لیست بارسا برای بازی امشب
۱۷:۱۴
کارنی چوکومکا با انتقالی قرضی تا پایان فصل به دورتموند پیوست
فابریزیو رومانو، اسکای ایتالیا
توافق انتقال قرضی چوکومکا شامل بند خرید با ارزشی بالاتر از بند فسخ 40 میلیون پوندی این بازیکن است.دستمزد او تا ژوئن پوشش داده میشود و مبلغی نیز به عنوان هزینه انتقال قرضی در نظر گرفته شده است. معاینه پزشکی روز دوشنبه انجام خواهد شد.
فابریزیو رومانو، اسکای ایتالیا
توافق انتقال قرضی چوکومکا شامل بند خرید با ارزشی بالاتر از بند فسخ 40 میلیون پوندی این بازیکن است.دستمزد او تا ژوئن پوشش داده میشود و مبلغی نیز به عنوان هزینه انتقال قرضی در نظر گرفته شده است. معاینه پزشکی روز دوشنبه انجام خواهد شد.
۱۷:۱۷
بچه ها تولد رونالدو هستش به رونالدو فن ها تبریک میگم 

۱۷:۱۸
اسکواد سیتی
۱۷:۲۰
جام های رونالدو
۱۷:۲۲
خبر خوش برای پرسپولیسی ها

النصر تیم دوم خودش رو به بازی می فرسته و پرسپولیس اگر بازی رو ببره صعود کرده

النصر تیم دوم خودش رو به بازی می فرسته و پرسپولیس اگر بازی رو ببره صعود کرده
۱۶:۵۷
داستان خندهدار ری پارلور در مورد چگونگی اذیت کردن مارتین کیون توسط همتیمیهایش در آرسنال با وادار کردن آرسن ونگر به جذب ایگورز استپانو:
در تابستان سال ۲۰۰۰، بازیکنی در تور پیشفصل ما به صورت آزمایشی حاضر شد. او یک مدافع میانی قدبلند بود. حالا، مارتین کیون همیشه نگران این بود که افرادی بیایند و جایگاه او را بدزدند. اگر یک مدافع میانی به صورت آزمایشی داشتیم، مارتین میگفت که او بیفایده است.
این مرد بزرگ از لتونی، ایگورز استپانو، از راه رسید. او هیکل بزرگی داشت، اما جدی، او در سطح استاندارد نبود. چند نفر از ما روی نیمکت نشسته بودیم و بازی او را در این بازی آزمایشی تماشا میکردیم.
استپانو آنجا بود و با هر پاسی که میداد، بچهها شروع به تشویق کردند، فقط به این دلیل که میدانستیم مارتین کمی عصبی میشود.
دنیس برکمپ پشت سر آرسن نشسته بود و مدام از این مدافع تعریف میکرد. "چه ضربه سری عالی! تکل باورنکردنی!" ایگورز این توپ را ۲۰ یارد دورتر از جایی که قرار بود برود، شوت کرد، اما همچنان به یکی از بازیکنان ما رسید، بنابراین همه ما ایستادیم و دست زدیم. مارتین زمزمه میکرد: "او آنقدرها هم خوب نیست." او شروع به اشاره به جاهایی کرد که تکل یا ضربه سر را از دست داده بود.
آن شب برای شام بیرون رفتیم و در مورد آن خندیدیم، زیرا فقط قصد داشتیم مارتین را اذیت کنیم. همه ما میدانستیم که ایگورز به استانداردهای تعیین شده توسط تونی آدامز، مارتین و بولدی نزدیک هم نیست.
اما مارتین هدف بسیار آسانی است زیرا او زود تحریک میشود. به محض اینکه کسی تحریک شود، خیلی وسوسهانگیز است. دنیس به ندرت حقهای را از دست میداد، زیرا مارتین هر روز در تمرینات به او لگد میزد.
او همیشه یک حرف عالی برای توضیح آن به دنیس داشت: "من فقط دارم تو را برای آنچه قرار است در مسابقه با آن روبرو شوی، آماده میکنم." مارتین بازیکن بزرگی، شخصیت بزرگی و برنده بزرگی بود.
