۱۶:۱۱
🟣#نمامرزبه مناسبت اولین سالگرد شهادت یحیی السنوار قهرمان ۷ اکتبر
ببینید!
*دفاع مقدس همچنان ادامه دارد....با فرماندهانی در دل میدان...از مهدی باکری تا یحیی سنوار...*








️فضای همبستگی و معنویت بین مردم شکل گرفته بود. این اولین بار بود که بت ارتش اسرائیل در مقابل سنگباران خشم مردم درهم میشکست. خانهای نبود که قصۀ درگیری و رشادتهای شهدا و مجروحان و همینطور مردم قهرمانی که در تظاهرات بودند در آن نقل محافل نباشد؛ به گونهای که باعث شده بود بذر روحیۀ ازجانگذشتگی و فداکاری در جوانترها و بچهها هم کاشته شود.
برشی از کتاب صمود روایت شهید یحیی سنوار
کتاب صُمود
به کوشش مهدی صدرالدین
انتشارات سوره مهر
️با بدونمرز همراه باشید؛اینستاگرام | ایتا | تلگرام |بله
برشی از کتاب صمود روایت شهید یحیی سنوار
۱۶:۵۶
🟠#خط_مرزبه مناسبت آزادی اسرای فلسطینی
*مشت نیرومند*
️شمارش معکوس برای آزادی در بین زندانیان آغاز شده بود. کاملاً آشکار بود که حزبالله میداند اسرائیل جز در برابر اسارت نیروهایش حاضر نخواهد بود به آزادی نیروهای مقاومت اسلامی و فلسطین تن بدهد؛ این منطق اسرائیلیها بود. هیچ یک از دولتهای عربی نظیر مصر، اردن و عراق نتوانسته بودند اسرای خود را از چنگال رژیم صهیونیستی آزاد کنند و آنها را بدون حمایت در دست دشمن رها ساخته بودند. دستگیری این سه سرباز و افسر اسرائیلی نه تنها برای بسیاری از خانوادههای فلسطینی، حتی برای من که متهم به کشتن شش سرباز اسرائیلی بودم و هیچ امیدی به آزادی نداشتم، بسیار امیدبخش بود؛ به این دلیل که عملیات تبادل گستردهای را در پی داشت. حزبالله بهدرستی نشان داد که در برابر مشت آهنین دشمن، میبایست مشتی نیرومندتر فرود آورد.
برشی از کتاب حقیقت سمیر
نوشته یعقوب توکلی
انتشارات سوره مهر
#طوفان_الاقصی
️با بدونمرز همراه باشید؛اینستاگرام | ایتا | تلگرام |بله
#طوفان_الاقصی
۱۴:۵۳
🟢#خط_مرزبه مناسبت نمایش قدرت نسل آینده مقاومت اجتماع پیشاهنگان حزب الله لبنان
*پیشاهنگی؛ مسیر تربیت*
️"موقع شهادت محمد علی عیتانی، سر مزارش رفتم و با او عهد بستم راه شهدا را ادامه بدهم. به او گفتم اگر ازدواج کردم، بچههایم را هم برای جهاد و شهادت تربیت میکنم. محمدعلی و علی را با خودم به گلزار شهدا میبردم.
یا هرجایی که میتوانستم به حزبالله و بخشهای آن، یعنی بسیج تربیتی و پیشاهنگی و هیئت بانوان کمک کنم. توی خانه هم دوستشان بودم و هم مادرشان. با آنها بازی میکردم و کنار من، عباس روزهای تعطیل تمام وقتش را با بچهها میگذراند."
*برشی از کتاب عایده
نوشته محبوبه سادات رضوی نیا
انتشارات سوره مهر*
️با بدونمرز همراه باشید؛اینستاگرام | ایتا | تلگرام |بله
یا هرجایی که میتوانستم به حزبالله و بخشهای آن، یعنی بسیج تربیتی و پیشاهنگی و هیئت بانوان کمک کنم. توی خانه هم دوستشان بودم و هم مادرشان. با آنها بازی میکردم و کنار من، عباس روزهای تعطیل تمام وقتش را با بچهها میگذراند."
