- یک روز ژنو- یک روز لوزان- یک روز برجام - امروز هم اینستکس - فردا هم اونستکس!!! ...
و کماکان خریّت ادامه دارد ...
(قسمتی از کتاب " دیپلماسی خرکی " )
"قاسم"
به کانال دیده بان @didebann بپیوندید
و کماکان خریّت ادامه دارد ...
(قسمتی از کتاب " دیپلماسی خرکی " )
"قاسم"
به کانال دیده بان @didebann بپیوندید
۱۰:۰۷
۱۰:۰۸
۱۶:۴۸
یک بار به #شهید_بهشتی گفتند گرانی فراگیر شده است. شهید بهشتی در پاسخ به آنها گفته بود این خطر بزرگی ست. بهشتی میگفت ما ستاد مبارزه با گرانفروشی گذاشتهایم، اما بدانید که مهار قیمتها به این شیوه، موقتی ست. راهحل اصلی گرانی #اقتصادی ست، قضایی نیست.
حسن رحیم پور ازغدی
به کانال دیده بان @didebann بپیوندید
حسن رحیم پور ازغدی
به کانال دیده بان @didebann بپیوندید
۱۶:۴۸
۱۶:۴۸
۱۶:۴۸
چیزی که مشخصه اینه که #اینستکس فقط در صورتی به ایران کمک میکنه که ایران به #FATF عمل کند و عمل به fatf یعنی تحریم نیروهای نظامی خودمون.یعنی دولت باز مثل برجام میخواد عمل کنه و #معیشت_مردم رو به اینستکس گره بزنه؟!مردم فریبی و خیانت تا کی؟!اینستکس چیزی جز خیانت به ملت نیست.تمام
روح الله رستمی
به کانال دیده بان @didebann بپیوندید
روح الله رستمی
به کانال دیده بان @didebann بپیوندید
۱۶:۴۸
۱۹:۰۵
۱۹:۰۵
پرستو یا بادبزن جگر!؟
این روزها نوبت پرستوی نفتی است. به اندازه کافی ماجرا به جهت خبری و رسانه ای جذاب است. یک خانم با 16 مرد. آنهم در نفت؛ در حوزه بیژن زنگنه که دارای بیشمار اتهام نفتی و غیرنفتی است. عده ای این چند روز راه افتادند و عکس و اسم ها منتشر کردند که "آی چه نشسته اید که یک پرستو با مدیران نفتی، نفت را به تاراج بردند..."
اول اینکه هیچ استبعادی نمی بینم دشمن پروژه نفوذ را از طریق جذابیت های جنسی دنبال کند. بنابراین اصل ماجرا دور از ذهن نیست. اما درباره ابعاد ماجرا بی شمار سوال وجود دارد. کدام مدیران و چه رده ای؟ چه سطح رابطه ای؟ چه سطح فسادی؟ چه سطح اثری؟ و غیره... در نهایت اینکه نقش پرستو برای جمع آوری اطلاعات بعید نیست اما اینکه یک زن بتواند قراردادهای نفتی را به نفع دشمن جابجا کند را به جهت سطح ایمنی نهادهای امنیتی نشدنی می دانم. هرچند باید منتظر حکم عدلیه ماند.
اما حرفم اینجا نیست. اینکه عده ای جرئت می کنند از مدیرانی اسم ببرند و اتهام جنسی بزنند را هیچ وقت نمی فهمم. چطور چنین جسارتی دارند؟ با کدام مبنای شرعی و اخلاقی می توانند؟ اتهام جنسی مگر شوخی است؟ چطور تعمیم می دهند؟ چطور به حساب زنگنه می گذارند؟ و قس علی هذا. این هم مصداقی دیگرست از عدالتخواهی فانتزی.
اما حرفم اینجا هم نیست. کاش دقت کنیم که یک نفر می تواند نه خائن باشد، نه فساد مالی داشته باشد، نه فساد جنسی و غیره ولی اعتقاد فاسد داشته باشد که این به مراتب بدتر است. چرا سطح دعوا را نازل می کنیم؟
دعوای ما با دولت و زنگنه، پرستو و دستگاه پوز و رانت و غیره نیست. دعوا سر غربزدگی است. دعوا سر اعتقاد باطل است. ریشه این اعتقاد باید بخورد و نه حتا این آدم ها. این ها می آیند و می روند اما این غربزدگی است که ریشه دوانده و اصلاح طلب واصول گرا هم نمی شناسد و همینطور از کشور و این مردم هزینه می گیرد.
