۹ شهریور
۱۰:۵۴
شهید بهشتی | بهشتیُم
﷽| من پشت سر رجایی نماز میخوانم! جامعه اسلامی یکی از جلوههای زیبایش این است که نخست وزیر آن جامعه اگربه عنوان امام جماعت جلوی مردم ایستاد، مردم بتوانند راحت در پشت سرش به نماز بایستند و رجایی چنین آدمی است و خود من و دوستان مکرر پشت سرش نماز جماعت میخواندیم. سخنرانیها و مصاحبههای شهید بهشتی، ج۳، صص۲۰۷و۲۰۸ @beheshtium_ir
IMG_20240830_135306_125.webp
۶۷۴.۲۸ کیلوبایت
۱۰:۵۸
۱۰ شهریور
شهید بهشتی | بهشتیُم
﷽| سوالی از فرزند شهید مفتح (امام جماعت فعلی مسجد آبی) علیرغم مخالفتهای دلوت آلمان با تدبیر آیتالله بروجردی و مردم مسلمان هامبورگ، زمینی در منطقه فوقلاکچری و توریستی در همسایگی دریاچه آلستر خریداری شد. مشکل زمین که حل شد کلنگ مسجد خورد. کجدار و مریز ساختمانی بنا شد و به هر دلیلی امام جماعت، آنجا را ترک کرد و به ایران آمد. سپس سیدمحمد حسینی بهشتی عازم هامبورگ شد و سرپرستی مسجد را قبولدار شد. مسجدی که هنوز آبی نشده بود که هیچ داشت از همان بیرنگ و رویی هم میافتاد. چرا که ساختمان مسجد نیمهتمام مانده بود و در آن منطقه مایه بیآبرویی اسلام و مسلمین شده بود. دولت آلمان هم سخت پیگیر بود تا زمین را به حراج بگذارد. اما آقای بهشتی با پیگیریهای فراوان توانست ساختمان را به بهترین شکل ممکن تمام و مسجدی بنا کند که معروف بشود به مسجد آبی. فعالیتهای استکبارستیزی ایشان نیز مشهود و مشهور است. در کتاب «مسجدآبی» میتوانید مطالعه کنید. ایشان علاوه بر سخنرانیها و سمینارهای ضداسرائیلی و حمایتی از فلسطین و نوار غزه برنامههای عملیاتی نیز تعریف کردند. به طور مثال صندوقهایی نیز تعبیه کردند مخصوص کمک به مردم فلسطین. به دانشجویان و مردمان آنجا توصیه کردند حتما بخشی از حقوق ماهیانهشان را بدین منظور کنار بگذارند. البته که اقدامات شهید بهشتی محدود به همان چاردیواری مسجد نبوده است. کل اروپا آوازه ایشان را شنیده بودند. مشت نمونه خروار تاسیس اتحادیه انجمنهایی اسلامی دانشجویان در اروپا بوده است. حالا بعد از گذشت ۵۰ سال از آن زمان چه شده است لباس مشکیپوشان نظامی به راحتی میتوانند وارد مسجد آبی شوند و پلمپ کنند؟ آیا مسجد آقابالاسر ندارد؟ بزرگتر ندارد؟ امام ندارد؟ چه شد که دکتر بهشتی علیرغم همه مخالفتها و مانعتراشیهای دولت آلمان توانست مقابله کند و مسجد را سراپا و فعال و آبی نگه دارد اما آقای دکتر مفتح -فرزند شهید مفتح- (امام جماعت فعلی مسجد) نه؟! پ ن: این سوال را واقعی پرسیدیم. قصد گوشه و کنایهزدن هم نداریم. از ایشان استدعا داریم پاسخ بدهند. #یادداشت @beheshtium_ir https://www.instagram.com/p/C97uHu_INNd/?igsh=MW1scGlkMWdlM3ZhdA==
۷:۴۵
۱۱ شهریور
﷽| بردباری امام حسن بالاتر است یا قیام امام حسین؟نظر
۱۶:۳۰
۱۲ شهریور
﷽| بردباری امام حسن و قیام امام حسین در یک ردیف قرار دارد
از نظر شیعهی تیزبین، بردباری حسن بن علی و قیام حسین بن علی، که درود فراوان بر هر دو باد در یک ردیف قرار میگیرند. بر همین اساس است که علمای شیعه، صلح و محافظهکاری حسن بن علی(ع) را در ردیف قیام حسین بن علی(ع) میشمرند؛ زیرا صلح حضرتش بدان جهت نبود که بر جان خویش میترسید. به راستی اگر امام مجتبی (ع) به علت ترس از مرگ دست از پیکار کشیده بود دیگر نهتنها شایسته مقام امامت امت و پیشوایی ملت نبود، بلکه ارزش یک مسلمان مجاهد را هم نداشت، ولی صرفنظر از اعتقاد ما به امامت آن حضرت و صرفنظر از آن همه ستایش و تقدیر و تنزیه که شیعه و سنی دربارهی او از پیغمبر خدا نقل کردهاند، آیا میشود باور کرد که حسن بن علی آن زندگی ملالآور را بر مرگ ترجیح میداد؟
