نماهنگ اربعین مهدی مومنی.mp3
۰۵:۲۱-۴.۹ مگابایت
۵:۴۴
#اربعیننوشتهای_یک_مادر ۱۴۰۳ _ قسمت اول
بسم الله الرحمن الرحیم
بنا بود شب برسیم مرز چزابه و شب هم از مرز رد شویم چون گفته بودند ماشین های طرف عراقی فقط شب تا صبح هستند و روزها به خاطر گرما نمی آیند سر مرز. هنوز کوله ها کامل بسته نشده بودند و هنوز سفره ناهار پهن بود و هنوز ظرفها نشسته بودند که همسرم تماس گرفت با شماره ای که می گفتند با می نی بوس نفری ۱۵۰ می برد مرز و شنید که حرکتش ساعت چهار است! مکالمه را که می شنیدم انتظار داشتم جمله بعدی «نه ممنون ما هنوز آماده نیستیم» باشد اما در کمال تعجب «ما الان خودمان را می رسانیم» بود! ظرف پنج دقیقه سفره جمع و ظرفها شسته و هرچه روی زمین بود در کوله ها تپانده شد. سه ساعت بعد مرز چزابه بودیم و نماز می خواندیم، آن هم میان خیل هم دلان غیرهمزبان پاکستانی. ذوقم از کنارشان بودن را پنهان نمی کردم. از مرز که رد شدیم چند نفر به عربی فهماندنمان که مجانی می برند منزلشان در العماره. همسرم با «شکرا» گفتن داشت از کنارشان رد می شد که گفتم: «خب بریم! شب بریم منزلشون فردا عصر میرسیم نجف، زیارت و بعد هم شروع مشایه ان شاءالله. اینجوری که بهتره تا بخوایم مستقیم بریم نجف و صبح برسیم. اون وقت مجبوریم تمام روز رو تو شلوغی نجف و بدون جا تو گرما سر کنیم.» تا من و همسرم مذاکره را تکمیل کنیم، آقای میزبان کوله پشتی صورتی و کوچک دختر کوچکم را انداخت روی دوشش و با لبخند ما را همراه خود کرد. سوار ماشینش شدیم. شاسی بلند بود و صندوقدار. أسرا و مبینا در صندوق نشستند. أسرا مدام حرف میزد و عمو عمو می کرد اما جوابی نمی شنید آخر سر گفت: «مامان، عمو حرف زدن بلد نیست؟» متوجهش کردیم که عمو راننده فقط عربی بلد است. انتظار داشتیم دیگر ساکت شود اما در کسری از ثانیه تصمیم جدیدی گرفت و گفت: «من میخوام عربی یاد بگیرم. اسمت چیه به عربی چی میشه؟» و مدام شسمک شسمک را تکرار می کرد!به العماره که رسیدیم راننده ایستاد و بستنی مهمانمان کرد و بعد میهمان مهربانی بی حد خانواده اش شدیم. قبل ترها در توصیه های اربعینی نوشته بودم برای بچه هایتان همبازی عربزبان پیدا کنید تا مجبور شوند در سکوت بازی کنند اما امشب أسرا چنان با بچه های میزبانمان گرم گرفت و با اعتماد به نفس تند تند و بلند بلند فارسی حرف می زد که انگار نه انگار هیچ کدام زبان آن یکی را نمی دانند. خلاصه که فعلا گمان نکنم از خواب خبری باشد.
