عکس پروفایل امروز رشدا

امروز رشد

۵۲۱عضو
عکس پروفایل امروز رشدا
۵۲۱ عضو

امروز رشد

امروزِ رشد درست ساخته شود، فردای روشن، خودش می آید...

۱۴ مرداد ۱۴۰۲

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#الگوی_رشد
در مدح و رثای یک نعمت کم نظیر..
undefined امروز نود و دومین سالروز تولد حضرت آیت الله مهدوی کنی رحمه الله علیه است. یادم می‌آید در همان سال اول بعد از رحلت حاج آقا، از ابوی مکرم حفظه الله پرسیدم که آیا مناسب است روز تولد حاج آقای مهدوی را گرامی و بزرگ بداریم.فرمودند:قدر و فضیلت اخوی مغفول است ،لذا خوب است که هم در فضایل ایشان تحقیق و تتبع شود و هم از آن یاد شود.
undefined اینکه ما شاگردان ایشان در سه دهه اول حیات دانشگاه، در عنفوان جوانی که سالهای درگیری با همه خصیصه‌های خوب و بد آن دوران است، توفیق یابیم در معرض نفسهای مردی قرار بگیریم که از طایفه پرهیزگاران و خودداران باشد و توانسته باشد در عین وجود فرصت‌‌های دنیوی متعدد ، لجام نفس را در اختیار خود درآورده و در استخدام گرفته باشد ، شکری بی اندازه می طلبد.
undefined البته و صد البته این بزرگمرد و عده دیگری از همراهان ایشان در دوره شکل گیری و تثبیت دانشگاه، آنقدر به من و شما نزدیک بودند که خود حجابی فراگیر شد برای شناخت و کشف و فهم جلالت و عظمت شأن و شئون شان.کما اینکه الان هم این حجاب، وجود دارد.
undefined بدون تردید مهمترین رکن وجودی و سرمایه اصلی حاج آقا و همراهان اولیه ایشان، مهار نفس و مهذب بودن شان بود.بعدا که ایامی گذشت، بیشتر و بیشتر متوجه شدیم این تهذیب و مهار چه گوهر باارزشی است و کسی که متصف به آن است، چه زحمت زیادی برای آن کشیده و چه گوهر قیمتی در خود بوجود آورده است.
undefined وقتی به شخص شخیص حاج آقا و حیات درس‌آموز شان می‌نگریم،می‌یاببم که در بزنگاه های مختلف از هر چه رنگ تعلق بگیرد آزاد بوده‌اند ؛ چه در وقتی که قدرت مطلق نخست وزیری را بعد از شهادت شهیدان رجائی و باهنر برعهده گرفتند و یک ماه بعد با فهم نظر مثبت امام رضوان الله علیه نسبت به حضرت آقا حفظه الله، بدون لحظه ای تردید و با شوق و شعف مسئولیت را واگذار کردند و در دانشگاهی که هیچ چیز دندان گیری نداشت و باید برای کوچکترین امکان و نظم و نظام ، طراحی و تعریف می کردند ، مستقر شدند و چه در وقتی که در انتهای حیات پربرکت شان، مسئولیت سنگین و مهم خبرگان رهبری بر دوش‌شان متعین شد.
undefined در همه این سالها ، به مانند یک عبد حقیقی،برای خدمت به مکتب و ولی و نظام، کوچکترین فتور و سستی نداشته و با درک درست از اقتضائات زمان و مکان، وظیفه درست را تشخیص داده و انجام داده‌اند و در فضاسازی ‌های کاذب و وهمی هم قرار نگرفتند. ایشان با حواس جمعی و کیاست منشعب و در خدمت همان عبودیت حقیقی ، از همه شلوغ پلوغی های روزگار در دوره‌های مختلف حیات انقلاب ، در امان مانده و به سلامت عبور کردند و همیشه همه وجود خود را وقف مسیر جریان اصیل انقلاب ذیل ولایت امامین انقلاب کردند.
undefined شاید سالروز ولادت حاج آقا را باید زیاد گرامی داشت و از آن سخن گفت و تمجید کرد از این جهت که در این روز، انسانی پا به عرصه گیتی گذاشت که در محاق و مهار همه خودپرستی ها و مقام دوستی ‌هاو دنیاطلبی های متعارف اسیر نشد. بلکه آنها را در خدمت اهداف و آرمان‌های والای خود بکار گرفت.کاری که هیچ وقت عالم ، آسان نبوده و چه بزرگانی که در ابتلای آن، مانده‌اند.
undefined این گونه بودن و عمل کردن و استمرار بر این مرام و‌ممشا،گاو نر می‌خواهد و مرد کهن و حاج آقا در میانسالی برای ما همان مرد کهن دنیادیده‌ای بود که از همه امکانات اندک موجود بهره برد( خیلی خبری از گاو نر نبود) و بنای خیری را بنیان نهاد. بنایی که حالا هم نیازمند انواع مراقبت است و بیشتر از همه مراقبت نفس.
undefined مواظب باشیم آسان بدست آمدن این نعمت که حاصل مراقبه ، مجاهده و سختی کشیدن های موسسین متقی آن است، ما را از قیمت قویم و قدمت قدیم آن ، غافل نسازد و آن را به ثمن بخس، حراج نکنیم.
#امروز_رشد#رکن_رشد#متولی_امر#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۲:۲۸

