عکس پروفایل قرار عصرق

قرار عصر

۲,۴۷۴عضو
عکس پروفایل قرار عصرق
۲.۵هزار عضو

قرار عصر

گرد هم آمدیم تا با معرفی کتب، داستانک و اخبار روز سبک زندگی ایرانی اسلامی را کنار هم تجربه کنیم.
www.instagram.com/gharareasr

۸ اردیبهشت

thumnail
پیرزن از تمام دنیا به این عظمت، گوشه‌ای از کپر سهمش بود، دستان پینه بسته‌اش را روی صورت آفتاب سوخته‌اش نقاب کرد و چشم به جاده دوخت تا بیاید، آمدنش چون نسیم بهار، زندگی می‌بخشید، گرمای نگاهش امید را در رگ‌های خشکیده سرزمینش می‌جوشاند، جوانان نیرو می‌گرفتند و کودکان لبخند می‌زدند و در آغوشش آرام می‌گرفتند.آفتاب تیز هشتم اردیبهشت در افق بشاگرد غروب کرد و پیرزن هم‌چنان در انتظار نشسته بود.اما او نیامد...دلشوره به جانش افتاد... زیر لب گفت، نکند فرزندم عبدالله نیایی! نکند...اشک‌هایش را با گوشه‌ی چارقدش پاک کرد و در سیاهی شب هم‌چنان به امید آمدن والی بشاگرد چشم به جاده دوخت...
undefinedزهرا فرح پور
هشتم اردیبهشت ماه، سالگرد حاج‌عبدالله والیundefined
#حاج_عبدالله_والی#جهاد#الگوی_جهادی
@gharareasr

۶:۲۰

thumnail
میرزای قمی رو چگونه عصبانی کنیم ؟
غضب نفس راه بندان برایتان ایجاد می کند
@gharareasr

