۱۲:۰۵
️شعر دستهای مادر
از بهار از درخت
از ترانه از سرود
از سکوت نیمه شب
از هوای صبح زود
از نمایش نسیم
آنچه دلنشینتر است
آنچه مهربانتر است
دستهای مادر است
مادری است در زمین
همنشین آسمان
مثل آفتابِ صبح
مهربانِ مهربان
بیقرار او شدند
مادران ما همه
فاطمهست نام او
نام اوست فاطمه س
اسم از این قشنگتر
نیست در همه جهان
اسم او بهشتی است
خوش به حال دختران
دختری که چادرش
یادگار فاطمهست
هر کجا که میرود
در کنار فاطمهاست
از بهار از درخت
از ترانه از سرود
از سکوت نیمه شب
از هوای صبح زود
از نمایش نسیم
آنچه دلنشینتر است
آنچه مهربانتر است
دستهای مادر است
مادری است در زمین
همنشین آسمان
مثل آفتابِ صبح
مهربانِ مهربان
بیقرار او شدند
مادران ما همه
فاطمهست نام او
نام اوست فاطمه س
اسم از این قشنگتر
نیست در همه جهان
اسم او بهشتی است
خوش به حال دختران
دختری که چادرش
یادگار فاطمهست
هر کجا که میرود
در کنار فاطمهاست
۱۲:۰۷
بازارسال شده از باتبلیغ | گسترده تبلیغاتی
۱۲:۰۸
بازارسال شده از حالِ خوبِ دل🤍☁️
دوستان یک بار قبلا این کانالو تبلیغ کرده بودمخیلی استقبال شد و بعد هم مرتب لینکشو میخواستین
مجدد لینکشو میذارم جوراباش واقعا عالیه من ندیدم کاراشو جایی ble.ir/join/9X72GyXRcP
ble.ir/join/9X72GyXRcP
مجدد لینکشو میذارم جوراباش واقعا عالیه من ندیدم کاراشو جایی ble.ir/join/9X72GyXRcP
ble.ir/join/9X72GyXRcP
۱۲:۰۸
روزی روزگاری در روستایی سرسبز و زیبا، پسری به نام سام زندگی میکرد. سام پسری مهربان و خوشقلب بود، اما یک مشکل بزرگ داشت: خیلی تنبل بود. او از صبح تا شب روی تختش دراز میکشید و منتظر بود دیگران کارهایش را انجام دهند.
پدر و مادر سام همیشه به او میگفتند:
«سام جان، اگر برای خودت زحمت نکشی، هیچوقت موفق نمیشوی. دنیا به تنبلها چیزی نمیدهد!»
اما سام میخندید و میگفت: «نگران نباشید، زندگی خودش درست میشود!»
روزی یکی از دوستانش به او گفت: «سام، بیا با هم به کوه برویم و میوههای جنگلی جمع کنیم. خیلی خوشمیگذرد!»
سام آهی کشید و گفت: «نه، حالش را ندارم. تو برو و اگر چیزی پیدا کردی، برای من هم بیاور.»
دوستش به کوه رفت و کلی میوههای خوشمزه جمع کرد. وقتی برگشت، سام از او خواست که مقداری به او بدهد. اما دوستش گفت:
«سام، من تمام روز کار کردم تا این میوهها را جمع کنم. اگر تو هم میآمدی، سهم خودت را داشتی.»
آن شب، سام گرسنه ماند. برای اولین بار، متوجه شد که تنبلی باعث شده چیزی به دست نیاورد.
از آن روز به بعد، سام تصمیم گرفت تنبلی را کنار بگذارد. او شروع کرد به کمک کردن به خانوادهاش، کار در مزرعه و حتی یادگیری مهارتهای جدید. هرچند کار سخت بود، اما هر بار که نتیجه تلاشهایش را میدید، احساس خوشحالی میکرد.
کمکم، سام به یکی از سختکوشترین افراد روستا تبدیل شد. همه به او افتخار میکردند و او هم فهمید که زحمت کشیدن، کلید موفقیت است.