این روزها که فرصتی مهیا شده است تا زمین گیری غربزدگی تاریخی شود، ایندست اخبار و شایعه ها ضدتجربه عمل می کند. در بهترین حالت اگر هم اثبات شود مخاطب می گوید پس ایراد از شهوت و رانت بود نه اعتقاد فاسد. عده ای کنش سیاسی را فراتر از بادبزن جگر نمی دانند. گویا با اتهام و افشاگری قرارست جگرشان خنک شود. حال آنکه جگرها مهم نیست که خنک شود و این اراده هاست که باید رشد کند.
سطح دعوا را نازل نکنید. اختلاف ما با امثال زنگنه خیانت فعلی است نه فاعلی. بگذارید مردم نتیجه اعتقاد فاسد را ببینند؛ واگرنه بر سر اخلاق فاسد که اختلافی نیست. ضمن اینکه جمهوری اسلامی آنقدر بلوغ یافته است که با شهوت و رانت به انحراف نرود، هرچند هنوز مصونیتی از اعتقاد فاسد ادم های حتا دیندار و نماز شب خوان ندارد.
"محسن مهدیان"
به کانال دیده بان @didebann بپیوندید
این روزها نوبت پرستوی نفتی است. به اندازه کافی ماجرا به جهت خبری و رسانه ای جذاب است. یک خانم با 16 مرد. آنهم در نفت؛ در حوزه بیژن زنگنه که دارای بیشمار اتهام نفتی و غیرنفتی است. عده ای این چند روز راه افتادند و عکس و اسم ها منتشر کردند که "آی چه نشسته اید که یک پرستو با مدیران نفتی، نفت را به تاراج بردند..."
اول اینکه هیچ استبعادی نمی بینم دشمن پروژه نفوذ را از طریق جذابیت های جنسی دنبال کند. بنابراین اصل ماجرا دور از ذهن نیست. اما درباره ابعاد ماجرا بی شمار سوال وجود دارد. کدام مدیران و چه رده ای؟ چه سطح رابطه ای؟ چه سطح فسادی؟ چه سطح اثری؟ و غیره... در نهایت اینکه نقش پرستو برای جمع آوری اطلاعات بعید نیست اما اینکه یک زن بتواند قراردادهای نفتی را به نفع دشمن جابجا کند را به جهت سطح ایمنی نهادهای امنیتی نشدنی می دانم. هرچند باید منتظر حکم عدلیه ماند.
اما حرفم اینجا نیست. اینکه عده ای جرئت می کنند از مدیرانی اسم ببرند و اتهام جنسی بزنند را هیچ وقت نمی فهمم. چطور چنین جسارتی دارند؟ با کدام مبنای شرعی و اخلاقی می توانند؟ اتهام جنسی مگر شوخی است؟ چطور تعمیم می دهند؟ چطور به حساب زنگنه می گذارند؟ و قس علی هذا. این هم مصداقی دیگرست از عدالتخواهی فانتزی.
اما حرفم اینجا هم نیست. کاش دقت کنیم که یک نفر می تواند نه خائن باشد، نه فساد مالی داشته باشد، نه فساد جنسی و غیره ولی اعتقاد فاسد داشته باشد که این به مراتب بدتر است. چرا سطح دعوا را نازل می کنیم؟
دعوای ما با دولت و زنگنه، پرستو و دستگاه پوز و رانت و غیره نیست. دعوا سر غربزدگی است. دعوا سر اعتقاد باطل است. ریشه این اعتقاد باید بخورد و نه حتا این آدم ها. این ها می آیند و می روند اما این غربزدگی است که ریشه دوانده و اصلاح طلب واصول گرا هم نمی شناسد و همینطور از کشور و این مردم هزینه می گیرد.
این روزها که فرصتی مهیا شده است تا زمین گیری غربزدگی تاریخی شود، ایندست اخبار و شایعه ها ضدتجربه عمل می کند. در بهترین حالت اگر هم اثبات شود مخاطب می گوید پس ایراد از شهوت و رانت بود نه اعتقاد فاسد. عده ای کنش سیاسی را فراتر از بادبزن جگر نمی دانند. گویا با اتهام و افشاگری قرارست جگرشان خنک شود. حال آنکه جگرها مهم نیست که خنک شود و این اراده هاست که باید رشد کند.
سطح دعوا را نازل نکنید. اختلاف ما با امثال زنگنه خیانت فعلی است نه فاعلی. بگذارید مردم نتیجه اعتقاد فاسد را ببینند؛ واگرنه بر سر اخلاق فاسد که اختلافی نیست. ضمن اینکه جمهوری اسلامی آنقدر بلوغ یافته است که با شهوت و رانت به انحراف نرود، هرچند هنوز مصونیتی از اعتقاد فاسد ادم های حتا دیندار و نماز شب خوان ندارد.
