۲۱ بهمن ۱۴۰۲
۲۲ بهمن ۱۴۰۲
بازارسال شده از
#جشن#گل#و#گلاب# مرضیه تاجریبا مامان و باباجون/می‌ریم به سوی میدون/لامپای رنگی بستن/تو کوچه و خیابونپرچم و گل گذاشتن/هزار هزارتا هر جابا چادر خال‌خالی/دستم تو دستِ بابا/به‌به، چه روز خوبی!/جشن گل و گلابه/شادی و نُقل و اسپند/روز، روزِ انقلابه@eshragh_sanjaghak۷:۴۷
۲۳ بهمن ۱۴۰۲
#یا#حسین#(علیه السلام)#باز هم یک روز خوب/باز هم یک روز شاد/نام زیبای تو را/می‌نویسم با مداد/با مداد سبز خودتوی یک برگ سفید/می‌نویسم یا حسین/روز میلادت رسید نام تو گل می‌کند/توی باغ دفترم/می‌شوم پروانه‌ای/دور نامت می‌پرم اکرم‌السادات هاشمی‌پور@eshragh_poopak۱۸:۱۰
۱ اسفند ۱۴۰۲
#زیارت#جمکران# سعید عسگری1- نیمه‌ی شعبان به همراه بچه‌ها و بزرگ‌ترهای مسجدشان به اردوی جمکران رفت.2- در نیمه‌ی شعبان ایستگاه‌های صلواتی زیادی در مسیر و اطراف مسجد جمکران برگزار می‌شود.3- آن‌ها وقتی وارد شهر مقدس قم شدند اول حرم حضرت معصومه(س) را زیارت کردند.4- مسجد جمکران خادمان افتخاری زیادی دارد.5- این مسجد مقدس بخش‌های متنوعی مانند دارالقرآن و... دارد.6- مسجد جمکران به دستور امام زمان(عج) ساخته شده است و زائران زیادی از مردم ایران و کشورهای دیگر به زیارت این مسجد می‌آیند. مسجد جمکران اعمال مخصوصی دارد مانند: نماز تحیت مسجد و نماز امام زمان(عج).@eshragh_poopak۱۸:۰۱
#صندوق#پست#نارنجی و زرد است/ رنگ لباس من/ موهای من مشکی/ جنس من از آهن/من منتظر هستم/در هر گذرگاهی/ شاید بیایی تو/ با خنده یا آهی/صندوق پستم من/در باد و در باران/ هر جا بخواهی تو/ من میروم شادان/ فاطمه زارع#جشن#بزرگ#نیمه#شعبان#مبارک# @eshragh_poopak۱۸:۰۳
۶ اسفند ۱۴۰۲
#سفر به #جمکران. @eshragh_poopak۱۶:۱۸
۱۳ اسفند ۱۴۰۲
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
بازارسال شده از
عیدیبهارخانم پشت دره/تق و تق و تق در می‌زنه/میاد تو و با حوصله/به گلدونا سر می‌زنهتو دستای بهارخانم/یه عالمه دسته گله/عیدی او به گلدونا/شب‌بو و یاس و سنبله محبوبه صمصام‌شریعت@eshragh_sanjaghak
۱۹:۵۷
۱ فروردین
بهار عبادتدر ابتدای سالِ نو/در روزهای جشن و عید/ماه بهار بندگی/همراه فروردین رسید/این ماه سرتاسر پُر است/از عطر قرآن و دعازیباترین ماه خداست/ماه نزول آیه‌ها/ماه سحرخیزی و نورمهمانی پروردگار/به‌به چه عالی و قشنگ/آمد بهاری در بهار شاعر:عفت زینلی@eshragh_poopak
۶:۱۲
آثار خوب بچه‌هاماجرای سحریثمین نوروزی- 9 سالهنصفه شب بود که بیدار شدم و دیدم مامان، بابا و مادربزرگ دارند باهم غذا می‌خورند. چشم‌های خواب‌آلودم را مالیدم و گفتم: «مگه ما شام نخوردیم؟» مادربزرگ خندید و گفت: «عزیزدلم ما داریم سحری می‌خوریم تا فردا به مهمانی خداوند بخشنده و مهربان برویم.»با تعجب گفتم: «مهمانی خدا چگونه است؟» مادر با لبخند گفت: «دخترم ما مسلمانان در ماه مبارک رمضان از اذان صبح تا اذان مغرب روزه می‌گیریم و چیزی نمی‌خوریم. هنگام اذان مغرب هم مهمان خدا می‌شویم و بر سر سفره‌ی پربرکت خدا می‌نشینیم و افطار می‌کنیم.»من هم کنارشان نشستم و گفتم: «من هم مهمانی خدا را دوست دارم؛ چون نه ساله شده‌ام و به سن تکلیف رسیده‌ام.»مامان، بابا و مادربزرگ هم مرا بوسیدند و مادربزرگ گفت: «خدا را شکر، ماه رمضان امسال یک مهمان کوچولو به جمع مهمانان سفره‌ی الهی اضافه شد.»@eshragh_poopak
۶:۱۴
۳ فروردین
وقتی صدای اذان آمد فقط به خورشید نگاه کردم و گفتم هنوز وقت دارم. خدایا حتماً مزه‌ی حرف زدن با تو همان اول که صدایم زدی خیلی شیرین‌تر از الآن هست که خورشید نورش کم‌رنگ شده؛ اما خدایا تو باز هم صدایم می‌زنی با نماز مغرب و عشاء که ماه به آسمان می‌آید. من هم می‌آیم، همان لحظه که صدایم می‌زنی می‌آیم تا اولین نفری باشم که مزه‌ی مهربان اول وقت حرف زدن با تو را احساس کنم. این دفعه خورشید که می‌رود با ماه می‌آیم. @eshragh_poopak
۹:۴۲
#تقدیم#به#امام#زمان#با تو عید می‌رسداین همه پرنده را/این همه درخت را/چشمه‌های شاد را/صخره‌های سخت رااین همه ترانه را/این همه گل سپید/این همه شکوفه را/عید می‌دهد نویدآفتاب می‌وزد/با نگاه روشنت/شاد می‌شودنسیم/لحظه‌ی شکفتنتکی تمام می‌شود/روزهای انتظار/با تو عید می‌رسد/ای بهار ماندگار اکرم‌سادات هاشمی‌پور@eshragh_poopak
۹:۴۴