سازش و محافظهکاری امام مجتبی معلول عوامل گوناگون و نتیجه محاسبه و سنجش دقیق شرایط سیاسی و اجتماعی آن عصر بود. در آن محیط عربی که اگر به یک عرب عادی ناسزایی گفته میشد شمشیر میکشید و در دفاع از حیثیت شخصی خود جان میداد، آیا آن همه هتاکی که از طرف دستگاه پلید سلطنت اموی به امام مجتبی و پدر بزرگوارش میشد کافی نبود او را تحریک کند و به جانبازی وادارد؟ حاشا که به فرزند علی و زهرا و ریحانه رسول الله(ص) اینگونه گمان برود.
صرفنظر از جنبههای اعتقادی و دینی، بررسی روحیات امام مجتبی و وقایع آن عصر، و روش حسین بن علی پس از وفات برادرش تا مرگ معاویه کافی است نشان دهد امام مجتبی در آن دوره بردباری و سکوت نسبی، چه رنج جانفرسایی تحمل فرموده است.
اگر حسن و حسین و فرزندان دیگر اهل بیت در جنگ با معاویه کشته میشدند وضع تشیع به کجا کشیده میشد؟ پیشوایی و رهبری شیعه و نگاهداشت این ودیعهی خاندان پیغمبر(ص) در آن اوضاع و احوال در برابر عنصر مکار و حیلهگر و دسیسهبازی چون معاویه روش خاصی را ایجاب میکرد، همان روشی که پس از امام مجتبی، برادرش حسین بن علی(ع) ناچار شد بپذیرد و تا مرگ معاویه ادامه دهد. باید به حوادث کوچک و بزرگ تاریخی آن عصر بیشتر توجه کنید تا دریابید امام مجتبی در آن دورهی حساس چگونه به آن سکوت نسبی تن درداده و در این راه چه رنج جانفرسایی را تحمل کرده است. قدرت رهبری شیعه همراه با تحمل این رنج جانگداز است که شایستگی حضرتش را برای امامت شیعه در آن سالهای حساس تاریخ اسلام و تشیع نشان میدهد، چرا پیغمبر(ص) فرمود: «الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا».
سیدمحمد حسینی بهشتی، تقیه: خودپایی یا هدفپایی، صص۶۰-۶۱
@beheshtium_ir
از نظر شیعهی تیزبین، بردباری حسن بن علی و قیام حسین بن علی، که درود فراوان بر هر دو باد در یک ردیف قرار میگیرند. بر همین اساس است که علمای شیعه، صلح و محافظهکاری حسن بن علی(ع) را در ردیف قیام حسین بن علی(ع) میشمرند؛ زیرا صلح حضرتش بدان جهت نبود که بر جان خویش میترسید. به راستی اگر امام مجتبی (ع) به علت ترس از مرگ دست از پیکار کشیده بود دیگر نهتنها شایسته مقام امامت امت و پیشوایی ملت نبود، بلکه ارزش یک مسلمان مجاهد را هم نداشت، ولی صرفنظر از اعتقاد ما به امامت آن حضرت و صرفنظر از آن همه ستایش و تقدیر و تنزیه که شیعه و سنی دربارهی او از پیغمبر خدا نقل کردهاند، آیا میشود باور کرد که حسن بن علی آن زندگی ملالآور را بر مرگ ترجیح میداد؟
سازش و محافظهکاری امام مجتبی معلول عوامل گوناگون و نتیجه محاسبه و سنجش دقیق شرایط سیاسی و اجتماعی آن عصر بود. در آن محیط عربی که اگر به یک عرب عادی ناسزایی گفته میشد شمشیر میکشید و در دفاع از حیثیت شخصی خود جان میداد، آیا آن همه هتاکی که از طرف دستگاه پلید سلطنت اموی به امام مجتبی و پدر بزرگوارش میشد کافی نبود او را تحریک کند و به جانبازی وادارد؟ حاشا که به فرزند علی و زهرا و ریحانه رسول الله(ص) اینگونه گمان برود.