۱۶:۲۰

۱۰ اردیبهشت

thumnail
نمی‌توانم نفس بکشم...
پروفسور کارولین فولین وارد کلاس شد.برای چندمین بار چشمش به صندلی‌های خالی افتاد.هفت ماه از ناآرامی‌ها در فلسطین می‌گذشت. مردانی که تا دیروز با سنگ می‌جنگیدند جرات پیدا کرده بودند با موشک به جنگ فرزندخوانده‌ی آمریکا بروند.
اقتصاد آن‌قدر برایش جذاب بود که سایر خبرها را زیاد دنبال نمی‌کرد.اتفاقی اسم طوفان الاقصی را شنیده بود. می‌دانست هفت ماه از ناآرامی، جنگ و جنایت در غرب آسیای پرآشوب می‌گذرد.شنیده بود مردان فلسطینی گرسنه در زیرِ زمین، زن‌ها و بچه‌ها با تنی رنجور، در مدرسه و بیمارستان‌ها به خاک‌و‌خون کشیده می‌شوند؛ اما به تسلیم‌شدن فکر هم نمی‌کنند.
می‌دانست اولین بار نیست که اسرائیل نسبت به ساکنان غزه از بمب استفاده می‌کند، اما تعجبش از این بود که اینجا در آمریکا چه بمبی منفجر شده که دانشجوهای ممتاز دانشگاه را از کلاس فراری داده است.
روزهای ابتدایی فقط دانشجوهای کله‌سیاه عرب معترض بودند و با ترک کلاس و‌ حضور در محوطه‌ی دانشگاه، حتی پیه اخراج را هم به جان خریده بودند.کم‌کم موبورها و چشم‌آبی‌های اروپایی و آمریکایی هم به آن‌ها پیوستند.
دانشگاه اموری جورجینا دانشگاه خصوصی بود. اخراج از دانشگاه مساوی بود با کوتاه شدن دست دانشجو از تحصیل و بعد منع حضور در بازار کار، و این یعنی شناور شدن در گرداب تاریک آینده.
برای دانشجو جماعت که سرش بوی قورمه‌سبزی می‌داد، پوشیدن روسری‌های راه‌راه فلسطینی و دفاع از غزه، ارزش فداکردن حال و آینده را داشت.
استاد اقتصاد از پنجره نگاه کرد. جمعیت دانشجوها را در هاله‌ای از دود اشک‌آور و فریادهای جگرخراش دید.بوی تند اسپری فلفل، تا کلاس رسیده بود. کمی با خودش کلنجار رفت. در نهایت فکری به‌سرش زد.باید برای میانجیگری بین پلیس و دانشجوها پا پیش می‌گذاشت.بلوز و شلوار روشنش را مرتب کرد، سینه سپر کرد و سرش را بالا گرفت، طوری‌که پروفسور بودنش به چشم پلیس بیاید.
هنوز چند قدمی در محوطه راه نرفته بود که دست مردانه‌ای بازویش را به شدت فشرد و با چند جمله آب‌نکشیده او‌ را به سمت خودش پیچاند.
پروفسور کارولین یک لحظه منجمد شد. آسمان و زمین دور سرش چرخید. فقط توانست بگوید: -من پروفسور فولین هستم...استاد همین دانشگاه.
ضربه کاری بود. برق از چشمانش پرید. برخورد خشن پلیس را در فیلم‌ها دیده بود.خانم پروفسور در میان الفاظ نازیبا با یک حرکت سریع نقش زمین شد و در کسری از ثانیه تن سنگین پلیس دیگری را بر کمر، شانه و‌ گردنش حس کرد.
جمله تلخ «نمی‌تونم نفس بکشم.» در ذهنش تکرار شد. این جمله را قبلا از حنجره‌ی یک مرد سیاه زیر چکمه‌ی پلیس خشن آمریکا شنیده بود.دست‌هایش با دستبند زیپی پلیس به هم فشرده شد. چشم دواند سمت دانشجوهای کلاس که در غبار افشانه فلفل و زیر ضربه‌های باتوم به نفس نفس افتاده بودند، اما "غزه" از زبان‌شان نمی‌افتاد.
یاد آیت‌الله و نامه‌ی معروفش خطاب به جوانان آمریکا و اروپا افتاد. دعوت رهبر مسلمانان ایران، که حالا رهبر جبهه‌ی بین‌المللی مقاومت بود، به ثمر نشسته بود. از ذهنش گذشت:-کاش قبل از اینکه نفسم به شماره بیفتد یک‌بار دیگر آن نامه را که دعوت به بیداری بود می‌خواندم.
undefined جمیله توکلی

۵:۲۷

۱۲ اردیبهشت

بازارسال شده از ○•° سَـحـٰا °•○
thumnail
undefined سلام بر آن نَفَس های طیّب که با خود رحمت و برکت می آورند...آری،بهترین معلم زمان undefined به ما چنین آموخت: نَفَس معلم، نَفَس طیّب است!
روز معلم بر معلمین بزرگوار مبارک undefinedundefined

۷:۳۷

thumnail
به تو مدیونیم...
پشت آن تاج گل مصنوعی، پشت سر وزیر آموزش و پرورش، توی قابی جاگرفتم که قرار بود تلویزیون نشان بدهد. بین صد تا معلم که رفته بودیم برای روز معلم با میثاق‌های امام، در حرمش بیعت کنیم.
از جلو نظام دژبان که تمام شد، "سرزد از افق" پیچید تا سقف حرم. دروغ چرا؟! خیلی غرورانگیز بود. دوست داشتم دختر پنج ساله‌ام آنجا بود و بلندبلند می‌خواند:-شهیدان پیچیده در گوش زمان فریادتان.
دست گذاشتم روی قلبم و زمزمه کردم. انگار ایستاده باشم روی سکوی قهرمانی در یک رقابت جهانی. نه، انگار ایستاده‌ام وسط جماران و امام از آن بالا روی صندلی‌اش نشسته و نگاهم می‌کند. قهرمان هستم؟ نه! ولی قهرمان‌ساز هستم. با یک حساب سرانگشتی حداقل صد تا معلم بودیم که هرکدام قرار است سی سال خدمت کنیم. هر سال حداقل سی دانش آموز زیر دستمان می‌آید. می‌شود به عبارتی نه هزار تا "امید امام" که می‌توانیم تبدیلشان کنیم به نهال بارور یا آن‌ها را بخشکانیم تا هیزم آتش دشمن بشوند.
مراسم تمام شده. دست انداخته‌ام به حلقه‌های ضریح و چشم در چشم عکس امام زیر لب زمزمه می‌کنم:-ما همه به تو مدیونیم...
undefined مریم صفدری
@gharareasr

