۱۱:۳۹
رفع یکی از چالشهای اصلی صنعت خودرو با ساخت سنسور اکسیژن در کشور
https://ghatatnews.ir/?p=96033
ماهنامه قطعات خودرو
@ghatatnews🟠
https://ghatatnews.ir/?p=96033
ماهنامه قطعات خودرو
۱۳:۲۸
تبریز میزبان شماستشما می توانید در ویژه نامه نمایشگاه تبریز حتی اگر غرفه ندارید، حضور داشته باشید.برای درج آگهی در ویژه نامه "قطعات خودرو" با ما تماس بگیرید.۰۹۱۲۹۰۵۴۵۶۱۰۹۳۷۱۹۲۲۵۵۱۰۲۱۳۶۴۱۹۸۸۵Ghatatnews.ir با شما هستیم.
۹:۵۸
برای حضور در ویژه نامه تبریز زمان زیادی باقی نمانده استنمایشگاه بین المللی قطعات تبریز یکی از نمایشگاه های بزرگ لوازم یدکی در ایران است.شهر تبریز با دارا بودن یکی در مراکز بزرگ بورس لوازم یدکی در منطقه قونقا واقع در مرکز شهر تبریز و در کنار بازار بزرگ و تاریخی تبریز نقش و سهم مهمی در بازار لوازم خودرو دارد.تبریزی ها به لوازم فروشی خودرو ابزار فروشی می گویند.26 امین نمایشگاه تبریز می تواند در روزهای سخت بازرگانی و تولید نقطه امیدی باشد.
۶:۵۷
از تبریزی ها می توانیم خیلی چیزها یاد بگیریممثلا: نظمدر تبریز پاساژهای فروش لوازم یدکی را می توانیم ببینیم که بسیار زیبا و منظم هستند.
۷:۲۴
بازارسال شده از حسن بشارت نیا
نام نمایشگاه: نمایشگاه قطعات و تجهیزات خودرو گوانگژو چین (AAG)
محل برگزاری: گوانگژو، چین
مساحت: 100,000 متر مربع
تعداد غرفهداران: 1300 غرفهدار
تعداد بازدیدکنندگان دوره پیشین: حدود 50,000 نفر
تاریخ برگزاری: 5 الی 7 شهریور 1404
سر فصل های نمایشگاه:
اجزاء و قطعات خودرو:
موتور، جعبه دنده، اگزوز
شاسی خودرو، سیستم ترمز، چرخها
قطعات بدنه، سیستم سقف، پنجرهها
قطعات داخلی، صندلیها، سیستمهای تهویه
الکترونیک و سیستمهای خودرو:
سیستمهای باتری، کنترل و سیستمهای رانندگی خودکار
سیستمهای کمک راننده و ایمنی
سیستمهای الکتریکی خودرو، سنسورها و دوربینها
تجهیزات تعمیر و نگهداری:
ابزار تعمیرگاهها، لوازم یدکی و مواد مصرفی
تجهیزات نقاشی و محافظت از خوردگی
تایر و باتری:
انواع تایرها و باتریها، تجهیزات مربوط به آنها
تجهیزات ویژه و اصلاحات:
لوازم اصلاح موتور و سیستمهای عملکردی
ghatatnews.ir
محل برگزاری: گوانگژو، چین
مساحت: 100,000 متر مربع
تعداد غرفهداران: 1300 غرفهدار
تعداد بازدیدکنندگان دوره پیشین: حدود 50,000 نفر
تاریخ برگزاری: 5 الی 7 شهریور 1404
سر فصل های نمایشگاه:
اجزاء و قطعات خودرو:
موتور، جعبه دنده، اگزوز
شاسی خودرو، سیستم ترمز، چرخها
قطعات بدنه، سیستم سقف، پنجرهها
قطعات داخلی، صندلیها، سیستمهای تهویه
الکترونیک و سیستمهای خودرو:
سیستمهای باتری، کنترل و سیستمهای رانندگی خودکار
سیستمهای کمک راننده و ایمنی
سیستمهای الکتریکی خودرو، سنسورها و دوربینها
تجهیزات تعمیر و نگهداری:
ابزار تعمیرگاهها، لوازم یدکی و مواد مصرفی
تجهیزات نقاشی و محافظت از خوردگی
تایر و باتری:
انواع تایرها و باتریها، تجهیزات مربوط به آنها
تجهیزات ویژه و اصلاحات:
لوازم اصلاح موتور و سیستمهای عملکردی
۱۱:۵۸
بازارسال شده از حسن بشارت نیا
۱۱:۵۸
بازارسال شده از حسن بشارت نیا
۱۱:۵۸
بازارسال شده از حسن بشارت نیا
نمایشگاه بینالمللی خودروسازی شنزن چین (AWC)
تاریخ برگزاری: 6 الی 8 آبان 1404
محل برگزاری: مرکز نمایشگاهی Baoan، شنزن، چین
ساعات بازدید: 09:00 الی 18:00
اهداف و مزایای شرکت در نمایشگاه
شبکهسازی و برقراری همکاری با بیش از 1500 بازدیدکننده تجاری بینالمللی
دریافت بازخورد مستقیم از متخصصان و بازدیدکنندگان حرفهای
فرصت برای ملاقات با تأمینکنندگان فناوری و تولیدکنندگان خودرو از بیش از 50 کشور