#زهرا_آراستهنیا سوزستانhttps://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
بسم الله الرحمن الرحیم
بنا بود شب برسیم مرز چزابه و شب هم از مرز رد شویم چون گفته بودند ماشین های طرف عراقی فقط شب تا صبح هستند و روزها به خاطر گرما نمی آیند سر مرز. هنوز کوله ها کامل بسته نشده بودند و هنوز سفره ناهار پهن بود و هنوز ظرفها نشسته بودند که همسرم تماس گرفت با شماره ای که می گفتند با می نی بوس نفری ۱۵۰ می برد مرز و شنید که حرکتش ساعت چهار است! مکالمه را که می شنیدم انتظار داشتم جمله بعدی «نه ممنون ما هنوز آماده نیستیم» باشد اما در کمال تعجب «ما الان خودمان را می رسانیم» بود! ظرف پنج دقیقه سفره جمع و ظرفها شسته و هرچه روی زمین بود در کوله ها تپانده شد. سه ساعت بعد مرز چزابه بودیم و نماز می خواندیم، آن هم میان خیل هم دلان غیرهمزبان پاکستانی. ذوقم از کنارشان بودن را پنهان نمی کردم. از مرز که رد شدیم چند نفر به عربی فهماندنمان که مجانی می برند منزلشان در العماره. همسرم با «شکرا» گفتن داشت از کنارشان رد می شد که گفتم: «خب بریم! شب بریم منزلشون فردا عصر میرسیم نجف، زیارت و بعد هم شروع مشایه ان شاءالله. اینجوری که بهتره تا بخوایم مستقیم بریم نجف و صبح برسیم. اون وقت مجبوریم تمام روز رو تو شلوغی نجف و بدون جا تو گرما سر کنیم.» تا من و همسرم مذاکره را تکمیل کنیم، آقای میزبان کوله پشتی صورتی و کوچک دختر کوچکم را انداخت روی دوشش و با لبخند ما را همراه خود کرد. سوار ماشینش شدیم. شاسی بلند بود و صندوقدار. أسرا و مبینا در صندوق نشستند. أسرا مدام حرف میزد و عمو عمو می کرد اما جوابی نمی شنید آخر سر گفت: «مامان، عمو حرف زدن بلد نیست؟» متوجهش کردیم که عمو راننده فقط عربی بلد است. انتظار داشتیم دیگر ساکت شود اما در کسری از ثانیه تصمیم جدیدی گرفت و گفت: «من میخوام عربی یاد بگیرم. اسمت چیه به عربی چی میشه؟» و مدام شسمک شسمک را تکرار می کرد!به العماره که رسیدیم راننده ایستاد و بستنی مهمانمان کرد و بعد میهمان مهربانی بی حد خانواده اش شدیم. قبل ترها در توصیه های اربعینی نوشته بودم برای بچه هایتان همبازی عربزبان پیدا کنید تا مجبور شوند در سکوت بازی کنند اما امشب أسرا چنان با بچه های میزبانمان گرم گرفت و با اعتماد به نفس تند تند و بلند بلند فارسی حرف می زد که انگار نه انگار هیچ کدام زبان آن یکی را نمی دانند. خلاصه که فعلا گمان نکنم از خواب خبری باشد.
#زهرا_آراستهنیا سوزستانhttps://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
۲۲:۲۶
۱۶:۱۳
بازارسال شده از مزاح الدین
اندر احوالات بلاگرهای دعا!
خانومای عزیز دل براتون ذکر به دردبخور دارم فراوون
ذکر مجرب واسه قوم شوهربسته بشه زبونشون تا آخر
هزارتا یا ودود و صدتا یا حقانقد میگی تا حنجره ت بگه تق!
فوت میکنی به پارچ آب و لیواناگه بیوفته تف تو آب که ای جان!
رد خور نداره کارشون تمومهتاثیرشم حسابی با دوومه
یه ذکر داغ داغ دارم جدیدهروایته، هیشکی مثش ندیده!
روایتش معتبره ولی خببه غیر من ندیدنش تو کتب
چشم بصیرت ندارن به من چه؟!یا که دارن ولی یه کم قلوچه!
هر کی بخونه شیش تا جوشنکبیرمهموناشون بی آشپزی میشن سیر
جوشنکبیرا رو باید بخونهتنگ غروب رو پشت بوم خونه
بعدش بچرخه هفت قدم سمت چپآخرشو بخونه با تیپ رپ
اگر که از پشت بومه نیوفتادحاجتشو میگیره از دست باد
تابستونه باد نمیاد؟! به من چه! آشپزی کن یا که بخر کلوچه
نه شوخی کردم همه جوره حلهسیر سیرن با ذکرتون محله
فقط باید فالوو کنی پیجمو تا بتونی طلا کنی عالمو
️زهرا آراسته نیامزاحالدین | @mezahoddin
خانومای عزیز دل براتون ذکر به دردبخور دارم فراوون
ذکر مجرب واسه قوم شوهربسته بشه زبونشون تا آخر
هزارتا یا ودود و صدتا یا حقانقد میگی تا حنجره ت بگه تق!
فوت میکنی به پارچ آب و لیواناگه بیوفته تف تو آب که ای جان!
رد خور نداره کارشون تمومهتاثیرشم حسابی با دوومه
یه ذکر داغ داغ دارم جدیدهروایته، هیشکی مثش ندیده!
روایتش معتبره ولی خببه غیر من ندیدنش تو کتب
چشم بصیرت ندارن به من چه؟!یا که دارن ولی یه کم قلوچه!
