بله | کانال اشعار قاسم نعمتی
عکس پروفایل اشعار قاسم نعمتیا

اشعار قاسم نعمتی

۱,۰۴۸عضو
#مناجات_امام_زمان اروحنافداه#غزل#گریز_حضرت_ام_البنین سلام‌اللّه‌علیها
دگر ای دوست مرا در حرمت محرم کن
رفتم از دست نگاهی به دل ماهم کن

یا بیا جانب قبله بکشان پای مرا
یا بر احوال دلم فکر کمی مرهم کن

با نگاهی بده خاکستر عمرم بر باد
این جگر سوخته ، رسوای همه عالم کن

من زمین گیر شدم باز قدم پیش گذار
التفاتی کن و این فاصله ها را کم کن

گریه از اول خلقت شده ارثیه ی ما
فکر چشمان پر از اشک بنی آدم کن

دیگر این نوکر تو گریه کن سابق نیست
پای بر دیده نه و چشم مرا زمزم کن

می رسد بوی تو اما خبری نیست زتو
یوسفا چاره این شام پر از ماتم کن

کاش می شد که شبی خواب ترا می دیدم
دوستم داری اگر ، قلب مرا محکم کن

دست و پا می زنم از دور نگاهی بکنی
گوشه چشمی به من و ناله پر دردم کن

نازداری تو و ، ناز تو کشیدن سخت است
رحمی آخر به من و کوچکی قلبم کن

به علمدار قسم پای رکابت هستم
شانه ی گرم مرا تکیه گه پرچم کن

همچنان ام بنین سوز و نوا دارم من
هوس یک سحر کرببلا دارم من


#قاسم_نعمتی @ghasemnemati_ir

۱۰:۵۰

#حضرت_ام_البنین سلام الله علیها #مطالب_حضرت_ام_البنین سلام‌الله‌علیها
undefined فرزندان من و و تمام اهل زمین، فدای اباعبدالله الحسین "علیه‌السلام"...

چون بشير وارد مدينه شد.، آمد تا از جانب امام زين العابدين علیه السلام خبر دهد مردم را از ماجراى اهلبيت‌ علیهم السلام.
ام البنین علیها السلام او را ملاقات كرد و  فرمود:

أخبِرنی عَن أبِی عَبدالله الحُسَین
undefined اى بشير! از اباعبدالله الحسين عليه السّلام چه خبر برایم آوردى؟
 بشير گفت:
 اي‌ام البنين! خداي تعالى تو را صبر دهد كه عباس تو كشته شده است.
ام البنين فرمود:
از حسين خبر ده.
وقتی که "بشیر"، خبر شهادت فرزندان "ام‌البنین" را در مدینه به او داد، آن حضرت جمله نورانی را فرمود که ایمان و معرفت و عشق به امامت در آن موج می‌زند. 
فرمود:

أولادی وَمَن تَحتَ الخَضراء کُلُّهُم فداءٌ لأبی عَبدِاللهِ الحُسین
undefined«تمام فرزندانم و تمام اهل زمین به فدای اباعبدالله الحسین علیه السلام »

"بشیر" گفت:

قُتِلَ الحُسَین
undefinedحسین، کشته شد...

در آن حال ام‌البنین روی خاک‌ها نشست، دو دست خویش را بر سر زد و فرمود:

قَدْ قَطَّعتَ نِیاطَ قَلبی!
undefinedای بشیر! با این خبر بند بند دلم را پاره‌ کردی.