صرفنظر از جنبههای اعتقادی و دینی، بررسی روحیات امام مجتبی و وقایع آن عصر، و روش حسین بن علی پس از وفات برادرش تا مرگ معاویه کافی است نشان دهد امام مجتبی در آن دوره بردباری و سکوت نسبی، چه رنج جانفرسایی تحمل فرموده است.
اگر حسن و حسین و فرزندان دیگر اهل بیت در جنگ با معاویه کشته میشدند وضع تشیع به کجا کشیده میشد؟ پیشوایی و رهبری شیعه و نگاهداشت این ودیعهی خاندان پیغمبر(ص) در آن اوضاع و احوال در برابر عنصر مکار و حیلهگر و دسیسهبازی چون معاویه روش خاصی را ایجاب میکرد، همان روشی که پس از امام مجتبی، برادرش حسین بن علی(ع) ناچار شد بپذیرد و تا مرگ معاویه ادامه دهد. باید به حوادث کوچک و بزرگ تاریخی آن عصر بیشتر توجه کنید تا دریابید امام مجتبی در آن دورهی حساس چگونه به آن سکوت نسبی تن درداده و در این راه چه رنج جانفرسایی را تحمل کرده است. قدرت رهبری شیعه همراه با تحمل این رنج جانگداز است که شایستگی حضرتش را برای امامت شیعه در آن سالهای حساس تاریخ اسلام و تشیع نشان میدهد، چرا پیغمبر(ص) فرمود: «الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا».
سیدمحمد حسینی بهشتی، تقیه: خودپایی یا هدفپایی، صص۶۰-۶۱
@beheshtium_ir
۹:۴۴
۱۳ شهریور
﷽| شما چگونه حضرت رضا را زیارت میکنید؟
۲۰:۱۳
۱۴ شهریور
﷽| سوالی که از شهید بهشتی پرسیده شد:شما چگونه حضرت رضا را زیارت میکنید؟
️یک شب در طی مسیر به حرم فرصت را غنیمت شمرده و پرسیدم آقای بهشتی، هرکس به زیارت امام رضا(ع) میآید یک جور خاص خود، امام را زیارت میکند، یکی قرض دارد، دیگری شفای بیمارش را میخواهد، یکی زن میخواهد، دیگری قبولی درسش را میخواهد یا شغلی میخواهد یا بعضی برای کسب ثواب زیارت میکنند شما حضرت رضا(ع) را چگونه زیارت میکنید؟
ایشان طبق معمول که اینگونه سوالات را سریعاً جواب نمیدهند سرشان را اندکی پایین انداختند و بعد از مکثی چند دقیقهای فرمودند: زیارت یک دیدار است و یک تجدید عهد، شما برای دیدن کسی که به عنوان الگوی زندگیتان پذیرفتهاید از شهر و دیارتان بلند میشوید و حرکت میکنید. باید ببینید در این دیدار چه چیزی را میخواهید بگیرید و اصلاً چرا به چه دلیل او را الگوی خودتان گرفتهاید؟ به این دلیل که او یک شیوه متعالی در زندگی خود داشته است که شما به عنوان زیارت میآیید تا به او بگویید من شیوه و راه و روش و منش شما را قبول دارم و آمدهام تا یک بار دیگر با شما تجدید بیعت و پیمان بکنم که در ادامه زندگی این شیوه را تا آنجایی که میتوانم پیاده کنم. آقای بهشتی میفرمودند زیارت مقبول آن است که این شیوه زندگی و رفتار امام (ع) در رفتار زائر او واقعا وجود داشته باشد یا به وجود آید یعنی اگر حضرت رضا را قبول دارد، عشق به محرومان، عشق به طاعت و عبادت پروردگار و... را در حد توان خود داشته باشد.
