عکس پروفایل من_ غدیری امم

من_ غدیری ام

۱۱۰عضو
امام علی علیه السلام می فرماید:
خَوافِى الْأَخْلاقِ تَكْشِفُها الْمُعاشَرَةُ.
شرح غررالحكم، ج3، ص466
معاشـرت، خصلتها و اخلاق پنهان را آشكار مى کند.

۱۸:۱۱

امام علی علیه السلام:
كَفاكَ مِن عُيوبِ الدُّنيا ألاّ تَبقى از عيب هاى دنيا، همين تو را بس كه نمى مانَد
المواعظ العدديّة ص60

۹:۲۲

امیر المومنین علیه السلام فرمود:
((الناس نیام اذا ماتوا انتبهوا))مردم در خواب غفلت هستند هنگام مردن از خواب بیدار می شوند.
ایت الله جوادی املی :خیلی از افراد در خواب می بینند که ماشین دارند خانه مجلل دارند پست و مقام دارند وقتی صبح از خواب بیدار می شوند میبینند دستشان خالی است.خیلی ها الان این چیزها را دارند ماشین ،خانه مجلل و پست و مقام دارند اما لحظه احتضار می بینند دستشان خالی است چون تا آن وقت در خواب بودند و ان لحظه از خواب بیدار شدند و‌ می بینند یک کفن بیشتر ندارند و دستشان خالی است و هیچکدام از انها را نمی توانند با خود به خانه قبر ببرند.

۱۱:۲۶

#نشانه‌های_پیروان_امیرالمؤمنین
undefinedعن الامام العسكری علیه‌السلام:
《 شِیعة عَلیٍّ هُم الَّذِین یُؤثِرون إخوانِهم عَلی أنفُسِهم و لَو کَان بِهِم خَصاصَة و هُم الّذینَ لایَراهُم الله حَیثُ نَهاهُم و لا یَفقُدُهُم حَیثُ أمَرهُم، و شِیعة عَلِیٍّ هُم الَّذِین یقتَدُون بِعَلِیٍّ فِی إکرامِ إخوانِهِم المُؤمِنین 》
 شیعیان علی"علیه السلام" کسانی هستند که برادران "دینی" خود را بر خویش مقدم می‌دارند گرچه خودشان نیازمند باشند.شیعیان علی"علیه السلام" کسانی هستند که خداوند آنها را در جایی که نهی کرده نمی‌بیند و در جاهایی که خواست خدا بر حضور در آن می‌باشد غایب نمی‌باشند و به آنچه امر نموده عمل می‌کنند.و شیعه علی"علیه السلام" در تکریم و احترام برادران مؤمن خود به علی"علیه السلام" اقدام مینمایدundefined
میزان الحکمه،ج ۵ ص ۲۳۱

۸:۰۰

undefinedمهدویت از نگاه امیرالمومنین علیهالسلام :
undefined سوگند به خدایی که محمد صلی الله علیه واله وسلم را به رسالت مبعوث کرد و بر همه مخلوقات برتری بخشید، او ظهور خواهد کرد بعد از غیبت و حیرتی که جز مخلصین بر آن باقی نمی مانند که ایمان در دل هاشان است و بواسطه روح القدس تایید شده اند.
undefined منبع : کمال الدین شیخ صدوق

undefinedامیرالمؤمنین علی علیه السلام:بدانید که زمین از حجّت خداى عزّ و جلّ خالى نمى ‌ماند ولى خداى عزیز به زودى دیده خلقش را از او نابینا مى‌ سازد به خاطر ظلم و جورشان و زیاده ‌روى آنان نسبت به خودشان، و اگر زمین یک ساعت از حجّت خدا خالى بماند اهل خود را فرو مى ‌برد، لکن آن حجّت مردم را مى‌ شناسد و آنان او را نمى‌ شناسند، چنان که یوسف مردم را (برادرانش را) مى‌ شناخت و آنها او را نمى‌ شناختند.
undefined منبع : الغیبه( للنعمانی) ؛ النص - ص۱۴۱ و ۱۴۲