۱۶:۰۶

۱۳ اردیبهشت

thumnail
اگر متوجه رنگ پریده دانش آموز شدیو برای بهتر شدن حالش تلاش کردی...اگر فرق چشم های خسته دانش آموز را با روزهایی که چشم هایش پر نشاط بود فهمیدی و برای برگرداندن برق نگاهش تلاش کردی...اگر خجالت در صورت دانش آموز را دیدی و برای افزایش عزت نفسش تلاش کردی....روزت مبارکundefinedو گرنه تنها نامی است که چون باری بر دوش می کشیبدون اجر!
undefined معلمی که دغدغه‌اش دست عباس بود!

https://eitaa.com/garareasr@gharareasr

۷:۳۲

thumnail
کاش امشب زائر کوی تو بودم یا حسین

۱۶:۵۶

thumnail
هوا هوای بی قراری بریده طاقتم کجایی امان از این همه غریبی امان از این همه جداییundefined
undefinedشوق دیدن چه کسی را دارندundefined
@gharareasr

۱۷:۲۸

۱۴ اردیبهشت

thumnail
«مومن، بدن امام است!»
undefinedنوع خاصی از مراقبه در ارتباط با خلق
undefined گزیده ای از کلام استاد محمدرضا عابدینی
#برنامه_تلویزیونی_کلمه#خدمت_خالصانه#رفتار_اجتماعی@gharareasrhttps://eitaa.com/garareasr

۵:۵۶

۱۶ اردیبهشت

thumnail
undefined مهم اینه که دلت پاک باشه!!!
undefinedمرحوم علامه طباطبایی رحمه‌الله علیه:
undefinedچگونه ممکن است جامعه ای به دستاویز اینکه دل انسان باید پاک باشد و ارزشی برای عمل نیست، با هرج و مرج زندگی کند و به سعادت برسد!!
undefinedو چگونه ممکن است کردار و گفتار ناپاک، دلی پاک بپروراند، یا از دل پاک، کردار و گفتار ناپاک ترشح نماید!!
undefinedخداوند تعالی در کتاب خود میفرمایند: «پاکان از آن پاکان و ناپاکان از آن ناپاکانند» و میفرمایند: «زمین خوب، نبات خود را خوب می‌رویاند و زمین بد،جز محصول ناچیز نمی‌دهد»

۸:۴۴

۱۷ اردیبهشت

thumnail
«امروز وعده‌های قرآن بیش از پیش به تحقق نهایی خویش نزدیک شده است و امت اسلام دریافته است که چگونه باید برای آزادی قدس اقدام کند. من این رسالت را به سنگینی بر گرده خویش احساس می‌کنم که خداوند ما را برای تحقق همین اهداف به صحنه حیات کشانده است.»«آری برادر! وقت آن رسیده است که یک بار دیگر نشانه تحقق وعده‌های الهی را در آن چه می‌گذرد ببینیم و با یقین بیشتر پای در راهی نهیم که از کربلا به سوی قدس می‌رود.»
undefinedسید مرتضی آوینی سید شهیدان اهل قلمundefined
undefinedحرکت خودرویی هواداران فلسطین در حمایت از دانشگاهیان معترض شیکاگو/ آمریکا
#فلسطین_کلید_ظهور#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@gharareasr

۳:۳۷

۱۸ اردیبهشت

thumnail
خداوندا! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه‌ای عزیز که جانم فدایِ جان او باد قرار دادی...
شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
@gharareasr

