202030_1526175420.pdf
۹۸۰.۰۵ کیلوبایت
دانلود کنید pdf خلاصهترجمه کتاب لابی اسرائیل و سیاست خارجی آمریکا نوشته پروفسور جان مرشایمر و استفان والت، ترجمه اسفندیار خدایی
اگر میخواهید رفتار آمریکا در خاورمیانه را درک کنید، کتاب لابی اسرائیل را بخوانید چرا آمریکا به عراق حمله کرد؟ چرا آمریکا بدنبال سقوط دولت سوریه است؟ مشکل آمریکا با ایران چیست؟ چرا ترامپ از برجام خارج شد و چرا بایدن میخواهد برگردد؟ چرا آمریکا هزاران میلیارد دلار را در جنگهای خاورمیانه تلف کرد؟ به کدام هدف رسید؟آیا با سیاستهای لابی اسرائیل در برپایی جنگها و ویرانی خاورمیانه و اتلاف هزاران میلیارد دلار از جیب مردم آمریکا، بالاخره اسرائیل امنتر شد؟ باورهای آخرالزمانی صهیونیستها چه تاثیری در سیاست خارجی آمریکا دارد؟ چرا آمریکا منافع، پول، اعتبار و آبرو را برای اسرائیل قربانی میکند؟ راه نجات آمریکا و خاورمیانه از لابی اسرائیل کدام است؟
خلاصهترجمه این کتاب قابل مطالعه با گوشی است: پیدیافخوان ReadEra را نصب کنید، در تنظیمات، حذف حاشیه را تیک بزنید، گوشی را افقی بگیرید و خلاصه این کتاب را در کمتر از یک ساعت مطالعه کنیدhttps://ble.ir/esfandiarkhodaee
اگر میخواهید رفتار آمریکا در خاورمیانه را درک کنید، کتاب لابی اسرائیل را بخوانید چرا آمریکا به عراق حمله کرد؟ چرا آمریکا بدنبال سقوط دولت سوریه است؟ مشکل آمریکا با ایران چیست؟ چرا ترامپ از برجام خارج شد و چرا بایدن میخواهد برگردد؟ چرا آمریکا هزاران میلیارد دلار را در جنگهای خاورمیانه تلف کرد؟ به کدام هدف رسید؟آیا با سیاستهای لابی اسرائیل در برپایی جنگها و ویرانی خاورمیانه و اتلاف هزاران میلیارد دلار از جیب مردم آمریکا، بالاخره اسرائیل امنتر شد؟ باورهای آخرالزمانی صهیونیستها چه تاثیری در سیاست خارجی آمریکا دارد؟ چرا آمریکا منافع، پول، اعتبار و آبرو را برای اسرائیل قربانی میکند؟ راه نجات آمریکا و خاورمیانه از لابی اسرائیل کدام است؟
خلاصهترجمه این کتاب قابل مطالعه با گوشی است: پیدیافخوان ReadEra را نصب کنید، در تنظیمات، حذف حاشیه را تیک بزنید، گوشی را افقی بگیرید و خلاصه این کتاب را در کمتر از یک ساعت مطالعه کنیدhttps://ble.ir/esfandiarkhodaee
۱۶:۰۷
شکرآب شدن روابط عربستان-آمریکا: فرصتی بادآورده برای ایران
دکتر سید قائم موسوی
از دهۀ 1930 میلادی به این سو، عربستان سعودی؛ همواره یکی از متحدین اصلی آمریکا در منطقه بود. این رابطه که مبتنی بر معادلۀ نفت-امنیت بوده از ماهیتی استراتژیک برخوردار بوده است.
عربستان در همه حال در سیاست های نفتی همسو با دیدگاههای آمریکا عمل می کرد و آمریکا نیز خودش را متعهد به حفظ امنیت عربستان می دانست. این رابطه اگر چه در برهه هایی فراز و فرودهایی داشت اما همبستگی مؤلفه های امنیت-نفت استحکام آن را تضمین می کرد. حوادث یازده سپتامبر و قتل جمال خاشقچی از جمله رخدادهایی بودند که شکاف هایی در آن ایجاد کردند.
با این وجود مادامیکه که عربستان از ریلِ همسویی با سیاست های منطقه ای و تأثیر بر اقتصاد جهانی بواسطۀ موازنه در قیمت هایِ جهانیِ انرژی خارج نمی شد، صرفاً هیاهوهایی بودند که نوعی کوبیدن بر طبل توخالی برای سران آمریکا بوده اند. آنها به سادگی دخالت عربستان در حوادث 11 سپتامبر و رفتارهای ضد حقوق بشری عربستان را نادیده می گرفتند و شماتتِ محکوم شدن به استفاده ابزاری از حقوق بشر و رفتارهای غیراستاندارد را به جان خریده اند.
نفسِ وجود رابطۀ متکی به تبادل نفت در برابر سلاح آنچنان برای طرفین حائز اهمیت بوده است که عربستان زننده ترین گزاره ها را از ترامپ پشت گوشت می انداخت تا بتواند زهرِ دشمنی اش با رقیب منطقه ای خود را از آستین او در کاسۀ جمهوری اسلامی بریزد.به واقع از نقطه نظر آزادی های سیاسی و آیتم های حقوقی بشری هم، حداقل؛پیش از ثبات بن سلمان در نهادِ ولایتعهدی، عربستان سعودی از سیاه ترین رژیم های دنیا محسوب می شد.
