نرخ توافقی یا توافق بر روی نرخ سرکوب؟!؟
راه اندازی سامانه ارز توافقی ممکن است نسبت به وضعیت قبلی و معاملات پشت نیمایی تاثیر مخرب تری بر اقتصاد داشته باشد. چرا که این سامانه زمانی میتواند کارایی داشته باشه که نرخ گذاری آن توسط عرضه و تقاضا و بدون سقف گذاری باشد
در چند روز اخیر نرخ توافقی به دلیل عرضه عمده توسط پتروشیمی ها و بانک مرکزی بر روی ۶۶ هزار تومان تثبیت و محدود شده است. این در حالی است که چند روز پیش بانک مرکزی با پتروشیمی ها جلسه داشته و احتمالا توافقاتی بر روی نرخ گذاری شده است.
فرزین پیش از این قیمت واقعی دلار را ۶۳ هزار تومان دانسته بود و بنظر می رسد سیاست تثبیت نرخ جدید بانک مرکزی بر روی حدود این اعداد است. البته وزیر اقتصاد در مجلس این عدد را حداقل ۷۴ هزار تومان محاسبه کرده بود و قیمت واقعی دلار را نزدیک تر به بازار غیررسمی ارزیابی می کند
فرزین در ابتدای ریاست خود بر بانک مرکزی نرخ نیما را برای مدت یک ساله بر روی حدود ۳۷ هزار تومان ثابت نگه داشته بود که در همان زمان نیز با نرخ غیر رسمی بیش از ۲۵ درصد فاصله داشت.
اکنون قیمت غیررسمی تا نرخ توافقی بیش از ۲۰ درصد فاصله دارد که موجب ناکارایی این بازار و عدم انگیزه لازم صادرکنندگان به عرضه ارز در آن و از دست رفتن مرجعیت آن در بازار خواهد شد. این موضوع را می توان یک چالش بزرگ بین تصمیم وزارت اقتصاد برای تک نرخی کردن ارز و بانک مرکزی جهت تثبیت نرخ ارز دانست که نشانه آن را می توان اختلاف محاسباتی نرخ حقیقی ارز در اقتصاد از سوی این دو نهاد دانست. ناهماهنگی که خیلی زود بین این دو بخش مهم اقتصادی خودش را نشان داده است.
بنظر می رسد صرف مچینگ و جورسازی در سامانه توافقی نتواند به مرجعیت بازار ارز کمکی کند و تنها صادرکنندگان را متضرر خواهد کرد و خیال واردکنندگان را از دستیابی راحت تر به نرخ پایین راحت تر کند و در نهایت به تضعیف تولید در برابر واردات خواهد انجامید.
️در نتیجه صرفا ایجاد و اصلاح سازوکار جهت حذف معاملات پشت نیما نمی تواند به حل مساله ارز کمکی کند بلکه مهم تر از آن پذیرش سازوکار عرضه و تقاضا در بازار و البته هدف گذاری بانک مرکزی جهت تثبیت نرخ رشد ارز (و نه تثبیت نرخ ارز) است که می تواند مهم ترین موضوع در حل مشکل باشد. به هر حال باید منتظر ماند و دید زور چه کسی بر بازار توافقی خواهد چربید، وزارت اقتصاد، بانک مرکزی یا صادرکنندگان؟
۲۰:۱۹
۱۱:۳۶
۱۳:۱۷
۱۳:۱۷
۱۰:۴۳
اما تفاوت ها در این مقایسه مهم استسه سال ۹۷ تا ۱۴۰۰ (دوره همتی):
اما سه سال و نیم بعدتر (دوره فرزین و صالح آبادی) با وجود شرایط تقریبا مساعد بازار اما کننرل نرخ ارز دشوار بوده است
@Businessgovernance
۷:۱۹
@Businessgovernance
۲۲:۱۱
۵:۱۹
بر اساس محاسبات بالا اگر در یک سال پیش رو تا ابتدای بهمن سال ۱۴۰۴ میزان صادرات نفت کشور به نصف کاهش یابد(از ۳۰ میلیارد دلار به ۱۵ میلیارد دلار برسد) نرخ ارز به ۱۱۴ هزار تومان خواهد رسید
البته با این فرض که متغیرهای دیگر اعم از شاخص تورم (نرخ تورم ۳۰ درصد)، میزان صادرات غیرنفتی و میزان واردات کالا و خدمات ثابت بماند
می توان انتظار داشت که نسبت کالاهای صادراتی به کالاهای وارداتی در ده ماهه ۱۴۰۴ به سطح ۱.۱۲۱ خواهد رسید که نسبت به وضعیت محاسباتی (۱.۱۳۴) افت چندانی را نشان نمی دهد و بر اساس نرخ تورم ۳۰ درصد انتظار می رود نرخ حقیقی دلار در انتهای سال آتی به ۱۲۵ هزار تومان برسد. البته می توان کاهش شاخص رابطه مبادله را نیز حدود ۳ درصد درنظر گرفت۸۸*۱.۰۳*۱.۳=۱۱۴
در ۷ ماهه گذشته صادرات نفتی ایران نسبت به سال گذشته کاهش داشته است به نحوی که از ۱۶.۴ میلیارد دلار به ۱۳ میلیارد دلار رسیده است. هرچند به لطف افزایش صادرات نفتی در بهار ۱۴۰۳ نسبت به سال گذشته سطح صادرات نفتی در ده ماهه امسال نسبت به سال گذشته تقریبا ثابت مانده است.