۱۸ مرداد ۱۴۰۲

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#مسیر_رشد
شاید فقط یک نفر..
undefined از همان سال اول ، برای مرکز رشد ، #گزارش_عملکرد آماده می‌کردیم.قصدمان ان شاءالله،کنتور اندازی و ادعا نبود، چه آنکه در برخی گزارش‌ها ، مخاطب در مورد برخی افراد یا تشکل‌های مرکز، با صفحه سفید و خالی از عملکرد مواجه می‌شد.بیشتر قصدمان، عرضه مسیر و منطق رشد به صاحب نظران و فرهیختگان حوزه‌های علم و اندیشه و حل مسأله و تشکیلات و اخذ ایده نو و نظر و بازخورد و تجویز بود. از همین رو معمولا این گزازش در نسخه‌های معدود ده تایی(بعضاً کمی کمتر از ده حتی تا سه تا و بعضا کمی بیشتر) منتشر می‌شد.
undefined یادم می‌آید یک بار که یک نسخه از گزارش را به آیت الله کعبی عرضه کرده بودیم،تلفنی به حقیر فرمودند:این منطق و تشکیلات خیلی خاص و متمایز( منظور ممتاز بودن نیست) است و افراد بسیار معدودی می‌فهمندش.. بعد هم گفتند شاید فقط یک نفر..
undefined سال نود و شش، وقتی از طریقی مستحضر شدند که گزارش مان منتشر شده، آن را خواستند.جالب بود..در شلوغ پلوغی های تنفیذ دولت دوم آقای روحانی بود.یعنی درست روز پنجشنبه دوازدهم مرداد(که آن سال مصادف با ولادت موفور السرور حضرت ثامن‌الحجج علیه‌السلام بود) و روز تنفیذ، گزارش تقدیم محضرشان شد..
undefined چهار روز بعد، فرمودند بجز پنج صفحه آخر ، بقیه اش رو دیده‌ام و نکاتی یادداشت کردم.درخواست کردم از محضرشون که آن پنج صفحه که ناظر به موضوع تولیت امر در مرکز بود را نیز مطالعه بفرمایند.
undefined دو روز بعد، یعنی چهارشنبه هجدهم مرداد ۹۶، شش موضوع را در نوزده بند برای رشدی شدن جریان و حرکت مرکز رشد و ناظر به موضوعات مختلف آن از طبیعت و بافت مرکز گرفته تا جذب و استاد بعنوان متولی امر و خروجی و اداره مرکز و ارتباطات و #نقطه_اثر و... توصیه و ارشاد فرمودند.برخی از جنس تجویز ، برخی بعنوان راهکار ،برخی ایده و برخی پیشنهاد برای تامل...
undefined بدون تردید هر نکته‌ای که حضرت ایشان فرمودند، خود حاصل عمری دغدغه‌مندی در فضای #تربیت_نفوس و ارائه تجربه انباشته و موثر در این نوع اکوسیستم‌ها و تنفس طولانی و البته عاشقانه در آن است که ارزش حقیقی آنها لاتحصی و لا تعد است.
undefined جدای از آن، این اهتمام به هدایت و ارشاد اینگونه جریان‌ها و مراکز، که حاصل علاقه‌مندی قلبی به حوزه تربیت و رشد و البته آمیخته و عجین با عمرپربرکت و شخصیت مشفق ایشان است، درسی است برای همگان مسؤولان در این حوزه‌ها..شاید می‌خواستند برایمان #تولی_امر را بصورت عینی معنا ببخشند.گمشده‌ای که بدون آن، مسیر رشد، تقریبا بی معنا و فاقد جهت و در بهترین حالت با اتلاف منابع بالا و دستاورد اندک و عمرسوزی است..
#امروز_رشد#منطق_رشد#الگوی_رشد#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۴:۱۲

