آوین ؛
جانم به جانت بسته است ، ای جانِ من جانان ِ من جان را ز جان ، جان میدهی جانانِ بیپایان من . تا وصف جانان میکنم ، این جان جلا گیرد ز جان جان گیرد این جانم ز جان ، ای جانِ جان ریزانِ من (: گر جان دهم در راه تو ، جان میشود تسلیم دل تا جان دهی بر جانِ من ، ای درّ جان افشانِ من غم را به جانم میخرم ، تا پایِ جان جان بر کفت تا لحظه جان دادنم ، جانت شود درمانِ من . . دلخسته گر جانش به لب اید ، تویی جان آفرین هر دم ز دل گوید بِنِه ، جان بر دلِ بیجان من (: . • #شعر | #غزل -آؤین-
مهارت واج آرایی و تکرار!
۱۹:۳۱
۱۹:۳۱
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست ؛ خدایا به سلامت دارش :).•#شعر | #تک_بیتی | #حافظ-آؤین-
هر کجا هست ؛ خدایا به سلامت دارش :).•#شعر | #تک_بیتی | #حافظ-آؤین-
۱۶:۰۰
۱۶:۰۰
۱۶:۰۱
2_144244932740692490.mp3
۰۳:۱۶-۳.۲۷ مگابایت
۱۶:۰۲
میفکن بر صف رندان نظری بهتر از این
بر در میکده میکن گذری بهتر از این
در حق من لبت این لطف که میفرماید
سخت خوب است ولیکن قدری بهتر از این
آن که فکرش گره از کار جهان بگشاید
گو در این کار بفرما نظری بهتر از این
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از این؟
دل بدان رود گرامی چه کنم گر ندهم؟
مادر دهر ندارد پسری بهتر از این
من چو گویم که قدح نوش و لب ساقی بوس
بشنو از من که نگوید دگری بهتر از این
کلک حافظ شکرین میوه نباتیست بچین
که در این باغ نبینی ثمری بهتر از این.•#شعر | #غزل | #حافظ-آؤین-
بر در میکده میکن گذری بهتر از این
در حق من لبت این لطف که میفرماید
سخت خوب است ولیکن قدری بهتر از این
آن که فکرش گره از کار جهان بگشاید
گو در این کار بفرما نظری بهتر از این
ناصحم گفت که جز غم چه هنر دارد عشق
برو ای خواجه عاقل هنری بهتر از این؟
دل بدان رود گرامی چه کنم گر ندهم؟
مادر دهر ندارد پسری بهتر از این
من چو گویم که قدح نوش و لب ساقی بوس
بشنو از من که نگوید دگری بهتر از این
کلک حافظ شکرین میوه نباتیست بچین
که در این باغ نبینی ثمری بهتر از این.•#شعر | #غزل | #حافظ-آؤین-
۱۵:۵۴
۱۵:۵۵
آوین ؛
تصویر
یکبارهای ز در نجف کن نصیب ما :)
۱۹:۱۲
در خیالات خودم ، در زیر بارانی که نیست
میرسم با تو به خانه ، از خیابانی که نیست .
مینشینی رو به رویم خستگی در میکنی
چای میریزم برایت تویِ فنجانی که نیست ،
باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است؟
باز میخندم که خیلی ! گرچه میدانی که نیست (:
شعر میخوانم برایت واژهها گل میکنند
یاس و مریم میگذارم تویِ گلدانی که نیست .
چشم میدوزم به چشمت ، میشود آیا کمی
دستهایم را بگیری بین دستانی که نیست؟
وقت رفتن میشود با بغض میگویم نرو
پشت پایت اشک میریزم در ایوانی که نیست ،
میروی و خانه لبریز از نبودت میشود
باز تنها میشوم با یاد مهمانی که نیست . .
رفتهای و بعد تو این کار هر روز من است
باور اینکه نباشی ، کار آسانی که نیست (:.•#شعر | #غزل-آؤین-
میرسم با تو به خانه ، از خیابانی که نیست .