۸:۰۱

undefined #یادداشت_هفته | اتکاء به حضور مردم، درسِ ماندگار امیرالمومنینundefined نگاهی به سیره سیاسی حضرت علی بر اساس بیانات رهبر انقلاب اسلامی
undefinedامیرالمؤمنین قله است undefinedامیرالمؤمنین قله است و «وظیفه‌ی ما این است، به سمت قلّه حرکت کنیم. همین صفات امیرالمؤمنین را -در نظر- بگیرید، به‌قدر وسعمان، به‌قدر توانمان در این جهت حرکت کنیم؛ در جهت عکس حرکت نکنیم.» ۱۳۹۵/۶/۳۰ «درباره‌ی مقام امیرالمؤمنین، زبانهای نوع بشر و قدرت تصویر و ترسیم انسانها، عاجز از ارائه‌ی کُنه و حقیقت مطلبند؛ بلکه عاجز از تصور آن مقام شامخ و کُنه عظمت آن بزرگوارند... امیرالمؤمنین از مقیاسهای ما خارج است.»۱۳۷۰/۱۰/۲۹ در حقیقت «تمام ارزشها و صفاتی که انسان... به آنها احترام میگذارد و تکریم میکند، در علیّ‌بن‌ابی‌طالب جمع است؛ یعنی علیّ‌بن‌ابی‌طالب شخصیّتی است که اگر شما شیعه باشید احترامش میکنید، اگر سنّی باشید احترامش میکنید، اگر اصلاً مسلمان نباشید و او را بشناسید و بروید دنبال احوالش احترام میکنید.»۱۳۹۵/۶/۳۰ لذا «آن‌قدر زیباییها و جلوه‌ها و جاذبه‌ها در آن بزرگوار بسیار است، که دلی که با این جاذبه‌ها آشنا شود، نمیتواند نسبت به آن بزرگوار بی‌تفاوت بماند. هر کس او را به قدری که در همین روایات هست، شناخت، دلباخته‌ی او شد.» ۱۳۷۰/۱۰/۲۹
undefinedترکیبِ صفات برجسته‌ معنوی، انسانی و حکومتی undefinedصفات برجسته‌ی بیشماری در امیرالمؤمنین جمع‌ شده است: یک دسته از صفات حضرت، «صفات معنویِ الهی است که با هیچ میزانی برای ماها اصلاً قابل سنجش نیست؛ ایمان، آن ایمانِ متعالیِ عمیق؛ سبقت در اسلام، فداکاری در راه اسلام. اخلاص؛ یک سرِ سوزن عاملی غیر از نیّت خدایی در عمل او وجود ندارد... علم و معرفت بِالله... اینها یک سلسله از صفات امیرالمؤمنین است که اصلاً برای ما واقعاً قابل توصیف نیست، قابل فهم نیست؛ -اگر- بیایند بنشینند برای ما توضیح هم بدهند، ما درست به عمقش پی نمیبریم، از بس عظیم است، از بس عمیق است.» ۱۳۹۵/۶/۳۰   بخش دیگر از صفات امیرالمؤمنین «صفات برجسته‌ی انسانی او است؛ اینها همان چیزهایی است که انسان مسلمان و غیر مسلمان و مسیحی و غیر مسیحی و بی‌دین و با دین و همه را مجذوب میکند... شجاعت، رحم؛ آن انسانی که در میدان جنگ آن‌جور میجنگد، وقتی سروکارش با یک خانواده‌ی یتیم‌دار می‌افتد، آن‌جور با یتیمان همراهی میکند، خم میشود، بچّه یتیم‌ها را بازی میدهد، روی دوش خودش سوار میکند.» ۱۳۹۵/۶/۳۰   «دسته‌ی سوّم از خصوصیّات امیرالمؤمنین، خصوصیّات حکومتی است... مثل عدالت، مثل انصاف، مثل برابر قراردادن همه‌ی آحاد مردم، ... اجتناب از زخارف دنیا و زینتهای دنیا برای شخص خود... تدبیر؛ برای جامعه‌ی اسلامی تدبیر اندیشیدن؛ دشمن را جدا کردن، دوست را جدا کردن، دشمن را به چند طبقه تقسیم کردن... سرعت عمل؛ معطّل نمیکرد، بمجرّد اینکه تشخیص میداد که باید این اقدام را کرد، حرکت میکرد.» ۱۳۹۵/۶/۳۰ ایشان «در عمل به حق بی‌باک بود، ملاحظه نمیکرد؛ در عمل به عدل بی‌باک بود، ملاحظه نمیکرد؛ رودربایستی در زندگی امیرالمؤمنین نبود.» ۱۳۹۵/۶/۳۰
undefined ادامه را در بله | ایتا خط حزب‌الله بخوانید

