روحانيت بايد تحصيل را به صورت بزرگترين جهاد تلقى كند. جهاد با اسلحه بسى آسانتر از جهاد به وسيله فكر است، زيرا در جهاد مسلحانه، اگر فاقد سلاح باشيم، مى توانيم با پرداخت مبالغى و يا عقد يك قرارداد سياسى يا نظامى به تهيه آن بپردازيم اما سلاحى كه در جهاد فكرى استفاده مى شود در هيچ جاى دنيا به صورت ساخته شده و آماده يافت نمى شود بلكه بايد آن را با بكارگيرى مغزها فراهم كرد.تبليغات دشمنان بر عليه اسلام هر روز فزونى مى يابد و از سوى مكتبهاى گوناگون، در تمام زواياى دنيا، ظهور پيدا مى كند. در اين ميان، روحانيت بايد دشمن و كثرت مكاتب باطل را جدّى گرفته ضرورتها را دريابد و با استمداد خالصانه از خداوند متعال و توسل به اولياى بزرگوارش و با همّتى بس بلند به تحصيل بپردازد.
مباحثی در باب حوزه، آیت الله مصباح، ص ۱۲@ee_tesam
مباحثی در باب حوزه، آیت الله مصباح، ص ۱۲@ee_tesam
۱۹:۰۶
عدم افتراق میان قرآن و امام که در حدیث ثقلین امده: «فانهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض» به نحو تکوینی است نه تحصیلی. یعنی این دو از یکدیگر اصلا قابل جدا شدن نیستند. نه اینکه قابل جدا شدن و دو چیز مجزا هستند و در ضمیمه ی هم باید قرار بگیرند.
قرآن همان نسخه ی کتابی امام است. همانطور که امام نسخه ناطق کتاب است. اگر میخواهیم در محضر امام برویم، در غیبت قرآن برایمان قرار داده شده. مراجعه به قرآن مراجعه ی به امام است. وقتی در محضر قرآن نشسته ایم باید آداب نشستن در محضر امام را رعایت کنیم و اینطور تداعی کنیم که در پیشگاه امامیم.
«اعتصموا بحبل الله» در ادامه ی سوره تفکیک میشود به دو نسخه ی «حبل من الله» و «حبل من الناس» که اولی قرآن و دومی امام است. امام و قرآن دو وجه از حبل الله واحد هستند.
در سوره ی یس دارد که «کل شیء احصیناه فی امام مبین» و در سوره ی انعام دارد که: «لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین». امام و کتاب هردو یک وصف جامع حقایق بودن دارند.
چکیده ی نکات اصلی جلسه ی معرفة المهدی استاد قاسمیان، ۶ دی@ee_tesam
قرآن همان نسخه ی کتابی امام است. همانطور که امام نسخه ناطق کتاب است. اگر میخواهیم در محضر امام برویم، در غیبت قرآن برایمان قرار داده شده. مراجعه به قرآن مراجعه ی به امام است. وقتی در محضر قرآن نشسته ایم باید آداب نشستن در محضر امام را رعایت کنیم و اینطور تداعی کنیم که در پیشگاه امامیم.
«اعتصموا بحبل الله» در ادامه ی سوره تفکیک میشود به دو نسخه ی «حبل من الله» و «حبل من الناس» که اولی قرآن و دومی امام است. امام و قرآن دو وجه از حبل الله واحد هستند.
در سوره ی یس دارد که «کل شیء احصیناه فی امام مبین» و در سوره ی انعام دارد که: «لا رطب و لا یابس الا فی کتاب مبین». امام و کتاب هردو یک وصف جامع حقایق بودن دارند.
چکیده ی نکات اصلی جلسه ی معرفة المهدی استاد قاسمیان، ۶ دی@ee_tesam
۱۸:۳۶
۱۸:۵۶
بازارسال شده از صبار شکور
۱۴:۵۴
۶:۲۹
۷:۰۲
۷:۰۴
ذبح مقاومت به نام دیپلماسی آیا اسرائیل بدون ورود مستقیم نظامی ایران و صرفا با دیپلماسی قابل محو شدن است؟
دیده میشود که عده ای در تحلیل مبارزه ی سرنوشت ساز و تاریخی منطقه، با ورود مستقیم ج.ا به عرصه ی مقاومت سرسختانه ی نظامی، ابراز مخالفت میکنند.
با این توجیه که این هدف و تله ی اسراییل برای ماست. او میخواهد با کسترده کردن عرصه ی درگیری شرکای نگران و مرددش را راضی به حمایت کرده و سپس فشار افکار عمومی جهانی را تبدیل به حمایت کند.
