️ بردهداری، جنگ داخلی و انتخابات 2020 آمریکا
یاسر جبرائیلی روایت مشهور درباره جنگ داخلی 1865-1861 آمریکا این است که آبراهام لینکلن رئیس جمهور وقت آمریکا به دنبال لغو بردهداری بود و به این دلیل علیه ایالات جنوبی اعلان جنگ کرد که این ایالات، خواهان تداوم بردهداری بودند. لیبرالهای ایرانی که آمریکا را مهد آزادی میدانند، پرچمدار این روایت جعلی در کشور ما بودهاند، تا جایی که آقای سید محمد خاتمی در اولین مصاحبه خود با شبکه آمریکایی سی ان ان در مقام رئیس جمهور، لینکلن را «شهید راه آزادی» خواند. واقعیت اما این است که نه لینکلن آزادیخواه بود و نه جنگ داخلی بر سر لغو بردهداری رخ داد. ریشه جنگ داخلی، یک اختلاف اساسی درباره سیاست تجاری بود. ایالات جمهوریخواه شمال، خواهان حمایت از تولید داخلی بودند و ایالات دموکرات جنوب، دنبال آزادسازی تجاری.
ایالات متحد آمریکا (CSA) در جنوب شکل گرفت و «جفرسون دیویس» رئیس جمهور آن شد. آبراهام لینکلن برای نجات آیالات متحده آمریکا از تجزیه، علیه جنوب اعلان جنگ کرد و آوریل 1861 جنگ داخلی آغاز شد. بنابراین، علت اعلام استقلال ایالات جنوب، شورش علیه حمایتگرایی تجاری بود و علت اعلان جنگ علیه این ایالات توسط لینلکن، جلوگیری از تجزیه آمریکا! 22 سپتامبر 1862 یعنی بیش از یک سال پس از آغاز جنگ داخلی، لینکلن طی فرمانی اعلام کرد که از اول ژانویه 1863 بردهها برای همیشه آزاد خواهند بود. این فرمان لینکلن باعث فروپاشی جبهه جنوب شد؛ چه، بردههای تحت ستم جنوب به امید آزادی به مرزهای شمال پناه بردند و طبق دستور لینکلن، به محض ورود به مرزهای شمال، «آزاد» میشدند.
تعداد بردگانی که به مرزهای شمال پناه بردند، 500 هزار نفر برآورد شده است. تعداد اعضای لشکر جنوب منهای بردهها بین 750 هزار تا یک میلیون نفر برآورد شده است. البته همه 500 هزار بردهای که به شمال پناه بردند، در جبهه حضور نداشتند. بخشی از اینها روی زمین کار میکردند و فرار آنها به شمال، به اقتصاد کشاورزی جنوب نیز ضربه سنگینی زد. سال 1865 جبهه جنوب شکست خورد و ایالات متحده آمریکا، هم از تجزیه نجات یافت و هم از تجارت آزاد.
با توجه به این واقعیات، اگر انگاره غلط «لغو بردهداری» را ریشه جنگ داخلی آمریکا در دهه 1860 بدانیم، نه تنها ممکن است چون رئیس دولت اصلاحات «آبراهام لینکلن» را به دلیل تلاشش برای «آزادی» تقدیس و تکریم کنیم، بلکه در تحلیل اوضاع امروز آمریکا نیز به خطا خواهیم رفت.
حقیقت این است که دلایلی که باعث وقوع جنگ داخلی اول شدند، ریشه منازعات امروز در صحنه سیاسی آمریکا نیز هستند. دونالد ترامپ رئیس جمهور جمهوریخواه آمریکا شعارش را «اول آمریکا» قرار داد، در حمایت از تولید داخلی تعرفههای واردات را به شدت افزایش داد، به جنگ تجاری با چین رفت و موفقیتهای اقتصادی قابل توجهی برای آمریکا به ویژه در حوزه رشد اقتصادی و کاهش بیکاری رقم زد. اما همین سیاستها، به ضرر اقتصاد تجارت- پایه ایالتهای دموکرات مانند کالیفرنیا بوده است. کالیفرنیا که به تنهایی ششمین اقتصاد بزرگ جهان است، وابستگی زیادی به تجارت خارجی دارد و هر عاملی که تجارت را محدود سازد، به اقتصاد این ایالت ضربه میزند، ولو در دراز مدت به نفع اقتصاد آمریکا باشد.#افول_امریکا#سیاسی#ثامن
یاسر جبرائیلی روایت مشهور درباره جنگ داخلی 1865-1861 آمریکا این است که آبراهام لینکلن رئیس جمهور وقت آمریکا به دنبال لغو بردهداری بود و به این دلیل علیه ایالات جنوبی اعلان جنگ کرد که این ایالات، خواهان تداوم بردهداری بودند. لیبرالهای ایرانی که آمریکا را مهد آزادی میدانند، پرچمدار این روایت جعلی در کشور ما بودهاند، تا جایی که آقای سید محمد خاتمی در اولین مصاحبه خود با شبکه آمریکایی سی ان ان در مقام رئیس جمهور، لینکلن را «شهید راه آزادی» خواند. واقعیت اما این است که نه لینکلن آزادیخواه بود و نه جنگ داخلی بر سر لغو بردهداری رخ داد. ریشه جنگ داخلی، یک اختلاف اساسی درباره سیاست تجاری بود. ایالات جمهوریخواه شمال، خواهان حمایت از تولید داخلی بودند و ایالات دموکرات جنوب، دنبال آزادسازی تجاری.
ایالات متحد آمریکا (CSA) در جنوب شکل گرفت و «جفرسون دیویس» رئیس جمهور آن شد. آبراهام لینکلن برای نجات آیالات متحده آمریکا از تجزیه، علیه جنوب اعلان جنگ کرد و آوریل 1861 جنگ داخلی آغاز شد. بنابراین، علت اعلام استقلال ایالات جنوب، شورش علیه حمایتگرایی تجاری بود و علت اعلان جنگ علیه این ایالات توسط لینلکن، جلوگیری از تجزیه آمریکا! 22 سپتامبر 1862 یعنی بیش از یک سال پس از آغاز جنگ داخلی، لینکلن طی فرمانی اعلام کرد که از اول ژانویه 1863 بردهها برای همیشه آزاد خواهند بود. این فرمان لینکلن باعث فروپاشی جبهه جنوب شد؛ چه، بردههای تحت ستم جنوب به امید آزادی به مرزهای شمال پناه بردند و طبق دستور لینکلن، به محض ورود به مرزهای شمال، «آزاد» میشدند.
تعداد بردگانی که به مرزهای شمال پناه بردند، 500 هزار نفر برآورد شده است. تعداد اعضای لشکر جنوب منهای بردهها بین 750 هزار تا یک میلیون نفر برآورد شده است. البته همه 500 هزار بردهای که به شمال پناه بردند، در جبهه حضور نداشتند. بخشی از اینها روی زمین کار میکردند و فرار آنها به شمال، به اقتصاد کشاورزی جنوب نیز ضربه سنگینی زد. سال 1865 جبهه جنوب شکست خورد و ایالات متحده آمریکا، هم از تجزیه نجات یافت و هم از تجارت آزاد.
با توجه به این واقعیات، اگر انگاره غلط «لغو بردهداری» را ریشه جنگ داخلی آمریکا در دهه 1860 بدانیم، نه تنها ممکن است چون رئیس دولت اصلاحات «آبراهام لینکلن» را به دلیل تلاشش برای «آزادی» تقدیس و تکریم کنیم، بلکه در تحلیل اوضاع امروز آمریکا نیز به خطا خواهیم رفت.
حقیقت این است که دلایلی که باعث وقوع جنگ داخلی اول شدند، ریشه منازعات امروز در صحنه سیاسی آمریکا نیز هستند. دونالد ترامپ رئیس جمهور جمهوریخواه آمریکا شعارش را «اول آمریکا» قرار داد، در حمایت از تولید داخلی تعرفههای واردات را به شدت افزایش داد، به جنگ تجاری با چین رفت و موفقیتهای اقتصادی قابل توجهی برای آمریکا به ویژه در حوزه رشد اقتصادی و کاهش بیکاری رقم زد. اما همین سیاستها، به ضرر اقتصاد تجارت- پایه ایالتهای دموکرات مانند کالیفرنیا بوده است. کالیفرنیا که به تنهایی ششمین اقتصاد بزرگ جهان است، وابستگی زیادی به تجارت خارجی دارد و هر عاملی که تجارت را محدود سازد، به اقتصاد این ایالت ضربه میزند، ولو در دراز مدت به نفع اقتصاد آمریکا باشد.#افول_امریکا#سیاسی#ثامن
۷:۰۷
یادداشت ثامن(3)
جنایات آمریکای رو به افول
دوم) ضربات ملت ایران به آمریکا؛
این درست که آمریکا شروع کننده خصومت ورزی علیه ایران بوده است چه در دهه ۳۰ و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، اما این بدان معنا نیست که ملت ایران مقابل آمریکا دست بسته بوده است، ما هیچگاه ماجراجو نبوده ایم اما تو سری خور هم نیستیم و هرگاه آمریکا ضربه ای وارد کرده، متقابلاً ضرباتی از ایران دریافت کرده است.
