۱۵ مهر ۱۳۹۸
تمدن نتیجه انباشت توسعهیافتگی و پیشرفت است و این سند از این نظر که بیش از آن که برنامهای برای تمدن باشد برنامهای برای پیشرفت است و تا حد زیادی از کلیات فاصله گرفته و ناظر به زمان و مکان نوشته شده بسیار خوب است، اما چطور میتوان انتظار داشت که یک برنامه ایرانی گسسته از امت اسلامی ما را به تمدن نوین اسلامی نزدیک کند؟ چارهاندیشی برای توسعهیافتگی ایران چگونه ما را به تمدن نوین اسلامی نزدیک میکند؟ اگر براستی غایت این سند حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی است، چه درکی از این تمدن و ویژگیها و بایستگیهای حرکت به سمت آن در این سند به چشم میخورد؟ شگفتآور است که در این سند حتی یک بار واژه "امت" و "امت اسلامی" به کار نرفته و نگاه فرامرزی آن تنها معطوف به منطقه و قاره آسیا و فضای جهانی است. در بندهای 54 و 55 این سند تعابیری مانند مسلمانان و جهان اسلام دلالتی رقیق و ضمنی در این زمینه دارد ولی به هیچ وجه برای اثبات جهتگیری سند به سوی تمدن نوین اسلامی بسنده نیست. سند به رغم ادعای حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی هیچ نگاهی به امت اسلامی ندارد و بازگشتی آشکار به قلمرو ایران و چشم پوشیدن از امت اسلامی دارد و عدول از تمدن اسلامی به یک تمدن با رنگ و بوی ایرانیت را هر چند مبتنی بر آموزههای اسلامی باشد، میتوان یک پسرفت به شمار آورد. بسنده کردن به شعار دست یافتن به تمدن نوین اسلامی و نداشتن موضعی روشن در باره فرایند آن و غفلت از منطق تعامل با امت اسلامی ما را به این تمدن نزدیک نخواهد کرد و بلکه زمینهساز فاصله افتادن بین هویت ایرانی و امت اسلامی خواهد شد.اگر قرار باشد این سند تنها به ایرانیت هر چند متأثر از آموزههای اسلام بیاندیشد میتوان این پرسش را مطرح کرد که این نگاه به پیشرفت ایران چه تفاوتی با آرزوهای تمدنی محمدرضا پهلوی دارد؟ ایرانیان همواره مردمانی تمدنساز بودهاند و لذا شعار حرکت به سوی تمدن از سوی حاکمان پیشین امری غریب نیست و این گونه نیست که تمدناندیشی از آوردههای انقلاب اسلامی باشد ولی پاسخ این پرسش که ما باید راه به سوی کدام تمدن ببریم پیش از پیروزی انقلاب و پس از آن به راستی تفاوتی بین زمین تا آسمان دارد تمدن مورد ادعای پیش از انقلاب جز به زمین نمیاندیشید و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایرانیان افق نگاه خود را به آسمان کشاندند. خاماندیشانه جهانبینی موسوم به ایرانی و آریایی را مبنای شعار تمدنی قرار دادن کجا و آموزههای قرآنی و نبوی و علوی را چراغ راه قرار دادن کجا؟ ادله آشکار سترون بودن ادعاها و شعارهای تمدنی پیش از انقلاب نیازی به ذکر ندارد، هر چند ضرورت بازخوانی دقیق و تحلیل آن در قالب رسالههای تحصیلی و پژوهشهای مستقل همچنان باقی است.پاسخ این پرسش، بسیار مهم است که دستاندرکاران تدوین سند الگوی پایه که مدعی حرکت به سوی تمدن نوین اسلامی هستند تفاوت سند پیشنهادی خود را با ادعاهای محمدرضا پهلوی را که مدعی حرکت به سوی یک تمدن بزرگ بود در چه چیزی میدانند؟ آیا اصولا زحمت یک بار مطالعه آن شعارها و ادعاها را به خود دادهاند؟ اصولا ارزیابی دست اندرکاران تدوین این سند از محتوای برنامههای توسعه عصر پهلوی چیست؟ شاید جالب باشد بدانیم که در آخرین برنامه اجرا شده پیش از پیروزی انقلاب اسلامی برنامه پنجم (1352 ـ 1366 ش.)، سه اصل برای دستیابی به اهداف نه گانه آن عبارت بود از: انضباط اجتماعی، روحیه امساک و صرفهجویی و مبارزه با تجملپرستی.#الویری#پیشرفتالگو#نقدسندالگو@behbudsanad
۴:۵۰
۱۶ مهر ۱۳۹۸
۴:۴۷