در نتیجه باید تلاش های مستقیم ایران معطوف به حیطه ی دیپلماسی نرم باشد و حیطه ی سخت نظامی بصورت غیرمستقیم پیگیری شود.
اما این استدلال صحیح نیست و سوال ما از دوستان این است که:
مگر مبارزه ی نظامی حاد میان ایران و اسرائیل در منطقه، چیز جدیدی است؟ مگر نه اینکه مدت هاست جهان شاهد ضربات متعدد نظامی دو طرف بر یکدیگر است و موضع خود را در این تقابل مشخص کرده است؟
منتظر چه اتفاقی هستید تا غرب حمایتش را از ایشان بردارد؟ چه جنایات و مصائبی بالاتر از آنچه هم اکنون در غزه در حال رخ دادن است؟ مگر با عقب کشیدن از عملیات نظامی، امکان زدودن این حمایت های بی حد و حصر از سمت غرب وجود دارد؟ اگر امکانش بود، اکنون که اسراییل خبیث، چنین وضع اسفناکی دارد، اتفاق می افتاد.
مگر حمایت های غربی ها جلوگیری کننده از افول رژیم بوده است که حال بخواهیم از افزایش آن جلوگیری کنیم؟ از ابتدا غرب تمام قد پای رژیم ایستاده بوده و همزمان هم رژیم در سراشیبی سقوط بوده است.
در محاسبات باید هوشمندانه و مدبرانه عمل کرد و واقعیت ها را در نظر گرفت. بله، پراکنده کردن عقبه ی حامی یک واقعیت استراتژیک است؛ اما این واقعیت را هم باید دید که خداوند پشتیبان ملتی است که به وظیفه و تکلیفش در قبال او عمل میکنند. قدرت و حمایت الهی فراتر از هرگونه حمایتی است که هو علی کل شیء قدیر. پس باید دغدغه ی انجام تکلیف داشته باشیم و چه تکلیفی اساسی تر از جلوگیری سریع و قاطع از کودک کشی و قتل عام کودک و زن بی پناه.
تکلیف محو اسرائیل است و چه بخواهیم چه نخواهیم روزی با آن روبرو خواهیم شد. یقین باید دانست که در موعد محو این غده ی سرطانی دست های حامی پلیدی به حمایت از ان بر میخیزند. چه بخواهیم چه نخواهیم. نکند که عقبه ی ذهنی چنین تحلیل هایی شک و تردید در وعده ها و سنن الهی باشد که خودش را در قالب چنین محاسباتی کشانده است...
و اینها همه دلایلی است برای این فریادهای سید مقاومت مبنی براینکه: «راه حل در این جنگ، مقاومت است نه دیپلماسی».
إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ. أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ. الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ (حج، ۳۸ تا ۴۰)
محمدجواد جان نثاریhttps://ble.ir/ee_tesam
دیده میشود که عده ای در تحلیل مبارزه ی سرنوشت ساز و تاریخی منطقه، با ورود مستقیم ج.ا به عرصه ی مقاومت سرسختانه ی نظامی، ابراز مخالفت میکنند.
با این توجیه که این هدف و تله ی اسراییل برای ماست. او میخواهد با کسترده کردن عرصه ی درگیری شرکای نگران و مرددش را راضی به حمایت کرده و سپس فشار افکار عمومی جهانی را تبدیل به حمایت کند.
در نتیجه باید تلاش های مستقیم ایران معطوف به حیطه ی دیپلماسی نرم باشد و حیطه ی سخت نظامی بصورت غیرمستقیم پیگیری شود.
اما این استدلال صحیح نیست و سوال ما از دوستان این است که:
مگر مبارزه ی نظامی حاد میان ایران و اسرائیل در منطقه، چیز جدیدی است؟ مگر نه اینکه مدت هاست جهان شاهد ضربات متعدد نظامی دو طرف بر یکدیگر است و موضع خود را در این تقابل مشخص کرده است؟
منتظر چه اتفاقی هستید تا غرب حمایتش را از ایشان بردارد؟ چه جنایات و مصائبی بالاتر از آنچه هم اکنون در غزه در حال رخ دادن است؟ مگر با عقب کشیدن از عملیات نظامی، امکان زدودن این حمایت های بی حد و حصر از سمت غرب وجود دارد؟ اگر امکانش بود، اکنون که اسراییل خبیث، چنین وضع اسفناکی دارد، اتفاق می افتاد.
مگر حمایت های غربی ها جلوگیری کننده از افول رژیم بوده است که حال بخواهیم از افزایش آن جلوگیری کنیم؟ از ابتدا غرب تمام قد پای رژیم ایستاده بوده و همزمان هم رژیم در سراشیبی سقوط بوده است.