اکنون برای همسویی با غربی ها یا واقعاً اعتقاد به اصلاحات تکاپوهایی در حال انجام است. در حالی که در جمهوری اسلامی بیهوده تمام انرژی و سرمایه حکومت حول مسائل فرعی در حال زائل شدن هستند که تا اندازۀ زیادی حرجی نیز بر مردم نیست، عربستان سعودی با ولیعهد توتالیترش که سن و بالتبع تجربۀ زیادی هم ندارد، به خوبی واقف شده است که محدودیت در مرزهای اجتماعی زیان بار و بی فایده است.
انگار قرار است آونگِ تعارض سنت/مدرنیته به تناوب در کشورهای خاورمیانه زایش های نامتعارفی داشته باشد. آنچه در عربستان بنام اصلاحات خوانده می شود در مشروطه ایران اتفاق افتاد اما احتمالا اینقدر نمکِ مدرنیزاسیونش زیاد بود که کمتر از 7 دهه بعد از پشت بام تعادل یکسره در دیگ سنت سقوط کرد.
اکنون این دو رقیب منطقهای در جهت مخالف در حرکت اند، جمهوری اسلامی به سوی پیشامشروطه گام می نهد و عربستان سعودی به سمت حداقل ظواهر مشروطه خیز برداشته است. موفقیت هر دو به عوامل متعددی نیاز دارد،بسترهای جامعه و بازی قدرتهای بزرگ به شدت قادر است نقش بزرگی در ناکامی آنها ایفا نماید.هر نهالی در هر زمینی نمی روید.
اخیراً عربستان در قالب نهاد اوپک پلاس با همرایی روسیه تصمیمی اتخاذ کرده است که قادر است تَرک های عمیقی در روابط 90 ساله اشبا آمریکا ایجاد نماید. در حالی که بواسطۀ تجاوز روسیه به اوکراین نظمِ مراودات انرژی جهانی به خطر افتاده است و آمریکا و همپیمانان اروپایی اش به علت تحریم روسیه با کمبود انرژی مواجه هستند، اقدام عربستان پیام غیردوستانه و تهدیدکننده ای برای آمریکا محسوب می شود.
اقدامی که می تواند عملاً به تقویت روسیه در دو جبهه کمک کند و غربی ها را در فشار مضاعف قرار دهد. بلافاصله کنگره و سخنگوی کاخ سفید واکنش نشان دادند و سخنگو موضع بایدن را همسو با کنگره ای دانست که خواهان تجدیدنظر جدی در روابط آمریکا و عربستان شده است.
اولین اقدامات می تواند توقف گسیل سلاح به عربستان و برملا کردن نقش عربستان در حادثۀ 11 سپتامبر و بعد از آن مسائل حقوق بشری و موارد دیگر باشد. این مسئله فرصت بادآوردۀ مجددی نصیب جمهوری اسلامی کرده است تا اگر درایتی مانده باشد بتوان برجام را اعاده کرد و سیاست خارجی را از یکی از بحران های فرساینده اش نجات داد. فرصتی که در مناسبتهایی از جمله بحران اوکراین سوخت.@EsfandiarKhodaee
دکتر سید قائم موسوی
از دهۀ 1930 میلادی به این سو، عربستان سعودی؛ همواره یکی از متحدین اصلی آمریکا در منطقه بود. این رابطه که مبتنی بر معادلۀ نفت-امنیت بوده از ماهیتی استراتژیک برخوردار بوده است.
عربستان در همه حال در سیاست های نفتی همسو با دیدگاههای آمریکا عمل می کرد و آمریکا نیز خودش را متعهد به حفظ امنیت عربستان می دانست. این رابطه اگر چه در برهه هایی فراز و فرودهایی داشت اما همبستگی مؤلفه های امنیت-نفت استحکام آن را تضمین می کرد. حوادث یازده سپتامبر و قتل جمال خاشقچی از جمله رخدادهایی بودند که شکاف هایی در آن ایجاد کردند.
با این وجود مادامیکه که عربستان از ریلِ همسویی با سیاست های منطقه ای و تأثیر بر اقتصاد جهانی بواسطۀ موازنه در قیمت هایِ جهانیِ انرژی خارج نمی شد، صرفاً هیاهوهایی بودند که نوعی کوبیدن بر طبل توخالی برای سران آمریکا بوده اند. آنها به سادگی دخالت عربستان در حوادث 11 سپتامبر و رفتارهای ضد حقوق بشری عربستان را نادیده می گرفتند و شماتتِ محکوم شدن به استفاده ابزاری از حقوق بشر و رفتارهای غیراستاندارد را به جان خریده اند.
نفسِ وجود رابطۀ متکی به تبادل نفت در برابر سلاح آنچنان برای طرفین حائز اهمیت بوده است که عربستان زننده ترین گزاره ها را از ترامپ پشت گوشت می انداخت تا بتواند زهرِ دشمنی اش با رقیب منطقه ای خود را از آستین او در کاسۀ جمهوری اسلامی بریزد.به واقع از نقطه نظر آزادی های سیاسی و آیتم های حقوقی بشری هم، حداقل؛پیش از ثبات بن سلمان در نهادِ ولایتعهدی، عربستان سعودی از سیاه ترین رژیم های دنیا محسوب می شد.
