عکس پروفایل مدرسه معارف علامه طباطباییم

مدرسه معارف علامه طباطبایی

۱۵۷عضو

۱۸ مهر

thumnail
گیف
۰۰:۱۵
undefined انواع خشمخشم یکی از حالات رائج زمان ماست و مخصوصاً در سرزمین ایران به دلائل گوناگونی این خشم فراگیر و در حد یک اپیدمی است و کمتر موضوعی به اندازه آن، بر روح و روان و مادیت و معنویت مردم خسارت وارد می‌کند.
undefined خشم را مى توان از جهاتى در سه دسته قرار داد؛الف) غضب هاى انسانی؛ که حالت تعادل انسان را بر هم نزده و راهی منطقی-به تناسب این غضب-برای او ایجاد مى نمايد تا به سوی تغییر محیط و فضای زیست رود.
ب) غضب، بغض و عصبانیت برآمده و عملی شده؛غضب‌هایی که ممکن است شدید یا ضعیف، و حق یا باطل باشند اما فرد راهی برای اقدام در جهت آن پیدا می‌کند. يا در صورت ضعف و ناتوانی از اقدام، توجیه کافی برای عدم اقدام خود در این مورد دارد و رفتاری عقلانی از خود نشان می‌دهد.
ج) خشم فرو خفته و انباشته؛ که ظرفیت فرد را به خود مشغول نموده و او عموما راهی برای برون‌رفت و اقدام -به اندازه و متناسب با خود- را پیدا نمی‌کند. در نتیجه اين خشم ها تبدیل به هیجانات رسوب کرده و قدرتمندی می‌شود که راهی برای اقناع و ارضاء آنها نیست. اين نوع سوم از خشم معمولا مانعى جدى براى نگاه متعادل به هويت خويشتن مى شود. ادامه دارد...
#خشم #محمد_حسین_قدوسی #در_مكتب_علامه_طباطبايى

۹:۲۴

۲۰ مهر

thumnail
ميلاد مباركundefined

۱۹:۵۸

۲۱ مهر

thumnail
undefined بلند شو! برا خشماى فروخفته ت يه كارى بكن...

۹:۲۱

thumnail
undefined ريشه يابىخشم‌های منفی و فروخفته عموما ناشى از نوع نگاه‌ و باور انسان است. تا وقتی که این بنیان اصلاح نشود، درمان واقعی صورت نگرفته و هر عملی در قبالش، حالت موقتى و مُسّکن را دارد و اين خشم ها همچنان بعنوان مانعى در برابر زندگی متعادل و حرکت انسانی و مشاهده خويشتن باقى مى مانند.این نقص، عموماً به اشتباهات فکری، از نوع "برداشت نادرست، از واقعیت‌های درست"، باز می‌گردد. در این مواقع، باورها، نگاه‌ها و تصوراتی بر انسان غالب مى شود و روح و روان او را در برمى گيرد و به موازاتش، فضای اجتماعی، ناصحان خام و مربیان ناآزموده، دستور سرکوب آن را به انسان می‌دهند و او را مجبور بر سرپوش گذاشتن بر این موارد می‌نمایند! این برداشت‌ها، منجر به شکل گرفتن خشمی نهانی، عمیق، ناشناخته و غیر قابل دسترس می‌شود که زندگى مادى و معنوى انسان را تحت تاثیر قرار داده و حرکت انسانى را مختل می‌نماید.
undefined بسترسازىدرمان اين نگاه و باور، بدون یک کار درازمدت مقدور نیست. لذا لازم است بستر لازم برای این پروسه درازمدت آماده گردد؛ بدين صورت كه انسان باید نوعى سد دفاعی برای خود ترسیم و ایجاد نمايد تا امکان عمل درونی برايش فراهم گردد.  منظور از سد دفاعی تصمیماتی است که فرد مى گيرد تا خود را در فضایی قرار دهد که اين خشم‌ها، حداقل آرامش او را از بین نبرند. اين سد دفاعى، ممکن است کناره‌گیری، سکوت، جواب دفاعی دادن، عمل خاصی را انجام دادن و حتی تهاجم و انتقام باشد. گاهی تهاجم و جواب به دیگری بیشتر انسان را حرکت می‌دهد تا سکوت و کناره‌گیری.
undefined درمان و اصلاحبعد از اين بستر سازى نوبت به اصل کار مى رسد، کههمان شناخت و بازبينى نگاه و باورى است كه منشا اين خشم مى شود؛ توسط كاوش وجودى و بدين صورت كه بايد ارکان حرکت انسانی را (وقت زنده تخصيص دادن/ نظم/ استمرار/ كتابت/ رفاقت) در قبالش رعایت كرد تا این نگاه و باور از محیط پنهان و تاریک درون، خارج شود. در اغلب موارد به محض آنکه روشنایی بر اين باور نادرست بتابد و آن را از حالت منجمد و امن خود بیرون راند، به تدریج از بین می‌رود. درواقع برای بازسازی آن نیاز به هیچ کاری نیست مگر دیدن و مشاهده کامل و با اقتدارش... آنگاه بازشناسی، تبدیل به بازآفرینی و اصلاحات مى شود.باید توجه داشت که ریشه و بنیان یک خشم مى تواند به امور بسیار متفاوت و غیر قابل پیش‌بینی باز گردد. در بسیاری از موارد حدس انسان برای ریشه‌یابی کاملا سطحی و ابتدایی است و بدون تامل و استمرار و طی مراحل نمی توان به نتیجه اصلی دست یافت.
#خشم_فروخفته#باور#محمد_حسین_قدوسی #در_مكتب_علامه_طباطبايى