۸:۰۱

پای نام علیست دعواهادامن زخم را زکف ندهیماختیار مناره را هرگزبه اذان های بی طرف ندهیم... undefined

۱:۳۰

undefined مولانا امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه‌السلام فرمودند:
لِلْحَقِّ دَوْلَةٌ، لِلْباطِلِ جَوْلَةٌ.
حق جريان پيوسته دارد، و باطل جولان مقطعى.
undefinedشرح غررالحكم، جلد ۵

۱:۳۱

بسمه تعالی
شمس جمال نورانیِ اعلی حضرت - قدرقدرت - شاه قوی شوکت - ماه طلعت - خورشید رایت -سلطان اولیا - سخن گذار منبر سلونی - سرور مطلبی - ابن عم نبی - درهل اتی - مهر برج انما - شهسوار لا فتی - پیشوای انبیا - سید الاوصیا - عماد الاصفیا - رکن الاولیا - عروه الوثقی - کلمه الحسنی - ایه الله العظمی - اول مظلوم عالم - خیرالمومنین - امام المتقین - امام العارفین - اول العابدین - مولی الموحدین - امام الثقلین - رییس الموحدین - سید المتقین - زین الموحدین - ازهد الزاهدین - مولی الکونین - ابوالحسنین - امیرالبرره - قاتل الفجره - امیر عوالم - امیرالمومنین - امام المسلمین - عمود الدین - یعسوب الدین -حبل الله المتین - لنگر اسمان و زمین - جان جهانیان - سرالاسرار - نورالانوار - امام الاطهار - ولی الجبار - نعمت الله علی الابرار - نقمه الله علی الفجار - نباء عظیم - صراط المستقیم - قران کریم - علم اعلام - دریای قمقام - معدن اسرار - نورالانوار - شکننده اصنام - اصل قدیم - فرع کریم - امام حلیم - جنب الله المکین - قیم دین - یدالله الباسطه - نورالله المبین - اذن الله الواعیه - عین الله الناظره - سیف الله المسلول - اسم الله الاعظم - قران الاکرم - صاحب عصا و میسم - شهاب الثاقب - مفرق الکتایب - نقطه دایره المطالب - محی السنه - ابوالایمه - کاشف الغمه - سید الامه - سنی الهمه - قابض الارواح - صاحب لوا - نقطه زیر با - رایة الهدی - باب الهدی - مصاحب انبیا - معلم جبرییل - امیر میکاییل - حاکم عزراییل - سید البشر من ابی فقد کفر - حاکم یوم الدین - غیاث المستغیثین - امان الخایفین - دعای جوشن کبیر - حبیب الله العالمین - سیدالعرب والعجم - خیرالبشر - وجه الله - عین الله - اذن الله - لسان الله - یدالله - باب الله - سیف الله - سرالله - ثارالله - نورالله - روح الله - شمس الله - غیرت الله - قدرت الله - ولی الله - خلیفة الله - عبدالله - اسدالله الغالب - غالب کل غالب - مظهر العجائب - مصدر الغرائب - ابوتراب - زوج بتول - وصی رسول - قائدالغر المهجلین - لنگر آسمان وزمین - نفس الرحمان - نفس الرسول - باب حطه - صدیق اکبر - فاروق اعظم - مولودکعبه - قسیم النار والجنه - صاحب ذوالفقار - شهید محراب - کننده ی در خیبر - امامی و مولا - آقاجانم قرآن ناطق علی ابن ابیطالب(عليه السلام) صلواتکت - ماه طلعت - خورشید رایت -سلطان اولیا - سخن گذار منبر سلونی - سرور مطلبی - ابن عم نبی - درهل اتی - مهر برج انما - شهسوار لا فتی - پیشوای انبیا - سید الاوصیا - عماد الاصفیا - رکن الاولیا - عروه الوثقی - کلمه الحسنی - ایه الله العظمی - اول مظلوم عالم - خیرالمومنین - امام المتقین - امام العارفین - اول العابدین - مولی الموحدین - امام الثقلین - رییس الموحدین - سید المتقین - زین الموحدین - ازهد الزاهدین - مولی الکونین - ابوالحسنین - امیرالبرره - قاتل الفجره - امیر عوالم - امیرالمومنین - امام المسلمین - عمود الدین - یعسوب الدین -حبل الله المتین - لنگر اسمان و زمین - جان جهانیان - سرالاسرار - نورالانوار - امام الاطهار - ولی الجبار - نعمت الله علی الابرار - نقمه الله علی الفجار - نباء عظیم - صراط المستقیم - قران کریم - علم اعلام - دریای قمقام - معدن اسرار - نورالانوار - شکننده اصنام - اصل قدیم - فرع کریم - امام حلیم - جنب الله المکین - قیم دین - یدالله الباسطه - نورالله المبین - اذن الله الواعیه - عین الله الناظره - سیف الله المسلول - اسم الله الاعظم - قران الاکرم - صاحب عصا و میسم - شهاب الثاقب - مفرق الکتایب - نقطه دایره المطالب - محی السنه - ابوالایمه - کاشف الغمه - سید الامه - سنی الهمه - قابض الارواح - صاحب لوا - نقطه زیر با - رایة الهدی - باب الهدی - مصاحب انبیا - معلم جبرییل - امیر میکاییل - حاکم عزراییل - سید البشر من ابی فقد کفر - حاکم یوم الدین - غیاث المستغیثین - امان الخایفین - دعای جوشن کبیر - حبیب الله العالمین - سیدالعرب والعجم - خیرالبشر - وجه الله - عین الله - اذن الله - لسان الله - یدالله - باب الله - سیف الله - سرالله - ثارالله - نورالله - روح الله - شمس الله - غیرت الله - قدرت الله - ولی الله - خلیفة الله - عبدالله - اسدالله الغالب - غالب کل غالب - مظهر العجائب - مصدر الغرائب - ابوتراب - زوج بتول - وصی رسول - قائدالغر المهجلین - لنگر آسمان وزمین - نفس الرحمان - نفس الرسول - باب حطه - صدیق اکبر - فاروق اعظم - مولودکعبه - قسیم النار والجنه - صاحب ذوالفقار - شهید محراب - کننده ی در خیبر - امامی و مولا - آقاجانم قرآن ناطق علی ابن ابیطالب(عليه السلام)
صلوات ختم کنید

