#پیشنهاد_کار_فرهنگی
دغدغهمندِ شجاعِ دل به دریا زن! در این روزهای تلاقی شهر الله و فصل الربیع یا همان عید النیروز، سفره افطارهای خانوادگی بسیار گستردهتر از گذشته است؛ بحمدالله و المنة. خب یک فعال فرهنگی درجه یک و نازنین را چه فرصتی به ازین فرصت؟! جناب آقا و سرکار خانم دغدغهمند! بسم الله! آستینهای مبارک را بالا بزنید و از این دورهمیهای خانوادگی برای #مواسات و دستگیری از مستمندان نهایت استفاده را ببرید. عذر میخواهم این قدر رُک میگویم. تا کی قرار است در این مهمانیهای خانوادگی فقط بنشینیم تا بخورانند دیگران ما را؟! پس کی میرسد روزی که ما دیگران را بخورانیم؟! شما فکر کردهاید همهاش گردن دولت و حکومت است؟! پس فلسفه وجودی ما فعالان فرهنگی چیست؟ قرار است کدام سوراخ نظام را پُر کنیم؟! همینطور که در افق فرو میروید و به پاسخ این سؤال که از نان شب برای شما و مجموعه فرهنگیتان واجبتر است، میاندیشید، سینه را سپر کرده، صدا را صاف نموده و همچون فرماندهای فاتح در برابر جماعتِ دوست داشتنیِ خانواده خود اعم از پدر، مادر، پدربزرگ، مادربزرگ، همشیره، برادر، شوهر عمه، شوهر خاله و انواع و اقسام دیگرِ فامیل بایستید و بانگ بر آورید که:«چه خوب فرصتی است حالا که آقاجون اینجا تشریف دارند و خاله جان بعد از مدتها نزول اجلال فرمودهاند و زن دایی تازه فارغ شدهاند و حاج فلان و کربلایی بهمان یکدیگر را دیدهاند، خدمت حضار محترم پیشنهاد بدهم که دست در جیب کنیم و برای یک یا چند خانواده نیازمند، البسهای، اطعمهای، اشربهای یا هر افعلهی دیگری که معنای آن «مایحتاج» است تهیه کنیم». در این هنگام دو برخورد ممکن است با شما بشود:اول. فی المثل خان بابا بگوید: ما شاء الله به این حسن توجه تو جوان لایق! آفرین پسرم! چه اقتراح به جا و متینی! بفرمایید این صد هزار تومن سهم بنده! بعد هم یکی پس از دیگری خیل یا سیل کمکهای بشر دوستانه متوجه شما بشود.دویّم. حضرات کمی خود را جمع و جور کنند و فی المثل ... فی المثل دایی بگوید: خودت که خبر داری زن دایی جانت تازه وضع حمل نموده و اوضاع کار و کاسبی چطور است؛ یا عمو و شوهر عمه دست به یکی کنند و بگویند: به ما چه مربوط؟! چشم دولت کور خودش بساط این معضل را برچیند! در مورد اول که بخت با شما یار است! لذا دستور العملی نیست جز اعلان رسمی شماره کارت خود یا اگر خانواده به اصطلاح کلاسیک هستند، قرض گرفتن یک گونی خالی برنج از مادربزرگ خوب و مهربان برای گرداندن در مجلس و جمع آوری اسکناسها. در مورد دوم هم شرمنده! اول مخاطب را بشناس بعد وارد عمل شو یا اول روش درست را انتخاب کن بعد به خط بزن که این طور مفتضح نشوی!