۹:۲۴

۲۲ مهر

thumnail

۱۵:۵۸

thumnail
#وفات_حضرت_معصومه_ علیهاالسلام
undefined السّلام عليكِ يا بِنتَ ولیّ اللهundefined السّلام عليكِ يا اُختَ ولیّ اللهundefined السّلام عليكِ يا عمّة ولیّ الله
سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه سلام‌الله علیها را خدمت حضرت ولیعصر(عج) و شیعیان و محبین حضرتش تسلیت عرض می‌نماييم. #در_مكتب_علامه_طباطبايىتلگرام | اینستاگرام | ایتا | بله | آپارات

۱۶:۰۱

۲۵ مهر

thumnail
گیف
۰۰:۱۸
undefined بخشش دروغين يا واقعى؟!در شرایط امروز جامعه ما متاسفانه، بخشیدن، فضیلتی تخیلی شده که برخلاف نام و ظاهر پرجاذبه آن حقیقتی متضاد با نام خود را دربردارد. در بسیاری از موارد -که تا حدی فراگیر است- بخشیدنِ دیگری عملی است که در قالب آن اثبات حق خود و قضاوت بر علیه دیگران شکل گرفته و با این بخشیدن -به خیال خود- حق جدیدی برای خود -علاوه بر حقوق تخیلی قبلی- اضافه می‌کند و سقوط روحی خود، در این موضوع را تسریع می‌بخشد. بخشیدن واقعی و حقیقی فضیلتی غیرقابل انکار است و علائم مهمی دارد که مهمترين آن این است که بخشش با فراموشی و ندیدن فضیلت، همراه است. کسی که واقعا می‌بخشد هرگز عمل خود را نمی‌بیند و فضیلتی برای خود قائل نیست و حتی اگر کسی از او تعریف کند با صداقت -و نه تصنعی و ظاهری- انکار می‌کند...
#بخشش#محمد_حسین_قدوسی #در_مكتب_علامه_طباطبايى

۲:۵۴

۲۷ مهر

thumnail
undefinedسوره مبارکه زخرف undefinedيا عِبادِ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ وَ لا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ (زخرف:۶۸)خوف و حزن ناشی از انسان است و نه ناشی از جهان بیرونی؛undefinedخوف از آینده‌ای که هنوز نیامده و undefinedحزن از گذشته‌ای که دیگر گذشته و انسان پیوسته محزون آن است.این هر دو ناشی از خود انسان است و راه رهایی از آن این است که انسان به آن حقیقتی که درونش هست توجه كند؛ حقيقتى كه او را تا بی‌نهایت پیش می‌برد و به مرحله‌ای می‌رساند که درک می‌کند خداوند از رگ گردن به او نزدیک‌تر است و با تمام کائنات متحدش می‌کند و به آن وحدت حقیقی جهان می‌رساند. انسان چنان به این حقیقت نزدیک می‌شود که:فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى*‏ (نجم:۹)
در حقیقت این جهان و در حقیقت انسان، خوف و حزنی نیست مگر زمانی که در محدودیت‌هايى گرفتار می‌شود كه به خود تحميل كرده است و توجه انسان به این بی‌نهایت است که خوف و حزن را برمی‌دارد.