هر کی بخونه شیش تا جوشنکبیرمهموناشون بی آشپزی میشن سیر
جوشنکبیرا رو باید بخونهتنگ غروب رو پشت بوم خونه
بعدش بچرخه هفت قدم سمت چپآخرشو بخونه با تیپ رپ
اگر که از پشت بومه نیوفتادحاجتشو میگیره از دست باد
تابستونه باد نمیاد؟! به من چه! آشپزی کن یا که بخر کلوچه
نه شوخی کردم همه جوره حلهسیر سیرن با ذکرتون محله
فقط باید فالوو کنی پیجمو تا بتونی طلا کنی عالمو
️زهرا آراسته نیامزاحالدین | @mezahoddin
۲۱:۴۹
#حلقه_حلال
بیست و سه سال پیش توی همچین روزهایی داشتیم دنبال حلقه می گشتیم و معضلمون پیدا کردن حلقه ی مردونه غیرطلا برای همسرم بود. حالا بعد از این همه سال باز هم مشکل همونه!
در مملکت اسلامی، یک جفت حلقه شبیه به هم که حلقه خانم طلا باشه و حلقه آقا نقره یا پلاتین یا هر جنس دیگه ای غیر از طلا پیدا نمی کنی. میدونم الان خیلیا میان میگن خب بعضیا میخوان بخرن و دست نکنن، قبول! ولی اون بعضیا باید کارشون سخت باشه و بگردن تا کالای خاص خودشون رو پیدا کنن یا عموم جامعه که میخوان طبق معمول و رسم جامعه حلقه ای بخرن که بندازن دستشون و در کنارش طبق حکم خدا هم رفتار کنن؟! لطفا نگید داماد انگشتر عقیق بگیره که میگم وظیفه حکومت جلوگیری از انجام حرام در بازار اسلامیه نه تحمیل سلیقه ی یک عده به همه. الان اینجوریه که یه جفت حلقه سِت پیدا میکنن و میخرن و میرن با دردسر یکی رو پیدا میکنن که مدل همون حلقه، برای آقا داماد نقره یا پلاتینشو بسازه! خب ساخت هم که زمانبر هست و معمولا به روز عقد نمیرسه و باز داماد مجبور میشه یا یه انگشتر معمولی بگیره یا سر سفره همون طلا رو دستش کنه که طبق نظر اکثر علما همون چند لحظه هم حرامه! یعنی لحظه ی استحابت دعا مجبور به فعل حرام میشه اونم به برکت عدم پایبندی مسئولین نظارتی اصناف بر کار جواهرفروشها!
اصلا آیا حرام با حرام فرق می کنه؟! پس چرا فروش مشروب ممنوعه ولی فروش انگشتر و حلقه طلا برای آقایان کاملا آزاد و علنی؟!
خلاصه که همین خلاف شرع های به ظاهر کوچیک در بازاره که باعث ورود لقمه حرام و شبهه ناک به جسم مردم میشه و کم کم جامعه رو از اسلامی بودن دور میکنه.
#زهرا_آراستهنیا
سوزستان@arastehnia
بیست و سه سال پیش توی همچین روزهایی داشتیم دنبال حلقه می گشتیم و معضلمون پیدا کردن حلقه ی مردونه غیرطلا برای همسرم بود. حالا بعد از این همه سال باز هم مشکل همونه!
در مملکت اسلامی، یک جفت حلقه شبیه به هم که حلقه خانم طلا باشه و حلقه آقا نقره یا پلاتین یا هر جنس دیگه ای غیر از طلا پیدا نمی کنی. میدونم الان خیلیا میان میگن خب بعضیا میخوان بخرن و دست نکنن، قبول! ولی اون بعضیا باید کارشون سخت باشه و بگردن تا کالای خاص خودشون رو پیدا کنن یا عموم جامعه که میخوان طبق معمول و رسم جامعه حلقه ای بخرن که بندازن دستشون و در کنارش طبق حکم خدا هم رفتار کنن؟! لطفا نگید داماد انگشتر عقیق بگیره که میگم وظیفه حکومت جلوگیری از انجام حرام در بازار اسلامیه نه تحمیل سلیقه ی یک عده به همه. الان اینجوریه که یه جفت حلقه سِت پیدا میکنن و میخرن و میرن با دردسر یکی رو پیدا میکنن که مدل همون حلقه، برای آقا داماد نقره یا پلاتینشو بسازه! خب ساخت هم که زمانبر هست و معمولا به روز عقد نمیرسه و باز داماد مجبور میشه یا یه انگشتر معمولی بگیره یا سر سفره همون طلا رو دستش کنه که طبق نظر اکثر علما همون چند لحظه هم حرامه! یعنی لحظه ی استحابت دعا مجبور به فعل حرام میشه اونم به برکت عدم پایبندی مسئولین نظارتی اصناف بر کار جواهرفروشها!
