۱۶:۱۱
۱۶:۱۱
درس هفتم #فارسی
70 نمونه کلماتی که با خود شروع می شوند خود + کلمه با معنی
کلماتی که با خود شروع می شوند کلماتی که با #خود شروع می شونداین کلمات به مفاهیمی چون خودشناسی ، خودباوری، و خودآگاهی پرداخته و برای یادگیری و استفاده در متون بسیار مفید هستند.
🟣خودآگاهی: شناخت کامل از احساسات ، افکار و رفتارهای خود.
خوداندیشی: فکر کردن به مسائل مربوط به خود یا درون نگری.
🟢خودبزرگبینی: دیدگاه اغراق آمیز درباره اهمیت یا توانایی های خود.
خودپنداری: تصویری که فرد از خود در ذهن دارد.
خودپسندی: علاقه زیاد به خود و اعمال خود.
خودجوش: اتفاق یا کاری که به صورت طبیعی و بدون برنامه ریزی قبلی انجام می شود.
خودخواهی: تمایل به اولویت دادن به نیازهای خود بر دیگران.
خودداری: کنترل خود در برابر تمایلات یا احساسات.
خودکفایی: توانایی تأمین نیازها بدون کمک گرفتن از دیگران.
خودمختاری: استقلال و تصمیم گیری بدون وابستگی به دیگران.
خودگذشتگی: فداکاری برای دیگران یا یک هدف بزرگتر.
🫧خودآزمایی: بررسی و ارزیابی توانایی ها یا عملکرد خود.
خودانتقادی: ارزیابی و نقد رفتار یا عملکرد خود.
🪩خودارزشمندی: احساسی از ارزش و احترام به خود.
خودباوری: اعتماد به توانایی ها و قابلیت های خود.
خودسر: کسی که بدون توجه به نظرات دیگران تصمیم گیری می کند.
خودرأی: فردی که تنها به نظر و تصمیم خود اهمیت می دهد.
خودنما: کسی که تلاش می کند دیگران را تحت تأثیر قرار دهد.
خودمحور: کسی که همه چیز را بر اساس نیازها و خواسته های خود میبیند.
خودشیفته: کسی که عشق افراطی به خود دارد.
خودآموخته: کسی که بدون معلم و بهصورت خودجوش مهارتی را یاد می گیرد.
خودبسنده: کسی که به خود متکی است و به دیگران نیاز ندارد.
خودآرایی: تلاش برای زیبا و جذاب نشان دادن ظاهر خود.
خودافشایی: آشکار کردن اطلاعات یا احساسات شخصی به دیگران.
خودآزاری: تمایل به آسیب رساندن به خود.
خودفریبی: باور به چیزی که واقعیت ندارد و تنها برای دل خوشی خود است.
خودحفظی: تلاش برای حفظ خود در برابر خطرات.
خوداشتغالی: کار کردن برای خود بهجای کار برای یک کارفرما.
خودساخته: کسی که موفقیت هایش را با تلاش و پشتکار خود به دست آورده است.
خودسرزنشگری: سرزنش کردن خود به خاطر اشتباهات یا شکست ها.
خودشناسی: فرایند شناخت دقیق تر خصوصیات ، اهداف و ضعف های خود.
🤍خوددوستی: علاقه و محبت به خود.
خودخواهانه: کاری که تنها به نفع خود انجام میشود.
خودانگیخته: کسی که به طور طبیعی و بدون فشار بیرونی کاری را انجام می دهد.
خودفروشی: فروش یا ارائه چیزی به بهای پایین تر از ارزش واقعی آن.
خودبرتربینی: احساس برتری نسبت به دیگران.
خودبیانگری: توانایی بیان آزادانه احساسات و افکار خود.
خودکنترلی: توانایی مدیریت احساسات و رفتارهای خود.
خودانتخابی: انتخاب یا تصمیم گیری بدون تأثیر دیگران.
خوداشتغالی: راه اندازی و مدیریت کسب و کار شخصی.
خودپیروی: زندگی بر اساس ارزش ها و اصول شخصی.
خودانگاره: تصویر ذهنی که فرد از خود دارد.
خودشکوفایی: تحقق کامل استعداد ها و پتانسیل های خود.
خودآموختگی: یادگیری مهارتی به صورت مستقل.
خودبخودی: رخداد یا رفتار طبیعی و بدون برنامهریزی.
🟧خودمهارگری: توانایی مهار احساسات و رفتارهای ناپسند.
خودنمایی: تلاش برای جلب توجه دیگران.
