اینجا دیدگاه بگید رمان میخونید بنویسم یا نمیخونید
۱۱:۱۷
بیاید دیدگاه بگید براتون سناریو بنویسم
۱۱:۳۵
دیدید به غیر یه نفر کسی نمیخونه
۱۷:۱۶
۴ نفر میخونید اوکی برای همون شما هارو میذارم
۹:۱۹
بچه ها این پارت یه زره ...... اره دیگه هرکس درست حدس زد بهش جایزه میدم
۱۷:۵۲
نام رمان: پلیس من
نویسنده: میونگ
تعداد پارت :⁷
یون کیونگ:تو باز تووووووجین وو: حیحی گفتم که میام یون کیونگ : مگه من دعوتت کردم جین وو: نه مگه باید دعوت شم اینجا چند ماه عه دیگه خونه مون میشه یون کیونگ : خونه مونننننننن؟! ببین بیا برو تا یه کاری دست خودت و خودم ندادم جین وو: کوچولوی من میخوای چیکار کنی (همینجوری داره نزدیک میشه )یون کیونگ : نزدیک من نیا م م م من هیچی هیچی جین وو:(دستشو گرفته بالای سرش )حالا چی کوچولو ؟یون کیونگ : هیچی ولم کن تروخدا ولم کننننننننننننن جین وو: اوکی اما دو راه داره یکی این که منو ببوسی یا ؟ اتفاقات بدی بیوفته یون کیونگ: چه غلطا ناموسن ؟جین وو: اوکی .....یون کیونگ: اوکی گزینه اول گزینه اول هوی با تو ام جین وو: آفرین دختر خوب یون کیونگ : من فقط لپتو میبوسم ها !!جین وو: نه لب
یون کیونگ : حاضرم بمیرم اما این کارو نکنم جین وو: (تو ذهن خودش ..)اشکال نی بذار کم کم نزدیک شم یون کیونگ : با تو ام دست هام درد گرفت جین وو: باشه بابا زودی منتظرم
🫣یون کیونگ : موچ (صدای بوس )خوب شد
خوبه حالا جین وو : چرا گریه میکنی خوشگلم بیا ولت کردم ببخشید ببخشید دیگه اذیتت نمیکنم یون کیونگ:ولم کن باهات قهرم
جین وو: قهر نکن جوجو
یون کیونگ : ولم کن من میخوام برم دور بزنم دنبالم هم نیا جین وو: اوکی اما قبل از تاریکی برگرد یون کیونگ : برو بابا
یون کیونگ : آماده شدم و رفتم موتورم رو برداشتم که برم دور بزنم تا به ذره حال و هوام عوض شه که تو راه یه هویی چند تا مرد گنده جلوم رو گرفتن فهمیدم همون پسره بود که تو رخت کن قبلا باهاش دعوت کردم خواستم فلنگو ببندم که ....
هان سو هو: سلام خوشگله چه خبرا یون کیونگ : باز تو دیگه چی میخوای هان سو هو: هیچی بابا فقط میخواستم ببینمت یون کیونگ : منو تعقیب کردی ؟ اگه نه پس از کجا میدونی من کی و کجا و چه ساعتی میخوام برم ؟هان سو هو : نه خوشگلم بیا باهم بریم خونه من کارت ندارم یون کیونگ : پلیس پلیـــــــــــــــــــــس هان سو هو : کو کجاس بچهها زودی ماشین رو روشن کنیم در ریم یون کیونگ : تو ذهنش (بذار از گوگل دانلود کنم صدای آژیر پلیس ) اومد حاجی فرار کنید هان سو هو : فردا میبینمت جوجو یون کیونگ : ها ها برو برو اومد ....
یون کیونگ :اخیش مرتیکه خر خدایا چرا من هرجا میرم همه یه گوهی باید بخورن بذار پلیس شم پسره خر ما پلیسی میخونیم بعد خودش مثل سگ از پلیس میترسه وقتی مردم ام و گرفتم اولین نفر تو رو میگیرم اوففففف خدایا شکرت بریم خونه دیگه
جین وو:کجا بودی چرا اینقدر دیر کردی نگرانت شدم ؟!