علی ای حال حضرت استاد محترم اخلاق ما میفرماید: «همه باید خود را موظّف به #مواسات بدانند. #مواسات یعنی هیچ خانوادهای از خانوادههای مسلمان و هممیهن و محروم را با دردها و محرومیتها و مشکلات خود تنها نگذاشتن؛ به سراغ آنها رفتن و دست کمک رسانی به سوی آنها دراز کردن. امروز این یک وظیفه جهانی برای همه انسانهایی است که دارای وجدان و اخلاق و عاطفه انسانی هستند؛ اما برای مسلمانان، علاوه بر اینکه یک وظیفه اخلاقی و عاطفی است، یک #وظیفه_دینی است. جوانان #اجتماعات_خانوادگی تشکیل دهند و کمکهای افراد خانواده را جمع کنند و در درجه اوّل به مصرف فقرا و نادارهای همان خانواده و فامیل برسانند و اگر نیازی نبود، به فقرای دیگر رسیدگی کنند.» (بیانات در خطبههای عید فطر؛ پانزدهِ نهِ هشتاد و یک)
#پیشنهاد_کار_فرهنگی#مواسات
|هَسْتهٔ أخلاقِ مَفاتیحُ الجهاد|تَبادُلِ ایدههایِ تَرْبیتِ وِلاییِ أخلاقْ
دغدغهمندِ شجاعِ دل به دریا زن! در این روزهای تلاقی شهر الله و فصل الربیع یا همان عید النیروز، سفره افطارهای خانوادگی بسیار گستردهتر از گذشته است؛ بحمدالله و المنة. خب یک فعال فرهنگی درجه یک و نازنین را چه فرصتی به ازین فرصت؟! جناب آقا و سرکار خانم دغدغهمند! بسم الله! آستینهای مبارک را بالا بزنید و از این دورهمیهای خانوادگی برای #مواسات و دستگیری از مستمندان نهایت استفاده را ببرید. عذر میخواهم این قدر رُک میگویم. تا کی قرار است در این مهمانیهای خانوادگی فقط بنشینیم تا بخورانند دیگران ما را؟! پس کی میرسد روزی که ما دیگران را بخورانیم؟! شما فکر کردهاید همهاش گردن دولت و حکومت است؟! پس فلسفه وجودی ما فعالان فرهنگی چیست؟ قرار است کدام سوراخ نظام را پُر کنیم؟! همینطور که در افق فرو میروید و به پاسخ این سؤال که از نان شب برای شما و مجموعه فرهنگیتان واجبتر است، میاندیشید، سینه را سپر کرده، صدا را صاف نموده و همچون فرماندهای فاتح در برابر جماعتِ دوست داشتنیِ خانواده خود اعم از پدر، مادر، پدربزرگ، مادربزرگ، همشیره، برادر، شوهر عمه، شوهر خاله و انواع و اقسام دیگرِ فامیل بایستید و بانگ بر آورید که:«چه خوب فرصتی است حالا که آقاجون اینجا تشریف دارند و خاله جان بعد از مدتها نزول اجلال فرمودهاند و زن دایی تازه فارغ شدهاند و حاج فلان و کربلایی بهمان یکدیگر را دیدهاند، خدمت حضار محترم پیشنهاد بدهم که دست در جیب کنیم و برای یک یا چند خانواده نیازمند، البسهای، اطعمهای، اشربهای یا هر افعلهی دیگری که معنای آن «مایحتاج» است تهیه کنیم». در این هنگام دو برخورد ممکن است با شما بشود:اول. فی المثل خان بابا بگوید: ما شاء الله به این حسن توجه تو جوان لایق! آفرین پسرم! چه اقتراح به جا و متینی! بفرمایید این صد هزار تومن سهم بنده! بعد هم یکی پس از دیگری خیل یا سیل کمکهای بشر دوستانه متوجه شما بشود.دویّم. حضرات کمی خود را جمع و جور کنند و فی المثل ... فی المثل دایی بگوید: خودت که خبر داری زن دایی جانت تازه وضع حمل نموده و اوضاع کار و کاسبی چطور است؛ یا عمو و شوهر عمه دست به یکی کنند و بگویند: به ما چه مربوط؟! چشم دولت کور خودش بساط این معضل را برچیند! در مورد اول که بخت با شما یار است! لذا دستور العملی نیست جز اعلان رسمی شماره کارت خود یا اگر خانواده به اصطلاح کلاسیک هستند، قرض گرفتن یک گونی خالی برنج از مادربزرگ خوب و مهربان برای گرداندن در مجلس و جمع آوری اسکناسها. در مورد دوم هم شرمنده! اول مخاطب را بشناس بعد وارد عمل شو یا اول روش درست را انتخاب کن بعد به خط بزن که این طور مفتضح نشوی!