خاطره از: حجتالاسلام جواد اژهایسیره شهید بهشتی، صص۲۴۸-۲۴۹
@beheshtium_ir
️یک شب در طی مسیر به حرم فرصت را غنیمت شمرده و پرسیدم آقای بهشتی، هرکس به زیارت امام رضا(ع) میآید یک جور خاص خود، امام را زیارت میکند، یکی قرض دارد، دیگری شفای بیمارش را میخواهد، یکی زن میخواهد، دیگری قبولی درسش را میخواهد یا شغلی میخواهد یا بعضی برای کسب ثواب زیارت میکنند شما حضرت رضا(ع) را چگونه زیارت میکنید؟
ایشان طبق معمول که اینگونه سوالات را سریعاً جواب نمیدهند سرشان را اندکی پایین انداختند و بعد از مکثی چند دقیقهای فرمودند: زیارت یک دیدار است و یک تجدید عهد، شما برای دیدن کسی که به عنوان الگوی زندگیتان پذیرفتهاید از شهر و دیارتان بلند میشوید و حرکت میکنید. باید ببینید در این دیدار چه چیزی را میخواهید بگیرید و اصلاً چرا به چه دلیل او را الگوی خودتان گرفتهاید؟ به این دلیل که او یک شیوه متعالی در زندگی خود داشته است که شما به عنوان زیارت میآیید تا به او بگویید من شیوه و راه و روش و منش شما را قبول دارم و آمدهام تا یک بار دیگر با شما تجدید بیعت و پیمان بکنم که در ادامه زندگی این شیوه را تا آنجایی که میتوانم پیاده کنم. آقای بهشتی میفرمودند زیارت مقبول آن است که این شیوه زندگی و رفتار امام (ع) در رفتار زائر او واقعا وجود داشته باشد یا به وجود آید یعنی اگر حضرت رضا را قبول دارد، عشق به محرومان، عشق به طاعت و عبادت پروردگار و... را در حد توان خود داشته باشد.
خاطره از: حجتالاسلام جواد اژهایسیره شهید بهشتی، صص۲۴۸-۲۴۹
@beheshtium_ir
۱۳:۱۹
IMG_20240904_123736_781.jpg
۴۴.۸۹ کیلوبایت
﷽| از سمت راست:حجت گالاسلام سیدهادی خامنهایمرحوم آیت الله شیخ ابوالحسن شیرازیشهید آیتالله دکتر بهشتیشهید حجتالاسلام سیدرضا کامیاب
#بهشتیم_تصویر@beheshtium_ir
#بهشتیم_تصویر@beheshtium_ir
۱۶:۴۰
۱۵ شهریور
﷽| #یادداشت_تحلیلی در زمانی که شریعتی را بیدین و مارکسیست میخواندند، بهشتی و خامنهای و ... از او حمایت کردند. چرا؟
سید جواد نقوی
دهه ۴۰ جلسهای بین سید علی خامنهای و علی شریعتی و جلال آل احمد شکل میگیرد. دعوا بین شریعتی و کافی و میلانی و طلاب سنتی بالا گرفته و دو قطبی شدید شکل گرفته است. آل احمد به شریعتی خرده میگیرد که جای نقد حوزه و طلاب کمی هم روشنفکران را گوشمالی بدهد. پاسخ شریعتی تاریخی است: «آن بخشی از جامعه که توان دگرگونی دارد و باید تغییر کند و امیدی به آن هست همین مسلمانان و همین طلاب هستند.»
پیشبینی شریعتی درست از آب درآمد. پیشران انقلاب۵۷ اسلام سیاسی بود و نهاد دین نقش مهمی داشت. این روایت را سید علی خامنهای در حمایت از شریعتی میگوید که او قصد نداشت به دینداری لطمه بزند. حاج حیدر رحیمپور نقل میکند ساعتها با سیدعلی خامنهای درباره اختلاف مطهری و شریعتی صحبت کردیم. ایشان میگفت: «مطهری و شریعتی قابل مقایسه نیستند اما هر کدام نخبه هستند و نباید این دعوا معرفتی تبدیل به شکاف شود. هم شریعتی هم مطهری انقلابی هستند.»
