بله | کانال 📚انجمن‌ادبی‌آیٰـه✏
عکس پروفایل 📚انجمن‌ادبی‌آیٰـه✏

📚انجمن‌ادبی‌آیٰـه✏

۸۵عضو
#ایران جنس مردمش فرق می‌کند.اینجا مردمش به‌جای پناهگاه، بالای پشت‌بام می‌روند. به‌جای ترسیدن، پدافند‌ها را تشویق می‌کنند و ندای الله اکبر سر می‌دهند. روز بعد از حمله‌ی موشکی اسرائیل، مهمانی عید غدیرشان را با جمعیت بیشتری برگزار می‌کنند.من دارم از مردمی می‌گویم که مولای‌شان بارها گفت:« اگر کوه‌ها به لرزه در‌آمدند، تو نلرز! »
#زهرا_تفرشی#دلنوشته
#نویسندگی#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
https://ble.ir/aye_adabi

۲۰:۱۸

سلام. موافقید یک تمرین نویسندگی بریم؟

۸:۲۵

thumbnail
undefinedundefinedundefinedundefined
undefinedاگر قرار بود به هر کدام از میوه ها یک ویژگی انسانی بدهید، چه ویژگی ای و به چه میوه ای می دادید؟ مثلا: undefinedهندوانه: ریاکارundefinedهلو: مهربانو.... خوب فکر کنید و خلاقیت خود را در قالب کلمات نشان دهید. من منتظرمundefined
#تمرین#نویسندگی#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
undefined https://ble.ir/aye_adabi

۸:۳۸

📚انجمن‌ادبی‌آیٰـه✏
undefined undefinedundefinedundefinedundefined undefinedاگر قرار بود به هر کدام از میوه ها یک ویژگی انسانی بدهید، چه ویژگی ای و به چه میوه ای می دادید؟ مثلا: undefinedهندوانه: ریاکار undefinedهلو: مهربان و.... خوب فکر کنید و خلاقیت خود را در قالب کلمات نشان دهید. من منتظرمundefined #تمرین #نویسندگی #دخترانه #آموزش #انجمن_ادبی_آیه undefined https://ble.ir/aye_adabi
undefinedundefinedundefined
سیب: لوسخیار: درونگرای افسردهلیموترش: بدجنستوت فرنگی: خودخواه
#سمیرا_پورسیدی
#تمرین#نویسندگی#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
undefined https://ble.ir/aye_adabi

۱۰:۵۹

📚انجمن‌ادبی‌آیٰـه✏
undefined undefinedundefinedundefinedundefined undefinedاگر قرار بود به هر کدام از میوه ها یک ویژگی انسانی بدهید، چه ویژگی ای و به چه میوه ای می دادید؟ مثلا: undefinedهندوانه: ریاکار undefinedهلو: مهربان و.... خوب فکر کنید و خلاقیت خود را در قالب کلمات نشان دهید. من منتظرمundefined #تمرین #نویسندگی #دخترانه #آموزش #انجمن_ادبی_آیه undefined https://ble.ir/aye_adabi
undefinedundefinedundefined
انبه: تازه به دوران رسیدهانگور درشت: شلختهآناناس: دنبال قر و فرشلیل: متین و با وقار
#مرضیه_کریمی
#تمرین#نویسندگی#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
undefined https://ble.ir/aye_adabi

۱۱:۰۱

📚انجمن‌ادبی‌آیٰـه✏
undefined undefinedundefinedundefinedundefined undefinedاگر قرار بود به هر کدام از میوه ها یک ویژگی انسانی بدهید، چه ویژگی ای و به چه میوه ای می دادید؟ مثلا: undefinedهندوانه: ریاکار undefinedهلو: مهربان و.... خوب فکر کنید و خلاقیت خود را در قالب کلمات نشان دهید. من منتظرمundefined #تمرین #نویسندگی #دخترانه #آموزش #انجمن_ادبی_آیه undefined https://ble.ir/aye_adabi
thumbnail
#زهرا_راستی
#تمرین#نویسندگی#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
undefined https://ble.ir/aye_adabi

