عکس پروفایل ادبیات پایه نهم دبیرستان شهیدفیاض بخشا

ادبیات پایه نهم دبیرستان شهیدفیاض بخش

۱۳۶عضو
thumnail
خطوط رنگی مربوط به دانش‌آموزانی هست که داستان می‌نویسند و باید این موارد رو رعایت کنند.

۱۳:۲۶

undefined به نام خداundefinedundefined اطلاعیه شماره 12
undefined جشنواره ملی نوجوان خوارزمیundefined
undefined مهم و فوری
undefined ثبت‌نام جاماندگان
با سلام و احترامundefined  ضروری است مدیران محترم آموزشگاه مطابق کلیپ های راهنمای زیر تا روز شنبه _ ۱۴۰۳/۱۲/۱۱ نسبت به ثبت‌نام دانش‌آموزان جامانده یا تکمیل و ویرایش کارت‌های ثبت شده، اقدام نمایند.
undefined️ فیلم راهنمای ویرایش زیر محور و ثبت هم گروهی و معلم راهنما توسط مدیر مدرسه متوسطه اولhttps://kandoo.medu.ir/v/NUm5b5h42unl

undefined️ فیلم آموزشی راهنمای ثبت اثر و حذف گروه توسط مدیر مدرسه                                                   https://kandoo.medu.ir/v/NUm5b5ql3xlz

undefined️ فیلم آموزشی تایید، رد یا ویرایش درخواست هم‌گروهی توسط مدیر مدرسه متوسطه اولhttps://kandoo.medu.ir/v/NUm5j5fci8vq

undefined بدون بارگذاری اثر، امکان ثبت نام نیز فراهم می باشد.


undefinedسپاس از همراهی شماundefined
undefinedدبیرخانه جشنواره نوجوان خوارزمیundefined
undefined آخرین و جدیدترین اخبار جشنواره نوجوان خوارزمی از طریق کانال جشنواره به آدرس زیر اطلاع رسانی می شود: @nojavan_kharazmi

۱۵:۴۳

undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۱۲:۳۴

تک بیت فصل پنجم از سنایی کتاب حدیقه الحقیقهابوالمجد مجدودبن آدم سنایی شاعر و عارف نیمه دوم قرن پنجم و اوایل قرن ششم می‌باشد، دوستدار امام علی( ع) است.نام کتاب‌هایش حدیقه الحقیقه، کارنامه بلخ و سیر العباد الی المعاد است.معنی: معرفت دین (دین‌شناسی)، اوج زیبایی و کمال روح و جان انسان‌ها است.عقل و احساس همانند نردبانی به انسان کمک می‌کند تا به آن مرحله( معرفت دینی ) برسد.مفهوم کلی : علم دین کمال روح انسان است که عقل و حس انسان او را در رسیدن به این نقطه یاری می‌رساند.
آرایه‌های ادبی: گلشن جان: اضافه‌ی تشبیهی/علم دین به بام گلشن جان تشبیه شده است/عقل و حس مانند نردبان است. undefinedتشبیه
نکته‌ی دستوری: علم دین : گروه نهادی/ بام گلشن جان: گروه مسندی/نردبان: نهاد / عقل و حس انسان: گروه مسندی

۱۲:۴۴

درس دوازدهم پیام آور رحمت ص۹۲⚘️undefined<img style=" />undefined🤍undefined⚘️در این درس احادیثی از رسول اکرم (ص) آمده است پیامبر به ابوذر سفارش می‌کند که نسبت به همدیگر مهربان باشند و دست دوستی به سوی هم دراز کنند و از گناه پرهیز کنند، یاور هم باشند.
واژه‌های درس ۱۲undefinedundefinedundefinedرحمت: دلسوزی، مهربانی شکوهمند: باشکوه، عظمتطنین: آواز، صداغنیمت شمردن: سود بردن از چیزیتندرستی: سلامتیحکمت: دانش، علم به حقایق اشیارنجور: رنج دیده، آزرده شدهناگوار: ناپسندتعالی: بلند‌مرتبهرهایی: آزادیسرشار: پرامان: آرامشسعادت: خوش بختی، نیک بختیفراتر: پیشتر، بالاترکردار: عمل، روشگشاده رو: بانشاط و خندانگنجینه: محل نگهداری گنج، مخزنمتعال: بلندمرتبهمَثَل: قصه، قول مشهور میان مردممشتاق: آرزومندآبشخور: سرچشمه، جایی که از آن می‌توان آبی گوارا نوشیداعظم: بزرگتر، بزرگوارتراندام: اعضای بدنپیامد: آنچه که از پی می آید، نتیجهسیما: چهرهقهر کردن: قطع رابطه با کسیوصایا: اندرزها، پندها