undefined️در مقابل، کسانی که به راه‌های توجه به بی‌نهایت ایمان می‌آورند و در مقابل آن تسلیم هستند و عناد و لجاجت ندارند و با رها شدن از این گرفتاری‌ها و با انکار این محدودیت‌ها و با پس زدن این مشکلاتی که انسان برای خودش درست می‌کند، به حقیقت ایمان می‌رسند، این‌ها خوف و حزنی ندارند و زمانی که پرده‌ها برداشته بشود به آن‌ها خطاب می‌شود :
*ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ
(زخرف:۷۰)
شما و کسانی‌که در سلوک همراه شما بودند و همسرانتان بدون هیچ حزن و ناراحتی و در نهایتِ شادمانی وارد بهشت شوید.
undefinedاین بهشت اگرچه بهشت نهایی و حقیقت این جهان است و زمانی که قیامت برپا شود به انسان نشان داده می‌شود اما مراتب و مراحلی از آن در این زندگی ما قابل درک است. از هر مرحله‌ای که در این دنیا گذر می‌کنیم و به مرگی از یک مرحله نائل می‌شویم بلافاصله آن جنت برای ما نشان داده می‌شود.ما و ازواج، همسران؛ همسرانی که گاهی همسران واقعی انسان هستند و زمانی همسران عدمی انسان و گاهی هر چیزی که انسان در این جهان همراه آن است. قیمت این "تُحبرون" و شادمانی و این همراهی، تحمل این رنجی است که انسان در این جهان برای همراهی کشیده و بدون این امکان ندارد. همراهان گاهی همسر واقعی انسانند و زمانی تحمل انسان برای بی‌همسری و این دوگانگی [دوگانگی عدمی] که گاهی حقیقتش برای انسان نامعلوم است و رنجی که در بود یا نبود آن انسان باید تحمل کند.
undefined️ انسان پیوسته در مقابل رنج مقاومت می‌کند؛ برای این‌که به این رنج توجه نکند و آن را تحمل نکند، آن حقیقتی که ورای این همراهی است را نبیند، به دنبال چیزهایی می‌رود که در این جهان برایش ارزش است. انواع پیشرفت‌های ظاهری، منزلت‌های اجتماعی، راحتی و رنج نکشیدن و هر چیزی که در مقابل این همراهی برایش ارزش دارد و می‌خواهد که تنها باشد تا به امور توهمی و تخیلی خودش برسد. همراهی با آن‌چه که برای او به صورت یک دوگانگی [وجودی و یا عدمی] مصلحت دیده شده و کائنات او را به سوی آن راه برده‌اند و مسیر را برایش فراهم کرده‌اند تا او به انتخاب بنیادینی که کرده، برسد.
undefined️این رنجی که در مقابل او هست، پیوسته برایش سخت و طاقت‌فرساست و سعی می‌کند که از آن فرار کند ولی آن کسی که می‌پذیرد و می‌داند که ورای این رنج حقیقت و ارزشی هست، چه زوجیت وجودی و چه زوجیت عدمی، چه سختی، چه راحتی و هر چیزی که در راهش قرار داده شده و یا از آن محروم شده و یا بعد از به دست آوردن از او گرفته می‌شود و یا زمانی که چیزی را نداشته و به او می‌دهند یا هر هرچیزی که از این دوگانگی باید در این جهان رنجش را تحمل کند، این تحمل است که او را به مرحله‌ای می‌رساند که وقتی حقیقت این جهان پیدا شد، خطابی به او می‌رسد: ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْواجُكُمْ تُحْبَرُونَ (زخرف: ۷۰) آن زمانی‌که انسان این شادمانی و پیشرفت و اوج را درک می‌کند در نهایت شادمانی است. وقتی که این اوج را درک کرد، می‌فهمد این رنجی که کشیده هزاران برابر برایش ارزش و فایده و ثمره دارد. این لحظه زمانی است که اگر به او بگویند حاضری لحظه‌ای از این رنج کم کنی او حاضر نیست!
undefinedاین حقیقتی است که در همین جهان هم قابل تجربه است و نیازی نیست که انسان از روی اعتقاد انجامش دهد. فقط کافی است چشمانش را باز کند تا این تجربه را در این جهان ببیند و ببیند این رنج چه ارزشی دارد و چه چیزی به انسان می‌دهد. ارزشی که هرگز در چیز دیگری نیست هرگز در پیشرفت‌های ظاهری و در چیزهایی که فکر می‌کند رشد معنوی است، پیدا نمی‌شود. با همراهی در رنجی که برای انسان سخت است و دوگانگی‌ای که کائنات برای انسان آماده می‌کنند، آن وقت است که هرگز حاضر نیست لحظه‌ای برای آن جانشین شود حتی اگر کائنات را به او بدهند.

۱۴:۳۳

این چیزی است که اگر شما چشم باز کنید در دیگرانی که گاهی نزدیک هستند و گاهی دور ولی سرگذشتشان به ما می‌رسد خواهیم دید. کسانی که رنج‌های سخت و طاقت‌فرسا کشیدند ولی حاضر نبودند لحظه‌ای از آن رنج فاصله بگیرند نه به دلیل اعتقاد و نه به دلیل تفکرات و نظریات بلکه به دلیل آن آثار عظيمى که در این همراهی دیدند.
undefined "تحبرون" را درک کردند؛ آثار عظیم، معارفی است که بی‌حساب بر آن‌ها باریده تا جایی که خودشان تعجب می‌کنند این‌همه معارف از کجاست.يُطافُ عَلَيْهِمْ بِصِحافٍ مِنْ ذَهَبٍ و أَكْوابٍ (زخرف:۷۱)آن ظرف‌های طلایی و جام‌های زرینی که پر از شراب طهور است که بخشی از آن در همین جهان قابل تجربه و وصول است و همه چیزش برای آن جهان نیست بلکه نهایتش در آن جهان است. در همین عالم بخشی از آن را به انسان عطا می‌کنند و انسان می‌رسد. وَ فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ (زخرف: ۷۱)آن دسته از انسان‌هایی که می‌فهمند، آن اشتهای اَنفسی، چیزی که انسان خوشش می‌آید و لذت چشم و گوش و اشتها برای آن مرحله است و در این مرحله باید اندکی تحمل کند. وقتی که این را تحمل کرد، آن‌وقت به آن‌جا می‌رسد.فِيها ما تَشْتَهِيهِ الْأَنْفُسُ.کسی که تحمل ندارد، هرگز به آن نمی‌رسد.اما کسی که تحمل کرد وَ أَنْتُمْ فِيها خالِدُونَ (زخرف:۷۱)
undefinedوَ تِلْكَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (زخرف:۷۲)این جنتی است که از عمل و نتیجه و تسلیم خود انسان، به وراثت به او می‌رسد. از تسلیم به آن چیزی که کائنات برای او ترسیم کردند، برای رسیدن انسان به انتخاب بنیادینش. هیچ چیزی اجبار نیست. همه چیز به انتخاب خود انسان است. اگرچه انسان وقتی که زحمات آن رنج‌ها را می‌بیند داد و فریادش به آسمان می‌رود اما باز هم‌ از آن انتخاب بنیادینش باز نمی‌گردد.
#سوره_زخرف#رنج#محمد_حسین_قدوسی #در_مكتب_علامه_طباطبايى

