طی چند سال اخیر همیشه این حس ناخوشایند را داشتهام که انگار کسی یا چیزی با مغز من ور میرود، نقشه مدارهای عصبیام را بازسازی و حافظهام را دوباره برنامهنویسی میکند. دیگر به سیاق گذشته فکر نمیکنم. این حس غریب بیشتر حین مطالعه به من دست میدهد. پیشتر غرق شدن در کتاب یا مقالهای بلند برایم آسان بود. ذهنم درگیر پیچشهای روایت یا چرخشهای بحث میشد و میتوانستم ساعتها در درازای یک نوشته پرسه بزنم. اما دیگر اینطور نیستم. اکنون تمرکزم بعد از دو یا سه صفحه از بین میرود. بیقرار می شوم، سر نخ را گم میکنم و دنبال کار دیگری برای انجام دادن میگردم. مطالعه عمیقی که قبلا به صورت طبیعی به سراغم میآمد، الان به یک چالش تبدیل شده است. نام کتاب: #کمعمقهانویسنده: #نیکلاس_کار کانال "با کتاب": @book_pages2