undefinedمنتهی المقال، ج ٢، ص ٧٠
undefinedتذکره الشهداء، ص ۴۴٣


#قاسم_نعمتی @ghasemnemati_ir

۱۰:۵۰

#حضرت_ام_البنین سلام الله علیها #حضرت_زینب سلام‌الله‌علیها #مطالب_حضرت_ام_البنین سلام‌الله‌علیها *undefined️ ای امّ البنين! مصیبت‌های سنگین، زينب را پیر کرده است...
نقل کرده‌اند:undefinedوقتی که حضرت زینب کبری علیهاالسلام به مدینه رسیدند، به خانه برادرشان حضرت سیدالشهدا علیه السـلام آمدند.
لا تَكادُ تَحمِلُها رِجلاهاundefinedدیگر از شدت غصه، زانوان حضرت یارای حرکت نداشت.
حضرت ام البنین آمدند و زینب کبری علیهاالسلام را در آغوش گرفتند و فریاد و ناله میزدند که: وَا وَلَداه... وا حسيناه...
undefinedبعد از اینکه کمی آرام گرفتند، ام البنین علیهاالسلام اشک ها را از روی صورت مبارک زینب کبری علیهاالسلام پاک نمودند و ناگهان بغض، راه گلویش را بست و گریه‌اش دوباره جاری شد و عرضه داشت:
undefinedسَيّدَتي يا زينبُ! أراكِ وقد ضَعُفَ بَدنَكِ وأصفَرَّ وَجهَكِ، وأسرعَ الشيبُ إلىٰ رأسِكِ؟!undefinedای سروَر من! ای زینب کبری! شما را در حالی می‌بینم که بدنتان ضعیف گشته و روی مبارکتان زرد شده است. چه زود مویتان سفید گشته و پیری به سراغ تان آمده است؟!
زینب کبری علیهاالسلام که توان صحبت کردن را نداشتند و کلمات از حلقوم مبارکشان بالا نمی‌آمد، خطاب به حضرت ام البنین عليهاالسلام فرمودند:
لَقَد شَیَّبَتنی المَصَائِب...undefinedمصیبت های سنگینی که دیدم، مرا پیر کرده است...
undefinedالمجالس الشجیه فی سیره ام البنین التقیه ص *۷۵

#قاسم_نعمتی @ghasemnemati_ir

۱۰:۵۰

#حضرت_ام_البنین سلام‌الله‌علیها #وفات_حضرت_ام_البنین سلام‌الله‌علیها #مطالب_حضرت_ام_البنین سلام‌الله‌علیها *undefinedحضرت ام البنین سلام الله علیها به شهادت رسید ...
undefinedقال الصّادق علیه السلام : undefinedو کانَت تَلعَنُ بَنی اُمیّه ، هی المَسمُومُ وَ وَصَلَت الشّهاده.
undefinedامام صادق صلوات اللَّه علیه فرمودند : او (حضرت ام البنین) آشکارا بنی امیه را لعن می کرد ؛ بنی امیه او را مسموم کردند و به شهادت رساندند*.

undefinedتنقیح المقال ج ۳ ص۷۰undefinedالمحدثات الشیعه ج۲ ص۵۵۰undefinedزنان نابغه ص۱۵۰undefinedام البنین ص۴۷۰undefinedام البنین سیرتها و کراماتها ص۱۷۰undefinedاعلام النساء ص ۴۹۶undefinedوقایع الشیعه ص٨۵

۱۰:۵۰

#حضرت_ام_البنین سلام‌الله‌علیها
undefined نابینا شدن ام البنین سلام الله علیها

undefinedامام صادق(ع) در روایتی درباره ایشان فرمود:

undefined«بُکی الحُسَینُ علیه السلام خَمسَ حِجَجٍ، و کانَت امُّ جَعفَرٍ الکلابِیةُ تَندُبُ الحُسَینَ علیه السلام و تَبکیهِ و قَد کفَّ بَصَرُها؛

undefined بر حسین علیه‌السلام پنج سال گریسته شد. اُمّ جعفر کِلابى (امّ‌البنین) براى حسین علیه‌السلام مرثیه مى‌سرایید و مى‌گریست تا اینکه چشمانش نابینا شد.»

undefinedمنبع:‌ الأمالی للشجری: ج 1 ص
175


#قاسم_نعمتی @ghasemnemati_ir

۱۰:۵۰

#حضرت_ام_البنین سلام‌الله‌علیها #زمزم_وفات_حضرت_ام_البنین سلام‌الله‌علیها

undefined زمزمه به سبکِ حسین جان حسین جان...حسین

الهی بمیرم که ام البنین
شده آسمونش بدونِ قمر
شده وقتِ پیری بدونِ عصا
بمیرم که دیگه نداره پسر

واویلا واویلا واویلا حسین
 

بنازم به این بانویِ باوفا
شده الگویِ روضه در عالمین
با اینکه پسر داده توو کربلا
روو خاکا میشینه میگه وای حسین

حسین جان حسین حسین جان حسین

 
براش گفته زینب یه صبح تا غروب
به آتیش کشیدن همه هستِ شو
نشون داد ،موهاشو به ام البنین
نشون داد کبودیّه رو دست شو

حسین جان حسین جان حسین جان حسین

 
براش گفته زینب حرم ریخت بهم
همینکه علمدارشون خورد زمین
هنوز جایِ پایِ سنان و اَنَس
روی چادرا مونده، مادر ببین