۱۲:۴۷

نکته‌ی دستوری و آرایه‌های ادبی مقدمه از اسلام دینی جهانی است ...تا آخر مقدمه
نکته‌ی دستوری: دینی جهانی: ترکیب وصفی و مسند/ پیام‌آور رحمت و سعادت: گروه مسندی/سخنان سرشار از حکمت پیامبر بزرگوار اسلام: گروه نهادی/ مرز مکانی و رنگ روزگار ویژه‌ای: گروه مفعولی/ روزگار ویژه: ترکیب وصفی
آرایه: رنگ روزگار داشتن: کنایه از مربوط به زمان و دوره خاصی بودن/پیامبر و اسلام : مراعات‌نظیر
نکته‌ی دستوری:طنین دل‌نشین کلام او: گروه نهادی/ طنین دل‌نشین: ترکیب وصفی/ فراتر: مسند
آرایه‌های ادبی: پیام پیامبر (ص) مانند گنجینه و آبشخور است: undefined تشبیه/ انسانیت برای شکوهمندی خود: تشخیص

۱۲:۵۷

ای ابوذر آرایه‌های ادبی: می‌نگرد و نمی‌نگرد : تضاد فعلی/ دل : مجاز از نیت/کردار: مجاز از اعمال
آرایه‌های ادبی بند دوم: پنج تضاد داریم: جوانی # پیری / تندرستی # بیماری/بی‌نیازی # نیازمندی/آسایش # گرفتاری /زندگی # مرگ /نکته‌ی دستوری: در تمام این عبارات فعل حذف شده است/ فرارسیدن پیری [غنیمت شمار]ضمیر ت در واژه‌های جوانی، تندرستی، بی‌نیازی،آسایش، و زندگی مضاف‌الیه است.( = جوانی‌ات : جوانی تو)

۱۲:۵۹

ای ابوذر اگر درباره‌ی چیزی تا در امان بمانینکته‌ی دستوری: نداری: مضارع التزامی / بگو: امر /نمی‌دانم: مضارع اخباری / بمانی: مضارع التزامی
دو سطر آخر ص۹۲آرایه‌های ادبی:گشاده روی: کنایه از خندان، خوش برخورد/ تکرار واج "ی"نکته‌ی دستوری: ابوذر: منادا/ سخن: مفعول/گشاده روی : مسند/خندان: معطوف به مسند/گشاده‌روی در سطر آخر : مفعول/ آسان‌گیر: معطوف به مفعول

۱۳:۱۳

بند اول ص ۹۳آرایه‌های ادبی: نیک و بد: تضادنکته‌ی دستوری: هم‌نشین نیک: ترکیب وصفی و نهاد/ بهتر: مسند/ از : حرف اضافه/ تنهایی: نهاد/بهتر: مسندمثل مؤمنان...آرایه‌های ادبی: چون(= مانند) یک تنundefined تشبیه/رنجور شدن اندام‌ها: تشخیص/نکته‌ی دستوری: مثل مومنان: نهاد/ چون(= مانند)undefinedحرف اضافه/ چون یک تن: مسند/ " را " به معنی" به" undefined حرف اضافه(= به یک اندام)/ یک اندام: گروه متمی/رنجی: نهاد/ رسد(=برسد)undefinedمضارع التزامی/ یابند(= می‌یابند)و شوند(= می‌شوند)undefined مضارع اخبارینکته‌ی ادبی: این عبارت یادآور شعر معروف سعدی است.بنی‌آدم اعضای یکدیگرندکه در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگاردگر عضوها را نماند قرار