علی ای حال حضرت استاد محترم اخلاق ما میفرماید: «همه باید خود را موظّف به #مواسات بدانند. #مواسات یعنی هیچ خانوادهای از خانوادههای مسلمان و هممیهن و محروم را با دردها و محرومیتها و مشکلات خود تنها نگذاشتن؛ به سراغ آنها رفتن و دست کمک رسانی به سوی آنها دراز کردن. امروز این یک وظیفه جهانی برای همه انسانهایی است که دارای وجدان و اخلاق و عاطفه انسانی هستند؛ اما برای مسلمانان، علاوه بر اینکه یک وظیفه اخلاقی و عاطفی است، یک #وظیفه_دینی است. جوانان #اجتماعات_خانوادگی تشکیل دهند و کمکهای افراد خانواده را جمع کنند و در درجه اوّل به مصرف فقرا و نادارهای همان خانواده و فامیل برسانند و اگر نیازی نبود، به فقرای دیگر رسیدگی کنند.» (بیانات در خطبههای عید فطر؛ پانزدهِ نهِ هشتاد و یک)
#پیشنهاد_کار_فرهنگی#مواسات
|هَسْتهٔ أخلاقِ مَفاتیحُ الجهاد|تَبادُلِ ایدههایِ تَرْبیتِ وِلاییِ أخلاقْ
۸:۰۲
۱۷:۳۱
#درس_اخلاق
زبانی به درازی فاصله مکه تا مدینه! نقل میشود که یک عارف مسلکی وارد شده بود به منزل یک امیر. دیده بود که مجلس به] همه چیز مزین است، همه چیز هست. در این بین، آب دهان میخواست بیندازد. نگاه کرد به اطراف و آب دهانش را توی صورت آن امیر انداخت. امیر اعتراض کرد که برای چه؟ گفت: من هر چه نگاه کردم، کثیفتر از صورت تو در اینجا نیافتم.
مسئله تجسم اعمال و تجسم اخلاق یک مسئلهای است که در پیش اهل نظر و محققین مسلّم است. کسی که غیبت میکند، در روایات هست که زبانش به اندازه بین مکه و مدینه دراز میشود و مردم در روز حشر از روی این زبان عبور میکنند. این نتیجه غیبت است. یک کسی که زبانش از این ور شهر به آن ور شهر دراز میشود و اعراض مردم را ذکر میکند و آبروی مردم را میبرد، این زبان در آن عالم تا آن اندازهای که اینجا دراز بوده، آنجا هم درازی پیدا میکند و اهل محشر از رویش- به حسب این روایت- میگذرند.
استاد سید روحالله خمینی؛ ١۵ دی ۶١
#غیبت
[|هَسْتهٔ أخلاقِ مَفاتیحُ الجهاد|تَبادُلِ ایدههایِ تَرْبیتِ وِلاییِ أخلاقْ
زبانی به درازی فاصله مکه تا مدینه! نقل میشود که یک عارف مسلکی وارد شده بود به منزل یک امیر. دیده بود که مجلس به] همه چیز مزین است، همه چیز هست. در این بین، آب دهان میخواست بیندازد. نگاه کرد به اطراف و آب دهانش را توی صورت آن امیر انداخت. امیر اعتراض کرد که برای چه؟ گفت: من هر چه نگاه کردم، کثیفتر از صورت تو در اینجا نیافتم.
مسئله تجسم اعمال و تجسم اخلاق یک مسئلهای است که در پیش اهل نظر و محققین مسلّم است. کسی که غیبت میکند، در روایات هست که زبانش به اندازه بین مکه و مدینه دراز میشود و مردم در روز حشر از روی این زبان عبور میکنند. این نتیجه غیبت است. یک کسی که زبانش از این ور شهر به آن ور شهر دراز میشود و اعراض مردم را ذکر میکند و آبروی مردم را میبرد، این زبان در آن عالم تا آن اندازهای که اینجا دراز بوده، آنجا هم درازی پیدا میکند و اهل محشر از رویش- به حسب این روایت- میگذرند.
استاد سید روحالله خمینی؛ ١۵ دی ۶١
#غیبت
[|هَسْتهٔ أخلاقِ مَفاتیحُ الجهاد|تَبادُلِ ایدههایِ تَرْبیتِ وِلاییِ أخلاقْ
۱۰:۴۱
RHM.mp3
۰۷:۱۸-۵.۸۹ مگابایت
۹:۲۶
۱۱:۲۵
AMNH.mp3
۰۴:۰۰-۵.۵ مگابایت
۸:۱۱
#درس_اخلاق
مدل امر به معروف و نهی از منکرطرف امر به معروف و نهى از منكر فقط طبقهى عامهى مردم نيستند؛ حتى اگر در سطوح بالا هم هستند، شما بايد به او امر كنيد؛ نه اينكه از او خواهش كنيد؛ بايد بگوييد: آقا! نكن؛ اين كار يا اين حرف درست نيست. امر و نهى بايد با حالت استعلاء باشد. البته اين استعلاء معنايش اين نيست كه آمران حتماً بايد بالاتر از مأموران، و ناهيان بالاتر از منهيان باشند؛ نه، روح و مدل امر به معروف، مدل امر و نهى است؛ مدل خواهش و تقاضا و تضرّع نيست. نمىشود گفت كه خواهش مىكنم شما اين اشتباه را نكنيد؛ نه، بايد گفت آقا! اين اشتباه را نكن؛ چرا اشتباه مىكنى؟ طرف، هركسى هست بنده كه طلبهى حقيرى هستم از بنده مهمتر هم باشد، او هم مخاطب امر به معروف و نهى از منكر قرار مىگيرد.