۱۵:۴۶

کعبه از نامِ علی باز پُلي زد به بهشتچه مراعاتِ نظیریست علی ،کعبه، بهشت...
#یاامیرالمومنین😍

۱۵:۴۶

#اسـداﷲ۱۱۰
بــَحundefinedبـَـح
زایِشْگَهَتْ از قصد شده کعبه علی جانتا سجده به یک سنگ سبب داشته باشد
#یا_ولید_کعبه💚

۱۵:۴۷

ناقوس ها به صدا در می آیند" اثری است به قلم "ابراهیم حسن بیگی" که در آن به سراغ یکی از جذاب‎ترین سوژه‌های داستان‌نویسی آیینی و مذهبی رفته است. داستان درباره یک کشیش مسیحی است که در مسکوی روسیه زندگی می‌کند و نمی‌داند که علاقه منحصر به فردش به دست‌نوشته‌های عتیقه، او را در چه ورطه‎ای می‎اندازد و مسیر زندگی‌اش را تا چه اندازه دگرگون می‌کند. "ناقوس ها به صدا در می آیند" نوشته‌ی "ابراهیم حسن بیگی"، روایتی از عشق و ارادت مردی مسیحی به حضرت علی (ع) است که به تدریج با آثار و اندیشه‌های ایشان آشنا شده و پس از آن زندگی خود را به گونه‌ای دیگر سپری می‌کند.داستان از آنجا شروع می شود که میخائیل ایوانف با رستم رحمانوف، که یک مرد مسلمان تاجیک است، آشنا می‌شود و از او یک کتاب خطی تاریخی می‌گیرد که بتواند آن را به طور کامل مطالعه کند. پس از خواندن کتاب، او متوجه می‌شود که اثر، همان نهج البلاغه امیرالمومنین علی (ع) است و حالا بسیار مشتاق و کنکجاو است تا مطالعه‌ی آن را به پایان برساند. اما قتل مرد تاجیک، چرخشی در داستان ایجاد می‌کند و او برای زنده‌ ماندن، مجبور است به لبنان بگریزد و اندکی در آنجا سر کند."ناقوس ها به صدا در می آیند" روایتی است جذاب از شخصیت بزرگواری به نام علی بن ابیطالب (ع) که قطره‌ای از دریای اندیشه، کلام و زندگی آن حضرت را در قالب یک قصه گنجانده و حتی به بررسی مولفه‌های سیاسی و معنوی شخصیت حضرت علی (ع) می‎پردازد. این داستان پیوند میان مسیحیان و مسلمانان را عمیق‌تر می‌کند و همه اینها نتیجه‌ی استعداد انکارناپذیر "ابراهیم حسن بیگی" در خلق اثری فراتر از یک داستان به نام "ناقوس ها به صدا در می آیند" می‎‌باشد.