در محاسبات باید هوشمندانه و مدبرانه عمل کرد و واقعیت ها را در نظر گرفت. بله، پراکنده کردن عقبه ی حامی یک واقعیت استراتژیک است؛ اما این واقعیت را هم باید دید که خداوند پشتیبان ملتی است که به وظیفه و تکلیفش در قبال او عمل میکنند. قدرت و حمایت الهی فراتر از هرگونه حمایتی است که هو علی کل شیء قدیر. پس باید دغدغه ی انجام تکلیف داشته باشیم و چه تکلیفی اساسی تر از جلوگیری سریع و قاطع از کودک کشی و قتل عام کودک و زن بی پناه.
تکلیف محو اسرائیل است و چه بخواهیم چه نخواهیم روزی با آن روبرو خواهیم شد. یقین باید دانست که در موعد محو این غده ی سرطانی دست های حامی پلیدی به حمایت از ان بر میخیزند. چه بخواهیم چه نخواهیم. نکند که عقبه ی ذهنی چنین تحلیل هایی شک و تردید در وعده ها و سنن الهی باشد که خودش را در قالب چنین محاسباتی کشانده است...
و اینها همه دلایلی است برای این فریادهای سید مقاومت مبنی براینکه: «راه حل در این جنگ، مقاومت است نه دیپلماسی».
إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ. أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ. الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِم بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ (حج، ۳۸ تا ۴۰)
محمدجواد جان نثاریhttps://ble.ir/ee_tesam
۱۰:۳۷
بعضی از اهل مناسک و عبادت نیز بسیار به مردم تکبر کنند و آنها را حقیر شمارند و تحقیر کنند سایر مردم را، حتی علما را اهل نجات ندانند، هر وقت از علم سخنی پیش آید، گویند علم بی عمل چه فایده دارد؟ عمده عمل است، و به عملی که خود اشتغال دارند خیلی اهمیت می دهند. و به همه طبقات از روی کبر و عجب نظر کنند، با اینکه اگر اهل عبادت حقیقی و اخلاص باشد باید عملش او را اصلاح کند. نماز از منکر و فحشا نهی می نماید و معراج مؤمن است، این پنجاه سال نماز خوان و مواظب اعمال واجبه و مستحبه، به رذیله کبر، که الحاد است، و عجب، که از فحشاء و منکر بزرگتر است، متصف شده و به شیطان و خلق او نزدیک گردیده! نمازی که از فحشا نهی نکند و نگاهدار قلب نباشد، بلکه به واسطه کثرت آن قلب ضایع گردد، نماز نیست. نمازی که وقتی خیلی مواظبت کردی از او، تو را به شیطان و خاصه او، که کبر است، نزدیک کند نماز نیست، نه آنکه نماز این اقتضا را دارد.
امام خمینی رحمه الله، #شرح_چهل_حدیث ، حدیث چهارم (کبر)، صفحه 83@ee_tesam
امام خمینی رحمه الله، #شرح_چهل_حدیث ، حدیث چهارم (کبر)، صفحه 83@ee_tesam
۰:۱۵
آنجا روم آنجا روم بالا بدم بالا رومبازم رهان بازم رهان کاینجا به زنهار آمدم
من مرغ لاهوتی بدم دیدی که ناسوتی شدمدامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم
من نور پاکم ای پسر نه مشت خاکم مختصرآخر صدف من نیستم من در شهوار آمدم
ما را به چشم سر مبین ما را به چشم سر ببینآنجا بیا ما را ببین کاینجا سبکبار آمدم#شعر #مولوی @ee_tesam
من مرغ لاهوتی بدم دیدی که ناسوتی شدمدامش ندیدم ناگهان در وی گرفتار آمدم
من نور پاکم ای پسر نه مشت خاکم مختصرآخر صدف من نیستم من در شهوار آمدم
ما را به چشم سر مبین ما را به چشم سر ببینآنجا بیا ما را ببین کاینجا سبکبار آمدم#شعر #مولوی @ee_tesam
۳:۴۰
#بسم_اللهفرار از جنگ، ویژگی منافقین در قرآن محمدجواد جان نثاری
شرایط جهان و منطقه به گونه ای است که به نظر می رسد ما در معرض امتحان های سخت و یک جنگ فراگیر و شدید هستیم. حضرت رسول اکرم می فرمایند: «هنگامى كه فتنه ها چون پاره هاى شب تار بر شما مشتبه شود، به قرآن روى بياوريد». حال به سراغ قرآن برویم؛ قرآن به ما میگوید که با پدیده ی جنگ و قتال چگونه باید مواجه بشویم؟
خداوند در سوره ی احزاب، از یک آزمایش بزرگ و #زلزله ی شدید برای ایمان های قلبی مومنان خبر داده است. «هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَديداً» که همان جنگ احزاب و محاصره ی کامل مدینه توسط قبائل کفار است. در پس این زلزله شکاف و دو قطبی جدیدی میان امت بوجود آمد؛ بطوری که مؤمن و منافق از هم غربال شدند.