این وضعیت نشان می دهد که کاهش شدید صادرات نفتی (نصف شدن آن) با شروع دوره ترامپ تاثیر خود را در نرخ ارز از قبل نشان داده است. اما بهبود بسیار مثبت تراز تجاری کشور باعث شده است که حتی با نصف شدن صادرات نفتی در سال آینده نرخ حقیقی دلار تنها بر اساس نرخ تورم تغییر کند.
بنظر می رسد بهترین راهکار برای مهار نرخ ارز نه دستکاری قیمت در بازار رسمی ارز توافقی، بلکه بهبود وضعیت تراز تجاری و کنترل نرخ تورم است
@Businessgovernance
@Businessgovernance
۱۰:۵۳
@Businessgovernance
۲۱:۴۶
حکمرانی تجاری
پیش بینی قیمت ارز در پایان سال ۱۴۰۳
نرخ حقیقی ارز بر مبنای رابطه مبادله و بر اساس سال پایه ۱۳۸۱ تا ابتدای بهمن ماه بر روی نرخ ۸۸ هزار تومان خواهد بود
براساس فرمول رابطه مبادله میتوان نرخ حقیقی ارز را به دست آورد. نرخ حقیقی ارز با شاخص تورم و رابطه مبادله نسبت مستقیم و با نسبت کالاهای صادراتی به کالاهای وارداتی نسبت عکس دارد.
به دلیل تک نرخی بودن نرخ ارز و دلایل دیگر (که در این مجال نیست) سال پایه نرخ ارز را سال ۱۳۸۱ قرار می دهیم
نرخ حقیقی ارز در ابتدای تیرماه ۱۴۰۳ بر مبنای محاسبه بر اساس رابطه مبادله بیان شده ۶۸ هزار تومان به دست می آید.
نرخ تورم بر مبنای بانک جهانی ۳۰ درصد است که در ۷ ماهه (از ابتدای تیر تا ابتدای بهمن) برابر ۱۷.۵ درصد است
رابطه مبادله (شاخص دلاری قیمت کالاهای صادراتی به کالاهای وارداتی) بر مبنای اعلام مرکز آمار (به دلیل دردسترس نبودن داده بانک جهانی) در پایان تابستان ۱۴۰۳ برابر 0.799 که نسبت به تابستان سال گذشته (0.834) حدود ۴ درصد افت داشته است. این در حالی است که این شاخص در بهار امسال برابر ۰.۸۳۸ بوده است که نسبت به بهار ۱۴۰۲ (۰.۸۵۲) تنها ۱.۵ درصد افت داشته است. پس می توان پیش بینی نمود که این شاخص در پاییز امسال نسبت به پاییز سال گذشته حدود ۲.۵ درصد کاهش داشته باشد
نسبت کالاهای صادراتی به کالاهای وارداتی بر اساس اعلام گمرک در ۷ ماهه (ابتدای تیر تا ابتدای بهمن) برابر است با ۱.۱۳۴ که نسبت به مدت مشابه سال گذشته (۱.۲۲۵) حدود ۷.۵ درصد کاهش داشته است که شاهد افت این شاخص هستیم.
با یک ضرب ساده می توان به دست آورد ۶۸*۱.۱۷۵*۱.۰۳*۱.۰۷۵=۸۸
البته برای محاسبه دقیق تر باید منتظر اعلام شاخص قیمت کالاهای صادراتی و وارداتی در پاییز و زمستان امسال ماند
بنظر می رسد قیمت فعلی ارز، ۸۴ هزار تومان نزدیک به محاسبات بالاست و البته حدود ۵ درصد از نرخ حقیقی ارز کمتر است. پس نمی توان نرخ ارز فعلی را مبتنی بر انتظارات تورمی ناشی از ریاست جمهوری ترامپ دانست. این در حالی است که احتمال اعمال سیاست حداکثر فشار و کاهش فروش ۳۶ میلیارد دلاری سالیانه نفت ایران در بازار جهانی بسیار زیاد است. @Businessgovernance
@Businessgovernance
۱۹:۱۰
عملیات فریب آمریکا در مذاکرات پیش رو، از بین بردن فناوری هسته ای ایران خواسته اصلی آمریکا
پس از آن که در مذاکرات بین ایران و آمریکا پیشرفت خوبی حاصل شد، دلار با ریزش شدید تا مرز قیمت حقیقی یعنی تا قیمت ۸۶ هزار تومان سقوط کرد. اما داستان مذاکرات واقعا چیست و دو طرف به دنبال چه اهدافی هستند؟
افشای اسناد هسته ای خارج شده از ایران به گفته منابع اسرائیلی نشان میدهد ایران با فعالیت بر روی پروژه آماد توسط شهید فخری زاده و شهریاری و دیگران به دنبال دستیابی به فناوری بمب اتم بوده است تا در صورت حمله نظامی به ایران توسط آمریکا یا اسرائیل به طور خودکار و در مدت زمان کوتاهی، در تاسیسات زیرزمینی و غیرقابل نفوذ فردو، صاحب بمب اتم شود و امنیت و بازدارندگی خود را در برابر قدرت های اتمی بالا ببرد
افشای این اطلاعات سری از سوی منابع اسرائیلی در دوره نتانیاهو در سال های گذشته نشان می دهد که نتانیاهو اطمینان دارد (یا میخواهد به جامعه جهانی و به خصوص مقامات آمریکایی این را بقبولاند) که ایران به دنبال بمب اتم است.
