۱۴ آذر
تدوین کتاب: بعد از نوشتن داستان، باید آن را به یک کتاب تبدیل کنید. این شامل تدوین، ویرایش، طراحی صفحات، و چاپ کتاب است.
انتشار کتاب: بعد از تدوین کتاب، باید آن را منتشر کنید. میتوانید از روشهای مختلف انتشار استفاده کنید، مانند انتشار آنلاین، انتشار در کتابخانهها، یا انتشار در فروشگاههای کتاب.
dastannevis.com
انتشار کتاب: بعد از تدوین کتاب، باید آن را منتشر کنید. میتوانید از روشهای مختلف انتشار استفاده کنید، مانند انتشار آنلاین، انتشار در کتابخانهها، یا انتشار در فروشگاههای کتاب.
dastannevis.com
۱۵:۴۹
۱۸:۳۰
مهمترين چيزی که در سالهای رفت و آمد با نويسندگان فراگرفتم اين است که مشکل اصلي نويسندگاني که در آغاز راه هستند، استعداد نيست، بلکه اعتماد به نفس است.
مطلب زیر از کتاب بسيار کاربردی «اگر میتوانيد حرف بزنيد پس حتماً میتوانید بنويسيد» نوشته «ژول سالزمن»، ترجمه «فرنوش جزينی»، انتشارات اميرکبير است. البته بدون شک نظر شخصی خودم را هم دخالت دادهام.
حرف زدن روی کاغذ بهترين راه برای غلبه بر کمالگرايی است. بيماري کمالگرايی يعنی: «بايد در نخستين تلاشم اين کار را در حد کمال انجام دهم.»
کمالگرايی از کار افتادگی را به دنبال دارد که آن هم خود منجر به طفره رفتن میشود. يعني بهانههايی که منجر به ننوشتن میشود.
براي رسيدن به نوشته بینقص، حتی تلاش هم نکنيد. بهتر است شعارتان پيشرفت باشد و نه کمال.
بدانید اولين نسخه نوشتهتان، کاملترين نسخه آن نیست. در غیر این صورت ممکن است هر چه ايده داريد فراموش کنيد و دست از کار بکشيد. در واقع روی کاغذ به لکنت میافتيد.
پس راه حل چيست؟
فکر کنيد شما اصلاً نمینويسيد بلکه روی کاغذ حرف میزنيد. هيچ وقت وقتی با دوستی صميمی داريد حرف میزنيد، لکنت میگيريد؟ آن قدر حرف میزنيد تا منظورتان را به بهترين و زيباترين نحو به او برسانيد.
هر چه بيشتر روی کاغذ حرف بزنيد (بدون مکث و تأمل برای قضاوت يا نقد) شانس بيشتری برای يک کار با ارزش داريد. بعد میتوانيد برگرديد و آن را اصلاح و ويرايش کنيد. اما بعداً، بعداً که نکته اصلی کلامتان را يافتيد.
تمرين:
کاغذ و قلمي برداريد، يا پشت کامپيوتر بنشينيد و به مدت دو دقيقه روی آن فقط حرف بزنيد. هر چه در سر داريد. قرار نيست شاهکار باشد يا حتي اصلا معنايی داشته باشد. کاری که بايد انجام دهيد اين است که به سادگی هر چه تمامتر روی کاغذ حرف بزنيد. خود را رها سازيد بدون اين که هيچ گونه انتظاری نسبت به نتيجه نهايی داشته باشيد. به حرف زدن ادامه دهيد و ببينيد چگونه شما را با خودش میبرد.
محمد حسن شهسواری
dastannevis.com
۱۸:۳۰
داستان نویس نوجوان - عشق مادربزرگ.mp3
۲.۳۴ مگابایت
#داستان_شبانه 
داستان عشق مادربزرگ
گوینده: #گلنازتقوایی
داستان نویس نوجوان
داستان نویس نوجوان
۱۹:۳۱
۱۵ آذر
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶ چهارشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۲
dastannevis.com
dastannevis.com
۴:۰۷
۵:۳۵
در جریان بودن را بیاموزید.
نخستین تلاشهای نویسنده برای «در جریان بودن» این است که از اصل درست انجام دادن، رها شود. در واقع در خلق آثار هنری هیچ راه درست یا نادرستی وجود ندارد.
اگر تمایل شدیدتان را برای انجام ایدهآل کار، کنار بگذارید از صدای مسلطی که در شما درونی شده و به شما میگوید چطور باید بنویسید، رها میشوید.
نکتهای که باید به آن توجه کنید این است که شما نباید بیش از حد به آنچه خلق میکنید، بچسبید. زیرا این کار سد راه جریان خلاقیت تان است. باید به خودتان اجازه دهید ایدههای مختلف را بیازمایید تا به روش خلاقانهی خودتان دست پیدا کنید و این امر در یادداشت یا یادداشتهای اول اتفاق نمیافتد.