۱۹ مرداد ۱۴۰۲

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#الگوی_رشد
اسم‌های همیشه تازه..بمناسبت سومین سالروز رحلت بزرگمردی از قبیله نور..
undefined ســـید عباس موسویان ؛ چه اسم پر طنینی اســـت برای همه آنها که معاشرت و مجالست با او را حتی در زمانی کوتاه تجربه کرده‌اند. وه! چه توفیق عظیمی نصیبشان شده است.
undefined واقعیت این است، اسمهای تازه وقتی در ذهن قرار می‌گیرند و به آنها، خصلتها و خصیصه‌های نیک ضمیمه میشود، منتظریم تا درکشان کنیم. ببینیم و بشنویم‌شان. هم‌مجلس شـــویم و امتحان کنیم آیا آنچـــه درباره‌شان گفتند، به طبع چشـــم و مذاق دل و خواست گوش ما هم، همین می‌آید.
undefined بعضی وقتها، زود ســـیر می‌شـــویم. انگار خبر مسموع، از زاویه دید خاصی ساخته و پرداخته شده است و به مذاق ما خوش نیامده است. لذا آن اسم را آرام آرام فراموش میکنیم. برایمان معمولی میشود، یا حتی کمتر از معمول.
undefined اما بعضی وقتها، با دیدن‌شـــان و شنیدن‌شان، تشنه‌تر می‌شویم. انگار گمشده‌ای در وجود ما، روزها و ماه‌ها و سال‌ها، دنبال نشانی این اسم و رسم می‌گشـــته و حال آن را یافته است. خوب کند و کاو‌شان می‌کنیم. سعی می‌کنیم لایه‌های مختلف وجودی و شخصیتی و خلقی و رفتاری‌شان را کشف کنیم. با هر کشفی، به وجد می‌آییم و یکی از مجهولات‌مان،معلوم می‌شـــود و مصداق می‌یابد.
undefined هر چه جلوتر می‌رویم، اسم تازه برایمان نه کهنه می‌شـــود و نه حتی معمولی. تازه‌تر می‌شود. می‌خواهیم بیشـــتر کتاب زندگی و سیر و سلوکشان را ورق بزنیم. به خواندن سطور هم بســـنده نمی‌کنیم. می‌خواهیم بین سطور و نانوشته‌ها را هم بخوانیم. هر چه بیشتر می‌کاویم، بیشتر و دقیقتر استخراج ‌می‌کنیم و هر چه دستیافته‌هامان، رنگ و رونقی می‌گیرد، تلاش می‌کنیم که آن را در خود بیابیم و اگر نه، آن را در خود بکاریم یا بسازیم.شاید هم آن را در خود شبیه‌سازی کنیم. دوست داریم همانند شویم. دوست داریم از آنها تقلید کنیم؛ تقلید محض.
undefined هر یافته‌ای برایمان حکم پیدا کردن گره و مســـأله‌ای در زندگی دارد. انگار فهمیده‌ایم تا جواب سؤالها و مسأله‌های‌مان را چگونه بیابیم تا مطمئن‌تر باشیم...
undefined اسمهای تازه، همیشـــه خواهان دارد و آنگاه که مرید این تازگی می‌شوی، تازه دنیا برایت شروع میشود. پشت اسمهای تازه، چیزهایی نهفته است که شاید کشف آن،عمری تو را جلو بیاندازد. پشت اســـمهای تازه، نقشه‌های گنجی است که صریح و سلیس به تو نشانی می‌دهد. می‌فهمی "خانه‌ دوست کجاست؟". اما تو دوست نداری خیلی زود به ته نشانی برسی. دوست داری با اسمهای تازه، زیاد و زیاد روزگار سر کنی.انگار گنج، خود ایشانند. اسمهای تازه همیشه تازه‌اند و همیشه تو را تازه می‌کنند.
undefined دیدی همیشه محرم برای تو تازه است. دیدی با حضرت سیدالشهدا چگونه تازگی و بهجت را تجربه می‌کنی. دیدی وقتی بارها و بارها هر سال در محرم، حال و هوای تاریخ و جغرافیا و اجتماعی کربلا را برای تو ترسیم می‌کنند، مشامت، بوی خاک و باران را با هم حس می‌کند.حسی همیشـــه زنده و بی‌همتا. حسی که هیچ‌وقت کهنه نمی‌شود و هیچ وقت غبار نمی‌گیرد.
undefined اســـمهای تازه هم، همیشـــه پر از همین حال و هوا هستند. پر از قصه.. پر از روح..پر از آینده..پر از آرمان.. با آنها، گذشته پیش چشمت می‌آید، حال را با کمک‌شان درست می‌کنی تا آینده درخشان پیشکش‌ات شود..
undefined اسمهای تازه، برای همیشه تاریخ، تازه می‌مانند و ما با آنها تازه می‌شویم... ســـید عباس موســـویان برای ما این‌گونه اســـمی اســـت...رحمت و رضوان خدا بر او باد..
#امروز_رشد#استاد_رشد#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۵:۴۸

۱۰ مهر ۱۴۰۲

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#کمال_رشد
دوسش داشتم..خیلی...
#امروز_رشد#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۳:۲۱

