عکس پروفایل اشعار مهدویتا

اشعار مهدویت

۳۱۱عضو
به زیر بیرق دارالبکای مادرتان عزا گرفته‌ام آقا برای مادرتان
نشسته‌ام که بریزم شبیه قطره‌ی اشک تمام هستی خود را به پای مادرتان
نوشته‌اند برای همه دعا می‌کرد نیازمند دعایم، دعای مادرتان
تمام عالم از این روضه رزق می‌گیرندشدند عالم امکان گدای مادرتان
به زیر چادر زهراست آنچه که خیر استو روضه‌اش شده دارالشفای مادرتان
به این امید که ام الحسن شفا گیرد قنوت بسته‌ام آقا برای مادرتان
شنیده‌ام که نمازش شده است بی جوهر شنیده‌ام که گرفته صدای مادرتان
نبوده اجر رسالت، حکایت کوچه نبوده صورت نیلی، سزای مادرتان
دوباره شد شب جمعه خدا کند برسم به روضه‌خوانی کربُبلای مادرتان
دوباره می‌رسد از مضجع شریف حسین صدای زمزمه‌ی وای وای مادرتان
حسین در دل گودال؛ آمده زینب و بوسه زد به گلویش، به جای مادرتان
#رضا_تاجیک

اشعار مهدویتundefined@ashaaremahdaviat

۷:۳۱

به خاک پای خودت التفات داری تومرا به حال خودم وا نمی گذاری تو
خودم به کار وصالم گره می اندازمولی به فکر گره وا شدن ز کاری تو
تمام ثروت سائل جز التماس که نیستعطا کنی ، نکنی ، صاحب اختیاری تو
کویر خشکم و تو مهربان تر از بارانهمیشه وقت سحر بر سرم بباری تو
نشسته برف زمستان ِ عمر بر مویمدلم خوش است که می آیی و بهاری تو
هنوز دیده به راهت نشسته شاه نجفشکوه ِ غیرتِ زخمیِ ذوالفقاری تو
هنوز مادرت از درد ناله دارد ،تا__برای زخم تنش مرهمی بیاری تو
بیاد سینهٔ مسمار خوردهٔ مادرشبانه روز پریشان و بی قراری تو
زمان روضه گرفتن میانِ خیمه خویشدو یادگار به دامان خود گذاری تو
لباس غارتی و خاکِ چادرِِخاکیبرای گریه بهانه زیاد داری تو
بیاد چادر پامال و‌پیکر عریانبیاد چکمه و آن نعل ده سواری تو
زمان روضه همیشه حسین هارا تا هزار و نهصد و پنجاه می شماری تو
سلام بر بدن بی سری که عریان شدبه دست شمر همه موی او پریشان شد
#قاسم_نعمتی

اشعار مهدویتundefined@ashaaremahdaviat

۷:۳۲

زیر هجوم درد شکسته‌ست قامتمتقدیر من غم است، چه تلخ است قسمتم
کاری نمی‌کنم به تو نزدیک‌تر‌ شومانگار من بدون حضور‌ تو راحتم
طیّ‌ طریق من به نیازم رسیدن استتو‌ گریه می‌کنی به من و من به حاجتم
ای غایب از نظر! تو‌ حضورت همیشگی‌ستبیچاره من.. منی که گرفتار غیبتم
چشمم به التماس دعای بقیه بودنعمت تو هستی و پی کفران نعمتم
این آبروی عاریه‌ای ماندگار نیستبا سیلیِ گناه شده سرخ، صورتم
دست‌ مرا بگیر و دخیل حسین کنمن بی حسین گم شده‌ام، آخر خطم
این روزها که شال عزا بسته‌ای به ‌دوشرخصت اگر‌ دهید شریک مصیبتم
این بوی دود از طرف خانه علی‌ست!آقا نمی‌کنید به این‌روضه دعوتم؟
این روزها که شاه نجف گریه می‌کند لبریز یاعلی شده ساعت به ساعتم
#سید_پوریا_هاشمی

