وضعیت این روزهای ما با داشتن یه بچه ی کلاس دومی

۱۳:۱۸
#مصرفرسانه
️چه خطاهای تربیتی در این انیمیشن می بینید؟لازمه قبل از تحلیل تربیتی انیمیشن یک نکته ی مهم رو بگم و اون اینه که:مشاوره در سه سطح ارائه می شه:
سطح رشدی: دراین سطح من پدر و مادر خوبی هستم ولی می خوام که بهتر باشم، من فرزند خوبی دارم ولی می خوام که بهتر باشه پس به دنبال افزایش آگاهی هستم..
سطح پیشگیرانه: در این سطح در حال حاضر مشکل خاصی وجود ندارد اما شواهد و قرائنی وجود دارد که نشان می دهد ممکن است در آینده مشکلی پیش بیاید..بچه ی من الان مدت زمان زیادی رو پای تلویزیون یا بازی با گوشی هست.. الان مسئله ای نیست.. بچه سرگرمه و من هم به کارام می رسم اما آیا در آینده هم اوضاع همینطور می ماند..
سطح درمان: غالب والدین در سطحی به مشاور مراجعه می کنند که نیازمند درمان است.. گویا در سطح رشدی یا پیشگیرانه نیازی به کمک احساس نمی شود. والدین خطاهای تربیتی را مرتکب می شوند که آسیب می زند و متاسفانه همین والدین نقش خود را در ایجاد مشکل فرزند خود انکار می کنند..خب حالا تو این انیمیشن اون شواهد و قرائن کدوماست؟
فاصله ی عاطفی پدر و مادر نسبت به هم:والدین در اینجا دو جسم بی روح هستند که هیچ عاطفه ای به هم ندارند..
فاصله ی عاطفی والدین نسبت به فرزندشان: هیچ گونه محبتی در این رابطه خرج نمی شود..بویژه رفتار پدر به گونه ای ست که انگار فرزندش را نمی بیند.
نگرانی های منفعلانه ی مادر:در صحنه های حساس مثل تاخیر فرزند، مثل دیدن دی ودی های مشکوک و همینطور رفتار مشکوک فرزند پشت کامپیوتر مادر را نگران می کند. اما هیچ عکس العمل مناسبی که بخواهد اصلاحی اتفاق بیفتد نشان نمی دهد.
ساختار معیوب خانواده:مادر ناهار وشام و میوه را به اتاق فرزندمی برد. در خانواده ای که ساختار درستی دارد اعضای خانواده هنگام صرف غذا دور یک سفره یا یک میز غذا می خورند.
عدم نظارت بر رفت و آمدهای فرزند:فرزند به مدت طولانی بیرون رفت ولی والدین هیچ نظارتی روی این موضوع نداشتند..
عدم نظارت بر مصرف رسانه:
اولین خطای والدین در اینجا این است که کامپیوتر شخصی در اتاق فرزند تعیبه کرده اند.
دومین خطا عدم نظارت بر محتوای مصرفی ست.