اخراج ۶۰ هزار مستشار آمریکایی از ایران، اشغال لانه جاسوسی آمریکا در تهران و شکست هیمنه آن در حمله به طبس، بیدارسازی و جسارت بخشی به ملتهای تحت ستم آمریکا برای مقابله با آن، ایجاد بن بست راهبردی برای اسرائیل نماینده آمریکا در منطقه (نمایش مضحک ارتباط چند کشور دون پایه عربی، واقعیتهای میدانی راتغییر نمیدهد)، به شکست کشاندن راهبردهای آمریکا در اشغال افغانستان و عراق، به شکست کشاندن راهبردهای خاورمیانه جدید یا خاورمیانه بزرگ و یا نظم نوین، و تحمیل عملیات مقابله به مثل علیه آمریکا و غرب به عنوان یک واقعیت پذیرفته شده در افکار عمومی جهانی و خود مسئولان آمریکایی مانند حمله به عین الاسد، ساقط کردن پهپاد فوق پیشرفته آمریکایی، بازداشت ملوانان آمریکا بعد از تجاوز به حریم آبی ایران در خلیج فارس، توقیف کشتی متحد آمریکا یعنی انگلیس و غیره، از جمله ضرباتی است که ملت ایران به آمریکاییها وارد کرده است.
#نشستهای_بصیرتی#ثامن#روشنگری#افول_آمریکا#لانه_جاسوسی_آمریکا
جنایات آمریکای رو به افول
دوم) ضربات ملت ایران به آمریکا؛
این درست که آمریکا شروع کننده خصومت ورزی علیه ایران بوده است چه در دهه ۳۰ و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، اما این بدان معنا نیست که ملت ایران مقابل آمریکا دست بسته بوده است، ما هیچگاه ماجراجو نبوده ایم اما تو سری خور هم نیستیم و هرگاه آمریکا ضربه ای وارد کرده، متقابلاً ضرباتی از ایران دریافت کرده است.
اخراج ۶۰ هزار مستشار آمریکایی از ایران، اشغال لانه جاسوسی آمریکا در تهران و شکست هیمنه آن در حمله به طبس، بیدارسازی و جسارت بخشی به ملتهای تحت ستم آمریکا برای مقابله با آن، ایجاد بن بست راهبردی برای اسرائیل نماینده آمریکا در منطقه (نمایش مضحک ارتباط چند کشور دون پایه عربی، واقعیتهای میدانی راتغییر نمیدهد)، به شکست کشاندن راهبردهای آمریکا در اشغال افغانستان و عراق، به شکست کشاندن راهبردهای خاورمیانه جدید یا خاورمیانه بزرگ و یا نظم نوین، و تحمیل عملیات مقابله به مثل علیه آمریکا و غرب به عنوان یک واقعیت پذیرفته شده در افکار عمومی جهانی و خود مسئولان آمریکایی مانند حمله به عین الاسد، ساقط کردن پهپاد فوق پیشرفته آمریکایی، بازداشت ملوانان آمریکا بعد از تجاوز به حریم آبی ایران در خلیج فارس، توقیف کشتی متحد آمریکا یعنی انگلیس و غیره، از جمله ضرباتی است که ملت ایران به آمریکاییها وارد کرده است.
#نشستهای_بصیرتی#ثامن#روشنگری#افول_آمریکا#لانه_جاسوسی_آمریکا
۷:۰۸
مذاکره با ابر جنایتکار رو به افول؟
خرس زخمی قدرتمند است اما نه آنگونه که تبلیغ می شود.
الف) وقتی از جنایات آمریکا سخن میگوییم هیچ عقل سلیمی و آدم منصفی پیدا نمی شود که آنها را انکار کند و مصادیق آن از هیروشیما تا ویتنام، تا جنگ کره، تا زدن هواپیمای مسافربری ایران، تا گوانتانامو و ابوغریب، تا ...، همه در اذهان مردم جهان نقش بسته است، منتها امپراتوری رسانهای همیشه در تلاش است تا روایت دیگری از آن جنایات به دست دهد. اکنون سوال این است که مذاکره با ابر جنایتکار نظام بین الملل چه حکمی دارد؟ آیا از جنایتکار بخواهیم که در حق ما جنایت نکند؟! یا تروریسم اقتصادی را کنار بگذارد؟
ب) افول آمریکا را چه کسانی اولین بار مطرح کردند؟ نوام چامسکی، مایک شارپ، جیمی کارتر، فرید زکریا، کنت والتز، برژینسکی و دهها صاحب نظر دیگر آمریکا در حوزه های نظری، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی چالش های اساسی آمریکا را با ادبیاتی همچون امپراتوری در حال سقوط، ضعف های ساختاری اقتصاد آمریکا، مرگ ایالات متحده، افول دنیای غرب و... مطرح کردند.(۱) حال با این شرایط وخیم آمریکا که افکار عمومی آن نگران جنگ داخلی پس از انتخابات است، ترساندن ملت ایران از قدرت آمریکا چه معنایی دارد؟ چرا برخی جریانات سیاسی و رسانهای در داخل خط آمریکا هراسی را دنبال میکنند و آمریکا را قدرتمند تر از آنچه هست تصویر می کنند؟ما باید برای منطقه پسا حضور آمریکا برنامه ریزی کنیم نه ترساندن ملت از هیمنه پوشالی آمریکا.
منبع: کتاب افول موریانه وار، بارگذاری شده در کانال معیار
#نشستهای_بصیرتی#روشنگری#ثامن#افول_موریانهوار_آمریکا
خرس زخمی قدرتمند است اما نه آنگونه که تبلیغ می شود.
الف) وقتی از جنایات آمریکا سخن میگوییم هیچ عقل سلیمی و آدم منصفی پیدا نمی شود که آنها را انکار کند و مصادیق آن از هیروشیما تا ویتنام، تا جنگ کره، تا زدن هواپیمای مسافربری ایران، تا گوانتانامو و ابوغریب، تا ...، همه در اذهان مردم جهان نقش بسته است، منتها امپراتوری رسانهای همیشه در تلاش است تا روایت دیگری از آن جنایات به دست دهد. اکنون سوال این است که مذاکره با ابر جنایتکار نظام بین الملل چه حکمی دارد؟ آیا از جنایتکار بخواهیم که در حق ما جنایت نکند؟! یا تروریسم اقتصادی را کنار بگذارد؟
ب) افول آمریکا را چه کسانی اولین بار مطرح کردند؟ نوام چامسکی، مایک شارپ، جیمی کارتر، فرید زکریا، کنت والتز، برژینسکی و دهها صاحب نظر دیگر آمریکا در حوزه های نظری، اقتصادی، نظامی، فرهنگی و اجتماعی چالش های اساسی آمریکا را با ادبیاتی همچون امپراتوری در حال سقوط، ضعف های ساختاری اقتصاد آمریکا، مرگ ایالات متحده، افول دنیای غرب و... مطرح کردند.(۱) حال با این شرایط وخیم آمریکا که افکار عمومی آن نگران جنگ داخلی پس از انتخابات است، ترساندن ملت ایران از قدرت آمریکا چه معنایی دارد؟ چرا برخی جریانات سیاسی و رسانهای در داخل خط آمریکا هراسی را دنبال میکنند و آمریکا را قدرتمند تر از آنچه هست تصویر می کنند؟ما باید برای منطقه پسا حضور آمریکا برنامه ریزی کنیم نه ترساندن ملت از هیمنه پوشالی آمریکا.
منبع: کتاب افول موریانه وار، بارگذاری شده در کانال معیار
#نشستهای_بصیرتی#روشنگری#ثامن#افول_موریانهوار_آمریکا
۷:۰۸
یادگاریمالیات بر عایدی سرمایه یکی از راههای برون رفت دولت از کسری بودجه ۱۵۰ تریلیون تومانی از بین رفته از بحران کرونا؛
یکی از راه های افزایش درآمدهای مالیاتی گسترش پایه های مالیاتی می باشد ، که در بسیاری از کشورها اجرا می شود
با تحریمهای ظالمانه آمریکا و کم شدن درآمد ناشی از فروش نفت و محدودیتهای صادراتی، یکی از راههای دولت برای مقابله با این بحران می توانست استفاده از پایه های مالیاتی جدید باشد ، اما نه تنها دولت نسبت به پیگیری پایه های مالیاتی قبلی چندان پیگیر و مصمم نبوده (مثل مالیات بعضی از مشاغل از جمله پزشکان، فوتبالیستها و ...) بلکه از آنچه که بعضی از کشورها حدودا یک قرن است که اجرا می کنند نیز غافل شد، که مالیات بر عایدی سرمایه از آن جمله است!