پیش بینی حرکت همه جهان غیرممکن است.تصور این سند درباره 50 سال آینده تقریبا شبیه تصور درباره ایران 1404 است که ما میگوییم میخواهیم در منطقه اول باشیم. در حالی که ما قادر به پیش بینی رتبه نخست برای کشور خود نیستیم مگر آنکه اطلاعات دقیقی از روند فعالیتها و روند حرکت سایر کشورها نیز داشته باشید. ما فقط میتوانیم حرکت خود را بیان کنیم و بگوییم با این روند سطح رفاهی جامعه من سه برابر وضعیت موجود خواهد بود. اما اگر بخواهیم در نسبت و مقایسه دیگر کشورهای جهان سخن بگوییم باید این توانایی را داشته باشیم که بتوانیم همه دنیا را پیش بینی کنیم. تصور میکنم این غیرممکن است که بخواهیم همه جهان را پیش بینی کنیم. مضاف بر این، برای امروز پیش بینی 20 سال آینده کشور خودمان هم کار بسیار سختی است. کما اینکه ما در تجربه ایران 1404 نشان داده ایم که این مسائل عملا هیچ گاه محقق نشده اند. چرا ما به ایران 1404 نزدیک نشدیم؟ این استاد دانشگاه ادامه میدهد: ابزارهای اجرایی سند چشم انداز 1404 یک موضوع قابل مطالعه است که باید این سوال را دنبال کند که "چرا ما نه تنها به ایران چشم انداز 1404 نزدیک نشده ایم بلکه در برخی از موارد حتی از آن فاصله گرفتهایم؟ " مثلا در ارتباط با وضعیت رفاه، تولید ناخالص داخلی یا رشد اقتصادی اگر به وضعیت ترکیه و عربستان نگاهی بیندازیم و بخواهیم آنها را با وضعیت خودمان مقایسه کنیم میبینیم از زمان تصویب افق 1404، فاصله ما با آنها بیشتر شده است.#یوسفی#پیشرفتالگو#نقدسندالگو@behbudsanad
۴:۴۷
۱۷ مهر ۱۳۹۸
۱۱:۵۸
سند الگوی پایه بر اساس چهار تلقی از چهار مفهوم بنیادین: الگو، دین، توسعه و نظریه نگاشته شده که هر کدام از این تلقیها مورد نقد قرار میگیرد.ج: تلقی از پیشرفت و توسعهحداقل می توان به دو رویکرد به توسعه یا پیشرفت اشاره کرد:توسعه به مثابه رشد اقتصادی و توسعه به معنای اصلاحات نهادی که رشد اقتصادی محصول آن هست.هر دو رویکرد مملو از ارزش و مبتنی بر اخلاقیات است اما در رویکرد نخست ابتنای خود بر نظریه اخلاقی را در زیر انبوه فرمهای ریاضی مخفی میکند و ادعای خنثی بودن و «علمی» بودن را فریاد میزند اما در رویکرد دوم پافشاری بر گزارههای معرفتشناختی جریان نخست نیست. و البته در هر دو رویکرد، کشورهایی که بر این الگوها روابط اجتماعی – اقتصادی خود را ساختهاند توسعهیافته و پیشرفته هستند و رسیدن ما به آنها و مثل آنها توسعه و پیشرفت محسوب میشود. و باز نویسنده سند الگو توجه ندارد الگوی توسعه چیزی بیش از حل مسائل و رفع تزاحمهای اجتماعی در بهرهمندیها از همه امکانات جامعه نیست. غربیها حدود دویست سال بر مبناهایی مشغول این کار هستند بدون اینکه نام این مجموعه تلاشها را الگوی توسعه بنامند. برای ما وقتی میخواهیم یا میخواهند مثل آنها شویم نام همان راهکارها، نسخهها و نظریات اقتصادی – اجتماعی «توسعه» میشود.و به همین دلیل است هنگامی که میخواهیم مثل آنها شویم با شاخصهای برآمده از نظامات حکمرانی آنها میتوانیم فاصله خودمان با آنها را اندازهگیری و مقایسه نماییم (کاری که در بخش افق سند انجام شده) اما اگر بخواهیم الگوی متفاوتی از نظام اجتماعی و اقتصادی و تربیت انسان را داشته باشیم، شاخصهای حیات طیبه مدینهالنبی با آنچه شاخصهای حکمرانی نظام سلطه نشان میدهد متفاوت است و در نتیجه مقایسه دو الگو و دو نظام اجتماعی بیمعنا و منتفی خواهد بود.فقط به یک نمونه کوچک به عنوان مثال توجه کنید: مقایسه نظام خانواده و کار زن در اسلام و نظام سرمایهداری را در نظر بگیرید: در ادبیات متعارف هرچه نرخ مشارکت زنان در اقتصاد بیشتر باشد به معنای تولید بیشتر کالا و خدمت و در نتیجه برخورداری از رفاه بیشتر و توسعهیافتگی بیشتر تلقی میشود. مادر بودن و همه فعالیتهای غیر بازاری او در این دنیای کالایی شده نادیده گرفته میشود. تا آخر داستان را خودتان تصور نمایید: کار زن مسلمان با کار و خدمت زن تولیدکننده و اغلب هرزه غربی چگونه قابل مقایسه است؟ و اصلا چه نیازی به مقایسه؟به اجمال، توسعه یا پیشرفت برای یک بنگاه و کارخانه به جایی رسیدن است اما برای یک جامعه سامان دادن عادلانه بهرهمندی از امکانات جامعه برای همه افراد است. ترسیم و تعریف چارچوب تعاملات انسانها و ضمانت اجرایی آنهاست که جامعه به جامعه، بسته به مبانی و ارزشهای خود، سبک زندگی خود را متفاوت تعریف میکنند. تنها کاری که نویسنده الگوی پایه قصد ندارد بهآن بپردازد.ادامه دارد ...
