۱۴ تیر
بازارسال شده از سیمافکر
۱۳:۰۰
۱۱ مرداد
۱۴:۲۷
بسم الله الرحمن الرحیمبیانیه #هسته_قرارگاه_ائتلاف_نیروهای_مولد #انسجامدر پی شهادت اسماعیل هنیه رحمة الله علیه
مهمانی از مردم ایران را کشتند. مهمانی که آمده بود تا در جشن وفاق ملی ما شریک شود و برای دولت نوپای ایران دعوتی باشد به سوی عهدی دیرین. عهدی که امروز در غزه تازه شده است و در آن نام شهدای تاریخ تکرار میشود. این مهمان همچون مهمانان دیگر مراسم تحلیف نبود که برای تهنیتی آمده باشد، آمده بود تا یادآور معرکهای باشد که اینک برپاست و ما پیشتر برایش قسم خورده بودیم. حضور و لبخند و آغوشی که گشود، تفسیری برای سوگندنامهی دولت ما بود و عهد نهفته در آن را فاش میکرد.اسماعیل هنیه، در میان مردمان عصر ما نزدیکترین به شهادت بود و از این رو شهادتش عجیب نیست اما وقتی در خانه ما و پس از بزم مهمانی و شادی بههمآمدنمان، کشته میشود یعنی دشمن خبیث هرچند از او کینه داشت اما بیشتر از یادی که با او در دل ما میافتاد هراسان بود. شهید هنیه در نهم مرداد 1403 صحن مجلس ایران را به صحنهی جنگی پیوند زد که سرنوشت جهان آینده را در سواحل دریای مدیترانه معلوم خواهد کرد. آنها که او را کشتند، سودای آن را داشتند و دارند که آن ساحل نزدیک از ما فاصله بگیرد و سرنوشت دولت و مردم ما در برهوت خشک معادلات جهانی رقم بخورد. البته ما نیز گاهی در سراب این برهوت، آسودگی خویش را دیدهایم و با هزار دلیل معقول از آن جنبشی که ابتدا خود در امواج آن ساحل افکنده بودیم، دوری گزیدیم.ما جهان را آزمودهایم و در فاصله از معرکهای که برپاست، آسودگی و امنیت نیافتهایم. دوستانمان را در همین معرکه یافتیم، باهم همچون ملت متحد شدیم و توانستیم دولتی به نام ایران داشته باشیم. اسماعیل هنیه که پیامآور این معرکه و یادآور عهد ما بود، در خاک ایران کشته شد؛ در برابر این خبر نباید سستی کرد. سهل گرفتنِ این خبر کافی است، تا نه تنها در میان کشمکشهای سیاسی و اقتصادی سردرگم شویم، بلکه از همهی خونهای جوشانی که تا امروز پشتیبان ما بودند جدا افتیم. یکی از این خونها، خون قاسم سلیمانی است. اینک این شهادت، جلوه تازهای به مراسم تحلیف دولت نوپای ایران بخشیده است. تصویر آن سوگندها و آن آغوشها بههم آمیخته و در تاریخ ثبت شد و در آغاز فعالیت دولت چهاردهم قرار گرفت. سوگندهای این دولت با این خون به یاد خواهد آمد و با آن قضاوت خواهد شد. مجازاتی که جمهوری اسلامی ایران برای دشمنان بیشرم و خونریز این جنایت تعیین خواهد کرد، هر چه که باشد، نباید سبب حس جبران شود. مجازات اصلی در کیفیت حضور ما و استقامت ما در معرکه فلسطین و در کنار گروههای مقاومت، به دشمن تحمیل خواهد شد. سنجهی هر معادله سیاسی و اقتصادی دولت ایران، تقویت جغرافیای مقاومت است. ارادهی ما برای تولید این جغرافیاست، که تعهد دولت ایران به سوگند آغازین خویش خواهد بود.
مهمانی از مردم ایران را کشتند. مهمانی که آمده بود تا در جشن وفاق ملی ما شریک شود و برای دولت نوپای ایران دعوتی باشد به سوی عهدی دیرین. عهدی که امروز در غزه تازه شده است و در آن نام شهدای تاریخ تکرار میشود. این مهمان همچون مهمانان دیگر مراسم تحلیف نبود که برای تهنیتی آمده باشد، آمده بود تا یادآور معرکهای باشد که اینک برپاست و ما پیشتر برایش قسم خورده بودیم. حضور و لبخند و آغوشی که گشود، تفسیری برای سوگندنامهی دولت ما بود و عهد نهفته در آن را فاش میکرد.اسماعیل هنیه، در میان مردمان عصر ما نزدیکترین به شهادت بود و از این رو شهادتش عجیب نیست اما وقتی در خانه ما و پس از بزم مهمانی و شادی بههمآمدنمان، کشته میشود یعنی دشمن خبیث هرچند از او کینه داشت اما بیشتر از یادی که با او در دل ما میافتاد هراسان بود. شهید هنیه در نهم مرداد 1403 صحن مجلس ایران را به صحنهی جنگی پیوند زد که سرنوشت جهان آینده را در سواحل دریای مدیترانه معلوم خواهد کرد. آنها که او را کشتند، سودای آن را داشتند و دارند که آن ساحل نزدیک از ما فاصله بگیرد و سرنوشت دولت و مردم ما در برهوت خشک معادلات جهانی رقم بخورد. البته ما نیز گاهی در سراب این برهوت، آسودگی خویش را دیدهایم و با هزار دلیل معقول از آن جنبشی که ابتدا خود در امواج آن ساحل افکنده بودیم، دوری گزیدیم.ما جهان را آزمودهایم و در فاصله از معرکهای که برپاست، آسودگی و امنیت نیافتهایم. دوستانمان را در همین معرکه یافتیم، باهم همچون ملت متحد شدیم و توانستیم دولتی به نام ایران داشته باشیم. اسماعیل هنیه که پیامآور این معرکه و یادآور عهد ما بود، در خاک ایران کشته شد؛ در برابر این خبر نباید سستی کرد. سهل گرفتنِ این خبر کافی است، تا نه تنها در میان کشمکشهای سیاسی و اقتصادی سردرگم شویم، بلکه از همهی خونهای جوشانی که تا امروز پشتیبان ما بودند جدا افتیم. یکی از این خونها، خون قاسم سلیمانی است. اینک این شهادت، جلوه تازهای به مراسم تحلیف دولت نوپای ایران بخشیده است. تصویر آن سوگندها و آن آغوشها بههم آمیخته و در تاریخ ثبت شد و در آغاز فعالیت دولت چهاردهم قرار گرفت. سوگندهای این دولت با این خون به یاد خواهد آمد و با آن قضاوت خواهد شد. مجازاتی که جمهوری اسلامی ایران برای دشمنان بیشرم و خونریز این جنایت تعیین خواهد کرد، هر چه که باشد، نباید سبب حس جبران شود. مجازات اصلی در کیفیت حضور ما و استقامت ما در معرکه فلسطین و در کنار گروههای مقاومت، به دشمن تحمیل خواهد شد. سنجهی هر معادله سیاسی و اقتصادی دولت ایران، تقویت جغرافیای مقاومت است. ارادهی ما برای تولید این جغرافیاست، که تعهد دولت ایران به سوگند آغازین خویش خواهد بود.