حسین جان حسین جان حسین جان حسین


از اون موقعی که براش گفت یکی
زمشک وعلی اصغر وقحطِ آب
میومد شبا دیده گریون می گفت:
نشد آب بیاره حلال کن رباب

 
شنیدم به چشماش یکی تیر زده
دودستِ رشیدش جدا شد ز تن
همونا که میترسیدن از نگاش
دُرست چشم توی چشم عمودش زدن

حسین جان حسین جان حسین جان حسین


رقیه شبی که سر و بوسه زد
صدا زد بابا جون عمومون کجاست
خبر داره اصلا که ما رو زدن
مگه جایِ دختر زیرِ دست وپاست

حسین جان حسین جان حسین جان حسین


بگو با عمو گوشوارم گُم شده
بگو حرمله حرف بد می زنه
بگو بچه ها مسخرم می کنن
لباسای پاره عذابه منه

حسین جان حسین جان حسین جان حسین


#قاسم_نعمتی @ghasemnemati_ir

۱۰:۵۰

#حضرت_ام_البنین سلام‌الله‌علیها #وفات_حضرت_ام_البنین سلام‌الله‌علیها #مطالب_حضرت_ام_البنین سلام‌الله‌علیها
undefined إنّ نُدبةَامَّ البنينَ كانت مُحَرَّقةً لِلقُلوبِ
همانا ناله ی ام البنین علیهاسلام به گونه ای بود که قلبها را آتش میزد

undefined مَن هِي أمُّ البنين؟

كانَت أمُّ البنين مِنَ النِّساءِ الفاضِلاتِ العارفاتِ بِحَقِّ أهلَ البيت . مُخلِصَةً فِي وِلائِهِم مُمَحِّضَةً فِي مَوَدَّتَهُم (تنقيح المقال)
ام البنين كه بود؟
او از زمره زنان فاضل وعارف به جایگاه اهل بیت بود
که در ولایت محمد وآل محمد خالص شده و در عشق به ایشان فنا گردیده بود

undefinedفَلَمّا سَمِعَتْ بِقَتلِ الحُسين عليه السّلام خَرَّتْ مُغَشِّياًعَلَيها

هنگامیکه شنید حسین را کشتند برو برزمین افتادو بحالت اغما رفت

undefined قالَ بَشیرُ بن جذلم:....لَقَد رَأَيتُها وَقَد وَضَعَتْ يَدَيها عَلي خاصِرَتِها وَ سَقَطَ الطِّفلُ مِن عاتِقِها وَ قالَت لَيتَ أولادي جَميعاً قُتلوا وَعادَ أبوعبدالله الحُسينُ سالماً

بشیر میگوید:ام البنین را دیدم که دو دستش را بر پهلوهایش گرفته و طفل ابالفضل بروی دوشانه اش بود که بچه افتاد و ام البنین میگفت :
ایکاش همه فرزندانم کشته میشدند ولی اباعبدالله سالم بر میگشت

undefinedباز هم در خصوصش آمده undefined

undefined کانَت مِمَّن حَمَی حَریمَ الحسینَ عليه السّلام وَ إقامةِالعَزاءِ عَلي سَيّدَالشُّهداء وَ رَيحانةِالرَّسولِ وَتذكرونَ النّاسَ مَظالمَ الحَسن وَ رَيحانةَالنَّبي الصِّديقةِالطّاهِرَةِ


undefined ایشان از حریم حسین (ع) حمایت میکرد بوسیله اقامه عزا بر ایشان و بر حضرت زهرا (س) تا بجاییکه ظلمی که بر حسن (ع) وریحانه پیامبر گذشت بر مردم یادآوری میکرد
مخصوصا صدیقه بودن و طاهره بودن و پاک بودن ایشان را برای مردم یادآورمیشد


undefined و زینب کبری بعد از برگشتش به مدینه اورا پیوسته تعزیت میداد حتی در دید و بازدیدهای اعیاد.


undefinedاسناد : برگرفته از کتاب کشکول فاطمی.سیدمحمد عباس پور.ص ۱۱۸
undefinedبه نقل از تنقیح المقال. علامه مامقانی.ج۳ص۷۰ و ریاحین الشریعة.شيخ ذبیح الله محلاتی.ج٣ص٢٩٤

#قاسم_نعمتی @ghasemnemati_ir

۱۰:۵۰

#حضرت_ام_البنین سلام‌الله‌علیها #وفات_حضرت_ام_البنین سلام‌الله‌علیها

undefined ۱۴ بند مربع ترکیب
تقدیم به حضرت ام البنین سلام الله علیها


تو شاهکار عشق بازی در زمینی
تو دست پنهان خدا در آستینی
اُمُّ الادب ، اُمُّ الوفا ، اُمُّ البنینی
دلگرمی نسل امیرالمومنینی