سومین خطا عدم نظارت بر میزان زمان مصرف است..در این انیمیشن، والدین زمانی هوشیار و نگران شدند که فرزندشان به لحاظ روانی و جسمی در گرداب بزرگی افتاده و آسیب دیده است..جمعه ۲۵ مهر ۱۴۰۴
کانال مشاوره تربیتی دکتر عسلیhttps://ble.ir/drasali93https://eitaa.com/drasali93
کانال مشاوره تربیتی دکتر عسلیhttps://ble.ir/drasali93https://eitaa.com/drasali93
۱۸:۱۱
همراهان عزیز سلام
یه بار این پست رو گذاشتم و خواستم بفرستید مجله اما نشد.. اما حیفم اومد
چون برای تحلیلش وقت گذاشته بودم و دلم می خواست خیلی ها استفاده کنند.. اگه بره مجله انگیزه می گیرم بیشتر تحلیل های این چنینی داشته باشم.. هر بار خیز برمی دارم در رابطه با موضوع رسانه سلسله نکاتی رو بگذارم اما هر بار نمی شه.. یه انگیزه لازم دارم
ببینم چه می کنید دیگه
۱۸:۱۹
همراهان عزیز سلام
به نظر می رسه این پست مجله نرفت با وجودیکه تعداد پیشنهاد به مجله ها زیاد بود.. بررسی کردم متوجه شدم علاوه بر پیشنهاد به مجله یه شرط دیگه هم برای رفتن به مجله وجود داره و اون اینکه در ۲۴ ساعت اول ۱۰۰۰ نفر پست رو دیده باشن
اینجور مواقع به محمد طاها می گم طاها ناامید نمی شه طاها تلاششو بیشتر می کنه
۱۴:۴۷
#چالشهایتربیتیمنوبچههام۲۶#هرچالشیکفرصت#مدیریترفتارکودکزیرسهسال۲#دستوردادنغلط۳#لجبازیویژگیاصلیکودک۲تا۳سال
مشغول شستن ظرف ها بودم...محمدحسین ۱۱ ماهه ی من پایین ظرفشویی بی قراری می کرد که بغلش کنم.. محمدطاها مشغول لگوبازی بود.. گفتم طاها جان می شه داداشتو سرگرم کنی؟ باخونسردی جواب داد نه..نمی شه
چون می دونستم که می تونه سرگرمش کنه دست بردار نبودم
..یکی دو دقیقه که گذشت بایه لحن تندتر و قاطع تری گفتم طاها می تونی داداشتو سرگرم کنی؟ بازم با خونسردی جواب داد که.. نه.. نمی تونم
اول عصبانی شدم..یه جورایی لجبازیم گل کرد
(و خواستم بگم مگه با شما نیستم پسرم..یعنی چی که نمی تونم.. مگه نمی بینی مامان دستش بنده)..یک لحظه به خودم آمدم.. متوجه شدم اشتباه درخواستم رو مطرح می کنم.. سوالی دستور دادن اشتباهه.. باید واضح و روشن و شفاف دستور بدم... دوباره شانسم رو امتحان کردم.. طاها جان لطفا داداشتو سرگرم کن..من دستم بنده..در کمال ناباوری شنیدم گفت باشه و بلافاصله یه لگو دست گرفت دوید سمت داداشش و گفت حسین بگیر با این بازی کن..البته که به نظر می رسید حسین اون لحظه فقط مااامان می خواست و سرگرمی نمی خواست... چون لگو رو گرفت کمی به زمین کوبید و بعد دوباره آویزون من شد..ظرف ها رو رها کردم و بغلش گرفتم...حسین در بغل راه می رفتم خیره به طاها که همچنان مشغول بود فکر می کردم که ما خیلی اوقات با دستورات غلط و پافشاری روی اون، لجبازی بچه رو بالا می یاریم*.. *بچه ها تو بازه ی سنی دو تا سه سالگی معمولا در برابر هر درخواستی مقاومت می کنند و جواب نه می دهند. با اینکار می خواهند ثابت کنند اراده ی مستقلی از والدین دارند. لجبازی ویژگی اصلی این دوره ی سنی هست.. برای اینکه این ویژگی رو بالا نیاریم لازمه یه سری نکات رو رعایت کنیم.. مثلا اینکه:انتخابهای محدود بهش بدیم*: به جای پرسیدن "میخوای لباس بپوشی؟" (که جواب قطعاً "نه" است)، بپرسیم "میخوای این لباس قرمز رو بپوشی یا آبی رو؟".
*از قدرت بازی استفاده کنیم*: به جای دستور دادن، کارها را به یک بازی تبدیل کنیم. مثلاً "بیا مسابقه بدیم ببینیم شما زودتر میتونی کفشت رو بپوشی یا من!".
*برای تغییرات آمادهش کنیم*: مثلاً بگیم "عزیزم، تا پنج دقیقه دیگه باید از پارک بریم خونه"، تا فرصت داشته باشه خودش رو برای انتقال از یک فعالیت به فعالیت دیگه آماده کنه..
*اگر می خوایم دستور بدیم شروط دستور دادن رو رعایت کنیم*: یکی از شروط دستور دادن اینه که شفاف و واضح بگیم.. سوالی یا منفی مطرح نکنیم.. مثلا نمی خوای بخوابی؟ یا نمی خوای غذا بخوری؟ یا نمی خوای مسواک بزنی؟ یا می شه اینکارو بکنی یا نکنی؟ جواب همه ی اینها قطعا نه خواهد بود..بنابراین بهتره مثلا بگیم الان وقت غذا خوردنه.. لطفا بیا غذاتو بخور و حالا اگر همراهی نکرد برای ترغیبش از روش انتخاب های محدود یا قدرت بازی و مسابقه کمک می گیریم..
