بله | کانال •📚• کــآفه بوک •📚•
عکس پروفایل •📚• کــآفه بوک •📚•

•📚• کــآفه بوک •📚•

۴۵۳عضو
˼گاهی وقتا آدمایی کههزاران کیلومتر ازت فاصله دارن،نسبت به اونایی که دقیقا کنارتنمی‌تونن بهت احساس بهتری بدن :)undefinedundefined+ مثل تو رفیق :)undefined
تقدیم بهترین رفقاتون کنیدundefined


#AM
undefined<img style=" />undefined (----(کــآفه بــوک)----) undefined

۱۶:۴۶

چوب و هیزمدر برابر طلا هیچ ارزشی ندارد.اما هنگام غرق شدننجاتِ جان ما به همان تکه چوب بی‌ارزش وابسته استو آنجا حاضریم طلاهایمان را به دریا بریزیماما آن تکه چوب را دو دستی می‌چسبیم و به طلاهایمان توجهی هم نمی‌کنیم.
هیچ‌وقت دوستان خود را از دست ندهید، حتی اگر مانند تکه چوبی باشند...
سخن بزرگان


#AM
undefined<img style=" />undefined (----(کــآفه بــوک)----) undefined

۲۱:۳۵

انــســان ها
به ميزان "حقارتشان" "توهين" ميكنند.
به ميزان "فرهنگشان" "عشق ميورزند".
و به ميزان "كمبودهايشان" "آزارت ميدهند".
هرچه "حقيرتر" باشند، بيشتر "توهين ميكنند" تا حقارتشان را جبران كنند.
هر چه "فرهنگشان غني تر باشد"، بيشتر به ديگران "عشق ميدهند".
وهرچه "هويّتشان عميق تر باشد"، "محترمانه تر رفتار ميكنند".
به اندازه "دركشان" ميفهمند،و به اندازه "شعورشان" به "باورها و حرف هايشان عمل ميكنند.


#AM
undefined<img style=" />undefined (----(کــآفه بــوک)----) undefined

۲۱:۳۵

" قیمت کاسه "عتیقه‌فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد. دید کاسه‌ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه‌ای افتاده و گربه در آن آب می‌خورد. دید اگر قیمت کاسه را بپرسد رعیت ملتفت مطلب می‌شود و قیمت گرانی بر آن می‌نهد. لذا گفت: عموجان چه گربه قشنگی داری آیا حاضری آن را به من بفروشی؟ رعیت گفت: چند می‌خری؟عتیقه‌فروش گفت: یک درهم.رعیت گربه را گرفت و به دست عتیقه‌فروش داد و گفت: خیرش را ببینی.عتیقه‌فروش پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت: عموجان، این گربه ممکن است در راه تشنه‌اش شود. بهتر است کاسه آب را هم به من بفروشی.رعیت گفت: قربان من به این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته‌ام. کاسه فروشی نیست.