۱۹:۴۲

کتاب انسان ۲۵۰ ساله حلقه دومشاعری به نام نجاشی از شاعران امیرالمؤمنین مداحان امیرالمؤمنین جز کسانی که در جنگ صفین بهترین شعرها را در تحریض مردم تشویق مردم در مقابل معاویه سروده جز علاقه مندان و کسانی که واقعا در حزب امیرالمؤمنین اند از لحاظ اخلاص و ولایت پذیری و همه چیز آن هم سوابق کاری اش این در روز ماه رمضان مسکر استعمال کرد مشروب خورد امیرالمؤمنین مطلع شد آمدند گفتند مشروب خورده فرمود خیلی خب حد شراب معلوم است چقدر است بیاورید حدش بزنیم ....

۱۹:۴۳

کتاب جاذبه و دافعه امام علی علیه السلام شهید مطهری،undefinedامام علی علیه السلام از مردانی است که هم جاذبه دارد و هم دافعه، و جاذبه و دافعه ی او سخت نیرومند است.undefinedبعضی از مردم فقط در زمان خودشان رهبرند و بعضی اندکی بعد از زمان خویش نیز رهبرند و به تدریج رهبری شان رو به فراموشی می رود، اما علی علیه السلام و معدودی از بشر همیشه هادی و رهبرند.undefinedحضرت علی (علیه السلام):اگر با این شمشیرم بینی مؤمن را بزنم که با من دشمن شود، هرگز دشمنی نخواهد کرد و اگر همه ی دنیا را بر سر منافق بریزم که مرا دوست بدارد هرگز مرا دوست نخواهد داشت، زیرا که این گذشته و بر زبان پیغمبر امّی جاری گشته که گفت: یا علی! مؤمن تو را دشمن ندارد و منافق تو را دوست نمی دارد.علی مقیاس و میزانی است برای سنجش فطرت ها و سرشت ها