۱۹:۰۲
۷ مهر
۱۱:۲۷
۱۱:۲۷
۱۱:۲۷
۱۱:۲۷
۱۱:۲۷
۱۱:۲۷
۱۱:۲۷
۱۱:۲۷
۱۱:۲۷
۱۱:۲۷
انسجام
تصویر
اسامی امضاکنندگان (2).pdf
۱۴۱.۵۳ کیلوبایت
اسامی اولیه امضا کنندگان نامه به سرلشگر باقری، ریاست ستاد کل نیروهای مسلح
لینک امضای نامه
@Ensejam_iri
لینک امضای نامه
@Ensejam_iri
۱۱:۳۰
۸ مهر
انسجام
تصویر
بخشهایی از نامهٔ صریح هزاران نفر از ادوار و فعالین اسبق جنبش دانشجویی خطاب به رئیس ستاد کل نیروهای مسلح :
توجه : این نامه پیش از شهادت سید مظلوم مقاومت نگاشته شده و برای آن اقدام به جمعآوری امضاء شده است.
جناب سرلشگر باقری!
* چرا رفتارهای نظامی، سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی در یازده ماه گذشته در ترازِ «قدرت منطقهای» نبوده است؟ چرا تصور میشود مسئولین جمهوری اسلامی باور نکردهاند که ما قدرت برتر منطقه هستیم؟ *چرا در ماههای گذشته دشمن از رفتارهای ما ارزیابی ضعف داشته و عملاً رفتارهای ما هزینه عینی برای رژیم صهیونیستی و آمریکایی ایجاد نکرده است؟
چرا وقتی رژیم صهیونیستی در ۵ سال گذشته کوچکترین تهدیدات امنیت ملی خویش را متوجه جمهوری اسلامی کرده و تمام ضربات خود بر پهنه مقاومت را به نحو ائتلافی به سرانجام رسانده است، ما از اعلان و نمایش عمومی ضربات ائتلافی محور مقاومت اباء داریم؟ چرا ما منکر ائتلاف مقاومت غرب آسیا با محوریت جمهوری اسلامی هستیم؟ و چرا نمیتوانیم از این ائتلاف مقدس روایت راهبردی ارائه دهیم؟
مگر در سالهای گذشته فرماندهان نظامی ما بارها آشکارا و پنهان کشورهای عربی منطقه را از مشارکت در کوچکترین عملیات علیه حریم ملّیمان برحذر نمیداشتند و آنها را تهدید وجودی در قبال این موضوع نمیکردند؟ چرا هیچ کدام از خیانتهای همسایگی کشورهایی چون کویت، اردن، بحرین، امارات، عربستان و قطر از سوی فرماندهی نظامی جمهوری اسلامی پاسخ درخور دریافت نمیکنند؟ آیا آن تهدیدات «تو خالی» بودند؟ آیا مشخصاً بحرین «بستر شرارت علیه محور مقاومت» در ماههای اخیر نبوده است؟ چرا گنبد شمالی قطر، میادین نفت و گاز کویت، آرامکو سعودیها، فجیره امارات حداقل از سوی فرماندهان نظامی ما «تهدید» هم نمیشوند تا از میزان این شرارتها کاسته شود؟
چرا خسارتهای فراوان سیاست همسایگی به حیثیت امنیتی-نظامی جمهوری اسلامی و محور مقاومت از سوی ستاد کل نیروهای مسلح تحمل میشود؟ آیا این سیاست فقط یک سیاست نمایشی برای جمهوری اسلامی است یا بناست مابهازاء آن صرفاً برای کشورهای منطقه در ایجاد تهدید علیه محور مقاومت باشد؟!
آیا یازده ماه پس از عملیات افتخارآمیز طوفان الاقصی، فرصت مناسبی نبود تا ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی زیرساختهای اجرای فرمان صریح نائب امام زمان (عج) درخصوص «قطع شریانهای تجاری و حیاتی رژیم» را فراهم نمایند؟ کدام مصلحت اجازه داده است این فرمان تاریخی از سوی مالک اشترهای فرمانده معظم کل قوا نادیده گرفته شود؟!
چرا در پس تجربه تاریخی دشمنی آشکارا و نهان آمریکا با ملتهای مسلمان و همچنین ظلم انکارناپذیر ایالت متحده در پشتیبانی از قتلعام ملت فلسطین پس از ۷ اکتبر همچنان در این برهه حساس و در دوران تزلزل بیسابقه ارکان رژیم صهیونیستی آمریکا نقش ضمانتدهنده برای جلوگیری و محدودسازی رژیم غاصب را در دستگاه محاسباتی تصمیمگیران تهران ایفا میکند؟ آیا گمانهزنی در خصوص تعلیق عملیات انتقام ترور شهید هنیه ارتباطی با گمانهزنی حضور تیم مذاکرهکننده آمریکایی در ایران برای القاء امید به تهران در خصوص توافق با حماس داشته است؟ آیا ماجرا صرفاً به تعهد و تضمین ختم میشود یا «تهدید بزدلانه » و حتی «القاء امید واهی» دشمن نیز بر تصمیمات تصمیم گیران مربوطه اثرگذار است؟
چرا انتقام ترور شهید هنیه و حاج محسن از سوی ستاد کل نیروهای مسلح گرفته نمیشود؟ چرا ما تأمین امنیت در تهران را از تأمین امنیت لبنان، سوریه، عراق و یمن جدا میدانیم؟ مگر غیرازاین است که حاج محسن ترور شد تا یکی از مهمترین عناصر طراحی ساختار انتقام شهید اسماعیل هنیه از معادلات خارج شود؟ مگر غیرازاین است که پاسخ انفرادی حزبالله به اسرائیل در انتقام حاج محسن ضربه راهبردی به جبهه مقاومت بود؟ مگر بنا نبود پاسخ هر تروری در بیروت را رژیم در تلآویو دریافت کند؟ آیا باور ندارید تعلل بیشازاندازه برای افزایش پتانسیل پدافندی داخلی و منطقهای درواقع تله «آمادگی برای جنگ گسترده» بوده است که زمینه گسترش اقدامات امنیتی علیه فرماندهان حزبالله و شروع جنگ سوم لبنان بهعنوان پیشانی فعلی مواجهه با جنایات رژیم را فراهم ساخته است؟
@Ensejam_iri
توجه : این نامه پیش از شهادت سید مظلوم مقاومت نگاشته شده و برای آن اقدام به جمعآوری امضاء شده است.
جناب سرلشگر باقری!