و از آن روز، دیگر هیچوقت گرسنه نماند!
پدر و مادر سام همیشه به او میگفتند:
«سام جان، اگر برای خودت زحمت نکشی، هیچوقت موفق نمیشوی. دنیا به تنبلها چیزی نمیدهد!»
اما سام میخندید و میگفت: «نگران نباشید، زندگی خودش درست میشود!»
روزی یکی از دوستانش به او گفت: «سام، بیا با هم به کوه برویم و میوههای جنگلی جمع کنیم. خیلی خوشمیگذرد!»
سام آهی کشید و گفت: «نه، حالش را ندارم. تو برو و اگر چیزی پیدا کردی، برای من هم بیاور.»
دوستش به کوه رفت و کلی میوههای خوشمزه جمع کرد. وقتی برگشت، سام از او خواست که مقداری به او بدهد. اما دوستش گفت:
«سام، من تمام روز کار کردم تا این میوهها را جمع کنم. اگر تو هم میآمدی، سهم خودت را داشتی.»
آن شب، سام گرسنه ماند. برای اولین بار، متوجه شد که تنبلی باعث شده چیزی به دست نیاورد.
از آن روز به بعد، سام تصمیم گرفت تنبلی را کنار بگذارد. او شروع کرد به کمک کردن به خانوادهاش، کار در مزرعه و حتی یادگیری مهارتهای جدید. هرچند کار سخت بود، اما هر بار که نتیجه تلاشهایش را میدید، احساس خوشحالی میکرد.
کمکم، سام به یکی از سختکوشترین افراد روستا تبدیل شد. همه به او افتخار میکردند و او هم فهمید که زحمت کشیدن، کلید موفقیت است.
و از آن روز، دیگر هیچوقت گرسنه نماند!
۱۸:۱۱
۱۸:۱۲
#شعر#سلام
سلام سلام بچه ها
چطوره حال شما
باشید همیشه خندان
چون گل های گلستان
سلام به روی ماهتون
به گرمی نگاهتون
به قلب پاک و صافتون
به موهای سیاهتون
سلام سلام بچه ها
چطوره حال شما
باشید همیشه خندان
چون گل های گلستان
سلام به روی ماهتون
به گرمی نگاهتون
به قلب پاک و صافتون
به موهای سیاهتون
۱۸:۱۲
#ناخن_جویدن
شیوه مقابله با ناخن جویدن کودکان
فرزند شما دچار فشارهای روحی و است. بررسی کرده، منشأ این فشارها را بیابید و از بین ببرید.
سرچشمهی فشارهای روحی فرزند شما میتواند عوامل ذیل باشد:
درگیری پدر و مادر: اختلاف والدین، یکی از مهمترین عوامل فشار روحی کودکان است. برخی گمان میکنند مقصود از اختلاف والدین، درگیری فیزیکی است؛ در حالی که هرگونه مجادلهی لفظی نیز از دید کودک، اختلاف است و در موارد بسیاری، با التماس همراه با دلهره، از پدر و مادر میخواهد که دعوا نکنند. اگر به سعادت فرزند خود علاقهمند هستید، به اختلافات پایان دهید.
حسادت به برادر یا خواهر کوچکتر: یکی از مهمترین عوامل فشار روحی کودکان، تولد برادر یا خواهر است که به جهت عدم آمادگی او قبل از تولد نوزاد و رفتارهای نسنجیدهی والدین و نزدیکان، دچار فشار روحی شدید میشود.
نگرانی ناشی از عدم مشارکت: وقتی کودک، گروه همسالان را در حال بازی یا فعالیتهای گروهی میبیند و به جهت کمرویی یا عدم آشنایی با آنان، در آن فعالیتها مشارکت نمیکند، ناخن میجود. شما میتوانید زمینههای این مشارکت را با آشنا کردن کودکان با هم فراهم سازید.