اکنون برای همسویی با غربی ها یا واقعاً اعتقاد به اصلاحات تکاپوهایی در حال انجام است. در حالی که در جمهوری اسلامی بیهوده تمام انرژی و سرمایه حکومت حول مسائل فرعی در حال زائل شدن هستند که تا اندازۀ زیادی حرجی نیز بر مردم نیست، عربستان سعودی با ولیعهد توتالیترش که سن و بالتبع تجربۀ زیادی هم ندارد، به خوبی واقف شده است که محدودیت در مرزهای اجتماعی زیان بار و بی فایده است.
انگار قرار است آونگِ تعارض سنت/مدرنیته به تناوب در کشورهای خاورمیانه زایش های نامتعارفی داشته باشد. آنچه در عربستان بنام اصلاحات خوانده می شود در مشروطه ایران اتفاق افتاد اما احتمالا اینقدر نمکِ مدرنیزاسیونش زیاد بود که کمتر از 7 دهه بعد از پشت بام تعادل یکسره در دیگ سنت سقوط کرد.
اکنون این دو رقیب منطقهای در جهت مخالف در حرکت اند، جمهوری اسلامی به سوی پیشامشروطه گام می نهد و عربستان سعودی به سمت حداقل ظواهر مشروطه خیز برداشته است. موفقیت هر دو به عوامل متعددی نیاز دارد،بسترهای جامعه و بازی قدرتهای بزرگ به شدت قادر است نقش بزرگی در ناکامی آنها ایفا نماید.هر نهالی در هر زمینی نمی روید.
اخیراً عربستان در قالب نهاد اوپک پلاس با همرایی روسیه تصمیمی اتخاذ کرده است که قادر است تَرک های عمیقی در روابط 90 ساله اشبا آمریکا ایجاد نماید. در حالی که بواسطۀ تجاوز روسیه به اوکراین نظمِ مراودات انرژی جهانی به خطر افتاده است و آمریکا و همپیمانان اروپایی اش به علت تحریم روسیه با کمبود انرژی مواجه هستند، اقدام عربستان پیام غیردوستانه و تهدیدکننده ای برای آمریکا محسوب می شود.
اقدامی که می تواند عملاً به تقویت روسیه در دو جبهه کمک کند و غربی ها را در فشار مضاعف قرار دهد. بلافاصله کنگره و سخنگوی کاخ سفید واکنش نشان دادند و سخنگو موضع بایدن را همسو با کنگره ای دانست که خواهان تجدیدنظر جدی در روابط آمریکا و عربستان شده است.
اولین اقدامات می تواند توقف گسیل سلاح به عربستان و برملا کردن نقش عربستان در حادثۀ 11 سپتامبر و بعد از آن مسائل حقوق بشری و موارد دیگر باشد. این مسئله فرصت بادآوردۀ مجددی نصیب جمهوری اسلامی کرده است تا اگر درایتی مانده باشد بتوان برجام را اعاده کرد و سیاست خارجی را از یکی از بحران های فرساینده اش نجات داد. فرصتی که در مناسبتهایی از جمله بحران اوکراین سوخت.@EsfandiarKhodaee
۵:۴۰
ترامپ اعلام نامزدی را به چه زمانی موکول کرده است؟
ابوالفضل خدائی
انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا و احتمال قدرت گرفتن جمهوری خواهان و متعاقب آن حضور دونالد ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ تبدیل به کابوس طیفی از نخبگان و سیاسیون در ایالات متحده شده است. تبعات جنگ اوکراین بر سیاست داخلی آمریکا و کاهش محبوبیت جو بایدن تبدیل به بهترین فرصت برای رقبا یعنی جمهوری خواهان شده است تا بار دیگر قدرت را در دست بگیرند. شاید مهمترین پرسش در حال حاضر این باشد که آیا ترامپ با توجه به فشارهای موجود از جمله اف بی آی و تحقیقات درباره اسناد محرمانه پا به عرصه رقابت های انتخاباتی خواهد گذاشت؟ اگر این اتفاق بیفتد و ترامپ بار دیگر راهی کاخ سفید شود چه تحولاتی در انتظار آمریکا خواهد بود. برخی معتقدند که ترامپ با بردن اسناد محرمانه کاخ سفید به عمارت خود و فشارهای اف بی آی دورانش به سر آمده و ریاست جمهوری ۲۰۲۴ برای او موضوعی تمام شده است. اما همه ماجرا این نیست چرا که برخی معتقدند که ترامپ با پشت سر گذاشتن این موضوع می تواند به کاخ سفید راه یابد و پس از قدرت گرفتن با تغییر رئیس اف بی آی و پاکسازی گسترده در این سازمان فشارها را از روی خود بردارد. البته این تنها مشکل ترامپ نیست چرا که تحقیقات کمیته ۶ ژانویه نیز فشارهای زیادی را بر ترامپ متحمل می کند و اگر به احضاریه های این کمیته بی اعتنایی کند احتمال متهم شدن او افزایش می یابد.
اما طبق قانون اساسی آمریکا مجرم بودن به طور خودکار شخص را از ریاست جمهوری منع نمی کند، حتی اگر در زندان باشد. اما حذف غیرقانونی، پنهان کردن و تحریف اسناد دولتی یکی از این موارد است که امکان نامزدی را از فرد سلب می کند.