مالیات بر عایدی سرمایه یا CGT یعنی اینکه دولت بر درآمد حاصل از سرمایه گذاری در دارایی های سرمایه ای مالیات وضع نماید. به عبارتی، مالیات بر عایدی سرمایه نوعی از مالیات است که بر سود ناشی از انتقال اموال غیر مولد اعمال میشود. در این نوع مالیات، افراد از سود ناشی از فروش سرمایه خود باید مالیات بپردازند.
مثلا اگر کسی در یک معامله ، مسکن یا خودرو و امثال آن را به قیمتی خرید و مثلا ۴۰ میلیون سود نماید باید از این ۴۰ میلیون سود بنا بر قوانین آن کشور بر اساس درصد مالیات بر عابدی سرمایه که مثلا در دانمارک ۴۲%,است مبلغ حدودا ۱۷ میلیون ، مالیات بپردازد.
خیلی جالب است که بدانیم این نوع مالیات در ۱۸۷ کشور اجرا می شود، ولی در کشور ما هنوز اقدام جدی در قانونی کردن آن اجرا نشده است.
آمریکا در سال ۱۹۱۳برای اولین بار مالیات بر عایدی سرمایه را وضع نمود ، یعنی بیش از یک قرن است که از این ظرفیت استفاده میکند و بعد از آن انگلیس در سال ۱۹۶۵, اقدام نمود و تا سال ۲۰۰۲ بیش از ۱۰۰ کشور دنیا از این نوع مالیات استفاده کرده اند و هم اکنون بیش از ۱۸۷کشور دنیا از آن استفاده می کنند.
نرخ مالیات بر عایدی سرمایه در بعضی از کشورها از جمله ؛ آمریکا و انگلستان حدود ۲۸% آلمان ۲۵ %,کانادا حدود ۲۲%
فواید مالیات بر عایدی سرمایه؛
۱. کاهش سوداگری در بازار و پویایی اقتصاد مولد۲.کاهش نرخ تورم ۳.کاهش نقدینگی ۴.کاهش سطح طبقاتی در جامعه۵.افزایش درآمد دولت۶.رونق اقتصادی و جابجایی دارایی ها به سمت تولید ۷.رونق کسب و کارو...
یکی از راه های افزایش درآمدهای مالیاتی گسترش پایه های مالیاتی می باشد ، که در بسیاری از کشورها اجرا می شود
با تحریمهای ظالمانه آمریکا و کم شدن درآمد ناشی از فروش نفت و محدودیتهای صادراتی، یکی از راههای دولت برای مقابله با این بحران می توانست استفاده از پایه های مالیاتی جدید باشد ، اما نه تنها دولت نسبت به پیگیری پایه های مالیاتی قبلی چندان پیگیر و مصمم نبوده (مثل مالیات بعضی از مشاغل از جمله پزشکان، فوتبالیستها و ...) بلکه از آنچه که بعضی از کشورها حدودا یک قرن است که اجرا می کنند نیز غافل شد، که مالیات بر عایدی سرمایه از آن جمله است!
مالیات بر عایدی سرمایه یا CGT یعنی اینکه دولت بر درآمد حاصل از سرمایه گذاری در دارایی های سرمایه ای مالیات وضع نماید. به عبارتی، مالیات بر عایدی سرمایه نوعی از مالیات است که بر سود ناشی از انتقال اموال غیر مولد اعمال میشود. در این نوع مالیات، افراد از سود ناشی از فروش سرمایه خود باید مالیات بپردازند.
مثلا اگر کسی در یک معامله ، مسکن یا خودرو و امثال آن را به قیمتی خرید و مثلا ۴۰ میلیون سود نماید باید از این ۴۰ میلیون سود بنا بر قوانین آن کشور بر اساس درصد مالیات بر عابدی سرمایه که مثلا در دانمارک ۴۲%,است مبلغ حدودا ۱۷ میلیون ، مالیات بپردازد.
خیلی جالب است که بدانیم این نوع مالیات در ۱۸۷ کشور اجرا می شود، ولی در کشور ما هنوز اقدام جدی در قانونی کردن آن اجرا نشده است.
آمریکا در سال ۱۹۱۳برای اولین بار مالیات بر عایدی سرمایه را وضع نمود ، یعنی بیش از یک قرن است که از این ظرفیت استفاده میکند و بعد از آن انگلیس در سال ۱۹۶۵, اقدام نمود و تا سال ۲۰۰۲ بیش از ۱۰۰ کشور دنیا از این نوع مالیات استفاده کرده اند و هم اکنون بیش از ۱۸۷کشور دنیا از آن استفاده می کنند.
نرخ مالیات بر عایدی سرمایه در بعضی از کشورها از جمله ؛ آمریکا و انگلستان حدود ۲۸% آلمان ۲۵ %,کانادا حدود ۲۲%
فواید مالیات بر عایدی سرمایه؛
۱. کاهش سوداگری در بازار و پویایی اقتصاد مولد۲.کاهش نرخ تورم ۳.کاهش نقدینگی ۴.کاهش سطح طبقاتی در جامعه۵.افزایش درآمد دولت۶.رونق اقتصادی و جابجایی دارایی ها به سمت تولید ۷.رونق کسب و کارو...
۷:۰۹
یادداشت/
تراز منفی صندوق توسعه ملی
حسینی عضو ناظر کمیسیون اقتصادی مجلس در هیئت امنای صندوق توسعه ملی، بعد از بررسی عملکرد این صندوق، بیان کرد: «میزان برداشت از صندوق توسعه ملی توسط دولت بیش از ورودی ناشی از صادرات به صندوق است.» در بررسی وضعیت گذشته و حال صندوق توسعه ملی، توجه به چند نکته حائز اهمیت است.
نکات تحلیلی: 1- صندوق توسعه ملی در راستای تعدیل فشارهای ناشی از نوسان قیمت نفت بر اقتصاد ملی، با هدف تبدیل بخشی از عواید ناشی از فروش نفت و گاز و میعانات گازی و فراوردههای نفتی به ثروتهای ماندگار، مولد و سرمایههای زاینده اقتصادی و نیز حفظ سهم نسلهای آینده از منابع نفت و گاز و فراوردههای نفتی تأسیس گردید. 2- بر اساس قانون پنجساله چهارم توسعه مقرر شد بهمنظور سرمایهگذاری و تأمین بخشی از اعتبارات موردنیاز طرحهای تولیدی و کارآفرینی بخش غیردولتی که توجیه فنی و اقتصادی آنها به تأیید وزارتخانههای تخصصی ذیربط رسیده باشد، تا ۵۰ درصد از این حساب از طریق شبکه بانکی داخلی و بانکهای ایرانی خارج از کشور، بهصورت تسهیلات و با تضمین کافی، تخصیص یابد. 3- با نگاهی به فلسفه وجودی صندوق توسعه ملی در آن برهه زمانی، پی میبریم که طراحی آن بسیار بهجا و منطقی بوده است؛ اما در رعایت قانون برداشت از حساب ذخیره ارزی، سه دولت گذشته ضعیف عمل کردند و عملکرد این صندوق نشان میدهد که سیاستگذاری برای آن تا حدودی از مسیر خود خارج شده است. یکی از اهداف این صندوق این بود که از منابع آن در عرصههای جاری هزینه نشود و از سهم صندوق، بخش خصوصی تقویت گردد تا بتواند پشتوانه تولید کشور باشد. 4- از آنجا که رقم برداشت از صندوق بهطورکلی سری طبقهبندی شده است؛ موضعگیری درباره میزان موجودی صندوق در فرآیند چند سال با حاشیههای فراوانی همراه بوده است؛ اما جمع کل بدهی (فقط تسهیلات) دولت به صندوق توسعه ملی به 7 میلیارد و 866 میلیون دلار میرسد. البته بهغیراز تسهیلات، مبالغ درشتی برای زلزله کرمانشاه، سیل و کرونا برداشت شده است.
نکته راهبردی: عملکرد صحیح، دقت و مراقبت در منابع ارزی صندوق در فرآیند چند سال گذشته، امروزه میتوانست بسیاری از گشایشهای اقتصادی را در پی داشته باشد. روسیه هم در دوران نخستوزیری پوتین در اقدام مشابهی صندوق ذخیره ارزی را در سال 2008 تأسیس کرد که بعدها «الکسی کودرین»، وزیر مالی سابق این کشور درباره این تصمیم راهبردی گفت: «تصمیم رئیسجمهور برای تشکیل صندوق ذخیره ارزی روسیه، اقتصاد این کشور را نجات داده است و این صندوق نقش مهمی در بحران اقتصادی ۲۰۰۸- ۲۰۰۹ ایفا کرد.