۱۱:۰۲

📚انجمن‌ادبی‌آیٰـه✏
undefined undefinedundefinedundefinedundefined undefinedاگر قرار بود به هر کدام از میوه ها یک ویژگی انسانی بدهید، چه ویژگی ای و به چه میوه ای می دادید؟ مثلا: undefinedهندوانه: ریاکار undefinedهلو: مهربان و.... خوب فکر کنید و خلاقیت خود را در قالب کلمات نشان دهید. من منتظرمundefined #تمرین #نویسندگی #دخترانه #آموزش #انجمن_ادبی_آیه undefined https://ble.ir/aye_adabi
undefinedundefinedundefined
هندوانه: خودشیرینسیب: خودخواهخیار: بدشانسلیموترش: بداخلاقتوت فرنگی: نازک نارنجیآلبالو: مهربان
#هدی_اخلاقی
#تمرین#نویسندگی#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
undefined https://ble.ir/aye_adabi

۱۷:۱۲

📚انجمن‌ادبی‌آیٰـه✏
undefined undefinedundefinedundefinedundefined undefinedاگر قرار بود به هر کدام از میوه ها یک ویژگی انسانی بدهید، چه ویژگی ای و به چه میوه ای می دادید؟ مثلا: undefinedهندوانه: ریاکار undefinedهلو: مهربان و.... خوب فکر کنید و خلاقیت خود را در قالب کلمات نشان دهید. من منتظرمundefined #تمرین #نویسندگی #دخترانه #آموزش #انجمن_ادبی_آیه undefined https://ble.ir/aye_adabi
سیب: دلسوزگوجه‌سبز: غر و غرونارگیل: سرسختانگور: بخشنده خیار: سرد و بی‌روحموز: خودبینهلو: دوست‌داشتنی انار: فداکار
#زهرا_تفرشی
#تمرین#نویسندگی#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
undefined https://ble.ir/aye_adabi

۱۸:۳۷

📚انجمن‌ادبی‌آیٰـه✏
undefined undefinedundefinedundefinedundefined undefinedاگر قرار بود به هر کدام از میوه ها یک ویژگی انسانی بدهید، چه ویژگی ای و به چه میوه ای می دادید؟ مثلا: undefinedهندوانه: ریاکار undefinedهلو: مهربان و.... خوب فکر کنید و خلاقیت خود را در قالب کلمات نشان دهید. من منتظرمundefined #تمرین #نویسندگی #دخترانه #آموزش #انجمن_ادبی_آیه undefined https://ble.ir/aye_adabi
توت فرنگی: مغرور undefinedهندوانه : تنبلundefinedلیموترش:ترسوundefinedبلوبری : شیک و تمیز🫐طالبی : جدیundefined هلو و زردآلو : خجالتی undefinedموز : انزجارundefinedنارنج :حساسundefined گوجه سبز:جذابگیلاس: حسودundefined انار :دست و دلبازخیار: شاداب و سر زندهundefinedسیب : مهربانundefinedزغال اخته: لاکچریانگور : آرامش بخش undefinedانجیر : راحت طلبنارگیل : شلختهundefinedکیوی : خشن و عصبانیundefined
#محیا_نصیری
#تمرین#نویسندگی#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
undefined https://ble.ir/aye_adabi

۱۸:۵۹

📚انجمن‌ادبی‌آیٰـه✏
undefined undefinedundefinedundefinedundefined undefinedاگر قرار بود به هر کدام از میوه ها یک ویژگی انسانی بدهید، چه ویژگی ای و به چه میوه ای می دادید؟ مثلا: undefinedهندوانه: ریاکار undefinedهلو: مهربان و.... خوب فکر کنید و خلاقیت خود را در قالب کلمات نشان دهید. من منتظرمundefined #تمرین #نویسندگی #دخترانه #آموزش #انجمن_ادبی_آیه undefined https://ble.ir/aye_adabi
هندوانه: خوش اخلاقلیمو ترش: تند اخلاقتوت فرنگی: مغرورهلو: مهربانسیب: سر سختخیار: بد اخلاق انبه: تجملاتینارگیل: سر سختانجیر: دوستانه
#کوثر_وحیدکیانی
#تمرین#نویسندگی#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
undefined https://ble.ir/aye_adabi