استاد سید علی خامنهای؛ ١٩ تیر ٧٩
#امر_به_معروف_نهی_از_منکر
|هَسْتهٔ أخلاقِ مَفاتیحُ الجهاد|تَبادُلِ ایدههایِ تَرْبیتِ وِلاییِ أخلاقْ
مدل امر به معروف و نهی از منکرطرف امر به معروف و نهى از منكر فقط طبقهى عامهى مردم نيستند؛ حتى اگر در سطوح بالا هم هستند، شما بايد به او امر كنيد؛ نه اينكه از او خواهش كنيد؛ بايد بگوييد: آقا! نكن؛ اين كار يا اين حرف درست نيست. امر و نهى بايد با حالت استعلاء باشد. البته اين استعلاء معنايش اين نيست كه آمران حتماً بايد بالاتر از مأموران، و ناهيان بالاتر از منهيان باشند؛ نه، روح و مدل امر به معروف، مدل امر و نهى است؛ مدل خواهش و تقاضا و تضرّع نيست. نمىشود گفت كه خواهش مىكنم شما اين اشتباه را نكنيد؛ نه، بايد گفت آقا! اين اشتباه را نكن؛ چرا اشتباه مىكنى؟ طرف، هركسى هست بنده كه طلبهى حقيرى هستم از بنده مهمتر هم باشد، او هم مخاطب امر به معروف و نهى از منكر قرار مىگيرد.
استاد سید علی خامنهای؛ ١٩ تیر ٧٩
#امر_به_معروف_نهی_از_منکر
|هَسْتهٔ أخلاقِ مَفاتیحُ الجهاد|تَبادُلِ ایدههایِ تَرْبیتِ وِلاییِ أخلاقْ
۱۱:۲۸
#درس_اخلاق
کار کردن با خشم غالبا دچار غلط و اشتباه است. در جمع مؤمنین، در بین افرادی که مأمور به رفتار مسلمانی با آنها هستیم، خشم و حالت عصبانیت نباید باشد. خشم به انسان ضرر میزند. تصمیمگیری با خشم مضر است، حرف زدن با خشم مضر است، کار کردن با خشم مضر است، غالباً دچار غلط و اشتباه است. این چیزی است که ماها متأسفانه خیلی ابتلاء پیدا میکنیم. جلوگیری از این خشم، خشمی که موجب انحراف میشود، موجب خطای در فکر و عمل میشود، یکی از موارد تقواست.
استاد سید علی خامنهای؛ ٢٧ مرداد ١٣٨٧
#غضب
|هَسْتهٔ أخلاقِ مَفاتیحُ الجهاد|تَبادُلِ ایدههایِ تَرْبیتِ وِلاییِ أخلاقْ
کار کردن با خشم غالبا دچار غلط و اشتباه است. در جمع مؤمنین، در بین افرادی که مأمور به رفتار مسلمانی با آنها هستیم، خشم و حالت عصبانیت نباید باشد. خشم به انسان ضرر میزند. تصمیمگیری با خشم مضر است، حرف زدن با خشم مضر است، کار کردن با خشم مضر است، غالباً دچار غلط و اشتباه است. این چیزی است که ماها متأسفانه خیلی ابتلاء پیدا میکنیم. جلوگیری از این خشم، خشمی که موجب انحراف میشود، موجب خطای در فکر و عمل میشود، یکی از موارد تقواست.