تراز منفی صندوق توسعه ملی
حسینی عضو ناظر کمیسیون اقتصادی مجلس در هیئت امنای صندوق توسعه ملی، بعد از بررسی عملکرد این صندوق، بیان کرد: «میزان برداشت از صندوق توسعه ملی توسط دولت بیش از ورودی ناشی از صادرات به صندوق است.» در بررسی وضعیت گذشته و حال صندوق توسعه ملی، توجه به چند نکته حائز اهمیت است.
نکات تحلیلی: 1- صندوق توسعه ملی در راستای تعدیل فشارهای ناشی از نوسان قیمت نفت بر اقتصاد ملی، با هدف تبدیل بخشی از عواید ناشی از فروش نفت و گاز و میعانات گازی و فراوردههای نفتی به ثروتهای ماندگار، مولد و سرمایههای زاینده اقتصادی و نیز حفظ سهم نسلهای آینده از منابع نفت و گاز و فراوردههای نفتی تأسیس گردید. 2- بر اساس قانون پنجساله چهارم توسعه مقرر شد بهمنظور سرمایهگذاری و تأمین بخشی از اعتبارات موردنیاز طرحهای تولیدی و کارآفرینی بخش غیردولتی که توجیه فنی و اقتصادی آنها به تأیید وزارتخانههای تخصصی ذیربط رسیده باشد، تا ۵۰ درصد از این حساب از طریق شبکه بانکی داخلی و بانکهای ایرانی خارج از کشور، بهصورت تسهیلات و با تضمین کافی، تخصیص یابد. 3- با نگاهی به فلسفه وجودی صندوق توسعه ملی در آن برهه زمانی، پی میبریم که طراحی آن بسیار بهجا و منطقی بوده است؛ اما در رعایت قانون برداشت از حساب ذخیره ارزی، سه دولت گذشته ضعیف عمل کردند و عملکرد این صندوق نشان میدهد که سیاستگذاری برای آن تا حدودی از مسیر خود خارج شده است. یکی از اهداف این صندوق این بود که از منابع آن در عرصههای جاری هزینه نشود و از سهم صندوق، بخش خصوصی تقویت گردد تا بتواند پشتوانه تولید کشور باشد. 4- از آنجا که رقم برداشت از صندوق بهطورکلی سری طبقهبندی شده است؛ موضعگیری درباره میزان موجودی صندوق در فرآیند چند سال با حاشیههای فراوانی همراه بوده است؛ اما جمع کل بدهی (فقط تسهیلات) دولت به صندوق توسعه ملی به 7 میلیارد و 866 میلیون دلار میرسد. البته بهغیراز تسهیلات، مبالغ درشتی برای زلزله کرمانشاه، سیل و کرونا برداشت شده است.
نکته راهبردی: عملکرد صحیح، دقت و مراقبت در منابع ارزی صندوق در فرآیند چند سال گذشته، امروزه میتوانست بسیاری از گشایشهای اقتصادی را در پی داشته باشد. روسیه هم در دوران نخستوزیری پوتین در اقدام مشابهی صندوق ذخیره ارزی را در سال 2008 تأسیس کرد که بعدها «الکسی کودرین»، وزیر مالی سابق این کشور درباره این تصمیم راهبردی گفت: «تصمیم رئیسجمهور برای تشکیل صندوق ذخیره ارزی روسیه، اقتصاد این کشور را نجات داده است و این صندوق نقش مهمی در بحران اقتصادی ۲۰۰۸- ۲۰۰۹ ایفا کرد.
۷:۱۰
بسیج علمدار عرصه بصیرت افزایی
بسیج در دوران حیاتش ، نقش آفرینی های موفقی در عرصه های سخت، نیمه سخت و نرم داشته است. حضور بسیجیان در هشت سال دفاع مقدس و خلق حماسه های ماندگار در تاریخ ایران ، برگ زرینی است که بر تارک بسیج و بسیجیان نقش بسته است.تفکر بسیجی ، مهمتر از بُعد تشکل و سازمان آن است ، این نگاه که برگرفته از تعالیم اسلام ناب و سرمشق قرار دادن سیره و منش ائمه اطهار است نقش های مهمی درخنثی سازی فتنه های دشمنان از یک سو و افزایش کارآمدی نظام دینی داشته است.به طور قطع در کنار نقش ولایت فقیه و امامین انقلاب ، تفکر بسیج و منش بسیجی از عوامل اصلی پیشرفت ها و موفقیت های جمهوری اسلامی در همه عرصه ها بوده است ، برهمین اساس دشمنان به این نتیجه رسیدند که برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی ، باید به بسیج و تفکر بسیجی حمله کرد و این مدل و نگاه را تضعیف نمود.یکی از اولویت های جدی بسیج در گام دوم انقلاب ، تلاش در جهت افزایش بصیرت و بینش سیاسی مردم ایران است ، اهمیت این موضوع زمانی آشکار می شود که جریانات تحریف و همچنین نفوذ به شکل موریانه ای و نرم به دنبال استحاله نظام اسلامی هستند.برخی از مهمترین کارویژه های بسیج در گام دوم انقلاب را می توان به شرح ذیل اشاره کرد :الف: امیدآفرینی و ترویج نگاه خوبینانه نسبت به آینده (به منظور مقابله با جریان تحریف )اهمیت امیدآفرینی از آن جهت است که جریان تحریف با عملیات روانی و رسانه ای تلاش می کند که آینده ای تیره و تار پیش روی ملت ایران ترسیم کند.این در حالی است که حل مشکلات موجود در جامعه ایران منوط به تدبیر و اراده مسئولان اجرایی است که دراین زمینه چالش جدی وجود دارد. به عبارت دیگر قطعاً اهمیت عوامل داخلی کمتر از تحریم های خارجی نیست ، لذا در صورتی که نگاه به ظرفیت های داخلی در بین مسئولان اجرایی کشور شکل بگیرد ، آینده روشنی پیش رو خواهیم داشت . در این زمینه تفکر بسیجی می تواند راه گشا باشد.ب:جهادعلمی : این امر در کاهش فاصلۀ کشور با کشورهای توسعه یافته تأثیرگذار است . جهادعلمی به منظور تولید قدرت و رفع وابستگی های آسیب زا از کشور است.و: مقابله با جنگ اقتصادی ، ترویج معنویت و اخلاق مداری، کمک به مبارزه با فساد، جوان گرایی و جوان پروری نیز از دیگر کارویژه های بسیج در مقطع کنونی است
️ https://ble.ir/delarami
بسیج در دوران حیاتش ، نقش آفرینی های موفقی در عرصه های سخت، نیمه سخت و نرم داشته است. حضور بسیجیان در هشت سال دفاع مقدس و خلق حماسه های ماندگار در تاریخ ایران ، برگ زرینی است که بر تارک بسیج و بسیجیان نقش بسته است.تفکر بسیجی ، مهمتر از بُعد تشکل و سازمان آن است ، این نگاه که برگرفته از تعالیم اسلام ناب و سرمشق قرار دادن سیره و منش ائمه اطهار است نقش های مهمی درخنثی سازی فتنه های دشمنان از یک سو و افزایش کارآمدی نظام دینی داشته است.به طور قطع در کنار نقش ولایت فقیه و امامین انقلاب ، تفکر بسیج و منش بسیجی از عوامل اصلی پیشرفت ها و موفقیت های جمهوری اسلامی در همه عرصه ها بوده است ، برهمین اساس دشمنان به این نتیجه رسیدند که برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی ، باید به بسیج و تفکر بسیجی حمله کرد و این مدل و نگاه را تضعیف نمود.یکی از اولویت های جدی بسیج در گام دوم انقلاب ، تلاش در جهت افزایش بصیرت و بینش سیاسی مردم ایران است ، اهمیت این موضوع زمانی آشکار می شود که جریانات تحریف و همچنین نفوذ به شکل موریانه ای و نرم به دنبال استحاله نظام اسلامی هستند.برخی از مهمترین کارویژه های بسیج در گام دوم انقلاب را می توان به شرح ذیل اشاره کرد :الف: امیدآفرینی و ترویج نگاه خوبینانه نسبت به آینده (به منظور مقابله با جریان تحریف )اهمیت امیدآفرینی از آن جهت است که جریان تحریف با عملیات روانی و رسانه ای تلاش می کند که آینده ای تیره و تار پیش روی ملت ایران ترسیم کند.این در حالی است که حل مشکلات موجود در جامعه ایران منوط به تدبیر و اراده مسئولان اجرایی است که دراین زمینه چالش جدی وجود دارد. به عبارت دیگر قطعاً اهمیت عوامل داخلی کمتر از تحریم های خارجی نیست ، لذا در صورتی که نگاه به ظرفیت های داخلی در بین مسئولان اجرایی کشور شکل بگیرد ، آینده روشنی پیش رو خواهیم داشت . در این زمینه تفکر بسیجی می تواند راه گشا باشد.ب:جهادعلمی : این امر در کاهش فاصلۀ کشور با کشورهای توسعه یافته تأثیرگذار است . جهادعلمی به منظور تولید قدرت و رفع وابستگی های آسیب زا از کشور است.و: مقابله با جنگ اقتصادی ، ترویج معنویت و اخلاق مداری، کمک به مبارزه با فساد، جوان گرایی و جوان پروری نیز از دیگر کارویژه های بسیج در مقطع کنونی است
️ https://ble.ir/delarami
۷:۵۱
۸:۰۳
۸:۳۵
یادداشت ثامن(۴)
بیست تحول سیاسی- تشکیلاتی برای ارتقای منزلت اجتماعی بسیج
گفتار سوم؛ روشنگری و گفتمانسازی
نظام اسلامی و اجزای آن مورد کینه و نفرت سلطهگرانی است که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی همواره ملت ایران را تحقیر کرده و منابع آن را به غارت برده و هویت او را مورد هجمه قرار دادند و طبعاً دشمنی آنان با نظام اسلامی تمام نمیشود بلکه به میزان موفقیت ها و دستاوردهای ملت ایران، دشمنیهای آنها فزونی یافته و ابعاد جدیدی مییابد تا آنکه ملت ایران به قلل اقتدار دست یابد که در آن موقع دشمنیها تمام خواهد شد.یکی از تاکتیکهای دشمنان ایران در 42 سال گذشته ناامید سازی مردم و بی اعتبار سازی حکومت و مسئولان و قوای سهگانه و دستگاههای اجرایی و نهادهای انقلابی بوده است. بیان دروغها به جای واقعیت، انتشار شایعات و ایراد اتهامات گوناگون به مسئولان جمهوری اسلامی در سطوح مختلف، از همان بدو پیروزی انقلاب شروع شده و هم اکنون نیز ادامه دارد. این مطلب به آن معنا نیست که مسئولان سطوح مختلف در ایران از هر خطایی مبرا هستند و نباید نسبت به عملکرد آنها هیچ نقدی وارد شود، بلکه سخن از محاصره تبلیغاتی است که دشمن با استفاده از دست برتر خود در حوزه رسانه، بر نظام و ملت ایران تحمیل کرده است و با بزرگنمایی مشکلات و نقاط ضعف و کوچکنمایی دستاوردها و نقاط قوت، درصدد بیاعتبار سازی حکومت دینی و مسئولان آن و ناامید سازی مردم نسبت به آینده است.