در پیشگاه تو ادب تعظیم کرده
قرص قمر میر عرب تعظیم کرده


مانند نور آمدی تابیدی و بعد
با دست زهرا مورد تأییدی و بعد
خود را دم بیت ولایت دیدی و بعد
آن چارچوب سوخته بوسیدی و بعد

گفتی اگرچه در حرم تازه عروسم
من آمدم دستان زینب را ببوسم


دیدی چگونه گریه کن ها گریه کردند
غمدیده ها با یاد زهرا گریه کردند
با نغمه ی لب های مولا گریه کردند
یا فاطمه می گفت هر جا گریه کردند

آن روز تنها خواهش قلبت همین شد
یا فاطمه تبدیل بر اُمُّ البنین شد


شهر مدینه در هیاهو زین خبر شد
شکر خدا ام البنین صاحب پسر شد
اما کلامی باعث خون جگر شد
زخم زبان ها بر دل تو؛ نیش تر شد

گفتند: بانو بعد ازین کم میگذارد
بر این یتیمان دیگر او کاری ندارد


اما دهان یاوه گویان را تو بستی
پای قرار خویش با زهرا نشستی
دیدند از جام رضای یار مستی
چون رشته ی فرزند و مادر را گُسستی

گفتی اگرچه بین تان خیلی عزیزم
در خانه عباسم غلام و من کنیزم


زینب تو را با نور ایمان آشنا کرد
با یک نظر دلداده ی آل عبا کرد
برآتش عشقش تو را هم میتلا کرد
آن قدر؛ پیشت صحبت کرببلا کرد

تا اینکه شاخ و برگ هایت پر ثمر شد
دار و ندارت چهار فرزند پسر شد


کم کم پسرهای تو بال و پَر گرفتند
دور و بَرَت را مثل یک لشگر گرفتند
درس شجاعت از خود حیدر گرفتند
بوی امیر فاتح خیبر گرفتند

گویم ز اوصاف عظیم تو همین حد
زینب پس از زهرا تو را مادر صدا زد


ای وای از روزی که قلبت را شکستند
حجاج زهرا بار بیت الله بستند
دیدی همه سرها گرفته روی دستند
با چه شکوهی بین محمل ها نشستند

بر زانوی عباس زینب پا گذارد
شُکر خدا که محمل او پرده دارد


اما پس از شش ماه شام غم سحر گشت
با دیدن یک صحنه ای چشم تو تر گشت
از این مصیبت عالمی خونین جگر گشت
باور نمی کردی ولی دل با خبر گشت

بالاترین روضه همین در عالمین است
از راه آمد زینب اما بی حسین است


فریاد زد اُمُّ البنین گیسو سپیدم
مادر نبودی عصر عاشورا چه دیدم
از خیمه تا گودال با زحمت دویدم
با دست خود از پهلویش نیزه کشیدم

اُمُّ البنین تاج سرم را سَر بریدند
پیراهنش را از تَنَش بیرون کشیدند


مادر نبودی گوش کن پس این خبرها
از داغ عباس تو خم گشته کمرها
واشد به روی من نگاه رهگذرها
چادر به سر؛ دارد دویدن دردسرها

عباس رفت و آبروی خواهرش رفت
دعوا شد و چادر ز روی خواهرش رفت

اُمُّ البنین اول دو بازویش بهم ریخت
تیری رسید و چشم و ابرویش بهم ریخت
ضرب عمودی آمد و رویش بهم ریخت
تا روی نیزه رفت گیسویش بهم ریخت

عباس نامردی عمود آهنین خورد
بی دست از بالای مرکب بر زمین خورد


دروازه ی کوفه قیامت ساختم من
بر مرکب طوفانِ خطبه تاختم من
تا چشم روی نیزه ها انداختم من
در یک نظر عباس را نشناختم من

از درد غیرت صورتش چرخاند مادر
بستند او را تا به نیزه ماند مادر


مادر دعا کن منتقم دیگر بیاید
چون او گره از اَبروی زهرا گشاید
صحن و سرایی در بقیع بر پا نماید
پایان هر روضه دعا کردیم شاید

ما کاشف الکرب امام خویش گردیم
دار و ندار خویش نذر یار گردیم



#قاسم_نعمتی @ghasemnemati_ir

۱۰:۵۰

# حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
#مقتل_مستند

🩸وداعِ حضرت ابالفضل العباس با مادرش حضرت امّ‌البنین «سلام‌الله‌علیهما» به هنگام خروج از مدینه...