سناریوی غافلگیرکننده در خصوص ترامپ می تواند این فرضیه باشد که وی نامزد مورد حمایت جمهوری خواهان در انتخابات تلقی نشود و به طور مستقل به این عرصه ورود پیدا کند. موضوعی که پل رایان، رئیس پیشین مجلس نمایندگان نیز این مساله را عنوان کرد که حواشی زیادی با ترامپ داشت. قوی بودن این فرضیه از آنجا نشأت می گیرد که تعداد زیادی از نزدیکان ترامپ نیز حالا بطور علنی نقدهای تند و تیزی را علیه او مطرح می کنند. مایک پنس، جان بولتون و تعداد زیادی از چهره های جمهوری خواه نمی خواهند بار دیگر شاهد حضور ترامپ در کاخ سفید باشند. از همین رو سناتورهای حزب جمهوریخواه در حال سنجش میزان آسیبی هستند که به ترامپ وارد شده حتی در شرایطی که بایدن تضعیف شده و محبوبیتش به زیر ۴۰ درصد رسیده است. با این شرایط اگر ترامپ بخواهد در انتخابات مقدماتی حزب جمهوریخواه در سال ۲۰۲۴ شرکت کند با رقابت سختی روبه رو خواهد شد.
ترامپ هنوز به طور رسمی تصمیم به نامزدی نگرفته اما چندین بار تمایل خود را اعلام کرده است. سوال مهم مطرح می شود اینکه ترامپ کی رسماً را اعلام میکند؟ احتمالاً بعد از انتخابات میان دوره ای، اما عواقب تحقیقات و پرونده های قضایی که در آن گرفتار شده است همچنان مطرح است. با این حال به باور تحلیگران، ترامپ ممکن است علاقمند به راه اندازی کمپین خود قبل از انتخابات میان دوره ای باشد تا بتواند هر گونه تحقیقات رسمی را با انگیزه سیاسی به تصویر بکشد. اعلام نامزدی برای ریاست جمهوری پس از انتخابات میان دوره ای به ترامپ اجازه می دهد تا از نامزدهای جمهوری خواه که به طور بالقوه عملکرد خوبی دارند بهره ببرد. تا اینجا حزب دموکرات اکثریت را در مجلس نمایندگان و سنا در اختیار دارد و این موضوع برای بایدن در تصویب قوانینی که خواهانش بود مفید است. اما حزبی که کاخ سفید را در اختیار دارد، کرسی های خود را از دست دهد و اگر جمهوریخواهان کنترل را در دست بگیرند، قدرت بیشتری برای مداخله در برنامههای بایدن در موضوعاتی مانند تغییرات آب و هوا و کنترل سلاح خواهند داشت. در عین حال، اگر نامزدهای مورد حمایت ترامپ در میان دوره ای عملکرد بدی داشته باشند، احتمال کمتری دارد که از طرف حزب جمهوری خواه برای نامزدی مجدد برای ریاست جمهوری حمایت شوند.
جمهوری خواهان در حال حاضر فرمانداری ۲۸ ایالت از ۵۰ ایالت کشور را در دست دارند و در ۳۰ مجلس ایالتی اکثریت را در اختیار دارند. نیمی از ۱۰۰ کرسی سنای آمریکا توسط جمهوری خواهانی پر می شود که در حال حاضر مطیع هوس های سیاسی ترامپ هستند. اکثریت در دیوان عالی انتصابات خود را مدیون حزب جمهوریخواه است. این حزب اکنون در موقعیتی قرار دارد که می تواند مسیر آینده را دستکاری کند.
تا ۲۰۲۴ تحولات تعیین کننده از جمله انتخابات میان دوره ای می تواند مسیر پیش رو را روشنتر کند. عطش ترامپ برای پس گرفتن صندلی کاخ سفید و شکست دموکراتها میتواند انگیزه مضاعف به او و جمهوریخواهان بدهد و اتفاق غیرمنتظره سال ۲۰۱۶ را بار دیگر رقم بزند.@EsfandiarKhodaee
ابوالفضل خدائی
انتخابات میان دوره ای کنگره آمریکا و احتمال قدرت گرفتن جمهوری خواهان و متعاقب آن حضور دونالد ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ تبدیل به کابوس طیفی از نخبگان و سیاسیون در ایالات متحده شده است. تبعات جنگ اوکراین بر سیاست داخلی آمریکا و کاهش محبوبیت جو بایدن تبدیل به بهترین فرصت برای رقبا یعنی جمهوری خواهان شده است تا بار دیگر قدرت را در دست بگیرند. شاید مهمترین پرسش در حال حاضر این باشد که آیا ترامپ با توجه به فشارهای موجود از جمله اف بی آی و تحقیقات درباره اسناد محرمانه پا به عرصه رقابت های انتخاباتی خواهد گذاشت؟ اگر این اتفاق بیفتد و ترامپ بار دیگر راهی کاخ سفید شود چه تحولاتی در انتظار آمریکا خواهد بود. برخی معتقدند که ترامپ با بردن اسناد محرمانه کاخ سفید به عمارت خود و فشارهای اف بی آی دورانش به سر آمده و ریاست جمهوری ۲۰۲۴ برای او موضوعی تمام شده است. اما همه ماجرا این نیست چرا که برخی معتقدند که ترامپ با پشت سر گذاشتن این موضوع می تواند به کاخ سفید راه یابد و پس از قدرت گرفتن با تغییر رئیس اف بی آی و پاکسازی گسترده در این سازمان فشارها را از روی خود بردارد. البته این تنها مشکل ترامپ نیست چرا که تحقیقات کمیته ۶ ژانویه نیز فشارهای زیادی را بر ترامپ متحمل می کند و اگر به احضاریه های این کمیته بی اعتنایی کند احتمال متهم شدن او افزایش می یابد.