اشعار مهدویتundefined@ashaaremahdaviat

۷:۳۲

تو از سوز دل و از غربت حیدر خبر داریتو از تنهایی اولاد پیغمبر خبر داری
تو همچون نور در صُلب حسین ابن علی بودیتو از سوزِ دل صدیقه‌ی اطهـر خبر داری
عموی کوچک تو قاتل خـود را ندیـد اماتو خود از آن‌چه پیش آمد به پشت در، خبر داری
تو می‌دانی علی با چاه کوفه شب چه‌ها می‌گفتتو از ناگفته‌غم‌های دلِ حيدر خبر داری
تو اشک خجلت عباس را در علقمـه دیدیتو از آن کشته‌ی بی چشم و دست و سر، خبر داری
تو با جد غریبِ خود به دشت کربلا بودی تو از قلب وی و داغ علی‌اکبر خبر داری
تو روی شانه‌ی خورشید دیدی ماه کوچک راتو از پیکان و ذبحِ حنجر اصغر خبر داری
تو دیدی عمه‌ات زینب کنـار قتلگاه آمدتو از بوسیدن آن نازنین‌حنجر خبر داری
تو می‌دانی که «میثم» از فراقت سوزد و سازدتو از این بنده‌ی بی دست و پا، بهتر خبر داری
#غلامرضا_سازگار

اشعار مهدویتundefined@ashaaremahdaviat

۱۸:۴۴

رسد ز نم نم باران صدای آمدنتبه اشک دیده بخوانم دعای آمدنت
سحر میان قنوتم به گریه می گویمچه کار کرده دل من برای آمدنت
چه دیده ها که به راهت سپید شدچه گریه دار شده ماجرای آمدنت
تو خواستی که بیایی سری به ما بزنیولی نبود مهیا فضای آمدنت
در آن دیار که بوی گناه می آیدنباشد ای پسر نور جای آمدنت
اگر کهه شیعه کند پیشه راه تقوی رادعا و گریه شود ره گشای آمدنت
سلام ما به شهیدان که با تن بی سرچه عاشقانه نشستند پای آمدنت
تقاص سیلی ناحق کوچه می گیریدر ابتدای ظهور، ابتدای آمدنت
چه می شود که بگیریم سر به روی دستشویم همسفر کربلای آمدنت
#قاسم_نعمتی

اشعار مهدویتundefined@ashaaremahdaviat

۱۸:۴۴

شوريده دليم و سر سوداى تو داريم با اين دل سر گشته تمناي تو داريم
با خون جگر ديده بشوئیم که عمرى اى پرده نشين ميل تماشاى تو داريم
سوگند به يک موى سرت هر چه که داريماز دولتى خاک کف پاى تو داريم
ما زنده بر آنيم گرفتار تو باشيم دل بسته به گيسوى چليپاى تو باشيم
اى کاش که بر نامهء اعمال همه عمر بينيم که خوشنودى و امضای تو داريم
ما روضه گرفتيم که تشريف بيارى اين گرمى روضه ز نفس هاى تو داريم
دیگر تو بيا روضه بخوان صاحب روضه ما حسرت آن صوت دل آراى تو داريم
قدرى بگو از غربت جان دادن مادر ما چشم تر از ماتم عظماى تو داريم
کم کم کفن فاطمه را پهن نماینددلشوره ای از شدت غمهای تو داریم
امشب شب غمهاست امان از دل حيدر ذکر لب زهراست امان از دل حيدر
#قاسم_نعمتی

اشعار مهدویتundefined@ashaaremahdaviat

۱۸:۴۴

برای مادر خود تا سپر شدی دمِ درگرفت جان تو را ضربه‌های مُحکمِ در
کسی هنوز نفهمیده داغ شیر خداغم تو بود؟ غم کوچه بود؟ یا غمِ در؟
عجب حکایت تلخی شد این که با شدتبه جانِ جسم تو افتاد بی‌مقدمه، در
سیاه شد همه‌ی چوب‌ها به این علتکه در عزای تو باشد لباس ماتمِ در
به شکلِ خون‌شده و قطره‌قطره از آن میخبه احترام تو می‌ریخت اشک نم‌نمِ در
هزارسال گذشته‌ست و ماجرایی تلخهنوز هم که هنوزست مانده در خَمِ در
به ذبحِ اعظمِ گودالِ سُرخِ عشق قسمکه تا ابد لقب توست: ذبحِ اعظمِ در
به انتقام تو یک‌روز می‌رسد از راهکسی که مانده چنان راز، بین عالَمِ در...
#مجتبی_خرسندی