۲۰:۱۰

📚انجمن‌ادبی‌آیٰـه✏
undefined undefinedundefinedundefinedundefined undefinedاگر قرار بود به هر کدام از میوه ها یک ویژگی انسانی بدهید، چه ویژگی ای و به چه میوه ای می دادید؟ مثلا: undefinedهندوانه: ریاکار undefinedهلو: مهربان و.... خوب فکر کنید و خلاقیت خود را در قالب کلمات نشان دهید. من منتظرمundefined #تمرین #نویسندگی #دخترانه #آموزش #انجمن_ادبی_آیه undefined https://ble.ir/aye_adabi
زردآلو:شیرین زبانتوت فرنگی:دوست داشتنی_رفیق خوبآووکادو:ثروتمندبلوبری:شیکرزبری:باکلاسآناناس:لاکچریانبه:زرنگآلبالو:دلرباانگور:منظم
#بشرا_علیزاده
#تمرین#نویسندگی#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
undefined https://ble.ir/aye_adabi

۱۱:۱۱

thumbnail
بریم برای یک تمرین جدید دیگه! موافقید؟

۱۵:۲۱

thumbnail
تصور کنید با کسی که خیلی دوستش دارید قهر کرده اید. حالا به شما خبر می دهند که فردا آخرین روز زندگی اوست.
چه می کنید
؟
#تمرین#نویسندگی#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
undefinedکانال بله : https://ble.ir/aye_adabi

۱۵:۲۵

📚انجمن‌ادبی‌آیٰـه✏
undefined تصور کنید با کسی که خیلی دوستش دارید قهر کرده اید. حالا به شما خبر می دهند که فردا آخرین روز زندگی اوست. چه می کنید ؟ #تمرین #نویسندگی #دخترانه #آموزش #انجمن_ادبی_آیه undefinedکانال بله : https://ble.ir/aye_adabi
می رفتم و برای کاری که کردم عذر خواهی می کردم. بعد او هرچه می خواست و می توانستم را فراهم می کردم و کاری می کردم که شاد ترین فرد روی زمین باشد سپس او را بغل می کردم و انقر فشارش می دادم که بداند من دوستش دارم.
#کوثر_وحید_کیانی
#تمرین#نویسندگی#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
undefinedکانال بله : https://ble.ir/aye_adabi

۱۸:۱۶

📚انجمن‌ادبی‌آیٰـه✏
undefined تصور کنید با کسی که خیلی دوستش دارید قهر کرده اید. حالا به شما خبر می دهند که فردا آخرین روز زندگی اوست. چه می کنید ؟ #تمرین #نویسندگی #دخترانه #آموزش #انجمن_ادبی_آیه undefinedکانال بله : https://ble.ir/aye_adabi
از کارم پشیمون بودم undefinedهرچند پشیمانی فایده ای نداشت .مدام با خودم تکرار میکردم .........کاش این کار را نکرده بودم ..اما باز هم چه فایده !وقت عمل بود .رفتم پیشش خودش از این موضوع بی خبر بود .نمیدانم باید از اینکه نمیدانست خوشحال باشم یا ناراحت .ولی این رو خوب میدونیستم که باید کاری کنم که این یک روز به او خوش بگذره و با هم بهترین لحظات رو سپری کنیم .اون را با یه بستنی دعوت به آشتی کردم ، اول سرد برخورد کرد ولی بعد با هم آشتی کردیم و تا شب لحضاتی عالیی رو گذروندیم .
ولی فردا.........
کاش هیچوقت فردا نمیشد undefined
#یگانه_زهرا_جعفرپور
#تمرین#نویسندگی#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
undefinedکانال بله : https://ble.ir/aye_adabi

