معرفی کتاب Power to the Population: The Political Consequences and Causes of Demographic ChangesAuthor(s): Tadeusz KuglerSeries: Studies in Security and International Affairs SeriesPublisher: University of Georgia Press, Year: 2023ISBN: 0820364185,9780820364186
قدرت جمعیت: پیامدهای سیاسی و علل تغییرات جمعیتی
تغییرات جمعیتی به طور مستقیم بر پویایی سیاسی و اجتماعی-اقتصادی تأثیر می گذارد. خواه ملیت پناهندگان مهاجر، درصد زنان در نیروی کار، یا پیری به عنوان یک پدیده (کاهش جمعیت، سن ازدواج، تعداد فرزندان یا منابع جوانان)، جمعیت شناسی می تواند پویایی سیاسی یک کشور را تغییر دهد.قدرت جمعیت راهنمای جامعی برای پیش بینی و ارزیابی آینده های ممکن متفاوت برای بشریت است. این سناریوهای متفاوت برای تصمیم گیرندگان اهمیت ویژه ای دارند و تادئوش کوگلر بر خوش بینی نسبت به آنچه می تواند توسط و برای جمعیت ایجاد شود تمرکز می کند.این کتاب به بررسی رابطه پویا بین انتخاب های سیاسی و تغییر جمعیت می پردازد. کوگلر بررسی می‌کند که چگونه سیاست‌های دولت که ظاهراً بر قدرت محلی و توسعه اقتصادی متمرکز شده‌اند، ساختار جمعیتی را در مقیاس محلی و جهانی عمیقاً شکل می‌دهند. آینده جمعیتی یک جمعیت نه تنها از نظر تعداد، بلکه از نظر تنوع آن و اینکه چگونه جوامع به حاشیه رانده شده تاریخی تضعیف می شوند.#معرفی_کتاب
لینک دانلود: https://B2n.ir/u17687 @EBPolicy۵:۵۲
مفهوم شواهد مفهوم شواهد در معرفت شناسی مفهومی محوری است و معمولاً به «آنچه باورها را توجیه می کند» اشاره دارد.برتراند راسل تصور می‌کرد که شواهد همان «داده‌های حسی» (Sense Data) است، یعنی امورِ ذهنیِ (Mental) توجیه‌کنندۀ باور، و در پاره ای از نمونه‌های کلاسیک به سبک گتیه، شواهد چیزی است که به یک سوژه انسانی اجازه می‌دهد تا چیزی را به نحو عقلانی باور کند.@EBPolicy۱۹:۱۳
مفهوم شواهدآخینشتاین می نویسد: «… اجازه دهید بگویم که مفهوم شواهد مورد نظر من، یک مفهوم عینی (objective) است، نه ذهنی (subjective): اینکه e شواهدی برای h است و اینکه این شواهد چقدر قوی است، بستگی به این ندارد که کسی در مورد e، h یا رابطۀ آنها چه اعتقادی دارد.به همین ترتیب، وودوارد (Woodward) نیز به طور ضمنی بر تلقی ای از شواهد صحه می‌نهد که فاعلان شناسایی که فلان شواهد را پردازش می‌کنند و به فلان نتیجه می‌رسند را نادیده می‌گیرد: «وجود همبستگی بین X و Y که تحت مداخلات مشخصی در مقدّمِ این خلاف واقع (Counterfactual) به قوت خود باقی می ماند، به نوبۀ خود شاهدی بر صدق خلاف واقع است.»@EBPolicy۱۹:۱۹
ارزش‌گذاری واقعیات؛ وقایع اثبات شده یا دارای وزن ذهنی بیشتر مردم انگیزه طبیعی مشابهی برای ارزش گذاری به "واقعیات" اثبات شده تجربی و یا وزن ذهنی "متخصصان مستقل" بر رفاه عاطفی و روابط صمیمی که بیشتر تجربیات زندگی آنها را تشکیل می دهد، ندارند. این یک مفهوم روان‌شناختی بنیادی است که به عنوان «تعلق» شناخته می‌شود، که اکنون دانشمندان علوم اجتماعی بر این باورند که می‌تواند رفتارهای انسانی را برانگیزد.@EBPolicy۱۱:۲۱