استاد سید علی خامنهای؛ ٢٧ مرداد ١٣٨٧
#غضب
|هَسْتهٔ أخلاقِ مَفاتیحُ الجهاد|تَبادُلِ ایدههایِ تَرْبیتِ وِلاییِ أخلاقْ
۵:۲۹
GZB.mp3
۰۱:۳۳-۲.۱۶ مگابایت
۱۱:۵۳
۱۱:۰۷
#تحلیل_اخلاق بومیسازی ابزارهای تربیتی دینی در تشکل فرهنگی
ما در منظومه دینی خود با ابزارهایی تربیتی مواجه هستیم که در صورت به کارگیری آنها، راه ساخت انسان مطلوب و تراز اسلام و انقلاب را خواهیم پیمود؛ اما مشکل اینجاست که چون ادبیات تربیتی ما در طول هزار و چهارصد سال به شکل فردی بیان شده است، نمیتوانیم آنها را در یک مجموعه فرهنگی با مخاطبان زیاد پیاده کنیم؛ چراکه تربیت جمعی ساز و کار خاص خود را دارد و در روش با تربیت فردی متفاوت است. اینکه چرا چنین شده است، خود منبری مفصل میخواهد. اجمالاً باید عرض شود که جریانهای اخلاقی بعد از جدایی امت از دامان اهل بیت (ع) حالت انزوا به خود گرفتند و بسیاری از آثاری که در این حوزه تولید شد، خارج از مبنای اجتماعی اسلام بود. تا جایی که صدای بزرگی همچون مرحوم فیض کاشانی در آمد و به نوشتن رساله «الفت نامه» اقدام کرد و گفت: بیایید تا سنت «اخوت» را احیا کنیم. (این رساله اخیرا توسط آقای حمیدرضا میررکنی تصحیح و چاپ شده است. بد نیست تصدیگران امور تربیتی یک سری به آن بزنند) خلاصه یکی از مسائلی که در بخش تهذیب و تزکیه در ساحت جمعی با آن مواجه هستیم، ناتوانی از بومیسازی عوامل تربیتی دینی در جماعتها است. تهِ تربیت جمعی ما این است که مخاطبان خود را در جلسهای دعوت کنیم و برای آنها عمو روحانی بیاوریم و به شادی و شنگولی و پذیرایی بپردازیم و آخر سر یک عدد تقدیرنامه به نفرات برگزیده اعطا کنیم! نمیگوییم این نوع برنامهها نباید باشد؛ اما در این سطح محدود شویم، بیشتر از اثر تربیتی گذاشتن، ضربه تربیتی خواهیم زد. تا کی این نوع مراسمات منتهای آمال و رغائب ما باشد؟! شما بفرمایید: آیا جذب حداکثری اگر به معنای جلوگیری از ریزشها و بسترسازی برای رویشها باشد، با تربیتهای فردی محقق میشود؟ فتأمّل! در نظر داریم شمّهای از روشهایی که از جهتی هم ظرفیت عمل جمعی دارند و هم با کمی خلاقیت میتوان آنها را با ساختار تشکل تطبیق داد، عرض شود. ما با رجوع به روایات بعضی از این روشها را کشف میکنیم. در همین حد که افق این نگاه را متوجه شوید، توجهتان را جلب میکنیم به کلامی از استاد گرانقدر اخلاقمان: «ذکر دستهجمعی موجب میشود که برکات و آثار ذکر بر دستهجمع نازل بشود. ذکر الله آثاری دارد که در قرآن به این آثار اشاره شده است: «اَلا بِذِکرِ اللَهِ تَطمَئِنُّ القُلوب» ... بنده یک وقتی در ذیل آیهی شریفهی «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» عرض کردم که حتّی اعتصام بحبلالله هم جمیعاً باید باشد. این اجتماع در اسلام یک چیز عجیبی است. وقتی دستهجمعی ذکر گفتیم، آثار و برکات ذکر بر دستهجمع نازل میشود، بر جمع نازل میشود. در قرآن دارد: «فَاِنَّ الذِّکرىٰ تَنفَعُ المُؤمِنین» این نفع، مال همه میشود.» (۵ مرداد ١۴٠١)
#تربیت_جمعی
|هَسْتهٔ أخلاقِ مَفاتیحُ الجهاد|تَبادُلِ ایدههایِ تَرْبیتِ وِلاییِ أخلاقْ