#نعمتی#پیشرفتالگو#نقدسندالگو@behbudsanad
#نعمتی#پیشرفتالگو#نقدسندالگو@behbudsanad
۱۱:۵۸
۲۱ مهر ۱۳۹۸
۵:۳۳
توجه به نمونههایی از سخنان محمدرضا پهلوی در باره ابعاد و ویژگیهای آرزوهای تمدنیاش از نظر کمک به تبیین تأملات پیشگفته و به رخ کشاندن ضرورت بازخوانی تاریخ میتواند سودمند باشد. این نمونهها کاملا اتفاقی و سریع و بدون مطالعه روشمند مجموعه اسناد و کتابهای مرتبط با این موضوع گزینش شدهاند و لذا الزاما مناسبترین شاهد مثال برای بحث ما نیستند:ما نباید برای رسیدن بمنافع ملی بکسی باج بدهیم و یا منت کسی را بکشیم ، زیرا قدرت آنرا داریم که هرچه در نفع ملت است بان عمل کنیم . (گزیده سخنان، ص 8، ۱۰ اردیبهشت ۱۳۳۷)خداوند بما همه چیز داده است : نه فقط ثروتهای زیرزمینی و روی زمینی فراوان نصیب ما کرده ، بلکه اصولا ملت ایران را خوب خلق فرموده است. ایرانی باطنا وطن پرست ، با هوش و شریف است و نفع و صلاح واقعی خود را خوب تشخیص میدهد. آنچه برای ما مهم است تأمین عظمت ایران و مقامی است که شایسته گذشته و تمدن تاریخ این کشور است. ما در میان همه طوفانهائی که دنیا را فرا گرفته میتوانیم محکم و مطمئن و با امید به آینده اصلاحاتی را که لازم است انجام دهیم ، بی آنکه احتیاجی به هیاهو یا هرج ومرج و یا سلب آزادی افراد داشته باشیم . (گزیده سخنان، ص 11، ۳ آبان ۱۳۳۷)در حفظ منافع ایران ما نه میتوانیم کوچکترین تردیدی داشته باشيم و نه میتوانیم اجازه دهیم که سایرین منافع ما را در نظر نگیرند یا احیانا پایمال کنند. اگر ممالک بزرگی که دارای نیروی بیشتری هستند بخواهند باتکاء این نیرو زور بگویند مسلما عاقبت خوبی نخواهد داشت (گزیده سخنان، ص 11)من بخوبی که دورنمای روشنی از مملکت میبینم که در آن ملتی آزاده ، مرفه ، خوشبخت و ثروتمند زندگی میکند . من مردمی را می بینم که پیشرفت سریع آنها سایر ملل را به تعجب انداخته است. (گزیده سخنان، ص 17، ۳ آبان ۱۳۳۸)اطمینان دارم که با توجهات الهی که شامل حال ملت ایران است هیچ مانع و رادعی، نمیتواند جلوی ترقی ما را بگیرد و هیچ سیاست و پیش آمدی ما را از راهی که در پیش داریم مانع نخواهد شد. در این راه همه شرکت خواهند دانست و از این لحاظ مقام و موقعیت هر کسی که بالاتر باشد بهمان نسبت مسئولیت او بیشتر و سنگینتر خواهد بود و باید فعالیت زیادتری به خرج دهد . (گزیده سخنان، ص 18، آبان ۱3۳۸)امروزه دیگر امپریالیسم و استثمار بمعنائی که سابقا وجود داشت از بین رفته و جزء خاطرات گذشته شده است و اکنون دنيا آخرين بقایای این استعمار را تشییع جنازه میکند. منتها باید با هشیاری تمام مراقب نوع جديد استعمار باشیم و مملکتمان را از آن حفظ کنیم . (گزیده سخنان، ص 21، ۲۸ مرداد۱۳4۰)و ما ملت مستقلی هستیم که هیچگونه احساس حقارتی در مواجهه با خارجی نداریم ، و چون خودمان را با هر کشور و ملت دیگری از حیث حقوق مساوی میدانیم برای ما همکاری با ملل دیگر سهل و آسان است. (گزیده سخنان، ص 24، نطق در کنگره امریکا، ۲۲ فروردین ۱۳5۱)در کشور ما اکنون ملتی کهن برای آنکه در عین حفظ سنن پرافتخار مدنی و فرهنگی چند هزار ساله خود کشور خویش را پای مترقی ترین و پیشرفته ترین ممالک دنیای کنونی برساند و از ترکیب دو عامل نو و کهن، جامعه ای سعادتمند براساس توازنی شایسته میان نیروهای معنوی و مادی پی ریزی کند دست بتلاشی وسیع و بیسابقه زده است . (گزیده سخنان، ص 25 ، ۱۹ دی ۱۳5۳)#الویری#پیشرفتالگو#نقدسندالگو@behbudsanad