ترامپ نیز هدف از مذاکرات و خط قرمز خود در مواجهه با ایران را عدم دستیابی ایران به بمب اتم اعلام کرده است. ویتکاف نیز مطابق با این دستورالعمل شرط آمریکا را عدم غنی سازی بالاتر از ۳.۶۷ درصد دانسته است تا ایران از غنی سازی با غنای بالا برای رسیدن به بمب اتم محروم شود.
این در حالی است که بنابر گزارش آژانس هسته ای ذخایر استراتژیک مواد غنی شده در ایران برای ساخت ۸ بمب کافی است و ایران از آستانه دستیابی به بمب اتم فراتر رفته است.
بنابراین، هدف آمریکا از مذاکرات پیش رو به نحوی است که با از دست دادن ذخایر استراتژیک هسته ای، زمان رسیدن ایران به بمب اتم (درصورت حمله به تاسیسات هسته ای) را تا حد ممکن به تاخیر بیندازد. ایران برای انعطاف و نشان دادن حسن نظر عملی خود و همانطور که در برجام پذیرفته بود، ممکن است غنی سازی خود را تا ۳.۶۷ درصد محدود کند ولی سوال و خواسته اصلی ایران به میزان ذخیره مواد غنی شده هسته ای است که در این موضوع پیشنهاد آمریکا رقیق سازی آن یا خروج کامل آن به کشور ثالث (روسیه) است
در نتیجه، علی رغم پیشرفت خوب مذاکرات در دور اول، اما جزئیات توافق هنوز نشان می دهد احتمال رسیدن به توافق بین طرفین محدود است، حتی اگر مذاکرات به موارد دیگر و خط قرمز ایران یعنی برد و توانایی موشکی ایران نیز کشیده نشود
تحلیل بنده این است که مذاکرات فعلی یک دام و فریب پیش روی ایران است تا در صورت خروج مواد هسته ای یا رقیق سازی آن، به نحوی که زمان رسیدن به بمب اتم تا چند سال طولانی شود شرایط برای ضربه دوم و نهایی به ایران یعنی حمله نظامی به تاسیسات هسته ای و خرابکاری گسترده در آن و در نتیجه از بین بردن کل فناوری هسته ای فراهم می شود
تذکر به لزوم آمادگی حداکثری به فرماندهان نظامی در اولین واکنش رهبر انقلاب پس از دیدارهای اولیه مذاکرات نشان از آن دارد که ایران به این عملیات فریب آشناست. چنانچه قبل از شهادت سید حسن نصرالله نیز توافقات اولیه بین حزب الله و اسرائیل و دستیابی به آتش بس با واسطه طرف آمریکایی انجام شده بود و حزب الله نیز در حال بازگشت به حالت عادی بود و از تشدید اقدامات نظامی خود پرهیز میکرد که به یکباره اسرائیل با هجوم های پیاپی فرماندهان اصلی حزب الله را با نفوذ و دسترسی اطلاعاتی و توانایی هوایی بالا به شهادت رسانید و ورق مذاکراتی را به یک جنگ تمام عیار تبدیل کرد
از سوی دیگر، نمی توان شکاف بین مقامات اسرائیلی و آمریکا ( به خصوص در دوره کنونی) را پذیرفت، بلکه بین آمریکا و اسرائیل یک تقسیم کار وجود دارد که ابتدا آمریکا بتواند با توافق هسته ای ذخایر استراتژیک را از دست ایران خارج کند و در گام بعدی، اسرائیل بتواند با عملیات خرابکاری و حمله هوایی تاسیسات هسته ای را از بین ببرد و سپس آمریکا در صورت اقدام تلافی جویانه ایران وارد عمل شده و از امنیت اسرائیل در برابر موشک های ایرانی محافظت کند.
آمریکا حتی ممکن است در ظاهر دیپلماتیک و جامعه جهانی از اقدامات نظامی اسرائیل نیز اعلام انزجار کند ولی در اتاق فکر و پشت صحنه عملیات اسرائیل نقش جدی دارد. ایران در حالی که با آمریکا به توافق رسیده باشد و اسرائیل به ایران حمله کند در آسیب رساندن به منافع آمریکا در منطقه نیز دچار تنگنا می شود و نمی تواند پاسخ مناسبی به اقدامات نظامی دهد
@Businessgovernance
@Businessgovernance
۱۲:۵۲