خودنظارتی: نظارت و ارزیابی رفتارهای خود.
خودارزشیابی: ارزیابی توانایی ها و عملکرد خود.
خودمحافظتی: محافظت از خود در برابر آسیب ها.
🪙خودتحقیری: کوچک شمردن خود در برابر دیگران.
خودافزایی: تلاش برای رشد و پیشرفت شخصی.
خودافزودگی: بهبود یا افزودن به توانایی های خود.
خودخواهانهگری: رفتارهایی که صرفاً به نفع خود انجام می شوند.
خودساختگی: رشد و پیشرفت با تلاش شخصی.
خودیاری: کمک به خود برای حل مشکلات بدون نیاز به دیگران.
خودنگهداری: مراقبت از خود برای جلوگیری از آسیب.
خودگرایی: تمرکز بیش از حد بر نیازها و خواسته های شخصی.
خودتربیتی: پرورش عادات مثبت در خود.
️خوداندازهگیری: ارزیابی پیشرفت ها و اهداف شخصی.
خودسنجی: محک زدن توانایی ها و مهارت های خود.
خودشناختی: درک عمیق از احساسات و نیازهای درونی.
خودیادگیری: یادگیری موضوعات جدید به صورت مستقل.
خودکارآمدی: باور به توانایی خود برای انجام موفقیت آمیز کارها.
خودکامه: کسی که بدون توجه به دیگران تصمیم می گیرد.
خودسپاری: اعتماد به توانایی خود برای رسیدن به اهداف.
خودجلوهگری: نمایش ویژگی های خاص خود برای جلب توجه.
خوداندیشگری: تمرکز بر افکار و احساسات درونی.
خودروانی: کنترل رفتار و احساسات بهصورت مستقل.
خودآفرینی: خلق تغییرات مثبت در زندگی بهوسیله تلاش خود.
70 نمونه کلماتی که با خود شروع می شوند خود + کلمه با معنی
کلماتی که با خود شروع می شوند کلماتی که با #خود شروع می شونداین کلمات به مفاهیمی چون خودشناسی ، خودباوری، و خودآگاهی پرداخته و برای یادگیری و استفاده در متون بسیار مفید هستند.
🟣خودآگاهی: شناخت کامل از احساسات ، افکار و رفتارهای خود.
خوداندیشی: فکر کردن به مسائل مربوط به خود یا درون نگری.
🟢خودبزرگبینی: دیدگاه اغراق آمیز درباره اهمیت یا توانایی های خود.
خودپنداری: تصویری که فرد از خود در ذهن دارد.
خودپسندی: علاقه زیاد به خود و اعمال خود.
خودجوش: اتفاق یا کاری که به صورت طبیعی و بدون برنامه ریزی قبلی انجام می شود.
خودخواهی: تمایل به اولویت دادن به نیازهای خود بر دیگران.
خودداری: کنترل خود در برابر تمایلات یا احساسات.
خودکفایی: توانایی تأمین نیازها بدون کمک گرفتن از دیگران.
خودمختاری: استقلال و تصمیم گیری بدون وابستگی به دیگران.
خودگذشتگی: فداکاری برای دیگران یا یک هدف بزرگتر.
🫧خودآزمایی: بررسی و ارزیابی توانایی ها یا عملکرد خود.
خودانتقادی: ارزیابی و نقد رفتار یا عملکرد خود.
🪩خودارزشمندی: احساسی از ارزش و احترام به خود.
خودباوری: اعتماد به توانایی ها و قابلیت های خود.
خودسر: کسی که بدون توجه به نظرات دیگران تصمیم گیری می کند.
خودرأی: فردی که تنها به نظر و تصمیم خود اهمیت می دهد.
خودنما: کسی که تلاش می کند دیگران را تحت تأثیر قرار دهد.
خودمحور: کسی که همه چیز را بر اساس نیازها و خواسته های خود میبیند.
خودشیفته: کسی که عشق افراطی به خود دارد.
خودآموخته: کسی که بدون معلم و بهصورت خودجوش مهارتی را یاد می گیرد.
خودبسنده: کسی که به خود متکی است و به دیگران نیاز ندارد.
خودآرایی: تلاش برای زیبا و جذاب نشان دادن ظاهر خود.
خودافشایی: آشکار کردن اطلاعات یا احساسات شخصی به دیگران.
خودآزاری: تمایل به آسیب رساندن به خود.
خودفریبی: باور به چیزی که واقعیت ندارد و تنها برای دل خوشی خود است.
خودحفظی: تلاش برای حفظ خود در برابر خطرات.