ترس از سرزنش و تنبیه: تهدید دائم به تنبیه، و سرزنش کودک، آرامش روحی او را به هم میزند.
فیلمهای ترسناک: کودک خود را از دیدن فیلمهای ترسناک و عاطفی منع کنید.
چند توصیه
از پیچاندن انگشتان با پارچه و امثال آن و زدن فلفل به انگشتان کودک بپرهیزید.
زمینهی فعالیتهای دستی او (جورچین یا پازل، خمیر بازی، توپ، نقاشی و...) را فراهم سازید.
او را از سیمای زشت این رفتار با قرار گرفتن جلو آینه آگاه کنید.
دست خود را با دستهای او و انگشتان خرابش مقایسه کنید تا متوجه خرابی انگشتان خود شود.
لبههای خشن ناخنها را هموار کنید. این لبههای خشن، وسوسه انگیزند.
و در صورت تخفیف این رفتار، او را تحسین و تشویق کنید.
ناخن جویدن، معمولترین عادت عصبی است که به سبب ایجاد آلودگی در روده و خراب شدن انگشتان دست، باید درمان شود
زمینهی فعالیتهای دستی او (رایانه، نقاشی، طراحی و...) را فراهم سازید.
باتوجه به سن او راههای کسب آرامش (Relaxation) را به او بیاموزید. به او بیاموزید که هنگام نیاز به جویدن، دستهای خود را محکم مشت کرده، تا 15 شماره بفشارد و یک باره آنها را باز کند؛ لبها و دندانها را روی هم قرار داده، لبخند بزند و نفس عمیق بکشد؛ دهان را حدود 2 سانتیمتر بگشاید؛ چند لحظه روی دستهایش بنشیند و فشار بدن را احساس کند؛ اگر در مدرسه یا اتاق مطالعه قرار دارد، دستههای صندلی را برای 3 دقیقه بفشارد و یک باره رها کند.
ناخن جویدن، معمولترین عادت عصبی است که به سبب ایجاد آلودگی در روده و خراب شدن انگشتان دست، باید درمان شود
زمینهی فعالیتهای دستی او (رایانه، نقاشی، طراحی و...) را فراهم سازید.
باتوجه به سن او راههای کسب آرامش (Relaxation) را به او بیاموزید. به او بیاموزید که هنگام نیاز به جویدن، دستهای خود را محکم مشت کرده، تا 15 شماره بفشارد و یک باره آنها را باز کند؛ لبها و دندانها را روی هم قرار داده، لبخند بزند و نفس عمیق بکشد؛ دهان را حدود 2 سانتیمتر بگشاید؛ چند لحظه روی دستهایش بنشیند و فشار بدن را احساس کند؛ اگر در مدرسه یا اتاق مطالعه قرار دارد، دستههای صندلی را برای 3 دقیقه بفشارد و یک باره رها کند
شیوه مقابله با ناخن جویدن کودکان
فرزند شما دچار فشارهای روحی و است. بررسی کرده، منشأ این فشارها را بیابید و از بین ببرید.
سرچشمهی فشارهای روحی فرزند شما میتواند عوامل ذیل باشد:
درگیری پدر و مادر: اختلاف والدین، یکی از مهمترین عوامل فشار روحی کودکان است. برخی گمان میکنند مقصود از اختلاف والدین، درگیری فیزیکی است؛ در حالی که هرگونه مجادلهی لفظی نیز از دید کودک، اختلاف است و در موارد بسیاری، با التماس همراه با دلهره، از پدر و مادر میخواهد که دعوا نکنند. اگر به سعادت فرزند خود علاقهمند هستید، به اختلافات پایان دهید.
حسادت به برادر یا خواهر کوچکتر: یکی از مهمترین عوامل فشار روحی کودکان، تولد برادر یا خواهر است که به جهت عدم آمادگی او قبل از تولد نوزاد و رفتارهای نسنجیدهی والدین و نزدیکان، دچار فشار روحی شدید میشود.