۵:۳۴
هدفی که برای ملت خودم در نظر گرفته ام ... هدفی نیست که نیل بدان برای ملت ایران با امکانات فراوان مادی و معنوی و با سرمایه سرشار روحی و اخلاقی این ملت ناممکن باشد. اگر چنین هدفی از حد متعارف بسیار فراتر می رود، به خاطر آن است که تلاش برای نیل به کمال مطلوبی کمتر از آن، اساسأ شایسته ملت ما نیست. (به سوی تمدن بزرگ، 221)و چرا نکوشیم تا به نوبه خود سازنده آن تمدن بزرگ فردا باشیم که می باید در آن بهترین عناصر تمدن های بشری با یک دیگر درآمیزند و چنین تمدنی را پاسخگوی راستین نیازی کند که دنیای نگران ما، آن را عمیقا احساس می کند؟ .... چرا کوشش نکنیم که در همین کشور و همین ملت در آغاز هرازة سوم قدم به صحنه "تمدن بزرگ» گذاشته شود؟ البته نیل به هدفی چنین بزرگ مستلزم ایمان بزرگ، اراده بزرگ، میهن پرستی بزرگ، آفرینندگی بزرگ و تلاش بزرگ است. ولی کدام یک از ما در این باره تردید داریم که ملت ایران می تواند پاسخگوی شایسته ای برای همه این نیازها باشد؟ ( به سوی تمدن بزرگ، ص 222)"تمدن بزرگ“ یعنی چه؟ یعنی تمدنی که در آن بهترین عناصر دانش و بینش بشری، در راه تأمین عالی ترین سطح زندگی مادی و معنوی برای همه افراد جامعه به کار گرفته شده باشد. تمدنی که در آن دستاوردهای بدیع علم و صنعت و تکنولوژی با ارزشهای معنوی و با موازین پیشرفته عدالت اجتماعی در آمیخته باشد. تمدنی که بر پایه سازندگی و انسانیت پی ریزی شده باشد و در آن هر فرد آدمی در عین برخورداری از رفاه کامل مادی، از حداکثر تامین اجتماعی و از غنای سرشار روحی و اخلاقی بهره مند باشد. بدیهی است هر ملت و جامعه ای در جهان حق دارد در راه نیل به چنین هدفی بکوشد و ما صمیمانه آرزو می کنیم که چنین تلاشی در هر جا که صورت گیرد، با توفيق كامل همراه باشد. زیرا این تلاشی است که در راه ایفای شریف ترین رسالت جامعه بشری انجام می گیرد. ولی تا آن جا که به ما مربوط است ما بیش از هر چیز تضمین سعادت و رفاه جامعه ایرانی را در مد نظر داریم. البته اگر "تمدن بزرگ ما کشش و جذابیتی داشته باشد، به احتمال قوی این تمدن از مرزهامان خواهد گذشت و در آن صورت این در اختیار دیگران خواهد بود که در باره آن داوری کنند. (به سوی تمدن بزرگ، ص 223)نقش ایرانیان در گسترش تمدن بزرگ اسلامی نقشی است که اختصاصأ شایان ذکر است. از همان هنگامی که پیامبر بزرگ اسلام به دانش دوستی ایرانیان به صورتی بسیار تجلیل آمیز اشاره فرمود، در واقع ایفای این رسالت در جهان اسلام برای مردم ایران نوعی فریضه مذهبی به شمار آمد. این وظیفه پر افتخار را نبوغ ایرانی در تمام طول تاریخ اسلام تا به امروز با حد اعلای علاقه و ایمان انجام داده، چنان که میراث تمدنی ایرانی مسلمان به صورت جزء تجزیه ناپذیری از میراث تمدن اسلامی در آمده است. (به سوی تمدن بزرگ، صص 233ـ234)بر اساس توضیحاتی که داده شد می توان چهره کلی ایران عصر تمدن بزرگ" را ترسیم کرد. دورنمایی که من از چنین ایرانی در برابر نظر دارم، دورنمای کشوری است آباد و آزاد. مجهز به صنعت و تکنولوژی پیشرفته با اقتصادی سالم و شکوفا که در آن جامعه ای نیرومند و سرفراز، برخوردار از حد اعلای شرافت انسانی و از آزادی های فردی و عدالت اجتماعی و در عین حال آراسته به ارزش های عالی اخلاقی و فرهنگی، با کوشش خلاقه خویش، راهگشای اعتلای باز هم بیشتر خود و جامعه بشری در راه کمال، که راهی پایان یافتنی نیست، باشد.