دیگه کار به جایی رسیده که
.
.
باید چیپس ها رو ببریم تنظیم باد که یه وقت نترکن
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee
دیگه کار به جایی رسیده که.
.
باید چیپس ها رو ببریم تنظیم باد که یه وقت نترکن
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee۱۱:۳۴
دلجویی حیف نون از زنش:
-دیروز چت بود؟
هیچی.
-امروز چته؟
هیچی.
-نبینم فردا چت باشه هاها!! کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee
دلجویی حیف نون از زنش:-دیروز چت بود؟
هیچی.
-امروز چته؟
هیچی.
-نبینم فردا چت باشه هاها!!
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee۱۱:۳۴
دانشمندان ثابت کردن.
پوست کیک یزدیاز خودش خوشمزه تره!
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee
دانشمندان ثابت کردن.پوست کیک یزدی
از خودش خوشمزه تره!
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee۱۱:۳۴
یارو تو میدون تجریش به تاکسی میگه : دو قدم پایینتر میری؟
راننده میگه : تا کجا؟
یارو میگه : راه آهن
راننده میگه : کرایه ما به درک، ولی اینطوری قدم برندار، شلوارت پاره میشه
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee
یارو تو میدون تجریش به تاکسی میگه : دو قدم پایینتر میری؟راننده میگه : تا کجا؟
یارو میگه : راه آهن
راننده میگه : کرایه ما به درک، ولی اینطوری قدم برندار، شلوارت پاره میشه
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee۱۱:۳۵
بچه بودم یبار معلم موضوع انشا داد که اگر شما یک پرنده بودید چه میکردید؟ منم نوشتم تخم میذاشتم
بهم صفر داد
آیا این رفتار درستیست با یک پرنده ی تخم گذار؟!
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee۱۱:۳۶
مورد داشتیم یارو ﺷﺒﻮﻧﻪ ﻣﯿﺮﻓﺖ بهزيستیﮐﻮﻟﺮ ﺑﭽﻪ ﯾﺘﯿﻤﺎ ﺭﻭ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﺮﺩ.ازش میپرسن چرا این کارو میکنیمیگه: برااینکه ﯾﻪ ﻭﻗﺖ ﻓﮏ ﻧﮑﻨﻦ ﺑﺎﺑﺎ ﻧﺪﺍﺭﻥ کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee۹:۰۳
کاروان میره مکه، تو طواف بهشون میگن بگید "لبیک لبیک لا شریک لک لبیک"... یارو میگن ماشعارخارجی سرمون نمیشه؛ "سقای دشته کربلا ابرفرض ابرفرض..."
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee
کاروان میره مکه، تو طواف بهشون میگن بگید "لبیک لبیک لا شریک لک لبیک"... یارو میگن ماشعارخارجی سرمون نمیشه؛ "سقای دشته کربلا ابرفرض ابرفرض..."
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee۹:۰۴
یارو تو محرم سیگار میکشید و مشروب میخوردبهش میگن: نخور گناه دارهمیگه: من عین شما نمی تونم بیخیال باشم ...اعصابم از دست یزید داغونه ..
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee
یارو تو محرم سیگار میکشید و مشروب میخوردبهش میگن: نخور گناه دارهمیگه: من عین شما نمی تونم بیخیال باشم ...اعصابم از دست یزید داغونه ..
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee۹:۰۴
شب اول قبر به یارو ميگن: امام اولت كيه؟! ميگه: امام خمينى!! ميگن: ببريدش جهنم، ميگه: نه امام علی!! به قرآن فكر كردم از كميته امداد اومدین! کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee
شب اول قبر به یارو ميگن: امام اولت كيه؟! ميگه: امام خمينى!! ميگن: ببريدش جهنم، ميگه: نه امام علی!! به قرآن فكر كردم از كميته امداد اومدین!
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee۹:۰۵
یارو تو كانادا کنار ساحل شلوارشو گم میکنه از یه کانادایی میپرسه : شلوار منو ندیدی ؟کانادائیه میگه : No,Noیارو میگه : نو نو هم نبود خشتکش يه كم پاره بود
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee۹:۰۵
سه تا ... ميرسن ايستگاه قطار اما قطار حركت كرده بوده دنبالش ميدوند دوتاشون سوار ميشن سومی نميتونه سوار بشه ولی از خنده غش ميكنه ميگن چرا ميخندی؟ميگه اوناكه سوار شدن اومده بودن بدرقه من ! کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee
سه تا ... ميرسن ايستگاه قطار اما قطار حركت كرده بوده دنبالش ميدوند دوتاشون سوار ميشن سومی نميتونه سوار بشه ولی از خنده غش ميكنه ميگن چرا ميخندی؟ميگه اوناكه سوار شدن اومده بودن بدرقه من ! کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee۹:۰۶
اولین بار که تو عمرم تقلب کردم کلاس اول ابتدایی بودم و سر جلسه امتحان ریاضی!به جلوییم گفتم: پیس پیس، گردی عدد ۹ سمت چپشه یا راستش؟
جلوییم گفت : چپ!