امام خمینی در سال۵۰ نامهای مینویسد نقل به مضمون که: «این دعوایی که با شریعتی شکل گرفته است از اساس باطل است و اگر به فکر اسلام و مسلمین هستید از این دعواها پرهیز کنید. این نقشه ساواک است و در نقشه ساواک بازی نکنید.»
دعوا در دهه ۵۰ با شریعتی به اوج خودش میرسد. حوزه علمیه و علما و حتی شخصیتهایی مثل آیتالله مکارم و علامه طباطبایی و علامه مصباح هم به روش و منش و ایده شریعتی معترض شدند. در این بین آیتالله طالقانی و شهید بهشتی و امام موسی صدر و مهندس چمران از شریعتی حمایت تمام قد میکنند و معتقد هستند نقد علمی جای خود دارد ولی شریعتی امروز در اوج مبارزه است و بهترین مسیر حمایت از او است و شکاف با او به ضرر اسلام و نهضت است.
داریوش ارجمند نقل میکند که همه جوانها در دانشگاه درگیر مارکسیست میشدند و راه نجاتی نبود تا شریعتی ظهور کرد. شریعتی راه نجات ما بود. حاج حیدر میگفت: «این شریعتی بود که دانشگاه را آماده قیام امام خمینی کرد و هیچکس چنین توانی نداشت.»
امام خمینی، سید علی خامنهای، شهید بهشتی، شهید چمران و آیتالله طالقانی همه و همه برای خودشان ایدهای در باب اسلام سیاسی داشتند و از خوانشی نو برخوردار بودند و قطعا با علی شریعتی اختلاف داشتند اما هیچکدام در مقابل او قرار نگرفتند. آنها اهداف مهمی در ذهن داشتند که شریعتی نه یک بر همزننده ایده بلکه کمککننده به ایده آنها بود.
«ای علی! تو مرا به خویشتن آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همه ابعاد روحی و معنوی خود را نمیدانستم. تو دریچهای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتیها و زیباییهای آن را به من نشان دادی.»
این جملات از مصطفی چمران در ستایش علی شریعتی است. در ادامه همین نامه مینویسد کتاب کویر را در سنگر و در اوج جنگ یک شب تا صبح خواندم. عرفان چمران با شریعتی یکی نیست. اما ببینید چمران در باب او چه میگوید!
از آیتالله طالقانی تا شهید بهشتی تا سید علی خامنهای در باب شریعتی حرف زدهاند و تمجید کردهاند اما آیا همه کنشهای او را قبول داشتند؟ آیا اختلاف معرفتی نداشتند؟ چیزی که مهم است این است که همه میدانستند ضرورت تبدیل نضهت به جنبش و انقلاب و حکومت چیست. در نتیجه شریعتی که در افق آنها مفید بود را همیشه حمایت کردند. حتما میدانید برای سالگردها و بزرگداشتهای او از روحانیون نامدار تنها سید علی خامنهای و شهید بهشتی شرکت و حتی سخنرانی هم میکردند. خوب همه اینها را گفتم برای چی؟ متفکران انقلاب که در راس آنها امام و بهشتی و خامنهای و طالقانی بودند خوب میدانستند اصلا ذات حکمرانی کردن و تشکیل حکومت مطلوب نفی عناصر با اهمیت نیست. شریعتی که به بیدینی تا مارکسیست و همکاری با ساواک متهم بود را هیچگاه دفع نکردند. میدانستند ظرفیت شریعتی چیست و سعی کردند او را در قامت یک مصلح اجتماعی حمایت کنند. آنچه امروز هم واجب است درک استفاده از عناصر مفید است. شریعتی مخالفین سرسخت مثل مطهری و مصباح و میلانی و کافی داشت. اما اهل فکر انقلاب سعی کردند ابتدا شکاف ایجاد نکنند و مسئله بعدی هم میدان و ظرفیت شریعتی را واقعی مشاهده کنند. کاری که امروز در بین نیروهای انقلابی اصلا مرسوم نیست.