دسته ای که #مریض_قلبی بودند و در قلبشان ایمان حقیقی و خالص وجود نداشت، #نفاق و دورویی شان سر باز کرد. ندا سر دادند که وعده ی پیروزی و نصرت خداوند و فرستاده اش چیزی جز دروغ و فریب نیست؛ شکست را برای خود قطعی دیدند. «إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً» خلأهای مادی، فنی و تکنولوژیک را به دروغ بهانه کردند تا از معرکه ی جهاد فرار کنند و خود را به خیال خامشان نجات دهند. «يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُريدُونَ إِلاَّ فِرارا»
در صورتی که در عهد با خدا بودند که هرگز نباید به دشمن پشت کنند و از او بگریزند. فرار آنها از جنگ برای نجات جان خود سودی ندارد، چراکه حیات دنیا کوتاه بوده و از مرگ راه گریزی نیست. هرچه خداوند اراده کند برای ما رقم خواهد خورد؛ سرنوشت ما در دست اوست؛ و تنها اوست که یاری می رساند. آنها میگویند جنگ را به تاخیر بیندازیم و در مقابله با صف آرایی دشمنان تعلل می ورزند چراکه اگر با جنگ مواجه شوند از ترس پس می افتند. (15 تا 19 احزاب)
در مقابل دسته ای دیگر مومنان حقیقی به نمایندگی حضرت محمد (ص) هستند که در مواجهه با شدائد و مصیبت ها کالجبل الراسخ میگویند این همان وعده ی الهی است. انها با رضایت، ایمان و تسلیم قلبی، به میدان جهاد و جنگ می شتابند. چنان به وعده ی الهی و امدادهای غیبی او ایمان دارند که برای کمبود امکانات و نفرات هیچ ارزشی قائل نیستند. با آغوش باز به استقبال آزمون های شدید و سخت می روند و ایمان دارند که خداوند تنها یار و یاور آن هاست. «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ... وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً»
نتیجتا قرآن کریم به ما اعلام می کند که اولا پیشامدهای جنگی و شدائد از سوی دشمنان، بنا بر سنت الهی توسط خود خداوند تنظیم و تدبیر شده و وسیله ی ازمایش و ابتلای مومنان اند و ثانیا بیرون امدن از این ابتلائات در این است که به وعده های نصرت الهی ایمان داشته باشیم و به پشتوانه ی او و نصرت هایش به استقبال خطرها برویم نه آنکه از آن ها فرار کرده و مشمول غضب الهی شویم. در این مثال همه با هم دیدیم که چگونه قرآن کریم مددرسان و هدایتگر ما در فتنه هاست. قرآن به ما راه عبور از فتنه ها را معرفی میکند. هدایت می کند ما را به وصول الی الله و از موانع آن گذر می دهد. به حبل قرآن تمسک بجوییم تا در غربال گری های شدید آخرالزمانی ثابت قدم باشیم. #ان_شاءالله#یادداشت@ee_tesam
شرایط جهان و منطقه به گونه ای است که به نظر می رسد ما در معرض امتحان های سخت و یک جنگ فراگیر و شدید هستیم. حضرت رسول اکرم می فرمایند: «هنگامى كه فتنه ها چون پاره هاى شب تار بر شما مشتبه شود، به قرآن روى بياوريد». حال به سراغ قرآن برویم؛ قرآن به ما میگوید که با پدیده ی جنگ و قتال چگونه باید مواجه بشویم؟
خداوند در سوره ی احزاب، از یک آزمایش بزرگ و #زلزله ی شدید برای ایمان های قلبی مومنان خبر داده است. «هُنالِكَ ابْتُلِيَ الْمُؤْمِنُونَ وَ زُلْزِلُوا زِلْزالاً شَديداً» که همان جنگ احزاب و محاصره ی کامل مدینه توسط قبائل کفار است. در پس این زلزله شکاف و دو قطبی جدیدی میان امت بوجود آمد؛ بطوری که مؤمن و منافق از هم غربال شدند.