پس قضاوت را کنار بگذارید و به خلاقیتتان اعتماد کنید. این کار ممکن است در ابتدا برای نویسنده دشوار باشد، اما توجه به آن، لازمهی خلق آثار ارزشمند است.
آن لاموت در کتاب «پرنده به پرنده» مینویسد: «ما باید در وهلهی نخست بهخودمان اجازه دهیم، یادداشتهای نامرتب داشته باشیم.» پس یاداشت اول را بنویسید و بپذیرید که ممکن است برخی مطالب مفید باشد یا نباشد.
شما هرگز به آنچه نوشتهاید محدود نیستید، ایمان داشته باشید در یاداشتهای بعدی بهتر و بهتر عمل خواهید کرد.
معصومه حامی دوست
dastannevis.com
۵:۳۶
ذهنات را به روی تجربههای تازه، بهویژه مطالعهٔ دیگران، بگشا. هیچ رویدادی در زندگی نویسنده چه خوشایند و چه ناخوشایند هرگز هدر نمیشود.
پی دی جیمز
dastannevis.com
۶:۴۴
نوشتۀ خوب معمولاً به قدری روان است که خواننده احساس نمیکند که نویسنده در نگارش آن زحمتی به خود داده باشد.
نویسنده باید به زبان و سبک زمان خود بنویسد. زبان عصر او زبانی است زنده و دائماً در حال تغییر. چنانچه بخواهد به زبان و سبک پیشینیان بنویسد، نوشتۀ خود را از قیافه طبیعی خارج میکند. نویسنده نباید در استعمال زبان توده مردم تردید کند و اصطلاحات عامیانه را فقط به این دلیل که ممکن است عمری کوتاه داشته و زودگذر باشند و پس از چندی از جریان زبان خارج شوند، به کار نبرد. اگر به روشنی و جنبش نوشتهاش کمک میکنند باید که آنها را به کار گیرد.
#ابراهیم_یونسی | هنر داستان نویسی
dastannevis.com
۷:۴۶
رعایت دقیق دستور زبان در گفتگو نویسی
گلوریا کمپتون
در گفتوگو، بر خلاف نگارش عناصر دیگر داستان، لزومی ندارد مو به مو دستور زبان را رعایت کنید. اگر کسی به شما گفته است که گفتوگوی شما رسمی و خشک و عصا قورتداده به نظر میرسد، منظورش این بوده که شما خیلی دقیق دستور زبان را در گفتوگونویسی رعایت میکنید و این، شبیه حرف زدن مردم نیست. فقط برای اینکه نشان دهید در دورههای تاریخی مردم چطور حرف میزدند و در متنهای تاریخی، نوشتن گفتوگوها بر اساس ضوابط دستوری فکر بدی نیست، اما اگر داستان شما در دورهای از گذشته اتفاق نمیافتد و تاریخی نیست و نمیخواهید که مردم به شما بخندند، باید هنگام گفتوگو از گفتوگوهایی جاندار استفاده کنید.
«گفتوگو نویسی» گلوریا کمپتونdastannevis.com
گلوریا کمپتون
در گفتوگو، بر خلاف نگارش عناصر دیگر داستان، لزومی ندارد مو به مو دستور زبان را رعایت کنید. اگر کسی به شما گفته است که گفتوگوی شما رسمی و خشک و عصا قورتداده به نظر میرسد، منظورش این بوده که شما خیلی دقیق دستور زبان را در گفتوگونویسی رعایت میکنید و این، شبیه حرف زدن مردم نیست. فقط برای اینکه نشان دهید در دورههای تاریخی مردم چطور حرف میزدند و در متنهای تاریخی، نوشتن گفتوگوها بر اساس ضوابط دستوری فکر بدی نیست، اما اگر داستان شما در دورهای از گذشته اتفاق نمیافتد و تاریخی نیست و نمیخواهید که مردم به شما بخندند، باید هنگام گفتوگو از گفتوگوهایی جاندار استفاده کنید.
۸:۵۰
آنچه در نویسندهها دیدم نه عشق به فرم داستان بود و نه حجم جنونآمیزی از خواندهها، که سرریز میکند و آدم را به نویسندگی سوق میدهد؛ ترس بود. ترس از اینکه نویسنده خوبی نیستی، ترس از اینکه چیزی که مینویسی مطابق انتظارت از آب درنیاید، ترس از اینکه کار فلانی و بهمانی از تو بهتر است، ترس از اینکه از نویسندگی پولی درنمیآید، ترس از اینکه راه را اشتباه آمدهای، ترس از والدین، که مدام بچهها را تشویق میکنند به انجام کاری مشخصتر و تضمینشدهتر، ترس، ترس، ترس، این ترس بیپایان لعنتی، تا وقتی این ترس هست تو اسیرش هستی. به نظر من کل این کارگاههای ادبیات خلاق و آموزشگاههای نویسندگی علم شدهاند تا وانمود کنند که این ترس وجود ندارد و این ترس چهقدر شدید و چهقدر زیاد است. ما مدام زور میزنیم پنهانش کنیم، زور میزنیم خونسرد به نظر برسیم. اگر قرار باشد نویسنده جوانی را نصیحتی کنم، میگویم تنها راه پیشرفتن، تعیین تکلیف با این ترس است.