خوداشتغالی: کار کردن برای خود بهجای کار برای یک کارفرما.
خودساخته: کسی که موفقیت هایش را با تلاش و پشتکار خود به دست آورده است.
خودسرزنشگری: سرزنش کردن خود به خاطر اشتباهات یا شکست ها.
خودشناسی: فرایند شناخت دقیق تر خصوصیات ، اهداف و ضعف های خود.
🤍خوددوستی: علاقه و محبت به خود.
خودخواهانه: کاری که تنها به نفع خود انجام میشود.
خودانگیخته: کسی که به طور طبیعی و بدون فشار بیرونی کاری را انجام می دهد.
خودفروشی: فروش یا ارائه چیزی به بهای پایین تر از ارزش واقعی آن.
خودبرتربینی: احساس برتری نسبت به دیگران.
خودبیانگری: توانایی بیان آزادانه احساسات و افکار خود.
خودکنترلی: توانایی مدیریت احساسات و رفتارهای خود.
خودانتخابی: انتخاب یا تصمیم گیری بدون تأثیر دیگران.
خوداشتغالی: راه اندازی و مدیریت کسب و کار شخصی.
خودپیروی: زندگی بر اساس ارزش ها و اصول شخصی.
خودانگاره: تصویر ذهنی که فرد از خود دارد.
خودشکوفایی: تحقق کامل استعداد ها و پتانسیل های خود.
خودآموختگی: یادگیری مهارتی به صورت مستقل.
خودبخودی: رخداد یا رفتار طبیعی و بدون برنامهریزی.
🟧خودمهارگری: توانایی مهار احساسات و رفتارهای ناپسند.
خودنمایی: تلاش برای جلب توجه دیگران.
خودنظارتی: نظارت و ارزیابی رفتارهای خود.
خودارزشیابی: ارزیابی توانایی ها و عملکرد خود.
خودمحافظتی: محافظت از خود در برابر آسیب ها.
🪙خودتحقیری: کوچک شمردن خود در برابر دیگران.
خودافزایی: تلاش برای رشد و پیشرفت شخصی.
خودافزودگی: بهبود یا افزودن به توانایی های خود.
خودخواهانهگری: رفتارهایی که صرفاً به نفع خود انجام می شوند.
خودساختگی: رشد و پیشرفت با تلاش شخصی.
خودیاری: کمک به خود برای حل مشکلات بدون نیاز به دیگران.
خودنگهداری: مراقبت از خود برای جلوگیری از آسیب.
خودگرایی: تمرکز بیش از حد بر نیازها و خواسته های شخصی.
خودتربیتی: پرورش عادات مثبت در خود.
️خوداندازهگیری: ارزیابی پیشرفت ها و اهداف شخصی.
خودسنجی: محک زدن توانایی ها و مهارت های خود.
خودشناختی: درک عمیق از احساسات و نیازهای درونی.
خودیادگیری: یادگیری موضوعات جدید به صورت مستقل.
خودکارآمدی: باور به توانایی خود برای انجام موفقیت آمیز کارها.
خودکامه: کسی که بدون توجه به دیگران تصمیم می گیرد.
خودسپاری: اعتماد به توانایی خود برای رسیدن به اهداف.
خودجلوهگری: نمایش ویژگی های خاص خود برای جلب توجه.
خوداندیشگری: تمرکز بر افکار و احساسات درونی.
خودروانی: کنترل رفتار و احساسات بهصورت مستقل.
خودآفرینی: خلق تغییرات مثبت در زندگی بهوسیله تلاش خود.
۶:۵۴
۱۴:۲۰
۱۴:۲۳
داستان ضرب المثلمثل کوه به کوه نمیرسه ، ولی آدم به آدم می رسه!
در دامنه دو کوه بلند، دو آبادی بود، «بالا کوه» و «پایین کوه». از میانه آن دو کوه چشمه ای روان بود که به هر دو آبادی می رفت و زمین های آن ها را سیراب می کرد. این ماجرا ادامه داشت تا اینکه ارباب ده «بالا کوه» تصمیم می گیرد، برای به دست آوردن زمین های ده پایین و البته سلطه به مردم آن، راه چشمه را به پایین کوه ببندد.