اما طبق قانون اساسی آمریکا مجرم بودن به طور خودکار شخص را از ریاست جمهوری منع نمی کند، حتی اگر در زندان باشد. اما حذف غیرقانونی، پنهان کردن و تحریف اسناد دولتی یکی از این موارد است که امکان نامزدی را از فرد سلب می کند.
سناریوی غافلگیرکننده در خصوص ترامپ می تواند این فرضیه باشد که وی نامزد مورد حمایت جمهوری خواهان در انتخابات تلقی نشود و به طور مستقل به این عرصه ورود پیدا کند. موضوعی که پل رایان، رئیس پیشین مجلس نمایندگان نیز این مساله را عنوان کرد که حواشی زیادی با ترامپ داشت. قوی بودن این فرضیه از آنجا نشأت می گیرد که تعداد زیادی از نزدیکان ترامپ نیز حالا بطور علنی نقدهای تند و تیزی را علیه او مطرح می کنند. مایک پنس، جان بولتون و تعداد زیادی از چهره های جمهوری خواه نمی خواهند بار دیگر شاهد حضور ترامپ در کاخ سفید باشند. از همین رو سناتورهای حزب جمهوریخواه در حال سنجش میزان آسیبی هستند که به ترامپ وارد شده حتی در شرایطی که بایدن تضعیف شده و محبوبیتش به زیر ۴۰ درصد رسیده است. با این شرایط اگر ترامپ بخواهد در انتخابات مقدماتی حزب جمهوریخواه در سال ۲۰۲۴ شرکت کند با رقابت سختی روبه رو خواهد شد.
ترامپ هنوز به طور رسمی تصمیم به نامزدی نگرفته اما چندین بار تمایل خود را اعلام کرده است. سوال مهم مطرح می شود اینکه ترامپ کی رسماً را اعلام میکند؟ احتمالاً بعد از انتخابات میان دوره ای، اما عواقب تحقیقات و پرونده های قضایی که در آن گرفتار شده است همچنان مطرح است. با این حال به باور تحلیگران، ترامپ ممکن است علاقمند به راه اندازی کمپین خود قبل از انتخابات میان دوره ای باشد تا بتواند هر گونه تحقیقات رسمی را با انگیزه سیاسی به تصویر بکشد. اعلام نامزدی برای ریاست جمهوری پس از انتخابات میان دوره ای به ترامپ اجازه می دهد تا از نامزدهای جمهوری خواه که به طور بالقوه عملکرد خوبی دارند بهره ببرد. تا اینجا حزب دموکرات اکثریت را در مجلس نمایندگان و سنا در اختیار دارد و این موضوع برای بایدن در تصویب قوانینی که خواهانش بود مفید است. اما حزبی که کاخ سفید را در اختیار دارد، کرسی های خود را از دست دهد و اگر جمهوریخواهان کنترل را در دست بگیرند، قدرت بیشتری برای مداخله در برنامههای بایدن در موضوعاتی مانند تغییرات آب و هوا و کنترل سلاح خواهند داشت. در عین حال، اگر نامزدهای مورد حمایت ترامپ در میان دوره ای عملکرد بدی داشته باشند، احتمال کمتری دارد که از طرف حزب جمهوری خواه برای نامزدی مجدد برای ریاست جمهوری حمایت شوند.
جمهوری خواهان در حال حاضر فرمانداری ۲۸ ایالت از ۵۰ ایالت کشور را در دست دارند و در ۳۰ مجلس ایالتی اکثریت را در اختیار دارند. نیمی از ۱۰۰ کرسی سنای آمریکا توسط جمهوری خواهانی پر می شود که در حال حاضر مطیع هوس های سیاسی ترامپ هستند. اکثریت در دیوان عالی انتصابات خود را مدیون حزب جمهوریخواه است. این حزب اکنون در موقعیتی قرار دارد که می تواند مسیر آینده را دستکاری کند.
تا ۲۰۲۴ تحولات تعیین کننده از جمله انتخابات میان دوره ای می تواند مسیر پیش رو را روشنتر کند. عطش ترامپ برای پس گرفتن صندلی کاخ سفید و شکست دموکراتها میتواند انگیزه مضاعف به او و جمهوریخواهان بدهد و اتفاق غیرمنتظره سال ۲۰۱۶ را بار دیگر رقم بزند.@EsfandiarKhodaee
۲۰:۲۱
آیا عربستان توان تأثیرگذاری بر انتخابات میاندورهای آمریکا را دارد؟
روزنامه آمریکایی «اینترسپت»تسنیم
بسیاری از کارشناسان بهدنبال تصمیم اوپکپلاس برای کاهش تولید نفت در آستانه برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره سؤالاتی را در خصوص مداخله ریاض در این انتخابات مطرح کردند.
بپذیریم که کاهش تولید نفت خدمتی به ترامپ در مقابل بایدن بود، این بهمعنای مداخله عربستان در مسائل انتخاباتی آمریکا نیست، بلکه باید آن را صرفاً یک تصادف زمانی دانست».
وی در خصوص اتهام واشنگتن به ریاض مبنی بر حمایت از روسیه اعلام کرد: «بر کسی پوشیده نیست که موضع عربستان سعودی در قبال روسیه مطابق با آخرین بررسیهای فضای بینالملل صورت گرفته است و از سوی دیگر جو بایدن پیش از این وعده داده بود که عربستان را به کشوری منزوی تبدیل خواهد کرد».