نگرانی ناشی از عدم مشارکت: وقتی کودک، گروه همسالان را در حال بازی یا فعالیتهای گروهی میبیند و به جهت کمرویی یا عدم آشنایی با آنان، در آن فعالیتها مشارکت نمیکند، ناخن میجود. شما میتوانید زمینههای این مشارکت را با آشنا کردن کودکان با هم فراهم سازید.
ترس از سرزنش و تنبیه: تهدید دائم به تنبیه، و سرزنش کودک، آرامش روحی او را به هم میزند.
فیلمهای ترسناک: کودک خود را از دیدن فیلمهای ترسناک و عاطفی منع کنید.
چند توصیه
از پیچاندن انگشتان با پارچه و امثال آن و زدن فلفل به انگشتان کودک بپرهیزید.
زمینهی فعالیتهای دستی او (جورچین یا پازل، خمیر بازی، توپ، نقاشی و...) را فراهم سازید.
او را از سیمای زشت این رفتار با قرار گرفتن جلو آینه آگاه کنید.
دست خود را با دستهای او و انگشتان خرابش مقایسه کنید تا متوجه خرابی انگشتان خود شود.
لبههای خشن ناخنها را هموار کنید. این لبههای خشن، وسوسه انگیزند.
و در صورت تخفیف این رفتار، او را تحسین و تشویق کنید.
ناخن جویدن، معمولترین عادت عصبی است که به سبب ایجاد آلودگی در روده و خراب شدن انگشتان دست، باید درمان شود
زمینهی فعالیتهای دستی او (رایانه، نقاشی، طراحی و...) را فراهم سازید.
باتوجه به سن او راههای کسب آرامش (Relaxation) را به او بیاموزید. به او بیاموزید که هنگام نیاز به جویدن، دستهای خود را محکم مشت کرده، تا 15 شماره بفشارد و یک باره آنها را باز کند؛ لبها و دندانها را روی هم قرار داده، لبخند بزند و نفس عمیق بکشد؛ دهان را حدود 2 سانتیمتر بگشاید؛ چند لحظه روی دستهایش بنشیند و فشار بدن را احساس کند؛ اگر در مدرسه یا اتاق مطالعه قرار دارد، دستههای صندلی را برای 3 دقیقه بفشارد و یک باره رها کند.
ناخن جویدن، معمولترین عادت عصبی است که به سبب ایجاد آلودگی در روده و خراب شدن انگشتان دست، باید درمان شود
زمینهی فعالیتهای دستی او (رایانه، نقاشی، طراحی و...) را فراهم سازید.
باتوجه به سن او راههای کسب آرامش (Relaxation) را به او بیاموزید. به او بیاموزید که هنگام نیاز به جویدن، دستهای خود را محکم مشت کرده، تا 15 شماره بفشارد و یک باره آنها را باز کند؛ لبها و دندانها را روی هم قرار داده، لبخند بزند و نفس عمیق بکشد؛ دهان را حدود 2 سانتیمتر بگشاید؛ چند لحظه روی دستهایش بنشیند و فشار بدن را احساس کند؛ اگر در مدرسه یا اتاق مطالعه قرار دارد، دستههای صندلی را برای 3 دقیقه بفشارد و یک باره رها کند
۱۸:۱۳
Alice Dar Sarzamine Ajayeb.mp3
۲۶:۰۴-۸.۹۸ مگابایت
۱۸:۱۴
#مهارتهای_فرزندپروری #نکات_مهم_تربیتی بقیه
درمان #خجالت_در_کودکان🌺
٧) روزي ٥٠ بار به جا به موقع به او بگوييد تو خوبي. مرسي پسر خوبم، ممنونم دختر خوبم.
٨) از ظاهر او ايراد نگيريد او را با كسي مقايسه نكنيد.
٩) به خاطر اشتباهش او را تنبيه نكنيد.
١٠) اجازه بدهيد اشتباهات بي خطر كند و در صورت نياز بدون منت كمكش كنيد.