دسته ای که #مریض_قلبی بودند و در قلبشان ایمان حقیقی و خالص وجود نداشت، #نفاق و دورویی شان سر باز کرد. ندا سر دادند که وعده ی پیروزی و نصرت خداوند و فرستاده اش چیزی جز دروغ و فریب نیست؛ شکست را برای خود قطعی دیدند. «إِذْ يَقُولُ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلاَّ غُرُوراً» خلأهای مادی، فنی و تکنولوژیک را به دروغ بهانه کردند تا از معرکه ی جهاد فرار کنند و خود را به خیال خامشان نجات دهند. «يَقُولُونَ إِنَّ بُيُوتَنا عَوْرَةٌ وَ ما هِيَ بِعَوْرَةٍ إِنْ يُريدُونَ إِلاَّ فِرارا»
در صورتی که در عهد با خدا بودند که هرگز نباید به دشمن پشت کنند و از او بگریزند. فرار آنها از جنگ برای نجات جان خود سودی ندارد، چراکه حیات دنیا کوتاه بوده و از مرگ راه گریزی نیست. هرچه خداوند اراده کند برای ما رقم خواهد خورد؛ سرنوشت ما در دست اوست؛ و تنها اوست که یاری می رساند. آنها میگویند جنگ را به تاخیر بیندازیم و در مقابله با صف آرایی دشمنان تعلل می ورزند چراکه اگر با جنگ مواجه شوند از ترس پس می افتند. (15 تا 19 احزاب)
در مقابل دسته ای دیگر مومنان حقیقی به نمایندگی حضرت محمد (ص) هستند که در مواجهه با شدائد و مصیبت ها کالجبل الراسخ میگویند این همان وعده ی الهی است. انها با رضایت، ایمان و تسلیم قلبی، به میدان جهاد و جنگ می شتابند. چنان به وعده ی الهی و امدادهای غیبی او ایمان دارند که برای کمبود امکانات و نفرات هیچ ارزشی قائل نیستند. با آغوش باز به استقبال آزمون های شدید و سخت می روند و ایمان دارند که خداوند تنها یار و یاور آن هاست. «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ ... وَ لَمَّا رَأَ الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزابَ قالُوا هذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ ما زادَهُمْ إِلاَّ إيماناً وَ تَسْليماً»
نتیجتا قرآن کریم به ما اعلام می کند که اولا پیشامدهای جنگی و شدائد از سوی دشمنان، بنا بر سنت الهی توسط خود خداوند تنظیم و تدبیر شده و وسیله ی ازمایش و ابتلای مومنان اند و ثانیا بیرون امدن از این ابتلائات در این است که به وعده های نصرت الهی ایمان داشته باشیم و به پشتوانه ی او و نصرت هایش به استقبال خطرها برویم نه آنکه از آن ها فرار کرده و مشمول غضب الهی شویم. در این مثال همه با هم دیدیم که چگونه قرآن کریم مددرسان و هدایتگر ما در فتنه هاست. قرآن به ما راه عبور از فتنه ها را معرفی میکند. هدایت می کند ما را به وصول الی الله و از موانع آن گذر می دهد. به حبل قرآن تمسک بجوییم تا در غربال گری های شدید آخرالزمانی ثابت قدم باشیم. #ان_شاءالله#یادداشت@ee_tesam
۱۹:۲۶
مراسم بزرگداشت شهید نصرالله (1)
۳۱.۸۳ مگابایت
بزرگداشت شهید نصرالله در دانشگاه خواجه نصیر
در دو بخش:۱) ضرورت وجود روحیه ی پرسش گری های بنیادین در دانشگاهیان و نسبت آن با امروز جبهه ی مقاومت۲) فرار از جنگ، ویژگی منافقین در قرآن کریم
@ee_tesam
در دو بخش:۱) ضرورت وجود روحیه ی پرسش گری های بنیادین در دانشگاهیان و نسبت آن با امروز جبهه ی مقاومت۲) فرار از جنگ، ویژگی منافقین در قرآن کریم
@ee_tesam
۲۱:۴۹
۱۲:۵۸
۱۶:۱۸
۱۱:۱۳
نقش ما در جنگ وجودی حق و باطل (تقریری از گفتار مهم و دقیق استاد قنبریان در همایش تولد قیام)
هرکسی می خواهد برای مقاومت کار عملی کند، مقاومت را مقاوم سازی کند. یعنی مفصل های آسیب پذیر مقاومت را پیدا کند و آنها را مستحکم کند.
یکی از این مفصل های حیاتی، اولویت بودن #امت_سازی اسلامی به جای #تدبیر_حداقلی دولت های محلی و جزئی است. اگر این مفصل آسیب ببیند انقلاب اسلامی و جبهه ی مقاومت ضربه ی وجودی میخورد و خطر اضمحلال وجودی بر آن مترتب است. چراکه فرصت این امت سازی هم اکنون است و این ماموریت در فرصت محدود خودش که امروز است قابل انجام است نه زمان های آینده. از الهیات اسلامی خلاصتا بر می آید که تیه (حیرانی و گمشدگی) یهود در زمین است و تیه شیعه در زمان. لذا خطری که متوجه شیعه است پدید امدن بداء و از دادن فرصت حیاتی امت سازی است که اصلی ترین مقدمه ظهور است.