اشعار مهدویتundefined@ashaaremahdaviat

۱۸:۴۴

اگرچه بر دلم گناه، چهره‌ی ممات دادولی دعای صاحب الزمان مرا حیات داد
فدای آن طبیب که به هر محله سر زد و ...دوای هر مریض را به لطف و التفات داد
زمان لغزشم کنار منجلاب معصیتبه پای سست و بی ثباتِ این گدا ثبات داد
نداشتم لیاقتِ غلام پنج تن شدنبه لطف خود، جواز نوکریِ آن ذوات داد
همین که خواب غفلت از امام، بست دیده‌امصدای زنگ ساعت نجف مرا نجات داد
خدا نویدِ فتح مرتضی میان جنگ رابه حضرت رسول با نزول عادیات داد
نگو چرا دلت همیشه مست خاک حیدر استبه خاک خلقتم ابوتراب مختصات داد
بساط رزق کربلا به دست‌های مادر استهمیشه لطف فاطمه به دست ما برات داد
دو ماه و نیم دیده‌اش کبود بود و تار دیدهمان زنی که نور بر تمام کائنات داد
به پهلوی شکسته، هر تکان عذاب آور استچه رنج‌ها به فاطمه اقامه‌ی صلاة داد
#محمد_جواد_شیرازی

اشعار مهدویتundefined@ashaaremahdaviat

۱:۵۴

مسیر عشق بلند است و پای ما لنگ است نفس کشید‌ن‌مان، بی تو مایه‌ی ننگ است
گناه، از تو مرا دور کرده، می‌دانمببین که فاصله‌ی ما هزار فرسنگ است
به هر که فکر کنی دل سپرده‌ام جز توبگو چه کار کنم با دلی که از سنگ است
مرا به چادر خاکیِ مادرت بپذیرحنای من که دگر سال‌هاست بی رنگ است
شنیده‌ایم که مادر، به بستر افتادهشنیده‌ایم درِ خانه‌ی علی جنگ است
دلم برای سیاهیِ پرچم زهرا...برای گریه‌ی از داغ مادرم تنگ است
#احسان_نرگسی

اشعار مهدویتundefined@ashaaremahdaviat

۱۳:۱۹

فراق تو درد است و درمان نداردچرا قصه‌ی هجر، پایان ندارد؟!
تو جان جهانی؛ تو صاحب زمانیبدون تو جسم جهان جان ندارد
بیا ای که در سال‌های ظهورتپُر است از بهار و زمستان ندارد
خودت را مگیر از دل بی‌قرارمکه بودن بدون تو امکان ندارد
تو این روزها باز هم غرق اشکیو اشک تو را چشم باران ندارد
خدا را دوصد شکر آقا تو هستیاگر زائر آن قبر پنهان ندارد
در این روزهای غریبی، سپاهیبجز همسرش شاه مردان ندارد
و بستند دستان خیبرگشا راشنیدند و گفتند امکان ندارد
یهودی در آن کوچه دادش درآمد:مگر که مدینه مسلمان ندارد
#محمد_علی_بیابانی

اشعار مهدویتundefined@ashaaremahdaviat

۱۳:۳۴

بیا تا کی نهادی سر به صحرا، یا اباصالحبتاب ای آفتاب عالم آرا، یا اباصالح
صدای غربت مولا ز چاه کوفه می‌آیدعلی تنهاست ای تنهای تنها، یا اباصالح
بیا ای وارث حیدر که زخم پهلوی زهرابه شمشیر تو می‌گردد مداوا، یا اباصالح
چرا مخفی‌ست قبر فاطمه در شهر پیغمبربیا و پرده از این راز بگشا، یا اباصالح
در و دیوار بیت وحی گوید با تو پیوستهکه اینجا مادرت افتاد از پا، یا اباصالح
بیا از قنفذ کافر غلاف تیغ را بستانکه جایش مانده بر بازوی زهرا، یااباصالح
میان دشمنان نقش زمین شد مادرت زهرابگو آن دم چه حالی داشت مولا، یا اباصالح
#غلامرضا_سازگار