اصلا آیا حرام با حرام فرق می کنه؟! پس چرا فروش مشروب ممنوعه ولی فروش انگشتر و حلقه طلا برای آقایان کاملا آزاد و علنی؟!
خلاصه که همین خلاف شرع های به ظاهر کوچیک در بازاره که باعث ورود لقمه حرام و شبهه ناک به جسم مردم میشه و کم کم جامعه رو از اسلامی بودن دور میکنه.
#زهرا_آراستهنیا
سوزستان@arastehnia
۱۴:۱۴
غم معدن
رفت زیر زمین و آنجا ماندپدر خستهای پی نان بودزندگی ریخت ناگهان شب شدغم میان غبار پنهان بود
آرزو با زغال خط می خوردفاجعه سر رسید و دلها ریختدستها پینه بسته بود آریزندگی را به گوشه ای آویخت
مانده ام چیست سهم دستانش؟پینه های قدیمی و آوار؟!پول ها چرک این و آن بودنددست او خالی از تپش هربار
نفس واژه هام می گیردکار سختی ست از غمش گفتنکاش می مرد واژه اما اوزنده می ماند در دل معدن
#زهرا_آراستهنیا
سوزستان@arastehnia
رفت زیر زمین و آنجا ماندپدر خستهای پی نان بودزندگی ریخت ناگهان شب شدغم میان غبار پنهان بود
آرزو با زغال خط می خوردفاجعه سر رسید و دلها ریختدستها پینه بسته بود آریزندگی را به گوشه ای آویخت
مانده ام چیست سهم دستانش؟پینه های قدیمی و آوار؟!پول ها چرک این و آن بودنددست او خالی از تپش هربار
نفس واژه هام می گیردکار سختی ست از غمش گفتنکاش می مرد واژه اما اوزنده می ماند در دل معدن
#زهرا_آراستهنیا
سوزستان@arastehnia
۶:۲۶
دشمن بداند تا ابد مردیم جاویدانققنوس های زاده در دردیم جاویدان
از مرگ باکی نیست ما را شیعه هستیمما با شهادت زنده می گردیم جاویدان
از نارفیقان چشم یاری که نداریمبا زخم برگرده به سر کردیم جاویدان
سرخ است رنگ راهمان تا مقصد سبزبیگانه با پاییز و با زردیم جاویدان
بغداد، صنعا، اریحا، غزه، بیروتدر مرز حق مستانه می گردیم جاویدان
از اضطراب لحظه های سوگ سرشاریمنور ظفر را در دل آوردیم جاویدان
ما را بکش تا زنده تر گردیم زود استدر رجعتی با عشق برگردیم جاویدان
#زهرا_آراسته_نیا
سوزستان@arastehnia
از مرگ باکی نیست ما را شیعه هستیمما با شهادت زنده می گردیم جاویدان
از نارفیقان چشم یاری که نداریمبا زخم برگرده به سر کردیم جاویدان
سرخ است رنگ راهمان تا مقصد سبزبیگانه با پاییز و با زردیم جاویدان
بغداد، صنعا، اریحا، غزه، بیروتدر مرز حق مستانه می گردیم جاویدان
از اضطراب لحظه های سوگ سرشاریمنور ظفر را در دل آوردیم جاویدان
ما را بکش تا زنده تر گردیم زود استدر رجعتی با عشق برگردیم جاویدان
#زهرا_آراسته_نیا
سوزستان@arastehnia
۸:۲۳
۹:۰۸
اینم یه سری شعار برای استفاده تو تجمعاتتون:
ما امت حزب الله خونخواهِتیم نصراللهیالّا بزن که موشکا ردیفهبی خیالِ هرکی ظریفمریفه!سیّد ما شهیدهزنده ترش کی دیده؟!در انتقام سیدٍ حزب الله«شمشیرهای تشنهلب بسمالله»فریب نخور، شورشو درآوردیاسلحتو زمین بذاری مُردی
#زهرا_آراستهنیا
سوزستان@arastehnia
ما امت حزب الله خونخواهِتیم نصراللهیالّا بزن که موشکا ردیفهبی خیالِ هرکی ظریفمریفه!سیّد ما شهیدهزنده ترش کی دیده؟!در انتقام سیدٍ حزب الله«شمشیرهای تشنهلب بسمالله»فریب نخور، شورشو درآوردیاسلحتو زمین بذاری مُردی