توده مردم که کنشها و واکنشهای آنها بر اساس ادراکات خویش نسبت به محیط پیرامونی شکل میگیرد، به شدت تحت هجمه تبلیغاتی و روانی بدخواهان ایران قرار دارند، لذا روشنگری و جهاد تبیین برای اصلاح ادراکات جامعه و هدایت آنها در مسیر واقعیتها امری ضروری است که باید وجهه همت بسیج قرار گیرد. طبعاً چنین امر خطیری نیازمند بصیرت، شناخت و احاطه علمی به موضوع و اشراف اعضای بسیج نسبت به واقعیتهاست تا بتوانند با بهرهگیری از تریبونهای در اختیار و مهمتر از آن ارتباط چهره به چهره به جهاد عظیم تبیین و روشنگری مبادرت نمایند.
روشنگری در راستای کمک به مسئولین است تا خدمات و تلاشهای آنها در سطح افکار عمومی به درستی مطرح شده و کنش و واکنشهای سازندهای از طرف مردم مقابل آنها شکل گیرد. به سخن دیگر اگر بسیج، خود را مطالبهگر احقاق حقوق عامه مردم میداند، از آن طرف تبیینگر و روشنگر واقعیات و محدودیتها و خدمات حاکمیت در جامعه نیز میباشد و رویکرد این روشنگریها، امیدآفرینی، اعتمادزایی و انسجام بخشی داخلی خواهد بود.
#نشستهای_بصیرتی#ثامن#روشنگری️ https://ble.ir/delarami
بیست تحول سیاسی- تشکیلاتی برای ارتقای منزلت اجتماعی بسیج
گفتار سوم؛ روشنگری و گفتمانسازی
نظام اسلامی و اجزای آن مورد کینه و نفرت سلطهگرانی است که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی همواره ملت ایران را تحقیر کرده و منابع آن را به غارت برده و هویت او را مورد هجمه قرار دادند و طبعاً دشمنی آنان با نظام اسلامی تمام نمیشود بلکه به میزان موفقیت ها و دستاوردهای ملت ایران، دشمنیهای آنها فزونی یافته و ابعاد جدیدی مییابد تا آنکه ملت ایران به قلل اقتدار دست یابد که در آن موقع دشمنیها تمام خواهد شد.یکی از تاکتیکهای دشمنان ایران در 42 سال گذشته ناامید سازی مردم و بی اعتبار سازی حکومت و مسئولان و قوای سهگانه و دستگاههای اجرایی و نهادهای انقلابی بوده است. بیان دروغها به جای واقعیت، انتشار شایعات و ایراد اتهامات گوناگون به مسئولان جمهوری اسلامی در سطوح مختلف، از همان بدو پیروزی انقلاب شروع شده و هم اکنون نیز ادامه دارد. این مطلب به آن معنا نیست که مسئولان سطوح مختلف در ایران از هر خطایی مبرا هستند و نباید نسبت به عملکرد آنها هیچ نقدی وارد شود، بلکه سخن از محاصره تبلیغاتی است که دشمن با استفاده از دست برتر خود در حوزه رسانه، بر نظام و ملت ایران تحمیل کرده است و با بزرگنمایی مشکلات و نقاط ضعف و کوچکنمایی دستاوردها و نقاط قوت، درصدد بیاعتبار سازی حکومت دینی و مسئولان آن و ناامید سازی مردم نسبت به آینده است.
توده مردم که کنشها و واکنشهای آنها بر اساس ادراکات خویش نسبت به محیط پیرامونی شکل میگیرد، به شدت تحت هجمه تبلیغاتی و روانی بدخواهان ایران قرار دارند، لذا روشنگری و جهاد تبیین برای اصلاح ادراکات جامعه و هدایت آنها در مسیر واقعیتها امری ضروری است که باید وجهه همت بسیج قرار گیرد. طبعاً چنین امر خطیری نیازمند بصیرت، شناخت و احاطه علمی به موضوع و اشراف اعضای بسیج نسبت به واقعیتهاست تا بتوانند با بهرهگیری از تریبونهای در اختیار و مهمتر از آن ارتباط چهره به چهره به جهاد عظیم تبیین و روشنگری مبادرت نمایند.
روشنگری در راستای کمک به مسئولین است تا خدمات و تلاشهای آنها در سطح افکار عمومی به درستی مطرح شده و کنش و واکنشهای سازندهای از طرف مردم مقابل آنها شکل گیرد. به سخن دیگر اگر بسیج، خود را مطالبهگر احقاق حقوق عامه مردم میداند، از آن طرف تبیینگر و روشنگر واقعیات و محدودیتها و خدمات حاکمیت در جامعه نیز میباشد و رویکرد این روشنگریها، امیدآفرینی، اعتمادزایی و انسجام بخشی داخلی خواهد بود.
#نشستهای_بصیرتی#ثامن#روشنگری️ https://ble.ir/delarami
۸:۴۸
سیاست.pdf
۲.۵ مگابایت
--
سیاستها و ملاحظات
موضوع: بسیج؛ پیشرو خدمت و امیدآفرین
ویژه سرشبکه ها و ادمین کانال ها
#نشستهای_بصیرتی#ثامن#روشنگریhttps://ble.ir/delarami
سیاستها و ملاحظات
موضوع: بسیج؛ پیشرو خدمت و امیدآفرین
ویژه سرشبکه ها و ادمین کانال ها
#نشستهای_بصیرتی#ثامن#روشنگریhttps://ble.ir/delarami
۱۰:۳۷
سخنواره4.pdf
۳.۵۸ مگابایت
--
سیاستها و ملاحظات
موضوع: بسیج؛ پیشرو خدمت و امیدآفرین
ویژه سرشبکه ها و ادمین کانال ها
#نشستهای_بصیرتی#ثامن#روشنگریhttps://ble.ir/delarami
سیاستها و ملاحظات
موضوع: بسیج؛ پیشرو خدمت و امیدآفرین
ویژه سرشبکه ها و ادمین کانال ها
#نشستهای_بصیرتی#ثامن#روشنگریhttps://ble.ir/delarami
۱۰:۴۶
۱۱:۰۴
IMG_20210104_125208.jpg
۱۰۴.۸۷ کیلوبایت
#امام_خامنهای (مدظله العالی): مردم ما در مقابلهی با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دی در سرتاسر کشور مشت محکمی به دهان فتنهگران زد. ۱۳۸۹/۱۰/۰۸️
#سخننگاشت
موضوع: بیانات مقام معظم رهبری درباره حضور مردم در حماسه 9 دی
حضور بی نظیر مردم خستگی را از تن همه خارج کرد
#نشستهای_بصیرتی#ثامن#روشنگری#فتنه#حماسه_حضور️ https://ble.ir/delarami
#سخننگاشت
موضوع: بیانات مقام معظم رهبری درباره حضور مردم در حماسه 9 دی
حضور بی نظیر مردم خستگی را از تن همه خارج کرد
#نشستهای_بصیرتی#ثامن#روشنگری#فتنه#حماسه_حضور️ https://ble.ir/delarami
۹:۳۲
مردم سالاری دینی(15)
رقابت ها در مردم سالاری دینی
نوع رویکرد مردم سالاری دینی به قدرت و نقش ابزاری آن در احقاق حقوق ملت، از شاخصه های مهم در توسعۀ سیاسی است.