#جریان_سازش هم دقیقا روی همین مفصل تمرکز دارد و در مقابل گفتمان امت سازی اولویت را به جزئی نگری در دولت ها تقلیل می دهد. الگوی مطلوبش عربستان و امارات هایی ست که دغدغه ی رفاه و آسایش خیالی دولت و نظام خود را دارند و از هزینه دادن برای امت سازی کنار کشیده اند. اساسا هدف تحریمها نیز ایجاد مشغله ها و مشکله های داخلی برای ج.ا است که از فکر امت سازی بیرون بیایند.
ضمیمه: فرازهایی از بیانات رهبری در نماز جمعه نصر مبنی بر تعیین خط اصلی امت سازی: «هر ملّتی اگر میخواهد مبتلای به محاصرهی فلجکنندهی دشمن نشود، باید از اوّل چشم را باز کند، بیدار باشد؛ وقتی دید دشمن سراغ یک ملّت دیگر رفت، خود را با آن ملّت مظلوم و زیر ستم شریک بداند، به او کمک کند، با او همکاری کند تا دشمن آنجا موفّق نشود. اگر دشمن آنجا موفّق بشود میآید سراغ این نقطهی بعدی. ما مسلمانها سالهای متمادی از این حقیقت غفلت کردهایم، نتایجش را هم دیدهایم؛ امروز دیگر نباید غفلت کنیم؛ باید حواسمان جمع باشد. ما باید کمربند دفاع را، کمربند استقلالطلبی را و عزّت را، از افغانستان تا یمن، از ایران تا غزّه و لبنان، در همهی کشورهای اسلامی و ملّتهای اسلامی محکم ببندیم.»
@ee_tesam
هرکسی می خواهد برای مقاومت کار عملی کند، مقاومت را مقاوم سازی کند. یعنی مفصل های آسیب پذیر مقاومت را پیدا کند و آنها را مستحکم کند.
یکی از این مفصل های حیاتی، اولویت بودن #امت_سازی اسلامی به جای #تدبیر_حداقلی دولت های محلی و جزئی است. اگر این مفصل آسیب ببیند انقلاب اسلامی و جبهه ی مقاومت ضربه ی وجودی میخورد و خطر اضمحلال وجودی بر آن مترتب است. چراکه فرصت این امت سازی هم اکنون است و این ماموریت در فرصت محدود خودش که امروز است قابل انجام است نه زمان های آینده. از الهیات اسلامی خلاصتا بر می آید که تیه (حیرانی و گمشدگی) یهود در زمین است و تیه شیعه در زمان. لذا خطری که متوجه شیعه است پدید امدن بداء و از دادن فرصت حیاتی امت سازی است که اصلی ترین مقدمه ظهور است.
#جریان_سازش هم دقیقا روی همین مفصل تمرکز دارد و در مقابل گفتمان امت سازی اولویت را به جزئی نگری در دولت ها تقلیل می دهد. الگوی مطلوبش عربستان و امارات هایی ست که دغدغه ی رفاه و آسایش خیالی دولت و نظام خود را دارند و از هزینه دادن برای امت سازی کنار کشیده اند. اساسا هدف تحریمها نیز ایجاد مشغله ها و مشکله های داخلی برای ج.ا است که از فکر امت سازی بیرون بیایند.
ضمیمه: فرازهایی از بیانات رهبری در نماز جمعه نصر مبنی بر تعیین خط اصلی امت سازی: «هر ملّتی اگر میخواهد مبتلای به محاصرهی فلجکنندهی دشمن نشود، باید از اوّل چشم را باز کند، بیدار باشد؛ وقتی دید دشمن سراغ یک ملّت دیگر رفت، خود را با آن ملّت مظلوم و زیر ستم شریک بداند، به او کمک کند، با او همکاری کند تا دشمن آنجا موفّق نشود. اگر دشمن آنجا موفّق بشود میآید سراغ این نقطهی بعدی. ما مسلمانها سالهای متمادی از این حقیقت غفلت کردهایم، نتایجش را هم دیدهایم؛ امروز دیگر نباید غفلت کنیم؛ باید حواسمان جمع باشد. ما باید کمربند دفاع را، کمربند استقلالطلبی را و عزّت را، از افغانستان تا یمن، از ایران تا غزّه و لبنان، در همهی کشورهای اسلامی و ملّتهای اسلامی محکم ببندیم.»
@ee_tesam
۸:۲۴
وجوب فروش اسلحه به دیکتاتوری اسدی!
