((منعکس))#پارت_ییست_هشتبا یادآوری اینکه قرار شهربازی داشتیم دست از خیالت برداشتم لباسامو عوض کردم یه زیر سارافونی سفید خوشگل تنم کردم روش یه دونه سارافون مشکی که تا زانوم میومد تنم کردم با دو جفت جوراب مشکی بلند و یه کیف سفید کوچیک که روش با مروارید ها ریز به انگلیسی نوشته بود love در کل تیپم عالی شد موهامو آزاد گذاشتم .نگاهی به ساعت کردم ۷:۵۰ دقیقه وقت داشتم سریع در خونه قفل کردم بعد از ۸ دقیقه به ایستگاه چایسو رسیدم نگاهی به اطراف کردم با دیدن یونا دستامو براش تموم دادن انگار اونم الان رسیده !_سلام خوبی یونا؟ بقیه کجان معطل من که نشدید؟+سلام بقیه که نمی‌دونم منم الان اومدم
_بزار زنگ بزنم سون میشمارشو سریع زدم چند تا بوق خورد تا جواب داد+الوو_سلام کجایی+تو راهم، سانگ یو هم تو راه دیدم الان داریم باهام میایم_باشه فعلااا بعد از ۲ دقیقه سر کله دوتاشون پیدا شد._کسی که قرار رو میزاره از همه دیر تر میاد به به!سوهو و سه بیک هم قبل من رسیده بودن اصلا محلشون ندادم جوری که اصلا انگار اونا رو ندیده باشم یونا هم شاید ندیده بودشون نمی‌دونم همه مون جمع شدیم سانگ یو: خوب دوستان از اینجا تا شهر بازی یه ۲۰ دقیقه راه باید یا با اتوبوس بریم یا با آژانس .....کپی ممنوع
_بزار زنگ بزنم سون میشمارشو سریع زدم چند تا بوق خورد تا جواب داد+الوو_سلام کجایی+تو راهم، سانگ یو هم تو راه دیدم الان داریم باهام میایم_باشه فعلااا بعد از ۲ دقیقه سر کله دوتاشون پیدا شد._کسی که قرار رو میزاره از همه دیر تر میاد به به!سوهو و سه بیک هم قبل من رسیده بودن اصلا محلشون ندادم جوری که اصلا انگار اونا رو ندیده باشم یونا هم شاید ندیده بودشون نمی‌دونم همه مون جمع شدیم سانگ یو: خوب دوستان از اینجا تا شهر بازی یه ۲۰ دقیقه راه باید یا با اتوبوس بریم یا با آژانس .....کپی ممنوع
۱۹:۴۴
تیا
۱۹:۴۴
مال می
۱۹:۴۵
یونا
۱۹:۴۶
سون می
۱۹:۴۷
بچه ها فردا پارت داریم
۱۸:۲۴
((منعکس ))#پارت_بیست_نهخوب چرا قرارمون رو خود شهر بازی نداشتیم_سانگ یو: چون همدیگه رو پیدا نمی‌کردیم خوب بچه ها با چی بریم؟همه با اتوبوس موافقت کردیم مگه علافیم جلو ایستگاه اتوبوس وایسادیم بعد منتظر آژانس باشیم؟**با ورودم به شهر بازی چشامم گرد شد چقدر بزرگ بود همچنین شلوغ سون من دستمو گرفت پسرا به سمت باجه بلیط رفتن +یونا: اصلا نمی‌دونم کدومو انتخاب کنیم همشون خیلییی باحالن_سون می: اره ولی اتاق فرار یه چیز دیگست رو به دوتاشون کردم: نظرتون در مورد سقوط آزاد چیه؟.._دخترااا اینم از بلیط پیش به سوی سقوط آزادیوتا سون می با چشای گرد به من نگاه میکردنلبخندی زدم : به من چه، بیان دیگه خودتونو لوس نکنید!
**کپی ممنوع
**کپی ممنوع
۱۳:۴۹
((منعکس))#پارت_سی**بعد از کلی اصرار های بی فایده من نه سون می نه یونا حاضر نشدن سوار سقوط آزاد شن، به همراه پسرا به سمت صف حرکت کردیم+جوجه تو که نمیترسی؟با اخم رو به سه بوک کردم : نه اصلا دستشو به نشانه تسلیم بالا برد: اوه اوه ببخشید من غلط کردم، خودم خنده گرفته بود ولی به زور جلو خودمو گرفتم بلاخره بعد از کلی معطلی سوار سقوط آزاد شدیم دروغ نگم واقعا ترسیده بودم اروم به سمت بالا حرکت کردیماز استرس نزدیک بود پس بیوفتم سمت چپم سوهو و سمت راستیم سانگ یو نوشسته بود دستام از استرس یخ کرده بود آخرین بازی که سوار سقوط آزاد شدم سال پیش بود که بعدش حالم بد شد میترسیدم دوباره اون اتفاق بیوفتهدستی روی دستم نشست سریع به سمت سوهو نگاه کردم دستم رو آروم فشار داد سکوت کردم واقعا آروم شدم **+سانگ یو:تیا خوبی؟_ا..ر.ه+ سه بیوک: مطمئنی آخه رنگ صورتت شده مثل گجسوهو سریع ۵ تا آبمیوه خرید به دست هرکی داد آبمیوه رو نی زد داد دستم با مزه شیرین خنک آبمیوه حالم خیلی بهتر شد نگاهی به زخم تازه رو پام کردم، بعد از سقوط آزاد سریع پیاده شدم که پام گیر کرد به زیر صندلی با مخ خوردم زمین که پسرا به زور از اون وست جمعمم کردن آروم بلند شدم : خوب دیگه پاشید به اندازه کافی معطل کردیم حالا بریم چی؟کپی ممنوع
۸:۵۰
پاکت هدیه
⦳❄️کُلبه یخیـے .✯
عید نوروز مبارک