#AM
undefined<img style=" />undefined (----(کــآفه بــوک)----) undefined

۲۱:۳۵

undefined دعای مادر

پزشک و جراح مشهور (د.ایشان) روزی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت و تکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار میشد ، باعجله به فرودگاه رفت .بعد از پرواز ناگهان اعلان کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه ، که باعث از کارافتادن یکی از موتورهای هواپیما شده ، مجبوریم فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم .جعبه چوبی راز باکس با جمجمه هایی از سنگ معدنی اصل دکتر بلافاصله به دفتر استعلامات فرودگاه رفت و خطاب به آنها گفت : من یک پزشک متخصص جهانی هستم و هر دقیقه برای من برابر با جان خیلی انسانها هاست و شما میخواهید من 16ساعت تو این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم ؟یکی از کارکنان گفت : جناب دکتر ، اگر خیلی عجله دارید میتونید یک ماشین کرایه کنید ، تا مقصد شما سه ساعت بیشتر نمانده است ، دکتر ایشان با کمی درنگ پذیرفت و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد که ناگهان در وسط راه اوضاع هوا نامساعد شد و بارندگی شدیدی شروع شد بطوری که ادامه دادن برایش مقدور نبود .ساعتی رفت تا اینکه احساس کرد دیگه راه راگم کرده خسته و کوفته و درمانده و با نا امیدی به راهش ادامه داد که ناگهان کلبه ای کوچک توجه او را به خود جلب کرد .کنار اون کلبه توقف کرد و در را زد ، صدای پیرزنی راشنید : بفرما داخل هرکه هستی ، در باز است …دکتر داخل شد و از پیرزن که زمین گیر بود خواست که اجازه دهد از تلفنش استفاده کند .پیرزن خنده ای کرد و گفت : کدام تلفن فرزندم ؟ اینجا نه برقی هست و نه تلفنی ، ولی بفرما و استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تاخستگی بدر کنی و کمی غذا هم هست بخور تا جون بگیری .دکتر از پیرزن تشکرکرد و مشغول خوردن شد ، درحالی که پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود .که ناگهان متوجه طفل کوچکی شد که بی حرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود ، که هرازگاهی بین نمازهایش او را تکان میداد .پیرزن مدتی طولانی به نماز و دعا مشغول بود، که دکتر به او گفت :بخدا من شرمنده این لطف و کرم و اخلاق نیکوی شما شدم ، امیدوارم که دعاهایت مستجاب شود.پیرزن گفت : و اما شما ، رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش شما را کرده است .ولی دعاهایم همه قبول شده است بجز یک دعادکتر ایشان گفت : چه دعایی ؟پیرزن گفت : این طفل معصومی که جلو چشم شماست نوه من است که نه پدر دارد و نه مادر ، به یک بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا از علاج آن عاجز هستند .به من گفته اند که یک پزشک جراح بزرگی بنام دکتر ایشان هست که او قادر به علاجش هست ، ولی او خیلی از مادور هست و دسترسی به او مشکل است و من هم نمیتوانم این بچه را پیش او ببرم .میترسم این طفل بیچاره و مسکین خوار و گرفتار شود پس از الله خواسته ام که کارم را آسان کند .دکترایشان در حالی که گریه میکرد گفت :به والله که دعای تو ، هواپیماها را ازکار انداخت و باعث زدن صاعقه ها شد و آسمان را به باریدن وا داشت . تا اینکه من دکتر را بسوی تو بکشاند و من بخدا هرگز باور نداشتم که الله عزوجل با یک دعایی این چنین اسباب را برای بندگان مومنش مهیا میکند. و بسوی آنها روانه میکند.وقتی که دستها از همه اسباب کوتاه میشود ، فقط پناه بردن به آفریدگار زمین و آسمان بجا می ماند .undefined(پیامبر اکرم (ص)می فرمایند:دعای مادر از موانع اجابت دعا می گذرد.)

‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌*
#AMundefined<img style=" />undefined (----(کــآفه بــوک)----) undefined️*