ما در منظومه دینی خود با ابزارهایی تربیتی مواجه هستیم که در صورت به کارگیری آنها، راه ساخت انسان مطلوب و تراز اسلام و انقلاب را خواهیم پیمود؛ اما مشکل اینجاست که چون ادبیات تربیتی ما در طول هزار و چهارصد سال به شکل فردی بیان شده است، نمیتوانیم آنها را در یک مجموعه فرهنگی با مخاطبان زیاد پیاده کنیم؛ چراکه تربیت جمعی ساز و کار خاص خود را دارد و در روش با تربیت فردی متفاوت است. اینکه چرا چنین شده است، خود منبری مفصل میخواهد. اجمالاً باید عرض شود که جریانهای اخلاقی بعد از جدایی امت از دامان اهل بیت (ع) حالت انزوا به خود گرفتند و بسیاری از آثاری که در این حوزه تولید شد، خارج از مبنای اجتماعی اسلام بود. تا جایی که صدای بزرگی همچون مرحوم فیض کاشانی در آمد و به نوشتن رساله «الفت نامه» اقدام کرد و گفت: بیایید تا سنت «اخوت» را احیا کنیم. (این رساله اخیرا توسط آقای حمیدرضا میررکنی تصحیح و چاپ شده است. بد نیست تصدیگران امور تربیتی یک سری به آن بزنند) خلاصه یکی از مسائلی که در بخش تهذیب و تزکیه در ساحت جمعی با آن مواجه هستیم، ناتوانی از بومیسازی عوامل تربیتی دینی در جماعتها است. تهِ تربیت جمعی ما این است که مخاطبان خود را در جلسهای دعوت کنیم و برای آنها عمو روحانی بیاوریم و به شادی و شنگولی و پذیرایی بپردازیم و آخر سر یک عدد تقدیرنامه به نفرات برگزیده اعطا کنیم! نمیگوییم این نوع برنامهها نباید باشد؛ اما در این سطح محدود شویم، بیشتر از اثر تربیتی گذاشتن، ضربه تربیتی خواهیم زد. تا کی این نوع مراسمات منتهای آمال و رغائب ما باشد؟! شما بفرمایید: آیا جذب حداکثری اگر به معنای جلوگیری از ریزشها و بسترسازی برای رویشها باشد، با تربیتهای فردی محقق میشود؟ فتأمّل! در نظر داریم شمّهای از روشهایی که از جهتی هم ظرفیت عمل جمعی دارند و هم با کمی خلاقیت میتوان آنها را با ساختار تشکل تطبیق داد، عرض شود. ما با رجوع به روایات بعضی از این روشها را کشف میکنیم. در همین حد که افق این نگاه را متوجه شوید، توجهتان را جلب میکنیم به کلامی از استاد گرانقدر اخلاقمان: «ذکر دستهجمعی موجب میشود که برکات و آثار ذکر بر دستهجمع نازل بشود. ذکر الله آثاری دارد که در قرآن به این آثار اشاره شده است: «اَلا بِذِکرِ اللَهِ تَطمَئِنُّ القُلوب» ... بنده یک وقتی در ذیل آیهی شریفهی «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» عرض کردم که حتّی اعتصام بحبلالله هم جمیعاً باید باشد. این اجتماع در اسلام یک چیز عجیبی است. وقتی دستهجمعی ذکر گفتیم، آثار و برکات ذکر بر دستهجمع نازل میشود، بر جمع نازل میشود. در قرآن دارد: «فَاِنَّ الذِّکرىٰ تَنفَعُ المُؤمِنین» این نفع، مال همه میشود.» (۵ مرداد ١۴٠١)
#تربیت_جمعی
|هَسْتهٔ أخلاقِ مَفاتیحُ الجهاد|تَبادُلِ ایدههایِ تَرْبیتِ وِلاییِ أخلاقْ
۶:۵۹
هسته اخلاق؛ مفاتیح الجهاد
#تحلیل_اخلاق بومیسازی ابزارهای تربیتی دینی در تشکل فرهنگی ما در منظومه دینی خود با ابزارهایی تربیتی مواجه هستیم که در صورت به کارگیری آنها، راه ساخت انسان مطلوب و تراز اسلام و انقلاب را خواهیم پیمود؛ اما مشکل اینجاست که چون ادبیات تربیتی ما در طول هزار و چهارصد سال به شکل فردی بیان شده است، نمیتوانیم آنها را در یک مجموعه فرهنگی با مخاطبان زیاد پیاده کنیم؛ چراکه تربیت جمعی ساز و کار خاص خود را دارد و در روش با تربیت فردی متفاوت است. اینکه چرا چنین شده است، خود منبری مفصل میخواهد. اجمالاً باید عرض شود که جریانهای اخلاقی بعد