#زهرا_آراستهنیا
سوزستان@arastehnia
۱۳:۰۷
به رمز یا رسول الله
دنیا ببیند بیرق در اوج، بالا رادر وعده ی صادق شکوه نام طاها را
پیروز ما هستیم قطعا شک نکن صهیونقرآن ضمانت کرده این پیروزی ما را
از آتش در سینه مان شد شعله ور موشکآمد بسوزاند توانش قلب حیفا را
عمری شهیدان در پی این رزم بودند وما زندگی کردیم اینک آرزوها را
با اشکهای داغ نصرالله طوفانیمشوخی نگیری آتش در جان دریا را
ما سر دهیم و تن به ذلت نه، نمی فهمیراز بزرگ ما رأیت الا جمیلا را
زود است پایانت رسد پرکرده ای هرچندبا تارهای عنکبوتت دور دنیا را
کی بند باشد تار تو پای کبوتر راوحشت کن از آن لحظه که بر تو نهد پا را
نه سازش و تسلیم و نه ننگ امان نامه جز فتح تقدیری نباشد قلب شیدا را
دل برده از مشتی علف عهد تبر انگارباید که بر چینم ز باغ خود علف ها را
ما جان فدای رهبر آزاده مان هستیماز مرگ باکی نیست یار پور زهرا را
نابود خواهی شد نماند جز غبار از توتابوت لازم نیست مرگ خاک صحرا را
از خشم تهرانی مقدم کی رها گردیامروز فتاح آمده هشدار فردا را
#زهرا_آراستهنیا
سوزستان@arastehnia
دنیا ببیند بیرق در اوج، بالا رادر وعده ی صادق شکوه نام طاها را
پیروز ما هستیم قطعا شک نکن صهیونقرآن ضمانت کرده این پیروزی ما را
از آتش در سینه مان شد شعله ور موشکآمد بسوزاند توانش قلب حیفا را
عمری شهیدان در پی این رزم بودند وما زندگی کردیم اینک آرزوها را
با اشکهای داغ نصرالله طوفانیمشوخی نگیری آتش در جان دریا را
ما سر دهیم و تن به ذلت نه، نمی فهمیراز بزرگ ما رأیت الا جمیلا را
زود است پایانت رسد پرکرده ای هرچندبا تارهای عنکبوتت دور دنیا را
کی بند باشد تار تو پای کبوتر راوحشت کن از آن لحظه که بر تو نهد پا را
نه سازش و تسلیم و نه ننگ امان نامه جز فتح تقدیری نباشد قلب شیدا را
دل برده از مشتی علف عهد تبر انگارباید که بر چینم ز باغ خود علف ها را
ما جان فدای رهبر آزاده مان هستیماز مرگ باکی نیست یار پور زهرا را
نابود خواهی شد نماند جز غبار از توتابوت لازم نیست مرگ خاک صحرا را
از خشم تهرانی مقدم کی رها گردیامروز فتاح آمده هشدار فردا را
#زهرا_آراستهنیا
سوزستان@arastehnia
۱۰:۳۱
این هفته نمازجمعه تهران به امامت امام خامنهای برگزار میشه.
خوشا به حال تهرانی ها و بدا به حال هرکس که تهرانه و به بهانه های مختلف از کار گرفته تا درس و استراحت و دوری مسیر و... خودش رو به این نمازجمعه نمیرسونه!
بدون تعارف، بعد از سید حسن این نمازجمعه بیعت با رهبر جهان اسلامه و لزوما هم بعد خبریش مهمه و هم بعد فردیش.
سوزستان@arastehnia
خوشا به حال تهرانی ها و بدا به حال هرکس که تهرانه و به بهانه های مختلف از کار گرفته تا درس و استراحت و دوری مسیر و... خودش رو به این نمازجمعه نمیرسونه!
بدون تعارف، بعد از سید حسن این نمازجمعه بیعت با رهبر جهان اسلامه و لزوما هم بعد خبریش مهمه و هم بعد فردیش.