یون کیونگ : زهر مار هنوز طلب کاری مثل این که اذیت ام کردی میتونم برم ازت شکایت کنم جین وو: خوب نگرانت میشم یون کیونگ :سیشتیر با جین وو: دختر نباید فهش بده یون کیونگ : عــــــــــــــه احمق گاو تخمـــــــــــــم مرغ ک..... ک...... جین وو: یه کلمه دیگه بگی میبوسمت
یون کیونگ : زهر آها اوکی بابا چرا جو گیر میشی جین وو: نشنیدم جوجو یون کیونگ : ببین یه بار دیگه بگی جوجو من مادرتو جین وو: فهش ؟ فهش ؟ یون کیونگ : نگفتم خو نگفتم شت جین وو: چیزی گفتی یون کیونگ : نه حاجی نه نه فعلا بیا یه رامیون بخوریم جین وو: یادته اولین باری که رام دادی خونت رامیون خوردیم یون کیونگ: اره یادش بخیر خیلی حال داد جین وو: ناموسن دوست داشتی یون کیونگ : تو ذهنش (خاک تو سرم چی دارم میگم )نه دارم با خودم حرف میزنم جین وو: تو ذهنش (اره جون عمت ) آها اوکی یون کیونگ : من میرم رامیون درست کنم جین وو: برو جوجو یون کیونگ : دوباره گفت دوباره گفت نگووووووووووجین وو: باشه بابا نمیگم دیگه جوجو
یون کیونگ: بیا بخوریم آماده اسجین وو: به به جوجو چه کردی یون کیونگ : هوی بچه خوشگل اگه یه بار دیگه بگی من تو و خودت و همه رو باهم به فنا میدم فهمیدی جین وو:تو ذهنش (اوه چه عصبانی میشه جذاب میشه
) باشه باشه هرچی تو بگی جوجو یون کیونگ : هوی شیبال سکیا جین وو: جوجو میدونی معنیش چیه یون کیونگ : نه نمیدونم فقط تو فیلم هم دیدم اینا که اعصبانی میشن میگن جین وو: یعنی فا..... حرومزاده که یه فهش عه گفتم اگه فهش بدی چی یون کیونگ : نمیدونستم ببین اگه نزدیک شی زنگ میزنم پلیس نیا ن ن نیا ..........ادامه دارد
نویسنده: میونگ
تعداد پارت :⁷
یون کیونگ:تو باز تووووووجین وو: حیحی گفتم که میام یون کیونگ : مگه من دعوتت کردم جین وو: نه مگه باید دعوت شم اینجا چند ماه عه دیگه خونه مون میشه یون کیونگ : خونه مونننننننن؟! ببین بیا برو تا یه کاری دست خودت و خودم ندادم جین وو: کوچولوی من میخوای چیکار کنی (همینجوری داره نزدیک میشه )یون کیونگ : نزدیک من نیا م م م من هیچی هیچی جین وو:(دستشو گرفته بالای سرش )حالا چی کوچولو ؟یون کیونگ : هیچی ولم کن تروخدا ولم کننننننننننننن جین وو: اوکی اما دو راه داره یکی این که منو ببوسی یا ؟ اتفاقات بدی بیوفته یون کیونگ: چه غلطا ناموسن ؟جین وو: اوکی .....یون کیونگ: اوکی گزینه اول گزینه اول هوی با تو ام جین وو: آفرین دختر خوب یون کیونگ : من فقط لپتو میبوسم ها !!جین وو: نه لب
یون کیونگ : آماده شدم و رفتم موتورم رو برداشتم که برم دور بزنم تا به ذره حال و هوام عوض شه که تو راه یه هویی چند تا مرد گنده جلوم رو گرفتن فهمیدم همون پسره بود که تو رخت کن قبلا باهاش دعوت کردم خواستم فلنگو ببندم که ....
هان سو هو: سلام خوشگله چه خبرا یون کیونگ : باز تو دیگه چی میخوای هان سو هو: هیچی بابا فقط میخواستم ببینمت یون کیونگ : منو تعقیب کردی ؟ اگه نه پس از کجا میدونی من کی و کجا و چه ساعتی میخوام برم ؟هان سو هو : نه خوشگلم بیا باهم بریم خونه من کارت ندارم یون کیونگ : پلیس پلیـــــــــــــــــــــس هان سو هو : کو کجاس بچهها زودی ماشین رو روشن کنیم در ریم یون کیونگ : تو ذهنش (بذار از گوگل دانلود کنم صدای آژیر پلیس ) اومد حاجی فرار کنید هان سو هو : فردا میبینمت جوجو یون کیونگ : ها ها برو برو اومد ....
یون کیونگ :اخیش مرتیکه خر خدایا چرا من هرجا میرم همه یه گوهی باید بخورن بذار پلیس شم پسره خر ما پلیسی میخونیم بعد خودش مثل سگ از پلیس میترسه وقتی مردم ام و گرفتم اولین نفر تو رو میگیرم اوففففف خدایا شکرت بریم خونه دیگه
جین وو:کجا بودی چرا اینقدر دیر کردی نگرانت شدم ؟!
یون کیونگ: بیا بخوریم آماده اسجین وو: به به جوجو چه کردی یون کیونگ : هوی بچه خوشگل اگه یه بار دیگه بگی من تو و خودت و همه رو باهم به فنا میدم فهمیدی جین وو:تو ذهنش (اوه چه عصبانی میشه جذاب میشه
۱۵:۱۰
لایک هاش تا ۹ بره وگرنه پارت بعد بی پارت بعد
۱۵:۱۰
دوستای که میخونید اعلام حضور نمیکنید یه اهمی یه اوهومی
۱۵:۲۶
𝑩★𝑻★𝑺
دوستای که میخونید اعلام حضور نمیکنید یه اهمی یه اوهومی
تو اد نامی هستی؟#جونگکوک
۱۵:۲۹
𝑩★𝑻★𝑺
تو اد نامی هستی؟ #جونگکوک
نه حاجی
۱۵:۲۹
میونگ ام
۱۵:۲۹
چرا انقدر فشار میخوری#جونگکوک
۱۵:۳۰
ولشون کن بابا#جونگکوک
۱۵:۳۰
خواست لایک میکنن نخواستن نمیکنن#جونگکوک
۱۵:۳۰
𝑩★𝑻★𝑺
چرا انقدر فشار میخوری#جونگکوک
فشار نمیخورم حاجی
۱۵:۳۰
𝑩★𝑻★𝑺
خواست لایک میکنن نخواستن نمیکنن #جونگکوک
چرا حالا نامی مگه نامی حرص میخوره

۱۵:۳۱
𝑩★𝑻★𝑺
چرا حالا نامی مگه نامی حرص میخوره

نه یزره دوست داره چیزایی که میزاره لایک بخورن#جونگکوک
۱۵:۳۲
𝑩★𝑻★𝑺
نه یزره دوست داره چیزایی که میزاره لایک بخورن #جونگکوک
آها
۱۵:۳۳
سلام چه خبرا بیاید ناشناس حرف بزنیم
۱۰:۴۵