ـ از اولشم معلوم بود دوست نداره، پاشو حالا غذای منو بده حداقل من سیر باشم.ـ#دپاکین°🪷°
ـ『 @roh_sbz_admk 』
ــــــ °•
•°ــــــ
ـ『 @roh_sbz_admk 』
ــــــ °•
۱۲:۴۸
۱۴:۰۲
ـ به نـام پروردگـار 
• امروز 1403/11/16 •
ـ#سبـزکائـین
• امروز 1403/11/16 •
ـ#سبـزکائـین
۱۱:۴۷
ـ به نـام پروردگـار 
• امروز 1403/11/19 •
ـ#سبـزکائـین
• امروز 1403/11/19 •
ـ#سبـزکائـین
۱۹:۴۴
بازارسال شده از ⌟ سبـزڪائـین ˢᵃᵇᶻᴄᴀɪɴ ⌜
عزیزِ من :﴾هیچگاه از یاد نمیبرم که روزگاری رسالت توامیدسبزی بود که به دلها میبخشیدی :>به دست سرنوشت و خاطره ها میسپارمت فرزند دومِ آدمک
﴿:-#روحسبز -#آدمکِقصهها
۱۷:۲۷
"بسم الله الرحمن الرحیم"-برای شروع با بیپایانترینِ هستی؛هرنگاه رسول چیزهایی است و هر حرف در کمالِ حرکتی مینشیند پای گوشهایمان و کلمات مستقل از هم مکمل جملات است، اما اعراب به معنی کلمات مخاطب میبخشند و هر سخنی مخاطبی دارد و باید هر پیام را خوانندهای بخواند.. و هنگامی که جوابی برای پیام نباشد شاید پیام خوانده نشود![گویی ان هنگام که برای پیام ،جواب در دستانت نداری نمیخواهی ان را بخوانی!] معلم در حین تدریس سوال میپرسد و خودش جواب میدهد تا چیزکی بگیری و بعد تمرین میکند و سپس امتحان میگیرد تا ببیند چقدر متنبه شدی!نویسندهٔ کتاب کمال کلمات را کامل کرده است و در هر حرف برای سلول و هر ثانیه صادقی روایت میکند ، روایت میکند و اگاهی میدهند ، هر انچه که در طلبش در کتاب ها هستی در آن رویت میشود و چقدر که تو نمیخوانی..هر اذان با تو تماس میگیرد و جواب نمیدهی..هر آیه پیامی دارد و شاید چون جوابی نداری نمیخواهی بفهمد انرا دیدهای!و با هر انچه که برخوردیم و نخوردیم حقی به گردن ما است که باید آنرا ادا کنیم و شاید حقیقت وجود ما همین است!!مثل سکوت که خق کلام را ادإ میکند.در هر آنچه که بوجود آورد رسالتی برای محبوبترین هایش قرار داد، و ان رسالت را به کرسی نشاند.. و هرکسی را در رسالت و [شاید] هدایت و [شاید] شفاعت سهمی قرار داد.پس:-سلام ؛ رسول کوچک!بفرمایید؛ شما هم با بیان آیهای واسطهٔ رسالت باشید..انشاءالله، عاقبت شهید باشید!
۲۰:۱۱
ـخون.دستهایی که از چاهِ وجود به بیرون رها شده تا شاید بعد از این مردن برایش دستگیری باشد! انها که نمیدانستند چقدر این هلاکت به ضررشان خواهد بود، هلاکتی در میان زندگی! چون نفس نفس زدن در خلاف جهت . دست هایی که پوست به استخوانشان رسیده بود و پی تکه غذایی میگشتند،دست هایی که کارها بسیار کرده بودند برای هلاکت خود ، خود یعنی وجود ان بدن و لحظه لحظه گذر روحِ آن.خون با صلابت است و قدرت بسیار دارد چه آنکه ناحق ریخته شد چه آنکه به حق ترین شیوه ی ممکن خونین شد.گاهی سرمشق روزگار را با خون مینویسند تا بماند برای سالیان ها، و تو تا به حال با خود فکر کردهای خون های چه بزرگانی که فقط برای تو ریخته شد!؟فقط برای آنکه تو در این چند لحظه قدم زدن در اسکرول اینیستاگرامت یک ریلز از روایت ان را مهمان باشی! ـو ناگهان همه چیز رخ میدهد.
۱۰:۲۴
خُنُک آن قماربازی، که بباخت آنچه بودش! ...
۱۰:۳۲
سبز کجا بود بابا جانخاکستر شدیم رفت !
۱۲:۰۷
۱۴:۳۲
[ناگهــان]
تصویر
_ آرامش . . .
۱۴:۳۲
ـچهکنم دست خودم نیست که یادت نکنم
خواستی دل نبری تا به تو عادت نکنم..
خواستی دل نبری تا به تو عادت نکنم..
۱۲:۲۸
افطاری ها به کام دلم زهر می شود
آقای ما گرسنه و تشنه شهید شد-حلولِمهمانی...۱۴۰۳/۱۲/۱۲
آقای ما گرسنه و تشنه شهید شد-حلولِمهمانی...۱۴۰۳/۱۲/۱۲
۲۱:۵۵
۱۴:۰۳
[ناگهــان]
تصویر
یا بهقول فیلسوفان:"فرض محال، محال نیست!"
۱۴:۰۴
[ناگهــان]
افطاری ها به کام دلم زهر می شود آقای ما گرسنه و تشنه شهید شد -حلولِمهمانی...۱۴۰۳/۱۲/۱۲
این روز ها به قصد مواسات واجب است
ارباب ما گرسنه و تشنه شهید شد..-چندیکه تو مهمانی...1403/12/19
ارباب ما گرسنه و تشنه شهید شد..-چندیکه تو مهمانی...1403/12/19
۱۶:۴۴
_از خیلی چیز ها باید در تاریخ مینوشتند!+مثلِ محبت پیامبر به حسن..+مثل آن روزهدار..
۹:۲۳
_و در عوض کسانی را نداریم که نبودمان به بودنشان میارزد!
۱۳:۱۷