"محسن مهدیان"
به کانال دیده بان @didebann بپیوندید
۱۹:۰۵
۱۹:۰۶
۶:۰۶
۶:۰۶
۶:۰۷
دریوزگی اصلاح طلبان و ارسال سیگنال به واشنگتن
اگر نخواهیم خیلی دور برویم، مرور رفتارهای محمدجواد ظریف که از قضا امروز مسئولیت دستگاه دیپلماسی را هم برعهده دارد گویای این است که رویه ثابت اصلاح طلبان ارسال سیگنال دریوزگی به غرب است، آنجایی که او در حاشیه مذاکرات سعدآباد در دولت اصلاحات، بهجای سخن گفتن از چگونگی تامین منافع ملی ایران، محمدالبرادعی را به کناری میکشد و با او درباره انتخابات آینده ایران، رقابتهای سیاسی و تاثیر موفقیت مذاکرات با سه کشور اروپایی بر موفقیت حزبی دوستان جناب ظریف در این انتخابات صحبت میکند، یا چند سال بعد در جریان مذاکرات برجام که او دوباره و اینبار در جلسه شورای روابط خارجی آمریکا همین روش را برای اظهارنظر انتخاب و عنوان کرد عدم موفقیت در این مذاکرات باعث خروج وی و همحزبیهایش از گردونه قدرت میشود.
جمعی چهارنفره از اصلاحطلبان که از مسئولان سیاسی دولت اصلاحات هم هستند متنی را نوشته و در اختیار یک رسانه آمریکایی گذاشتهاند تا بهنوعی هشداردهنده عواقب افزایش فشارها، تهدیدها و نهایتا آغاز جنگ با ایران باشند؛ هشداری که البته نه از موضع قدرت و برای تامین منافع ملی که از موضع انفعال و بهواقع برای تامین منافع حزبی بیان شده است.
محسن امینزاده معاون وزیر امور خارجه در دولت اصلاحات، مصطفی تاجزاده معاون وزیر کشور وقت، محمدرضا خاتمی نایبرئیس مجلس ششم و عبدالله رمضانزاده سخنگوی کابینه اصلاحات کسانی هستند که بازهم دچار خطاهای راهبردی در میدان سیاست شدهاند و به واشنگتن سیگنال اما اینبار نه محرمانه که علنی فرستاده اند. مهمترین ایراد نامه یادشده این است که اصلاحطلبان درگیرکردن رقابتهای سیاسی داخلی را با مناسبات خارجی ایران یکی کرده اند ، آنها تلاش میکنند پوششی برای ضعف جناح سیاسی خود در عرصه رقابت و همچنین موفقیت در اداره کشور بتراشند و ناتوانی خود را پشت اقدامات آمریکا پنهان کنند. این افراد با بیان این عبارت که «بهعنوان اعضای جریان اصلاحطلب در ایران نگران ضربه مهلکی هستیم که حتی مقابله نظامی محدود با آمریکا به جنبش دموکراسیخواهی در ایران وارد میکند. حتی امروز هم آثار محدودیتهای برآمده از بحران دو سال گذشته بر جامعه مدنی نحیف ایران و فعالیت سیاسی مسالمتآمیز را احساس میکنیم» به وضوح خود را تنها حامی دموکراسی در ایران توصیف میکنند و به دروغ فضای سیاسی داخلی را محدودشده و تحت فشار عنوان میکنند. این در حالی است که آنها دو دوره پیوسته ریاستجمهوری همچنین دوره اخیر مجلس و شورای شهر را در دست داشتهاند، لذا معلوم نیست دقیقا از چه چیزی سخن میگویند.
نکته جالب توجه دیگر :در متن یادشده این است که نویسندگان تلاش برای آبادی ایران را صرفا در اقدامات فعالان سیاسی اصلاحطلب تعریف میکنند و شکست و کنار رفتن خود را موجب از دست رفتن آزادی، آبادی و امنیت ایران. به این عبارت دقت کنید: «گروهی از رقبای سیاسی ما از این بحران برای نابودی تلاش ما برای رسیدن به ایرانی آزاد، آباد و امن استفاده میکنند.» شاید به طنز بیشتر شبیه باشد اما واقعیت را باید گفت، واقعیتی که تاکید میکند شرایط اقتصادی امروز ایران با تورمی افسارگسیخته حاصل دو دوره حضور اصلاحطلبان در قوه مجریه است ولی آنها دیگران را مسئول این نابسامانی تعریف میکنند، یا اینکه مسئول تامین امنیت قطعا گروههایی بهجز اصلاحطلبان هستند ولی آنها امنیت امروز کشور را مرهون تلاشهای خود میدانند. اینها البته بخشی از خطاهای راهبردی و تناقضات سیاسی است که چهار نفر نویسنده اصلاحطلب متن یادشده در یک متن پنجبندی مرتکب شدهاند که ذکر باقی آنها در این مجال نمیگنجد
به کانال دیده بان @didebann بپیوندید
اگر نخواهیم خیلی دور برویم، مرور رفتارهای محمدجواد ظریف که از قضا امروز مسئولیت دستگاه دیپلماسی را هم برعهده دارد گویای این است که رویه ثابت اصلاح طلبان ارسال سیگنال دریوزگی به غرب است، آنجایی که او در حاشیه مذاکرات سعدآباد در دولت اصلاحات، بهجای سخن گفتن از چگونگی تامین منافع ملی ایران، محمدالبرادعی را به کناری میکشد و با او درباره انتخابات آینده ایران، رقابتهای سیاسی و تاثیر موفقیت مذاکرات با سه کشور اروپایی بر موفقیت حزبی دوستان جناب ظریف در این انتخابات صحبت میکند، یا چند سال بعد در جریان مذاکرات برجام که او دوباره و اینبار در جلسه شورای روابط خارجی آمریکا همین روش را برای اظهارنظر انتخاب و عنوان کرد عدم موفقیت در این مذاکرات باعث خروج وی و همحزبیهایش از گردونه قدرت میشود.