۱۹:۳۶

📚انجمن‌ادبی‌آیٰـه✏
undefined تصور کنید با کسی که خیلی دوستش دارید قهر کرده اید. حالا به شما خبر می دهند که فردا آخرین روز زندگی اوست. چه می کنید ؟ #تمرین #نویسندگی #دخترانه #آموزش #انجمن_ادبی_آیه undefinedکانال بله : https://ble.ir/aye_adabi
در خیال من آن روز دور نبود.آخر می دانی من هر روز را با تو آن گونه سپری کردم که انگار فردا آخرین روز زندگی مان است .ثانیه به ثانیه با هم بودنمان را در قاب خاطراتم حک کردم. تک تک دقایقش را بی تکرار خندیدم و از اعماق وجودم شاد بودم .مهم نیست که کجا بودیم و چه می کردیم ، من در کنار تو خوشحال ترین بودم .من در کنار تو لحظاتی را تجربه کردم که بارها و بارها دلم می خواست عقربه ها را به عقب برگردانم و بار دیگر به چشمان سراسر شوقت نگاه کنم.من در کنار تو خودم بودم و این خود دیوانه ، دیوانه وار دوستت داشت .کنار تو ساعاتی را تجربه کردم که از ته دل می خندیدم و دقایقی را با تمام وجودم لمس کردم که کلمات گرم و روح نوازت، بزرگترین پناه اشک هایم بود .با هم به ساده ترین چیز ها خندیدیم و هنگام دلسردی ، دلخوشی های کوچک مان را مرور کردیم .لحظاتی را به یکدیگر بخشیدیم که خوب می دانستیم چه گنجینه با ارزشی است.ما هر روزمان را آن گونه گذراندیم که آن کلمات سرد و بی روح هنگام عصبانیت ، همیشه در مقابل خاطراتمان ، لحظات با هم بودنمان، قلب های سرشار از مهرمان و دوستی بی تکرارمان تسلیم بود .حتی اگر از هم دلخور و عصبانی بودیم، یکدیگر را دوست داشتیم .این مهر بی پایان ، این دوست داشتن غیر قابل انکار همیشه ما را وادار به آشتی می کرد .در میدان سرد قهر ، مهر قلب هایمان همیشه پیروز بود .ما هر روزمان را آن گونه گذراندیم که انگار آخرین دقایقی ست که در کنار هم سپری می کنیم ولی آن لحظه خداحافظی تازه فهمیدیم چه حرف های ناگفته ای داریم . چه کارهای ناکرده ای داریم. چه احساسات نا آشنا و عجیبی در قلب مان داریم و چه جملات ساده ایست که دلمان می خواهد به هم بگوییم مثل دوستت دارم، مثل ممنون که در کنارم ایستادی، مثل حرفهایت همیشه آرامش بخش بود و مثل تمام کلمات گرم و جملات سرشار از احساس دیگری که هرگز به زبان نیاوردیم.شاید آن موقع حس نمی کردیم که چقدر به شنیدنشان نیاز داریم و چه زیباست احساسات نهفته در این جملات .هیچ کس هیچ وقت آماده خداحافظی واقعی نیست .مهم نیست که چقدر به آن لحظه فکر کرده باشیم ؛ تازه آن جایی می فهمیم که چقدر در برابرش ضعیف و ناتوان هستیم که واقعا باور کنیم این دیگر آخر داستان با هم بودنمان است و آن جاست که می فهمیم شاید خداحافظی سخت ترین و بی رحمانه ترین کاری ست که ما آدم ها مجبور به انجامش هستیم .خدافظ زیباترین طلوع زندگی ام .آرام ابرها را کنار بزن و به پشت کوه ها برو .آرام با این زمین خاکی وداع کن .بگذار برای آخرین بار تو را با تمام وجودم در آغوش بکشم .آرام غروب کن ...
#زهرا_شیخ_الرئیس
#تمرین#نویسندگی#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
undefinedکانال بله : https://ble.ir/aye_adabi