۱۴:۳۴

۳۰ مهر

thumnail
undefined غزلى زيبا از علامه طباطبايى(ره)مهرخوبان دل و دین از همه بی پَـــروا بردرُخ شَــطرنج نبُرد آنــچه رخ زیبـــا برد تو مپندار که مجنون سر خود مجنون گشتاز سَمَک تا به سُهایش کشش لیلی برد من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راهذرٌه یی بودم و مِهــــر تو مــرا بالا برد من خَس بی سر و پایم که به سیل افتادماو که می رفت مرا هـــم به دل دریا برد جام صَهبا ز کجا بود مگر دست که بودکه درین بزم بگردید و دل شیـــدا برد؟ خَمِ ابروی تو بود و کف مینوی تو بودکه به یک جلوه زمن نام و نشان یکجا برد خودت آموختِیَم مِهر و خودتِ سوختِیَمبا برافروختــه رویی که قــرار از ما بــرد همه یاران به سر راه تو بودیم ولیخـــم ابروت مــرا دید و زمن یغمـا برد همه دل باخته بودیم وهراسان که غمتهمه را پشت سـر انداخت مرا تنـها برد
#سلوك #غزل #علامه_طباطبايى #در_مكتب_علامه_طباطبايى

۱۵:۳۴

۸ آبان

thumnail
گیف
۰۰:۱۷
undefined بايد باور كنيم كه مهمترين تعيين كنندگى در زندگى انسان و بالاترين قدرت و امكان انتخاب و اختيار انسان، در موارد پر سر و صدا، شعاری و تقلیدی نيست بلكه عموما در مورد امور دم دستى و زواياى کوچک و پیش‌پا‌ افتاده‌ای در زندگى است که در حالت عادی، به چشم انسان نمی‌آیند و آن ها را به حساب نمی‌آورد،اما به صورت خاموش، پيوسته مسیر زندگی را به سمتى می‌برند که تنها پس از مدت‌ها، نتايج عظيم آن معلوم می‌شود. تغییر این زوایا، ابتدا نیازمند مقدماتی است؛undefinedبايد با اتكا به اركان ٥ گانه سلوك انسانى(خلوت و تمركز و وقت گذارى زنده، منظم و مستمر، و بهره گيرى از كتابت و رفاقت) این نقاط کوچک و در ظاهر کم‌اهمیت را برای خود روشن كرد. undefinedبعد از در آوردن اين امور و زواياى ديد داراى نقص از تاريكى، بايد به آنها نور تاباند و توجه كرد. undefinedو در جهت تغييرشان برنامه ريخت و اقدامات مستمر انجام داد...
#امور_كوچك_سرنوشت_ساز#محمد_حسین_قدوسی #در_مكتب_علامه_طباطبايى

۴:۲۱

۱۱ آبان

thumnail
گیف
۰۰:۱۵
undefined از احساس جبر به سوى انتخاب
undefinedدر عالم حقیقت، اصل ورود انسان به این جهان، همه مشخصات زندگی اش و حتی "قدرت انتخاب و آزادی" اش، به تمامی، انتخاب خود اوست. اما انسان در زندگی روزمره و لابلاى مشغولیت‌های خود، اين قدرت آزادى و انتخاب را فراموش می‌کند! لذا اکثر انسان‌ها همانطور که احساس جبر کامل نمی‌کنند، از احساس آزادی کامل نیز برخوردار نیستند.
undefinedآنچه كه اهمیت دارد، فاصله گرفتن از مرز جبر در حدی است که میدان آزاد انتخاب بتواند "حساس‌ترین و حیاتی‌ترین انتخاب‌ها و دوراهی‌ها"ی انسان را در بر بگیرد. در اين صورت احساس آزادی و قدرت انتخاب، بر زندگی فرد سایه می‌افکند.
undefinedدر واقع در اکثر انسان‌ها، آنچه که مانع عمل صحیح است، برخلاف تصور خودشان، بی‌انگیزه بودن، بی‌ارادگی، تنبلی و بد بودن نیست. بلكه بیشترِ آن ناشی از اين است كه احساس آزادى و قدرت انتخاب ندارند؛ این احساس است که انگیزه‌ها را از انسان می‌گیرد و ناامیدی، حالات انحرافى، بی‌حرکتی را بر او مستولی می‌کند و زمین‌گیرش مى كند.
undefinedاحساس آزادی در انتخاب هاى زندگى انسان، بايد برای او خودآگاه و قابل درک شود و ‌ببيند، و بداند و بتواند در عرصه آن گام بردارد. اين درک، برای بسیاری، خود، بخش مهمی از مسیر است كه پس از آن، مابقی راه با سهولت بسیار بیشتری به نتیجه می‌رسد.
‎#محمد_حسین_قدوسى #در_مكتب_علامه_طباطبايى