۲۱:۳۶

undefinedundefined
#پندانه
undefined تو کز محنت دیگران بی غمی ...
undefinedمیرزا در مکتب‌خانه ﺍﺳﻢ شاگرد ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﻛﺮﺩ،شاگرد برخاست.
undefinedمیرزا ﮔﻔﺖ: ﺷﻌﺮ بنی ﺁﺩﻡ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ،
undefinedشاگرد ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ:بنی ﺁﺩﻡ ﺍﻋﻀﺎی یک پیکرند/ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺯ یک ﮔﻮﻫﺮﻧﺪ ﭼﻮ ﻋﻀﻮی ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺁﻭﺭﺩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ/ﺩﮔﺮ ﻋﻀﻮﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﻤﺎﻧﺪ ﻗﺮﺍﺭ
undefinedﺑﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻛﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﻣﺘﻮﻗﻒ ﺷﺪ،میرزا ﮔﻔﺖ: ﺑﻘﻴﻪ‌اﺵ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻥ!
undefinedشاگرد ﮔﻔﺖ: ﻳﺎﺩﻡ نمی‌ﺁﻳﺪ،
undefinedمیرزا ﮔﻔﺖ: یعنی چی؟ ﺍﻳﻦ ﺷﻌﺮ ﺳﺎﺩﻩ ﺭﺍ ﻫﻢ نتوانستی ﺣﻔﻆ کنی؟!
undefinedشاگرد ﮔﻔﺖ:ﺁخه ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﺮﻳﺾ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ، ﭘﺪﺭﻡ ﺳﺨﺖ ﻛﺎﺭ می‌کند ﺍﻣﺎ هزینه طبیب ﺑﺎﻻﺳﺖ، ﻣﻦ ﺑﺎﻳﺪ ﻛﺎﺭﻫﺎی ﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺪﻫﻢ ﻭ ﻫﻮﺍی ﺧﻮﺍﻫﺮ و ﺑﺮﺍﺩﺭﻫﺎﻳﻢ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ، ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ.
undefinedمیرزا ﮔﻔﺖ: ﺑﺒﺨﺸﻴﺪ، ﻫﻤﻴﻦ؟! ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺭی ﻛﻪ ﺩﺍﺭی ﺑﺎﻳﺪ ﺷﻌﺮ ﺭﻭ ﺣﻔﻆ می‌کردی، ﻣﺸﻜﻼﺕ ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﺮﺑﻮﻁ ﻧﻤﻴﺸﻪ!
undefinedﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﻪ شاگرد ﮔﻔﺖ:ﺗﻮ ﻛﺰ ﻣﺤﻨﺖ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ بی غمی/ﻧﺸﺎﻳﺪ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺖ ﻧﻬﻨﺪ ﺁﺩمی ...

#AM
undefined<img style=" />undefined (----(کــآفه بــوک)----) undefined
‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌

۲۱:۳۶

undefinedundefined
undefined تلنگر
undefinedمي گويند که پسري در خانه ، خيلي شلوغ کاري کرده بود .او ، همه ي اوضاع را به هم ريخته بود.وقتي پدر وارد شد، مادر شکايت او را به پدرش کرد.پدر ، که خستگي و ناراحتي بيرون را هم داشت، شلاق را برداشت.پسر ديد امروز اوضاع خيلي خراب است، و همه ي درها هم بسته است.وقتي پدر شلاق را بالا برد ؛پسر ديد کجا فرار کند؟راه فراري ندارد!...
خودش را به سينه ي پدر چسباند.شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد.
undefinedشما هم هر وقت ديديد اوضاع خراب است،به سوي خدا فرار کنيد.«وَ فِرُّوا إلي الله مِن الله»هر کجا متوحش شديد راه فرار به سوي خداست.
undefinedحاج محمد اسماعيل دولابي



#AM
undefined<img style=" />undefined (----(کــآفه بــوک)----) undefined

۲۰:۰۸

پای_درس_دل undefined
تا می‌توانید #گــــناه نڪنید اگراحـیاناً گناهی مـــرتڪب شــدیدســعی ڪنید گــناهی ڪه در آن#حــق‌النــاس است نباشد.
اگر گناهی مرتڪب شـدید که درآن حـق الناس است سعی ڪنیددر همین دنیا آن را تسویه ڪنید.
undefined #آیت‌الله‌بهـجت(ره


#AM
undefined<img style=" />undefined (----(کــآفه بــوک)----) undefined

۲۰:۰۸

آخرین‌باری‌که‌امام‌زمان‌(عج)رو‌یاد‌کردی کی‌بوده یک‌ثانیه‌پیش‌ یک‌دقیقه‌پیش یک‌ساعت‌پیش یک‌روز‌پیش یک‌هفته‌پیش بیاید‌الان‌یادش‌کنیم . اللهم‌عجل‌الولیک‌الفرجundefined
هر‌وقت‌که‌تونستی‌یه‌صلواتی‌برای امام‌زمان(عج)بفرست .