در ایران عصر تمدن بزرگ از عوامل مخرب و منفی دیرینه یعنی فقر، جهل، بیسوادی، فساد، استثمار، تبعیض و امثال آنها نشانی باقی نخواهد بود. گسترش فعالیت ها و خدمات بهداشتی، حداکثر تندرستی و نیرومندی بدنی را تا آن جا که دانش و امکانات اجازه دهد، برای هر فرد ایرانی تأمین خواهد کرد و تعمیم آموزش و دانش همین فرد را از حداکثر سلامت روحی و فکری باز هم تا آن جا | که امکانات اجازه دهد، برخوردار خواهد ساخت. هر ایرانی، در هر شرایط فردی و اجتماعی، از لحظه تولد تا زمان مرگ، در زیر پوشش انواع بیمه های اجتماعی قرار خواهد داشت. دستمزدها و درآمدها، در مقابل کار شرافتمندانه، که برای همه کس وجود خواهد داشت، در حدی خواهد بود که همه مخارج افراد را در حد کافی تأمین کند. بسیاری از هزینه های افراد با کمک های دولت سبک تر خواهد شد. تحصیل تا حد معینی به طور اعم و پس از آن تا بالاترین سطوح دانشگاهی و تخصصی، تحت شرایط معینی برای همه رایگان خواهد بود. سطح زندگی در حدی قرار خواهد داشت که دیگر هیچ ایرانی معنی گرسنگی را نخواهد فهمید ... (به سوی تمدن بزرگ، ص 250)#الویری#پیشرفتالگو#نقدسندالگو@behbudsanad
۵:۳۵
در پرتو نظم و ثبات استوار داخلی و همبستگی یکپارچه ملی و قدرتمندی روزافزون سیاسی و اقتصادی و نظامی، امروز کشور ما از حیثیت بین المللی بی سابقه ای برخوردار است که به این کشور نقش برجسته ای در مسائل و تحولات جهانی داده است. (به سوی تمدن بزرگ، ص 263)سومین رکن سیاست ملی ما کماکان تأمین قدرت نظامی نیرومند برای دفاع از استقلال و حاکمیت و منافع مشروع ملی ایران خواهد بود. همان طور که گفته شد، ما آرزومند خلع سلاح تضمین شده و کنترل شده جهانی هستیم تا از این راه، هم از کابوس جنگ و ویرانی رهایی یابیم و هم سرمایه های عظیمی را که در این زمینه صرف می شود، به فعالیت های سازندگی کشور اختصاص دهیم، ولی تا هنگامی که چنین خلع سلاحی عملی نشده باشد، به مقتضای واقع بینی و بر اساس وظیفه تردید ناپذیر خود در دفاع از مرز و بوم خویش در تأمین نیروی دفاعی لازم کمترین قصوری نخواهیم کرد و در این راه نیز قبل از هر چیز به نیرومندی خودمان اتکاء خواهیم داشت. ( به سوی تمدن بزرگ، ص 264)این که برخی از این مطالب به ویژه آن چه در کتاب "به سوی تمدن بزرگ" آمده است نوشته خود او نیست، تأثیری در بحث ما ندارد، زیرا نکته مهم دغدغههای تمدنی دولتمردان آن روزگار و تفاوت آن با رویکرد تمدنی مورد ادعا در سند الگوی پایه است. همچنین ذکر این سخنان هیچگاه به مفهوم از یاد بردن فساد و سرسپردگی و خیانت و چپاولگری و دینستیزی و ستمگری استخوانسوز آن رژیم منحط و منحوس نیست که شاید هیچ نیازی به ذکر این بدیهیات نباشد، بلکه هدف از ذکز این جملهها گوشزد کردن اهمیت شناخت گذشته و ارزیابی درست وضعیت خود برای جلوگیری از بازگشت به مسیری است که مردم برای خروج از آن بزرگترین انقلاب قرن را رقم زدند. پرسش روشن این است که اگر آرزوهای تمدنی محمدرضا پهلوی پیش روی گذاشته شود تفاوت افق تمدنی برآمده از سند الگوی پایه چه تفاوتهایی با آن دارد؟#الویری#پیشرفتالگو#نقدسندالگو@behbudsanad