*چهارشنبه ۷ آبان ۱۴۰۴
کانال مشاوره تربیتی دکتر عسلیhttps://ble.ir/drasali93https://eitaa.com/drasali93
مشغول شستن ظرف ها بودم...محمدحسین ۱۱ ماهه ی من پایین ظرفشویی بی قراری می کرد که بغلش کنم.. محمدطاها مشغول لگوبازی بود.. گفتم طاها جان می شه داداشتو سرگرم کنی؟ باخونسردی جواب داد نه..نمی شه
*از قدرت بازی استفاده کنیم*: به جای دستور دادن، کارها را به یک بازی تبدیل کنیم. مثلاً "بیا مسابقه بدیم ببینیم شما زودتر میتونی کفشت رو بپوشی یا من!".
*برای تغییرات آمادهش کنیم*: مثلاً بگیم "عزیزم، تا پنج دقیقه دیگه باید از پارک بریم خونه"، تا فرصت داشته باشه خودش رو برای انتقال از یک فعالیت به فعالیت دیگه آماده کنه..
*اگر می خوایم دستور بدیم شروط دستور دادن رو رعایت کنیم*: یکی از شروط دستور دادن اینه که شفاف و واضح بگیم.. سوالی یا منفی مطرح نکنیم.. مثلا نمی خوای بخوابی؟ یا نمی خوای غذا بخوری؟ یا نمی خوای مسواک بزنی؟ یا می شه اینکارو بکنی یا نکنی؟ جواب همه ی اینها قطعا نه خواهد بود..بنابراین بهتره مثلا بگیم الان وقت غذا خوردنه.. لطفا بیا غذاتو بخور و حالا اگر همراهی نکرد برای ترغیبش از روش انتخاب های محدود یا قدرت بازی و مسابقه کمک می گیریم..
*چهارشنبه ۷ آبان ۱۴۰۴
کانال مشاوره تربیتی دکتر عسلیhttps://ble.ir/drasali93https://eitaa.com/drasali93
۱۸:۱۷
در حال حاضر نمایش این پیام پشتیبانی نمیشود.
#چالشهایتربیتیمنوبچههام۲۷#هرچالشیکفرصت#مدیریترفتارکودکزیرسهسال۳#آموزشرفتارجایگزین محمد طاهای ۲.۵ ساله در حال چیدن بلوکهای خانهسازی بود که محمد حسین ۱۱ ماهه برای او مزاحمت ایجاد کرد او با گفتن یک نه بلند بر سر محمد حسین فریاد کشید..این کار چند بار اتفاق افتاده بود اما من هر بار لابلای کارها و مشغله های خودم فقط به طاها می گفتم شما اجازه نداری سر داداشت داد بزنی اما رفتار جایگزین و درست را آموزش نمی دادم به همین خاطر این رفتار چندین بار تکرار شد.. این بار با ذهن آگاهی بیشتری وارد صحنه شدم و به جای گفتن اجازه نداری سر داداشت داد بزنی گفتم طاها جان به داداشت بگو شما اجازه نداری به اینا دست بزنی و بعد بلند شو جاتو عوض کن برو جایی که داداشت نتونه بلوکاتو خراب کنه... طاها گویی به راه حل خوبی دست پیدا کرده باشه بدون گفتن جمله ای هیجان زده از جای خودش بلند شد بلوکاشو جمع کرد رفت بالای مبل و دیگه صدایی نیامد..سه شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۴
کانال مشاوره تربیتی دکتر عسلیhttps://ble.ir/drasali93https://eitaa.com/drasali93
کانال مشاوره تربیتی دکتر عسلیhttps://ble.ir/drasali93https://eitaa.com/drasali93
۱۸:۴۱

پاکت هدیه
مشاوره تربیتی دکتر عسلی
هدیه تولد پسرم آقا محمدپارسا
مشاوره تربیتی دکتر عسلی