* چرا رفتارهای نظامی، سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی در یازده ماه گذشته در ترازِ «قدرت منطقهای» نبوده است؟ چرا تصور میشود مسئولین جمهوری اسلامی باور نکردهاند که ما قدرت برتر منطقه هستیم؟ *چرا در ماههای گذشته دشمن از رفتارهای ما ارزیابی ضعف داشته و عملاً رفتارهای ما هزینه عینی برای رژیم صهیونیستی و آمریکایی ایجاد نکرده است؟
چرا وقتی رژیم صهیونیستی در ۵ سال گذشته کوچکترین تهدیدات امنیت ملی خویش را متوجه جمهوری اسلامی کرده و تمام ضربات خود بر پهنه مقاومت را به نحو ائتلافی به سرانجام رسانده است، ما از اعلان و نمایش عمومی ضربات ائتلافی محور مقاومت اباء داریم؟ چرا ما منکر ائتلاف مقاومت غرب آسیا با محوریت جمهوری اسلامی هستیم؟ و چرا نمیتوانیم از این ائتلاف مقدس روایت راهبردی ارائه دهیم؟
مگر در سالهای گذشته فرماندهان نظامی ما بارها آشکارا و پنهان کشورهای عربی منطقه را از مشارکت در کوچکترین عملیات علیه حریم ملّیمان برحذر نمیداشتند و آنها را تهدید وجودی در قبال این موضوع نمیکردند؟ چرا هیچ کدام از خیانتهای همسایگی کشورهایی چون کویت، اردن، بحرین، امارات، عربستان و قطر از سوی فرماندهی نظامی جمهوری اسلامی پاسخ درخور دریافت نمیکنند؟ آیا آن تهدیدات «تو خالی» بودند؟ آیا مشخصاً بحرین «بستر شرارت علیه محور مقاومت» در ماههای اخیر نبوده است؟ چرا گنبد شمالی قطر، میادین نفت و گاز کویت، آرامکو سعودیها، فجیره امارات حداقل از سوی فرماندهان نظامی ما «تهدید» هم نمیشوند تا از میزان این شرارتها کاسته شود؟
چرا خسارتهای فراوان سیاست همسایگی به حیثیت امنیتی-نظامی جمهوری اسلامی و محور مقاومت از سوی ستاد کل نیروهای مسلح تحمل میشود؟ آیا این سیاست فقط یک سیاست نمایشی برای جمهوری اسلامی است یا بناست مابهازاء آن صرفاً برای کشورهای منطقه در ایجاد تهدید علیه محور مقاومت باشد؟!
آیا یازده ماه پس از عملیات افتخارآمیز طوفان الاقصی، فرصت مناسبی نبود تا ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی زیرساختهای اجرای فرمان صریح نائب امام زمان (عج) درخصوص «قطع شریانهای تجاری و حیاتی رژیم» را فراهم نمایند؟ کدام مصلحت اجازه داده است این فرمان تاریخی از سوی مالک اشترهای فرمانده معظم کل قوا نادیده گرفته شود؟!
چرا در پس تجربه تاریخی دشمنی آشکارا و نهان آمریکا با ملتهای مسلمان و همچنین ظلم انکارناپذیر ایالت متحده در پشتیبانی از قتلعام ملت فلسطین پس از ۷ اکتبر همچنان در این برهه حساس و در دوران تزلزل بیسابقه ارکان رژیم صهیونیستی آمریکا نقش ضمانتدهنده برای جلوگیری و محدودسازی رژیم غاصب را در دستگاه محاسباتی تصمیمگیران تهران ایفا میکند؟ آیا گمانهزنی در خصوص تعلیق عملیات انتقام ترور شهید هنیه ارتباطی با گمانهزنی حضور تیم مذاکرهکننده آمریکایی در ایران برای القاء امید به تهران در خصوص توافق با حماس داشته است؟ آیا ماجرا صرفاً به تعهد و تضمین ختم میشود یا «تهدید بزدلانه » و حتی «القاء امید واهی» دشمن نیز بر تصمیمات تصمیم گیران مربوطه اثرگذار است؟
چرا انتقام ترور شهید هنیه و حاج محسن از سوی ستاد کل نیروهای مسلح گرفته نمیشود؟ چرا ما تأمین امنیت در تهران را از تأمین امنیت لبنان، سوریه، عراق و یمن جدا میدانیم؟ مگر غیرازاین است که حاج محسن ترور شد تا یکی از مهمترین عناصر طراحی ساختار انتقام شهید اسماعیل هنیه از معادلات خارج شود؟ مگر غیرازاین است که پاسخ انفرادی حزبالله به اسرائیل در انتقام حاج محسن ضربه راهبردی به جبهه مقاومت بود؟ مگر بنا نبود پاسخ هر تروری در بیروت را رژیم در تلآویو دریافت کند؟ آیا باور ندارید تعلل بیشازاندازه برای افزایش پتانسیل پدافندی داخلی و منطقهای درواقع تله «آمادگی برای جنگ گسترده» بوده است که زمینه گسترش اقدامات امنیتی علیه فرماندهان حزبالله و شروع جنگ سوم لبنان بهعنوان پیشانی فعلی مواجهه با جنایات رژیم را فراهم ساخته است؟
@Ensejam_iri
۱۰:۱۶
انسجام
بخشهایی از نامهٔ صریح هزاران نفر از ادوار و فعالین اسبق جنبش دانشجویی خطاب به رئیس ستاد کل نیروهای مسلح : توجه : این نامه پیش از شهادت سید مظلوم مقاومت نگاشته شده و برای آن اقدام به جمعآوری امضاء شده است. جناب سرلشگر باقری! * چرا رفتارهای نظامی، سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی در یازده ماه گذشته در ترازِ «قدرت منطقهای» نبوده است؟ چرا تصور میشود مسئولین جمهوری اسلامی باور نکردهاند که ما قدرت برتر منطقه هستیم؟ *چرا در ماههای گذشته دشمن از رفتارهای ما ارزیابی ضعف داشته و عملاً رفتارهای ما هزینه عینی برای رژیم صهیونیستی و آمریکایی ایجاد نکرده است؟ چرا وقتی رژیم صهیونیستی در ۵ سال گذشته کوچکترین تهدیدات امنیت ملی خویش را متوجه جمهوری اسلامی کرده و تمام ضربات خود بر پهنه مقاومت را به نحو ائتلافی به سرانجام رسانده است، ما از اعلان و نمایش عمومی ضربات ائتلافی محور مقاومت اباء داریم؟ چرا ما منکر ائتلاف مقاومت غرب آسیا با محوریت جمهوری اسلامی هستیم؟ و چرا نمیتوانیم از این ائتلاف مقدس روایت راهبردی ارائه دهیم؟ مگر در سالهای گذشته فرماندهان نظامی ما بارها آشکارا و پنهان کشورهای عربی منطقه را از مشارکت در کوچکترین عملیات علیه حریم ملّیمان برحذر نمیداشتند و آنها را تهدید وجودی در قبال این موضوع نمیکردند؟ چرا هیچ کدام از خیانتهای همسایگی کشورهایی چون کویت، اردن، بحرین، امارات، عربستان و قطر از سوی فرماندهی نظامی جمهوری اسلامی پاسخ درخور دریافت نمیکنند؟ آیا آن تهدیدات «تو خالی» بودند؟ آیا مشخصاً بحرین «بستر شرارت علیه محور مقاومت» در ماههای اخیر نبوده است؟ چرا گنبد شمالی قطر، میادین نفت و گاز کویت، آرامکو سعودیها، فجیره امارات حداقل از سوی فرماندهان نظامی ما «تهدید» هم نمیشوند تا از میزان این شرارتها کاسته شود؟ چرا خسارتهای فراوان سیاست همسایگی به حیثیت امنیتی-نظامی جمهوری اسلامی و محور مقاومت از سوی ستاد کل نیروهای مسلح تحمل میشود؟ آیا این سیاست فقط یک سیاست نمایشی برای جمهوری اسلامی است یا بناست مابهازاء آن صرفاً برای کشورهای منطقه در ایجاد تهدید علیه محور مقاومت باشد؟! آیا یازده ماه پس از عملیات افتخارآمیز طوفان الاقصی، فرصت مناسبی نبود تا ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی زیرساختهای اجرای فرمان صریح نائب امام زمان (عج) درخصوص «قطع شریانهای تجاری و حیاتی رژیم» را فراهم نمایند؟ کدام مصلحت اجازه داده است این فرمان تاریخی از سوی مالک اشترهای فرمانده معظم کل قوا نادیده گرفته شود؟! چرا در پس تجربه تاریخی دشمنی آشکارا و نهان آمریکا با ملتهای مسلمان و همچنین ظلم انکارناپذیر ایالت متحده در پشتیبانی از قتلعام ملت فلسطین پس از ۷ اکتبر همچنان در این برهه حساس و در دوران تزلزل بیسابقه ارکان رژیم صهیونیستی آمریکا نقش ضمانتدهنده برای جلوگیری و محدودسازی رژیم غاصب را در دستگاه محاسباتی تصمیمگیران تهران ایفا میکند؟ آیا گمانهزنی در خصوص تعلیق عملیات انتقام ترور شهید هنیه ارتباطی با گمانهزنی حضور تیم مذاکرهکننده آمریکایی در ایران برای القاء امید به تهران در خصوص توافق با حماس داشته است؟ آیا ماجرا صرفاً به تعهد و تضمین ختم میشود یا «تهدید بزدلانه » و حتی «القاء امید واهی» دشمن نیز بر تصمیمات تصمیم گیران مربوطه اثرگذار است؟ چرا انتقام ترور شهید هنیه و حاج محسن از سوی ستاد کل نیروهای مسلح گرفته نمیشود؟ چرا ما تأمین امنیت در تهران را از تأمین امنیت لبنان، سوریه، عراق و یمن جدا میدانیم؟ مگر غیرازاین است که حاج محسن ترور شد تا یکی از مهمترین عناصر طراحی ساختار انتقام شهید اسماعیل هنیه از معادلات خارج شود؟ مگر غیرازاین است که پاسخ انفرادی حزبالله به اسرائیل در انتقام حاج محسن ضربه راهبردی به جبهه مقاومت بود؟ مگر بنا نبود پاسخ هر تروری در بیروت را رژیم در تلآویو دریافت کند؟ آیا باور ندارید تعلل بیشازاندازه برای افزایش پتانسیل پدافندی داخلی و منطقهای درواقع تله «آمادگی برای جنگ گسترده» بوده است که زمینه گسترش اقدامات امنیتی علیه فرماندهان حزبالله و شروع جنگ سوم لبنان بهعنوان پیشانی فعلی مواجهه با جنایات رژیم را فراهم ساخته است؟ @Ensejam_iri
رئیس محترم ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی!
ما اکنون در میانه یک جنگ همهجانبه هستیم و به مبارزه فراخوانده شدهایم. از شما عاجزانه درخواست داریم از موضع «پاسداری بدون مرز انقلاب اسلامی» با این مبارزه مواجه شوید؛ این کشور بهاندازه کافی و حتی بیش از حد کفایت «دیپلمات» دارد! مطابق فرمایش امیرمؤمنان (علیهالسلام) «هر ملّتی در خانه خویش مورد حمله قرار گیرد ذلیل خواهد شد». «المومن بعمله»؛ وقتی دشمنان کودککش ما به سمتوسوی جنگ حرکت میکنند، چرا ما خلاف این مسیر حرکت میکنیم؟ با کدامین منطق ملّی و دینی؟! امروز نهتنها خونخواهی شهید اسماعیل هنیه، بلکه مسئولیت خونخواهی شهید حاج محسن، شهید ابراهیم عقیل و تمام فرماندهان و شهدای یگان رضوان حزبالله، حماس و جهاد اسلامی با ماست چون جنگ کنونی مستقیماً با ما و موجودیت ما بهمثابه قلب محور مقاومت مرتبط است. آیا میتوان جنگی که هست را کتمان کرد و از آن دوری جست؟
@Ensejam_iri
ما اکنون در میانه یک جنگ همهجانبه هستیم و به مبارزه فراخوانده شدهایم. از شما عاجزانه درخواست داریم از موضع «پاسداری بدون مرز انقلاب اسلامی» با این مبارزه مواجه شوید؛ این کشور بهاندازه کافی و حتی بیش از حد کفایت «دیپلمات» دارد! مطابق فرمایش امیرمؤمنان (علیهالسلام) «هر ملّتی در خانه خویش مورد حمله قرار گیرد ذلیل خواهد شد». «المومن بعمله»؛ وقتی دشمنان کودککش ما به سمتوسوی جنگ حرکت میکنند، چرا ما خلاف این مسیر حرکت میکنیم؟ با کدامین منطق ملّی و دینی؟! امروز نهتنها خونخواهی شهید اسماعیل هنیه، بلکه مسئولیت خونخواهی شهید حاج محسن، شهید ابراهیم عقیل و تمام فرماندهان و شهدای یگان رضوان حزبالله، حماس و جهاد اسلامی با ماست چون جنگ کنونی مستقیماً با ما و موجودیت ما بهمثابه قلب محور مقاومت مرتبط است. آیا میتوان جنگی که هست را کتمان کرد و از آن دوری جست؟
@Ensejam_iri
۱۰:۱۷
انسجام
رئیس محترم ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی! ما اکنون در میانه یک جنگ همهجانبه هستیم و به مبارزه فراخوانده شدهایم. از شما عاجزانه درخواست داریم از موضع «پاسداری بدون مرز انقلاب اسلامی» با این مبارزه مواجه شوید؛ این کشور بهاندازه کافی و حتی بیش از حد کفایت «دیپلمات» دارد! مطابق فرمایش امیرمؤمنان (علیهالسلام) «هر ملّتی در خانه خویش مورد حمله قرار گیرد ذلیل خواهد شد». «المومن بعمله»؛ وقتی دشمنان کودککش ما به سمتوسوی جنگ حرکت میکنند، چرا ما خلاف این مسیر حرکت میکنیم؟ با کدامین منطق ملّی و دینی؟! امروز نهتنها خونخواهی شهید اسماعیل هنیه، بلکه مسئولیت خونخواهی شهید حاج محسن، شهید ابراهیم عقیل و تمام فرماندهان و شهدای یگان رضوان حزبالله، حماس و جهاد اسلامی با ماست چون جنگ کنونی مستقیماً با ما و موجودیت ما بهمثابه قلب محور مقاومت مرتبط است. آیا میتوان جنگی که هست را کتمان کرد و از آن دوری جست؟ @Ensejam_iri
رئیس محترم ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی!