من گفتم : چپ کدوم طرفه؟
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee۱۵:۰۱
اصحاب کهف چند تا رفیق بودن، قرار گذاشتن جمعه صب برن کوه، وسط راه به این نتیجه رسیدن هیچی خواب نمیشه، رفتن توی یه غار سیصد سال خوابیدن.
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee
اصحاب کهف چند تا رفیق بودن، قرار گذاشتن جمعه صب برن کوه، وسط راه به این نتیجه رسیدن هیچی خواب نمیشه، رفتن توی یه غار سیصد سال خوابیدن.
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee۱۵:۰۲
آورده اند روزی شیخ و مریدان در کوهستان سفر می کردندی و به ریل قطاری رسیدندی که ریزش کوه آن را بند آورده بودی.
و ناگهان صدای قطاری از دور شنیده شد. شیخ فریاد برآورد که جامه ها بدرید و آتش بزنید که این داستان را قبلن بدجوری شنیده ام.
و مریدان و شیخ در حالی که جامه ها را آتش زده و فریاد می زدند ، به سمت قطار حرکت کردندی.
مریدی گفت:" یا شیخ ! نباید انگشت مان را در سوراخی فرو ببریم؟" شیخ گفت:" نه! حیف نان! آن یک داستان دیگر است."
راننده ی قطار که از دور گروهی را لخت دید که فریاد می زنند، فکر کرد که به دزدان زمینی سومالی برخورد کرده و تخت گاز داد و قطار به سرعت به کوه خوردی و همه ی سرنشینان جان به جان آفرین مردند.
شیخ و مریدان ایستادند و شیخ رو به مریدان گفت:" قاعدتن نباید این طور می شد!" سپس رو به پخمه کردی و گفت:"تو چرا لباست را در نیاوردی و آتش نزدی؟"
پخمه گفت:"آخر الان سر ظهر است! گفتم شاید همین طوری هم ما را ببینند و نیازی به آتش نباشد"
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee
آورده اند روزی شیخ و مریدان در کوهستان سفر می کردندی و به ریل قطاری رسیدندی که ریزش کوه آن را بند آورده بودی.و ناگهان صدای قطاری از دور شنیده شد. شیخ فریاد برآورد که جامه ها بدرید و آتش بزنید که این داستان را قبلن بدجوری شنیده ام.
و مریدان و شیخ در حالی که جامه ها را آتش زده و فریاد می زدند ، به سمت قطار حرکت کردندی.
مریدی گفت:" یا شیخ ! نباید انگشت مان را در سوراخی فرو ببریم؟" شیخ گفت:" نه! حیف نان! آن یک داستان دیگر است."
راننده ی قطار که از دور گروهی را لخت دید که فریاد می زنند، فکر کرد که به دزدان زمینی سومالی برخورد کرده و تخت گاز داد و قطار به سرعت به کوه خوردی و همه ی سرنشینان جان به جان آفرین مردند.
شیخ و مریدان ایستادند و شیخ رو به مریدان گفت:" قاعدتن نباید این طور می شد!" سپس رو به پخمه کردی و گفت:"تو چرا لباست را در نیاوردی و آتش نزدی؟"
پخمه گفت:"آخر الان سر ظهر است! گفتم شاید همین طوری هم ما را ببینند و نیازی به آتش نباشد"
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee۱۵:۰۳
الان دستشویی بودمفکر کنم آخرین نفری که دستشویی بودهبا سیفون غرق شده !دمپایی انقدر از در دور بود که امکان نداره کسی برگشته باشه کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee۱۵:۰۳
اینقد با مغازه داره چونه زدم و تخفیف گرفتم که اخر کار که میخواست حساب کنه
دید داره کمتر از قیمت خریدشون میده گفت قبول نیس بیا از اول
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee
اینقد با مغازه داره چونه زدم و تخفیف گرفتم که اخر کار که میخواست حساب کنه دید داره کمتر از قیمت خریدشون میده گفت قبول نیس بیا از اول
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee۱۵:۰۴
یه شوهرخاله دارم که اسمش حجته. بابام میگه: وقتی مرد، تو اعلامیش مینویسیم: اتمام حجت
کانال دوستی لطیفه های پاستوریزه سالم! @dostieeeee۱۵:۰۴