«توماس لیپمن» نویسنده و روزنامهنگار متخصص در روابط عربستان سعودی و آمریکا نیز به عربی۲۱ اعلام کرد که نمیتوان باور کرد که عربستان سعودی از طریق کاهش تولید نفت از طریق اوپکپلاس بهدنبال مداخله در انتخابات میاندورهای کنگره بوده است.وی تأکید کرد: محمد بن سلمان مطمئناً ترجیح میدهد ترامپ در کاخ سفید باشد، اما این ایده که بنسلمان تنها برای بهبود جایگاهش در کنگره، کلّیت روابط دوجانبه خود با آمریکا را به خطر میاندازد، منطقی و دقیق نیست.
بهدنبال تصمیم اوپکپلاس مبنی بر کاهش تولید نفت و ایجاد تنشی در روابط عربستان و آمریکا، بسیاری از کارشناسان معتقدند که محمد بن سلمان و جو بایدن هر دو تلاش میکنند در مسئله نفت اراده خود را ثابت کنند و این امر قطعاً به ائتلاف عربستان و آمریکا که از ابتدا بر پایه نفت شکل گرفته بود، آسیب میزند، اما نمیتوان گفت که روابط بین دو طرف بهخاطر تصمیم اخیر عربستان در راستای کاهش تولید نفت کاملاً قطع خواهد شد.@EsfandiarKhodaee
روزنامه آمریکایی «اینترسپت»تسنیم
بسیاری از کارشناسان بهدنبال تصمیم اوپکپلاس برای کاهش تولید نفت در آستانه برگزاری انتخابات میاندورهای کنگره سؤالاتی را در خصوص مداخله ریاض در این انتخابات مطرح کردند.
بپذیریم که کاهش تولید نفت خدمتی به ترامپ در مقابل بایدن بود، این بهمعنای مداخله عربستان در مسائل انتخاباتی آمریکا نیست، بلکه باید آن را صرفاً یک تصادف زمانی دانست».
وی در خصوص اتهام واشنگتن به ریاض مبنی بر حمایت از روسیه اعلام کرد: «بر کسی پوشیده نیست که موضع عربستان سعودی در قبال روسیه مطابق با آخرین بررسیهای فضای بینالملل صورت گرفته است و از سوی دیگر جو بایدن پیش از این وعده داده بود که عربستان را به کشوری منزوی تبدیل خواهد کرد».
«توماس لیپمن» نویسنده و روزنامهنگار متخصص در روابط عربستان سعودی و آمریکا نیز به عربی۲۱ اعلام کرد که نمیتوان باور کرد که عربستان سعودی از طریق کاهش تولید نفت از طریق اوپکپلاس بهدنبال مداخله در انتخابات میاندورهای کنگره بوده است.وی تأکید کرد: محمد بن سلمان مطمئناً ترجیح میدهد ترامپ در کاخ سفید باشد، اما این ایده که بنسلمان تنها برای بهبود جایگاهش در کنگره، کلّیت روابط دوجانبه خود با آمریکا را به خطر میاندازد، منطقی و دقیق نیست.
بهدنبال تصمیم اوپکپلاس مبنی بر کاهش تولید نفت و ایجاد تنشی در روابط عربستان و آمریکا، بسیاری از کارشناسان معتقدند که محمد بن سلمان و جو بایدن هر دو تلاش میکنند در مسئله نفت اراده خود را ثابت کنند و این امر قطعاً به ائتلاف عربستان و آمریکا که از ابتدا بر پایه نفت شکل گرفته بود، آسیب میزند، اما نمیتوان گفت که روابط بین دو طرف بهخاطر تصمیم اخیر عربستان در راستای کاهش تولید نفت کاملاً قطع خواهد شد.@EsfandiarKhodaee
۳:۳۵
خودی و نخودی مقصر آشوبهای امروزند
دکتر اسفندیار خدایی
نقل است روزی شیخی به درد چشم مبتلا همیشد. در حلقه مریدان هرکدام درمانی شگفتی تجویز کردی. یکی گفتی: فلان دعا را بنویس در آب کن و بر چشم ریز که معجزه کند. عاقلی اندر میان جمع گفت: این دعایی نیک است، ولی ای شیخ اندکی داروی چشم استعمال فرمای. دیگری گفتی: نماز فلان بگذار که درمان هر درد است. عاقل گفتی: این نمازی نیکوست ولی ای شیخ اندکی داروی چشم ضرر ندارد و آلودگیها بزداید. دیگری گفتی فلان امامزاده بسی حکم دارد و معجزه همیکند. عاقل گفتی: این امامزاده بسیار فاضل و دعا و نماز بر جسم و روح، درمان است ولی ای شیخ! تو را به خدا اندکی دارو بر چشمانت ریز شاید مفید باشد. جمع بر این جسارت برآشفتندی و او را همیکوفتندی و از حلقه رندان بیرون راندندی و ذکر حق گویان به درمانهای خود مشغول شدی. چشم آن بیچاره، کور شد لکن خدای را شاکر بودی که چنان دوستان بابصیرت داشتی! (حکایت سعدی) سیاست و حکومت همانند پزشکی علم است و طبیعت جامعه انسانی همانند طبیعت بدن، قوانینی دارد که سرپیچی از آنها مرگبار است. یکی از این اصول، خودی دانستن مردم و جذب حداکثری و دفع حداقلی است.
از ابتدای انقلاب باور غالب بر این بود که اگر متصدیان امور از صدر تا ذیل افرادی پاکدامن، مومن و انقلابی باشند، راه فساد بسته خواهد شد تا جمهوری اسلامی الگویی برای جهانیان شود. مطابق این نگاه، کافی است افراد غیرخودی و غیر انقلابی حذف شوند و در گزینش و استخدام و پذیرش دانشجو و انتخابات دقت کنیم.