١١) به او احساس گناه ندهيد. مثلا خسته شدم از دستت، پيرم كردي، كاش بميرم راحت بشم. به خاطر شما تو اين خراب شده موندم، تو هم لنگه بابات/مامانت هستي.
١٢) از كودك به عنوان جاسوس استفاده نكنيد.
١٣) با او قهر نكنيد.
١٤) از خجالتی بودن او در جمع حرفی به میان نیاورید کودکان خجالتی در برابر حرف ديگران حساسند. کودکان خجالتی بیش از قضاوت های منفی به قضاوت های مثبت محتاج اند.
١٥) در پی هر پیشرفت کوچکی او را تحسین کنید. "به تو افتخار مي كنم كه.."
درمان #خجالت_در_کودکان🌺
٧) روزي ٥٠ بار به جا به موقع به او بگوييد تو خوبي. مرسي پسر خوبم، ممنونم دختر خوبم.
٨) از ظاهر او ايراد نگيريد او را با كسي مقايسه نكنيد.
٩) به خاطر اشتباهش او را تنبيه نكنيد.
١٠) اجازه بدهيد اشتباهات بي خطر كند و در صورت نياز بدون منت كمكش كنيد.
١١) به او احساس گناه ندهيد. مثلا خسته شدم از دستت، پيرم كردي، كاش بميرم راحت بشم. به خاطر شما تو اين خراب شده موندم، تو هم لنگه بابات/مامانت هستي.
١٢) از كودك به عنوان جاسوس استفاده نكنيد.
١٣) با او قهر نكنيد.
١٤) از خجالتی بودن او در جمع حرفی به میان نیاورید کودکان خجالتی در برابر حرف ديگران حساسند. کودکان خجالتی بیش از قضاوت های منفی به قضاوت های مثبت محتاج اند.
١٥) در پی هر پیشرفت کوچکی او را تحسین کنید. "به تو افتخار مي كنم كه.."
۱۸:۱۵
بازارسال شده از حالِ خوبِ دل🤍☁️
بازارسال شده از جمعیت دختران ایران
۱۸:۲۴
️شعر کدو حلوایی
سلام خدای مهربون
منم کدوی حلوایی
یه عالمه فامیل دارم
عمه، خاله، عمو، دایی
فلفل دلمهای خالهست
ترب سیاه عمه جونه
عموهام خیار و هویج
دایی جونم بادمجونه
بزرگ میوهها منم
پیر که میشم، تنبل میشم
خدا جونم به فامیلام
بگو اونا بیان پیشم
سلام خدای مهربون
منم کدوی حلوایی
یه عالمه فامیل دارم
عمه، خاله، عمو، دایی
فلفل دلمهای خالهست
ترب سیاه عمه جونه
عموهام خیار و هویج
دایی جونم بادمجونه
بزرگ میوهها منم
پیر که میشم، تنبل میشم
خدا جونم به فامیلام
بگو اونا بیان پیشم
۲۰:۲۱
#قصه_کودکانه
*مهربانی چقدر خوبه
یکی بود یکی نبود در جنگل سبز و خرمی حیوانات زیادی در شادی و نشاط زندگی می کردند.
در این جنگل به تازگی سه زنبور زیبا به دنیا آمده بودند و با هم به بازی کردن مشغول شدند.
یک روز یکی از زنبور ها به دو زنبور دیگر گفت: من شنیده ام بعد از رودخانه گلهای بسیار زیبایی روئیده و اگر به آنجا برویم، میتوانیم از زیبایی آنها لذت ببریم و شاید حتی کمی عسل هم پیدا کنیم!
دو زنبور دیگر با اشتیاق به او نگاه کردند و گفتند: "چه عالی! بیایید برویم و آن گلهای زیبا را ببینیم!"
پس زنبورها تصمیم گرفتند که به سمت رودخانه پرواز کنند.