۱۷:۱۸

📚انجمن‌ادبی‌آیٰـه✏
undefined تصور کنید با کسی که خیلی دوستش دارید قهر کرده اید. حالا به شما خبر می دهند که فردا آخرین روز زندگی اوست. چه می کنید ؟ #تمرین #نویسندگی #دخترانه #آموزش #انجمن_ادبی_آیه undefinedکانال بله : https://ble.ir/aye_adabi
دست هايم مي لرزيد ،توان هیچ کاری رو نداشتم . یعنی به همین زودی تمام شد … او می رفت ، همین فردا …خودم را در فردا تصور می کردم .فردایی بی او به پایان می رسید . فردایی که همراه با غم ،گریه ،اه بود .دل تنگش می شدم خيلي زياد نمي دانستم چه كار كنم اما هر چه بود بايد مي جنبيدم و به سرعت خودم را به او مي رساندم …از ماشين پياده شدم با كتاب هايي در دست …او عاشق كتاب هاي علمي درباره سيارات و ستاره ها بود. اشك هايم را پاك كردم زنگ را زدم و منتظر جواب ماندم با صدايي كه به نظرم زيبا تر از هميشه بود گفت كيه ؟؟؟ گفتم منم لطفا در رو باز كن مكسي كرد انگار كه جا خورده بود و بعد چند ثانيه در را باز كرد اومدم بالا از پله سعي مي كردم ارامش خودم را حفظ كنم جلوي در ايستاده بود و با چهره گرفته نگاهم كرد در راپشت سرم بستم … بعد از حدود ٢ ساعت منو او امدين بيرون باسبدي پر از ميوه و خوراكي كه سنگيني اش دستم را سرخ كرده بود البته كتاب هارا هم فراموش نكردم او دوباره خودش شده بود خود مهربان و دوست داشتني اش او را بردم به همان جايي كه دوست داشت يك روز خوب اما در ميان اين روز خوش غروب افتاب من را دلسرد كرد به خانه برگشتيم شب شده بود و من در اتاق كناري او روي تخت خوابيده بودم و و با گذر زمان ضربان قلبم تند تر مي شد بالاخره درميان ان همه استرس خوابم برد صبح شده بود به سرعت به اتاق كناري يعني اتاق او رفتم صدايش كردم اما جوابي از سوي او نيامد رنگ از صورتم پريد هرچه اورا صدا زدم فايده اي نداشت سرم را گذاشتم سمت چپ بدنش ، روي قلبشقلبش از حركت ايستاده بود و او به خواب ابدي فرو رفته بود و حالا زندگي برايم سياه سياه شده بود.
#زهرا_راستی
#تمرین#نویسندگی#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
undefinedکانال بله : https://ble.ir/aye_adabi