میگویند اشتباه کردیم که از حکومت دیکتاتوری اسدی که مردمش هم او را نمیخواستند دفاع کردیم. میگویند بشار، بعثی ای بود که با ظلم روی کار آمد و خوب شد که طومارش پیچیده شد. میگویند این همه جوانان پاک و مظلوم کشورمان با تصمیم و راهبرد غلط به کشتن دادیم و در انتها هم شکست خوردیم و چیزی نصیبمان نشد. و همچنان میگویند و میگویند و زبانشان به خوبی باز شده. اما نمی دانند که در منطق دینی ما «اولویت بندی» حرف اول را می زند. یعنی همه ی دستورات و اعمال باید در جایگاه و نسبت درست خودشان با دیگر امور درنظر گرفته شوند. فقه ما میگوید اگر اولویتِ امت اسلامی اقتضا کند حتی مامور به این هستیم که به «دشمنانِ دین» رایگان سلاح بدهیم!
« فروش سلاح به دشمنان دین از امور سیاسی ای است که تابع مصالح روز است. چه بسا مصالح مسلمین اقتضای فروش سلاح و بلکه اعطای رایگان سلاح به گروهی از کفار را داشته باشد. و این مثلا در زمانی است که هجوم بیاورد به منطقه ی اسلام، دشمن قوی ای که نمیشود او را دفع کرد مگر با تسلیح این گروه کفاری که مسلمین در امنیت از انها هستند. پس واجب است که به انها سلاح داده شود برای دفاع از محدوده اسلام و واجب است بر والی مسلمین که پشتیبانی کند این گروه مشرک مدافع از حدود اسلام را با هر وسیله ای که ممکن باشد.» (امام خمینی، المکاسب المحرمة، ج1، ص231 (ترجمه شده))
هند سرّاج میگوید امام صادق (ع) فرمودند: «به شام سلاح ببر. همانا خداوند به وسیله آن ها دشمن ما و دشمن شما که روم است را دفع می کند. به آن ها سلاح بفروش مگر اینکه بین ما و آن ها جنگ باشد که هرکس به دشمن جنگی ما سلاحی بفرستد که آنها را علیه ما یاری کند مشرک است.» (كافي ج5، ص112، ح2)
ممکن است بگویید این چه نوع اسلامی است و چه مصلحتی است که مسیرش از چشم پوشیدن بر ناعدالتی میگذرد؟ چطور است که مجوز میدهیم که یک دیکتاتوری پابرجا بماند اما از وجود اسلام حفاظت و حراست بعمل بیاید؟ میگوییم برای رفع ناعدالتی های دیکتاتور مذکور است که میگوییم باید به او سلاح بدهیم. باید اسلامی باقی بماند و حفظ بشود که بتواند در امتداد مسیرش عدالت برای تمام جهان به ارمغان بیاورد. اگر سوریه اسد و مجاهدت های مدافعان حرم نبود ما فرصت طلایی ده ساله برای تجهیز فلسطین و پدید آمدن طوفان الاقصی را نداشتیم. و ما طوفان الاقصی را اگر نداشتیم اسرائیل با پیشرفت در فرآیند عادی سازی و رشد تبادلات تجاری طومارمان را در منطقه می پیچید. لذا مصلحت سنجی درست نظام در تجهیز و دفاع از سوریه ی اسد عین عدالت ورزی و اولویت بندی او بوده است. هرچیز را در جای خودش قرار دادن بوده است.
@ee_tesam
میگویند اشتباه کردیم که از حکومت دیکتاتوری اسدی که مردمش هم او را نمیخواستند دفاع کردیم. میگویند بشار، بعثی ای بود که با ظلم روی کار آمد و خوب شد که طومارش پیچیده شد. میگویند این همه جوانان پاک و مظلوم کشورمان با تصمیم و راهبرد غلط به کشتن دادیم و در انتها هم شکست خوردیم و چیزی نصیبمان نشد. و همچنان میگویند و میگویند و زبانشان به خوبی باز شده. اما نمی دانند که در منطق دینی ما «اولویت بندی» حرف اول را می زند. یعنی همه ی دستورات و اعمال باید در جایگاه و نسبت درست خودشان با دیگر امور درنظر گرفته شوند. فقه ما میگوید اگر اولویتِ امت اسلامی اقتضا کند حتی مامور به این هستیم که به «دشمنانِ دین» رایگان سلاح بدهیم!