@beheshtium_ir
سید جواد نقوی
دهه ۴۰ جلسهای بین سید علی خامنهای و علی شریعتی و جلال آل احمد شکل میگیرد. دعوا بین شریعتی و کافی و میلانی و طلاب سنتی بالا گرفته و دو قطبی شدید شکل گرفته است. آل احمد به شریعتی خرده میگیرد که جای نقد حوزه و طلاب کمی هم روشنفکران را گوشمالی بدهد. پاسخ شریعتی تاریخی است: «آن بخشی از جامعه که توان دگرگونی دارد و باید تغییر کند و امیدی به آن هست همین مسلمانان و همین طلاب هستند.»
پیشبینی شریعتی درست از آب درآمد. پیشران انقلاب۵۷ اسلام سیاسی بود و نهاد دین نقش مهمی داشت. این روایت را سید علی خامنهای در حمایت از شریعتی میگوید که او قصد نداشت به دینداری لطمه بزند. حاج حیدر رحیمپور نقل میکند ساعتها با سیدعلی خامنهای درباره اختلاف مطهری و شریعتی صحبت کردیم. ایشان میگفت: «مطهری و شریعتی قابل مقایسه نیستند اما هر کدام نخبه هستند و نباید این دعوا معرفتی تبدیل به شکاف شود. هم شریعتی هم مطهری انقلابی هستند.»
امام خمینی در سال۵۰ نامهای مینویسد نقل به مضمون که: «این دعوایی که با شریعتی شکل گرفته است از اساس باطل است و اگر به فکر اسلام و مسلمین هستید از این دعواها پرهیز کنید. این نقشه ساواک است و در نقشه ساواک بازی نکنید.»
دعوا در دهه ۵۰ با شریعتی به اوج خودش میرسد. حوزه علمیه و علما و حتی شخصیتهایی مثل آیتالله مکارم و علامه طباطبایی و علامه مصباح هم به روش و منش و ایده شریعتی معترض شدند. در این بین آیتالله طالقانی و شهید بهشتی و امام موسی صدر و مهندس چمران از شریعتی حمایت تمام قد میکنند و معتقد هستند نقد علمی جای خود دارد ولی شریعتی امروز در اوج مبارزه است و بهترین مسیر حمایت از او است و شکاف با او به ضرر اسلام و نهضت است.
داریوش ارجمند نقل میکند که همه جوانها در دانشگاه درگیر مارکسیست میشدند و راه نجاتی نبود تا شریعتی ظهور کرد. شریعتی راه نجات ما بود. حاج حیدر میگفت: «این شریعتی بود که دانشگاه را آماده قیام امام خمینی کرد و هیچکس چنین توانی نداشت.»
امام خمینی، سید علی خامنهای، شهید بهشتی، شهید چمران و آیتالله طالقانی همه و همه برای خودشان ایدهای در باب اسلام سیاسی داشتند و از خوانشی نو برخوردار بودند و قطعا با علی شریعتی اختلاف داشتند اما هیچکدام در مقابل او قرار نگرفتند. آنها اهداف مهمی در ذهن داشتند که شریعتی نه یک بر همزننده ایده بلکه کمککننده به ایده آنها بود.
«ای علی! تو مرا به خویشتن آشنا کردی. من از خود بیگانه بودم. همه ابعاد روحی و معنوی خود را نمیدانستم. تو دریچهای به سوی من باز کردی و مرا به دیدار این بوستان شورانگیز بردی و زشتیها و زیباییهای آن را به من نشان دادی.»
این جملات از مصطفی چمران در ستایش علی شریعتی است. در ادامه همین نامه مینویسد کتاب کویر را در سنگر و در اوج جنگ یک شب تا صبح خواندم. عرفان چمران با شریعتی یکی نیست. اما ببینید چمران در باب او چه میگوید!