۱۲ مهر ۱۴۰۲

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#الگوی_رشد
چشمهایی که فقط نور می‌بیند..
undefined شهید والامقام احمد نیری از شاگردان عالم فاضل و استاد اخلاق، حضرت آیت‌الله حق ‌شناس رضوان‌الله‌تعالی‌علیه بود که ایشان تعابیر و تعاریف خاصی از این شهید عارف واصل داشتند، مثل این عبارت که روی سنگ مقبره‌ شهید هم درج شده است: در این تهران بگردید ببینید مانند این احمد آقا پیدا می‌شود؟
undefined در کتاب عارفانه که به سرگذشت این شهید بزرگوار پرداخته، درسهای خوبی یافت می‌شود که حقا غنیمتی است. به بخشی از آن که به نوعی به نقطه عطف زندگی شهید اشاره می‌کند و توسط دوست شهید روایت شده، توجه فرمایید:
undefinedرفتار و عملکرد احمد با بقیه فرق چندانی نداشت. در داخل یک جمع همیشه مثل آن‌ها بود با آن‌ها می‌خندید با آن‌ها حرف می‌زد و... احمد هیچ گاه خود را از دیگران بالاتر نمی‌دانست. در حالی که همه می‌دانستیم که او از بقیه به مراتب بالاتر است. از همان دوران راهنمایی که درگیر مسائل انقلاب شدیم احساس کردم که از احمد خیلی فاصله گرفتم. احساس کردم که احمد خداوند را به گونه‌ای دیگر می‌شناسد و بندگی می‌کند! ما نماز می‌خواندیم تا رفع تکلیف کرده باشیم اما دقیقا می‌دیدم که احمد از نماز و مناجات با خدا  لذت می‌برد. شاید لذت بردن از نماز برای یک انسان عارف و عالم طبیعی باشد اما برای یک پسر بچه 12 ساله عجیب بود. من سعی می کردم بیشتر با او باشم تا ببینم چه می‌کند. اما او رفتارش خیلی عادی بود و مثل بقیه می‌گفت و می‌خندید. من فقط می‌دیدم اگر کسی کار اشتباهی انجام می‌داد خیلی آهسته و مخفیانه به او تذکر می‌داد.
undefined احمد امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نمی‌کرد. فقط زمانی برافروخته می‌شد که می‌دید کسی در یک جمعی غیبت می‌کند و پشت سر دیگران صحبت می‌کرد در این شرایط دیگر ملاحظه بزرگی و کوچکی را نمی‌کرد با قاطعیت از شخص غیبت کننده می‌خواست که ادامه ندهد.
undefined من در آن دوران نزدیکترین دوست احمد بودم. ما رازدار هم بودیم. یک بار از احمد پرسیدم که احمد من و تو از بچگی همیشه با هم بودیم اما سوالی از تو دارم نمی‌دانم چرا در این چند سال اخیرشما این قدر رشد معنوی کردید اما من... لبخندی زد و می‌خواست بحث را عوض کند اما دوباره سوالم را پرسیم بعد از کلی اصرار سرش را  بالا آورد و گفت: طاقتش را داری؟! با تعجب گفتم: طاقت چی رو؟! گفت بنشین تا بهت بگم.
undefinedنفس عمیقی کشید و گفت یک روز با رفقای محل و بچه‌های مسجد رفته بودیم دماوند. شما توی آن سفر نبودید همه رفقا مشغول بازی و سرگرمی بودند. یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو این کتری رو آب کن و بیار تا چای درست کنیم. بعد جایی رو نشان داد گفت اون جا رودخانه است برو اون جا آب بیار من هم را افتادم. راه زیادی نبود از لا به لای بوته‌ها ودرخت‌ها به رودخانه نزدیک شدم تا چشمم به رودخانه افتاد یک دفعه سرم را پایین انداختم وهمان جا نشستم! بدنم شروع به لرزیدن کرد نمی‌دانستم چه کار کنم! همان جا پشت بوته‌ها مخفی شدم. من می‌توانستم به راحتی یک گناه بزرگ انجام دهم. در پشت آن بوته‌ها چندین دختر جوان مشغول شنا کردن بودند. من همان جا خدا را صدا کردم و گفتم :«خدایا کمکم کن الآن شیطان من را وسوسه می‌کند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی‌شود اما به خاطر تو از این از این گناه می‌گذرم.»
undefinedبعد کتری خالی را از آن جا برداشتم و از جای دیگر آب آوردم. بچه‌ها مشغول بازی بودند. من هم شروع به آتش درست کردن بودم خیلی دود توی چشمانم رفت. اشک همین طور از چشمانم جاری بود. یادم افتاد که حاج آقا گفته بود:«هرکس برای خدا گریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت.» من همینطور که اشک می‌ریختم گفتم از این به بعد برای خدا گریه می‌کنم. حالم خیلی منقلب بود. از آن امتحان سختی که در کنار رودخانه برایم پیش آمده بود هنوز دگرگون بودم.
undefinedهمین طور که داشتم اشک می‌ریختم و با خدا مناجات می‌کردم خیلی با توجه گفتم: «یاالله یا الله...» به محض این که این عبارت را تکرار کردم صدایی شنیدم ناخودآگاه از جایم بلند شدم. از سنگ ریزه‌ها و تمام کوه‌ها و درخت‌ها صدا می‌آمد. همه می‌گفتند: «سُبوحُ قدّوس رَبُنا و رب الملائکه والرُوح» (پاک و مطهر است پروردگار ما و پروردگار ملائکه و روح) وقتی این صدا را شنیدم ناباورانه به اطراف خودم نگاه کردم دیدم بچه‌ها متوجه نشدند. من در آن غروب با بدنی که از وحشت می‌لرزید به اطراف می‌رفتم از همه ذرات عالم این صدا را می‌شنیدم! احمد بعد از آن کمی سکوت کرد. بعد با صدایی آرام ادامه داد: از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد! احمد بلند شد و گفت این را برای تعریف از خودم نگفتم.گفتم تا بدانی انسانی که گناه را ترک کند چه مقامی پیش خدا دارد. بعد گفت: «تا زنده‌ام برای کسی این ماجرا را تعریف نکن.»
#امروز_رشد#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۱:۱۱

۱۳ مهر ۱۴۰۲

-1775755517_810215825.mp3

۱۰:۳۴-۹.۶۷ مگابایت
بسم الله الرحمن الرحیم
#الگوی_رشد
به خودم و همه امام صادقی ها
undefinedاستاد آشیخ حسین انصاریان ، شب آخر ماه صفر ،حکایتی را از علامه حکیم حاج ملاهادی سبزواری رضوان‌الله‌علیه نقل کردند.آشیخ حسین در گوشه‌ای از این منبر اشاره می‌کند که دو نوبت برای استماع خاطراتی از حاج ملاهادی به دیدار نبیره ایشان در سبزوار رفته‌اند و این حکایت را از ایشان شنیده‌اند.
#امروز_رشد#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۱۶:۴۴