هیچ اراده و برنامهای برای جذب دیگراندیشان وجود نداشت. پاکسازی شروع شد. سختترین گزینشها در استخدام نیروها انجام شد رد صلاحیت روزافزون سیاستمداران دیگراندیش، راه را برای نیروهای مومن و انقلابی باز کرد؛ وسواس در پذیرش دانشجو حتی در رشته های پزشکی و مهندسی به اوج رسید تا مبادا افراد غیرخودی به درون سیستم نفوذ کنند. بسیاری از گروهها و افراد حذف شدند و روز به روز حلقه افراد خالص و خودی تنگتر شد. شاید در طول تاریخ بشر هیچ ملتی چنان سختگیریها در گزینش نیرو، رد صلاحیتها و پاکسازیها را تجربه نکرده باشد. مهاجرت افراد غیرخودی به خارج کشور مایه نگرانی مسئولان نبود و حذف گروههای سیاسی و رد صلاحیت نیروهای نخودی در انتخاباتها، امری طبیعی مینمود.
انتظار میرفت با این سیاستهای حذفی، فساد از میان برود. غافل از آنکه تقسیم مردم به شهروندان درجه اول دوم، و پیوسته تنگتر کردن حلقه خودیها موجب انباشتن نارضایتی و شکاف اجتماعی و فساد میشود. از طرف دیگر، تجمع قدرت و ثروت در طبقه خودی حاکم، بدون ساختارهای نظارتی سیاسی و اقتصادی قانونی قدرتمند و شفاف، زمینهساز فساد میگردد. به مرور زمان نتایج برخلاف انتظار ظاهر شد. روز به روز رکورد فسادهای میلیاردی شکسته شد. امروز اخبار غارتها و تعداد صفرهای اختلاسها دیگر کسی را متعجب نمیکند و حساسیتی بر نمیانگیزد. سیاست دفع حداکثری و جذب حداقلی به مرور زمان بر جمعیت افراد طرد شده و غیرخودی افزوده است و موجب کاهش مشارکت در انتخاباتها شده و مشروعیت نظام را به خطر انداخت. رمز بحرانها و شورشها و آشوبهای خیابانی را باید اینجا یافت.
اقایان نمیدانند که عملکرد حذفی خودشان علت اصلی نارضایتیها و آشوبهاست، نه شبکههای مجازی، یا چند هنرپیشه و فوتبالیست و یا رسانههای بیگانه و یا حتی آمریکا و اسرائیل که قطعاً بدنبال ماهیگیری از آب گلآلود هستند. اصولگرایان جوان و انقلابی همچنان راه مبارزه با فسادهای اقتصادی و بحران نارضایتی را در پافشاری بر اصول اولیه انقلاب یعنی تشدید پاکسازیها و افزایش رد صلاحیتها میدانند. به باور ایشان دلیل اصلی فسادها و نارضایتی این است که دولتهای هاشمی، خاتمی، روحانی، احمدینژاد و شاید رئیسی از اولین اصل انقلابی در مبارزه با فساد یعنی حذف نیروهای غیرخودی و جذب نیروهای انقلابی کوتاهی کردهاند.
تقسیم مردم به شهروندان درجه اول و دوم یا خودی و نخودی و تخصیص منابع قدرت اقتصادی و سیاسی و سهمیه های دانشگاهی به خودیها و رد صلاحیت نخودیها نه تنها میزان فساد و نارضایتی مردم را کاهش نمیدهد، که بیشتر هم میکند. مطابق علم سیاست و تجارب سایر ملتها باید حلقه خودیها را بازتر کنیم و به مردم اعتماد کنیم و ایران برای همه ایرانیان باشد. حکومت باید در نقش پدر، بیطرف باشد نه اینکه جانب یکی از فرزندان را بگیرد تا بقیه بچهها به بیبیسی و اینترنشنال بیگانه پناه برند. لکن آقایان بر تشدید گزینشها و پاکسازی اصرار دارند و این چرخه ادامه دارد. به خاتمه داستان چشم درد ابتدای مقاله برمیگردیم... عاقل گفت: دعا و نماز بر جسم و جان درمان است ولی ای شیخ! تو را به خدا اندکی دارو بر چشمانت بریز شاید مفید باشد. جمع بر این جسارت او برآشفتندی و او را همی کوفتندی و از حلقه یاران بیرون راندندی.
@EsfandiarKhodaee
دکتر اسفندیار خدایی
نقل است روزی شیخی به درد چشم مبتلا همیشد. در حلقه مریدان هرکدام درمانی شگفتی تجویز کردی. یکی گفتی: فلان دعا را بنویس در آب کن و بر چشم ریز که معجزه کند. عاقلی اندر میان جمع گفت: این دعایی نیک است، ولی ای شیخ اندکی داروی چشم استعمال فرمای. دیگری گفتی: نماز فلان بگذار که درمان هر درد است. عاقل گفتی: این نمازی نیکوست ولی ای شیخ اندکی داروی چشم ضرر ندارد و آلودگیها بزداید. دیگری گفتی فلان امامزاده بسی حکم دارد و معجزه همیکند. عاقل گفتی: این امامزاده بسیار فاضل و دعا و نماز بر جسم و روح، درمان است ولی ای شیخ! تو را به خدا اندکی دارو بر چشمانت ریز شاید مفید باشد. جمع بر این جسارت برآشفتندی و او را همیکوفتندی و از حلقه رندان بیرون راندندی و ذکر حق گویان به درمانهای خود مشغول شدی. چشم آن بیچاره، کور شد لکن خدای را شاکر بودی که چنان دوستان بابصیرت داشتی! (حکایت سعدی) سیاست و حکومت همانند پزشکی علم است و طبیعت جامعه انسانی همانند طبیعت بدن، قوانینی دارد که سرپیچی از آنها مرگبار است. یکی از این اصول، خودی دانستن مردم و جذب حداکثری و دفع حداقلی است.