فکر میکنم همه ما خیلی اهمیت میدادیم. وقتی یک هفته بعد به زمین تمرین در لندن کولنی برگشتیم، غافلگیر شدیم. ایگورز آنجا نشسته بود. گفتم: "اینجا چیکار میکنی؟" "آنها من را جذب کردند. قرارداد چهار ساله."
آرسن نمیدانست که ما فقط قصد داشتیم مارتین را اذیت کنیم. او فقط به تعریف و تمجید ما از این بازیکن گوش میداد. و اگر دنیس برکمپ بایستد و بگوید: "چه بازیکنی!" آرسن حق داشت کمی به آن توجه کند.
به نظر میرسید که این یک معامله سودمند با حدود ۱ میلیون پوند باشد. بدون بیاحترامی به هیچ کسی از لیگهای پایینتر، ایگورز یک قدم از ما در زمین عقبتر بود، مثل این بود که برادرم را به تمرین ببرم. چیز دیگری که میدانیم این است که ما بزرگترین بحران مصدومیت را که تا به حال در پست مدافع میانی داشتهایم، داریم.
و تنها مدافع میانی آمادهای که داریم ایگورز است و آخر هفته با چه کسی بازی داریم؟ منچستریونایتد در اولدترافورد. قبل از بازی، خط دفاعی ما کمی متزلزل به نظر میرسید. اولگ لوژنی، ژیل گریماندی، ایگورز و اشلی کول، که مجبور شد در نیمه دوم از زمین بیرون برود.
دوایت یورک ما را از پا انداخت. جدی، این تحقیرآمیز بود. آنها گل اول را زدند و ما موفق شدیم مساوی کنیم. فکر کردیم: "خب، همین را قبول میکنیم." و بعد ناگهان گلها شروع به باریدن کردند و ما تا نیمه اول ۵-۱ عقب بودیم.
راه طولانی تا تونل در اولدترافورد وجود دارد و شما میتوانستید ببینید که آرسن چقدر عصبانی است. او به ندرت فحش میداد یا فریاد میزد، اما آن روز این کار را کرد. یادم میآید که در کنار دوایت یورک در راه طولانی تونل میرفتم و او پرسید: "این مدافع میانی را از کجا آوردهاید؟" "نگاه کن، این یه داستان طولانیه..." ما در رختکن نشستیم و میتوانست ۹-۱ باشد، زیرا دیوید سیمن در واقع در دروازه عالی بود. آرسن شروع به تخلیه خشم کرد و او فحاش نیست، این اصلا به او نمیآید، و من واقعاً میخواستم بخندم.
من هیچ تماس چشمی نداشتم و میتوانستم پت رایس را در دید محیطی خود ببینم که به من نگاهی میانداخت که میگفت: "نخند. هر کاری میکنی. نخند."
آرسن دیوانه شده بود. و این تنها باری بود که در هشت سالی که زیر نظر او بازی کردم، او در بین دو نیمه دیوانه شد. او همیشه روی آرام بودن، ریکاوری و تمرکز روی آنچه که باید انجام میدادیم، متمرکز بود. ما ۶-۱ باختیم و ایگورز بیچاره به سختی دوباره بازی کرد.
در تابستان سال ۲۰۰۰، بازیکنی در تور پیشفصل ما به صورت آزمایشی حاضر شد. او یک مدافع میانی قدبلند بود. حالا، مارتین کیون همیشه نگران این بود که افرادی بیایند و جایگاه او را بدزدند. اگر یک مدافع میانی به صورت آزمایشی داشتیم، مارتین میگفت که او بیفایده است.
این مرد بزرگ از لتونی، ایگورز استپانو، از راه رسید. او هیکل بزرگی داشت، اما جدی، او در سطح استاندارد نبود. چند نفر از ما روی نیمکت نشسته بودیم و بازی او را در این بازی آزمایشی تماشا میکردیم.
استپانو آنجا بود و با هر پاسی که میداد، بچهها شروع به تشویق کردند، فقط به این دلیل که میدانستیم مارتین کمی عصبی میشود.
دنیس برکمپ پشت سر آرسن نشسته بود و مدام از این مدافع تعریف میکرد. "چه ضربه سری عالی! تکل باورنکردنی!" ایگورز این توپ را ۲۰ یارد دورتر از جایی که قرار بود برود، شوت کرد، اما همچنان به یکی از بازیکنان ما رسید، بنابراین همه ما ایستادیم و دست زدیم. مارتین زمزمه میکرد: "او آنقدرها هم خوب نیست." او شروع به اشاره به جاهایی کرد که تکل یا ضربه سر را از دست داده بود.