۱۷ مهر ۱۴۰۲

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#کلام_رشد
دنیا را تقلیدی و تکراری نبینیم..
undefinedنسیم طالب نویسنده و تحلیلگر ریسک اصالتا لبنانی و ساکن و تبعه آمریکا است که در دانشگاه دوفین پاریس دکترای علوم مدیریت گرفته است.وی هم اکنون استاد مهندسی ریسک در دانشگاه نیویورک است.نگاه او به مسائل اجتماعی روز غالبا انتقادی ،نگاهی خاص و غیر متعارف است که بر همین اساس همیشه جوابهای تازه و نکته سنجی های جالب توجه دارد.به عبارت دیگر،نوعی خلاف جریان متعارف در نگاه و واکاوی او به مسائل دیده می‌شود.
undefinedجدیدا یکی از دوستان ناب و عزیزم، خلاصه ای از دیدگاههای وی را در قالب یازده گزاره کلیدی برایم فرستاد با این عنوان که:یازده گزاره نسیم طالب برای تغییر طرز فکر شما ..
undefined نوع نگاهش برایم جالب توجه بود.مثلا ششمین گزاره این بود:سه فقره اعتیاد مضر :هروئین،کربوهیدرات و حقوق ماهانه!!
یا در گزاره هشتم:شما ثروتمند هستید اگر و تنها اگر درآمدی که از آن امتناع می کنید برایتان مزه بهتری از درآمدی که آن را قبول می‌کنید داشته باشد ..
حوصله داشتید کل متن را ببینید.برای یادگرفتن حرف زیاد دارد:
https://timdenning.substack.com/p/eleven-quotes-by-nassim-taleb-controversial
#امروز_رشد#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۱۶:۴۹

۲۸ مهر ۱۴۰۲

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#استاد_رشد
لیله القدر ما
undefined صبح روز سه شنبه بیست و نهم مهر ماه ۹۳ ناگهان خبری تکان مان داد: آیت الله مهدوی‌کنی بعد از عمری مجاهدت و استقامت بر مسیر اعتلای کلمه حق به ملکوت اعلی پیوست... بیست هفته قبل و از روز چهارشنبه چهاردهم خرداد ۹۳ که ایشان بعد از میثاق با آرمانهای پیر و مرادش(که دمادم شکر نعمتش می کرد) و بیعت مجدد با امام حاضرش(که لحظه‌‌ای تنهایش نگذاشت) ،به کما رفته بود، لذا هر لحظه این خبر می توانست منتظره باشد. اما...اما، برای ما که همه وجودمان سرشار از "او" و محبتش بود و با او معنا می گرفتیم و زیر سایه درخت فضل و کمالش ،آرام و قراری داشتیم، این خبر ،به اندازه یک کوچ ناگهانی ، سخت و سنگین و غیر قابل باور بود. نمی خواستیم بشنویمش و این روز برای مان دیدنی نبود. اما ... و الیک المصیر....undefined از ۲۹ مهر ۹۳ ، ما نه تنها پیر و مرادی را از دست دادیم ، بلکه شناسنامه خط و هویت مان نیز قلم یتیمی به خود گرفت...یکباره سرد شدیم...لرز گرفتیم .. و صورت و سیرت مان تب دار صفای وجود سراسر جود او شد.
undefined آری پیر و مرادمان آهنگ هجرت کرده بود و بعد از 999 ماه حیات و سعی نورانی در این عالم خاک با وجودی وارسته، دلی پاک و پر از عمل صالح به جمع اولیاءالله پیوست...هنیئا له. شاید شرح این لیله‌القدر ،از طاقت قلم و سخن بیرون باشد، اما نیک می دانیم حکایت هر قطعه اش، پر از درس و راه‌نمائی و راه‌نشانی است....undefined او فرزندی بود  نیک‌سرشت و نیک‌خو.. حاصل عمر پدری خداترس، مردم دار و به غایت تلاش گر و مادری ناب و گرم و بلند نظر...خانم می گفتندش و خانم بود به تمام و کمال و البته بلند نظر و مدنی بالطبع...undefined جوانی بود طلبه، درس خوان و مجد. زیاد استاد می دید و زیاد مطالعه می کرد. در این بین علامه ها دید و علامه (ره) را هم دید...و نهایتا به تور استادی افتاد که هم تجربه انقلاب درون داشت و هم آماده انقلاب بیرون...undefined همسری بود گرم و گیرا. عاشقانه زندگی می کرد و همدل بود و همراه و همیار...undefined پدری بود مربی؛ هم تربیت می کرد و هم تمشیت. راهبر بود و راهنما. از احوال فرزندان آگاه بود و به آمال شان جهت می داد و وجهه...undefined استادی بود به غایت ملا؛ هم فقیه بود ،هم فیلسوف، هم مفسر، هم اخلاقی و هم معلم...خوان فضلش همیشه پرمایه بود و پر فایده...شاگرد پروری می کرد...جلسات همراهی با او،بی قیمت بود...undefined مدیری بود مدبر. منظم بود و منضبط. کاربلد بود و کار دیده. به وقتش بشیر بود و مشوق و به قاعده عتاب می کرد و انذار ...مدیریت اش فقاهتی بود و حجیت می طلبید...
undefined و مهمتر از همه، #انقلابی بود؛انقلابی مجاهد... هیچگاه بر انقلاب صدارت نکرد و سوار بر انقلاب نشد. ریل مسیر بود ،نه بار قطار. بر امامین انقلاب متقدم نشد و همواره با قدمهایی محکم،پشت سرشان هم دعا روانه می کرد و هم همه وجهه همتش را نثار .از انقلاب لباسی ندوخت و مالی نیندوخت و هرگاه لازم آمدبا تمام وزنش،وزین آمد و در میدان ،استوار ماند و راسخ. طرفه آنکه نه سیاست ،متغیرش کرد و نه اخلاق، گوشه نشین و عافیت طلب....undefined حالا 999 ماه حیات‌طیبه اش پیش چشمان مان حجتی است برای لیله القدری شدن؛"سلام "خدابر او "حتی مطلع الفجر "و "رضوان من الله الاکبر"....undefined بعدالتحریر خطاب به خودم و مثل خودم: خدا کند به نبودنش عادت نکنیم. دنبالش بگردیم. راه و سیره‌اش را هم در سخن و نامه و برنامه بیاوریم و هم در عمل پیاده کنیم. در ویترینها و قابها و مراسم ها یادش کنیم ولی عطش مان را فقط با آنها فروننشانیم. قدر این در کمیاب را بدانیم. اول قدم این است که خوب و درست بشناسیمش...
#امروز_رشد#متولی_امر#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۳:۲۸