۱۳:۱۹

ای ابوذر مبادا با برادر ....ابوذر: منادا/ میادا: شبه جمله کل جمله ۴ تا است.
مومن برای رهایی از ...آرایه‌های ادبی: مومن به گنجشک مانند شده: تشبیه/ گنجشک، قفس و رهایی: مراعات‌نظیر نکته‌ی دستوری: رهایی: متمم/گناه: متمم/ نافرمانی: معطوف به متمم/ گنجشک در قفس: ترکیب وصفی/ تلاش: مفعول

۱۳:۲۹

خودارزیابی ص۹۴undefined🤍undefined۱) خدا به همه چیز داناست و برای خدای متعال نیت و عمل بندگان خیلی مهم است نه ظاهر کار، شاید کارهایی که ظاهر خوبی دارند ولی در نیت برای خدا نیستند. و فقط ظاهرشان برای خدا است.
۲) هر دو به برخی از عادات و رسوم مهم زندگی اشاره دارند و از موارد رایج و مشابه می توان به موارد زیر اشاره کرد: الف) صراحت و سکوتب) کمک به دیگران در مشکلات و مصائب(=رنج‌ها) ج) انتخاب هم نشین و هم صحبت خوب د) صحبت نکردن درباره چیزی که به آن علم نداری
۳) کمال است در نفس انسان، سَخُن / تو خود را به گفتار، ناقص مکن بوستان: سعدیبا بخش «ای ابوذر، اگر درباره چیزی که به آن علم نداری، از تو پرسیده شود، بگو نمی دانم تا از پیامدهای ناگوار آن در امان بمانی. ای ابوذر، به اندازه نیاز سخن بگو.» ارتباط دارد.

۱۳:۳۱

حکایت " سیرت سلمان
برگرفته از روضه‌ی خلد از مجد خوافی شاعر قرن هشتم که به پیروی از گلستان سعدی نوشته است و به تناسب از آن از آیات و روایات و احادیث اخبار و حکمت بهره برده است روضه‌ی خلد در هجده باب نگاشته شده است.
واژه‌های حکایت رعایا: جمع رعیت ، عموم مردم، مروم فرمانبردارحقیر: کوچک، پست ، فرومایه، بی‌قدر توبره: کیسه‌ی بزرگوجه: صورت ولی در این درس به معنی دلیل، قصداز بهر: برایاندیشه مدار: نترستکبر: غرور، خودبینیدفع شدن: رانده شدنعهده: از عهده‌ی کاری بر آمدن، آن کار را به خوبی انجام دادن
معنی نثر: سلمان فارسی بر لشکری امیر بود ... تا به لشگرگاه سلمان بر.سلمان فارسی، فرمانده یک لشگر بود . در میان عموم مردم، در ظاهر آن‌قدر کوچک و بی قدر به نظر می‌رسید که وقتی یک خدمتکار به او نزدیک شد و گفت: این کیسه‌ی بزرگ کاه(علف خشک) را بردار و به محل اقامت لشکر سلمان ببر.
نکته‌ی دستوری:
دو فعل" بردار و بر" (= ببر)، امر هستند
چون به لشگرگاه رسید، مردم گفتند: "امیر است."آن خادم بترسید و در قدم وی افتاد.
معنی:
وقتی به محل لشکر رسید. مردم گفتند: "این شخص( سلمان فارسی) امیر است. آن خدمتکار ترسید و از سلمان عذر‌خواهی کرد و له پای او افتاد.
آرایه‌ی ادبی:
در قدم افتادن: کنایه از التماس کردن، عذرخواهی کردنسلمان گفت: " به سه قصد و دلیل این کار را کردمآوردن کیسه به قرارگاه را برای خودم انجام دادم و برای حرف تو این‌کار را نکردم؛ پس نترس.
نکته‌ی دستوری:سه وجه: ترکیب وصفی (= سه صفت شمارشی)از بهر: حرف اضافه/تو : متمم/ هیچ: قید نفی
اول آنکه تکبر از من دور شود؛ دوم آنکه دل تو خوش شود ؛ سوم آنکه، مسئولیت حفظ و نگه‌داری مردم را که به عهده‌ی من است، خوب انجام بدهم.آرایه: از عهده بیرون آمدن: کنایه از انجام دادن آن تعهد و وظیفه
نکته دستوری:
شود (= بشود) مضارع التزامی/ آمده باشم: ماضی التزامی/ دفع: مسند / خوش : مسند