در نقلی آمده است:
به هنگام حرکت قافله سیدالشهداء علیه‌السلام از مدینه بود که حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام برای بار دیگری آمد تا با حضرت عباس علیه‌السلام و دیگر پسرانش وداع کند.

undefined در آخرین کلامی که به فرزندانش گفت، اینچنین فرمود:

undefined أطيعُوا إمامَكمُ الحُسين علیه‌السلام و قاتِلوا دُونَهُ أعدٰاءَه.
undefinedاز امام‌تان حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام با تمام وجود اطاعت کنید و در پیش پای او با دشمنانش بجنگید.

undefined قاتِلُوا قِتالاً حَيدَرياً، كَرّاراً، بَتّاراً… يا بِلا هَوادَة، ولا تَهابُوا المَوتَ يا لُيُوثيَ البَواسِل.
undefinedچون پدرتان‌، حیدارانه و با صلابت بجنگید؛ با دشمنان مولای‌تان، مدارا به خرج ندهید و از مرگ هراسی نداشته باشید ای شیران دلیر من!

undefined در اینجا ابالفضل العباس علیه‌السلام لب به سخن گشودند و فرمودند:

undefined أمّاه يا أمَّ البنين، لا تَقلَقي فأنا الحسينُ والحسينُ أنا، أنا زينب و زينب أنا، نفسي لِنَفسهما الوِقىٰ، روحي لِروحِهمَا الفِدىٰ،
undefinedای مادرجان من! ای أمّ البنین! هیچ نگران نباشید؛ چرا که جان من، جان حسین علیه‌السلام است و جان او، جان من؛ جان من، جان زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها است و جان او، جان من؛ به فدای‌شان‌ بشوم؛ جان و دلم به قربان‌شان.

undefined و مَشَتِ القٰافلةُ و مَشَت خَلفَها عَينًا أم‌ُّالبنين حتّى حَجَبَتْها الدُّموعَ، وَ مَشَتْ بِرِجلَيها حتّى غابتِ القافلةُ
undefinedسپس قافله به راه افتاد و حضرت ام‌البنین سلام‌الله‌علیها پشت سر آن‌ها به راه افتاد تا اینکه، اشک چشمانش مانع دید او شد؛ چند قدم دیگر به پیش رفت تا اینکه قافله از دیده‌گانش غائب شد.

undefinedأُم البنين علیهاالسلام سیرتها و کراماتها،زهيري، ص۱۴۵.
undefinedالمجالس الشجیه،تاج‌الدین، ص۱۰۳



@ghasemnemati_ir

۱۰:۵۰

# حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
#مقتل_مستند

🩸وداع امام‌ حسین علیه‌السلام با حضرت أم‌البنين عليهاالسلام به هنگام خروج از مدينه ...

در نقلی آمده است:
وقتی که کاروان سيدالشهداء عليه‌السّلام، عزم حرکت از مدینه را داشت، حضرت أم البنين عليهاالسّلام نزدیک امام حسین علیه‌السّلام آمدند و عرضه داشتند:

undefined بِأبي أنتَ و اُمِّي يا أبا عَبدِاللّهِ، أَستَودِعُكَ اللّهُ يا نورَ عَيني يا سَيِّدي و إمامي، يا حُسين
undefinedپدرم و مادرم فدای‌تان ای أباعبدالله! شما را به خدا می‌سپارم ای نور چشمم! ای سرور من! ای امام من! ای حسین!

undefined ثُمَّ أَجهَشَتْ بِالْبُكاءِ واِنقَطَعَتْ عَنِ الْكَلماتِ
undefinedدر این هنگام گریهٔ بی‌امان، راه گلوی أم‌البنين عليها‌السّلام را بست و نتوانست دیگر صحبت کند.

undefined امام‌ حسین علیه‌السّلام به او فرمودند:

undefined جَزاكِ اللّهُ عَنّا خَيرَ الْجَزاءِ يا اُمّاهُ، فَقَد كُنتِ لَنا أُمَّاً بارَّةً
undefinedخدا از جانب ما به شما جزای خير دهد ای مادر! به درستی که شما برای ما، مادر نیکوکار و مخلصی بودی!