۸ آبان ۱۴۰۲

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#حدیث_رشد
همه مظلومیت..همه اقتدار ؛ قصه‌ای که از سنگ شروع شد
#امروز_رشد#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۱:۲۷

۱۶ آبان ۱۴۰۲

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#کلام_رشد
تزکیه، لازمه حفظ و برکت..
undefined عده‌ای از کشاورزان اطراف مشهد نزد مرحوم آقای نخودکی اعلی الله مقامه الشریف آمدند و گفتند ملخ به روستاهای مان حمله می‌کند و همه محصول مان از بین می رود.الان نزدیک روستای ما هستند. کمک مان کنید..
..مرحوم آقای نخودکی بعد از اندک تاملی فرمودند: بخاطر این است که زکات نمی دهید و دستگیری نمی کنید.
..روستائیان گفتند: از این به بعد انجام می دهیم.امکان دارد رفع بلا شود؟
..مرحوم آقای نخودکی روی کاغذی "بسم الله الرحمن الرحیم" را نوشتند و به ایشان دادند و فرمودند این نوشته را در زیر خاک روستای تان قرار دهید،شاید به فضل خدا فرجی شود.
.undefined..چند روز بعد ، روستائیان با هجمه سنگین ملخها به روستای‌شان روبه‌رو شدند..در همان لحظات اولیه که با آمدن ملخها بخشی از آسمان تیره و تار شد با خود گفتند:بدبخت شدیم و محصول امسال مان ضایع شد و از بین رفت.اما بعد از مدتی دیدند ملخها بر روی زمینهای‌شان مشغول خوردن علفهای هرز کنار محصول شان هستند...بعد از ساعتی مزارع آن روستا بصورت کامل و طبیعی آفت زدائی شد.به قول کشاورزان همان روستا، محصول آن سال شان دو تا سه برابر معمول شد...
undefined یادمان باشد زکات ثمرات و توفیقات مان ،آفت زدائی مسیر و محصولات آتی مان را می‌کند.بعضی وقتها، مسیر تعالی را  با گردآوری و تکاثر و تولید محصول زیادتر و روی هم انباشت میوه‌ها و ثمرات می دانیم و در زکات آنها و رسیدگی به بقیه اهمال و سستی می‌کنیم.آرام آرام هم این عادت ، ملکه سیئه می‌شود.
undefined گویا مطابق سنت الهی، در این گونه مواقع، مال مان و بارمان برکت نمی کند و (در بهترین شرایط) زود مصرف می‌شود و تمام..تازه اگر خسارت نزند و آفت و مریضی و..نیاورد و وبال گردنمان نشود....اما وقتی به فکر پاکی آن و پرداخت زکات شان هستیم، مال مان از درون و بواسطه دست خدا، طیب و طاهر می‌گردد و افزون می‌شود... در این قصه اخیر هم می‌بینیم حتی قصد زکات ثمرات، باعث حفظ و ازدیاد آن می‌شود.لذا وقتی زیادی حواس مان به خودمان است ، دارائی‌مان بسیار در معرض لطمه و زوال قرار دارد..
#امروز_رشد#مسیر_رشد#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۲:۲۰

۹ آذر ۱۴۰۲

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#ثمره_رشد
عذر می خواهیم..
undefinedکاری از دانشجویان دانشگاه صدا و سیما..ثمرات تربیتی و رشدی دکتر اسفندیاری عزیز در قامت راهبری دانشگاه صدا و سیما و تلاش ‌های دلسوزانه اساتید فرهیخته‌ای چون دکتر اخگری گرانقدر تحسین آفرین است..
#امروز_رشد#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۵:۳۲