اشعار مهدویتundefined@ashaaremahdaviat

۱۵:۰۵

thumnail
undefined آجرک الله یامولای یاصاحب العصر و الزمان
و ساعدالله قلبک الشریف فی مصیبت جدتک المظلومه ، الشهیده ، المضروبه و لعن الله اعدائکم و محبیهم و محبی محبیهم و تابعیهم و شیعتهم و جعلنا الله من خیار موالیکم و معکم فی الدنیا و الآخره و عجل الله تعالی فی فرجکم الشریف

۴:۲۸

ای امید دل بی تاب همه رعیت‌ها چشم ما پُر شده از اشک پر از حسرت‌ها
باز از مرحمت یک نظرت جمع شدند بر سر سفره‌ی روضه، همه‌ی هیات ها
ما سیه‌پوش غم مادر مظلومه شدیم و در این روضه گرفتیم بسی عزت‌ها
تو حواست به من نوکر نالایق هست بارها دست گرفتی وسط غفلت‌ها
بارها مرحمتت شامل حالم شده استبارها داده‌ام آقا به تو من زحمت‌ها
(تا نیایی گره از کار بشر وا نشود)همگان منتظرت؛ امت‌ها ... دولت‌ها
تو بیا تا که به زیر قدم فاطمی‌ات بشکند سیطره‌ی کل ابرقدرت‌ها
پسر مادری هستی که به مسجد فرمود بارها جمله‌ی "هیهات من الذلت" ها...
#رضا_تاجیک

اشعار مهدویتundefined@ashaaremahdaviat

۱۶:۰۲

بازارسال شده از فُسْطاطُ الْمَهْدی "سلام الله علیه"
thumnail
undefinedکانال های مجموعه مهدویت فُسْطاطُ الْمَهْدی در نرم افزار های #ایتا #بله #سروش #تلگرام #روبیکا@fostatolmahdi

معارف امام زمان "سلام الله علیه"@alhaghgholjadid
رسانه مهدویت@serat_almahdi
پرسش و پاسخ مهدویت@soalate_mahdaviat
تدریس مهدویت@tadrise_mahdaviat
اشعار مهدویت@ashaaremahdaviat
کتابخانه مهدویت@ketabkhaneh_mahdaviat
خدمت مهدوی@khedmatemahdavi
مبلغین مهدویت@moballeghinemahdaviat
استیکر مهدوی (فقط ایتا) @sticker_mahdavi

۴:۴۹

من بی تو بی کسم، دل من همزبان توست آقا سه‌شنبه‌ها دل من جمکران توست
محراب خالی تو پُر از آهِ حسرت است عالم در انتظار زمان اذان توست
"ما بی تو خسته‌ایم، تو بی ما چگونه‌ای؟!"این نغمه‌ی همیشگی پیروان توست
من را مران ز خود که به تو منتسب شدمپیراهن سیاه تن من، نشان توست
من شِکوه می‌کنم... تو دعا می‌کنی مرا این هم ز عادت نظر مهربان توست
وابستگی من به تو، عین حقیقت است تنها دلیل اشک من اشک روان توست
باید برای تو چو اویس قرن شویم ‌وقتی که ذکر فاطمه ورد زبان توست
امشب مسیر روضه‌ی ما دست مجتباست امشب شهید کوچه، خودش روضه‌خوان توست
این کوچه تا همیشه ز خاطر نمی‌رود این قتلگاهِ مادر قامت کمان توست
#رضا_تاجیک

اشعار مهدویتundefined@ashaaremahdaviat

۲:۲۶

الا که دست خدایت در آستین باشدبیا که مانده به در، دیده‌ی زمین باشد
گناه می‌کنم اما به خود نمی‌گویمشرار قهر تو شاید که در کمین باشد
«فدای یار کن این جان نازنین ای دلچه جان عزیزتر از یار نازنین باشد»
خوشا به حال گدایی که دستِ چشمانشفقط ز خرمن چشم تو خوشه‌چین باشد
چه می‌شود که دم مرگ پا نهی به سرمخودت بخواه که تقدیرم این‌چنین باشد
کنار اشک غم فاطمیه‌ات بایددوباره چشم تو با غُصّه‌ای قرین باشد
بگو به آهِ دلِ درد آورت امشبکه روضه‌خوانِ غم اُمِّ بی‌بنین باشد
تو روضه‌خوان عمویی و روضه‌ات بایدبرای مادر عباس دلنشین باشد...
#محمد_علی_بيابانی