۱۹:۳۱

undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۱۹:۳۲

درس سیزدهم " آشنای غریبان
قالب شعر: غزل:
شاعر: قیصر امین پور این شعر را قیصر امین پور در وصف عظمت و بزرگی امام رضا (ع) امام هشتم سروده استو شکوه و لطافت مهربانی و غریبی او را می‌ستاید.
معنی واژه‌ها:
خروشان: پرسر و صداپریشان: آشفتهرخصت: اجازه، جوازرویش: روییدنطراوت: شادابیزین سبب: به این علتاینک: اکنون فصل: زمانغریبی: نا آشنا بودن، بیگانه بودنسر آمد: پایان یافت
معنی بیت اول:
چشمه‌های خروشان و موج‌های آشفته با تو آشنا هستند.
آرایه‌های ادبی:چشمه‌ها می‌شناسند، موج‌ها می‌شناسند : تشخیص/ چشمه، موج، خروشان: مراعات نظیر/تکرار" ش" واج‌آرایینکته‌ی دستوری: چشمه‌های خروشان و موج‌های پریشان دو ترکیب وصفی هستند که نقش گروه نهادی دارند.
معنی بیت دوم:
تو برای انسان‌های تشنه‌ی معرفت، همانند آب ، ارزشمند هستی. ریگ‌های بیابان هم ارزش تو را می‌دانند.
آرایه‌های ادبی:تو مانند آب و جواب هستی: تشبیه (=تو یعنی امام رضا: مشبه) آب و جواب : مشبه‌به/ پرسش و جواب : تضاد/ تشنگی و آب: تضاد و مراعات‌نظیر/ ریگ‌ها می‌شناسند : تشخیص/ ریگ و بیابان: مراعات‌نظیر
نکته‌ی دستوری:پرسش تشنگی: متمم/(=برای پرسش تشنگی )را در مصراع اول به معنی حرف اضافه و در مصراع دوم نشانه‌ی مفعولی / ی در آبی و جوابی به معنی هستی: فعل اسنادی/ جواب و آب: مسند/تو در مصراع اول: نهاد / و تو در مصراع دوم : مفعول
معنی بیت سوم:ای امام رضا نام تو اجازه‌ی روییدن و شادابی است؛ به این علت تمام گیاهان و قطره‌های باران تو را می‌شناسند.
آرایه‌های ادبی:رویش و برگ طراوت و باران : مراعات‌نظیر/برگ و باران می‌شناسند: تشخیص/ تو : تکرار
نکته‌ی دستوری:نام تو : نهاد / رخصت رویش: ترکیب اضافی و مسند/ طراوت: معطوف به مسند/ زین سبب: قید علت/ برگ: نهاد / معطوف به نهاد
معنی بیت چهارم:ای امام رضا تو همه‌ی انسان‌های خوب و شایسته‌ی این جهان را می‌شناسی و تمام شهیدان هم وجود پاک تو رادرک کرده‌اند.
آرایه‌های ادبی:گل: استعاره از انسان‌های پاک و خوب/ باغ: استعاره از دنیا/ گل و باغ: مراعات‌نظیر
نکته‌ی دستوری:" را " در مصراع های اول و دوم ، نشانه‌ی مفعولی است./گل‌ها : مفعول/ این باغ: ترکیب وصفی/باغ: مضاف‌الیه/ هم در آغاز بیت اول و دوم : حرف ربط
معنی بیت پنجم:ای امام خوب ما، اکنون زمان غریبی و تنهایی به پایان رسید، زیرا تمام انسان‌های غریب و بیگانه، تو را می‌شناسند.
آرایه‌های ادبی:
خوب: مجاز از امام رضا/ فصل غریبی: اضافه‌ی تشبیهی/سر آمدن: کنایه از پایان یافتن
نکته‌ی دستوری:اینک: قید زمان/ فصل غریبی: ترکیب اضافی/
معنی بیت ششم:ای کاش آن زمام که از کوچه‌های خراسان عبور می‌کردی، من هم بودم و مانند مردم خراسان حضور تو را درک می‌کردم.
آرایه‌های ادبی:کوچه‌های خراسان: مجازا" مردم خراسان/ کوچه‌های خراسان تو را می‌شناسند: تشخیص/ تلمیح به سعر امام رضا به شهر نیشابور
نکته‌ی دستوری:
این بیت، سه جمله دارد. / کاش: شبه جمله/تو در مصراع اول: مضاف‌الیه/ تو در مصراع دوم: مفعول/ دیده بودم: ماضی بعيد /