۱۸:۰۶
با خانم نویسنده بیشتر آشنا شوید...
#نویسندگان_بدونمرز#عایده
۱۲:۴۸
🟣#خط_مرزمروری بر کتاب های حوزه مقاومت
*عطر فلفل،هم صحبتی خوش معاشرت*
به قلم خانم آفاق حسینی
️بارها زوار پاکستانی را دیده ام و به مثابه دیگر آدم ها که از دور و نزدیک به زیارت میآیند، از کنارشان گذشتم و چه میدانستم که رنج ها برای رسیدن به همین نقطه کشیده اند.
️و اما "عطر فلفل" ؛که به لطفش این روزها را در پاکستان گذرانده ام و با بومنگارهاش گویی با نویسنده همراه شده و عطر فلفل غذاهایش را ندیده و نچشیده، شناخته ام قصههایی دارد... این کتاب را فقط سفرنامه نمیدانم، بلکه برای من همصحبتی خوش معاشرت است.
️انگاری پای صحبت نویسنده نشستهای و با اشتیاق گوش سپردی به آنچه از سفر ماجراجویانهاش به پاکستان میگوید. کتابی که شرح روزگار و روزمرگی مردمانی است که با ما همسایهای نزدیکند، اما در دل بحران قرار دارند و قطعا این شرایط برای شیعیان طبق رسم همیشهی تاریخ تا به امروز؛ سخت تر میگذرد.
️کشوری که سالهاست از امنیت به دور است، فرهنگ متفاوتی با ما دارد و شیعهکُشی عادت مردمان وهابی و تکفیریاش شده است.حالا در کنار تمام این شرایط و خطراتش، نویسنده به نیت دیدن و درک مردمانی که با عشق عازم کربلا هستند به آنجا رفته است. در پاکستان مثل هر کشور دیگر هرسال محرم که از راه میرسد، چند ده اتوبوس با هزاران زائر راهی مسیری پرخطر میشوند و با دشوارترین شرایط به سمت مرز حرکت میکنند تا به آغوش محبوب برسند... اما نکته اینجاست که زوار پاکستانی باید از مقابل نگاه جماعتی که به خونشان تشنهاند خود را به سرزمین کربلا برسانند و هم صدا شوند با تمام شیعیانی که 'حب الحسین یجمعنا' را بر زبان دارند.
️راوی کتاب بی تعارف از نگاه پاکستانی ها به ایران میگوید و با تصاویری که بعضاً سخت به دست آمده، مخاطب را تا پایان سفر با خود همراه میکند.قرار است با خواندن "عطر فلفل" به زوار پاکستان که چند صباحی مهمان امام کشور ما و عراق هستند، نگاهی دیگر داشته باشید... زواری که در ذهن و قلبشان همیشه نور امید روشنی به نام جمهوری اسلامی ایران و جریان باشکوهی چون انقلاب اسلامی آن را دارند.
کتاب عطر فلفل
نوشته ی محمدعلی جعفری
*انتشارات سوره مهر*
️با بدونمرز همراه باشید؛اینستاگرام | ایتا | تلگرام |بله
۱۷:۳۱
با آقای نویسنده بیشتر آشنا شوید...
#نویسندگان_بدونمرز#دوازده_صفر_سه
۵:۳۰
شهید دکتر فتحی شقاقیدبیر کل جهاداسلامی فلسطین
#فلسطین
۱۳:۲۱
روایت فرماندهان مقاومت از امام مقاومت
یتیم شدن ما در فقدان او افزون تر از شماست....
#امام_خمینی #امام_مقاومت #فتحی_شقاقی #فلسطین
۱۵:۳۳
یل یاتار...