مینشینی رو به رویم خستگی در میکنی
چای میریزم برایت تویِ فنجانی که نیست ،
باز میخندی و میپرسی که حالت بهتر است؟
باز میخندم که خیلی ! گرچه میدانی که نیست (:
شعر میخوانم برایت واژهها گل میکنند
یاس و مریم میگذارم تویِ گلدانی که نیست .
چشم میدوزم به چشمت ، میشود آیا کمی
دستهایم را بگیری بین دستانی که نیست؟
وقت رفتن میشود با بغض میگویم نرو
پشت پایت اشک میریزم در ایوانی که نیست ،
میروی و خانه لبریز از نبودت میشود
باز تنها میشوم با یاد مهمانی که نیست . .
رفتهای و بعد تو این کار هر روز من است
باور اینکه نباشی ، کار آسانی که نیست (:.•#شعر | #غزل-آؤین-
۱۷:۲۳
۱۷:۲۵
چه خبر یار؟ شنیدم که گرفتار شدی
دل سپردی و برای دگری یار شدی .
بعد دل کندنت از من ، دلت آرام گرفت؟
خوب شد زندگیات؟ یا که بدهکار شدی؟
بی تو اینجا خبری نیست به جز غصه و درد
حال خوش بودی و رفتی و دل آزار شدی (:
بودنت پنجرهای باز به رویاها بود
ناگهان پنجره را بستی و دیوار شدی . .
عشق را با طمعِ منطقِ خود تافت زدی
تا نهایت به دلت سخت بدهکار شدی .
تو خودت خواستی از قصهیِ من پر بکشی
پس نگو کار خدا بوده و ناچار شدی (:
حسرت یار تو بودن ، به دلم ماند که ماند
آخرین خواستهام ، قسمت اغیار شدی !
منکه در حد پرستش به تو دلبسته شدم
من چه کردم که تو اینگونه جفاکار شدی؟
پشت کردی به من ای ناز غزال غزلم
شیر را پس زدی و طعمهیِ کفتار شدی . .
مرگ دل نقطهی آغاز فروپاشی هاست
حیف و صد حیف که تو دیر خبردار شدی (:.•#شعر | #غزل-آؤین-
دل سپردی و برای دگری یار شدی .
بعد دل کندنت از من ، دلت آرام گرفت؟
خوب شد زندگیات؟ یا که بدهکار شدی؟
بی تو اینجا خبری نیست به جز غصه و درد
حال خوش بودی و رفتی و دل آزار شدی (:
بودنت پنجرهای باز به رویاها بود
ناگهان پنجره را بستی و دیوار شدی . .
عشق را با طمعِ منطقِ خود تافت زدی
تا نهایت به دلت سخت بدهکار شدی .
تو خودت خواستی از قصهیِ من پر بکشی
پس نگو کار خدا بوده و ناچار شدی (:
حسرت یار تو بودن ، به دلم ماند که ماند
آخرین خواستهام ، قسمت اغیار شدی !
منکه در حد پرستش به تو دلبسته شدم
من چه کردم که تو اینگونه جفاکار شدی؟
پشت کردی به من ای ناز غزال غزلم
شیر را پس زدی و طعمهیِ کفتار شدی . .