اکنون متأسفانه هنوز ۹۵ درصد اشغالگران اسرائیلی طعم جنگ را در آن سرزمین دریافت نکردهاند؛ احساس ترس و هراس باید بر تمام ساکنین سرزمینهای اشغالی حاکم شود و نه صرفاً ساکنین شمال آن. امروز جنایات رژیم در غزه و اکنون در لبنان، در حال رقم زنی فاجعه انسانی و تاریخی است. گشایش عرصه نظامی جدید جبهه مقاومت با محوریت «ستاد کل نیروهای مسلح انقلاب اسلامی» و ائتلاف سراسری گروههای مقاومت، نقصانهای راهبردی رژیم را به جهانیان عیان خواهد کرد. افزایش سطح تنش امنیتی رژیم علیه جمهوری اسلامی و مقاومت، یک هدف دارد و آن «جلوگیری از جنگ» است! رژیم صهیونیستی از جنگ با مقاومت بینهایت هراس دارد. توقف این ماشین ترور و جنایتهای کاری، تنها با «اقدام پیشدستانهی چندجانبه نظامی» ممکن خواهد بود چراکه برای رژیم هزینهزایی عینی میکند و عملاً آسیبپذیری بسیار بالای ائتلاف آمریکایی، صهیونیستی و سعودی را نشان میدهد. پس بسم الله؛
«ما به مبارزه فراخوانده شدهایم …»
امضاء نامه در کانال انسجام
@Ensejam_iri
اکنون متأسفانه هنوز ۹۵ درصد اشغالگران اسرائیلی طعم جنگ را در آن سرزمین دریافت نکردهاند؛ احساس ترس و هراس باید بر تمام ساکنین سرزمینهای اشغالی حاکم شود و نه صرفاً ساکنین شمال آن. امروز جنایات رژیم در غزه و اکنون در لبنان، در حال رقم زنی فاجعه انسانی و تاریخی است. گشایش عرصه نظامی جدید جبهه مقاومت با محوریت «ستاد کل نیروهای مسلح انقلاب اسلامی» و ائتلاف سراسری گروههای مقاومت، نقصانهای راهبردی رژیم را به جهانیان عیان خواهد کرد. افزایش سطح تنش امنیتی رژیم علیه جمهوری اسلامی و مقاومت، یک هدف دارد و آن «جلوگیری از جنگ» است! رژیم صهیونیستی از جنگ با مقاومت بینهایت هراس دارد. توقف این ماشین ترور و جنایتهای کاری، تنها با «اقدام پیشدستانهی چندجانبه نظامی» ممکن خواهد بود چراکه برای رژیم هزینهزایی عینی میکند و عملاً آسیبپذیری بسیار بالای ائتلاف آمریکایی، صهیونیستی و سعودی را نشان میدهد. پس بسم الله؛
«ما به مبارزه فراخوانده شدهایم …»
امضاء نامه در کانال انسجام
@Ensejam_iri
۱۰:۱۷
۹ مهر
انسجام
اسامی امضاکنندگان (2).pdf
اسامی امضا کنندگان نامه به سردار باقری.pdf
۱ مگابایت
ادامه اسامی امضا کنندگان نامه به سردار باقری
پس از انتشار عمومی نامه بیش از ۱۲۰۰ نفر از فعالان سابق و فعلی دانشجویی، دانشگاهیان، طلاب و... به امضاکنندگان پیوستند.
@Ensejam_iri
پس از انتشار عمومی نامه بیش از ۱۲۰۰ نفر از فعالان سابق و فعلی دانشجویی، دانشگاهیان، طلاب و... به امضاکنندگان پیوستند.
@Ensejam_iri
۱۳:۱۰
۱۳ آبان
هوالحکیم
درباره جنگ سیگنالهاطرحی برای درمان ثقل سامعه در مراکز بالادستی اردوگاه صهیونیستیِ آنگلوساکسونی
گفتاری از دکتر حمیدرضا فرتوکزادهمنتشر شده در پایگاه اینترنتی موسسه علم و سیاست اشراقhttps://scienceandpolitics.net/Article.aspx?ID=70292
#دیدگاه#بازنشر
یکشواهد نشان میدهد که ماشین جنگی رژیم صهیونیستی بهعنوان یگان ویژه ترور و وحشت آنگلوساکسونها شتاب گرفته و لشکریان ابلیس را برای ویرانی ایرانزمین فراخوانده است. نعره هل من مبارز بنیامین نتانیاهو به عنوان سرکردۀ میدانی لشکریان ابلیس، مرغوای شوم جنگی بیپایان را در سراسر منطقه طنینانداز کرده است. جنگی نشأتگرفته از اردوگاه ابلیس که در بالادست آن، سردمداران نظم آنگلوساکسونی نشسته و در پاییندست آن، پیادهنظام گروههای تکفیری و داعشیها و منافقان وابسته به فرقه رجوی کمر به خدمت بستهاند."قد استطعموکم القتال"
دوو شواهدی وجود دارد که فروکاستن میدان نبرد به جنگ هوایی در جغرافیای تهران-تلآویو یک تلۀ آنگلوساکسونی است، با این هدف که ایران را در یک آرایش نابرابر در میدانی بهدور از مزیتهای آفندی و پدافندی خود به محاصره درآورد. همچنان که دیدیم در بحبوحه جنگ، همه ظرفیتهای اطلاعاتی، تدارکاتی، امنیتی، رسانهای و حتی جوخههای ترور تکفیری و منافقین برای ازپایدرآوردن ایران به خدمت رژیم صهیونیستی در میآید و پیشرفتهترین سامانههای پدافندی آمریکا بدون هیچ محدودیتی در اختیار رژیم قرار میگیرد. واضح است که ایرانیان تن به این محاصره نخواهند داد و دیر یا زود جنگ به سوی همه پایگاهها و جایگاهها و ظرفیتها و زیرساختها و سرمایهگذاریهای آنگلوساکسونها در منطقه از قفقاز تا مدیترانه تسری پیدا خواهد کرد. این صرفاً برآورد توصیفی یک شهروند ایرانی است و به هیچ عنوان جنبه تجویزی ندارد. این نتیجه قهری تله آنگلوساکسونی برای محاصره ایران در یک جنگ نابرابر خواهد بود.