در اسلام نوع رقابت با رقابت های انتخاباتی غرب متفاوت است و این مسئله از همان گاه پارسامحوری و شایسته سالاری به مسئولیت ها ناشی می شود. همین طور مشارکت مردم در برابر انتخابات و سرنوشت خود، واقعی است نه متأثّر از احزاب و گروه ها و سرمایه ها؛ بر اساس تکلیف و ناشی از احساس مسئولیت در صحنه های انتخابات حاضر می شوند و لذا درصد شرکت کنندگان قابل مقایسه با لیبرال دموکراسی های غربی نیست. مقام معظّم رهبری در این خصوص می فرمایند: «من همه را توصیه می کنم که این خط صحیح را دنبال کنند.
مواظب باشید در حالی که ما دنیای اسلام را به وحدت دعوت می کنیم، دشمن نتواند در میان صفوف خود جمهوری اسلامی اختلاف و تفرقه ایجاد کند. شرط پیروزی ها این است که جنا ح های مختلف در جمهوری اسلامی احترام هم را حفظ کنند و با هم باشند. در جمهوری اسلامی، انتخاب، انتخاب اصلح؛ نه رقابت انتخاباتی. این دعواها و رقابت ها، متعلّق به دموکراسی های غربی است که از خدا و دین هیچ چیزی به مشامشان نرسیده است. کارهایی که بعضی ها انجام می دهند، باب جمهوری اسلامی نیست. در اینجا، انتخاب اصلح است». (1369/7/11)
همچنین ایشان می فرمایند: «آنچه امروز در دنیا اسم دموکراسی و مردم سالاری را روی آن گذاشته اند، همان دیکتاتوری های قدیمی است که لباس جدید بر تن کرده است؛ یعنی دیکتاتوری گروه ها. اگر رقابت هم وجود دارد، رقابت بین گروه هاست و مردم در این میان هیچ کاره اند. یک گروه به قدرت دست پیدا می کند و در سایۀ قدرت سیاسی ای که همۀ زمان های امور را در کشور در اختیار او می گذارد و با سوء استفاده از این قدرت، ثروت و پول و سرمایه را به نفع خود گردآوری می کند و آنها را در راه به دست آوردن دوبارۀ قدرت مصرف می کند.
دموکراسی های امروز دنیا بر پایۀ تبلیغات دروغ و فریبنده و مسحور کردن چشم ها و دلهاست. امروز در دنیا هر جا شعار دموکراسی می دهند شما ببینید برای تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری یا نمایندگان مجلس چه کار می کنند. پول خرج می کنند. دموکراسی در پنجۀ اقتدار پول اسیر است. مردم سالاری امام زمان؛ یعنی مردم سالاری دینی. با این روش به کلی متفاوت است». (1381/7/20)توسعۀ سیاسی و مردم سالاری دینی / دکتر محمدرحیم عیوضی
#نشستهای_بصیرتی#ثامن#روشنگری#مردمسالاری_دینی
️ https://delarami
رقابت ها در مردم سالاری دینی
نوع رویکرد مردم سالاری دینی به قدرت و نقش ابزاری آن در احقاق حقوق ملت، از شاخصه های مهم در توسعۀ سیاسی است.
در اسلام نوع رقابت با رقابت های انتخاباتی غرب متفاوت است و این مسئله از همان گاه پارسامحوری و شایسته سالاری به مسئولیت ها ناشی می شود. همین طور مشارکت مردم در برابر انتخابات و سرنوشت خود، واقعی است نه متأثّر از احزاب و گروه ها و سرمایه ها؛ بر اساس تکلیف و ناشی از احساس مسئولیت در صحنه های انتخابات حاضر می شوند و لذا درصد شرکت کنندگان قابل مقایسه با لیبرال دموکراسی های غربی نیست. مقام معظّم رهبری در این خصوص می فرمایند: «من همه را توصیه می کنم که این خط صحیح را دنبال کنند.
مواظب باشید در حالی که ما دنیای اسلام را به وحدت دعوت می کنیم، دشمن نتواند در میان صفوف خود جمهوری اسلامی اختلاف و تفرقه ایجاد کند. شرط پیروزی ها این است که جنا ح های مختلف در جمهوری اسلامی احترام هم را حفظ کنند و با هم باشند. در جمهوری اسلامی، انتخاب، انتخاب اصلح؛ نه رقابت انتخاباتی. این دعواها و رقابت ها، متعلّق به دموکراسی های غربی است که از خدا و دین هیچ چیزی به مشامشان نرسیده است. کارهایی که بعضی ها انجام می دهند، باب جمهوری اسلامی نیست. در اینجا، انتخاب اصلح است». (1369/7/11)
همچنین ایشان می فرمایند: «آنچه امروز در دنیا اسم دموکراسی و مردم سالاری را روی آن گذاشته اند، همان دیکتاتوری های قدیمی است که لباس جدید بر تن کرده است؛ یعنی دیکتاتوری گروه ها. اگر رقابت هم وجود دارد، رقابت بین گروه هاست و مردم در این میان هیچ کاره اند. یک گروه به قدرت دست پیدا می کند و در سایۀ قدرت سیاسی ای که همۀ زمان های امور را در کشور در اختیار او می گذارد و با سوء استفاده از این قدرت، ثروت و پول و سرمایه را به نفع خود گردآوری می کند و آنها را در راه به دست آوردن دوبارۀ قدرت مصرف می کند.
دموکراسی های امروز دنیا بر پایۀ تبلیغات دروغ و فریبنده و مسحور کردن چشم ها و دلهاست. امروز در دنیا هر جا شعار دموکراسی می دهند شما ببینید برای تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری یا نمایندگان مجلس چه کار می کنند. پول خرج می کنند. دموکراسی در پنجۀ اقتدار پول اسیر است. مردم سالاری امام زمان؛ یعنی مردم سالاری دینی. با این روش به کلی متفاوت است». (1381/7/20)توسعۀ سیاسی و مردم سالاری دینی / دکتر محمدرحیم عیوضی
#نشستهای_بصیرتی#ثامن#روشنگری#مردمسالاری_دینی
️ https://delarami
۹:۳۴
یادداشت روز
خسارت بدون جنگ
مصطفی برزکار
پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا از یکسو و در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری در کشورمان از سوی دیگر، باعث شده که بازهم بحث مذاکره با آمریکا از سوی برخی گروهها و عناصر سیاسی مطرح شود؛ این در حالی است که دشمن نوعی منازعه، با مختصات جدید را علیه ایران اسلامی در پیش گرفته است.
گزارههای تحلیلی:تجربههای قرن بیستم، این را به آمریکا، رژیم صهیونیستی و متحدان آنها در منطقه فهماند که الگوی جنگ کلاسیک دارای مشکلات و آسیبهای بسیاری است؛ ازجمله، هزینههای مالی سنگین، تلفات جانی و نفرتافزایی. بر همین اساس مدل جدیدی از منازعه توسط آمریکا و متحدانش در قرن 21 تعریف و عملیاتی شده که در هدف با جنگهای گذشته مشترک بوده، اما در روش متفاوت است. ویژگی اصلی این منازعه آن است که خسارت میزند، اما افکار عمومی وضعیت را جنگی نمیبیند.در این مدل منازعه، خسارت و لطمه به منافع، منابع انسانی و داراییهای کشور مقابل وجود دارد، اما به صورت گزینشی؛ یعنی بهجای انبوهکشی، گزیدهکشی؛ بهجای انتخاب اهداف انبوه، ستون فقرات اقتصادی موردحمله و هدف قرار میگیرد و بهجای تجاوز از مرزهای هوایی، زمینی و هوایی، حریمهای امنیتی مورد هدف قرار میگیرد.واقعیت آن است که منازعه اکنون علیه ایران شروع شده؛ چراکه سردار سلیمانی ترور میشود و آمریکا رسماً آن را بر عهده میگیرد، انفجار نطنز و اقدام به ترور شهید محسن فخریزاده را رژیم صهیونیستی بر عهده میگیرد. درحالیکه در گذشته 5 دانشمند دیگر را رژیم صهیونیستی به گواه مستندات به شهادت رسانده، اما تاکنون آن را بر عهده نگرفته است؛ اما اکنون برای ترور شهید فخریزاده، حتی مستند بازسازی صحنه ترور میسازد.