۱۹:۴۴

undefined #معجزاتی_از_امام_علی_علیه_السلام

اصبغ بن نباته گويد: خدمت اميرالومنین (ع) نشسته بودم و آن حضرت ميان مردم داورى مى كرد كه جماعتى وارد شدند و مرد سياه كف بسته اى هم با آنان بود. گفتند: اى اميرالمومنین، اين دزد است.
فرمود: اى مرد سياه، دزدى كرده اى؟
گفت: آرى اى امیرالمومنین. فرمود: مادرت به عزایت بنشیند، اگر بار دوم اقرار كنى دستت را مى برم. گفت: آرى مى دانم اى مولاى من. فرمود: واى بر تو، بنگر چه مى گويى. آيا دزدى كرده اى؟ گفت: آرى اى مولاى من. حضرت فرمود: دستش را ببريد كه بريدن دست او واجب گشت.
(چهار انگشتِ) دست راستش را بريدند و آنها را در حالى كه خون از آن مى چكيد به دست چپ گرفت و به راه افتاد. در راه با مردى به نام ابن كواء (كه از خوارج بود) روبرو شد. وى گفت: اى مرد سياه، چه كسى دستت را بريد؟
گفت: دستم را سرور اوصياء و پيشواى سپيدچهرگان و شايسته ترين كس به (ولايت برای مردمان) على بن ابى طالب (ع) بريد. همان كسى كه پيشواى هدايت، همسر فاطمه زهرا دختر محمد مصطفى و پدر امام حسن مجتبى و حسين مرتضى است.
همان پيشى گيرنده به بهشت هاى پرنعمت، كشنده دلاوران، انتقام گيرنده از نابخردان، دهنده زكات، پناه دهنده والامقام، از اولاد هاشم بزرگ، عموزاده رسول، رهنما به راه راست، گوينده درست گفتار، دلاور مكى، آقاى باوفا، سرشار از علم و بركنده از شرك، امين ال حم و يس و طه و ميامين، آزاد در حرمين، و نماز گزارنده به دو قبله، خاتم اوصياء و وصى برگزيده انبياء، شاه شيران و دلاور شيردل.
همو كه جبرئيل امين ياور اوست و ميكائيل مبين ناصرش، وصى رسول پروردگار جهانيان، خاموش كننده آتشِ آتش افروزان و بهترين بالنده از ميان همه قريش. همو كه سپاهى از آسمان پيرامون اويند. يعنى على بن ابى طالب امیرالمومنین على (ع)، رغم ناكسان و مولاى همه مردم زمان!
به اين جا كه رسيد، ابن كوا گفت: واى بر تو اى مرد سياه، على دست تو را بريده و تو اين گونه او را مى ستايى؟!
گفت: چرا او را نستايم در حالى كه عشق او با گوشت و خونم آميخته است؟! به خدا سوگند او دست مرا نبريد جز به خاطر حقى كه خداوند بر من واجب ساخته بود.
من خدمت امیرالمومنین (ع) رسيده، گفتم: سرورم، چيز عجيبى ديدم. فرمود: چه ديدى؟ گفتم: با مرد سياهى روبرو شدم كه دست راستش بريده بود و آن را در حالى كه خون مى چكيد به دست چپ گرفته بود و مى رفت. به او گفتم: اى مرد سياه، چه كسى دستت را بريده؟ گفت: سرور مومنان... و سخنان او را بر آن حضرت باز گفتم. من نيز عين سخن ابن كوا را به او گفتم و او همان پاسخ داد.
امیرالمومنین (ع) رو كرد به فرزندش حسن و فرمود: برخيز عمويت را بياور. امام حسن (ع) در طلب وى رفت. او را در جايى به نام کِنده يافت و نزد امیرالمومنین (ع) آورد.
حضرت به او فرمود: اى مرد سياه، من دست تو را بريدم و تو مرا مى ستايى؟! گفت: اى امیرالمومنین، چرا تو را نستايم در حالى كه عشق تو با خون و گوشتم آميخته است؟ به خدا سوگند دست مرا نبريدى جز به حقى كه بر من روا شده بود و مايه نجات من از عذاب آخرت گرديد.
حضرت فرمود: دستت را به من بده. دست او را گرفت و در جايى كه بريده شده بود نهاد و با عباى خود پوشاند و برخاست و نمازگزارد و دعايى خواند كه شنيديم و در آخرش گفت: آمين. آنگاه عبا را برداشت و فرمود: اى رگ ها در جاى خود به صورتى كه بوديد بچسبيد و پيوند خوريد. سپس آن مرد سياه برخاسته و مى گفت: به خدا و محمد، رسول او و على، كه دست بريده را پس از جدايى آن پيوند داد، ايمان آوردم.
سپس بر قدم هاى على (ع) افتاد و گفت: پدر و مادرم فدايت باد اى وارث علم نبوت.
پس امیرالمؤمنین(ع) فرمود: اى پسر كواء، دوستانمان را اگر قطعه قطعه كنيم جز بر دوستيشان نيفزايد، و در ميان دشمنانمان كسانى هستند كه اگر روغن و عسل هم به كامشان ريزيم باز هم جز بر دشمنى آنان نيفزايد.
undefined1. بحار الانوار، 41/210. undefined2. امام على بن ابى طالب (ع)، ص 772 - 770