۱۱:۲۷

۱۵ آبان

thumnail
undefinedوَ يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ *(۶)
برای انسان، رفتار مردمانی که زمان نزول رسالت بودند و عذاب را دروغ می‌دانستند و پیوسته به پیامبران می‌گفتند اگر راست می‌گویید عذاب را نازل کنید و به افکار خود مطمئن بودند عجیب است. اما این رویه‌ی همیشگی انسان است، از جمله خود ما! ما که با عجله و تمرکز به سوی سیئات، امور منفی، افکار نادرست و ناامیدی‌ها می‌رویم و به مغفرت، رحمت، هدایت، امید و همه‌ی چیزهای مثبتی که جلوی رویمان روشن و آشکار و نقد هست بی‌توجه هستیم. بعد دچار این‌همه اضطراب، تشویش، ناراحتی و یأس می‌شویم و نمی‌‌دانیم چه‌کار کنیم. این ما هستیم که با این افکار منفی با عجله پیش می‌رویم: *يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ
(۶)

undefinedدر اطراف ما حسنات پیوسته فراوان و نقد و در دسترس و کنار گوشمان و جلوی چشممان و جلوی پایمان روشن و واضح و آشکار است. اما ما افکار شیطانی و منفی پشت سرهم، تردیدها، این در و آن در زدن‌ها، توهمات و ناامیدی‌ها را می‌بینیم! این روحیه‌ی ماست که عجله می‌کنیم و به سمت سیئات و ناامیدی‌ها و افکار منفی می‌رویم و همه‌ی عبرت‌ها و حوادثی که در زندگی برای ما پیدا شده و می‌تواند ما را راهنمایی کند که جهان این‌قدر منفی نیست، زندگی این‌قدر ناامید نیست و مسیر این‌قدر سخت نیست را نمی‌بینیم!
undefined️وقتی خداوند به نوعی این (مَثُلاتُ) را به ما یادآوری می‌کند، آن چیزهایی که گذشته، آن عبرت‌ها و همه‌ی آن اموری که بر خود ما جاری شده و وقتی بعد از این یادآوری، ما لحظه‌ای توجه می‌کنیم و هوشیار می‌شویم، آن‌گاه به سمت مسیر صحیح می‌رویم ولی دو قدم و دو روز و دو هفته‌ و دو مرحله‌ی دیگر دوباره استعجال به سیئات می‌کنیم! اما با این حال: إِنَّ رَبَّكَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ (۶)خداوند پیوسته به این استعجال ما بی‌توجهی می‌کند؛ ما از او منفی‌ها را می‌خواهیم، اما او به ما مثبت‌ها را می‌دهد. اما اگر کسی بازهم خودداری نکرد و به سمت عِقاب خدایی رفت، عِقابی که ناشى از خودش است و به دلیل بی‌توجهی به این‌همه راه صحیح است، دیگر تقصیر کسی نیست. این انسان است که مسیرهای صحیح را نسیه می‌پندارد و مسیرهای منفی را نقد.
undefinedوَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ
مِنْ رَبِّهِ
(۷)
وقتی که صحبت مسیر است، مسیر هدایتی است که جلوی روی انسان است، همه‌ی اموری که او را هدایت می‌کند، اما او همه‌ی این‌ها را مبهم و غبار آلود و مجهول تصور می‌کند و بعد دنبال نشانه‌های دیگری است! چیزی که آشکار و روشن است و جلوی چشم‌هایش هست را نمی‌بیند و چشمانش را می‌بندد و به منفی‌ها نگاه می‌کند و بعد می‌گوید حالا نشانه به من نشان دهید.