undefined حضرت أم‌البنين عليهاالسّلام مقداری جلوتر آمد و عرضه داشت:

undefined اُذكُرني يا ولَدِي عِندَ اُمِّكَ الزَهراءِ و بَلِّغْها أَجمَلَ سَلامي و تَحِيّاتي
undefinedای پسرم! من را در نزد مادرت زهرای مرضيه سلام‌الله‌علیها، به یاد آور و زیباترین سلام و تحیت من را به آن حضرت برسان.

undefined امام حسین علیه السلام فرمودند: حتما این کار را خواهم نمود. سپس فرمودند: وِداعاً يا أم البنين، وداعاً... وداعاً...

undefinedأُم‌البنين علیهاالسلام،سیرتها و کراماتها،زهيري، ص۱۴۵
undefined المجالس الشجیه،تاج‌الدین، ص ۱۰۱



@ghasemnemati_ir

۱۰:۵۰

#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام

🩸مقام حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام در نزد حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها ...

مرحوم علامه مُقرّم در کتاب شریف «العبّاس علیه‌السلام» می‌نویسد:

undefined وكانَتْ أُمُّ الْبَنينَ مِنَ النِساءِ الْفاضِلاتِ الْعارِفاتِ بِحَقِّ أهلِ الْبَيتِ (عَلَيْهِمُ السَلامُ)،
undefined حضرت ام البنین سلام‌الله‌علیها از زنان با فضیلتی بود که حقوق و شأن و مقام اهل بیت علیهم‌السلام را می‌دانست و عارف به ایشان بود.

undefined مُخلِصَةً في وِلائِهِم، مُمَحِّضَةً في مَوَدَّتِهِم، وَ لَها عِندَهُم الْجاهُ الْوَجيهُ وَالْمَحَلُّ الرَفيعُ،
undefined خالصانه ولایت ایشان را پذیرفته و غوطه‌ور در محبت و موّدت به این خاندان بود؛ هم‌چنین دارای اعتبار و منزلت والایی در نزد آنان بود.

undefined و قد زارَتْها زينَبُ الْكُبرىٰ بَعدَ وُصولِها الْمَدينةَ تُعَزِّيها بِأولادِها الْأربَعَةِ، كما كانَتْ تَزورُها أيامَ العيدِ
undefinedحضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها پس از ورود به مدینه به دیدار آن حضرت رفتند و او را به‌خاطر شهادت چهار فرزندش دلداری دادند؛ همانطوری که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها در ایام عید، هر ساله به دیدار آن حضرت می‌رفتند.

undefinedالعباس علیه‌السلام،مقرم، ج۱ ص۱۲۵



@ghasemnemati_ir

۱۰:۵۰

# حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام
#مقتل_مستند

🩸مجلس عزای حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها و امّ‌البنین علیهاالسلام در مدینه ...

در نقلی آمده است:
وقنی که قافله بازماندگان عاشورا به مدینه بازگشت، زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود:

undefined لا أُريدُ أَحَداً يَدخلُ عَلَيَّ إِلَّا مَن فُقِدَتْ لَها عزيزاً في كربلاء
undefinedقصد ملاقات با کسی را ندارم مگر کسی که عزیزی در کربلا از دست داده است.

undefined یک روز که آن حضرت در منزل نشسته بود، درب خانه آن حضرت را کوبیدند. کنیزکی پشت در آمد و گفت: شما که هستید؟ صدا آمد:

undefinedقولي لِسيّدتِكِ زينب عليهاالسلام إنّي شَريكتُها في هٰذا الْعَزاءِ، و اُريدُ أن أدخُلَ عَلَيْها و أُساعِدَها فإنّي مِثلُها في المُصابِ
undefinedبه سروَر خود زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها بگو: من شریک او در این مصیبت هستم و آمده‌ام تا او را در عزاداری بر حسین علیه‌السلام یاری کنم.

undefined وقتی که آن کنیزک، این خبر را برای زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آورد، آن حضرت فرمود: «به گمانم که ام‌البنین علیهاالسلام است.» آن کنیزک مجددا رفت و پرسید: اسم شما چیست؟

undefined آن بانو فرمود: من ام‌البنین «علیهاالسلام» هستم. کنیز در را به روی او گشود. وقتی که ام البنین علیهاالسلام داخل شد، جلو آمد و زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها را در آغوش گرفت و گریست. زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به او فرمود:

undefined عَظَّمَ اللّهُ لَكِ الْأجرَ في أولادِكِ الْأربَعَةِ
undefinedخدا اجر تو را بزرگ بدارد در مصيبت چهار فرزندت.