« فروش سلاح به دشمنان دین از امور سیاسی ای است که تابع مصالح روز است. چه بسا مصالح مسلمین اقتضای فروش سلاح و بلکه اعطای رایگان سلاح به گروهی از کفار را داشته باشد. و این مثلا در زمانی است که هجوم بیاورد به منطقه ی اسلام، دشمن قوی ای که نمیشود او را دفع کرد مگر با تسلیح این گروه کفاری که مسلمین در امنیت از انها هستند. پس واجب است که به انها سلاح داده شود برای دفاع از محدوده اسلام و واجب است بر والی مسلمین که پشتیبانی کند این گروه مشرک مدافع از حدود اسلام را با هر وسیله ای که ممکن باشد.» (امام خمینی، المکاسب المحرمة، ج1، ص231 (ترجمه شده))
هند سرّاج میگوید امام صادق (ع) فرمودند: «به شام سلاح ببر. همانا خداوند به وسیله آن ها دشمن ما و دشمن شما که روم است را دفع می کند. به آن ها سلاح بفروش مگر اینکه بین ما و آن ها جنگ باشد که هرکس به دشمن جنگی ما سلاحی بفرستد که آنها را علیه ما یاری کند مشرک است.» (كافي ج5، ص112، ح2)
ممکن است بگویید این چه نوع اسلامی است و چه مصلحتی است که مسیرش از چشم پوشیدن بر ناعدالتی میگذرد؟ چطور است که مجوز میدهیم که یک دیکتاتوری پابرجا بماند اما از وجود اسلام حفاظت و حراست بعمل بیاید؟ میگوییم برای رفع ناعدالتی های دیکتاتور مذکور است که میگوییم باید به او سلاح بدهیم. باید اسلامی باقی بماند و حفظ بشود که بتواند در امتداد مسیرش عدالت برای تمام جهان به ارمغان بیاورد. اگر سوریه اسد و مجاهدت های مدافعان حرم نبود ما فرصت طلایی ده ساله برای تجهیز فلسطین و پدید آمدن طوفان الاقصی را نداشتیم. و ما طوفان الاقصی را اگر نداشتیم اسرائیل با پیشرفت در فرآیند عادی سازی و رشد تبادلات تجاری طومارمان را در منطقه می پیچید. لذا مصلحت سنجی درست نظام در تجهیز و دفاع از سوریه ی اسد عین عدالت ورزی و اولویت بندی او بوده است. هرچیز را در جای خودش قرار دادن بوده است.
@ee_tesam
۱۷:۱۶
چرا تحقق اسلامِ ناب زمان وسیعی می طلبد؟
چرا انبیا و ائمه علیهم السلام از ابتدا تاریخ و آخرالزمان را هدف گرفتند نه صرفا زمان خودشان را؟
«فردی که به بدن خود تعلق دارد، زنده بودن را تنها تا حد بدن درک می کند و از حیات های والاتر محروم است. یعنی درک و تعلقی بیش از خوردن ندارد. ولی «العلماءُ باقون ما بقی الدهر» یعنی علما شعاع وسیعی را تحت تعلقات خود درآورده اند. علما کسانی هستند که واقعیت را با تمام وسعتش دریافته اند.و هرچه دید و بینش وسیع تری داشته باشیم، به زمان وسیع تری احتیاج داریم تا آن بینش را عملی سازیم. زیرا هرچه بینش وسیع تر باشد، افراد کمتری آن را درک می کنند و به همین دلیل است که مکتب واقعی و کاملا وسیع بسیار طول خواهد کشید تا کاملا عملی شود.جهانی شدنِ عقیده در زمان کوتاه دلیل بر واقعی بودن آن نیست؛ بلکه دلیل بر نزدیک بودن آن به افکار عصر خویش است.»
باعلی در صحرا؛ آیت الله حائری شیرازی؛ صفحه ی 46@ee_tesam
چرا انبیا و ائمه علیهم السلام از ابتدا تاریخ و آخرالزمان را هدف گرفتند نه صرفا زمان خودشان را؟
«فردی که به بدن خود تعلق دارد، زنده بودن را تنها تا حد بدن درک می کند و از حیات های والاتر محروم است. یعنی درک و تعلقی بیش از خوردن ندارد. ولی «العلماءُ باقون ما بقی الدهر» یعنی علما شعاع وسیعی را تحت تعلقات خود درآورده اند. علما کسانی هستند که واقعیت را با تمام وسعتش دریافته اند.و هرچه دید و بینش وسیع تری داشته باشیم، به زمان وسیع تری احتیاج داریم تا آن بینش را عملی سازیم. زیرا هرچه بینش وسیع تر باشد، افراد کمتری آن را درک می کنند و به همین دلیل است که مکتب واقعی و کاملا وسیع بسیار طول خواهد کشید تا کاملا عملی شود.جهانی شدنِ عقیده در زمان کوتاه دلیل بر واقعی بودن آن نیست؛ بلکه دلیل بر نزدیک بودن آن به افکار عصر خویش است.»
باعلی در صحرا؛ آیت الله حائری شیرازی؛ صفحه ی 46@ee_tesam
۱۵:۱۴
۱۵:۵۸