۳:۲۲

undefinedإِنَّما أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هادٍ (۷) نیازی به این آیات نیست و همه چیز روشن است و پیامبر و رسولان درونی و بیرونی برای این می‌آیند که این هدایت را به انسان دوباره یادآوری کنند و برای هر انسانی و هر گروهی هدایت کننده‌ای است و بدون هدایت کننده امکان ندارد. اللَّـهُ يَعْلَمُ ما تَحْمِلُ كُلُّ أُنْثى‏ وَ ما تَغِيضُ الْأَرْحامُ وَ ما تَزْدادُ (۸) خداوند همه چیز را می‌داند، اختیار جهان بی‌نهایت است اما كُلُّ شَيْ‏ءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدارٍ (۸)این مسیر باید از راه خودش برود تا انسان به کمال برسد. انسان خودش پذیرفته به این جهان برگردد تا به این مراحل برسد. این‌همه داد و بیداد و فغان از انتخابی که خودش کرده؟! انسان به عالمی آمده که با مقدار است با تقدیر و حساب و کتاب است و از راهش باید رفت.
undefinedعالِمُ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ الْكَبِيرُ الْمُتَعالِ (۹)این خداوند نیست که چیزی را از ما دریغ می‌کند او عالمِ غیب و شهادة و بزرگ و بلندمرتبه است.
undefinedلَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ (۱۴)او ما را به مسیری دعوت می‌کند که حق مطلق است. همه‌ی این نگاه‌های باطل ما در آن جواب داده می‌شود و راه صحیح است، راهی است که خیر دنیا و آخرت و همه‌ی آرزوها و رویاها و درخواست‌های انسان به حق و حقیقت در آن جواب داده می‌شود. خداوند این دعوت را دارد، دعوتی حق و کامل و تمام عیار است و ذره‌ای باطل و شائبه در آن نیست. اما وقتی انسان توجه‌اش را از این دعوت برمی‌گرداندالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَجِيبُونَ لَهُمْ بِشَيْ‏ءٍ (۱۴)هیچ چیزی برای آن‌ها در این بازگشتشان نیست. إِلاَّ كَباسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْماءِ لِيَبْلُغَ فاهُ (۱۴)همچون انسانی که از دریای خروشان، از اقیانوس آب زلال، از این‌همه اموری که در دسترس انسان است، به کف آبی اکتفا می‌کند و سعی می‌کند با این کف آب ذره‌ای آب بنوشد و این آب را به دهانش برساند.وَ ما هُوَ بِبالِغِهِ (۱۴)اما همان یک ذره هم به او نمی‌رسد.
undefinedوَ ما دُعاءُ الْكافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلالٍ (۱۴)انسانی که از این‌همه حق و حقیقتی که در مقابلش هست روی برمی‌گرداند و به امور باطل و ناامیدی‌ها و توهمات توجه می‌کند، به تخیلات و به چیزهایی که ثمره و فایده‌ای ندارد، به اموری که هزاران بار آن‌ها را تجربه کرده، به بازگشت به اموری که می‌داند ثمره و فایده‌ای ندارد اما در جواب وجدان خودش مدام انتظار نشانه‌ی جدیدی دارد، نشانه پس از نشانه! اما کسی که این‌گونه رفتار می‌کند هیچ نتیجه‌ای نمی‌گیرد ولی هر موقع که بازگردد، همین لحظه، بلافاصله نتیجه برای او واضح و آشکار می‌شود.
undefinedلَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ (۱۴)این حق و حقیقت، کُنه حقیقتی است که پیش انسان حاضر و ظاهر و آشکار و آماده است. هر لحظه که برگردد جواب می‌گیرد و نیاز به هیچ چیز دیگری نیست.
#سوره_رعد#عجله#محمد_حسین_قدوسی #در_مكتب_علامه_طباطبايى

۳:۲۵

۱۶ آبان

thumnail
ولادت حضرت زینب کبری(س) و روز پرستار بر شما مبارک بادundefined🤍

#ميلاد_حضرت_زينب #روز_پرستار #در_مكتب_علامه_طباطبايى

۱۴:۴۰

۱۷ آبان

thumnail
undefinedإِنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا وَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا وَ اطْمَأَنُّوا بِها وَ الَّذِينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَ (یونس:۷) این چهار خصلتی که خداوند در کنار هم آورده و عبارات به هم عطف شده در ظاهر بدون ارتباط می‌آیند اما در این‌جا ابعاد مختلف یک واقعیت را به ما نشان می‌دهند.
undefinedإِنَّ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا (یونس:۷)انسان در زندگی سلوکی و حرکتش و در زندگی روزمره‌ای که دارد از رسیدن به مراتب بلند ناامید می‌شود. عدم رجاءِ لقاء خداوند و توجه نکردن به آن، برای انسان‌های متوسط به گونه‌ای است و برای اشقیا و بَدان عالم به گونه‌ای دیگر است. آن‌هایی که به شقاوت رسیده‌اند به این موضوع توجه ندارند و با تمام وجود در این دنیا و در غضب و شهوات خودشان غرق هستند. اما این عبارت بیشتر با انسان‌های متوسطی همچون ما سازگاری دارد. امید به لقاء خداوند، رسیدن به مرتبه‌ای است که توجه آن‌ها به بی‌نهایت به مرتبه‌ی کاملی برسد.
undefined️ عدم توجه و امید نداشتن و یا این‌که انسان آن توجه‌اش به اندازه کافی نیست که امیدوار بشود و با قدرت حرکت کند و گرفتاری‌هایی که از این نوع برای انسان به وجود می‌آید. این گرفتاری‌ها، بازهم برای انسان‌های متوسط به وجود می‌آید و براى برخى به گونه‌ای است که توجه به آن ندارند و امید رسمی ندارند، اما برای اکثر ما به گونه‌ای است که در عین اینکه از حیث نظری می‌دانیم و تصدیق می‌کنیم و اطلاع داریم و اعتراف می‌کنیم که این مسیر به نتیجه می‌رسد، اما اثر عملی در وجود ما ندارد و وقتی به خودمان نگاه می‌کنیم تعجب می‌کنیم از اینکه چرا انقدر گرفتار و منجمد و رسوب زده و زمین‌گیریم؟!
undefinedوَ رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا (یونس:۷)انسان به همین چیزی که دارد رضایت دارد. چه بسا انسان فکر می‌کند اینکه در این مرحله زمین‌گیر و گرفتار شده به دلیل این است که توجه و امید و احتمال رسیدن به مراتب بالاتر در وجودش ضعیف شده اما گویا این آیه نشان می‌دهد رابطه عِلّی و معلولی در اینجا معکوس است. اینکه انسان در این دور روزمره گرفتار شده و اینجا مدام در حال دویدن است و به این دویدن راضی است، در حقیقت این است که نتیجه‌اش می‌شود: لا يَرْجُونَ لِقاءَنا . توجه بیش از حد به این اوضاع روزمره و به چیزهایی که دارد، به موانع و مشکلات، به لذت‌ها، به غضب و شهوت. رَضُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا، هر چیزی که در این جا هست. اگرچه انسان در زبان عدم رضایت را اعلام می‌کند و دنبال چیزهای بالاتر است اما در حقیقت با این امور به رضایت رسیده و اگر نارضایتی‌ای هست نه برای رسیدن به مراتب بلند بلکه برای این است که در همین مرتبه و زندگی روزمره از چیزهایی که به آن‌ها رسیده ناراضی است و بیشتر و بیشتر می‌خواهد و می‌خواهد با سَر در این حیات دنیا فرو‌رود! این عدم رضایت به سمت نزول است نه به سمت صعود. نتیجه این می‌شود که امید به لقاء خداوند از دلش برداشته می‌شود.