#برش_کتاب #دوازده_صفر_سه
#دوازده_صفر_سه
۱۸:۰۳
🟣#مرزوبومیادداشتی برای این روزهای سودان
*تا نیایی گره از کار جهان وانشود...*
به قلم الهه آخرتی
بچههای کوچکتر را سوار پیکاپ کردند و راه افتادندمادرها دنبال ماشین شروع به دویدن کردند. نه آن قدر تند میرفتند که مادرها کاملا جا بمانند و نه آن قدر آرام که به ماشین برسند. به بیچارگی مادرهایی که دنبال بچههایشان میدویدند میخندیدند، با صدای بلند. زنها که خسته شدند، دو تا از بچهها را بلند کردند و گفتند هر کدام از زنها که بایستند، یکی از بچهها را از ماشین در حال حرکت پرت میکنند بیرون. مادرها نفس نداشتند، اما از ترس این که در صورت ایستادنشان بچههایشان را پرت کنند، میدویدند.یک ساعت مادرها را به دنبال بچههایشان که وحشتزده ضجه میزدند دواندند تا خسته شدند. خودشان از بازی دادن مادرها خسته شدند.بعد از آن راننده پایش را گذاشت روی پدال گاز و مادرها یکی یکی جاماندند.ماشین که خوب سرعت گرفت، یکی یکی بچهها را از ماشین پرت کردند بیرون. گردن و آینه عمر مادرها با هم شکست.
روایت زهیر هشام از فاشر، سودان
️چه خوب نوشت الهام بن عباس در کتاب تجاوز به سبک یک جنتلمن، چه کسی بیپناهتر و آسیبپذیرتر از مادری است که جان فرزندش را در خطر ببیند؟
️پ.ن:
۱. جنگ داخلی خواندن فجایع این سالهای سودان نهایت کملطفی و غفلت است. امارات به نمایندگی از رژیم و تمام متحدانش برای ذخایر، امتیازات ژئوپولیتیک این کشور آفریقایی و تأثیرگذاری بر معادلات سیاسی نظامی امنیتی منطقه و به حاشیه بردن مسأله فلسطین در سودان آتشبیاری میکند.
۲. از آسمانش زر هم ببارد، امکان ندارد روزی به امارت سفر کنم، هرقدر میخواهند در دبی برج و آسمان خراش و مرکز خرید بسازند. من با ارزی که به این کشور میبرم حقوق ولو یک ماه این جانیها را نمیدهم!
۳. تا نیایی گره از کار جهان وا نشود ..#سودان
️با بدونمرز همراه باشید؛اینستاگرام | ایتا | تلگرام |بله
۱۶:۴۰
🟢#خط_مرزمروری بر کتاب های حوزه مقاومت
سفر به لبنان در روزهای غم و شادی
به قلم بهروز دلاور
عربیکا سفرنامه وحید یامین پور به لبنان ما بین اولین سفر او در سال 2003 و دیدار با سید حسن نصرالله و آخرین سفرش در سال 2024 و پس از شهادت سید مقاومت است. دکتر وحید یامین پور استاد دانشگاه و چهره شناخته شده رسانه ای فرد خوش فکر و صاحب قلمی است که از زاویه ای نو به موضوعات نگاه می کند. او پیش از این با کتاب نخل و نارنج (روایت داستانی از زندگی و زمانه شیخ مرتضی انصاری) مسیر ادبیات داستانی را شروع کرد. مسیری که با ارتداد ادامه یافت و سفر به ژاپن و شرکت در سالگرد هیروشیما بهانه ای برای نوشتن کتاب کاهن معبد جینجا شد. حالا در پس هفت اکتبر و حوادث اخیر منطقه و جبهه مقاومت و حمله رژیم صهیونیستی به لبنان و بیروت و ترور فرماندهان از جمله سید مقاومت سید حسن نصرالله، او برای چندمین بار به لبنان سفر کرد. اولین سفر وحید یامین پور در سال 2003 میلادی (1382 خورشیدی) و 21 سال قبل از نگارش کتاب انجام شده است. در همان سفر مواجهه نزدیکی با لبنان و حزب الله دارد و به دیدار سید حسن نصرالله می شتابد و پای صحبت های آن حکیم عزیز می نشیند. در سال های بعد نیز سفرهایی به بیروت