۱۹:۳۲

میلاد گل ص۹۹ قالب شعر: غزلشاعر امام خمینی(ره)معنی واژه‌های شعرلحن خوانش این شعر : شاد و شوق انگیزمیلاد: تولدمی‌کِشان: باده‌نوشان، می‌خواران، در این سروده به معنی عارفان و عاشقان حضرت ولی عصر(عج) است.خرقه: لباس، جامه‌ی عارفان و درویشانعیش: خوشی و خرمی، زندگیسلطان: پادشاه نهی: منعهشدار: آگاه باش مُنجی: نجات‌بخشهَزار: بلبل
معنی بیت اول:
زمان ولادت حضرت مهدی (عج) فرا رسیده است. گویی بهار جان بخش از راه رسید و جان‌ها زنده شدند. پس از جای خود بلند شو، زیرا عید عارفان و عاشقان از راه رسیده است.
آرایه‌های ادبی: گل و بهار جان: استعاره از امام زمان (عج)/می‌کشان: مقصود عارفان و عاشقان حضرت مهدی (عج) است. (استعاره از عارفان و عاشقان)/گل، بهار، عید: مراعات نظیر/واج‌آرایی «الف»
نکته‌ی دستوری: میلاد گل و بهار جان: گروه نهادیعید می‌کشان: گروه نهادیکشان مضاف‌الیه برخیز: فعل امرعید: هستهمی‌کشان: وابسته پسین مضاف‌الیه.
معنی بیت دوم:گوشه نشینی و افسردگی را رها کن ، زیرا با تولد امام زمان (عج)، تمام مردم جهان، روح و جان تازه ای گرفتند.
آرایه‌های ادبی: خرقه: استعاره از این جهان/جان گرفتن: کنایه از شادی و نشاط مردم جهان/جهان: مجاز از مردم/جان، جهان: جناس ناقص افزایشی/جان: آرایه‌ی تکرارواج آرایی «ج»
نکته‌ی‌دستوری: خاموش: مسند/جان: به ترتیب متمم و نهاد/دوباره: قید/جان جهان: گروه اسمی/جان: هسته/جهان: وابسته پسین مضاف الیه
معنی بیت سوم:
تمام هستی از شدت شادی به خاطر تولد سرور آسمان و زمین (امام زمان) شاد و زیبا شد.
آرایه‌های ادبی: گلزار: استعاره از جهان/عیش و شادمانی گلزار: تشخیص/سلطان زمین و آسمان: استعاره از حضرت مهدی (عج)/زمین، آسمان: تضاد/ گلزار، لاله، باران: مراعات نظیر/زمین و آسمان: تضاد و مراعات نظیر و مجاز از تمام هستی
نکته‌ی دستوری: گلزار: نهادعیش: متمملاله باران: مسندسلطان زمین و آسمان: گروه نهادی.
معنی بیت چهارم: برای اجرای دستور و فرمان امام زمان (عج) آماده باش که نجات دهنده مردم و جهان و هستی متولد شد.
*آرایه‌های ادبی*:
امر، نهی: تضاد/منجی جهان: مقصود حضرت مهدی (عج) است./امر، نهی، فرمان: مراعات‌نظیر/واج‌آرایی «الف»جهان: مجاز از مردم
که آماد‌ه‌ی امر و نهی و فرمان: گروه مسندی/هشدار (به معنی آگاه باش): شبه جمله/منجی جهان: گروه نهادی/منجی: هسته/جهان: مضاف‌الیه/