۵:۳۵
۲۲ مهر ۱۳۹۸
۵:۴۸
مسائل جدی امروز دنیا جدی تلقی نشده و به مسائل مبنایی پرداخته نشده است مناسباتی که وجود دارد به هیچ وجه بیان نشده است. مثلا تقویت و گسترش تولید علمی اصیل، بومی و مفید امری است که در کشور ما رخ نداده؛ مدتهاست از این مسائل سخن گفته میشود در واقعیت اتفاقی رخ نداده است. درباره اینکه این مسائل اتفاق نیفتاده، هیچ تحلیلی وجود ندارد و در این سند فقط نگاه بر این بوده که این نکات تقویت شوند. همچنین در این سند به بعضی مسائل مبنایی پرداخته نشده است. مثلا حکمرانی خوب، فضای کسب و کار و حقوق مالکیت از مسائل بسیار جدی در دنیای ما هستند که یا به آنها یا پرداخته نشده و یا جدی تلقی نشده اند. در مقابل بعضی از مشکلات امروز که ما علاقه مندیم آنها را حل کنیم در این سند وارد شده اند. مثلا ما عدالت مالیاتی نداریم، دوست داریم کارآفرینان وارد شوند و ما علاقه مندیم بودجه دولت مستقل از نفت باشد. این مسائل وارد سند شده اند. در حالی که اگر این مشکلات حل شوند حتما مشکلات دیگری در پیش خواهیم داشت. همانطور که دنیای پیشرفته امروز مشکلات جنگ جهانی اول را ندارد، اما با مشکلات دیگری دست به گریبان است.#یوسفی#پیشرفتالگو#نقدسندالگو@behbudsanad
۵:۴۸
۲۳ مهر ۱۳۹۸
۵:۵۵
در مقام تدوین سند نبایست گفته شود مثلاً این بخش را بزرگ ترین مقام علمی در این زمینه نوشته اند پس دیگر نباید تغییر کند. یا مثلاً این بخش را رهبری نوشته اند و دیگر نباید نقد شود. مجموعه هایی در کشور هستند که در این سال ها در پی نگارش الگوی پیشرفت برای کشور بوده اند که شاید خیلی مورد حمایت مرکز طراحی الگوی پیشرفت قرار نگرفته باشند و باید مرکز به این ها توجه کند. درباره مفهوم الگو نیز باید به اجماع برسیم که اساساً الگو چیست؟ دسترسی به اسناد پشتیبان نیز بخش ضروری دیگر کار است. اگر این دسترسی نباشد معناداری بخشی از این جملات ممکن است آن گونه که باید و شاید محقق نشود. من می خواهم فراخوانی بدهم به نخبگان کشور که اسناد پشتیبان را حتماً ببینند. ۹۵ تک نگاشت حتماً دیده شوند و خوانده شود. اگر این اسناد زیربنایی را نبینیم به تکثر و واگرایی خواهیم رسید. اگر اسناد پشتیبان توسط نخبگان خوانده شوند ممکن است نقدهای خوبی به آن ها وارد شود. به خصوص در حوزه آینده پژوهی نیازمند نقد هستیم. این که چه تصویری از آینده داریم که این گونه سند را نوشته ایم مهم است. به عقیده من تک نگاشت هایی داریم که هنوز نوشته نشده اند. نکته دیگر کارکرد است. این سند باید دو کارکرد برای ما داشته باشد؛ یکی این که بتواند کارکرد یک سند بالا دستی برای باقی اسناد ما داشته باشد و الهام بخش سایر اسناد باشد. دوم همان نکته ایست که مقام معظم رهبری گفته اند که جلوی حرکت های زیگزاگی در کشور که گاهی توسط دولت های مختلف و ... صورت گرفته را بگیرد.#پیغامی#پیشرفتالگو#نقدسندالگو@behbudsanad
۵:۵۶
۲۴ مهر ۱۳۹۸
۱۱:۲۳
۲۸ مهر ۱۳۹۸
۵:۳۹
