دولت متشکریم - پاکاری.mp3
۰۲:۰۷-۱.۹۵ مگابایت
۱۵:۵۴
حاشیه نگاری.mp3
۰۱:۵۳-۱.۷۴ مگابایت
۷:۳۲
باشگاه طنز
طنزپردازان هم هیئت میروند! سومین مجلس روضه از هیأت شهید مهدی رجببیگی (تکیهی طنزپردازان کشور) هم با حضور طنزپردازان باشگاه طنز انقلاب و خانوادههای محترمشون برگزار شد. حاشیهنگاری خانم فروغ زال «ما تکثیر شدیم که تنها نمانند» از سومین جلسه هیأت رو با هم گوش کنیم. باشگاه طنز | @bashgahtanz
حاشیهنگاری جلسه سوم هیأت شهید رجببیگی ما تکثیر شدیم که تنها نمانند
اولین باری بود می آمدم تکیه طنز ولی اولین بارم نبود این آدم ها را میدیدم. هی با خودم میگفتم وای... آدم هایی که تا الان فقط خنداندنمان چطور میخواهند اشکمان را درآورند. خدا را شکر زده اند شعر خوانی آقای صفایی و آقای وردنجانی شعر خوانی ندارد چون من بی اختیار بعد هر بیتشان توی دلم جواب میدهم: ررررر. خیلی وقت بود هیئت نرفته بودم. چهار طرف خانه مان هیئت است.از توی بالکن گاهی فیض میبرم. از سرم هم پریده بود درست و حسابی هیئت رفتن که حالا آمده بودم. یعنی راه داده شده بودم.
درست همان جایی که چند سال کلاس آموزشی رفتیم، کلی چیز یاد گرفتیم، کارگاه داشتیم مشق کردیم و خط زدیم، قرار بود بنشینیم روضه گوش کنیم.
زینب به بغل رفتم قسمت زنانه. بچه ها داشتند روی موکت پالاز موسوم به فرش کودک رنگ آمیزی میکردند مادرها هم انگار یک دیس بچه نذری چرخانده باشند و هر کسی سهمش را برداشته باشد، یک بچه توی بغل هر نفر بود. بعضی ها تبرکاً اضافه هم برداشته بودند.
عین عروس کوچیکه های سیاست دار زبانباز که تعارف هوایی میزنند رفتم سراغ خانم فرقانی را گرفتم. گفتم کاری؟ کمکی؟ رفتیم آشپزخانه. دیدم با آقای ترابی دارند سالاد میریزند توی ظرف. گفتم من انجام بدم. خانم فرقانی گفت نه ایشون پیرغلام هستند بعد هم خودش مشغول شد. حمیده خیرآبادی مغزم پرید وسط گفتم خبه خبه زن و شوهری خوب همه ثواب رو خلوت میکنند. یک عکس ازشان گرفتم حداقل گمنام و در خفا نباشند سطح ثوابشان را بیاورم پایین.
بعد آمدم اینورتر با دوستان چند تا غیبت ریز خانم فرقانی را گفتیم و اعمال مخصوصه هیئت زنانه را به جا آوردیم. البته غیبت نبود که جلوی خودش هم میگویم. بیشتر درباره جذبه فرزندپروی و مدیریت منابع انسانی اش بود.
اشرار آل محمد صحنه گردان های اصلی قسمت زنانه بودند. مداح، سخنران و آقای توفیقفر هربار از قبل هیئت دغدغه تنظیم سیستم صوت دارند. بی خبر از اینکه سه بار چند تا از این اشرار را فقط من از لا لوهای پیچ و مهره های سیستم صوت بیرون کشیدم. ولی حواسم بود بر خلاف بقیه هیئت ها هیچکدامشان سر توی گوشی فرو نبرده اند.
شعر را عدل آقای وردنجانی آمد خواند. ولی خب این، آن آقای وردنجانی شعر طنز نبود. سخنرانی شروع شد. سخنرانی های بقیه تمام نشد. حتی با روضه و مداحی. مجلس تنک بود ولی روضه اش پر و با مسما. روضه خوان و مداح طنزپرداز واقعا توانستند اشک بگیرند. روضه فاطمیه بیشتر از همه روضه ها، روضهی تنهاییست. چراغها را که روشن کردند پنج تا فرقانی دیدم، چهارتا مدرس زاده، دو تا میمندیان، دوتا توفیق فر، چهارتا النجانی و... . ما تکثیر شده بودیم. خیلی بیشتر و حتما با برکت.