از آیتالله طالقانی تا شهید بهشتی تا سید علی خامنهای در باب شریعتی حرف زدهاند و تمجید کردهاند اما آیا همه کنشهای او را قبول داشتند؟ آیا اختلاف معرفتی نداشتند؟ چیزی که مهم است این است که همه میدانستند ضرورت تبدیل نضهت به جنبش و انقلاب و حکومت چیست. در نتیجه شریعتی که در افق آنها مفید بود را همیشه حمایت کردند. حتما میدانید برای سالگردها و بزرگداشتهای او از روحانیون نامدار تنها سید علی خامنهای و شهید بهشتی شرکت و حتی سخنرانی هم میکردند. خوب همه اینها را گفتم برای چی؟ متفکران انقلاب که در راس آنها امام و بهشتی و خامنهای و طالقانی بودند خوب میدانستند اصلا ذات حکمرانی کردن و تشکیل حکومت مطلوب نفی عناصر با اهمیت نیست. شریعتی که به بیدینی تا مارکسیست و همکاری با ساواک متهم بود را هیچگاه دفع نکردند. میدانستند ظرفیت شریعتی چیست و سعی کردند او را در قامت یک مصلح اجتماعی حمایت کنند. آنچه امروز هم واجب است درک استفاده از عناصر مفید است. شریعتی مخالفین سرسخت مثل مطهری و مصباح و میلانی و کافی داشت. اما اهل فکر انقلاب سعی کردند ابتدا شکاف ایجاد نکنند و مسئله بعدی هم میدان و ظرفیت شریعتی را واقعی مشاهده کنند. کاری که امروز در بین نیروهای انقلابی اصلا مرسوم نیست.
@beheshtium_ir
۱۹:۰۶
۱۷ شهریور
۱۲:۲۱
۱۸ شهریور
﷽| حق گفتن مهم استاما چگونه حق گفتن چی؟!
۱۳:۲۱
۱۶:۳۹
۱۹ شهریور
۱۳:۲۹
شهید بهشتی | بهشتیُم
﷽| آیتالله طالقانی شیفته اسلام و انسانیت و طبیعت! از خاطرههای جالب دوران شورای انقلاب خاطره سفری است که با ایشان به کردستان در اول فروردین ۵۸ داشتیم یعنی ۳۷ روز پس از پیروزی انقلاب. در این سفر مرحوم آیت الله طالقانی را با خصلتهای گوناگون میدیدم شیفته طبیعت و زندگی در طبیعت و شیفته انسانیت و خدمت به انسانها و شیفته اسلام به عنوان یک مکتب و این روحیه را در نوشتهها و سخنرانیها و ساختههای دیگر این مجاهد پر ارج و سازنده به خوبی میتوان یافت. یاد آن عالم سخت کوش و مجاهد پرتوان و مربی پر اثر زنده و خاطرهاش الهام بخش و سازنده و جاودان باد. سید محمد حسینی بهشتی، مجله عروةالوثقی ۱۳۵۹ ۱۹ شهریور سالروز وفات آیتالله سید محمود طالقانی @beheshtium_ir
﷽| میگن آدمها رو در سفر میشه شناخت...
شهید بهشتی هم در سفر کردستان بیش از پیش آقای طالقانی را شناخته است. چه خوب ایشان را تحلیل شخصیتی میکنند
شهید بهشتی هم در سفر کردستان بیش از پیش آقای طالقانی را شناخته است. چه خوب ایشان را تحلیل شخصیتی میکنند
۱۳:۳۱
۲۰ شهریور
﷽| چه نوع کاری برای شهدا موثرتر است و باعث تحول میشود؟۱. نامگذاری کوچه و خیابان و ورزشگاه و...۲. ساخت فیلم۳. تولید کتاب۴. نظر خودتون رو بنویسید
۹:۲۲
شهید بهشتی | بهشتیُم
﷽| چه نوع کاری برای شهدا موثرتر است و باعث تحول میشود؟ ۱. نامگذاری کوچه و خیابان و ورزشگاه و... ۲. ساخت فیلم ۳. تولید کتاب ۴. نظر خودتون رو بنویسید
۱۹:۳۱
۲۱ شهریور
شهید بهشتی | بهشتیُم
﷽| رهبر معظم انقلاب: اصلا انسان به یاد بهشتی عزیز نمیافتد! چه نوع کاری برای شهدا موثرتر است و باعث تحول میشود؟ #بهشتیم_تی_وی @beheshtium_ir
۶:۴۰
۲۲ شهریور
شهید بهشتی | بهشتیُم
• هرزگی در نهم ربیع! #بهشتیم_تی_وی #بنیاد_اندیشه_بهشتی @beheshtium_ir instagram.com/beheshtium_ir
۱۵:۳۶