سهو به عنوان یک شهروند ایرانی به دوستانمان یادآوری کردیم که رژیم صهیونیستی بهعنوان یگان ویژه ترور و وحشت در منطقه، به لحاظ منابع مالی، اقتصادی، لجستیکی و تکنیکی محدودیتی ندارد و در جنگ زیرساختها تابآور است؛ بنابراین قاعدتاً تهدید به نابودی زیرساختهای رژیم، نباید در راهبرد ایران موضوعیت داشته باشد. به حکم عقل سلیم، وقتی یک سگ هار به شما چنگ و دندان نشان میدهد، شما باید به صاحب سگ چنگ و دندان نشان بدهید و صاحب سگ بیرون از جغرافیای سرزمینهای اشغالی است و از اینکه شما با دندان خودتان سگ هارش را گاز بگیرید، هراسی ندارد. و البته این بهمعنای پاسخندادن به شرارتها و حملههای مستقیم و غیرمستقیم رژیم صهیونیستی نیست.
چهارو به دوستانمان گفتیم که برخلاف ذهنیت برساختشده در رسانهها و شبکههای اجتماعی، رژیم صهیونیستی آماده جنگ درازمدت است و این تصور که با حملات هوایی از خاک ایران تسلیم خواهد شد، با شواهد میدان ناسازگار است. نتانیاهو همه پلهای پشت سرش را خراب کرده و همۀ دستاوردهای حقوق بشری ادعایی آنگلوساکسونها را به باد فنا داده و الان چیزی برای ازدستدادن ندارد. تنها دستاوردی که میتواند هزینههای سنگین حیثیتی نسلکشیهای قرن بیستویکمی نتانیاهو و بیآبروییهای اردوگاه آنگلوساکسونی در حمایت بیدریغ از رژیم صهیونی را تاحدودی جبران کند، بهآتشکشیدن پایگاه اصلی اندیشه مقاومت و پناهگاه معنوی مظلومان فلسطین و لبنان، یعنی ایرانزمین است. و البته نتیجه این گزاره هم پاسخندادن به حملات هوایی رژیم صهیونیستی از خاک ایران نیست. بحث بر سر چگونگی معنادهی به این نبرد در ذهنیت رسانههای ایرانی است.
پنجاگر قبول داریم که این جنگ، جنگ ارادههاست، باید بپذیریم که مهمترین رکن اراده، افق زمانی تابآوری است که در ذهنیت رسانهای دوستان مغفول واقع شده است. وقتی از آن طرف، سیگنال جنگ درازمدت میآید، چرا از این طرف سیگنال کوتاهمدت مخابره میشود "و تودون ان غیر ذات الشوکة لکم". وقتی ماشین جنگی اردوگاه دشمن برای یک جنگ ترکیبی درازمدت سوختگیری کرده و هلمنمبارز میطلبد، تنها راه خاموشکردن آن، آمادگی برای مقاومت ترکیبی و درازمدت است. این آمادگی، گسترهای از استحکامبخشی به زنجیرههای تأمین اساسی، تا خروج تدریجی تجارت خارجی از سیطره نظم آنگلوساکسونی و از مستندسازی تحرکات لایههای تدارکاتی و عملیاتی پیادهنظام و سوارهنظام اردوگاه دشمن، تا سازماندهی هستههای مقاومت مردمی را در بر خواهد گرفت. فیالمثل طرح ضربتی دوگانهسوزکردن نانواییهای منتخب برای شرایط بحران میتواند هستههای مقاومت مردمی را بهصحنه بیاورد و در عین حال سیگنال آمادگی برای دفاع ترکیبی درازمدت را به اردوگاه دشمن ارسال کند. البته تشخیص مصداقها بهعهده سازمانهای مسئول و متخصصان امر است.
@Ensejam_iri
درباره جنگ سیگنالهاطرحی برای درمان ثقل سامعه در مراکز بالادستی اردوگاه صهیونیستیِ آنگلوساکسونی
گفتاری از دکتر حمیدرضا فرتوکزادهمنتشر شده در پایگاه اینترنتی موسسه علم و سیاست اشراقhttps://scienceandpolitics.net/Article.aspx?ID=70292
#دیدگاه#بازنشر
یکشواهد نشان میدهد که ماشین جنگی رژیم صهیونیستی بهعنوان یگان ویژه ترور و وحشت آنگلوساکسونها شتاب گرفته و لشکریان ابلیس را برای ویرانی ایرانزمین فراخوانده است. نعره هل من مبارز بنیامین نتانیاهو به عنوان سرکردۀ میدانی لشکریان ابلیس، مرغوای شوم جنگی بیپایان را در سراسر منطقه طنینانداز کرده است. جنگی نشأتگرفته از اردوگاه ابلیس که در بالادست آن، سردمداران نظم آنگلوساکسونی نشسته و در پاییندست آن، پیادهنظام گروههای تکفیری و داعشیها و منافقان وابسته به فرقه رجوی کمر به خدمت بستهاند."قد استطعموکم القتال"
دوو شواهدی وجود دارد که فروکاستن میدان نبرد به جنگ هوایی در جغرافیای تهران-تلآویو یک تلۀ آنگلوساکسونی است، با این هدف که ایران را در یک آرایش نابرابر در میدانی بهدور از مزیتهای آفندی و پدافندی خود به محاصره درآورد. همچنان که دیدیم در بحبوحه جنگ، همه ظرفیتهای اطلاعاتی، تدارکاتی، امنیتی، رسانهای و حتی جوخههای ترور تکفیری و منافقین برای ازپایدرآوردن ایران به خدمت رژیم صهیونیستی در میآید و پیشرفتهترین سامانههای پدافندی آمریکا بدون هیچ محدودیتی در اختیار رژیم قرار میگیرد. واضح است که ایرانیان تن به این محاصره نخواهند داد و دیر یا زود جنگ به سوی همه پایگاهها و جایگاهها و ظرفیتها و زیرساختها و سرمایهگذاریهای آنگلوساکسونها در منطقه از قفقاز تا مدیترانه تسری پیدا خواهد کرد. این صرفاً برآورد توصیفی یک شهروند ایرانی است و به هیچ عنوان جنبه تجویزی ندارد. این نتیجه قهری تله آنگلوساکسونی برای محاصره ایران در یک جنگ نابرابر خواهد بود.
سهو به عنوان یک شهروند ایرانی به دوستانمان یادآوری کردیم که رژیم صهیونیستی بهعنوان یگان ویژه ترور و وحشت در منطقه، به لحاظ منابع مالی، اقتصادی، لجستیکی و تکنیکی محدودیتی ندارد و در جنگ زیرساختها تابآور است؛ بنابراین قاعدتاً تهدید به نابودی زیرساختهای رژیم، نباید در راهبرد ایران موضوعیت داشته باشد. به حکم عقل سلیم، وقتی یک سگ هار به شما چنگ و دندان نشان میدهد، شما باید به صاحب سگ چنگ و دندان نشان بدهید و صاحب سگ بیرون از جغرافیای سرزمینهای اشغالی است و از اینکه شما با دندان خودتان سگ هارش را گاز بگیرید، هراسی ندارد. و البته این بهمعنای پاسخندادن به شرارتها و حملههای مستقیم و غیرمستقیم رژیم صهیونیستی نیست.