#چالشهایتربیتیمنوبچههام۲۷ #هرچالشیکفرصت #مدیریترفتارکودکزیرسهسال۳ #آموزشرفتارجایگزین محمد طاهای ۲.۵ ساله در حال چیدن بلوکهای خانهسازی بود که محمد حسین ۱۱ ماهه برای او مزاحمت ایجاد کرد او با گفتن یک نه بلند بر سر محمد حسین فریاد کشید..این کار چند بار اتفاق افتاده بود اما من هر بار لابلای کارها و مشغله های خودم فقط به طاها می گفتم شما اجازه نداری سر داداشت داد بزنی اما رفتار جایگزین و درست را آموزش نمی دادم به همین خاطر این رفتار چندین بار تکرار شد.. این بار با ذهن آگاهی بیشتری وارد صحنه شدم و به جای گفتن اجازه نداری سر داداشت داد بزنی گفتم طاها جان به داداشت بگو شما اجازه نداری به اینا دست بزنی و بعد بلند شو جاتو عوض کن برو جایی که داداشت نتونه بلوکاتو خراب کنه... طاها گویی به راه حل خوبی دست پیدا کرده باشه بدون گفتن جمله ای هیجان زده از جای خودش بلند شد بلوکاشو جمع کرد رفت بالای مبل و دیگه صدایی نیامد.. سه شنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۴ کانال مشاوره تربیتی دکتر عسلی https://ble.ir/drasali93 https://eitaa.com/drasali93
یه خبر خوووب.. این پست رفته مجله

۱۶:۳۴
موافقید به خاطر این اتقاق خوب پاکت هدیه بذارم؟
۱۶:۳۵

پاکت هدیه
مشاوره تربیتی دکتر عسلی
بر طبل شادانه بکوب
با پیشنهاد به مجله با هم رشد کنیم
#چالشهایتربیتیمنوبچههام۲۸#هرچالشیکفرصت#استقلالکودک۲تا۳سال۱سر سفره ی شام وقتی متوجه شدم محمدطاهای ۲.۵ ساله ی من بازیگوشی می کنه و غذاش همچنان دست نخورده مونده حمله ی مادرانه ای کردم
قاشقش رو بگیرم خودم غذاشو بدم اما با مقاومت او مواجه شدم
با تمام زورش قاشق را گرفته بود و رها نمی کرد🥹گفتم مامان جان خودت که نمی خوری بده من یه قاشق بذارم دهنت.. گفت نمی خوام خودم بلدم
یادم آمد که او مثل یک نوجوان در سن بلدم بلدمه..اجازه دادم با قاشقی که تو دستش هست احساس استقلالش حفظ بشه و خودم قاشق دیگه ای آوردم لابلای بازیگوشی هاش و تلاش های گاه و بی گاهش برای خوردن، هر وقت یه قاشق گذاشتم دهنش..
شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴
کانال مشاوره تربیتی دکتر عسلیhttps://ble.ir/drasali93https://eitaa.com/drasali93
شنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۴
کانال مشاوره تربیتی دکتر عسلیhttps://ble.ir/drasali93https://eitaa.com/drasali93
۱۷:۲۷
#چالشهایتربیتیمنوبچههام۲۹#هرچالشیکفرصت#تکنیکهایتشویقوتنبیه۱#وقتاختصاصی#محرومیتزمانمندروز بسیار شلوغی داشتم..حدودای ساعت ۶ غروب بچه ها از خستگی فعالیت های روزانه هرکدوم یه گوشه ای به معنای واقعی کلمه بیهوش شدن
.. یعنی اول انرژی ها افتاد و سرو صداها کم شد و بعد یه لحظه دیدم هیچ صدایی نمی یاد..کم تر همچین صحنه ای رو می بینم.. معمولا از خستگی می افتن به جون هم و بداخلاقی می کنن