چه چیزی شواهد است و چه چیزی نیست چه چیزی شواهد است؟ یافته‌های تحقیق دقیق: شواهد به داده‌ها و نتایج حاصل از روش‌های تحقیق سیستماتیک، مانند کارآزمایی‌های تصادفی‌سازی و کنترل‌شده، مطالعات طولی، و متاآنالیزها اشاره دارد. مطالعات انجام شده توسط همتایان: تحقیقاتی که تحت بررسی همتایان قرار گرفته اند، شواهد قوی در نظر گرفته می شوند. این فرآیند تضمین می کند که یافته ها توسط متخصصان در این زمینه ارزیابی و تایید شده اند و اعتبار آنها را افزایش می دهد. تجزیه و تحلیل هزینه و فایده: ارزیابی هایی که هزینه های یک برنامه را با مزایای آن مقایسه می کنند نیز شواهدی در نظر گرفته می شوند. این تحلیل ها به سیاست گذاران کمک می کند تا پیامدهای اقتصادی تصمیمات خود را درک کنند و برنامه هایی را که بهترین بازده سرمایه گذاری را ارائه می دهند، اولویت بندی کنند. ارزیابی برنامه: بررسی سیستماتیک برنامه های موجود که آنها را بر اساس اثربخشی و بازگشت سرمایه طبقه بندی می کند ضروری است. این شامل تهیه فهرستی از برنامه ها و ارزیابی نتایج آنها بر اساس داده های موجود است. چه چیزی شواهد نیست؟ اطلاعات حکایتی: داستان‌ها یا شهادت‌های شخصی، اگرچه برای درک تجربیات فردی ارزشمند هستند، اما شواهد دقیقی را تشکیل نمی‌دهند. آنها فاقد رویکرد سیستماتیک مورد نیاز برای نتیجه گیری قابل تعمیم در مورد اثربخشی برنامه هستند. ادعاهای تایید نشده: اطلاعاتی که تحت آزمایش دقیق یا بررسی همتا قرار نگرفته اند، مدرک محسوب نمی شوند. این شامل یافته‌های مطالعاتی می‌شود که استانداردهای تحقیقاتی را برآورده نمی‌کنند یا در روش‌شناسی خود شفافیت ندارند. تحقیقات منسوخ شده: شواهدی که بر اساس مطالعات یا داده های قدیمی هستند ممکن است واقعیت ها یا پیشرفت های فعلی در این زمینه را منعکس نکنند. سیاستگذاران برای اطلاع از تصمیمات خود باید بر جدیدترین و مرتبط ترین تحقیقات تکیه کنند. برنامه های غیر مبتنی بر شواهد: برنامه هایی که فاقد شواهد کافی برای نشان دادن اثربخشی خود هستند، در دسته اقدامات غیر مبتنی بر شواهد قرار می گیرند. این برنامه ها ممکن است بدون ارزیابی دقیق اجرا شده باشند، که آنها را به انتخاب های پرخطرتری برای سیاست گذاران تبدیل می کند.@EBPolicy۱۱:۴۵
قانون باید مبتنی بر کارشناسی باشد توصیه رهبر انقلاب به مجلس درباره قانون‌گذاری (۳۱ تیرماه ۱۴۰۳) قانون خوب یک خصوصیّاتی دارد. یکی از خصوصیّات قانون خوب این است که مبتنی بر کارشناسی باشد.البتّه بنده اطّلاع دارم که مرکز پژوهش‌های مجلس کارهای خوبی می‌کند و در کمیسیون‌ها از کارشناس‌های مختلف دعوت می‌شود؛ ما این‌ها را اطّلاع داریم. هر چه بیشتر قانون مبتنی باشد بر کارشناسی، این قانون بهتر است. @EBPolicy۱۶:۵۷
پوپولیسم و سه گانه‌ی تاریک
پوپولیسم یا عوام‌گرایی یک رویکرد سیاسی است که شعارش حمایت از مردم عادی در برابر نخبگان یا تشکیلاتی است که فاسد یا خارج از ارتباط با نیازهای جامعه تلقی می‌شوند.