۵:۵۴

چشمم به باب القبله افتاد ، پله ها را آرام پایین آمدم. ضریح شش گوشه ای که زیاد تعریفش را شنیدیده بودم ، جلوی چشمانم بود. اشک امانم نمی داد.قلبم محکم از شادی به قفسه سینه ام میکوبید.سلول هایم یکصدا مدام فریاد میکردند : بوی بهشت می وزد از کربلای تو .غم هایم ، غصه هایم ، دغدغه هایم ، حوائجم یکباره از سرم پرید و تمام وجودم مملو از محبت اباعبدالله شد. حسی عجیبی را احساس می کردم. حسی شبیه وقتی که مجنون لیلی اش را از نزدیک میبیند... اما آه از وقتی که مجنون یاد روز های سخت لیلی اش می افتد .... کربلا ... شهدا ...تشنگی...اینجا همان کربلا بود ، کربلایی که در روز عاشورا شاهد مظلومیت امام حسین (ع) و خانواده اش بوده است.
چیزی به شانه ام خورد ، پر چوب خادم بود. بیشتر از این ، اینجا نمیتوانستم بایستم . باید حرکت می کردم .آرام آرام قدم برداشتم. ذکر صلوات مدام روی لبم جاری بود و صدای زنان عرب که میگفتند : «صلی علی مح‍‍حححمد(ص)» در گوشم.
داشتم به سمت ضریح قدم برمی داشتم که صدای اذان را شنیدم . چشمانم را باز کردم . باز هم خواب بودم . اینهمه دلتنگی را باید چه کار میکردم؟
دستم را روی سینه ام گذاشتم و سه بار گفتم : «صلی الله علیک یا اباعبدالله» قلبم کمی آرام شد‌ .
اشک از چشمانم مدام می بارید. رو به آسمان گفتم: خدایا ! میگویند سحرگاه ، درهای رحمتت به سوی بندگان باز است ، بحق این سحر ، کربلای مرا بنویس....
#محدثه_سادات_خاموشی
#دلنوشته#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
undefinedکانال بله : https://ble.ir/aye_adabi

۱۹:۰۲

فارغ از دنیای اطراف، جایی در گوشه‌ی بین‌الحرمین نشسته‌ام و اتفاقات دو هفته‌ی گذشته، جلوی چشمانم رژه می‌رود. وقتی پدرم مامان را از بین ما بیرون کشید و یواشکی چیزی در گوشش گفت و مامان با پشت دست، اشک‌هایش را پاک کرد، ما فهمیدیم که امسال اربعین نمی‌رویم.داداش محمد که هفت سال بیشتر ندارد، هر شب با گریه می‌خوابید و مدام می‌پرسید: پس کی کوله‌ها را در می‌آوریم؟و مادربزرگم که هرسال با ما راهی این سفر می‌شود، با بغض به مادرم گفت: «من از امام رضا(ع) خواسته‌ام کار ما را درست کند. انقدر نگران نباش.» و من، که جز کلافگی و استرس، هیچ واکنشی نداشتم.یک هفته به همین شکل گذشت. آخر، داداش محمدم انقدر کلافه شد که تلویزیون را خاموش کرد و گفت دلم نمی‌خواهد دیگر صحنه‌های کربلا و عزاداری مردم را نگاه کنم! و همان شب بود که ورق برگشت.کاروان کوچکی جور و قرار شد ما راهی کربلا شویم. همه‌ی ما به جز بابا!بدون بابا هیچ جایی هیجان رفتن ندارد.برای رفتن دودل بودیم و چه اشتباهی بود دودل بودن در سفری که میزبان همه جوره هوای مهمانش را دارد...
#زهرا_تفرشی

#دلنوشته#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
undefinedکانال بله : https://ble.ir/aye_adabi

۱۰:۵۴

thumbnail
چطور یک کتابخوان حرفه‌ای باشیم: undefined
۱. سبک مورد علاقه‌‌ات رو پیدا کن.۲. کم بخون، همیشه بخون!۳. همیشه یه کتاب همراه داشته باش.۴. برای پیدا کردن کتاب جدید تحقیق کن.۵. خلاصه‌ی کتاب رو بنویس و قسمت‌هایی که خوشت میاد رو علامت بزن یا یادداشت کن.۶. لیست خرید کتاب داشته باش.۷. برای مطالعه برنامه‌ریزی داشته باش و سعی کن زمان و مکان مشخصی برای کتاب خوندن تعیین کنی.۸. اگر درسی از کتاب هم یاد گرفتی سعی کن تو زندگیت بکار ببری.۹. از مطالعه لذت ببر و با کتاب همراه شو.۱۰. درست خوندن رو یاد بگیر!
#علی_ناصری
#نویسندگی#دخترانه#آموزش#انجمن_ادبی_آیه
undefinedکانال بله : https://ble.ir/aye_adabi

۱۲:۱۷