منم تو این فاصله مشغول رفت و روب و آماده کردن شام و دم کردن چای شدم.. حدودای ساعت ۸ همسرم از کلینیک برگشت..محمدطاهای ۲.۵ ساله ی من، ۱۰ دقیقه ای می شد که بیدار شده بود.. با دیدن پدرش هیجان زده شد و به استقبالش رفت..یه مقدار با هم پدر و پسری خوش و بش کردن آمدن سر سفره ی شام.. محمدطاها مشغول بازیگوشی بود و هر وقت یه لقمه ای هم می خورد..باباش رفت سر نماز منم رفتم وضو بگیرم.. از پشت در یه لحظه صدای همسرم رو شنیدم که گفت طاها من دیگه شما رو نمی بینم تا جمع کنی..لحظه ای سکوت حاکم شد.. بعدش صدای طاها اومد که الان جمع می کنم بابا.. و بعد منو صدا زد که مامان می یای کمکم کنی..تنهایی نمی تونم.. وقتی آمدم بیرون با صحنه ناخوشایندی مواجه شدم..کف زمین با پلو دونه سفید شده و لابلای اون هسته های زیتون پخش شده بود.. اول شوکه شدم که در عرض یکی دو دقیقه چطور همچین اتفاقی افتاد.. خودمو کنترل کردم و همراه طاها شروع کردم به جمع کردن.. دیدم داره تلاش می کنه پلوها رو دونه دونه با انگشت برداره... بهش گفتم اینطوری خیلی طول می کشه مامان.. اگر خواستی کارت سریع انجام بشه باید با کف دستت همه اینا رو هول بدی یه جا جمع کنی و بعد بریزی تو مشتت .. اینکارو انجام داد و کلی ذوق کرد که یاد گرفته..و بعد رفت به باباش گفت باباجون جمع کردم همه رو حالا منو ببین.. باباشم با خوش رویی گفت بیا بغلم پسر مهربون بابا..این تکنیک تو پی ام تی اسمش هست محرومیت زمان مند البته به روش خودمون... یعنی عسلیزه شده
..لازمه ی اجرای این تکنیک اینه که بستر رابطه ی والد و فرزند محبتی باشه...چون اگه محبتی نباشه لجبازی رو می یاره بالا..مدتی بود محمدطاها از پدرش دوری می کرد و باهاش وارد لجبازی می شد.. به همسرم گفتم به رابطه ی خودت با طاها توجه بیشتری کن.. به نظر می رسه رابطه تون سرد شده.. عاطفه ای رد و بدل نمی شه.. سکوت معناداری حاکم شد و بعد از اون وقت کیفی ویژه با طاها تنظیم کردن.. شاید گاهی فقط ۵ دقیقه در روز.. ولی واقعا تغییر رفتار طاها مشهود بود.. نمونه ش همین امشب.. در نمونه های مشابه اگر پدر می گفت نمی بینمت اوضاع بدتر می شد.. تو همین مثال ممکن بود خنده های مرموزانه ای بکنه و بره پلوها رو لگد کنه یا هسته های زیتون رو برداره بیاره سمت باباش پرتاب کنه و بعد بخنده تا اینجوری لج پدرش رو در بیاره و یه توجه منفی از او بگیره..
پنج شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴
کانال مشاوره تربیتی دکتر عسلیhttps://ble.ir/drasali93https://eitaa.com/drasali93
پنج شنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴
کانال مشاوره تربیتی دکتر عسلیhttps://ble.ir/drasali93https://eitaa.com/drasali93
۱۹:۲۲
1_2583833329.mp3
۰۴:۰۳-۳.۷۳ مگابایت
سلام مادرم سلام مهربونسلام صاحب مزار بی نشوندعا کن واسه نجات جهانبرای ظهور امام زمان
ایام شهادت مادرجانمان تسلیت
ایام شهادت مادرجانمان تسلیت
۵:۵۷
همراهان عزیز سلامامروز تولد یکسالگی آقامحمدحسین منه..می خوام پاکت باران کنم کانالو.. کیا پایه ان؟
۱۳:۴۸

پاکت هدیه
مشاوره تربیتی دکتر عسلی
محمدحسین عزیزم تولد یکسالگیت مبارک

پاکت هدیه
مشاوره تربیتی دکتر عسلی
شیرینی 🧁
#چالشهایتربیتیمنوبچههام۳۰#هرچالشیکفرصت#کنجکاویوکشفمحیطکودکزیریکسال امروز ۴ آذر تولد یکسالگی محمد حسین منه...از حدود ۱۰ ماهگی وارد سن کشف محیط شده و یک کریستف کلمپ به تمام معناست..کابینت گردی یکی از روشهای کشف محیطه