الگوی پایه محصول چهار تلقی از مفاهیم الگو، دین، پیشرفت و نظریه هست که نگاه غالب پزشکان و مهندسان حاکم بر ایران (قبل و بعد از انقلاب) را منعکس مینماید. از همین رو فرقی عمده بین اسناد نگاشته شده ایشان چه در دوره قبل و چه بعد از انقلاب وجود ندارد. در نگاه اکثر ایشان علم (مرادشان از علم آموزههای کلاسیک لیبرال هست بویژه اقتصاد) امری جهانشمول و غیر قابل مناقشه و یگانه و محصول تجربه بشری هست که معرفت به حقایق را مشخص کرده و دین در همان ساحت فردی محدود است و برای اداره جامعه حرفی ندارد و ادعایی ندارد. این نگاه معوج و التقاطی موجب شده در بخش اول برخی و بخشی از اصول عقاید گروهی از دینمداران در زندگی فردیشان نوشته شود و در ساحت اجتماعی و تدابیر مجموعه آرزوهایی برای شبیه شدن یا سبقت گرفتن از کشورهای توسعهیافته بیان شود تا در نهایت «در افق 1344 از نظر سطح کلی پیشرفت و عدالت، در شمار چهار کشور برتر آسیا و هفت کشور برتر دنیا باشد»و البته جالب است که در این مسابقه مشخص نشده سه کشور برتر آسیایی و شش کشور برتر جهان کدام هستند؟ و چرا ما نمی توانیم اول باشیم؟پیشنهاد مشخص حقیر برای دلسوزان انقلاب این است که در صورت داشتن قدرت، عرصه حکمرانی و تدوین اسناد راهبردی انقلاب اسلامی را از نااهلان(مهندسان، گیاه شناسان، دامپزشکان، پزشکان) تسویه و یا در صورت فقدان چنین قدرتی به تدوین الگویی ایجابی و منبعث از آموزههای اسلامی برای حل مسائل جامعه اسلامی همت گمارند تا برای روزی که قدرت داشتند نسخهبدیل خود را داشته باشند. که البته راه دوم راه پیش روی ماست و سختیهای آن نیز بر ما پوشیده نیست. تا حکومت پزشکان و مهندسان بر عرصه علوم اجتماعی برقرار است انتظار خروجیمتفاوت از پنجاه سال گذشته را نباید داشت.
#نعمتی#پیشرفتالگو#نقدسندالگو@behbudsanad
#نعمتی#پیشرفتالگو#نقدسندالگو@behbudsanad
۵:۳۹
۳۰ مهر ۱۳۹۸
۶:۳۲
این سند فاقد نگاه به آینده است: همه مباحثی که در بخش تدابیر سند مطرح شده اند ناظر بر وضعیت کنونی ما هستند. به عنوان مثال در یکی از قسمتها حمایت از نهضتهای آزادی بخش و حقوق مردم فلسطین مطرح شده است. اما مگر بناست در 50 سال آینده همین وضعیت که اسرائیل به حقوق مردم فلسطین تعدی میکند حاکم باشد؟ ضمن احترام به زحماتی که برای تهیه این سند کشیده شده است، در این سند چنین مشکلاتی وجود دارد. اولا در این سند نگاه امروزی وجود دارد و تصور اینکه دنیا یک حرکت متناسبی نخواهد داشت، ساختارهای موجود را حفظ کرده و به آینده نگاه میکند در این سند وجود دارد.نقش جدی در مدیریت کشور برای مردم دیده نشده است:در این سند نقش جدی در مدیریت کشور برای مردم دیده نشده است. گویی بناست اقلیتی از مردم را به سمتی که میخواهند میبرند و مردم هم فقط فرمانبردارند. همچنین یکی دیگر از مشکلات سند، ندیدن تحول فرهنگی امروزی و مسائل درهم تنیده کنونی جامعه است. در تدابیر اینکه چه راه حلی برای مبارزه با فقر و فساد دارند نیست.#یوسفی#پیشرفتالگو#نقدسندالگو @behbudsanad
۶:۳۲
۸ آبان ۱۳۹۸
۹:۰۱
