:۴۸
۲۲:۱۶
غیررسمی
۱۸:۴۸
ادبیات فارسی دهم
https://paadars.com/exercises/class10/farsi10/
پاسخ پرسش های قلمرو های کتاب ، اگر کتابتان کامل نیست، میتوانید از اینجا کامل کنید.حتما سوالات قلمروهای کتاب را بررسی کنید.
۱۹:۰۰
ادبیات فارسی دهم
https://paadars.com/samples/class10/farsi10/finaltwo/
نمونه سوالات فارسی نوبت دوم با جواب
۱۳:۲۱
ادبیات فارسی دهم
تصویر
درک مطلب؛ سوالات قلمرو فکری آخر هر درس هست.
۱۸:۴۵
دستور زبان مربوط به قلمرو زبانیآرایه های ادبی مربوط به قلمرو ادبیدرک مطلب و معانی مربوط به قلمرو فکری
۱۹:۱۸