انجام داده و به سیاق خود یادداشت برداری میکند. تا سال 2024 و بعد از ترور سید مقاومت و قبل از آتش بس و در زمان هجوم و بمباران هر روز و شب لبنان توسط رژیم صهیونیستی، بار دیگر به لبنان سفر کرده و این بار جلوه و چهره جدیدی از عروس خاورمیانه می بیند. او یادداشت های کوتاه خود در این سفر را به صورت روزنوشت منتشر می کند و پس از بازگشت از لبنان، ما حصل سفرها و مواجهه اش با ضاحیه،بیروت، نبطیه، حزب الله، سید حسن نصرالله و…در طی این 21 سال را در کتاب عربیکا جمع آوری میکند. کتاب عربیکا وحید یامین پور نتیجه مواجهه مستقیم او با حوادث و پیشامدهای منطقه و تطبع و تفکر اوست. تجربه قلم و نگاه او و نوشتارهای کوتاه و خواندنی که تحت عنوان یادداشت های بیروت و طی آخرین سفرش منتشر می کرد خبر از انتشار اثری خواندنی دارد. خصوصا که هنوز از شهادت فرماندهان و ترور جمعی توسط پیجرها و شهادت سید حسن نصرالله مدت زیادی نگذشته است.
کتاب عربیکا
نوشته ی وحید یامین پور
انتشارات سوره مهر
️با بدونمرز همراه باشید؛اینستاگرام | ایتا | تلگرام |بله
عربیکا سفرنامه وحید یامین پور به لبنان ما بین اولین سفر او در سال 2003 و دیدار با سید حسن نصرالله و آخرین سفرش در سال 2024 و پس از شهادت سید مقاومت است. دکتر وحید یامین پور استاد دانشگاه و چهره شناخته شده رسانه ای فرد خوش فکر و صاحب قلمی است که از زاویه ای نو به موضوعات نگاه می کند. او پیش از این با کتاب نخل و نارنج (روایت داستانی از زندگی و زمانه شیخ مرتضی انصاری) مسیر ادبیات داستانی را شروع کرد. مسیری که با ارتداد ادامه یافت و سفر به ژاپن و شرکت در سالگرد هیروشیما بهانه ای برای نوشتن کتاب کاهن معبد جینجا شد. حالا در پس هفت اکتبر و حوادث اخیر منطقه و جبهه مقاومت و حمله رژیم صهیونیستی به لبنان و بیروت و ترور فرماندهان از جمله سید مقاومت سید حسن نصرالله، او برای چندمین بار به لبنان سفر کرد. اولین سفر وحید یامین پور در سال 2003 میلادی (1382 خورشیدی) و 21 سال قبل از نگارش کتاب انجام شده است. در همان سفر مواجهه نزدیکی با لبنان و حزب الله دارد و به دیدار سید حسن نصرالله می شتابد و پای صحبت های آن حکیم عزیز می نشیند. در سال های بعد نیز سفرهایی به بیروت انجام داده و به سیاق خود یادداشت برداری میکند. تا سال 2024 و بعد از ترور سید مقاومت و قبل از آتش بس و در زمان هجوم و بمباران هر روز و شب لبنان توسط رژیم صهیونیستی، بار دیگر به لبنان سفر کرده و این بار جلوه و چهره جدیدی از عروس خاورمیانه می بیند. او یادداشت های کوتاه خود در این سفر را به صورت روزنوشت منتشر می کند و پس از بازگشت از لبنان، ما حصل سفرها و مواجهه اش با ضاحیه،بیروت، نبطیه، حزب الله، سید حسن نصرالله و…در طی این 21 سال را در کتاب عربیکا جمع آوری میکند. کتاب عربیکا وحید یامین پور نتیجه مواجهه مستقیم او با حوادث و پیشامدهای منطقه و تطبع و تفکر اوست. تجربه قلم و نگاه او و نوشتارهای کوتاه و خواندنی که تحت عنوان یادداشت های بیروت و طی آخرین سفرش منتشر می کرد خبر از انتشار اثری خواندنی دارد. خصوصا که هنوز از شهادت فرماندهان و ترور جمعی توسط پیجرها و شهادت سید حسن نصرالله مدت زیادی نگذشته است.