۸:۳۵

undefinedاطْمَأَنُّوا بِها (یونس:۷) اطمینانی که انسان به دور روزمره پیدا می‌کند باعث می‌شود که انسان بخواهد هر چه عدم اطمینان است از طریق فرو رفتن بیشتر در دنیا برطرف کند و به اطمینان برسد. مسیری که هرگز به نتیجه نمی‌رسد و هر چه می‌دَوَد این عدم اطمینان بیشتر می‌شود اما در عین حال او مطمئن است راه همین است، راه به سوی این جهان و به سوی فرو رفتن و نزول کردن و غافل شدن بیشتر از خود و ندیدن بی‌نهایت‌هایی که در وجود خودش هست!
undefinedالَّذِينَ هُمْ عَنْ آياتِنا غافِلُونَنشانه‌های فراوانی که جهان پیش پای انسان می‌گذارد و لقاء خداوند و رسیدن به آن بی‌نهایت‌ها را به او نشان می‌دهد پیوسته انسان از آن‌ها غفلت می‌کند؛ نه این‌که آن‌ها را نمی‌بیند و جاهل است، نه! آن‌ها را می‌بیند ولی غفلت می‌کند و فراموش می‌کند. این مسیر زندگی همه‌ی ماست و هیچ‌کدام از امثال ما از این امر (از این چهار خصلت) خالی نیستیم. اما همه‌ی ما معکوس این فکر می‌کنیم. پیوسته دنبال نشانه‌ی جدید و راه جدید و هدایتی هستیم که بدانیم باید چه کاری انجام دهیم، مدام سوال می‌کنیم اما این سوال در حالی است که جواب‌ها اطراف ما با تمام قوا همچون شعله‌های آتش فروزان هستند اما ما غفلت از آن داریم. و بر‌عکس پیوسته به این چیزی که هست، به نگاه نکردن به این نشانه‌ها رضایت پیدا کرده‌ایم و اطمینان به آن داریم و در نتیجه این مسیر به سوی بی‌نهایت را نمی‌بینیم.
undefinedأُولئِكَ مَأْواهُمُ النَّارُ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (یونس:۸)آتش و سختی‌هایی که در زندگی برای ما هست، آتش حرکت کردن نیست بلکه آتش حرکت نکردن است. روح و وجود و همه هستی ما می‌خواهد حرکت کند اما ما به امور ساده و بدیهی و ابتدایی در این جهان گرفتار شده‌ایم و به آن رضایت داده‌ایم و در این آتش می‌سوزیم. اما کافی است که انسان یک لحظه‌ این جهان و همه‌ی این‌ها را ببیند. به محض توجه، آن هم توجهی که با روحش انجام می‌دهد و بعد به این توجه نظر می‌کند، به علم خودش چیزی که دارد را می‌بیند و این می‌شود "ایمان". ایمان غیر این نیست.
undefinedإِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ (یونس:۹)اگر انسان ایمان بیاورد و به این ایمانِ به بی‌نهایت‌های در زندگی‌اش که نشانه‌های آن همه جا وجود دارد، اندکی ملتزم باشد [التزام عملی به این ایمان] نتیجه‌اش عمل الصالحات می‌شود. آن‌وقت، يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْاین هدایت‌هایی که از سمت بی‌نهایت می‌آید همچون جریان رودی که خس و خاشاک را پیش می‌برد به سوی دریای بی‌کران هستی پیش می‌برد. تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ*.

undefined️ *دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّـهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ
(یونس:۱۰)
پیوسته این نیایش و توجه به بی‌نهایت و دیدن این جهان بی‌نهایت در این‌که از عیب و نقص منزه است و تحیت سلامی که با هر موجودی و با هر انسانی و هر حقیقتی، با تمام هستی در راه سلامت است و سلام می‌کند و سلام می‌شنود.
undefinedوَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعالَمِينَ (یونس:۱۰)و آخرین حرف و آخرین کلام و انتهای این زندگی در هر لحظه این است که همه چیز در حال ستایش است و در حال حمد است و همه چیز در جای خودش است. حتی اگر در نهایت سختی و مصیبت باشد. بدترین مصیبت که مصیبت عاشوراست و کسی که بیش از همه این مصیبت بر او نازل شده، زینب کبری سلام الله علیهاست که او در اوج سختی‌ها بعد از همه شهادت‌ها و در حالی که در اسارت است در آن لحظه می‌فرماید:
ما رأيت الا جمیلا؛ این معنای " آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّـهِ رَبِّ الْعالَمِينَ" است.