اشعار مهدویتundefined@ashaaremahdaviat

۱:۳۳

دگر ای دوست مرا در حرمت محرم کنرفتم از دست نگاهی به دل ماهم کن
یا بیا جانب قبله بکشان پای مرایا بر احوال دلم فکر کمی مرهم کن
با نگاهی بده خاکستر عمرم بر باداین جگر سوخته ، رسوای همه عالم کن
من زمین گیر شدم باز قدم پیش گذارالتفاتی کن و این فاصله ها را کم کن
گریه از اول خلقت شده ارثیه ی مافکر چشمان پر از اشک بنی آدم کن
دیگر این نوکر تو گریه کن سابق نیستپای بر دیده نه و چشم مرا زمزم کن
می رسد بوی تو اما خبری نیست زتویوسفا چاره این شام پر از ماتم کن
کاش می شد که شبی خواب ترا می دیدم دوستم داری اگر ، قلب مرا محکم کن
دست و پا می زنم از دور نگاهی بکنیگوشه چشمی به من و ناله پر دردم کن
نازداری تو و ، ناز تو کشیدن سخت استرحمی آخر به من و کوچکی قلبم کن
به علمدار قسم پای رکابت هستمشانه ی گرم مرا تکیه گه پرچم کن
همچنان ام بنین سوز و نوا دارم منهوس یک سحر کرببلا دارم من
#قاسم_نعمتی

اشعار مهدویتundefined@ashaaremahdaviat

۱۹:۴۶

الا قرار دل و جانِ بی‌قرار ظهورت!کدام جمعه بُوَد روز و روزگار ظهورت؟
کدام روز به شب می‌رسد که آمده باشی؟کدام جمعه شود شنبه بر مدارِ ظهورت؟
خوش آن سپیده! که نور از خیام سبز تو گیردخوش آن سحر! که برآید به افتخار ظهورت
دعای عهد بخوانم در آرزوی قیامتسرشک شوق فشانم به ره‌‌گذار ظهورت
بهار مبعث پیغمبری گرفت جهان راشکوه دیگر بعثت بُوَد بهار ظهورت
گره‌گشای دو عالم، دعای من همه این استکه دست حق بگشاید گره ز کار ظهورت
ز قطره‌قطرۀ آن چشمه‌چشمه نور بجوشدز کوثری که برآید ز آبشار ظهورت
ز بس شکوفۀ رحمت بریزد از همه جانبشکوفه‌زار شود خاک ره‌گذار ظهورت
خوش آن سحر! که نصارا گشوده چشم ببینندبُوَد مسیح مقدّس، طلایه‌دار ظهورت
شرایطی‌ست در این انتظار و من که ندارمدلم خوش است که هستم در انتظار ظهورت
#سید_رضا_مؤید

اشعار مهدویتundefined@ashaaremahdaviat

۳:۴۰

من گريه می‌كنم سحر انتظار راتا كه به سينه‌ام برسانی قرار را
دارد بدون تو سپری می‌كند دلماين جمعه‌های پرغم و ناسازگار را
وقتي كه با قدوم تو ما زنده می‌شويمبايد به پای‌ تو بنويسم بهار را
دارم غروب جمعه به اين فكر می‌كنم اين هفته هم گذشت نديدم نگار را
من مطمئن شدم كه دلت را شكسته‌اموقتی شكستم آن همه قول و قرار را
من را به پای‌بوسی خود مفتخر كن ومن هم به چشم می‌كشم اين افتخار را
پيراهن سياه تنم بيرق عزاستاز من نگير اين سند اعتبار را
ای كاش صحن حضرت زهرا پس از ظهورروزی ببيند اين همه خدمتگزار را
امن يجيب كيست كه می‌خواهد اينچنيناز حق شفای مادر در احتضار را
#رضا_تاجیک

اشعار مهدویتundefined@ashaaremahdaviat

۱۲:۴۷