۱۹:۵۳

#فضائل_امیرالمؤمنین ۱
undefinedundefinedundefined
undefined اثر ذکرفضائل امیرالمؤمنین بر محو معاصی
undefined پیامبر اکرم می‌فرماید:
undefined «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ لِأَخِی عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَضَائِلَ لَا یحْصِی عَدَدَهَا غَیرُهُ فَمَنْ ذَكَرَ فَضِیلَةً مِنْ فَضَائِلِهِ مُقِرّاً بِهَا، غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّرَ وَ لَوْ وَافَى الْقِیامَةَ بِذُنُوبِ الثَّقَلَینِ»
undefined «خداوند در برادرم علی‌بن ابیطالب امتیازاتی قرار داده است که قابل شمارش نیست. اگر این فضایل، با اعتقاد و ایمان قلبی ذکر شود موجب بخشایش معاصی گذشته و آیندۀ ذاکر می‌شود هر چند گناهانش، معادل گناهان جن و انس باشد.»
undefined بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۲۲۹
🟩 طبق فرمایش رسول اکرم، نورانیت ذکر امیرالمؤمنین از زشتی گناهان هر یک از ما پرده‌برداری می‌کند و ظلمت معاصی را از بین می‌برد.
undefined بسیاری از گناهان در دید عموم مردم معصیت محسوب نمی‌شود؛ اما در محضر معصومین امری ناپسند به‌شمار می‌آید.
undefined به‌طور مثال در طی شبانه‌روز ساعاتی از عمرمان صرف اموری می‌شود که موجب از بین رفتن فرصت‌های محدود زندگی است، در نگاهی ابتدایی این امر بسیار رایج است؛ اما با تابش نور ولایت می‌آموزیم:
🟥 اکثر ناله‌های جهنمیان، از«سَوفَ سَوفَ» گفتن است:
undefined «اَکثَرُ الصیاحِ اَهلِ النارِ مِن التَسویف»
undefined<img style=" />undefined «سَوفَ» بیانگر تأخیر است. به عبارتی دیگر به کاری گفته می‌شود که پشت گوش می‌اندازیم و امروز و فردا می‌کنیم.
undefined️ روایت گویای آن است که بیشترین نالۀ اهل آتش بدلیل از دست دادن فرصت‌هاست، اهل آتش همیشه وظایف‌شان را به تأخیر می‌اندازند و از فرصت‌های فعلی و زمان حال استفاده نمی‌کنند؛
undefined بنابراین از دست دادن فرصت‌ها که موجب عقوبت الهی می‌شود معصیتی است که از منظر متدینین در معرض غفلت قرار گرفته است و تنها با تابش نور ولایت به قبح آن پی می‌بریم.
undefined «برگرفته از بیانات استاد زهره بروجردی»

۲۰:۳۵

undefinedundefined در دامان رسول خدا صلوات الله علیه و آله من علی فرزند ابوطالب و فاطمه بنت اسد، در روز سیزدهم رجب سال ۳۰ عام‌الفیل، در شهر مکه و در درون خانهٔ کعبه متولد شدم. پدرم ابوطالب، چندین فرزند داشت و از نظر معیشت در تنگنا بود.خویشان نزدیک به یاری وی شتافتند و هرکدام سرپرستی یکی از فرزندان او را برعهده گرفتند. از آن میان، رسول خدا (ص) مرا برگزیدند تا همچون عضوی از خانوادهٔ آن حضرت، در کنار ایشان و خانواده‌شان زندگی کنم.پیامبر (ص) پسری نداشتند؛ اما تقدیر الهی چنان بود که از من، چونان فرزندشان نگهداری کنند و در رشد و تربیت من از هیچ لطفی دریغ نورزند و تمام مهر و عطوفتی که یک پدر به فرزندش دارد، برای من به‌کار گیرند؛ تا آنجا که رسول خدا (ص) مرا در دامان خویش می‌نشاندند و در آغوش می‌گرفتند و در بستر مخصوص خود جای می‌دادند.در کنار ایشان آرام می‌گرفتم و بوی خوش آن حضرت به مشامم می‌رسید. حتی گاه غذا را لقمه‌لقمه در دهانم می‌گذاشتند. هرگز دروغی در گفتار من و خطایی در رفتار من مشاهده نکردند.از لحظه‌ای که رسول خدا (ص) را از شیر گرفته بودند، خداوند گرامی‌ترین فرشته‌اش را مأمور تربیت وی کرده بود تا او را همواره به راه‌های کرامت و راستی و اخلاق نیکو راهنمایی کند.من نیز همواره با رسول خدا (ص) بودم، همچون فرزندی که همیشه در کنار مادر است. آن بزرگوار نیز هر روز درس جدیدی از اخلاق نیکو به من می‌آموختند و از من می‌خواستند که در گفتار و رفتار، از ایشان پیروی کنم.رسول خدا (ص) هر سال، چندماهی را در غار «حراء» سپری می‌کردند. در آن ایام، تنها من بودم که با ایشان ملاقات می‌کردم و درطول این مدت، جز من، کسی ایشان را نمی‌دید.
undefinedکتاب علی از زبان علی، نوشته محمد محمدیان