۱۵:۴۶

۲۱ اردیبهشت

thumnail
undefined دختر دولت و رحمت می‌آورد!
undefined بچهٔ دختر را خیلی دوست داشت. می‌گفت: دختر دولت و رحمت برای خانه می‌آورد. موقع وضع حمل، من قزوین بودم و او دزفول. تلفنی مژدهٔ تولد اولین بچه‌مان را به او دادم. وقتی فهمیده بود بچه دختر است، پای تلفن سجدهٔ شکر کرده بود. وقتی آمد، بیمارستان بودم. یک کاغذنوشته بالای سر «سلما» گذاشت که «لطفاً مرا نبوسید!» خودش هم آن‌قدر دیوانه‌اش بود که دلش نمی‌آمد ببوسدش.
undefined از کتاب «آسمان؛ بابایی به روایت هسر شهید»undefined ص ۲۶
@gharareasr

۰:۰۷

۲۲ اردیبهشت

thumnail
دختر است دیگردلبری می کند و شیرین زبانیپدر است دیگرگوش جان و جسم جان می سپارد بر کلام دلنشین دخترundefinedو آخر چه می کشد تا دل کند از این جان شیرین که عشق دختر در آن قلاب انداخته است...دل می کند تا برای همه دخترهای ایرانی پدری کند....
undefinedundefined اسامی شهدایی که در کلیپ یاد شدندبه ترتیب:
شهید مصطفی صادقیundefinedشهید نادر حمیدیundefinedشهید مصطفی صدرزادهundefinedشهید سعید انصاریundefined
@gharareasr

۳:۳۷

thumnail
داغ شهیدundefined مردهای ما را رجزخوان میکنداشک میریزند و فریاد میزنند برای دشمن، که بداند همه ما مشتاق جهادیم و خیال برش ندارد کاری کرده
اما زن‌ها...که ریحانه‌های خلقتندتمام وجودشان را با غم و با افتخار و با همه احساسات در سبدی از گل جمع میکنند و به پای شهیدشان میریزندعزاداری‌شان هم لطیف است...
@gharareasr

۸:۲۵

۲۶ اردیبهشت

چهارشنبه است، خوابی یا بیدار؟!
undefinedدر بخشی از دعای چهارشنبه میخوانیم: لَكَ الْحَمْدُ أَنْ بَعَثْتَنِي مِنْ مَرْقَدِي وَ لَوْ شِئْتَ جَعَلْتَهُ سَرْمَداً تنها تو را می ستایم كه مرا از خوابگاهم برانگيختی و اگر میخواستی خوابم را جاودان ميساختی
undefinedخیلی زیبا است. بابت بیدار شدنهایمان از خواب، خدایا شکر.و این، یعنی باز هم از خواب بیدارمان کن. اگر خدا را بابت بیداری هایمان شکر کنیم، درجات بالاتری از بیداری نصیبمان می‌شود.اگر بیدارمان نکنی، همینطور راحت در این خواب باقی خواهیم ماند.
undefinedتو تا اینجا آورده ای ما را، بیدارمان کن، بالاتر ببرمان. ای خدای بیداردلان.رهروِ منزلِ عشقیم و ز سرحدِّ عَدَمتا به اقلیمِ وجود این همه راه آمده‌ایمرقد هر خوابی نیست. یک خواب راحت و با آرامش است. در خواب، خوش بودن است. لذا نوعی دل کندن و رها کردن و زهد لازم دارد، شاید برای همین است که در انتهای دعا از خدا زهد طلب می‌کند. اجْعَلْ ...زُهْدِى فِيَما يُوجِبُ لِى أَلِيمَ عِقَابِكَ
undefinedآن روایت معروف نوف بکالی هم جالب است که سحر امیرالمومنین با او سخن میگوید و میفرماید آیا خوابی یا بیدار، ای نوف؟ «يا نوف، أراقد أنت أم رامق؟ فقلت: بل رامق يا أميرالمؤمنين. قال: يا نَوْفُ، طوبى لِلزّاهِدينَ في الدُّنْياخدا به حق امیرالمومنین ع بیدارمان کند، به دست آقا امیرالمومنین عو به دست امامانی که حقیقت روز چهارشنبه اند. به حق امام رضا ع.
@ali_mahdiyan