با این اتفاق زمین های ده پایین کم کم خشک شدند و مردم به نشانه اعتراض همراه با کدخدا به ده «بالا کوه» رفتند؛ اما ارباب آن ده در جواب این اعتراض ها گفت یا رعیت او شوند یا تا ابد بی آب خواهند ماند و گفت: بالاکوه مثل ارباب است و پایین کوه مثل رعیت. این دو کوه هرگز به هم نمی رسند. من ارباب هستم و شما رعیت! مردم ده پایین از این پیشنهاد و این حرف ناراحت شدند، چند روزی گذشت تا اینکه تصمیمی گرفتند. به پیشنهاد کدخدای ده، بیل و کلنگ را برداشتند و زمین را کندند و قنات حفر کردند. با این کار آب چشمه دوباره به زمین های آن ها راه پیدا کرد و کم کم چشمه بالا کوه خشک شد. خبر به ارباب بالاکوه رسید. چاره ای جز تسلیم ندید. به ده پایین رفت و گفت: شما با این کار چشمه ما را خشک کردید. اگر می توانید سر یکی از قنات ها را به طرف ده ما برگرداند. کدخدای ده پایین گفت: اولاً؛ آب از پایین به بالا نمی رود، بعد هم یادت هست که گفتی: کوه به کوه نمی رسد. تو درست گفتی: کوه به کوه نمی رسد اما آدم به آدم می رسد.
در دامنه دو کوه بلند، دو آبادی بود، «بالا کوه» و «پایین کوه». از میانه آن دو کوه چشمه ای روان بود که به هر دو آبادی می رفت و زمین های آن ها را سیراب می کرد. این ماجرا ادامه داشت تا اینکه ارباب ده «بالا کوه» تصمیم می گیرد، برای به دست آوردن زمین های ده پایین و البته سلطه به مردم آن، راه چشمه را به پایین کوه ببندد.
با این اتفاق زمین های ده پایین کم کم خشک شدند و مردم به نشانه اعتراض همراه با کدخدا به ده «بالا کوه» رفتند؛ اما ارباب آن ده در جواب این اعتراض ها گفت یا رعیت او شوند یا تا ابد بی آب خواهند ماند و گفت: بالاکوه مثل ارباب است و پایین کوه مثل رعیت. این دو کوه هرگز به هم نمی رسند. من ارباب هستم و شما رعیت! مردم ده پایین از این پیشنهاد و این حرف ناراحت شدند، چند روزی گذشت تا اینکه تصمیمی گرفتند. به پیشنهاد کدخدای ده، بیل و کلنگ را برداشتند و زمین را کندند و قنات حفر کردند. با این کار آب چشمه دوباره به زمین های آن ها راه پیدا کرد و کم کم چشمه بالا کوه خشک شد. خبر به ارباب بالاکوه رسید. چاره ای جز تسلیم ندید. به ده پایین رفت و گفت: شما با این کار چشمه ما را خشک کردید. اگر می توانید سر یکی از قنات ها را به طرف ده ما برگرداند. کدخدای ده پایین گفت: اولاً؛ آب از پایین به بالا نمی رود، بعد هم یادت هست که گفتی: کوه به کوه نمی رسد. تو درست گفتی: کوه به کوه نمی رسد اما آدم به آدم می رسد.
۱۵:۱۶
#نکتههایدستوری #فارسی
نکته های دستوری فارسی چهارم دبستان
مناسب برای امتحان نوبت اول
نکته های دستوری فارسی چهارم دبستان
مناسب برای امتحان نوبت اول
۱۷:۰۷
#درس_اول
بعضی واژه ها ،زیر مجموعه هایی دارند؛مثلاً وقتی ما می گوییم «خانواده»کلمه هایی مثل پدر ،مادر ،خواهر وبرادر،زیر مجموعه ی این واژه هستند.به گروه کلمه های زیر توجه کنید.
فصل……..بهار،تابستان ،پاییز وزمستان میوه………پرتقال ،موز،سیب ،توت فرنگی و…
ورزش………فوتبال،کُُشتی،شنا،تنیس و …گل…….محمدی،مریم،زنبق،یاس و…
بعضی واژه ها ،زیر مجموعه هایی دارند؛مثلاً وقتی ما می گوییم «خانواده»کلمه هایی مثل پدر ،مادر ،خواهر وبرادر،زیر مجموعه ی این واژه هستند.به گروه کلمه های زیر توجه کنید.
فصل……..بهار،تابستان ،پاییز وزمستان میوه………پرتقال ،موز،سیب ،توت فرنگی و…
ورزش………فوتبال،کُُشتی،شنا،تنیس و …گل…….محمدی،مریم،زنبق،یاس و…
۱۷:۰۷
#درس_دوم:
1-ویرگول یا درنگ نما)،( نشانه ی درنگ ومکث کوتاه در جمله است.این نشانه باعث می شود ما جمله ها را درست وصحیح بخوانیم وتفاوت معنی جمله ها را درک کنیم؛به تفاوت معنی جملات زیر توجه کنید:
بخشش لازم نیست ،اعدامش کنید .پدر علی ،از سفر برگشت.