#سوره_یونس#محمد_حسین_قدوسی #در_مكتب_علامه_طباطبايى

۸:۳۸

۱۹ آبان

thumnail
گیف
۰۰:۱۷
undefined ديگه چه قيمتى داريد، اگه دعا نكنيد؟خداى تبارك و تعالى مى فرمايد اگر مى خواهيد سير كنيد و از لجن به گُل تبديل شويد، از پايين ترين مراتب اعتباريات، به بالاترين مراتب كمال راه پيدا كنيد، جز به دعا به اين خواسته نخواهيد رسيد؛ «قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ» ؛ ديگه چه قيمتى داريد اگر دعا كننده نباشيد؟تصور اشتباهی كه در ميان مومنين است، این است كه دعا فقط لفظ است! در حالی‌كه دعا حقيقت است، خواستن، چشيدن، تغذيه شدن و كسب كمال است. اگر خواستن زبان، با خواستن وجود، فاصله داشته باشه، این حقیقتاً خواستن نیست. نكته مهم در مورد «قُلْ مَا يَعْبَأُ بِكُمْ رَبِّي لَوْلَا دُعَاؤُكُمْ» اين است كه تلقين و دادن دعا و ایجاد حاجت هم از خودش است؛ «یَا مَنْ یَمْلِکُ حَوائِجَ السَّائِلِینَ» . وقتی که فرد خواسته و حاجتش را ابراز کرد، بذر رسیدن به آن حقیقت در وجودش ریخته و به ودیعه گذاشته می شود. اگر كسى طالب كمال هست، درخواست كمال را خدا به او داده است، انسان فقط کافیست رد نكند...چنانچه طبق آیه قرآن، حضرت نوح عرض می‌کند «انى دعوت قومى ليلا و نهارا فلم يزيدهم دعائى الا فرارا...» ؛ من شب و روز برای قومم دعا کردم ولی دائماً باعث فرار آن ها شد؛ من درخواست فیض کردم، درخواست حیات کردم، درخواست عفو کردم، ولی مردم پس زدند... ما اگر قیمت دعا رو بفهمیم،بدانیم که ایجاد دعا از جانب خدای تبارک و تعالی ست،اگر وجود ما حقیقتا خواهنده باشد و به زبان جاری کردن حقیقی باشد، عالم تغییر می‌کند...
#دعا #دعاى_وجودى#سوره_فرقان #علامه_طباطبايى#شاگرد_سلوكى_مرحوم_سعادت_پرور #در_مكتب_علامه_طباطبايى

۱۳:۲۱

۲۱ آبان

thumnail
گیف
۰۰:۰۸
دستيابى به حقيقت دعا و استجابت، با رهايى از نارundefinedچرا دعا می‌کنم، اما نتیجه نمی‌گیرم؟!undefined باید آن موقعی که دعا می‌کنیم، بفهمیم که آن خواهشی که داریم را خدا به ما داده و آن دعا را بر زبانمان جاری کرده. undefinedولی چرا مرحمت کرده و چرا ما به زبان جاری می‌کنیم ولی نتیجه نمی‌گیریم؟ undefined چون حقیقتا خواهنده نیستيم و طلب نداریم، چون وجود ما با زبان ما سازگار نیست...undefinedپس چه باید کرد؟undefined اگر بخواهیم به این حقیقت، راه پیدا کنیم، هیچ ذکری بالاتر از استغفار و صلوات بر محمد و آل محمد نیست؛ «اللهم صل علی محمد و آل محمد» . علتش این است که تكرار استغفار و گفتن «خدایا ببخش»، موانعی را که ایجاد کردیم، کنار می‌زند.«فك رقبتى من النار» ؛ این نار، ولایت دشمنان اهل بیت(ع) است که بر گُرده خود سوار کردیم. عرض می‌کنیم، این گردن من را از زنجیر تبعیت از آنها بیرون بیاور؛ «خلصنا من النار یا رب». فکر بکنیم به دعایی که می‌کنیم، دعا لفظ نيست. از خدای سمیع و علیم بخواهیم که حقیقت دعا را به ما بفهماند، حقیقت استغفار را به ما بفهماند و حقیقت مغفرت را به ما بچشاند...  #دعا #مغفرت #سوره_فرقان#شاگرد_سلوكى_مرحوم_سعادت_پرور #در_مكتب_علامه_طباطبايى

۱۶:۲۸

۲۳ آبان

thumnail
undefinedبه گرامى داشت چهل و سومين سالروز درگذشت علامه محمد حسين طباطبايى(ره)رَحِمَ اللهُ مَن یَقرُ الفاتحه مَعَ الصَلَوات
#ياد_خدا#علامه_طباطبايى#در_مكتب_علامه_طباطبايی

۲۲:۴۰