۶:۳۳

thumnail
#کاکوی_امام_رضا ع منتشر شد!undefinedبه مناسبت بزرگداشت شاهچراغ(ع)
undefined با صدای : محمد حسین رنجبریundefinedنویسنده و کارگردان: امید مدحجundefinedتهیه کننده:سید محمد میلاد دانشورundefinedشاعر :محمد حسن عرفان منشundefinedایده پرداز: محمد دست بستهundefinedمدیر تولید: ایمان محتشمundefinedکتیبه نگار: سعید کریمیundefinedبازیگران: استاد عبدالحمید زارع و محمد طاها یعقوبیundefinedمجری طرح: موسسه فرهنگی هنری هاتف undefinedباهمکاری اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فارسundefined تهیه شده در مأوا ‌‌‌@hatefmedia_art

۱۳:۳۷

۲۷ اردیبهشت

thumnail
سالروز پانزدهمین سال رحلت
undefinedچطور آدم بشیم
پاسخ آیت الله بهجت(رضوان الله تعالی علیه)
آیت الله بهجت؛ باباجان جواب همان است..یکی از علما میفرمود: سالها پیش، یک روز خدمت آیت‌الله العظمی بهجت (ره) رفته بودیم. به ایشان گفتم: راهی به ما نشان دهید تا آدم شویم..آقای بهجت (ره) فرمودند:نمازتان را اول وقت بخوانید!این عالم بزرگوار می‌گوید:در دلم گفتم حاج آقا ما را تحویل نگرفت. ما که خودمان نماز اول وقت می‌خوانیم!.یک‌ سال از آن ماجرا گذشت، قرار بود به یک جلسه مهمانی بروم و در آن مهمانی دوباره خدمت آقای بهجت (ره) برسم.در راه به خودم گفتم:این دفعه از آقا سوال کنم، ببینم اگر بخواهد راهی معرفی کند تا من به همه‌جا برسم، چه راهی را معرفی می‌کند؟.وقتی خدمتشان رفتم، همراه جمعی بودیم و ایشان داشتند صحبت می‌کردند. هنوز هیچ سخنی نگفته بودم که ایشان وسط صحبتشان فرمودند:بعضی‌ها پیش ما می‌گویند چکار کنیم تا آدم شویم و رشد پیدا کنیم؟ به ایشان می‌گوییم نماز اول وقت بخوانید. می‌روند سال بعد می‌آیند، پیش خودشان می‌گویند حاج آقا ما را تحویل نگرفت! دوباره از حاج آقا بپرسیم که چه باید بکنیم؟ همان حرف بنده را دقیق گوش نکردند و رعایت نکردند، حالا دوباره می‌خواهند سؤال کنند! بابا جان، جواب همان است، همیشه جواب همان است..این عالم بزرگوار می‌فرماید:من دیگر هیچ حرفی نزدم. آقای بهجت (ره) راست می‌گفتند. من برخی از نمازهایم را به وقتش نمی‌خواندم. شروع کردم و آن را هم درست کردم، آن عالم بزرگوار کم‌کم به جاهایی که دلش می‌خواست و حتی فوق تصورش بود، رسید.
@gharareasr

۱۴:۱۳

۲۸ اردیبهشت

thumnail
شهید، چراغ راه
undefined شهدا پرچم هستند و با نگاه به آنها حرکت ایجاد می‌شود.
undefined TAMHIS.IR | @Abedini@gharareasr

۱۷:۴۳

۲۹ اردیبهشت

thumnail
اون زنی که در وصفش میگن مرد از دامنش به معراج میره اینهundefined
خاطراتی از زندگی صبورانه و همدلانه همسر بزرگوار علامه طباطبایی ره به بیان فرزندانشون
@gharareasr

۱۲:۲۸