بخشش،لازم نیست اعدامش کنید . پدر،علی از سفر برگشت.
2-به جمله ها یا عبارات کوتاهی که معنای زیادی داشته باشندومعمولاًًمردم آن ها را در خاطر خود حفظ کنند،«ضرب المثل» یا
«مثل» می گویند؛مانند:
ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است ..»
شتر دیدی ندیدی داستان ضرب المثل «شتر دیدی، ندیدی»
مردی در صحرا بدنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر با هوشی برخورد . سراغ شتر را از او گرفت . پسر گفت : شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله . پسر پرسید : آیا یک طرف بار شیرین و طرف دیگرش ترش بود ؟ مرد گفت : بله . حالا بگو شتر کجاست
؟ پسر گفت من شتری ندیدم
مرد ناراحت شد و فکر کرد که شاید این پسر بلائی سر شتر او آورده و پسرک را نزد قاضی برد و ماجرا را برای قاضی تعریف کرد.
قاضی از پسر پرسید . اگر تو شتر را ندیدی چطور مشخصات او را درست داده ای ؟
پسرک گفت : در راه ، روی خاک اثر پای شتری دیدم که فقط سبزه های یک طرف را خورده بود . فهمیدم که شاید شتر یک چشمش کور بوده.بعد دیدم در یک طرف راه مگس بیشتر است و یک طرف دیگر پشه بیشتر است . و چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی را نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه دیگر ترشی بوده است.
قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت : درست است که تو بی گناهی ولی زبانت باعث دردسرت شد . پس از این به بعد شتر دیدی ، ندیدی
این مثل هنگامی کاربرد دارد که پرحرفی باعث دردسر می شود . آسودگی در کم گفتن است و چکار داری که دخالت کنی ، شتر دیدی ندیدی و خلاص
1-ویرگول یا درنگ نما)،( نشانه ی درنگ ومکث کوتاه در جمله است.این نشانه باعث می شود ما جمله ها را درست وصحیح بخوانیم وتفاوت معنی جمله ها را درک کنیم؛به تفاوت معنی جملات زیر توجه کنید:
بخشش لازم نیست ،اعدامش کنید .پدر علی ،از سفر برگشت.
بخشش،لازم نیست اعدامش کنید . پدر،علی از سفر برگشت.
2-به جمله ها یا عبارات کوتاهی که معنای زیادی داشته باشندومعمولاًًمردم آن ها را در خاطر خود حفظ کنند،«ضرب المثل» یا
«مثل» می گویند؛مانند:
ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است ..»
شتر دیدی ندیدی داستان ضرب المثل «شتر دیدی، ندیدی»
مردی در صحرا بدنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر با هوشی برخورد . سراغ شتر را از او گرفت . پسر گفت : شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله . پسر پرسید : آیا یک طرف بار شیرین و طرف دیگرش ترش بود ؟ مرد گفت : بله . حالا بگو شتر کجاست
؟ پسر گفت من شتری ندیدم
مرد ناراحت شد و فکر کرد که شاید این پسر بلائی سر شتر او آورده و پسرک را نزد قاضی برد و ماجرا را برای قاضی تعریف کرد.
قاضی از پسر پرسید . اگر تو شتر را ندیدی چطور مشخصات او را درست داده ای ؟
پسرک گفت : در راه ، روی خاک اثر پای شتری دیدم که فقط سبزه های یک طرف را خورده بود . فهمیدم که شاید شتر یک چشمش کور بوده.بعد دیدم در یک طرف راه مگس بیشتر است و یک طرف دیگر پشه بیشتر است . و چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی را نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه دیگر ترشی بوده است.
قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت : درست است که تو بی گناهی ولی زبانت باعث دردسرت شد . پس از این به بعد شتر دیدی ، ندیدی
این مثل هنگامی کاربرد دارد که پرحرفی باعث دردسر می شود . آسودگی در کم گفتن است و چکار داری که دخالت کنی ، شتر دیدی ندیدی و خلاص
۱۷:۰۸
#درس_سوم:
توضیح متن درس: همیشه باید خوب ببینیم ،خوب بشنویم وبه اطرافمان دقت کنیم ؛هوشیاری یکی از ویژگی های انسان های موفقّ
است. نکته های دستوری:
1-برخی کلمه ها مانند هم خوانده می شوند؛اما املا ومعنی متفاوتی دارند؛مانند:خار….تیغ خوار….حقیر
حیاط….محوّّطه ی باز خانه حیات….زندگی خان…..رئیس خوان….سفره برای املای این گونه کلمه ها ،باید به معنی آن ها در جمله توجه کنیم؛مانند:
من قََدر وقت را می دانم. قََدر…..ارزش روباه با غََدر وحیله ،قالب پنیر را گرفت. غََدر…..فریب
پلیس مهربان،پیرزنی را ازعرض خیابان گذراند. عرض….پهنا پدرم برای کارخانه اش ارز دولتی دریافت کرد. ارز….پول خارجی به این کلمه ها «هم آوا» یا «متشابه» می گویند.
2-«ک» در پایان برخی کلمه ها ،نشانه ی کوچکی وتصغیر است؛مانند: پیامک:یعنی پیام کوتاه زاغک:یعنی زاغ کوچک
توضیح متن درس: همیشه باید خوب ببینیم ،خوب بشنویم وبه اطرافمان دقت کنیم ؛هوشیاری یکی از ویژگی های انسان های موفقّ
است. نکته های دستوری:
1-برخی کلمه ها مانند هم خوانده می شوند؛اما املا ومعنی متفاوتی دارند؛مانند:خار….تیغ خوار….حقیر
حیاط….محوّّطه ی باز خانه حیات….زندگی خان…..رئیس خوان….سفره برای املای این گونه کلمه ها ،باید به معنی آن ها در جمله توجه کنیم؛مانند:
من قََدر وقت را می دانم. قََدر…..ارزش روباه با غََدر وحیله ،قالب پنیر را گرفت. غََدر…..فریب
پلیس مهربان،پیرزنی را ازعرض خیابان گذراند. عرض….پهنا پدرم برای کارخانه اش ارز دولتی دریافت کرد. ارز….پول خارجی به این کلمه ها «هم آوا» یا «متشابه» می گویند.
2-«ک» در پایان برخی کلمه ها ،نشانه ی کوچکی وتصغیر است؛مانند: پیامک:یعنی پیام کوتاه زاغک:یعنی زاغ کوچک
۱۷:۰۸
#درس_چهارم:
توضیحات متن: 1-بیاموزیم آن چه را آموختنی است؛به دست آوریم آن چه را ماندنی است. سرمایه ای با خود داشته باشیم که اگر دردریا هم غرق شدیم وبه تخته پاره ای چسبیدیم یا در شهری دور افتاده گم شدیم،آن را ازدست ندهیم.
2-علم ودانش: سرمایه ای است که هیچ گاه ازبین نمی رود.
نکته های دستوری:
1-جمله:کلمه یا مجموعه ای از کلمه هاست که پیامی را از گوینده به شنونده یا از نویسنده به خواننده می رساند؛گوینده یا نویسنده برای انتقال گفته هایش از جمله استفاده می کند.مانند:
من تلاش می کنم ……..یک جمله من تلاش می کنم تا موفّّق شوم…….دوجمله
2-جمله ها با توجه به معنی ومفهوم خود ،هر کدام لحن وآهنگ مخصوصی دارندکه بهتر است هر جمله با لحن مناسب خود خوانده شود؛برای مثال جمله های پرسشی با لحن سؤال وپرسش وجمله های تعجّّبی با آهنگ حیرت وتعجّّب خوانده می شوند.مانند:
چقدر درسِ ارزشِ علم زیباست! درسِ ارزشِ علم ،درس چندم است؟
توضیحات متن: 1-بیاموزیم آن چه را آموختنی است؛به دست آوریم آن چه را ماندنی است. سرمایه ای با خود داشته باشیم که اگر دردریا هم غرق شدیم وبه تخته پاره ای چسبیدیم یا در شهری دور افتاده گم شدیم،آن را ازدست ندهیم.
2-علم ودانش: سرمایه ای است که هیچ گاه ازبین نمی رود.