#AM
undefined<img style=" />undefined (----(کــآفه بــوک)----) undefined

۲۰:۰۹

سخن_بزرگان | #منتظرانه

undefinedاز #علامه‌حسن‌زاده‌آملی پرسیدند:آدرس‌امام‌زمان‌ڪجاست؟ڪجا‌مۍشودحضرت‌راپیداڪرد؟undefinedایشان‌فرمودند:آدرس‌حضرت‌در‌قرآن‌ڪریم‌آیه‌ۍآخر‌سوره"قمر"استــ‌ڪه‌مۍفرماید:فۍمقعدصدق‌عندملیڪ‌مقتدر]
هرجاڪه‌" صدق‌و‌درستی"باشد،
هرجا‌ڪه‌ دغل‌ڪارۍوفریب‌ڪارۍ نباشد،
هرجاڪه‌" یادوذڪرپروردگارمتعال"باشد،
امام‌زمان‌آنجا‌تشریف‌دارند♡
*

#AM
undefined<img style=" />undefined [(----(کــآفه بــوک)----)
undefined️*

۲۰:۰۹

تـــݪـنگـــر

undefined️ برای اهل ایمان، گناهان کبیره و فحشا، خط قرمز محسوب می‌شود.
undefined که هیچوقت به خود اجازه نمی دهند حتی دور و بر این محدوده قرمز، پایشان نزدیک شود.
undefinedundefinedundefinedundefined
undefined آیه 37 سوره شوری undefined
undefined يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ
undefined ترجمه:و كسانى كه از گناهان كبيره و زشتى‌ها پرهيز مى‌كنند.

#AM
undefined<img style=" />undefined (----(کــآفه بــوک)----) undefined

۲۰:۰۹

از شب جمعه تا مغرب جمعه هر ثانیه در آن گنجینه هایی از حسنات نهفته است هرکس میخواهد : سینه اش گشاده ...و گناهانش بخشیده ...و مشکلاتش از بین برود ...و غمهایش تمام شود ...پس؛بر نبی "صلی الله علیه و سلم" بسیار صلوات بفرستد.
اللهم صَلِّ و سَلم عَلَی نبیّنا مُحَمَّد

#AM
undefined<img style=" />undefined (----(کــآفه بــوک)----) undefined

۲۰:۱۰

رفقا‌یادتون‌نره

امشب اولین دعا و مهمترین
دعاتون ظهور آقا باشهundefined
#التماس‌دعا🌱

۱۵:۴۵

از این به بعد هر روز رمان میزاریمundefined
یه رمان جذاب و قشنگundefinedundefined

۹:۴۵

پارت اولundefinedundefined

۱۰:۵۳

🦋🌸🦋🌸🦋 🌸🦋🌸🦋 🦋🌸🦋 🌸🦋 🦋


پارت یکundefined
دلبر استادundefined

۱۰:۵۴

•📚• کــآفه بوک •📚•
🦋🌸🦋🌸🦋 🌸🦋🌸🦋 🦋🌸🦋 🌸🦋 🦋 پارت یکundefined دلبر استادundefined
لایکش کم نیست؟undefinedundefined

۱۵:۱۸

🦋🌸🦋🌸🦋 🌸🦋🌸🦋 🦋🌸🦋 🌸🦋 🦋


پارت دوundefined
دلبر استادundefined
کـ‌افـ‌ه بـ‌وکـundefined

۱۲:۲۵

🦋🌸🦋🌸🦋 🌸🦋🌸🦋 🦋🌸🦋 🌸🦋 🦋


پارت سهundefined
دلبر استادundefined
کـ‌افـ‌ه بـ‌وکـundefined

۱۲:۲۸

🦋🌸🦋🌸🦋 🌸🦋🌸🦋 🦋🌸🦋 🌸🦋 🦋


پارت چهارundefined
دلبر استادundefined
کـ‌افـ‌ه بـ‌وکـundefined

۱۲:۳۳