آن شب برای شام بیرون رفتیم و در مورد آن خندیدیم، زیرا فقط قصد داشتیم مارتین را اذیت کنیم. همه ما میدانستیم که ایگورز به استانداردهای تعیین شده توسط تونی آدامز، مارتین و بولدی نزدیک هم نیست.
اما مارتین هدف بسیار آسانی است زیرا او زود تحریک میشود. به محض اینکه کسی تحریک شود، خیلی وسوسهانگیز است. دنیس به ندرت حقهای را از دست میداد، زیرا مارتین هر روز در تمرینات به او لگد میزد.
او همیشه یک حرف عالی برای توضیح آن به دنیس داشت: "من فقط دارم تو را برای آنچه قرار است در مسابقه با آن روبرو شوی، آماده میکنم." مارتین بازیکن بزرگی، شخصیت بزرگی و برنده بزرگی بود.
فکر میکنم همه ما خیلی اهمیت میدادیم. وقتی یک هفته بعد به زمین تمرین در لندن کولنی برگشتیم، غافلگیر شدیم. ایگورز آنجا نشسته بود. گفتم: "اینجا چیکار میکنی؟" "آنها من را جذب کردند. قرارداد چهار ساله."
آرسن نمیدانست که ما فقط قصد داشتیم مارتین را اذیت کنیم. او فقط به تعریف و تمجید ما از این بازیکن گوش میداد. و اگر دنیس برکمپ بایستد و بگوید: "چه بازیکنی!" آرسن حق داشت کمی به آن توجه کند.
به نظر میرسید که این یک معامله سودمند با حدود ۱ میلیون پوند باشد. بدون بیاحترامی به هیچ کسی از لیگهای پایینتر، ایگورز یک قدم از ما در زمین عقبتر بود، مثل این بود که برادرم را به تمرین ببرم. چیز دیگری که میدانیم این است که ما بزرگترین بحران مصدومیت را که تا به حال در پست مدافع میانی داشتهایم، داریم.
و تنها مدافع میانی آمادهای که داریم ایگورز است و آخر هفته با چه کسی بازی داریم؟ منچستریونایتد در اولدترافورد. قبل از بازی، خط دفاعی ما کمی متزلزل به نظر میرسید. اولگ لوژنی، ژیل گریماندی، ایگورز و اشلی کول، که مجبور شد در نیمه دوم از زمین بیرون برود.
دوایت یورک ما را از پا انداخت. جدی، این تحقیرآمیز بود. آنها گل اول را زدند و ما موفق شدیم مساوی کنیم. فکر کردیم: "خب، همین را قبول میکنیم." و بعد ناگهان گلها شروع به باریدن کردند و ما تا نیمه اول ۵-۱ عقب بودیم.
راه طولانی تا تونل در اولدترافورد وجود دارد و شما میتوانستید ببینید که آرسن چقدر عصبانی است. او به ندرت فحش میداد یا فریاد میزد، اما آن روز این کار را کرد. یادم میآید که در کنار دوایت یورک در راه طولانی تونل میرفتم و او پرسید: "این مدافع میانی را از کجا آوردهاید؟" "نگاه کن، این یه داستان طولانیه..." ما در رختکن نشستیم و میتوانست ۹-۱ باشد، زیرا دیوید سیمن در واقع در دروازه عالی بود. آرسن شروع به تخلیه خشم کرد و او فحاش نیست، این اصلا به او نمیآید، و من واقعاً میخواستم بخندم.
من هیچ تماس چشمی نداشتم و میتوانستم پت رایس را در دید محیطی خود ببینم که به من نگاهی میانداخت که میگفت: "نخند. هر کاری میکنی. نخند."
آرسن دیوانه شده بود. و این تنها باری بود که در هشت سالی که زیر نظر او بازی کردم، او در بین دو نیمه دیوانه شد. او همیشه روی آرام بودن، ریکاوری و تمرکز روی آنچه که باید انجام میدادیم، متمرکز بود. ما ۶-۱ باختیم و ایگورز بیچاره به سختی دوباره بازی کرد.
۱۶:۵۷