از جدایی امت از دامان اهل بیت (ع) حالت انزوا به خود گرفتند و بسیاری از آثاری که در این حوزه تولید شد، خارج از مبنای اجتماعی اسلام بود. تا جایی که صدای بزرگی همچون مرحوم فیض کاشانی در آمد و به نوشتن رساله «الفت نامه» اقدام کرد و گفت: بیایید تا سنت «اخوت» را احیا کنیم. (این رساله اخیرا توسط آقای حمیدرضا میررکنی تصحیح و چاپ شده است. بد نیست تصدیگران امور تربیتی یک سری به آن بزنند) خلاصه یکی از مسائلی که در بخش تهذیب و تزکیه در ساحت جمعی با آن مواجه هستیم، ناتوانی از بومیسازی عوامل تربیتی دینی در جماعتها است. تهِ تربیت جمعی ما این است که مخاطبان خود را در جلسهای دعوت کنیم و برای آنها عمو روحانی بیاوریم و به شادی و شنگولی و پذیرایی بپردازیم و آخر سر یک عدد تقدیرنامه به نفرات برگزیده اعطا کنیم! نمیگوییم این نوع برنامهها نباید باشد؛ اما در این سطح محدود شویم، بیشتر از اثر تربیتی گذاشتن، ضربه تربیتی خواهیم زد. تا کی این نوع مراسمات منتهای آمال و رغائب ما باشد؟! شما بفرمایید: آیا جذب حداکثری اگر به معنای جلوگیری از ریزشها و بسترسازی برای رویشها باشد، با تربیتهای فردی محقق میشود؟ فتأمّل! در نظر داریم شمّهای از روشهایی که از جهتی هم ظرفیت عمل جمعی دارند و هم با کمی خلاقیت میتوان آنها را با ساختار تشکل تطبیق داد، عرض شود. ما با رجوع به روایات بعضی از این روشها را کشف میکنیم. در همین حد که افق این نگاه را متوجه شوید، توجهتان را جلب میکنیم به کلامی از استاد گرانقدر اخلاقمان: «ذکر دستهجمعی موجب میشود که برکات و آثار ذکر بر دستهجمع نازل بشود. ذکر الله آثاری دارد که در قرآن به این آثار اشاره شده است: «اَلا بِذِکرِ اللَهِ تَطمَئِنُّ القُلوب» ... بنده یک وقتی در ذیل آیهی شریفهی «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا» عرض کردم که حتّی اعتصام بحبلالله هم جمیعاً باید باشد. این اجتماع در اسلام یک چیز عجیبی است. وقتی دستهجمعی ذکر گفتیم، آثار و برکات ذکر بر دستهجمع نازل میشود، بر جمع نازل میشود. در قرآن دارد: «فَاِنَّ الذِّکرىٰ تَنفَعُ المُؤمِنین» این نفع، مال همه میشود.» (۵ مرداد ١۴٠١) #تربیت_جمعی |هَسْتهٔ أخلاقِ مَفاتیحُ الجهاد| تَبادُلِ ایدههایِ تَرْبیتِ وِلاییِ أخلاقْ
ZKR-JMI.mp3
۰۲:۰۴-۲.۸۶ مگابایت
۷:۵۱
۱۵:۲۹
#درس_اخلاق قناعت را جدی بگیرید
به برادران و خواهران مسلمانمان در سراسر کشور عرض میکنم که موضوع قناعت را جدّی بگیرید.
منظورم از قناعت این نیست که دست به نعمتهای الهی نزنید و از آنها بهرهمند نشوید. مقصود این است که حدّ و اندازه نگه دارید، زیادهروی و اسراف نکنید، نعمتهای الهی را ضایع ننمایید، که متأسفانه بسیاری میکنند.
در جمهوری اسلامی، کسانی هستند که دستشان به نعمتهای الهی نمیرسد. نه به خاطر اینکه کم داریم. به خاطر اینکه بسیاری به خودشان حق میدهند که نعمتهای الهی را بیحساب و کتاب مصرف کنند. بیاندازه مصرف کنند. هیچ ملاحظهای نکنند. هیچ حدی نگه ندارند و حتّی نعمتهای الهی را ضایع کنند.
چقدر نان ضایع میشود! چقدر غذای طبخ شده ضایع میشود! چقدر میوه مصرف نشده ضایع میشود و از خانهها بیرون ریخته میشود! چقدر لباس چند برابر اندازه لازم خریداری میشود و در خانهها و صندوقها میماند، برای اینکه یک بار در مراسمی پوشیده شود!