سوزستان@arastehnia
۱۶:۱۳
مرگ صهیون رسد در این پیکاربر سرش خشممان شود آوارصبح فردا که نه همین حالاقٰامَ سَید...هزارها «سنوار»
#زهرا_آراستهنیا
سوزستان@arastehnia
#زهرا_آراستهنیا
سوزستان@arastehnia
۱۵:۵۹
۵:۴۲
️ خندههای دشمنسوز
حالا درست زمانی ست که بر تک تک ما «فرض است با امکانات خود در کنار لبنان و حزب الله» باشیم. همان زمانی که ۱۰ شمشیر با خیمه دشمن فاصله داریم و باید عمارها باشند تا مالک پیروز شود. خوشحال نباشیم از همصدایی سلبریتیها در بزرگداشت شهدای ارتش. خون شهید حماسه آفرین است و پوینده، اما اینان دنبال آناند که با دلسوزاندن برای شهدای ارتش، روح حماسه را از جامعه بگیرند و ترس را غالب کنند. دیروز صبح «کلمه حقِ» نخندیدن بر تجاوز به خاکمان را علم کردند تا «باطلِ» تسلیم در برابر دشمن متجاوز را از آن اراده کنند.
همان شوخی های دیروز صبحمان، موشک هایی بود بر قلب تلاویوو و تلاویووپرستان که نشانشان دادیم حتی کودکانمان را هم از موشکهایشان باکی نیست.
تا شب اما خنده را با پیام های جذاب و احساسی و شیکِ «شوخی نکنیدِ»شان بر لبهایمان خشکاندند تا کم کم جایش را با اشک بر چشم و لرزه در دل ها پر نمایند.
اما کورخوانده اند که همان خون شهیدهایمان جرأت ایستادن چشم در چشم دشمن و خندیدن به سرتاپای کریهاش را به ما میدهد.
چه انقلابی بیداری ست که نداند اقتدار در برخورد با دشمن حرف اول را میزند، گاهی نمود اقتدار شور رجزخوانی با سوز جگر است و گاه رجزخوانی با مضحکه ی دشمن.
مقتدر و محکم و استوار، پای دفاع از ایمان و اعتقاد و خاکمان ایستاده ایم و انتقام خون برادرانمان را با نابودی دشمن و محو اسرائیل و همپیمانانش خواهیم گرفت. ان شاءالله
#زهرا_آراستهنیا
سوزستان@arastehnia
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
حالا درست زمانی ست که بر تک تک ما «فرض است با امکانات خود در کنار لبنان و حزب الله» باشیم. همان زمانی که ۱۰ شمشیر با خیمه دشمن فاصله داریم و باید عمارها باشند تا مالک پیروز شود. خوشحال نباشیم از همصدایی سلبریتیها در بزرگداشت شهدای ارتش. خون شهید حماسه آفرین است و پوینده، اما اینان دنبال آناند که با دلسوزاندن برای شهدای ارتش، روح حماسه را از جامعه بگیرند و ترس را غالب کنند. دیروز صبح «کلمه حقِ» نخندیدن بر تجاوز به خاکمان را علم کردند تا «باطلِ» تسلیم در برابر دشمن متجاوز را از آن اراده کنند.
همان شوخی های دیروز صبحمان، موشک هایی بود بر قلب تلاویوو و تلاویووپرستان که نشانشان دادیم حتی کودکانمان را هم از موشکهایشان باکی نیست.
تا شب اما خنده را با پیام های جذاب و احساسی و شیکِ «شوخی نکنیدِ»شان بر لبهایمان خشکاندند تا کم کم جایش را با اشک بر چشم و لرزه در دل ها پر نمایند.
اما کورخوانده اند که همان خون شهیدهایمان جرأت ایستادن چشم در چشم دشمن و خندیدن به سرتاپای کریهاش را به ما میدهد.
چه انقلابی بیداری ست که نداند اقتدار در برخورد با دشمن حرف اول را میزند، گاهی نمود اقتدار شور رجزخوانی با سوز جگر است و گاه رجزخوانی با مضحکه ی دشمن.
مقتدر و محکم و استوار، پای دفاع از ایمان و اعتقاد و خاکمان ایستاده ایم و انتقام خون برادرانمان را با نابودی دشمن و محو اسرائیل و همپیمانانش خواهیم گرفت. ان شاءالله
#زهرا_آراستهنیا
سوزستان@arastehnia
https://eitaa.com/joinchat/2783444993C792bec2f2c
۳:۳۸
۷:۳۱
۱۹:۱۷
۱۹:۱۷
۱۹:۱۷
۱۵:۳۰
۶:۵۴