چهارو به دوستانمان گفتیم که برخلاف ذهنیت برساختشده در رسانهها و شبکههای اجتماعی، رژیم صهیونیستی آماده جنگ درازمدت است و این تصور که با حملات هوایی از خاک ایران تسلیم خواهد شد، با شواهد میدان ناسازگار است. نتانیاهو همه پلهای پشت سرش را خراب کرده و همۀ دستاوردهای حقوق بشری ادعایی آنگلوساکسونها را به باد فنا داده و الان چیزی برای ازدستدادن ندارد. تنها دستاوردی که میتواند هزینههای سنگین حیثیتی نسلکشیهای قرن بیستویکمی نتانیاهو و بیآبروییهای اردوگاه آنگلوساکسونی در حمایت بیدریغ از رژیم صهیونی را تاحدودی جبران کند، بهآتشکشیدن پایگاه اصلی اندیشه مقاومت و پناهگاه معنوی مظلومان فلسطین و لبنان، یعنی ایرانزمین است. و البته نتیجه این گزاره هم پاسخندادن به حملات هوایی رژیم صهیونیستی از خاک ایران نیست. بحث بر سر چگونگی معنادهی به این نبرد در ذهنیت رسانههای ایرانی است.
پنجاگر قبول داریم که این جنگ، جنگ ارادههاست، باید بپذیریم که مهمترین رکن اراده، افق زمانی تابآوری است که در ذهنیت رسانهای دوستان مغفول واقع شده است. وقتی از آن طرف، سیگنال جنگ درازمدت میآید، چرا از این طرف سیگنال کوتاهمدت مخابره میشود "و تودون ان غیر ذات الشوکة لکم". وقتی ماشین جنگی اردوگاه دشمن برای یک جنگ ترکیبی درازمدت سوختگیری کرده و هلمنمبارز میطلبد، تنها راه خاموشکردن آن، آمادگی برای مقاومت ترکیبی و درازمدت است. این آمادگی، گسترهای از استحکامبخشی به زنجیرههای تأمین اساسی، تا خروج تدریجی تجارت خارجی از سیطره نظم آنگلوساکسونی و از مستندسازی تحرکات لایههای تدارکاتی و عملیاتی پیادهنظام و سوارهنظام اردوگاه دشمن، تا سازماندهی هستههای مقاومت مردمی را در بر خواهد گرفت. فیالمثل طرح ضربتی دوگانهسوزکردن نانواییهای منتخب برای شرایط بحران میتواند هستههای مقاومت مردمی را بهصحنه بیاورد و در عین حال سیگنال آمادگی برای دفاع ترکیبی درازمدت را به اردوگاه دشمن ارسال کند. البته تشخیص مصداقها بهعهده سازمانهای مسئول و متخصصان امر است.
@Ensejam_iri
۹:۰۷
ششو از باب خیرخواهی برای همسایگان جنوبی و شمالی و بهعنوان برآورد توصیفی یک شهروند ایرانی یادآوری کردیم که در صورت حمله به زیرساختهای ایران، دکترین دفاعیِ همه یا هیچ بهصورت آتشبهاختیار فعال خواهد شد و هستههای مقاومت ایرانی حملات گسترده به منافع آنگلوساکسونها در منطقه را آغاز خواهند کرد که خدا آن روز را نیاورد. ما که سنوسالی گذراندهایم، چنین صحنههایی را برای هیچکس نمیپسندیم و البته این را هم میدانیم که خودمان هم در این معرکۀ ناخواسته خسارتهای سنگینی خواهیم دید. به همین دلیل است که به آن دسته از همسایگانمان که بعضاً میزبان منافع آنگلوساکسونها هستند، یادآوری میکنیم که به محکومکردن حملات رژیم صهیونیستی به ایران اکتفا نکنند و لابیهای خودشان را فعال کنند برای مهار سگ هاری که به سوی ایران پارس میکند و چنگودندان نشان میدهد. این ضربالمثل قدیمی ایرانی را به خاطر داشته باشیم که وقتی جنگل آتش بگیرد، خشکوتر با هم خواهند سوخت. در مراحل پیشرفته جنگ هوایی، برای ایرانیان فرقی نمیکند که زیرساختهایشان از خاک سرزمینهای اشغالی و ناوهای آنگلوساکسونها هدف قرار گیرد یا از کشورهای منطقه. این قانون نانوشتۀ زندگی روی گسلهای ژئوپلیتیک منطقه خلیجفارس است و نیازی به تجویز امثال بنده ندارد.
هفتو بهعنوان یک شهروند ایرانی به همسایگان نفتی یادآوری میکنم که افزایش ظرفیت تولید و صادرات نفت برای پرکردن جای خالی پایانههای نفتی ایران، ممکن است در حکم سیگنال جنگ اردوگاه صهیونیستی آنگلوساکسونی بر علیه منافع ایرانیان تلقی شود. پس خوب است که در این شرایط خطرناک که منطقه در لبه پرتگاه جنگ ویرانگر صهیونیستی است، جانب احتیاط نگاه دارند و از کلیدزدن پروژههایی که بوی همکاری با ماشین جنگی نتانیاهو بدهد، پرهیز کنند.
هشتو باز هم بهعنوان یک شهروند ایرانی به دوستان و مقامات مسئول توصیه کردیم که جنگ سیگنالها را جدی بگیرید و علاج واقعه را قبل از وقوع کنید و رکن اصلی دکترین دفاعی ایران را که هستههای مقاومت مردمی است، به رخ اردوگاه ابلیس بکشانید که تصور نکنند قدرت ایرانیان در حملات موشکی و پهپادی به زیرساختهای رژیم صهیونیستی خلاصه میشود. برآورد من این است که اوجگیری جنگ زیرساختها، ناخواسته سرنوشت جنگ را به دست هستههای مقاومت مردمی آتشبهاختیار خواهد سپرد. چنین وضعیتی ممکن است برای ایرانیان هزینههای سنگینی داشته باشد؛ ولی هزینههایش برای کشورهای میزبان منافع آنگلوساکسونها در منطقه، به مراتب سنگینتر خواهد بود. هرکس بتواند امروز تصویر روشنی از فردای تاریک محتمل ارائه دهد، خدمت بیبدیلی به همه ساکنان این منطقه کرده است. به همین دلیل است که جنگ سیگنالها بسیار مهمتر و حساستر از جنگ سختافزارهاست.