نکته های دستوری:
1-جمله:کلمه یا مجموعه ای از کلمه هاست که پیامی را از گوینده به شنونده یا از نویسنده به خواننده می رساند؛گوینده یا نویسنده برای انتقال گفته هایش از جمله استفاده می کند.مانند:
من تلاش می کنم ……..یک جمله من تلاش می کنم تا موفّّق شوم…….دوجمله
2-جمله ها با توجه به معنی ومفهوم خود ،هر کدام لحن وآهنگ مخصوصی دارندکه بهتر است هر جمله با لحن مناسب خود خوانده شود؛برای مثال جمله های پرسشی با لحن سؤال وپرسش وجمله های تعجّّبی با آهنگ حیرت وتعجّّب خوانده می شوند.مانند:
چقدر درسِ ارزشِ علم زیباست! درسِ ارزشِ علم ،درس چندم است؟
۱۷:۱۰
#درس_پنجم:
توضیحات متن:
1-سوغاتی بازرگان برای طوطی ،آزادی قفس بود.
2-داستان درس از کتاب «مثنوی معنوی » اثرمعروف مولوی انتخاب شده است.
نکته های دستوری:
می آموزیم که ترکیب یک «اسم+نامه »واژه ی جدید می سازد،مانند:
کار+نامه……………..کارنامه؛نوشته ای است که نتیجه ی کارهای هر فرد در آن می آید.
روز+نامه…………..روزنامه؛نوشته ای است که هرروز مطالب جدید ومختلفی در آن می آید.
توضیحات متن:
1-سوغاتی بازرگان برای طوطی ،آزادی قفس بود.
2-داستان درس از کتاب «مثنوی معنوی » اثرمعروف مولوی انتخاب شده است.
نکته های دستوری:
می آموزیم که ترکیب یک «اسم+نامه »واژه ی جدید می سازد،مانند:
کار+نامه……………..کارنامه؛نوشته ای است که نتیجه ی کارهای هر فرد در آن می آید.
روز+نامه…………..روزنامه؛نوشته ای است که هرروز مطالب جدید ومختلفی در آن می آید.
۱۷:۱۰
#درس_ششم:
آموختیم که جمله ،یک یا چند کلمه است که پیام کاملی رااز گوینده به شنونده یا از نویسنده به خواننده می رساند.
بعضی جمله ها خبری به ما می دهند؛مانند :فردا تعطیل است.
بعضی جمله ها احساسی را بیان می کنند؛مانند :چه معلم مهربانی!
بعضی جمله ها پرسشی را مطرح می کنند؛مانند:چرا آرش جان خود را فدا کرد؟
بعضی جمله ها به ما دستور می دهند؛مانند :دقّّت کنید.
آموختیم که جمله ،یک یا چند کلمه است که پیام کاملی رااز گوینده به شنونده یا از نویسنده به خواننده می رساند.
بعضی جمله ها خبری به ما می دهند؛مانند :فردا تعطیل است.
بعضی جمله ها احساسی را بیان می کنند؛مانند :چه معلم مهربانی!
بعضی جمله ها پرسشی را مطرح می کنند؛مانند:چرا آرش جان خود را فدا کرد؟
بعضی جمله ها به ما دستور می دهند؛مانند :دقّّت کنید.
۱۷:۱۱
#درس_هفتم
خود +خواه…………خودخواه؛به کسی می گویند که فقط به خودش فکر می کند.
خود+بین………….خودبین؛به کسی می گویند که فقط خودش را می بیند.
خود+پسند……….خودپسند؛به کسی می گویند که فقط رفتار خودش را می پسندد.
2-هر داستان ،از قسمت ها وعناصر مختلفی تشکیل می شود:
الف(شخصیت داستان :شخصیت هایی که درداستان حضوردارند؛مانند :درخت سیب ،غنچه،نرگس ،گل های سوسن و….درداستان «انتظار»
ب(زمان:زمان داستان می تواند مربوط به گذشته ،حال یا آینده باشد.
ج(اتّّفاق های داستان:حوادثی که در طول داستان اتفاق می افتد؛مانند:آمدن محمدتقی از جنگ درداستان «انتظار»
د(نتیجه:نتیجه گیری از موضوع داستان؛مانند:شادی گل چیده شده حتّّی پس از جدایی از شاخه؛زیرابه بهشت کلمات قرآن رسیده بود.
خود +خواه…………خودخواه؛به کسی می گویند که فقط به خودش فکر می کند.
خود+بین………….خودبین؛به کسی می گویند که فقط خودش را می بیند.
خود+پسند……….خودپسند؛به کسی می گویند که فقط رفتار خودش را می پسندد.
2-هر داستان ،از قسمت ها وعناصر مختلفی تشکیل می شود:
الف(شخصیت داستان :شخصیت هایی که درداستان حضوردارند؛مانند :درخت سیب ،غنچه،نرگس ،گل های سوسن و….درداستان «انتظار»
ب(زمان:زمان داستان می تواند مربوط به گذشته ،حال یا آینده باشد.