استاد سید علی خامنهای؛ ۴ فروردین ١٣٧٢
#قناعت
|هَسْتهٔ أخلاقِ مَفاتیحُ الجهاد|تَبادُلِ ایدههایِ تَرْبیتِ وِلاییِ أخلاقْ
به برادران و خواهران مسلمانمان در سراسر کشور عرض میکنم که موضوع قناعت را جدّی بگیرید.
منظورم از قناعت این نیست که دست به نعمتهای الهی نزنید و از آنها بهرهمند نشوید. مقصود این است که حدّ و اندازه نگه دارید، زیادهروی و اسراف نکنید، نعمتهای الهی را ضایع ننمایید، که متأسفانه بسیاری میکنند.
در جمهوری اسلامی، کسانی هستند که دستشان به نعمتهای الهی نمیرسد. نه به خاطر اینکه کم داریم. به خاطر اینکه بسیاری به خودشان حق میدهند که نعمتهای الهی را بیحساب و کتاب مصرف کنند. بیاندازه مصرف کنند. هیچ ملاحظهای نکنند. هیچ حدی نگه ندارند و حتّی نعمتهای الهی را ضایع کنند.
چقدر نان ضایع میشود! چقدر غذای طبخ شده ضایع میشود! چقدر میوه مصرف نشده ضایع میشود و از خانهها بیرون ریخته میشود! چقدر لباس چند برابر اندازه لازم خریداری میشود و در خانهها و صندوقها میماند، برای اینکه یک بار در مراسمی پوشیده شود!
استاد سید علی خامنهای؛ ۴ فروردین ١٣٧٢
#قناعت
|هَسْتهٔ أخلاقِ مَفاتیحُ الجهاد|تَبادُلِ ایدههایِ تَرْبیتِ وِلاییِ أخلاقْ
۳:۴۰
GHNT.mp3
۰۱:۰۲-۱.۴۳ مگابایت
۷:۰۰
NASERI-THZD.mp3
۰۱:۰۶:۴۵-۱۹.۱ مگابایت
۱۲:۲۶
#درس_اخلاق ریا
یک نوع از ریا، ریای در عقاید است؛ یعنی شخص ریاکار برای ایجاد محبوبیت در قلوب مردم، خود را دارای عقاید متعالی نشان میدهد، در حالی که قلبش بویی از آنها نبرده است. مثلا میگوید: «من کسی را جز خدا مؤثر در وجود نمی دانم». یا اینکه: «من به غیر خدا توکل به کسی ندارم».
یا به کنایه و اشاره خود را اینطور معرفی کند. و این نوع دوم رایجتر است. مثلا صحبت توکل یا رضای به قضای الهی که پیش میآید، شخص ریاکار با یک آه یا یک سر تکان دادن خود را در سلک آن جمعیت محسوب می دارد.
برگرفته از کتاب شرح چهل حدیث حضرت امام خمینی (ره)
#ریا
|هَسْتهٔ أخلاقِ مَفاتیحُ الجهاد|تَبادُلِ ایدههایِ تَرْبیتِ وِلاییِ أخلاقْ
یک نوع از ریا، ریای در عقاید است؛ یعنی شخص ریاکار برای ایجاد محبوبیت در قلوب مردم، خود را دارای عقاید متعالی نشان میدهد، در حالی که قلبش بویی از آنها نبرده است. مثلا میگوید: «من کسی را جز خدا مؤثر در وجود نمی دانم». یا اینکه: «من به غیر خدا توکل به کسی ندارم».
یا به کنایه و اشاره خود را اینطور معرفی کند. و این نوع دوم رایجتر است. مثلا صحبت توکل یا رضای به قضای الهی که پیش میآید، شخص ریاکار با یک آه یا یک سر تکان دادن خود را در سلک آن جمعیت محسوب می دارد.
برگرفته از کتاب شرح چهل حدیث حضرت امام خمینی (ره)
#ریا
|هَسْتهٔ أخلاقِ مَفاتیحُ الجهاد|تَبادُلِ ایدههایِ تَرْبیتِ وِلاییِ أخلاقْ
۱۵:۰۸
EKHLS-EMAM.mp3
۰۱:۳۰-۲.۰۷ مگابایت
۱۴:۲۵
ASHK-EMAM2.mp3
۰۱:۴۲-۲.۳۵ مگابایت
۱۴:۵۳