سفره هیئت پهن شد همه نشستیم دور هم. یکی از بچه ها تعریف کرد پسرش می آید کف پایش را میبوسد و میگوید بهشت زیر پای مادر است و میخواهم عاقبت به خیر شوم. یک عده دیگر از بچه ها از آن آشپزخانه پشت هی مشغول بردن و آوردن بودند. سر غذا ها هی تعارف و دوتا یکی میکردند. از هیئت که برگشتیم عکس از دوربین های مدار بسته درآمد که یکی دارد تنهایی جارو میکشد. به نظرم باشگاه طنز دقت خوبی در گزینش و جذب بچه هایش ندارد. این آدم های زیادی مخلصِ نچسب به درد طنز پردازی نمیخورند... فروغ زال
هیأت شهید مهدی رجببیگیتکیه طنزپردازان کشور┏━━━━━━┓ https://eitaa.com/tekyetanz/222┗━━━عضویت نامحدود ۲۴ساعته
اولین باری بود می آمدم تکیه طنز ولی اولین بارم نبود این آدم ها را میدیدم. هی با خودم میگفتم وای... آدم هایی که تا الان فقط خنداندنمان چطور میخواهند اشکمان را درآورند. خدا را شکر زده اند شعر خوانی آقای صفایی و آقای وردنجانی شعر خوانی ندارد چون من بی اختیار بعد هر بیتشان توی دلم جواب میدهم: ررررر. خیلی وقت بود هیئت نرفته بودم. چهار طرف خانه مان هیئت است.از توی بالکن گاهی فیض میبرم. از سرم هم پریده بود درست و حسابی هیئت رفتن که حالا آمده بودم. یعنی راه داده شده بودم.
درست همان جایی که چند سال کلاس آموزشی رفتیم، کلی چیز یاد گرفتیم، کارگاه داشتیم مشق کردیم و خط زدیم، قرار بود بنشینیم روضه گوش کنیم.
زینب به بغل رفتم قسمت زنانه. بچه ها داشتند روی موکت پالاز موسوم به فرش کودک رنگ آمیزی میکردند مادرها هم انگار یک دیس بچه نذری چرخانده باشند و هر کسی سهمش را برداشته باشد، یک بچه توی بغل هر نفر بود. بعضی ها تبرکاً اضافه هم برداشته بودند.
عین عروس کوچیکه های سیاست دار زبانباز که تعارف هوایی میزنند رفتم سراغ خانم فرقانی را گرفتم. گفتم کاری؟ کمکی؟ رفتیم آشپزخانه. دیدم با آقای ترابی دارند سالاد میریزند توی ظرف. گفتم من انجام بدم. خانم فرقانی گفت نه ایشون پیرغلام هستند بعد هم خودش مشغول شد. حمیده خیرآبادی مغزم پرید وسط گفتم خبه خبه زن و شوهری خوب همه ثواب رو خلوت میکنند. یک عکس ازشان گرفتم حداقل گمنام و در خفا نباشند سطح ثوابشان را بیاورم پایین.
بعد آمدم اینورتر با دوستان چند تا غیبت ریز خانم فرقانی را گفتیم و اعمال مخصوصه هیئت زنانه را به جا آوردیم. البته غیبت نبود که جلوی خودش هم میگویم. بیشتر درباره جذبه فرزندپروی و مدیریت منابع انسانی اش بود.
اشرار آل محمد صحنه گردان های اصلی قسمت زنانه بودند. مداح، سخنران و آقای توفیقفر هربار از قبل هیئت دغدغه تنظیم سیستم صوت دارند. بی خبر از اینکه سه بار چند تا از این اشرار را فقط من از لا لوهای پیچ و مهره های سیستم صوت بیرون کشیدم. ولی حواسم بود بر خلاف بقیه هیئت ها هیچکدامشان سر توی گوشی فرو نبرده اند.