ج(اتّّفاق های داستان:حوادثی که در طول داستان اتفاق می افتد؛مانند:آمدن محمدتقی از جنگ درداستان «انتظار»
د(نتیجه:نتیجه گیری از موضوع داستان؛مانند:شادی گل چیده شده حتّّی پس از جدایی از شاخه؛زیرابه بهشت کلمات قرآن رسیده بود.
۱۷:۱۱
خلاصه درس آرش کمانگیر
آرش معروف به کمانگیر، از پهلوان های باستانی و اسطوره ای ایران است که در تیراندازی بسیار زبردست و بی مانند بود. او پس از شکست ایرانیان از تورانیان برای تعیین مرز دو کشور تیری را از نقطه ی شکست، ساری یا آمل، پرتاب کرد. تیر آرش پس از زمان درازی بر تنه ی درختی در مرو فرود آمد. مرز ایران این گونه تعیین شد، اما پیکر آرش، که همه ی نیروی خود را برای پرتاب آن تیر گذاشته بود، پاره پاره شد و او جان خود را در راه میهن از دست داد
آرش معروف به کمانگیر، از پهلوان های باستانی و اسطوره ای ایران است که در تیراندازی بسیار زبردست و بی مانند بود. او پس از شکست ایرانیان از تورانیان برای تعیین مرز دو کشور تیری را از نقطه ی شکست، ساری یا آمل، پرتاب کرد. تیر آرش پس از زمان درازی بر تنه ی درختی در مرو فرود آمد. مرز ایران این گونه تعیین شد، اما پیکر آرش، که همه ی نیروی خود را برای پرتاب آن تیر گذاشته بود، پاره پاره شد و او جان خود را در راه میهن از دست داد
۱۷:۱۴
خلاصه شعر روباه و زاغ
در این شعر، زاغی روی درخت نشسته و تکهای نان در سنگی دارد. روباهی هوشمند به زیر درخت میآید و میخواهد زاغ را فریب بدهد. او با ناز و تمجید از زیبایی زاغ، او را به آواز خواندن ترغیب میکند. زاغ که تحت تأثیر قرار میگیرد و میخواهد آواز بخواند، نان از دهانش میافتد و روباه آن را میدزدد.
درس این داستان این است که فریبکاری و چاپلوسی میتواند به ضرر خود فرد منجر شود.
در این شعر، زاغی روی درخت نشسته و تکهای نان در سنگی دارد. روباهی هوشمند به زیر درخت میآید و میخواهد زاغ را فریب بدهد. او با ناز و تمجید از زیبایی زاغ، او را به آواز خواندن ترغیب میکند. زاغ که تحت تأثیر قرار میگیرد و میخواهد آواز بخواند، نان از دهانش میافتد و روباه آن را میدزدد.
درس این داستان این است که فریبکاری و چاپلوسی میتواند به ضرر خود فرد منجر شود.
۱۷:۱۴
ضرب المثل هیچ ارزانی بی علت نیست و هیچ گرانی بی حکمت نیست :
پیام این حکایت به زبان ساده این است که اگر چیزی در ظاهر ارزنده به نظر می رسد اما قیمتش ارزان می باشد حتما علت و نقصی درونش دارد.
۱۷:۱۶
ضرب المثل عاقبت جوینده یابنده است یعنی چه؟
اگر تلاش کنی به خواسته ات می رسی. به عبارت دیگر یعنی اگر بخواهید به هدف تان برسید باید برای رسیدن به آن تلاش کنید، اگر دفعه های اول به نتیجه نرسیدید و شکست خوردید، آن قدر تلاش کنید تا به هدف تان برسید.
۱۷:۱۷
#فارسی
#درس_ششم#آرش_کمانگیر
اهداف درس : معرفی یکی از نماد های اسطوره ای فرهنگ ایران – تقویت روحیه دفاع از وطن و میهن پرستی – آشنایی بیشتر با پهلوانان ایرانی – آشنایی با افسانه های ملی
#درس_ششم#آرش_کمانگیر
اهداف درس : معرفی یکی از نماد های اسطوره ای فرهنگ ایران – تقویت روحیه دفاع از وطن و میهن پرستی – آشنایی بیشتر با پهلوانان ایرانی – آشنایی با افسانه های ملی
۱۷:۱۸
مهمان شهر ما
هدف کلی: آشنایی با رسم مهمان نوازی
هدف کلی: آشنایی با رسم مهمان نوازی
۱۷:۲۰