۱۰ آذر ۱۴۰۲

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#مسیر_رشد
تدریج و تداوم و تعامل..
undefined کتاب «مدیریت سیاسی در عمل: درس‌هایی از سراسر جهان» توسط انتشارات Routledge در آپریل سال2024 منتشر خواهد شد. بهانه این پست ، انتشار مقاله دوست عزیزمان آقای سروش سیاری از یاران همیشگی #هسته_بازاریابی_سیاسی مرکز رشد دانشگاه امام صادق علیه السلام در این کتاب است.ایشان هم اکنون در حال راه اندازی همین هسته در دانشگاه تهران است.
undefined این اثر، دومین کتاب مرجع در زمینه نوظهور مدیریت سیاسی است که با رویکرد انتقادی نسبت به ادبیات پیشین این زمینه توسط خانم جنیفر لیز-مارشمنت به نگارش در آمده است. لیز-مارشمنت استاد پیشین روابط بین‌الملل دانشگاه اوکلند کشور نیوزیلند و استاد فعلی مدیریت و بازاریابی سیاسی دانشگاه داندی کشور اسکاتلند است که سابقه نظریه‌پردازی و نگارش آثار فراوانی در زمینه ‌ های مطالعاتی بین‌رشته ‌ ای از جمله بازاریابی سیاسی، مدیریت سیاسی، رهبری سیاسی و مشارکت عمومی را دارد.وی یکی از مراجع علمی و نام‌آور معاصر این رشته است.
undefined این کتاب با هدف تبیین دامنه اثربخشی مفاهیم مدیریتی در حوزه ‌ های عملیاتی سیاست‌ورزی و به طور مشخص نقش مفاهیم پویای مدیریتی در ارتقای عملکرد سازمان‌های سیاسی-حاکمیتی در ۱۷ فصل تدوین شده است. کتاب «مدیریت سیاسی در عمل: درس ‌ هایی از سراسر جهان» توسط شبکه ‌ ای از نویسندگان کشورهای مختلف شامل انگلیس، آمریکا، نیوزیلند، فیلیپین، کانادا، سوئد،استرالیا، چک، لهستان و ایران به نگارش در آمده است. مجموعه نویسندگان این کتاب ، پژوهشگران حوزه ‌ هایی از جمله مدیریت و بازاریابی، روانشناسی سیاسی، سیاستگذاری عمومی و علوم سیاسی می‌باشند که با اتکای بر پیشینه نظری و تجارب سیاسی-مدیریتی برخاسته از محیط‌های سیاسی متنوع به موضوع مدیریت سیاسی پرداخته‌اند.
undefined فصل پانزدهم این کتاب با عنوان «اکوسیستم سازماندهی سیاسی: برادری قدرت و مردم» توسط دکتر حمیدرضا تفقدی(فارغ‌التحصیل مقطع دکتری مدیریت استراتژیک دانشگاه گیلان) و آقا سروش سیاری خودمان (دانشجوی مقطع دکتری مدیریت بازاریابی دانشگاه تهران) نوشته شده است. هدف این فصل اتخاذ رویکرد اکوسیستمی برای ایجاد تحول در عملکرد سازمان‌های سیاسی در ایران می‌باشد. نویسندگان این فصل با استناد به اسناد بالادستی کشور و همچنین تحلیل محتوای آرای نخبگان سیاسی ایرانی، مدلی را تحت عنوان «اکوسیستم سازماندهی سی اسی» ارائه می ‌ کنند که منجر به بازتعریف روابط قدرت و مردم خواهد شد .
undefined مشخصات کلی کتاب هم‌اکنون در تارنمای انتشارات Routledge به نشانی زیر قابل مشاهده و پیش ‌ خرید است:
https://www.routledge.com/Political-Management-in-Practice-Lessons-from-around-the-Globe/Lees-Marshment/p/book/9781032197524#
#امروز_رشد#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۶:۵۰

۱ دی ۱۴۰۲

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#تمنای_رشد
کاش می‌شد ز سفر برگردی..
#امروز_رشد#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۶:۱۴

۱۳ دی ۱۴۰۲

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#کمال_رشد
از هیچ‌کس نترسید الا خدا..
از حسین آقای عزیز که زحمت تولید این کلیپ رو کشیدند تشکر می کنم.
#امروز_رشد#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۴:۰۰

۲۱ دی ۱۴۰۲

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#کمال_رشد
..شما که می‌مونید، ضرر می‌کنید..
#امروز_رشد#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۶:۳۱

۱۸ اسفند ۱۴۰۲

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#هقته_شهید
جای حاج قاسم خالی است..
با تشکر ویژه از حسین آقای عزیز برای ساخت این اثر ارزشمند..
#امروز_رشد#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۷:۵۰

۲۵ فروردین

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#کلام_رشد
جیب بعضی‌ها روز عید فطر زده میشه..
undefined آیت الله خوشوقت (ره): شياطين رها نمی‌کنند و منتظرند وقتی #ماه_رمضان تمام شد، جيب بعضی را همان روز عيد فطر می‌زنند. او را به گناهی مبتلا می‌کنند و همه از بين می‌رود. بعضی يک هفته‌ی ديگر؛ بعضی دو هفته‌ی ديگر و بالاخره کم هستند کسانی که بتوانند تا ماه رمضان آينده، آن نتايج مثبت و مفيد را در خود نگه دارند.
#امروز_رشد#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۳:۰۴

۹ اردیبهشت

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#استاد_رشد
اما برخورد..
#امروز_رشد#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۹:۱۳