۱۵:۲۵
ترکیب پیروزی با خون و فقدان
#برش_کتاب #دوازده_صفر_سه
#برش_کتاب #دوازده_صفر_سه
۱۷:۳۸
پادپخش جاده کالیفرنیا.jpg
۳.۵۸ مگابایت
میدان سقوط
#طوفان_الاقصی#جاده_کالیفرنیا
۱۸:۲۲
بازارسال شده از پادکست آژیر قرمز
«از تیم کوچک آژیر قرمز»همراهان عزیز!پادکست آژیر قرمز حالا در پلتفرم اینستاگرام میزبان شماست. ما مثل کولیها شهر به شهر سفر میکنیم و کولهبار قصههایمان بر دوش، بساط میکنیم تا بیشتر شنیده شویم. ما برای فراگیر شدن، باید سر و صدا راه بیاندازیم اما زورمان کم است و حنجرهمان ضعیف. شما صدای ما میشوید؟ اگرچه دستمان خالیست، هیچ سرمایهای بهتر و بیشتر از رفیق دلسوز نیست.منتظریم...یاحق@Ajireghermez
۱۲:۴۷
🟢این روزهای مقاومت
حاج رمضان
هر وقت صحبت از کمک ایران به فلسطین و گروههای مقاومتی مثل حماس میشد با خودم فکر میکردم: آخه چهجوری؟ کی این کار را میکند؟ کی واسطهست بین ما و فلسطین؟ از چه طریقی این کار را انجام میدهد؟کار آن قدر سخت و بزرگ بود که در ذهنم نشدنی جلوه میکرد... غافل از اینکه کارهای سخت را برای آدمهای سخت کنار گذاشتهاند. برای آدمهایی که از این کارهای نشدنی، سختتر و محکمترند. حاج رمضان که حالا بعد از شهادتش او را شناختیم یکی از آن آدمهای سخت بود. که کاربلد کارهای سخت بود. یاد جمله آقا درباره حاج قاسم میافتم که گفتند: "این مرد دست فلسطینیها را پر کرد." اولین باری که این جمله را شنیدم باز هم با خودم گفتم: آخه چهجوری؟ جواب این آخه چهجوریها حاج رمضان بود. او بود که دست به دست محمد الضیف داده بود، دست به دست اسماعیل هنیه و یحیی سنوار. دست به دست برادرانش داده بود و دستشان را چنان پر کرده بود که توانستند ۷ اکتبر نورانی را در روزهای ظلمت گرفته فلسطین رقم بزنند.حاج رمضان، شهید محمد سعید ایزدی، آن قدر به فلسطینیها نزدیک شده بود که انگار یکی از فرماندهان حماس باشد. آن قدری که بعد از شهادتش حماس بیانیه داد و شبیه اعلامیهای که برای محمد الضیف منتشر کرده بود را، برای حاج رمضان منتشر کرد. اینجاست که برادری را معنا میکنند. جایی که حاج رمضان، مرد سخت روزهای سخت، ایستاده است. یاد سجادهتان میافتم. سجادهای که ۳۰ سال شاهد نجوایتان بوده و سجدههای طولانی که از آن سر بلند نمیکردید. سجادهای که جای پایتان روی آن مانده. چه کسی میگوید سیر سالک در آسمان رد پایی ندارد؟ کارهای سخت را برای آدمهای سخت کنار میگذارند. آدمهایی که سر سجادهشان سخت با خدا عهد بستهاند.* "مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا"*
️با بدونمرز همراه باشید؛http://zil.ink/bedonemarz
حاج رمضان