جونت دیاز
dastannevis.com
جونت دیاز
dastannevis.com
۱۴:۵۶
نوشتار، جدال درونی نویسنده است. او را در جدالی وارد میکند بین میل به بیان احساساتش و لزوم مورد پسند قرار گرفتن.
گراهام سویفت
dastannevis.com
۱۵:۰۱
جشنواره یلدای ۱۴۰۲ داستان نویس نوجوان از پنجشنبه ۱۶ آذر آغاز خواهد شد! 

جشنواره داستان نویس نوجوان
festival.dastannevis.com
جشنواره داستان نویس نوجوان
۱۵:۵۸
داستان نویس نوجوان - عاقبت کینه.mp3
۱.۵۲ مگابایت
#داستان_شبانه 
داستان عاقبت کینه
گوینده: #گلنازتقوایی
داستان نویس نوجوان
داستان نویس نوجوان
۱۹:۳۳
جمعه این هفته با رویداد "نوشتن داستان کوتاه در یک جلسه" در خدمت شما خواهیم بود! 
مهلت ثبت نام در این رویداد فقط تا ساعت ۱۹:۳۰ روز جمعه ۱۷ ام آذر میباشد.
برای ثبت نام رایگان در این رویداد از طریق لینک زیر اقدام کنید:https://dstn.ir/wlc
داستان نویس نوجوان
مهلت ثبت نام در این رویداد فقط تا ساعت ۱۹:۳۰ روز جمعه ۱۷ ام آذر میباشد.
داستان نویس نوجوان
۲۰:۱۶
۱۶ آذر
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶ پنجشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۲
dastannevis.com
dastannevis.com
۵:۱۱
قالب داستان در عین داشتن نقاط مشترک با قالب های دیگر، تفاوت های اساسی نیز با آنها دارد. در این قالب، هدف ثبت واقعیت نیست. این قالب، به مدد تخیل و از طریق پرورش یک حادثه به شکل دلخواه نویسنده، هر چه بیشتر بر احساس خواننده تأثیر می گذارد.
dastannevis.com
dastannevis.com
۵:۳۶
خصوصیات خواننده مبتدی
خواننده مبتدی «پایانی خوش» از داستان می خواهد. یعنی شخصیت اصلی باید مشکلات و دشواری ها را پشت سر بگذارد، جنایت کاران را شکست دهد، به معشوقه اش برسد و تا ابد به خوشی و خرمی زندگی کند.
dastannevis.com
خواننده مبتدی «پایانی خوش» از داستان می خواهد. یعنی شخصیت اصلی باید مشکلات و دشواری ها را پشت سر بگذارد، جنایت کاران را شکست دهد، به معشوقه اش برسد و تا ابد به خوشی و خرمی زندگی کند.
dastannevis.com
۶:۳۱
۷:۳۱
نمونه ای از مقدمه داستان همراه با توصیف
دود همه حیاط را گرفته بود و جنجال و بیا برو بیش از همه سالها بود. زنها ناهارشان را سرپا خورده بودند و هر چه کرده بودند نتوانسته بودند بچه ها را بخوابانند. مردها را از خانه بیرون کرده بودند تا بتوانند چادرهایشان را از سر بردارند و توی بقچه بگذارند و به راحتی این طرف و آن طرف بدوند. داد و بیداد بچه ها، که نحس شده بودند و خودشان نمی دانستند که خوابشان می آید، سر و صدای ظرف هایی که جابه جا می کردند، و بروبیای همسایه که به کمک امده بودند .... .
dastannevis.com
دود همه حیاط را گرفته بود و جنجال و بیا برو بیش از همه سالها بود. زنها ناهارشان را سرپا خورده بودند و هر چه کرده بودند نتوانسته بودند بچه ها را بخوابانند. مردها را از خانه بیرون کرده بودند تا بتوانند چادرهایشان را از سر بردارند و توی بقچه بگذارند و به راحتی این طرف و آن طرف بدوند. داد و بیداد بچه ها، که نحس شده بودند و خودشان نمی دانستند که خوابشان می آید، سر و صدای ظرف هایی که جابه جا می کردند، و بروبیای همسایه که به کمک امده بودند .... .
dastannevis.com
۷:۳۴