نکته راهبردی: در چنین شرایطی، منطق حفظ منافع ملی، ضرورت ایجاد موازنه و عقبراندن دشمن در این منازعه و تخاصم را ایجاب میکند؛ بنابراین شعار مذاکره در این شرایط عین خیانت است، آنهم وقتی که دشمن منازعهای را تدارک دیده و اجرایی نموده است. اگر شرایط کنونی بهخوبی برای مردم تبیین گردد، هراس افکار عمومی کشور از جنگ همهجانبه آمریکا با ایران (که مطابق سند p2c موسسه رند، دیگر چنین امکانی برای آمریکا وجود ندارد) جای خود را به تقویت نیروهای مسلح خواهد داد و این منطق تقویت خواهد شد که کشوری که در حال دشمنی و ضربه زدن به اهداف و منافع ملت ایران است، قابلمذاکره نیست.
#نشستهای_بصیرتی#ثامن#روشنگری#معیار#نفوذ
️ https://ble.ir/delarami
خسارت بدون جنگ
مصطفی برزکار
پیروزی بایدن در انتخابات آمریکا از یکسو و در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری در کشورمان از سوی دیگر، باعث شده که بازهم بحث مذاکره با آمریکا از سوی برخی گروهها و عناصر سیاسی مطرح شود؛ این در حالی است که دشمن نوعی منازعه، با مختصات جدید را علیه ایران اسلامی در پیش گرفته است.
گزارههای تحلیلی:تجربههای قرن بیستم، این را به آمریکا، رژیم صهیونیستی و متحدان آنها در منطقه فهماند که الگوی جنگ کلاسیک دارای مشکلات و آسیبهای بسیاری است؛ ازجمله، هزینههای مالی سنگین، تلفات جانی و نفرتافزایی. بر همین اساس مدل جدیدی از منازعه توسط آمریکا و متحدانش در قرن 21 تعریف و عملیاتی شده که در هدف با جنگهای گذشته مشترک بوده، اما در روش متفاوت است. ویژگی اصلی این منازعه آن است که خسارت میزند، اما افکار عمومی وضعیت را جنگی نمیبیند.در این مدل منازعه، خسارت و لطمه به منافع، منابع انسانی و داراییهای کشور مقابل وجود دارد، اما به صورت گزینشی؛ یعنی بهجای انبوهکشی، گزیدهکشی؛ بهجای انتخاب اهداف انبوه، ستون فقرات اقتصادی موردحمله و هدف قرار میگیرد و بهجای تجاوز از مرزهای هوایی، زمینی و هوایی، حریمهای امنیتی مورد هدف قرار میگیرد.واقعیت آن است که منازعه اکنون علیه ایران شروع شده؛ چراکه سردار سلیمانی ترور میشود و آمریکا رسماً آن را بر عهده میگیرد، انفجار نطنز و اقدام به ترور شهید محسن فخریزاده را رژیم صهیونیستی بر عهده میگیرد. درحالیکه در گذشته 5 دانشمند دیگر را رژیم صهیونیستی به گواه مستندات به شهادت رسانده، اما تاکنون آن را بر عهده نگرفته است؛ اما اکنون برای ترور شهید فخریزاده، حتی مستند بازسازی صحنه ترور میسازد.
نکته راهبردی: در چنین شرایطی، منطق حفظ منافع ملی، ضرورت ایجاد موازنه و عقبراندن دشمن در این منازعه و تخاصم را ایجاب میکند؛ بنابراین شعار مذاکره در این شرایط عین خیانت است، آنهم وقتی که دشمن منازعهای را تدارک دیده و اجرایی نموده است. اگر شرایط کنونی بهخوبی برای مردم تبیین گردد، هراس افکار عمومی کشور از جنگ همهجانبه آمریکا با ایران (که مطابق سند p2c موسسه رند، دیگر چنین امکانی برای آمریکا وجود ندارد) جای خود را به تقویت نیروهای مسلح خواهد داد و این منطق تقویت خواهد شد که کشوری که در حال دشمنی و ضربه زدن به اهداف و منافع ملت ایران است، قابلمذاکره نیست.
#نشستهای_بصیرتی#ثامن#روشنگری#معیار#نفوذ
️ https://ble.ir/delarami
۱۰:۲۴
بازارسال شده از Javad
۱۴:۳۰
۱۴:۴۸
VID_20210208_154805.mp4
۹.۱۶ مگابایت
ali.m zahedan: مقام معظم رهبری:بیست و دوم بهمن، در حکم عید غدیر است؛ زیرا در آن روز بود که نعمت ولایت، اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهی، برای ملت ایران صورت عملی و تحقق خارجی گرفت. ۱۳۶۸/۱۱/۰۴ #کلیپ
موضوع: سلاح نظامی می خریدیم اما اختیارش را نداشتیم
همه که دنبال ساخت سلاح نظامی از صفر تا صد نمی روند، بالاخره راه میانبری هم برای تامین تسلیحات نظامی وجود دارد تا علاوه بر دریافت پیشرفته ترین سلاح ها تضمین امنیتی هم دریافت کنید.
#نشستهای_بصیرتی#روشنگری#معیار #ثامن#ایران_مقتدر#دهه_فجر#امام_خمینی https://ble.ir/delarami
موضوع: سلاح نظامی می خریدیم اما اختیارش را نداشتیم
همه که دنبال ساخت سلاح نظامی از صفر تا صد نمی روند، بالاخره راه میانبری هم برای تامین تسلیحات نظامی وجود دارد تا علاوه بر دریافت پیشرفته ترین سلاح ها تضمین امنیتی هم دریافت کنید.
#نشستهای_بصیرتی#روشنگری#معیار #ثامن#ایران_مقتدر#دهه_فجر#امام_خمینی https://ble.ir/delarami
۱۲:۲۴
ترس از تعاملات راهبردی ایران؛عقبه جنجال رسانه ای کجاست؟
عقبه جنجال علیه سفر رئیس مجلس ایران به روسیه کجاست؟ اولا مقامات غربی بسیاری طی چند سال اخیر،"انتقال محور قدرت جهان از غرب به شرق" را به عنوان خبر اعلام کرده اند:فدریکا موگرینی: "قدرت رهبری آمریکا در حال زوال است. قدرت آمریکا در حال کاهش است. من هرگز آمریکا را تا این حد قطبی شده ندیده بودم. آمریکا در درون منسجم نیست. بزرگ ترین دموکراسی دنیا بی ثبات شده است".نیکولا سارکوزی: "محور جهان در حال عبور از غرب، به شرق یعنی آسیاست. ما در گذشته بر جهان تسلط داشتیم، اما حالا به هیچ وجه مسلط نیستیم". جوزپ بورل: "تحلیلگران از مدتها پیش درباره پایان نظم تحت رهبری آمریکا و ظهور قرن آسیایی سخن گفتهاند. این اتفاق الان پیش چشم ما در حال وقوع است. شیوع بیماری کرونا، نقطه عطفی برای تغییر توازن قدرت از غرب به شرق است".ولفگانگ ایشینگر رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ: جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند. بازیگران غیرغربی، امور بینالمللی را شکل می دهند. برخی از اساسی ترین ارکان غرب و نظم جهانی تضعیف شده. ناکامی در پاسخ به درگیری سوریه و اوکراین، ضعف ما را آشکار و زمینه را برای پُر کردن خلأ توسط کشورهایی مانند ایران و روسیه فراهم کرد".ثانیا جمهوری اسلامی ایران، نقش منحصر به فردی را در این انتقال قدرت ایفا کرده است. بنابراین هر تدارکش برای توسعه تعاملات راهبردی با شرق ( از جمله چین و روسیه)، با سرآسیمگی در غرب مواجه می شود و کاملا طبیعی است که ماشین جنگ رسانه ای آنها بلافاصله مامور ریختن آتش تهیه سنگین شوند.آنها یک بار همین چند سال قبل دیدند که چگونه سفر مهم و اثر گذارحاج قاسم سلیمانی به مسکو (مرداد ۹۴)، توانست روسیه را در جنگ مقابل جنگ نیابتی آمریکا در سوریه، همراه جبهه مقاومت کند و جنگ جهانی سوم را به ضرر غرب مغلوبه سازد.به دلیل همین موفقیت های حاج قاسم هم بود که پادو های آمریکا و اسرائیل به مدت ده سال، رویکرد پیشرو سردار سلیمانی را کوبیدند؛ اما در تشییع حماسی آن شهید، سیلی ماندگار و آبداری از ملت ایران خوردند.
