تولید چه سودی به حال ما دارد؟
ارزش ریال آنقدر پایین آمده که کود و کلوخ هم مزیت صادراتی پیدا کرده با این حال سرمایهها چندان سمت تولید نمیروند چون سودهای نجومی و آسان در بازارهای دلالی مثل ارز، طلا، مسکن یا خودرو همچنان برتری دارند.
تولید وقتی رونق میگیرد که سودهای بزرگ و آسان در دسترس نباشند. حتی کشورهای صنعتی که تورم پایینی دارند مالیات بر عایدی سرمایه را جدی میگیرند و از این راه، جاذبه دلالی و سفتهبازی را از بین میبرند.
در ایران تولید و صادرات مقدس شده، عموما در حال طلب و شکایت هستند تا حمایت بیشتری بگیرند. دلارِ بالای نود هزار تومان، تسهیلات دولتی، سوخت ارزان، برق ارزان، کارگر ارزان (در حد بردگی) برایشان کافی نبوده.
در حالت مطلوب، سود باید به تولید برگردد تا کیفیتِ کالا را بالا ببرد یا به توسعه و اشتغال کمک کند. در واقعیت اما کیفیت گاهی نازلتر شده. سود نیز معمولا به طلا، ارز و ملک تبدیل میشود یا به خارج از کشور میرود.
مسئولان طبیعتا انکار میکنند اما پاسخ تنها شفافیت است. همانها که از تجربههای جهانی حرف میزنند با تعابیری مثل «سرک کشیدن به حسابهای مردم» شروط حداقلی برای سامان دادن به اقتصاد را به سُخره گرفتند.
بدون مالیات سرمایهها سمت تولید نمیروند و بدون نظارت، تولید سودی برای کشور ندارد، جز بالا رفتن چند عدد. مالیات و نظارت در حالی واژگان کمونیستی شمرده میشوند که قدرتهای اقتصادی، جنگ تعرفه و یارانه دارند.
در عمل منابع کشور را به غارت میدهیم تا کشورهای همسایه فیالمثل لبنیات ارزانتری در سفره بچینند یا صداوسیما برای تودهای که توانشان برای خرید شیر و پنیر هم تحلیل رفته حس غرور بسازد، که ایرانی میتواند!
اگر از ناممکن بودن مالیات و نظارت بگویند تا روند انباشت و خروج سرمایه (به ترتیب ۷۰ و ۱۷۰ میلیارد دلار) آزاد بماند به معنای عامیانه سرکار هستیم. وضع زندگیمان حتی با بالا رفتن تولید، هر روز بدتر خواهد شد.
هر سیاستی لوازمی دارد، اگر لوازمش را مهیا نکنیم نتایج معکوس میگیریم. تجربهها شاهد مدعا هستند. همانطور که سالهای گذشته آزادسازی و سرمایهپروری را نقد کردیم و حالا نتایج ناگوارشان بر سرمان آوار میشود.
@daneshtalab
ارزش ریال آنقدر پایین آمده که کود و کلوخ هم مزیت صادراتی پیدا کرده با این حال سرمایهها چندان سمت تولید نمیروند چون سودهای نجومی و آسان در بازارهای دلالی مثل ارز، طلا، مسکن یا خودرو همچنان برتری دارند.
تولید وقتی رونق میگیرد که سودهای بزرگ و آسان در دسترس نباشند. حتی کشورهای صنعتی که تورم پایینی دارند مالیات بر عایدی سرمایه را جدی میگیرند و از این راه، جاذبه دلالی و سفتهبازی را از بین میبرند.
در ایران تولید و صادرات مقدس شده، عموما در حال طلب و شکایت هستند تا حمایت بیشتری بگیرند. دلارِ بالای نود هزار تومان، تسهیلات دولتی، سوخت ارزان، برق ارزان، کارگر ارزان (در حد بردگی) برایشان کافی نبوده.
در حالت مطلوب، سود باید به تولید برگردد تا کیفیتِ کالا را بالا ببرد یا به توسعه و اشتغال کمک کند. در واقعیت اما کیفیت گاهی نازلتر شده. سود نیز معمولا به طلا، ارز و ملک تبدیل میشود یا به خارج از کشور میرود.
مسئولان طبیعتا انکار میکنند اما پاسخ تنها شفافیت است. همانها که از تجربههای جهانی حرف میزنند با تعابیری مثل «سرک کشیدن به حسابهای مردم» شروط حداقلی برای سامان دادن به اقتصاد را به سُخره گرفتند.
بدون مالیات سرمایهها سمت تولید نمیروند و بدون نظارت، تولید سودی برای کشور ندارد، جز بالا رفتن چند عدد. مالیات و نظارت در حالی واژگان کمونیستی شمرده میشوند که قدرتهای اقتصادی، جنگ تعرفه و یارانه دارند.
در عمل منابع کشور را به غارت میدهیم تا کشورهای همسایه فیالمثل لبنیات ارزانتری در سفره بچینند یا صداوسیما برای تودهای که توانشان برای خرید شیر و پنیر هم تحلیل رفته حس غرور بسازد، که ایرانی میتواند!
اگر از ناممکن بودن مالیات و نظارت بگویند تا روند انباشت و خروج سرمایه (به ترتیب ۷۰ و ۱۷۰ میلیارد دلار) آزاد بماند به معنای عامیانه سرکار هستیم. وضع زندگیمان حتی با بالا رفتن تولید، هر روز بدتر خواهد شد.
هر سیاستی لوازمی دارد، اگر لوازمش را مهیا نکنیم نتایج معکوس میگیریم. تجربهها شاهد مدعا هستند. همانطور که سالهای گذشته آزادسازی و سرمایهپروری را نقد کردیم و حالا نتایج ناگوارشان بر سرمان آوار میشود.
@daneshtalab
۱۰:۱۴