یک پوپولیست به نام مردم حرف می‌زند و نخبگان را مشکل اساسی جامعه معرفی می‌کند. چیزی که پوپولیست‌ها را متفاوت می‌کند این است که ادعا می‌کنند تنها نماینده‌ی مردم واقعی یا اکثریت خاموش اند. در نتیجه، آنها تمامی مدعیان دیگر قدرت را اساساً نامشروع می‌دانند و اصرار دارند که بقیه صرفاً فاسد یا کلاه‌بردار هستند. از این حیث، شاید بتوان دونالد ترامپ را یکی از بهترین نمونه‌های پوپولیست امروزی به شمار آورد.
از سوی دیگر، سه گانه‌ی تاریک به سه ویژگی شخصیتی منفی اشاره دارد:ماکیاولیسم، خودشیفتگی و روانپریشی
ماکیاولیسم با دستکاری، بی اعتنایی به اخلاق و تمرکز بر منافع شخصی مشخص می‌شود.
خودشیفتگی با بزرگ نمایی،خود را مستحق دانستن و فقدان همدلی همراه است.
روانپریشی با تکانشگری، عدم پشیمانی و رفتار ضد اجتماعی مشخص می‌گردد.
در حالی که این ویژگی ها از نظر اجتماعی مذموم در نظر گرفته می‌شوند، اما در محدوده طبیعی شخصیت انسان قرار دارند و لزوماً آسیب روانی نیستند. با این حال، آنها با پیامدهای منفی مختلفی در روابط بین فردی و محیط های اجتماعی مرتبط هستند.
در پژوهشی که بر روی بیش از ۶۰۰۰ نفر در شش کشور آلمان، فرانسه، ایتالیا، سوئیس، اسپانیا و بریتانیا انجام شد مشخص گردید که در میان ویژگی‌های سه‌گانه‌ی تاریک، روانپریشی پیش‌بینی‌کننده‌ی باثبات نگرش‌های پوپولیستی است. افرادی که در زمینه‌ی روانپریشی نمره بالایی داشتند، به طور کلی دارای نگرش‌های پوپولیستی قوی‌تر بودند. از طرف دیگر ماکیاولیسم هم با درجه‌ی پایین‌تری با نگرش‌های پوپولیستی در ارتباط بود اما خودشیفتگی بر خلاف تصوری که از قبل وجود دارد با پوپولیسم ارتباط معناداری نداشت.
https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0261379423001506?via=ihub
@EPolicy
پوپولیسم و سه گانه‌ی تاریک پوپولیسم یا عوام‌گرایی یک رویکرد سیاسی است که شعارش حمایت از مردم عادی در برابر نخبگان یا تشکیلاتی است که فاسد یا خارج از ارتباط با نیازهای جامعه تلقی می‌شوند. یک پوپولیست به نام مردم حرف می‌زند و نخبگان را مشکل اساسی جامعه معرفی می‌کند. چیزی که پوپولیست‌ها را متفاوت می‌کند این است که ادعا می‌کنند تنها نماینده‌ی مردم واقعی یا اکثریت خاموش اند. در نتیجه، آنها تمامی مدعیان دیگر قدرت را اساساً نامشروع می‌دانند و اصرار دارند که بقیه صرفاً فاسد یا کلاه‌بردار هستند. از این حیث، شاید بتوان دونالد ترامپ را یکی از بهترین نمونه‌های پوپولیست امروزی به شمار آورد. از سوی دیگر، سه گانه‌ی تاریک به سه ویژگی شخصیتی منفی اشاره دارد:ماکیاولیسم، خودشیفتگی و روانپریشی ماکیاولیسم با دستکاری، بی اعتنایی به اخلاق و تمرکز بر منافع شخصی مشخص می‌شود. خودشیفتگی با بزرگ نمایی،خود را مستحق دانستن و فقدان همدلی همراه است. روانپریشی با تکانشگری، عدم پشیمانی و رفتار ضد اجتماعی مشخص می‌گردد. در حالی که این ویژگی ها از نظر اجتماعی مذموم در نظر گرفته می‌شوند، اما در محدوده طبیعی شخصیت انسان قرار دارند و لزوماً آسیب روانی نیستند. با این حال، آنها با پیامدهای منفی مختلفی در روابط بین فردی و محیط های اجتماعی مرتبط هستند.