شعر را عدل آقای وردنجانی آمد خواند. ولی خب این، آن آقای وردنجانی شعر طنز نبود. سخنرانی شروع شد. سخنرانی های بقیه تمام نشد. حتی با روضه و مداحی. مجلس تنک بود ولی روضه اش پر و با مسما. روضه خوان و مداح طنزپرداز واقعا توانستند اشک بگیرند. روضه فاطمیه بیشتر از همه روضه ها، روضهی تنهاییست. چراغها را که روشن کردند پنج تا فرقانی دیدم، چهارتا مدرس زاده، دو تا میمندیان، دوتا توفیق فر، چهارتا النجانی و... . ما تکثیر شده بودیم. خیلی بیشتر و حتما با برکت.
سفره هیئت پهن شد همه نشستیم دور هم. یکی از بچه ها تعریف کرد پسرش می آید کف پایش را میبوسد و میگوید بهشت زیر پای مادر است و میخواهم عاقبت به خیر شوم. یک عده دیگر از بچه ها از آن آشپزخانه پشت هی مشغول بردن و آوردن بودند. سر غذا ها هی تعارف و دوتا یکی میکردند. از هیئت که برگشتیم عکس از دوربین های مدار بسته درآمد که یکی دارد تنهایی جارو میکشد. به نظرم باشگاه طنز دقت خوبی در گزینش و جذب بچه هایش ندارد. این آدم های زیادی مخلصِ نچسب به درد طنز پردازی نمیخورند... فروغ زال
هیأت شهید مهدی رجببیگیتکیه طنزپردازان کشور┏━━━━━━┓ https://eitaa.com/tekyetanz/222┗━━━عضویت نامحدود ۲۴ساعته
۷:۳۸
۱۵:۵۶
باشگاه طنز
🧶 ناوگیری باشگاه طنز انقلاب - نازنین اسماعیلزاده باشگاه طنز | @bashgahtanz
۱۵:۵۷
بازارسال شده از عماریار
۷:۲۹
باشگاه طنز
تا حالا به این فکر کردین که آدما چرا میخندن؟! طنزنویسی صرفا نوشتن یک لطیفه و متن خندهدار نیست. نویسنده باید با یک اصول و چارچوب مشخص، متنی طنز برای مخاطبان خود نوشته تا آنها از شنیدن و خواندن آن لذت برده و در عین حال پیام آن متن را نیز درک کنند. ️ در دوره آموزشی #طنزینو با #امین_شفیعی همراه میشیم تا بفهمیم «چگونه خنده بسازیم؟!» برخی از سرفصلهای این دوره: طنز و تئوریهای طنز چیست؟ انواع شوخیها و تفاوت هجو، هزل و فکاهه با طنز روانشناسی خنده و اصل غافلگیری حرف نو منطق جهان طنز و راهها برای خلق یک اثر نحوه نگارش و ساختارهای اصولی یک متن استنداپ کمدی و... برای تهیه و دانلود این دوره وارد لینک زیر شوید B2n.ir/tnzn #یکشنبه_های_آموزش دسترسی به هزاران ساعت آموزش کاربردی در لینک زیر ble.ir/join/ZTBmOThiOD
بشتابید برای خنداندن مردم، بشتابید
اگه میخواید طنزنویسی رو از یه آدم کار بلد، اونم از نوع مدیر باشگاه طنز انقلاب یاد بگیرید، این فرصت رو از دست ندید.
باشگاه طنز | @bashgahtanz
اگه میخواید طنزنویسی رو از یه آدم کار بلد، اونم از نوع مدیر باشگاه طنز انقلاب یاد بگیرید، این فرصت رو از دست ندید.
باشگاه طنز | @bashgahtanz
۷:۲۹
۱۶:۳۱
۷:۳۵
۱۵:۱۵
۱۵:۱۹
۱۵:۴۱
نماز سرعتی.mp3
۰۰:۳۴-۵۴۰.۴۶ کیلوبایت
۱۵:۳۹
۱۶:۱۸
۷:۳۰
۷:۳۰
۷:۳۰
۷:۱۴
باشگاه طنز
🧶 جمعه سیاه نتانیاهو! باشگاه طنز انقلاب - داوود افرازی باشگاه طنز | @bashgahtanz
۷:۵۷
بازارسال شده از مزاح الدین
۱۵:۳۰