عکس پروفایل کتابخونہ‌دزیره ؛ک

کتابخونہ‌دزیره ؛

۱۲۸عضو
thumnail
_ اوژنی هنوزم میخندی ؟ :)

۱۰:۲۳

_ آره جیمینا کاش هیچ جمله ای با کاش شروع نمیشد

۱۲:۰۰

یه‌روز‌بهت‌میرسم‌اوژنی !
من‌به‌چشمای‌پاکت‌‌قسم‌خوردم‌:)
چشمایی‌که‌خیلی‌وقته‌زندگیمن.......)

۱۶:۱۱

میدونی‌اورژنی‌یه‌کلمه‌فرانسوی‌هست‌که‌میگه:زمان‌ عشق‌ را‌ از‌ بین‌ میبرد ، و‌ عشق‌ زمان‌ را

۲۰:۳۰

_ پسر ... تو داری مایل ها دور از وطنت زندگی میکنی ... و تنهایی رو به جون میخری ... باید درد زیادی داشته باشی که همچین چیزی رو انتخاب کردی ...

۲۰:۲۰

+ آدمهایی که دوسشون داشتم ... به دیدنم نمیان ... این کافیه ؟

۲۰:۲۰

_ هیچ چی بدتر از نا امیدی از عشق نیست ..

۲۰:۲۱

thumnail
نگاهی به ساعتش انداخت .ساعت قدیمی و خاطره انگیزش هنوز مثل روز اول سالم بود و هنوز بوی سئول رو میداد ، بوی خواهرش ... یا حتی ... بوی تهیونگ ... (:

۲۰:۲۱

thumnail
-

۶:۳۰

کتابخونہ‌دزیره ؛
_ ناپلئونم... من و بوسید!
thumnail
We don't gotta be in love, no I don't gotta be the one, no

۲۲:۰۶

بازارسال شده از 𝖣︎𝗋ꭎɠ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌ ‌
thumnail
مظلوم ترین صحنه. . .

۱۲:۵۷

fly me to the moon.mp3

۰۳:۱۱-۷.۳۷ مگابایت
- Fill my heart with songand let me sing forever more

۱۶:۵۸

بازارسال شده از معشوقهء‌عزیز‌کرده؛
ـ برو تهیونگ...لطفا...من به نبودنت عادت کرده بودم. یعنی دلت برام تنگ نشده بود؟
دل من؟
با گریه خندید و فشار دستهاش رو به پارچه ی مچاله شده توی دستش بیشتر کرد:_ تنگ بشه؟ چی باعث شده فکر کنی دلم برات تنگ شده؟...من که...دیگه دل ندارم، همش خورده شیشه اس...

۹:۰۹

+ میدونین چرا آدما هم و بغل میکنن آقای کیم ؟
_ چرا ؟
+ آدما وقتی هم و بغل میکنن، دوتا قلب دقیقا مماس و روبروی هم قرار میگیرن...برای همین میتونن آروم بشن... هر وقت آشفته بودین، یادتون باشه که قلب من همیشه آمادهٔ خدمت ب قلب شماست ..

۹:۱۱

" _ اوووه..چقدر جالب، آچا دوست داره گوش عروسک هاش رو گاز بگیره! چقدر برام آشناست، برای تو آشنا نیست سرگرد؟_ خب شاید باباشم یه عروسک داره که باید گوشش رو گاز بگیره! "

۱۰:۲۴

-گریه نکن جونگکوکا...قلبم درد میگیره.
اشکاتو پاک کن...
فرشته ها که گریه نمیکنن...

۱۱:۴۴

+ ببوسش تا بمیرم اوژنی ..

۹:۵۸

- تو ستاره هارو تماشا میکردی، با نور ستاره ها نسخ می‌شدی، و من به این فکر میکردم که تنها ستاره‌ی این شهر روبروم ایستاده، ستاره چشمای تو این شهر رو کازابلانکای من میکرد..

- کیم تهیونگ ۲ مارس ۱۹۹۱

۹:۵۹

"و تو نمیدونستی.. اجبار به رها کردن دردی، بیشتر از رها شدن داره! من توی این اجبار میسوختم اما کاش فراموش نمیکردی که من با قلبم به چشمهات قسم خورده بودم اوژنی..."
- دزیره .

۲۰:۱۰

``نفس کشیدن از زنده بودن میاد،زنده بودن از ضربان قلب،ضربان قلب از سالم بودن میاد و سالم بودن از عاشق نبودن...``
- دزیره .

۱۹:۳۳