undefined و حضرت ام‌البنین علیهاالسلام اینگونه جواب داد:

وأنتِ عَظَّمَ اللّه لكِ الأجرَ في الحسين عليه‌السلام
undefinedخدا اجر شما را در مصيبت برادرتان، امام حسین علیه‌السلام بزرگ بدارد.

undefined و بَكَتْ وَ بَكىٰ مَنْ كانَ حاضرًا
undefinedدر این هنگام زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به گریه افتاد و تمام ژن‌هایی که در آن جلسه بودند، با گریه آن حضرت گریستند.



undefinedمجمع مصائب أهل البیت علیهم‌السلام، ج۲، ص۲۹۱
undefinedالنصّ الجلیّ فی مولد العباس بن علی علیهماالسلام، الناصري البحرانی، ص۴۴.

@ghasemnemati_ir

۱۰:۵۰

#حضرت_عباس_علیه_السلام
#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام

🩸قربان‌صدقه‌های حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام برای ماهِ بنی‌هاشم ابالفضل العباس علیه‌السلام...

در کتاب «المُنمّق فی أخبار قریش» از منابع قرن «۳ ه‌ق» آمده است:

undefined حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام در ایام طفولیتِ حضرت عباس علیه‌السلام، با این اشعار قربان‌صدقهٔ ماه بنی‌هاشم می‌رفت و می‌فرمود:

undefined أُعيذُهُ بِالْواحِد/ مِن عَينِ كُلِّ حاسِد/ (مِن) قائٍِم و القاعِد/ مُسلِمِهم و الجاحِد/ صادِرهِم والوارِد / مَولودِهِم و الوالِد
undefinedابالفضلم را به خدای یگانه می‌سپارم؛ از هر چشم حسودی! از هر ایستاده و نشسته‌ای! از چشم هر مسلمان و کافری! از چشم هر آن‌کس که می‌رود و هر آن‌کس که می‌آید! از چشم هر پسر یا پدری!

undefined المُنمّق فی أخبار قریش، ج۱ ص۳۵۱

undefined آه یا امّ‌البنین! کجا بودید در آن ساعتی که چشم حسودان کوفی و شامی، قد و بالای رعنای ابالفضلت را نظر زدند ...

undefined در همان ساعت دردناکی که مقاتل نوشته‌اند:

undefined فَضَرَبَهُ حَكيمُ بنُ الطُّفَيلِ مِن وَراءِ نَخلَةٍ بِعَمودٍ مِن حَديدٍ عَلىٰ رَأسِهِ الشَّريفِ، فَسَقَطَ مُخُّ رَأسَهُ عَلىٰ كَتِفِهِ
undefinedحکیم بن طُفیل ملعون، پشت درخت نخلی کمین کرد و از پشت آمد و با عمود آهنین چنان ضربه ای بر فرق مبارک حضرت عباس علیه‌السلام زد که جمجمه حضرت بر روی کتف او افتاد.

undefined فَهَوَىٰ عَن مَتنِ الْجَوادِ و هو يُنادِي: وا أخاه! وا حسيناه! وا أبتاه! وا عليّاه
undefinedپس از بالای اسب، با صورت به زمین افتاد و فریاد برآورد: وا أخاه! وا حسيناه! وا أبتاه! وا عليّاه

undefinedاسرارالشهاده ص٣٣۴

@ghasemnemati_ir

۱۰:۵۰

#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام

🩸به پسرها همه گفتم که منم خادمه‌اش/ و شمایید غلامان اباعبدالله...

در نقلی آمده است:

undefined وقتی که خبر شهادت اولاد حضرت ام‌البنین علیهاالسلام را بشیر (و یا به نقلی بِشر) برای آن بانو آورد، حضرت ام‌البنین علیهاالسلام فرمود:

undefined وَاللَّهِ ما رَبَّيتُ أَولادي إِلّا لِأَجلِ خِدمَةِ الحُسَينِ علیه‌السلام
undefinedبه خدا قسم من فرزندانم را تربیت نکردم مگر برای خدمت به سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه!

undefinedالعبرة الساکته، ج۲، ص۴۱۴

@ghasemnemati_ir

۱۰:۵۰

#حضرت_ام_البنین_علیهاالسلام

🩸به حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام هم می‌گفتند: «یا روز فقط گریه کن یا شب؟!»