از ابتدای انقلاب باور غالب بر این بود که اگر متصدیان امور از صدر تا ذیل افرادی پاکدامن، مومن و انقلابی باشند، راه فساد بسته خواهد شد تا جمهوری اسلامی الگویی برای جهانیان شود. مطابق این نگاه، کافی است افراد غیرخودی و غیر انقلابی حذف شوند و در گزینش و استخدام و پذیرش دانشجو و انتخابات دقت کنیم.
هیچ اراده و برنامهای برای جذب دیگراندیشان وجود نداشت. پاکسازی شروع شد. سختترین گزینشها در استخدام نیروها انجام شد رد صلاحیت روزافزون سیاستمداران دیگراندیش، راه را برای نیروهای مومن و انقلابی باز کرد؛ وسواس در پذیرش دانشجو حتی در رشته های پزشکی و مهندسی به اوج رسید تا مبادا افراد غیرخودی به درون سیستم نفوذ کنند. بسیاری از گروهها و افراد حذف شدند و روز به روز حلقه افراد خالص و خودی تنگتر شد. شاید در طول تاریخ بشر هیچ ملتی چنان سختگیریها در گزینش نیرو، رد صلاحیتها و پاکسازیها را تجربه نکرده باشد. مهاجرت افراد غیرخودی به خارج کشور مایه نگرانی مسئولان نبود و حذف گروههای سیاسی و رد صلاحیت نیروهای نخودی در انتخاباتها، امری طبیعی مینمود.
انتظار میرفت با این سیاستهای حذفی، فساد از میان برود. غافل از آنکه تقسیم مردم به شهروندان درجه اول دوم، و پیوسته تنگتر کردن حلقه خودیها موجب انباشتن نارضایتی و شکاف اجتماعی و فساد میشود. از طرف دیگر، تجمع قدرت و ثروت در طبقه خودی حاکم، بدون ساختارهای نظارتی سیاسی و اقتصادی قانونی قدرتمند و شفاف، زمینهساز فساد میگردد. به مرور زمان نتایج برخلاف انتظار ظاهر شد. روز به روز رکورد فسادهای میلیاردی شکسته شد. امروز اخبار غارتها و تعداد صفرهای اختلاسها دیگر کسی را متعجب نمیکند و حساسیتی بر نمیانگیزد. سیاست دفع حداکثری و جذب حداقلی به مرور زمان بر جمعیت افراد طرد شده و غیرخودی افزوده است و موجب کاهش مشارکت در انتخاباتها شده و مشروعیت نظام را به خطر انداخت. رمز بحرانها و شورشها و آشوبهای خیابانی را باید اینجا یافت.
اقایان نمیدانند که عملکرد حذفی خودشان علت اصلی نارضایتیها و آشوبهاست، نه شبکههای مجازی، یا چند هنرپیشه و فوتبالیست و یا رسانههای بیگانه و یا حتی آمریکا و اسرائیل که قطعاً بدنبال ماهیگیری از آب گلآلود هستند. اصولگرایان جوان و انقلابی همچنان راه مبارزه با فسادهای اقتصادی و بحران نارضایتی را در پافشاری بر اصول اولیه انقلاب یعنی تشدید پاکسازیها و افزایش رد صلاحیتها میدانند. به باور ایشان دلیل اصلی فسادها و نارضایتی این است که دولتهای هاشمی، خاتمی، روحانی، احمدینژاد و شاید رئیسی از اولین اصل انقلابی در مبارزه با فساد یعنی حذف نیروهای غیرخودی و جذب نیروهای انقلابی کوتاهی کردهاند.
تقسیم مردم به شهروندان درجه اول و دوم یا خودی و نخودی و تخصیص منابع قدرت اقتصادی و سیاسی و سهمیه های دانشگاهی به خودیها و رد صلاحیت نخودیها نه تنها میزان فساد و نارضایتی مردم را کاهش نمیدهد، که بیشتر هم میکند. مطابق علم سیاست و تجارب سایر ملتها باید حلقه خودیها را بازتر کنیم و به مردم اعتماد کنیم و ایران برای همه ایرانیان باشد. حکومت باید در نقش پدر، بیطرف باشد نه اینکه جانب یکی از فرزندان را بگیرد تا بقیه بچهها به بیبیسی و اینترنشنال بیگانه پناه برند. لکن آقایان بر تشدید گزینشها و پاکسازی اصرار دارند و این چرخه ادامه دارد. به خاتمه داستان چشم درد ابتدای مقاله برمیگردیم... عاقل گفت: دعا و نماز بر جسم و جان درمان است ولی ای شیخ! تو را به خدا اندکی دارو بر چشمانت بریز شاید مفید باشد. جمع بر این جسارت او برآشفتندی و او را همی کوفتندی و از حلقه یاران بیرون راندندی.
@EsfandiarKhodaee
۱۳:۲۵