در پژوهشی که بر روی بیش از ۶۰۰۰ نفر در شش کشور آلمان، فرانسه، ایتالیا، سوئیس، اسپانیا و بریتانیا انجام شد مشخص گردید که در میان ویژگی‌های سه‌گانه‌ی تاریک، روانپریشی پیش‌بینی‌کننده‌ی باثبات نگرش‌های پوپولیستی است. افرادی که در زمینه‌ی روانپریشی نمره بالایی داشتند، به طور کلی دارای نگرش‌های پوپولیستی قوی‌تر بودند. از طرف دیگر ماکیاولیسم هم با درجه‌ی پایین‌تری با نگرش‌های پوپولیستی در ارتباط بود اما خودشیفتگی بر خلاف تصوری که از قبل وجود دارد با پوپولیسم ارتباط معناداری نداشت. https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0261379423001506?via=ihub @EPolicy۱۷:۳۲
شواهد (Evidence) و آرزوی پایان ایدئولوژی (Ideology) اگر چه استفاده از خط‌مشی‌گذاری مبتنی بر شواهد ریشه در قرن چهاردهم میلادی (پزشکی مبتنی بر شواهد) دارد اما محبوبیت و مطرح‌شدن آن در دولت آنتونی چارلز لینتون بلر در انگلیس اتفاق می‌افتد. او طرح می‌کند: خیال داریم به فرایند خط‌مشی‌گذاری مبتنی بر ایدئولوژی پایان دهیم. دولت انگلیس با انتشار مطلبی در سال ۱۹۹۹ (مدرن‌سازی دولت) اشاره می‌کند که دولت باید به دنبال وضع خط‌مشی‌هایی که واقعاً در جهت مقابله با مشکلات هستند و بر اساس شواهد عینی تدوین گردیده‌اند باشد به‌جای آنکه به دنبال پاسخ به فشارهای کوتاه‌مدت باشد؛ مقابله با علل و نه معلول*. Banks, G. (2010). Evidence-based policy making: What is it? How do we get it?. In World scientific reference on Asia-Pacific trade policies: 2: Agricultural and Manufacturing Protection in Australia (pp. 719-736).دانلود مقاله: https://B2n.ir/w62682
این دیدگاه طرح شده در دولت تونی بلر ریشه در مبانی نظری لیبرال دموکراسی دارد. *نظام سیاسی لیبرال دموکراسی همواره تلاش می‌کند؛ علم را منفصل از وحی و هر چیز به جزء آن را نوعی اندیشه انحرافی کاذب و غیرواقعی نشان دهد. با این توضیح خط‌مشی مبتنی بر شواهد در جامعه دینی چه ابعاد و مؤلفه‌های خواهد داشت؟
@EPolicy۱۸:۴۳
بازارسال شده از
Ikujiro Nonaka, who pioneered 'knowledge management' theory, dies at 89Before his death, Nonaka called on corporate leaders not to fall victim to concepts like return on equity and human capital but instead to unleash their teams' tacit knowledge.Ikujiro Nonaka warned corporate chieftains that "we need to develop our human instincts lest we become slaves to numbers and data.
ایکوجیرو نوناکا*، که پیشگام تئوری *«مدیریت دانش» بود، در ۸۹ سالگی درگذشت. نوناکا قبل از مرگش از رهبران شرکت‌ها خواست قربانی مفاهیمی مانند بازده سهام و سرمایه انسانی نشوند، بلکه دانش ضمنی تیم‌هایشان را آزاد کنند. ایکوجیرو نوناکا به روسای شرکت‌ها هشدار داد که «ما باید غرایز انسانی خود را توسعه دهیم تا مبادا برده اعداد و داده‌ها شویم» .منبع: https://B2n.ir/n23763
@KMLab۱۶:۳۵