پیرو فراخوان رهبر انقلاب برای تکمیل و ارتقای الگوی پایۀ اسلامی ایرانی پیشرفت در مهرماه سال 1397، افراد و نهادهای مختلفی به دنبال نقد و تکمیل این الگوی پایه برآمدهاند. این یادداشت نیز میکوشد به شکلی بسیار مختصر به یکی از نکاتی اشاره کند که بهنظر میرسد به توضیح و تکمیل این الگو یاری رساند.1. یکی از نکاتی رهبری دربارۀ الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، از گذشته به آن اشاره داشتهاند، تفاوت معنایی مفهوم توسعه و مفهوم پیشرفت است. ایشان فرمودهاند «بنده کلمۀ توسعه را هم عمداً به کار نبردم. آقایانی که مسئول این کار هستند و از آن وقت ما با اینها ارتباط داریم، میدانند؛ بنده عمداً گفتم کلمۀ توسعه را به کار نمیبرم، چون کلمۀ توسعه یک کلمۀ غربی است؛ یک مفهوم غربی دارد» (31/3/1396). طبیعتاً معنای اسلامی پیشرفت که متمایز از توسعۀ غربی است، از درون مفاد این الگو بیرون خواهد آمد و نمیتواند موضوع این یادداشت باشد، اما در این مجال میتوان به معنای مفهوم توسعۀ غربی پرداخت.2. بعضاً تصور میشود که توسعه در معنای غربیِ آن، محصولی قرن بیستمی است که عمدتاً در ایالات متحدۀ آمریکا ظهور یافته است. هرچند این معنا از توسعه که توسط سازمان ملل برای نامگذاری دهۀ 1960 به نام دهۀ توسعه نیز به کار گرفته شد، نقش قابل توجهی بر تحولات توسعه کشورهای جهان سوم گذاشت، اما این مفهوم و معانی و لوازم عینی آن، ریشه در تحولات سدههای هجده و نوزده تمدن مدرن غربی دارد. دلایل متعددی میتوان درباره ریشه داشتن معنای قرن بیستمی توسعه در سده های قبل از آن ارائه کرد، اما حداقل دو نمونه، این ارتباط را بهخوبی بیان می کند. اول ارجاع فرانسیس فوکویاما در مقالۀ پایان تاریخ برای برتر نشاندادن الگوی لیبرال-سرمایهداری به هگلیهای راست است که بهخوبی این ارتباط را نشان میدهد. مورد دوم نیز از بررسی نظریۀ تالکوت پارسونز بهدست میآید که نقش قابل توجهی در بسط نظریات توسعه در کشورهای جهان سوم در نیمۀ دوم قرن بیستم داشت. نظریۀ او ترکیبی از نظریات جامعهشناسان اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم نظیر دورکیم و وبر است که ما امروزه نظریات آنها را بهعنوان نظریات توسعه مورد مطالعه قرار میدهیم.3. به این معنا دقت و توجه رهبری نظام به تفاوت مفهوم و معنای توسعه با پیشرفت، توجهی دقیق و ضروری است. با وقوع انقلاب اسلامی، به یک معنا جمهوری اسلامی در تقابلی با جهان مدرن غربی قرار گرفته است که میخواهد راهی دیگر در مسیر حیات بشری باز کند. بنابراین اتخاد الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت، کمترین و حداقلیترین اقدامی است که باید بدان توجه داشت. اما تحقق این الگو، علاوه بر آنکه نیازمند توضیح بخشهای مختلف حیات انسان مسلمان ایرانی در عصر انقلاب اسلامی است، نیازمند توضیح خود مقولۀ پیشرفت بر اساس بینش اسلامی نسبت به تاریخ بشر است. آن حوزههای مختلف توسط اساتید فعال در رشتههای اقتصاد اسلامی-ایرانی، علوم سیاسی اسلامی-ایرانی، علوم اجتماعی اسلامی-ایرانی و نظایر بیان میشود، اما در این میان نباید از حوزۀ خاص نگاه اسلامی به تاریخ و منطق تحولات آن، برای مفهوم پیشرفت غفلت داشت. بدون توجه به منطق تحول و تکامل تاریخ بر اساس آموزههای اسلامی، همۀ دستاوردهای اساتید مختلف در حوزههای مختلف اقتصاد، سیاست، جامعه و فرهنگ، همچون دانههای تسبیحی خواهد بود که بدون نخ، از هم پراکنده اند. بنابراین بهنظر میرسد تا زمانی که نتوان توضیحی اسلامی از خود مقولۀ پیشرفت ارائه داد، الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت از یک نقیصۀ اساسی رنج خواهد برد.ادامه دارد ....#قائمی نیک#پیشرفتالگو#نقدسندالگو@behbudsanad
۹:۰۱