۱۳ تیر

بسم الله الرحمن الرحیم
#عبرت_رشد
خیلی به ماشین حساب‌های تان اعتماد نکنید..
undefined ۲۹ آذر سال ۱۳۹۹ در آخرین سال دولت آقای روحانی مطلبی رو در روزنامه کیهان نوشتم با عنوان: کتاب مدیریت استراتژیک را سر و ته نگیرید... یادآوری اش شاید بد نباشد.
undefined بعضی وقت‌ها، در عالم اداره کشور، چیزهایی به چشم می‌بینیم و به گوش می‌شنویم که حالت سرگشتگی و حیرانی، همه سلول‌های‌مان را به فریاد و فغان وامی‌دارد. فکر می‌کنیم اضغاث احلام است. می‌رویم و آبی به سر و رو می‌زنیم و برمی‌گردیم تا شاید... اما نه! خوابی نبوده و همه این گفتارها و کردارهای بعد آن، روی سرمان آوار می‌شود. شاید بد نباشد برای تجربه و عبرت آیندگان هم که شده، بعضی حرف‌های تکراری، باز هم تکرار شود که «فان الذکری تنفع المومنین».۱. سنت خدا برای همه امت‌هاست.لذا هرکس سنت خدا را فراموش کرد معمولا خدا فراموشش می‌کند. آن‌وقت یا در بیراهه‌ها  گم و گور می‌شود، یا در کژراهه‌ها خسته. اولین سنت خدا این است: عالم یک خدا دارد... همین.۲. دشمن، همیشه دشمن است حتی اگر مقابل‌تان که نه، کنارتان بنشیند، با شما دست بدهد، گپ بزند، در آغوش‌تان بگیرد، به شما لبخند بزند، با شما زیر باران پیاده‌روی کند، شعر بخواند، خاطره بگوید حتی قاه‌قاه با شما و به شما بخندد.۳.اگر برای مذاکره وقت کافی ندارید، برای مطالعه آنچه امضاء می‌کنید وقت بگذارید.اگر بازهم نمی‌رسید، بعد از امضاء آن را خوب بخوانید، چرا که اولا هر کلمه‌ای که معنایش را نمی‌دانستید، می‌توانید بپرسید، مثلا بدانید ساسپند و ‌ترمینیت معنایش کمی! متفاوت است... و ثانیا اگر بعدا تعهدی متوجه‌تان شد، انگشت حیرتتان را در چشم دیگران فرو نبرید.۴. زیادی خود را واله و شیدای طرف مقابل نشان ندهید، تا طرف مقابل برایش مشتبه نشود... که اگر بشود آنگاه شاید خریدن نازش برای‌تان بسیار سنگین تمام شود...به قیمت هشت سال عمر گرانبهای یک ملت..۵. قاعده یکی من، یکی تو را رعایت کنید. اگر به‌جای آن، شد: اول من، بعدش تو، شاید طرف مقابل یادش برود یا برایش کار مهمی‌ پیش بیاید و برود سر کار بعدی و شما را سرکار بگذارد... آن‌وقت تو می‌مانی و سیمان سفت شده که هیچ مته‌ای به کارش نمی‌‌آید.۶. اگر بعد از یک توافق بد، همان هم به‌هم‌ خورد و بعد دو سال و نیم داد و هوار، کسی تحویل نگرفت، دیگر در آن محله پیدایت نشود، خوبیت ندارد.۷.بعضی ضرب‌المثل‌ها، ابدی هستند، آنها را بالای سرتان نگذارید، همیشه جلوی چشمتان باشد؛ مثل: آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی‌شود مگر اینکه خیلی بی‌عقل باشد.۸. محاسبات مادی و عقلی حتما شرط لازم مناسبات‌مان است. اما توکل و توسل، نقص‌های بشری‌مان را با نصر و امداد الهی جبران می‌کند و کفایت‌مان می‌دهد. لذا خیلی به ماشین حساب‌هایتان اعتماد نکنید.۸. برنده کسی نیست که امضایش قشنگ و خوش‌فرم است، پیروز واقعی کسی است که امضای طرف مقابلش خوانا باشد و پاک نشود.۱۰.برد- برد در کتاب‌هاست،روی زمین «کی برد؟»  مهمه.۱۱.اگر خودتان را دست‌کم بگیرید، همیشه جای‌تان دم در  است... لذا تواضع و خوش‌بینی در روابط بین‌الملل سم مهلک است، امید بستن مهلک‌تر.۱۲. اگر دیدید وضع و موضع‌مان از ۷ سال پیش (سال ۹۹ نسبت به سال ۹۲) بدتر و عقب‌تر است، بفهمیم کتاب مدیریت استراتژیک را سروته گرفته‌ایم و فقط ورق زده‌ایم.۱۳. بد نیست خبری از سودان و لیبی و پاناما بگیریم، بندگان خدا زیادی با کدخدا بستند.۱۴. گاهی شوخی، خوب و لازم است اما مواظب باشیم با همه چیز شوخی نکنید تا یک موقع، شوخی شوخی ۸ سال عمرمان تمام و تلف نشود.۱۵.مذاکره هم فن است و هم آداب دارد.آنها که فقط در گیرو‌دار آداب مذاکره‌اند هرچه دلشان بخواهد از حرفه‌ای‌های مذاکره فن می‌خورند... از این ناترازی ، ناطرازتر نداریم.۱۶. قدیم‌ها می‌گفتند با تصدیق پایه دو، خلبانی سخت است...ماشین خودت را بران..شما را چه به پرواز..۱۷.اگر بی‌هوا خوردی و نزدی، دیگر به خودت هم اطمینان نکن.۱۸. تاریخ یک علم است، اما اگر کتاب قصه می‌خواهید به مراکز مربوطه مراجعه کنید.۱۹. ۲۰۲۴ هم در آمریکا احتمالا انتخاباتی برگزار می‌شود.( این نوشته مربوط به سال ۲۰۲۰ و بعد از انتخاب بایدن بود)۲۰.خدا توفیق دهد همه خاصه زعمای قوم را، این جمله حضرت امام(ره) را هر روز صبح ببینیم و بخوانیم: این «من» را اگر انسان زیر پا گذاشت، «او» شد، اصلاح می‌کند همه چیز را. گاهی علم توحید انسان را به جهنم می‌فرستد، گاهی علم عرفان انسان را به جهنم می‌فرستد. گاهی علم فقه، انسان را به جهنم می‌فرستد. گاهی علم اخلاق، انسان را به جهنم می‌فرستد. با علم درست نمی‌شود. تزکیه می‌خواهد. علم توحید هم اگر برای غیرخدا باشد از حجب ظلمانی است. خدا نکند انسان پیش از آنکه خود را بسازد، جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ و شخصیتی پیدا کند که خود را می‌بازد، خود را گم می‌کند..خدا رحمتت کند امام...
#امروز_رشد

۴:۴۴

۲۱ مرداد

thumnail
بسم الله الرحمن الرحیم
#مسیر_رشد
تهران پر از عطر غزه
با تشکر از حسین آقا ، تقدیم می گردد.
#امروز_رشد#مرکز_رشد_دانشگاه_امام_صادق علیه‌السلام

۳:۰۳