زنبورها با بالهای زرد و سیاه خود به سمت رودخانه پرواز کردند و در مسیر، از نسیم ملایم و عطر گلها لذت میبردند. وقتی به رودخانه رسیدند، منظرهای شگفتانگیز پیش رویشان بود. گلهای رنگارنگ در کنار آب درخشان میرقصیدند و زنبورها با خوشحالی به سمت آنها پرواز کردند.
زنبورها در میان گلها پرواز کردند و از عطر و زیبایی آنها لذت میبردند. یکی از زنبورها گفت: "ببینید! این گلها چقدر زیبا هستند! باید از شهد آنها استفاده کنیم و عسل خوشمزهای بسازیم."
دو زنبور دیگر با سر تایید کردند و شروع به جمعآوری شهد از گلها کردند. در همین حین، ناگهان صدای بلندی از دور به گوششان رسید. زنبورها به سمت صدا پرواز کردند و دیدند که یک سنجاب کوچک در حال تلاش برای بالا رفتن از درختی بزرگ است، اما به نظر میرسید که خیلی خسته و ناامید است.
زنبورها به سنجاب نزدیک شدند و یکی از آنها گفت: "سلام! چرا اینقدر ناراحتی؟"
سنجاب با صدای نازک گفت: "من میخواهم به بالای درخت بروم تا کمی آجیل جمع کنم، اما خیلی خستهام و نمیتوانم به تنهایی این کار را انجام دهم."
زنبورها با هم مشورت کردند و تصمیم گرفتند که به سنجاب کمک کنند. یکی از زنبورها گفت: "ما میتوانیم به تو کمک کنیم! اگر تو به ما نشان بدهی که کجا آجیلها هستند، ما میتوانیم آنها را برایت بیاوریم."
سنجاب با خوشحالی قبول کرد و زنبورها شروع به پرواز کردند. آنها به بالای درخت پرواز کردند و آجیلها را جمعآوری کردند و به سنجاب دادند. سنجاب از کمک زنبورها بسیار خوشحال شد و گفت: "خیلی ممنون! شما واقعاً دوستان خوبی هستید."
زنبورها با لبخند گفتند: "دوستی و کمک به دیگران همیشه مهم است. ما خوشحالیم که توانستیم به تو کمک کنیم."
بعد از آن روز، زنبورها و سنجاب دوستان خوبی شدند و هر بار که زنبورها به رودخانه میرفتند، سنجاب هم به آنها ملحق میشد. آنها با هم بازی میکردند و از زیباییهای جنگل لذت میبردند.
و اینگونه، زنبورها یاد گرفتند که دوستی و همکاری با دیگران میتواند زندگی را زیباتر کند و این دوستی برای همیشه در دلهایشان باقی ماند.
پایان.
*مهربانی چقدر خوبه
یکی بود یکی نبود در جنگل سبز و خرمی حیوانات زیادی در شادی و نشاط زندگی می کردند.
در این جنگل به تازگی سه زنبور زیبا به دنیا آمده بودند و با هم به بازی کردن مشغول شدند.
یک روز یکی از زنبور ها به دو زنبور دیگر گفت: من شنیده ام بعد از رودخانه گلهای بسیار زیبایی روئیده و اگر به آنجا برویم، میتوانیم از زیبایی آنها لذت ببریم و شاید حتی کمی عسل هم پیدا کنیم!
دو زنبور دیگر با اشتیاق به او نگاه کردند و گفتند: "چه عالی! بیایید برویم و آن گلهای زیبا را ببینیم!"
پس زنبورها تصمیم گرفتند که به سمت رودخانه پرواز کنند.
زنبورها با بالهای زرد و سیاه خود به سمت رودخانه پرواز کردند و در مسیر، از نسیم ملایم و عطر گلها لذت میبردند. وقتی به رودخانه رسیدند، منظرهای شگفتانگیز پیش رویشان بود. گلهای رنگارنگ در کنار آب درخشان میرقصیدند و زنبورها با خوشحالی به سمت آنها پرواز کردند.