در نقلی آمده است:

undefined از بسیاری اندوه و محنت حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام، مردم مدینه به تنگ آمده و به او پیغام دادند: ای مادر عباس! ما می‌دانیم که در این مصیبت حق داری و دل تو به داغ شهیدانِ غریب می‌سوزد! لکن درخواست ما از تو آن است که روز گریه کنی و شب آرام گیری و یا شب نوحه کنی و روز آرام گیری؟!

undefined حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام در جواب ایشان پیغام فرستاد: ای مردم مدینه! مرا معذور دارید که آرام و‌ قرار از من رفته و طاقت من در این مصیبت عظمی طاق شده است! ای مردم مدینه! امیدوارم که هیچ یک از شما را مثل من مصیبتی واقع نشود!

undefined راوی گوید: بعد از آن، حضرت امّ‌البنین علیهاالسلام چون که صبح می‌شد چادر به سر می‌کرد و به قبرستان بقیع می‌رفت و تا شام گریه و زاری و نوحه و بی‌قراری می‌کرد چنان که هر کسی از آن راه می گذشت و ناله‌های جانسوز او را می شنید بی‌اختیار سیل اشک از دیده جاری می‌نمود و چون شب می‌شد به شهر می‌آمد تا صبح ناله می کرد و ساعتی آرام نمی‌گرفت.

undefinedعین البکاء، بروجردی، ص۴۵۱، بازنویسی شده (نسخه خطی)

@ghasemnemati_ir

۱۰:۵۰

thumbnail
#طرح_جهت_استوری#حضرت_ام_البنین سلام الله علیها #دودمه_وفات_حضرت_ام_البنین سلام‌الله‌علیها
*
پیش تو تعظیم کرده آسمان ها و زمین
الدخیل ام البنین

مادری کردی تو بر نسل امیرالمومنین
الدخیل ام البنین


باتو می شد عطر و بوی فاطمه(س) احساس کردالدخیل ام البنین
عصمت دامان تو عباس(ع) را عباس(ع) کردالدخیل ام البنین

#قاسم_نعمتی @ghasemnemati_ir

۱۰:۵۳

thumbnail

۱۰:۵۳

thumbnail
تو شاهکار عشق بازی در زمینیتو دست پنهان خدا در آستینیاُمُّ الادب ، اُمُّ الوفا ، اُمُّ البنینیدلگرمی نسل امیرالمومنینی
@ghasemnemati_ir

۸:۳۰

thumbnail
دگر ای دوست مرا در حرمت محرم کنرفتم از دست نگاهی به دل ماهم کن
یا بیا جانب قبله بکشان پای مرایا بر احوال دلم فکر کمی مرهم کن
به علمدار قسم پای رکابت هستمشانه ی گرم مرا تکیه گه پرچم کن
همچنان ام بنین سوز و نوا دارم منهوس یک سحر کرببلا دارم من
@ghasemnemati_ir

۱۴:۳۶

undefined نماز ماه جمادی الثانی:

undefinedسیّد ابن طاووس روایت کرده: مؤمن در این ماه هرگاه که خواهد (از اول تا آخر ماه)، چهار رکعت نماز بجا آورد همراه با دو سلام (دو نماز دو رکعتی)
undefined که در رکعت اول پس از سوره حمد یک مرتبه آیة الکرسی و بیست و پنج مرتبه سوره قدر،
undefined و در رکعت دوم پس از سوره حمد یک مرتبه سوره تکاثر و بیست و پنج مرتبه سوره توحید
undefined و در دو رکعت بعد، در رکعت اول پس از سوره حمد یک مرتبه سوره کافرون و بیست و پنج مرتبه سوره فلق
undefined و در رکعت دوم پس از سوره حمد یک مرتبه سوره نصر و بیست و پنج مرتبه سوره ناس
undefined و پس از سلام، هفتاد مرتبه بگوید:
سُبْحَانَ الله وَ الْحَمْدُ لله وَ لا إِلَهَ إِلا الله وَ الله أَکْبَرُ
undefinedو هفتاد مرتبه:
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
undefinedآنگاه سه مرتبه بگوید:
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ
undefinedپس سر به سجده نهاده و سه مرتبه بگوید:
یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحِیمُ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ

undefinedسپس هر حاجت که دارد از خدا بخواهد، هرکه این عمل را بجا آورد، خداوند، خود و مال و زن و فرزندان، و دین و دنیایش را تا سال آینده حفظ می‌کند، و اگر در این سال از دنیا برود بر حال شهادت رفته است، یعنی ثواب شهیدان را دارا می‌باشد.

undefined مفاتیح الجنان، اعمال ماه جمادی الآخره

@ghasemnemati_ir

۱۴:۵۳