۲۰:۳۰

خودارزیابی درس ۱۳ ص۱۰۰
۱) چون شاعر، مردم کشور ایران را عاشق امام رضا (ع) و می‌داند و در این شعر می‌گوید که دیگر حرم امام هشتم در شهر خراسان رضوی تنها و غریب نیست و هر سال چندین میلیون نفر آدم از همه جای دنیا به زیارت ایشان می آیند، پس فصل غریبی و تنهایی به پایان رسیده است.
۲) الف ) لاله باران شدن گلزار از عیش (تمام گلستان پر از گل لاله شده است)،ب ) میلاد گل،ج ) آمدن سلطان زمین و آسمان،چ ) بهار جان (تولد او به بهار تشبیه شده است)،ر) منجی جهان (نجات بخش مردم جهان به دنیا آمده است)،ز) عید می‌کشان (روز عید عاشقان و عارفان است).
۳) دل‌های مردم را بیدار می‌کنند، راز و رمز زندگی صحیح را به آنها می‌آموزند، از گمراهی‌ها و نادانی‌ها نجاتشان می‌دهند، اتحاد ملی و انسجام اسلامی و…

۲۰:۴۰

undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۱۱:۴۹

ادامه‌ی مبحث زمان‌ها undefinedundefinedundefined۲.گذشته‌ی استمراری: انجام کار را در زمان گذشته به صورت ادامه‌دار نشان می‌دهد.undefinedروش ساخت: ( می + گذشته‌ی ساده )( می + بن‌ماضی + شناسه‌ها)مثال از مصدر رفتن: مفرد جمع می‌رفتم می‌رفتیم می‌رفتی می‌رفتید می‌رفت می‌رفتند
گذشته‌ی بعید یا دور (= انجام کار را در زمان گذشته‌ی دور نشان می‌دهد .undefinedروش ساخت: (صفت مفعولی فعل اصلی + گذشته‌ی ساده از مصدر بودن )مثال از مصدر رفتن: مفرد جمع رفته‌بودم رفته بودیم رفته بودی رفته بودید رفته بود رفته بودند
۵.گذشته‌ی التزامی: انجام کار را در زمان گذشته همراه با آرزو، شک و شرط و... بیان می‌کند. undefinedروش ساخت: (صفت مفعولی فعل اصلی + حال ساده از مصدر باشیدن)لازم به ذکر است که فعل‌های ( است بود شد)در همه‌ی حالات صرف نمی‌شوند و فعل ناقص نام دارند. (باشم،باشی،باشد،باشیم،باشید،باشند) مثال از مصدر رفتن: مفرد جمع رفته باشم رفته باشیمرفته باشی رفته باشید رفته باشد رفته باشند
گذشته‌ی مستمر، درجریان، جاری یا ملموس انجام کار را در زمان گذشته به صورت در جریان یا در حال انجام نشان می‌دهد.
undefinedروش ساخت: (گذشته‌ی ساده از مصدر داشتن + گذشته‌ی استمراری از مصدر اصلی)مثال از مصدر رفتن : مفرد جمع داشتم می‌رفتم داشتیم می‌رفتیمداشتی می‌رفتی داشتید می‌رفتید داشت می‌رفت داشتند می‌رفتند
undefinedفعل گذشته‌ی مستمر منفی نمی‌شود و به جای آن از منفی فعل گذشته‌ی استمراری استفاده می شود. مثال: داشتم می‌رفتم( مثبت) = نمی‌رفتم (منفی )فعل آینده، مستقبل ازانجام کار در زمان آینده خبر می‌دهد. undefinedروش ساخت: حال ساده از مصدر خواستن: خواهم ،خواهی، خواهد، خواهیم، خواهند + بن ماضی از مصدر اصلیمثال از مصدر رفتن: مفرد جمع خواهم رفت خواهیم رفتخواهی رفت خواهید رفتخواهد رفت خواهند رفت

۱۵:۱۹

undefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefinedundefined

۱۵:۱۹

سال نو همایون باد به امید سالی سرشار از بهروزی و نیک‌بختی و تن‌درستی و داناییundefinedundefinedundefined
#نسرین‌_محمدے

۱۰:۱۲