بسم الله، فتح خون...(یادداشت مسیول حسینیه هنر یزد در مورد ماجرای شکل گیری هیات فتح خون و اهداف آن)
از همان چهار سال پیش که دفتر تاریخ شفاهی یزد را راه انداختیم همیشه آرزو داشتم که حجم کارها را گسترش بدهیم و از دفتر تاریخ شفاهی تبدیل بشویم به واحد دفتر راه تا بتوانیم سردر دفترمان تابلو حسینیه هنر را بزنیم.الحمدلله این اتفاق سال گذشته محقق شد.
با این که حسینیه شده بودیم، ولی باز حس میکردم یک جای کار می لنگد؛آخر حسینیه ماهیتش با هیات و امام حسین گره خورده؛ خیلی سخت است که ادعای حسینیه بودن داشته باشی ولی رنگی از هیات و روضه امام حسین نداشته باشی. در جلسه خصوصی هم که با بچه های دفتر یزد خدمت آقا وحید جلیلی رفتیم، یکی از نکاتشان حفظ و ایجاد هویت امام حسینی و هیئتی برای دفتر بود.
از همان موقع پیگیر این اتفاق بودیم، ولی شرایط به هیچ وجه جور نمی شد؛ نه نیروی پای کاری بود و نه مکان مناسبی.اما ما نیت کرده بودیم واقعا حسینیه بشویم و نیت واقعی نیتی است که برای عملیاتی شدنش حرکت کنیم؛ آنقدر پیگیر شدیم تا خدا لطفش را شامل حالمان کرد و دو برادر عزیز را به جمعمان اضافه کرد، هانی و محمدحسن.
با برادرهای جدیدمان و برادرهای قدیمی چک و چانه ها را زدیم و بعد از چند جلسه تصمیم گرفتیم هیات را راه بندازیم. اسم هیات را سعی کردیم در تناسب با هنر، قیام امام حسین و گفتمان انقلاب انتخاب کنیم؛ به پیشنهاد بچه ها هیئتمان شد هیات فتح خون.
از لحاظ قالب و محتوا تلاشمان بر این است که متفاوت باشیم؛ چون اگر نباشیم کارمان میشود موازی کاری. راستش بنا نداریم دکانی برای خودمان باز کنیم. الحمدلله یزد هیات خوب کم ندارد و اگر قرارمان بر مراسمات معمول هیاتی بود هرگز راه اندازی هیات جدید درست نبود.ما بنایمان بر این است که در برخی مناسبت های خاص، محفلی ساده اما متفاوت برپا کنیم و در حد توان محتوایی متفاوت را عرضه کنیم؛ امید که بتوانیم الگویی نو باشیم در مسیر تکامل جریان هیات در دارالعباده.
"۱۵ رمضان ۱۴۴۳ ه ق"