زنبورها در میان گلها پرواز کردند و از عطر و زیبایی آنها لذت میبردند. یکی از زنبورها گفت: "ببینید! این گلها چقدر زیبا هستند! باید از شهد آنها استفاده کنیم و عسل خوشمزهای بسازیم."
دو زنبور دیگر با سر تایید کردند و شروع به جمعآوری شهد از گلها کردند. در همین حین، ناگهان صدای بلندی از دور به گوششان رسید. زنبورها به سمت صدا پرواز کردند و دیدند که یک سنجاب کوچک در حال تلاش برای بالا رفتن از درختی بزرگ است، اما به نظر میرسید که خیلی خسته و ناامید است.
زنبورها به سنجاب نزدیک شدند و یکی از آنها گفت: "سلام! چرا اینقدر ناراحتی؟"
سنجاب با صدای نازک گفت: "من میخواهم به بالای درخت بروم تا کمی آجیل جمع کنم، اما خیلی خستهام و نمیتوانم به تنهایی این کار را انجام دهم."
زنبورها با هم مشورت کردند و تصمیم گرفتند که به سنجاب کمک کنند. یکی از زنبورها گفت: "ما میتوانیم به تو کمک کنیم! اگر تو به ما نشان بدهی که کجا آجیلها هستند، ما میتوانیم آنها را برایت بیاوریم."
سنجاب با خوشحالی قبول کرد و زنبورها شروع به پرواز کردند. آنها به بالای درخت پرواز کردند و آجیلها را جمعآوری کردند و به سنجاب دادند. سنجاب از کمک زنبورها بسیار خوشحال شد و گفت: "خیلی ممنون! شما واقعاً دوستان خوبی هستید."
زنبورها با لبخند گفتند: "دوستی و کمک به دیگران همیشه مهم است. ما خوشحالیم که توانستیم به تو کمک کنیم."
بعد از آن روز، زنبورها و سنجاب دوستان خوبی شدند و هر بار که زنبورها به رودخانه میرفتند، سنجاب هم به آنها ملحق میشد. آنها با هم بازی میکردند و از زیباییهای جنگل لذت میبردند.
و اینگونه، زنبورها یاد گرفتند که دوستی و همکاری با دیگران میتواند زندگی را زیباتر کند و این دوستی برای همیشه در دلهایشان باقی ماند.
پایان.
۲۰:۲۲
مامان من کجاست.mp3.mp3
۰۸:۵۷-۴.۱۲ مگابایت
۲۰:۲۳
️شعر دختر تمیز
مریم در دستش
جارویی دارد
جارو را هر روز
صبح برمیدارد
جارو می زند
آشپزخانه را
خیلی دوست دارد
کار خانه را
مریم دختری
خوب و تمیز است
پیش مادرش
خیلی عزیز است
مریم در دستش
جارویی دارد
جارو را هر روز
صبح برمیدارد
جارو می زند
آشپزخانه را
خیلی دوست دارد
کار خانه را
مریم دختری
خوب و تمیز است
پیش مادرش
خیلی عزیز است
۲۰:۲۳
۲۰:۲۴
بازارسال شده از باتبلیغ | گسترده تبلیغاتی
۲۰:۲۴
بازارسال شده از باتبلیغ | گسترده تبلیغاتی
۲۰:۲۴
بازارسال شده از حالِ خوبِ دل🤍☁️
لباس های #عید بچت رو با قیمت #تولیدی بخر
اول قیمت ها رو مقایسه کن بعد بدون واسطه خرید کن
برای شما #تخفیف_ویژه دارن
ble.ir/join/FhLyWt4oqH
ble.ir/join/FhLyWt4oqH
اول قیمت ها رو مقایسه کن بعد بدون واسطه خرید کن
برای شما #تخفیف_ویژه دارن
ble.ir/join/FhLyWt4oqH
ble.ir/join/FhLyWt4oqH
۲۰:۲۴