در این مواجهه راهبردی که به مرگ و زندگی قلدرانه استکبار غرب گره خورده، پادوهای دشمن (با نقاب اصلاحات و اعتدال یا اپوزیسیون) مامورند هر تعامل مهم جمهوری اسلامی ایران با چین و روسیه و سایر کشور های شرقی را بکوبند؛فرقی هم نمی کند که مثلا آقای لاریجانی مامور پیگیری روابط راهبردی با چین شود؛ یا آقای قالیباف، متولی انتقال پیام راهبردی رهبر انقلاب به روسیه باشد. همان ها که تدارک سند روابط راهبردی 20 ساله با چین را آماج بمباران رسانه ای قرار دادند، سفر آقای قالیباف را هم سیبل حملات رسانه ای کرده اند.نگرانی بزرگ غرب قابل درک است؛ اگر قدرت اقتصادی چین، قدرت نظامی روسیه، و قدرت بسیج کنندگی و الهام بخشی ایران در منطقه، بتواند به هم افزایی منافع و دفع تهدید های مشترک منتهی شود، دیگر جایی برای دست درازی غرب باقی نمی ماند.ثالثا، اولین بار نیست که رهبری به واسطه یکی از شخصیت ها، برای سران کشورها پیام می فرستند. قبلا هم آقایان لاریجانی، ولایتی، حداد، سردار سلیمانی و... چنین ماموریت هایی را به انجام رسانده اند.رابعا، هم بعضی رفتارهای برخی افراد کم تجربه در فضای مجازی، در زمینه تبلیغات پیشاپیش درباره سفر آقای قالیباف، هیجان زده و ناپخته بود؛ هم رفتار افراد مشابه در درون جبهه خودی برای تخطئه آقای قالیباف، و هم افتادن در بازی دشمن، درباره القای انتخاباتی بودن سفر و کاستن از اهمیت اصل ماجرا.تامل در ابعاد سفر مهم حاج قاسم به مسکو که بدون هیاهوی رسانه ای اما تاریخ ساز بود و روسیه را برای ایفای نقش موثر قانع کرد، می تواند فعالان رسانه ای را در فهم چگونگی رفتار رسانه ای درست کمک کند.بعد ها آسوشیتد پرس درباره این سفر نوشت:"دیدار مهم ژنرال سلیمانی با پوتین، نقشی مؤثر در نقشآفرینی روسیه در جنگ سوریه داشت. یکی از قدرتمندترین مقامات نظامی ایران، نشستی سهساعته را با پوتین روسیه داشت تا او را متقاعد کند.فرمانده نیروی قدس سپاه، ماه اوت (مردادماه ۹۴) به مسکو رفت. سلیمانی و پوتین، نقشهها و عکسها را بررسی کردند و به تبادل اطلاعات پرداختند.بررسیها نشان داد گروههای تروریستی، در صورتی که مسکو وارد عمل نشود، فعالیتشان را به نزدیکی روسیه در منطقه قفقاز گسترش خواهند داد.در این نشست درباره برنامه تشکیل یک مرکز مشترک تبادل اطلاعات میان عراق، سوریه، ایران و روسیه توافق شد. این نقشآفرینی، حاکی از نفوذ شدید ایران در منطقه است».#محمد_ایمانی
عقبه جنجال علیه سفر رئیس مجلس ایران به روسیه کجاست؟ اولا مقامات غربی بسیاری طی چند سال اخیر،"انتقال محور قدرت جهان از غرب به شرق" را به عنوان خبر اعلام کرده اند:فدریکا موگرینی: "قدرت رهبری آمریکا در حال زوال است. قدرت آمریکا در حال کاهش است. من هرگز آمریکا را تا این حد قطبی شده ندیده بودم. آمریکا در درون منسجم نیست. بزرگ ترین دموکراسی دنیا بی ثبات شده است".نیکولا سارکوزی: "محور جهان در حال عبور از غرب، به شرق یعنی آسیاست. ما در گذشته بر جهان تسلط داشتیم، اما حالا به هیچ وجه مسلط نیستیم". جوزپ بورل: "تحلیلگران از مدتها پیش درباره پایان نظم تحت رهبری آمریکا و ظهور قرن آسیایی سخن گفتهاند. این اتفاق الان پیش چشم ما در حال وقوع است. شیوع بیماری کرونا، نقطه عطفی برای تغییر توازن قدرت از غرب به شرق است".ولفگانگ ایشینگر رئیس کنفرانس امنیتی مونیخ: جهان در حال عبور از غرب به عصر پساغرب است. کاهش نفوذ اروپا و آمریکا زمینه را برای کشورهای دیگر فراهم کرده تا نظم جهانی جدیدی را شکل دهند. بازیگران غیرغربی، امور بینالمللی را شکل می دهند. برخی از اساسی ترین ارکان غرب و نظم جهانی تضعیف شده. ناکامی در پاسخ به درگیری سوریه و اوکراین، ضعف ما را آشکار و زمینه را برای پُر کردن خلأ توسط کشورهایی مانند ایران و روسیه فراهم کرد".ثانیا جمهوری اسلامی ایران، نقش منحصر به فردی را در این انتقال قدرت ایفا کرده است. بنابراین هر تدارکش برای توسعه تعاملات راهبردی با شرق ( از جمله چین و روسیه)، با سرآسیمگی در غرب مواجه می شود و کاملا طبیعی است که ماشین جنگ رسانه ای آنها بلافاصله مامور ریختن آتش تهیه سنگین شوند.آنها یک بار همین چند سال قبل دیدند که چگونه سفر مهم و اثر گذارحاج قاسم سلیمانی به مسکو (مرداد ۹۴)، توانست روسیه را در جنگ مقابل جنگ نیابتی آمریکا در سوریه، همراه جبهه مقاومت کند و جنگ جهانی سوم را به ضرر غرب مغلوبه سازد.به دلیل همین موفقیت های حاج قاسم هم بود که پادو های آمریکا و اسرائیل به مدت ده سال، رویکرد پیشرو سردار سلیمانی را کوبیدند؛ اما در تشییع حماسی آن شهید، سیلی ماندگار و آبداری از ملت ایران خوردند.
در این مواجهه راهبردی که به مرگ و زندگی قلدرانه استکبار غرب گره خورده، پادوهای دشمن (با نقاب اصلاحات و اعتدال یا اپوزیسیون) مامورند هر تعامل مهم جمهوری اسلامی ایران با چین و روسیه و سایر کشور های شرقی را بکوبند؛فرقی هم نمی کند که مثلا آقای لاریجانی مامور پیگیری روابط راهبردی با چین شود؛ یا آقای قالیباف، متولی انتقال پیام راهبردی رهبر انقلاب به روسیه باشد. همان ها که تدارک سند روابط راهبردی 20 ساله با چین را آماج بمباران رسانه ای قرار دادند، سفر آقای قالیباف را هم سیبل حملات رسانه ای کرده اند.نگرانی بزرگ غرب قابل درک است؛ اگر قدرت اقتصادی چین، قدرت نظامی روسیه، و قدرت بسیج کنندگی و الهام بخشی ایران در منطقه، بتواند به هم افزایی منافع و دفع تهدید های مشترک منتهی شود، دیگر جایی برای دست درازی غرب باقی نمی ماند.ثالثا، اولین بار نیست که رهبری به واسطه یکی از شخصیت ها، برای سران کشورها پیام می فرستند. قبلا هم آقایان لاریجانی، ولایتی، حداد، سردار سلیمانی و... چنین ماموریت هایی را به انجام رسانده اند.رابعا، هم بعضی رفتارهای برخی افراد کم تجربه در فضای مجازی، در زمینه تبلیغات پیشاپیش درباره سفر آقای قالیباف، هیجان زده و ناپخته بود؛ هم رفتار افراد مشابه در درون جبهه خودی برای تخطئه آقای قالیباف، و هم افتادن در بازی دشمن، درباره القای انتخاباتی بودن سفر و کاستن از اهمیت اصل ماجرا.تامل در ابعاد سفر مهم حاج قاسم به مسکو که بدون هیاهوی رسانه ای اما تاریخ ساز بود و روسیه را برای ایفای نقش موثر قانع کرد، می تواند فعالان رسانه ای را در فهم چگونگی رفتار رسانه ای درست کمک کند.بعد ها آسوشیتد پرس درباره این سفر نوشت:"دیدار مهم ژنرال سلیمانی با پوتین، نقشی مؤثر در نقشآفرینی روسیه در جنگ سوریه داشت. یکی از قدرتمندترین مقامات نظامی ایران، نشستی سهساعته را با پوتین روسیه داشت تا او را متقاعد کند.فرمانده نیروی قدس سپاه، ماه اوت (مردادماه ۹۴) به مسکو رفت. سلیمانی و پوتین، نقشهها و عکسها را بررسی کردند و به تبادل اطلاعات پرداختند.بررسیها نشان داد گروههای تروریستی، در صورتی که مسکو وارد عمل نشود، فعالیتشان را به نزدیکی روسیه در منطقه قفقاز گسترش خواهند داد.در این نشست درباره برنامه تشکیل یک مرکز مشترک تبادل اطلاعات میان عراق، سوریه، ایران و روسیه توافق شد. این نقشآفرینی، حاکی از نفوذ شدید ایران در منطقه است».#محمد_ایمانی
۱۶:۰۸