مرگ دل نقطهی آغاز فروپاشی هاست
حیف و صد حیف که تو دیر خبردار شدی (:.•#شعر | #غزل-آؤین-
۱۱:۳۵
۱۱:۳۵
فرمود کشتهات را، در مسلخم ببینم
نفرین روانهام کرد اما دعا شنیدم!.•#شعر | #تک_بیتی | #محمد_سهرابی | #معنی_زنجانی-آؤین-
نفرین روانهام کرد اما دعا شنیدم!.•#شعر | #تک_بیتی | #محمد_سهرابی | #معنی_زنجانی-آؤین-
۱۱:۳۸
چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی؟
چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی؟
به قهر رفتن و جور و جفا شعار تو بود
چه شد که بر سر مهر آمدی وفا کردی؟
منم که جور و جفا دیدم و وفا کردم
تویی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی
بیا که با همه نامهربانیت ای ماه
خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی
بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد، کس
نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی
زکات قامت چون سرو ناز و زلف دوتا
بیا که پشت من از بار غم دوتا کردی
منت به یک نگه آهوانه می بخشم
هر آنچه ای ختنی خط من خطا کردی
اگرچه کار جهان بر مراد ما نشود
بیا که کار جهان بر مراد ما کردی
هزار درد فرستادیم به جان لیکن
چو آمدی همه آن دردها دوا کردی
کلید گنج غزلهای شهریار تویی
بیا که پادشه ملک دل گدا کردی
.•#شعر | #غزل | #شهریار-آؤین-
چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی؟
به قهر رفتن و جور و جفا شعار تو بود
چه شد که بر سر مهر آمدی وفا کردی؟
منم که جور و جفا دیدم و وفا کردم
تویی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی
بیا که با همه نامهربانیت ای ماه
خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی
بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد، کس
نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی
زکات قامت چون سرو ناز و زلف دوتا
بیا که پشت من از بار غم دوتا کردی
منت به یک نگه آهوانه می بخشم
هر آنچه ای ختنی خط من خطا کردی
اگرچه کار جهان بر مراد ما نشود
بیا که کار جهان بر مراد ما کردی
هزار درد فرستادیم به جان لیکن
چو آمدی همه آن دردها دوا کردی
کلید گنج غزلهای شهریار تویی
بیا که پادشه ملک دل گدا کردی
.•#شعر | #غزل | #شهریار-آؤین-
۱۵:۵۲
آوین ؛
چه شد که بار دگر یاد آشنا کردی؟ چه شد که شیوه بیگانگی رها کردی؟ به قهر رفتن و جور و جفا شعار تو بود چه شد که بر سر مهر آمدی وفا کردی؟ منم که جور و جفا دیدم و وفا کردم تویی که مهر و وفا دیدی و جفا کردی بیا که با همه نامهربانیت ای ماه خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد، کس نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی زکات قامت چون سرو ناز و زلف دوتا بیا که پشت من از بار غم دوتا کردی منت به یک نگه آهوانه می بخشم هر آنچه ای ختنی خط من خطا کردی اگرچه کار جهان بر مراد ما نشود بیا که کار جهان بر مراد ما کردی هزار درد فرستادیم به جان لیکن چو آمدی همه آن دردها دوا کردی کلید گنج غزلهای شهریار تویی بیا که پادشه ملک دل گدا کردی . • #شعر | #غزل | #شهریار -آؤین-
Mohsen Chavoshi - Banooye Emarat (320).mp3
۰۳:۲۵-۷.۸۶ مگابایت
-
۱۴:۲۸
۱۷:۱۲
Mohsen Chavoshi - koli (320).mp3
۰۴:۱۶-۱۰.۶۵ مگابایت
۲۱:۲۰
امروز یه فکت جالب درباره شعرای قصیده سرای خراسانی خوندم قصیده سرایان قرون ۳ الی ۶ ].
تعداد زیادی ازین شعرا، از #عنصری بدشون میومده و حتی در انتقاد بهش شعر گفتن.
عنصری کی بوده؟ امیر الشعرای دربار، کسی که همه شعرا رو چک و تایید میکرده برای انتشار.
سرنوشت اون شعرایی که باهاش مشکل داشتن چی شده؟ از هیچکدومشون دیوان یا قصیده بلند و کامل نمونده :)))
.
•
#سبک_خراسانی | #حقیقت_ادبی!
[-آؤین-
تعداد زیادی ازین شعرا، از #عنصری بدشون میومده و حتی در انتقاد بهش شعر گفتن.
عنصری کی بوده؟ امیر الشعرای دربار، کسی که همه شعرا رو چک و تایید میکرده برای انتشار.
سرنوشت اون شعرایی که باهاش مشکل داشتن چی شده؟ از هیچکدومشون دیوان یا قصیده بلند و کامل نمونده :)))
.
•
#سبک_خراسانی | #حقیقت_ادبی!
[-آؤین-
۲۱:۲۳
-
۱۶:۱۴