محمد طاها وقتی هم سن محمد حسین بود تمام کابینت های خطرناک رو با یه نخ بسته بودم و یه کابینت دم دست رو کامل اختصاص دادم به قالب های پلاستیکی تا بتونه بره اونجا و سرگرم بشه اما چالشهای زیادی سر حفظ نظم آشپزخونه داشتم...تقریبا هر روز آشپزخونه پر می شد از قالب های پلاستیکی ریز و درشت..خلاصه این دوره گذشت... چند وقت پیش وقتی محمدحسین چهار دست و پا زنان رفت سراغ کابینت قالب ها کاملا ناخودآگاه گفتم وای حسین نه.. اون درو باز نکن..بعد برش داشتم آوردم تو پذیرایی دوسه تا اسباب بازی جلوش گذاشتم سرگرم بشه.. روز بعد وقتی در کابینت باز بود حسین به سرعت نور خودش رو رسوند
. کمی تعلل کردم ببینم چی کار می کنه.. دیدم هی دست می بره قالب ها رو بریزه اما نگران واکنش منه.. برمی گرده منو نگاه می کنه دوباره دست دراز می کنه... یه لحظه به خودم اومدم که خب این بچه هم باید این مرحله از رشدش رو سپری کنه.. از طرف دیگه بچه می بینه مامان تو آشپزخونه یه بند داره با این وسایل بازی می کنه
.. خب معلومه اسباب بازی های خودش کم ارزش می شن.. بهش گفتم حسین جان بازی کن نگران هیچی نباش.. دیدم باز نگرانه.. رفتم خودم چند تا از قالب ها رو ریختم بیرون.. گفتم هر کاری دوست داری بکن.. هیجان زده یه جیغی زد و به طرفه العینی بقیه رو ریخت بیرون و رفت داخل کابینت دراز کشید.. چنان نگاه فاتحانه ای داشت که گویی کشوری رو فتح کرده🥹ریختن کتابهای کتابخانه هم یکی دیگه از کارهایی ست که انجام می ده.. یادمه سر محمدپارسا که تازه مادر بودم خودم می بردمش کنار کتابخونه و کتاب ها رو می دادم دستش و بعد از او می خواستم کتاب ها رو برداره به من بده.. با این کار دوست داشتم با کتاب ارتباط بگیره..اما سر محمدحسین چون هنوز خستگی حاصل از کنجکاوی های محمدطاها تمام نشده و در غالب کارها دوتایی همراه می شن انگاری خسته ام و به صورت ناخودآگاه حوصله ی چالش های تکراری رو ندارم
و البته خوبه که زود آگاه می شم.. وقتی کتاب پاشی حسین شروع شد به جای اینکه قفسه ی پایین رو کتاب های سبک و دم دستی بذاریم سعی می کردیم مانعی برای رسیدن دست هایش به قفسه ایجاد کنیم.. اما او در این سن سمج ترین موجود روی زمین است بنابراین یا راهی خواهد یافت یا راهی خواهد ساخت..مبل ها رو چسبوندیم به هم که نره سروقت کتاب ها.. اما از لای دوتا مبل خودش رو به کتابها می رسونه
و ادامه ی ماجرا...
سه شنبه ۴ آذر ۱۴۰۴
کانال مشاوره تربیتی دکتر عسلیhttps://ble.ir/drasali93https://eitaa.com/drasali93
سه شنبه ۴ آذر ۱۴۰۴
کانال مشاوره تربیتی دکتر عسلیhttps://ble.ir/drasali93https://eitaa.com/drasali93
۱۸:۵۲
همراهان عزیز سلام
۷ آذر ۱۳۶۶ در چنین شبی ساعت ۹ شب چشم به جهان گشودم
.با همه ی پستی ها و بلندی های دنیا زندگی رو، خودم رو و آدم ها رو دوست دارم.. امشب از پدرو مادرم تشکر کردم که منو به دنیا آوردن🥹
۱۷:۲۳

پاکت هدیه
مشاوره تربیتی دکتر عسلی
شیرینی 🧁