جمعی چهارنفره از اصلاحطلبان که از مسئولان سیاسی دولت اصلاحات هم هستند متنی را نوشته و در اختیار یک رسانه آمریکایی گذاشتهاند تا بهنوعی هشداردهنده عواقب افزایش فشارها، تهدیدها و نهایتا آغاز جنگ با ایران باشند؛ هشداری که البته نه از موضع قدرت و برای تامین منافع ملی که از موضع انفعال و بهواقع برای تامین منافع حزبی بیان شده است.
محسن امینزاده معاون وزیر امور خارجه در دولت اصلاحات، مصطفی تاجزاده معاون وزیر کشور وقت، محمدرضا خاتمی نایبرئیس مجلس ششم و عبدالله رمضانزاده سخنگوی کابینه اصلاحات کسانی هستند که بازهم دچار خطاهای راهبردی در میدان سیاست شدهاند و به واشنگتن سیگنال اما اینبار نه محرمانه که علنی فرستاده اند. مهمترین ایراد نامه یادشده این است که اصلاحطلبان درگیرکردن رقابتهای سیاسی داخلی را با مناسبات خارجی ایران یکی کرده اند ، آنها تلاش میکنند پوششی برای ضعف جناح سیاسی خود در عرصه رقابت و همچنین موفقیت در اداره کشور بتراشند و ناتوانی خود را پشت اقدامات آمریکا پنهان کنند. این افراد با بیان این عبارت که «بهعنوان اعضای جریان اصلاحطلب در ایران نگران ضربه مهلکی هستیم که حتی مقابله نظامی محدود با آمریکا به جنبش دموکراسیخواهی در ایران وارد میکند. حتی امروز هم آثار محدودیتهای برآمده از بحران دو سال گذشته بر جامعه مدنی نحیف ایران و فعالیت سیاسی مسالمتآمیز را احساس میکنیم» به وضوح خود را تنها حامی دموکراسی در ایران توصیف میکنند و به دروغ فضای سیاسی داخلی را محدودشده و تحت فشار عنوان میکنند. این در حالی است که آنها دو دوره پیوسته ریاستجمهوری همچنین دوره اخیر مجلس و شورای شهر را در دست داشتهاند، لذا معلوم نیست دقیقا از چه چیزی سخن میگویند.
نکته جالب توجه دیگر :در متن یادشده این است که نویسندگان تلاش برای آبادی ایران را صرفا در اقدامات فعالان سیاسی اصلاحطلب تعریف میکنند و شکست و کنار رفتن خود را موجب از دست رفتن آزادی، آبادی و امنیت ایران. به این عبارت دقت کنید: «گروهی از رقبای سیاسی ما از این بحران برای نابودی تلاش ما برای رسیدن به ایرانی آزاد، آباد و امن استفاده میکنند.» شاید به طنز بیشتر شبیه باشد اما واقعیت را باید گفت، واقعیتی که تاکید میکند شرایط اقتصادی امروز ایران با تورمی افسارگسیخته حاصل دو دوره حضور اصلاحطلبان در قوه مجریه است ولی آنها دیگران را مسئول این نابسامانی تعریف میکنند، یا اینکه مسئول تامین امنیت قطعا گروههایی بهجز اصلاحطلبان هستند ولی آنها امنیت امروز کشور را مرهون تلاشهای خود میدانند. اینها البته بخشی از خطاهای راهبردی و تناقضات سیاسی است که چهار نفر نویسنده اصلاحطلب متن یادشده در یک متن پنجبندی مرتکب شدهاند که ذکر باقی آنها در این مجال نمیگنجد
به کانال دیده بان @didebann بپیوندید
۶:۰۷
۵:۵۶
۵:۵۶
۸:۰۵
۸:۰۶
۸:۰۶