نهمنظورم حتماً این نیست که هرروز رژۀ جنگ راه بیندازیم و لشکرکشی خیابانی کنیم و خلایق را از کار و زندگی بیندازیم. کیفیت سیگنالها بسی مهمتر از کمیت است.«آن خشت بود که پر توان زد.» بالاترین مانور قدرت ایرانیان همان چند کلمۀ آسمانی دو ستاره درخشان آسمان ایرانزمین، یعنی همسر و پدر شهید نازنین حمله صهیونیستها، سرگرد پدافند حمزه جهاندیده بود که سیگنال اصلی را از سویدای دلِ سوخته و داغدیده به دشمن مخابره کردند و نشان دادند که ایران همچنان روح یک جهان بیروح است. همینطور کلام بلند پدر شهید پرافتخار پدافند استوار مهدی نقوی و هزاران ستاره پرفروغ دیگر در اعماق این کهنبوموبر.«فان الحیاة فی موتکم قاهرین»
دهمن واقعاً نگران ثقلسامعه اردوگاه دشمن هستم. حکایت ملانصرالدین که خودش هم رفت از خانهاش قابلمه خالی آورد و در صف آشِ توهم خودساختهاش ایستاد. ظاهراً کارفرماهای اینترنشنال و منوتو و بیبیسی، خودشان هم مسحور عشوهگریهای مجریان خودساخته و شیرینزبانیِ کارشناسان خودپرداخته شده و دنبال مارشالپتن و میرزاابراهیمخان کلانتر میگردند که کلید ایرانشهر را در سینی طلا تحویلشان دهد. و کلام آخر: پرسش اصلی این است که چگونه میتوان ثقلسامعه در نقاط بالادست اردوگاه صهیونیستی آنگلوساکسونی را قبل از ورود به مراحل پیشرفته جنگ و بهآتشکشیدهشدن بخش اعظم زیرساختهای منطقه برطرف کرد و سیگنالهای قدرت درونزای هستههای مقاومت ایرانی را به گوشهای سنگینشان رساند. سیگنالهایی از جنس کلمات آسمانی خانوادههای شهیدان پرافتخار پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران سرگرد حمزه جهاندیده و استوار مهدی نقوی و هزاران سرو بلندقامت دیگر در درجه اول و سیگنالهایی از جنس آمادگیهای تدارکاتی و اطلاعاتی و عملیاتی هستههای مقاومت مردمی در گامهای بعدی و سیگنالهایی از جنس جداسازی شریانهای حیاتی اقتصاد ایران از سیطره نظم آنگلوساکسونی.
وَقَالَ ٱرۡكَبُواْ فِيهَا بِسۡمِ ٱللَّهِ مَجۡرىٰهَا وَمُرۡسَىٰهَآ إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ
@Ensejam_iri
هفتو بهعنوان یک شهروند ایرانی به همسایگان نفتی یادآوری میکنم که افزایش ظرفیت تولید و صادرات نفت برای پرکردن جای خالی پایانههای نفتی ایران، ممکن است در حکم سیگنال جنگ اردوگاه صهیونیستی آنگلوساکسونی بر علیه منافع ایرانیان تلقی شود. پس خوب است که در این شرایط خطرناک که منطقه در لبه پرتگاه جنگ ویرانگر صهیونیستی است، جانب احتیاط نگاه دارند و از کلیدزدن پروژههایی که بوی همکاری با ماشین جنگی نتانیاهو بدهد، پرهیز کنند.
هشتو باز هم بهعنوان یک شهروند ایرانی به دوستان و مقامات مسئول توصیه کردیم که جنگ سیگنالها را جدی بگیرید و علاج واقعه را قبل از وقوع کنید و رکن اصلی دکترین دفاعی ایران را که هستههای مقاومت مردمی است، به رخ اردوگاه ابلیس بکشانید که تصور نکنند قدرت ایرانیان در حملات موشکی و پهپادی به زیرساختهای رژیم صهیونیستی خلاصه میشود. برآورد من این است که اوجگیری جنگ زیرساختها، ناخواسته سرنوشت جنگ را به دست هستههای مقاومت مردمی آتشبهاختیار خواهد سپرد. چنین وضعیتی ممکن است برای ایرانیان هزینههای سنگینی داشته باشد؛ ولی هزینههایش برای کشورهای میزبان منافع آنگلوساکسونها در منطقه، به مراتب سنگینتر خواهد بود. هرکس بتواند امروز تصویر روشنی از فردای تاریک محتمل ارائه دهد، خدمت بیبدیلی به همه ساکنان این منطقه کرده است. به همین دلیل است که جنگ سیگنالها بسیار مهمتر و حساستر از جنگ سختافزارهاست.
نهمنظورم حتماً این نیست که هرروز رژۀ جنگ راه بیندازیم و لشکرکشی خیابانی کنیم و خلایق را از کار و زندگی بیندازیم. کیفیت سیگنالها بسی مهمتر از کمیت است.«آن خشت بود که پر توان زد.» بالاترین مانور قدرت ایرانیان همان چند کلمۀ آسمانی دو ستاره درخشان آسمان ایرانزمین، یعنی همسر و پدر شهید نازنین حمله صهیونیستها، سرگرد پدافند حمزه جهاندیده بود که سیگنال اصلی را از سویدای دلِ سوخته و داغدیده به دشمن مخابره کردند و نشان دادند که ایران همچنان روح یک جهان بیروح است. همینطور کلام بلند پدر شهید پرافتخار پدافند استوار مهدی نقوی و هزاران ستاره پرفروغ دیگر در اعماق این کهنبوموبر.«فان الحیاة فی موتکم قاهرین»
دهمن واقعاً نگران ثقلسامعه اردوگاه دشمن هستم. حکایت ملانصرالدین که خودش هم رفت از خانهاش قابلمه خالی آورد و در صف آشِ توهم خودساختهاش ایستاد. ظاهراً کارفرماهای اینترنشنال و منوتو و بیبیسی، خودشان هم مسحور عشوهگریهای مجریان خودساخته و شیرینزبانیِ کارشناسان خودپرداخته شده و دنبال مارشالپتن و میرزاابراهیمخان کلانتر میگردند که کلید ایرانشهر را در سینی طلا تحویلشان دهد. و کلام آخر: پرسش اصلی این است که چگونه میتوان ثقلسامعه در نقاط بالادست اردوگاه صهیونیستی آنگلوساکسونی را قبل از ورود به مراحل پیشرفته جنگ و بهآتشکشیدهشدن بخش اعظم زیرساختهای منطقه برطرف کرد و سیگنالهای قدرت درونزای هستههای مقاومت ایرانی را به گوشهای سنگینشان رساند. سیگنالهایی از جنس کلمات آسمانی خانوادههای شهیدان پرافتخار پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران سرگرد حمزه جهاندیده و استوار مهدی نقوی و هزاران سرو بلندقامت دیگر در درجه اول و سیگنالهایی از جنس آمادگیهای تدارکاتی و اطلاعاتی و عملیاتی هستههای مقاومت مردمی در گامهای بعدی و سیگنالهایی از جنس جداسازی شریانهای حیاتی اقتصاد ایران از سیطره نظم آنگلوساکسونی.
وَقَالَ ٱرۡكَبُواْ فِيهَا بِسۡمِ ٱللَّهِ مَجۡرىٰهَا وَمُرۡسَىٰهَآ إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ
@Ensejam_iri
۹:۰۷