السّلام ای هشتمین مِهر ولایتالسّلام ای بَحر اَلطاف و عنایتای فروغ آفتابِ رحمتِ حقای مسیرَت بر همه راهِ هدایت
شهادت امام هشتم، امام شیعیان، فخر ایرانیان، ضامن آهو آقا امام رضا علیه السلام بر شما شیعیان واقعی آن امام همام تسلیت باد.── ✾࿐༅
.
.
༅࿐
۱۸:۴۱
کاش حرم بودمو مهمان تو بودم🥺مهمان توو سفره ی احسان تو بودم
یک پنجره فولاددلم تنگ تو آقاست
ای کاش که زوار خراسان تو بودمشهادت امام مهربانی ها تسلیت

انشاالله به زودی قسمت هممون بشه زیارت آقا جانمون





ای کاش که زوار خراسان تو بودمشهادت امام مهربانی ها تسلیت
انشاالله به زودی قسمت هممون بشه زیارت آقا جانمون
۶:۱۸
1- زمانی برای مناجات با خدا2- زمانی برای تأمین معاش [کسب روزی]3- زمانی برای معاشرت با برادران و معتمدانی که عیب هایتان را به شما می شناسانند و در دل شما را دوست دارند.4- و ساعتی برای کسب لذّت های حلال. با بخش چهارم توانایی انجام دادن سه بخش دیگر را به دست می آورید.
۶:۱۹
بازارسال شده از دبیران بنویدی سال تحصیلی ۱۴۰۳
۱۶:۴۸
۲۰:۱۴
۴:۴۰
۷:۳۲
۱۷:۰۰
۱۳:۱۸
۱۶:۰۶
۱۶:۵۴
۱۴:۵۵
امروز سخن ازجان جهان بایدگفتتوصیف رسول انس و جان باید گفت
در شـــــام ولادت دو قــطب عالمتبریک به صــاحب الزمان باید گفت
۶:۳۶
۱-هنگام راه رفتن با آرامی و وقار راه میرفت
۲-در راه رفتن قدمها را بر زمین نمیکشید.
۳-نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.
۴-هرکه را میدید مبادرت به سلام میکرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.
۵-وقتی با کسی دست میداد دست خود را زودتر از دست او بیرون نمیکشید.
۶-با مردم چنان معاشرت میکرد که هرکس گمان میکرد عزیزترین فرد نزد آن حضرت است.
۷-هرگاه به کسی مینگریست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمیکرد.
۸-هرگز به روی مردم چشم نمیدوخت و خیره نگاه نمیکرد.
۹-چون اشاره میکرد با دست اشاره میکرد نه با چشم و ابرو.
۱۰-سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمیشد لب به سخن نمیگشود.
۱۱-هرگاه با کسی، هم صحبت میشد به سخنان او خوب گوش فرا میداد.
۱۲-چون با کسی سخن میگفت کاملا برمی گشت و رو به او مینشست.
۹:۲۳
جریربن عبدالله گوید: چون رسول خدا مبعوث گردید، من به حضورش آمدم تا با او بیعت کنم، فرمود: یا جریر به چه منظورى پیش من آمده اى، گفتم: یا رسول الله (ص) آمده ام تا بر دست تو مسلمان شوم، حضرت عباى خود را براى نشستن من به زمین پهن کرد. بعد به یاران خود فرمود: چون کسى که در میان قوم خویش محترم است پیش شما آید احترامش کنید: «اذا اتا کم کریم قوم فاکرموه»
ابن مسعود گوید: رسول خدا (ص) فرمود: کسى در پیش من از اصحابم بدگوئى نکند، مى خواهم وقتى که پیش شما مى آیم قلبم نسبت بشما آرام و بى دغدغه باشد: «قال رسول الله (ص): لا یبلغنى احد منکم عن اصحابى شیئا فانى احب ان اخرج الیکم و انا سلیم الصدر»
آنگاه که پسرش ابراهیم در حال جان دادن بود چنین فرمود: اگر فرزند در گذشته، براى پدر اجرى نداشت و اگر این نبود که زندگان به مردگان ملحق خواهند شد، در این صورت بر تو محزون مى شدیم اى ابراهیم، بعد به گریه افتاد و فرمود: چشم اشک مى ریزد، قلب مى سوزد ولى جز آنچه خدا راضى باشد سخنى نمىگ وئیم و اى ابراهیم ما در فراق تو محزونیم : «و قال لابنه ابراهیم و هو یجود بنفسه: لولا ان الماضى فرط الباقى و ان الاخر لاحق بالاول لحزّنا علیک یا ابراهیم ثم دمعت عینه و قال: تدمع العین و یحزن القلب و لا نقول الا ما یرضى الرب و انّا بک یا ابراهیم لمحزونون: ».
روزى خواهر رضاعیش محضر وى آمد، حضرت چون او را دید شاد شد، عباى خویش را پهن کرد و او را در آن نشانید، با او سخن م گفت و بر رویش مى خندید، بعد برخاست و رفت، آنگاه برادر آن زن آمد حضرت با او مثل خواهرش رفتار نکرد، گفتند: یا رسول الله با خواهرش رفتارى کردى که با برادرش نکردى با آنکه او مرد است؟!فرمود: آن خواهر بر پدرش از این برادر نیکوکارتر بود.
روزى به مردى از بنى فهد گذر کرد که بنده اش را مى زد بنده در زیر شکنجه م ىگفت: اعوذ بالله، مولایش از او دست بر نمى داشت چون حضرت را دید گفت: «اعوذ بمحمد» (ص) به محمد (ص) پنام مى برم، مولایش از زدن او دست کشید.حضرت فرمود: به خدا پناه مى برد دست بر نمى دارى ولى به محمد (ص) پناه مى برد دست بر مى دارى؟!! خدا از محمد (ص) سزاوارتر است که پناه آورنده اش را پناه دهد، مرد گفت: براى خدا او را آزاد کردم: «هو حر لوجه الله»فرمود: به خدائى که مرا بحق مبعوث فرموده، اگر چنین نمى کردى، چهره ات با حرارت آتش جهنم مواجهه مى شد. «والذى بعثنى بالحق نبیا لو لم تفعل لواقع و جهُک حرّالنار»
۱۲:۲۷
۱۵:۲۶
بازارسال شده از دبیران بنویدی سال تحصیلی ۱۴۰۳
۵:۴۸
۱۰:۰۴
۱۷:۳۳