۲۱:۰۴

مردی که به جای شمشیر ، قرآن به دست گرفته و به جای دعوت به جنگ ، به مهربانی و برابری و برادری دعوت می کرد . خود میان مردمان و قبایل می رفت و با آنان سخن می گفت و میانشان صلح قرار می داد. چنان که پس از چند ماه در اثر درایتش بسیاری از قبایل با یکدیگر به درِ آشتی درآمدند ‌.پس مردم فوج فوج به او پیوستند و خود را تسلیمش ساختند که نخستین آنان هشام و مالک اشتر بودند. و از آن پس ، جنگ در یمن بر پایه ی تعصبات قبیلگی نبود ، بلکه تبدیل به نبرد میان مسلمین و مشرکین گشت .نبردی که علی با یاری مالک و هشام طی ماه ها توانست از آن پیروز بیرون آید و بسیاری از یمنیان را به اسلام داخل نماید .اما پیوند میان علی و هشام پابرجا نماند . پیامبر در آخرین سفر حج خود ، به سفیرش در یمن فرمان داد تا خود را با شتاب به مکه برساند و یمنیان را در پی خویش عازم سازد . پس علی هشام را به فرماندهی سپاه یمن ، که غنائم بسیار از جمله پارچه های گران بها با خود داشت ، گماشت و خود به سوی مکه شتافت .علی به هشام دستور داده بود از غنائم حفاظت نماید تا رسول خدا پیرامون تقسیم آن تصمیم بگیرد . هشام اما تحت فشار دیگر فرمانده ها و سربازان از دستور سرپیچی کرد و بسیاری از غنائم را میان سپاهیان تقسیم نمود . سپاهیان وقتی به مکه رسیدند و علی از کار هشام مطلع شد ، او را عزل و سخت توبیخ کرد و دستور داد سپاهیان هر آنچه به آنان رسیده است ، بازگردانند. آن روز بود که به هشام ضربه ای مهلک وارد آمد. تصورش این بود که علی به پای دلاوری ها و مجاهدت هایی که دوشادوش او کرده است ،دست او را بر غنائم باز می گذارد و هرگز او را توبیخ نخواهد کرد. خیال باطلی که به سختی و تلخی زایل شد هشام پس از وفات پیامبر ، به بنی امیه که دشمنی خود را با علی پنهان نمی کردند بپیوندد .خال بیش از بیست سال از آن روز می گذشت و هشام روزی نبود که آن را به خاطر نیاورد #پس_از_بیست_سال

۱۰:۰۱

مـقــداری #علـی‌علیـه‌الـسـلام را نگـاه کـن؛ عبـد میشوی. نگاه کردن به او، تو را عبد بار می‌آورد. کـسـی اعـتـراض نکـنـد چـرا مـا انـقـدر "علی‌علی" میگوییم! ما با نگاه‌کردن به علـی به خـدا میرسیـم. میدانیـد چرا پیامبراکرم(ص) میفرماید: «ذِکر علیُعبادَه»؟! چون هر کس با علـی نشست و برخاست کند؛ حساب‌ِکارِ‌خودش‌را‌خواهد کـرد. با خود میگوید: «اگر عبد یعنی علی‌، پـس مـا کـلاهمـان پس مـعـرکــه است!»و اینـجـاست کـه اولیـن مـراتب عبـودیت شروع میشود.
#عبدومولا،ص۱۴۴

۲۰:۲۸

توجه به آبروی مردم بریده ای از کتاب مولود کعبه الگوهای رفتاری وسبک زندگی علوی امیرالمومنین علیه السلام مقدار پنج وسق(حدود پنج بار )خرما برای مردی فرستاد .آن مردشخصی آبرومند بود و از کسی تقاضای کمک نمی کرد ،شخصی در آنجا بود به علی علیه السلام گفت:،" آن مردکه تقاضای کمک نکرد،چرا برای او خرما فرستادی؟به علاوه یک وسق برای او کافی بود ."امیرمؤمنان علیه السلام به اوفرمود:خداوند امثال تورادرجامعه ما زیاد نکند ،من می دهم،تو بخل می ورزی ،اگرمن آنچه راکه مورد حاجت او است ،پس از سوال اوبه او بدهم ،چیزی به او نداده ام،بلکه قیمت آبرویی راکه به داده به او داده ام.زیرا اگر صبر کنم تا او سوال کند،در حقیقت اورا وادار کرده ام که آبرویش را به من بدهدان ابرویی راکه در هنگام عبادت وپرستش خدای خود وخدای من،به خاک می سایید .

۳:۵۵