هر وقت صحبت از کمک ایران به فلسطین و گروههای مقاومتی مثل حماس میشد با خودم فکر میکردم: آخه چهجوری؟ کی این کار را میکند؟ کی واسطهست بین ما و فلسطین؟ از چه طریقی این کار را انجام میدهد؟کار آن قدر سخت و بزرگ بود که در ذهنم نشدنی جلوه میکرد... غافل از اینکه کارهای سخت را برای آدمهای سخت کنار گذاشتهاند. برای آدمهایی که از این کارهای نشدنی، سختتر و محکمترند. حاج رمضان که حالا بعد از شهادتش او را شناختیم یکی از آن آدمهای سخت بود. که کاربلد کارهای سخت بود. یاد جمله آقا درباره حاج قاسم میافتم که گفتند: "این مرد دست فلسطینیها را پر کرد." اولین باری که این جمله را شنیدم باز هم با خودم گفتم: آخه چهجوری؟ جواب این آخه چهجوریها حاج رمضان بود. او بود که دست به دست محمد الضیف داده بود، دست به دست اسماعیل هنیه و یحیی سنوار. دست به دست برادرانش داده بود و دستشان را چنان پر کرده بود که توانستند ۷ اکتبر نورانی را در روزهای ظلمت گرفته فلسطین رقم بزنند.حاج رمضان، شهید محمد سعید ایزدی، آن قدر به فلسطینیها نزدیک شده بود که انگار یکی از فرماندهان حماس باشد. آن قدری که بعد از شهادتش حماس بیانیه داد و شبیه اعلامیهای که برای محمد الضیف منتشر کرده بود را، برای حاج رمضان منتشر کرد. اینجاست که برادری را معنا میکنند. جایی که حاج رمضان، مرد سخت روزهای سخت، ایستاده است. یاد سجادهتان میافتم. سجادهای که ۳۰ سال شاهد نجوایتان بوده و سجدههای طولانی که از آن سر بلند نمیکردید. سجادهای که جای پایتان روی آن مانده. چه کسی میگوید سیر سالک در آسمان رد پایی ندارد؟ کارهای سخت را برای آدمهای سخت کنار میگذارند. آدمهایی که سر سجادهشان سخت با خدا عهد بستهاند.* "مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا"*
۶:۲۳
بازارسال شده از سوره مهر
۹:۳۰
بازارسال شده از حوزه هنری انقلاب اسلامی
هدفم از نگارش کتاب کنار گذاشتن کلیشههای ذهنی بود
سیدامیر موسوی، نویسنده کتاب «روزنامه پاکستان» از انتشارات #سوره_مهر درباره دلایل نگارش این کتاب گفت: وقتی اواخر دهه ۸۰ به پاکستان رفتم، اولش اصلاً نمیخواستم این کتاب را منتشر کنم و خاطرات را صرفاً برای خودم مینوشتم، ولی با گذر زمان حس کردم اینقدر دیدهها و شنیدههایم از این کشور با کلیشهها و تصورات اولیهام در تضاد است که خوب است این موضوع را به گوش دیگران هم برسانم، به همین دلیل انگیزه پیدا کردم و سفرنامه خودم را به شکل کتاب منتشر کردم.
وی مطرح کرد: ما تصور رسانهای از پاکستان داریم، مثلاً همیشه اخبار اتفاقات بد را از آنها شنیدهایم و ممکن است تصور منفی از آنها داشته باشیم، ولی وقتی با واقعیت روبهرو میشوید، میبینید بیشتر آدمها تصویر دیگری به تو نشان میدهند، اکثریت خیلی میهماننواز و صمیمی و مهربان هستند.
مشروح خبر
@hozehonari_ir
حوزهی هنری در فضای مجازی:سایت | آپارات | ایتا | روبیکا | اینستاگرام
۰:۳۷
بازارسال شده از سوره مهر
۱۳:۵۱
۱۳:۵۸