تحلیل تکنولوژیهای پیشرفته و روندهای روز دنیا
ایجاد فرصتهای تجاری و همکاری در زمینههای مختلف
غرفه داران نمایشگاه
قطعات الکترونیکی خودرو:
تراشهها، سیمها، خازنهای سرامیکی، رلهها، فیوزها و دیگر اجزاء الکترونیکی
فناوری انرژی جدید و باتریها:
باتریهای لیتیومی، سیستمهای باتری، موتورهای الکتریکی و تجهیزات مربوطه
وسایل نقلیه هوشمند و اینترنتی:
رانندگی خودکار، حسگرها، اینترنت اشیاء و ارتباطات دادههای بزرگ
مهندسی خودرو و مونتاژ:
طراحی و ساخت قطعات خودرو، نیرومحرکه انرژی، فناوری مونتاژ نهایی، رباتهای صنعتی
مواد جدید خودرو:
فولاد با استحکام بالا، فیبر کربن، پلیکربنات، مواد کامپوزیتی و نانومواد
دلایل بازدید از این نمایشگاه
کشف آخرین نوآوریها و فناوریها
ایجاد ارتباطات تجاری با شرکتهای بینالمللی و معتبر
آشنایی با روندهای صنعت و فناوریهای جدید
یادگیری از بهترینهای صنعت خودروسازی چین و جهان
چرا غرفهسازی در نمایشگاه مهم است؟
معرفی محصولات و خدمات به بازدیدکنندگان
آشنایی بیشتر با مزایای شما نسبت به رقبا
ایجاد ارتباطات تجاری جدید و گسترش بازارهای جهانی
ghatatnews.ir
تاریخ برگزاری: 6 الی 8 آبان 1404
محل برگزاری: مرکز نمایشگاهی Baoan، شنزن، چین
ساعات بازدید: 09:00 الی 18:00
اهداف و مزایای شرکت در نمایشگاه
شبکهسازی و برقراری همکاری با بیش از 1500 بازدیدکننده تجاری بینالمللی
دریافت بازخورد مستقیم از متخصصان و بازدیدکنندگان حرفهای
فرصت برای ملاقات با تأمینکنندگان فناوری و تولیدکنندگان خودرو از بیش از 50 کشور
تحلیل تکنولوژیهای پیشرفته و روندهای روز دنیا
ایجاد فرصتهای تجاری و همکاری در زمینههای مختلف
غرفه داران نمایشگاه
قطعات الکترونیکی خودرو:
تراشهها، سیمها، خازنهای سرامیکی، رلهها، فیوزها و دیگر اجزاء الکترونیکی
فناوری انرژی جدید و باتریها:
باتریهای لیتیومی، سیستمهای باتری، موتورهای الکتریکی و تجهیزات مربوطه
وسایل نقلیه هوشمند و اینترنتی:
رانندگی خودکار، حسگرها، اینترنت اشیاء و ارتباطات دادههای بزرگ
مهندسی خودرو و مونتاژ:
طراحی و ساخت قطعات خودرو، نیرومحرکه انرژی، فناوری مونتاژ نهایی، رباتهای صنعتی
مواد جدید خودرو:
فولاد با استحکام بالا، فیبر کربن، پلیکربنات، مواد کامپوزیتی و نانومواد
دلایل بازدید از این نمایشگاه
کشف آخرین نوآوریها و فناوریها
ایجاد ارتباطات تجاری با شرکتهای بینالمللی و معتبر
آشنایی با روندهای صنعت و فناوریهای جدید
یادگیری از بهترینهای صنعت خودروسازی چین و جهان
چرا غرفهسازی در نمایشگاه مهم است؟
معرفی محصولات و خدمات به بازدیدکنندگان
آشنایی بیشتر با مزایای شما نسبت به رقبا
ایجاد ارتباطات تجاری جدید و گسترش بازارهای جهانی
۱۱:۵۸
حسین چهارسوقیبعید است کسی در صنف لوازم یدکی تهران، سنگین فروش باشد و جناب حسین چهار سوقی را نشناسد یا لااقل اسمش را نشنیده باشد.از شصت و چند سال پیش او در صنف لوازم یدکی فعالیت کسبی و تجاری بزرگ و معتبری داشته است.تالیف کتاب صنف بهانهای شد برای دیدارش و گفت وگوی مفصلدر پایان مصاحبه پرسیدم چه توصیهای برای جوانترها، کسانی که میخواهند در این شغل رشد کنند، دارید؟گفت:از خدا غافل نشوید،برکت از جای دیگری میآید.
از پاسخش یکه خوردم؛ انتظار داشتم توصیه های در ارتباط با مهارت، تجربه و دانش افزایی کند.
اما ادامه داد:خودت هیچی نیستی،
انگار متوجه تعجب من شد؛گفت:من نمی توانم منکر خدا شوم؛بس که معجزه دیدهام.کاسب نباید اجحاف کند.گفتم: اجحاف یعنی چی؟گفت:در بازار لوازم یدکی همیشه یک مقدار کمبود هست. فکر نکنند؛ کمبود یعنی فرصتی برای «گران فروشی« مخصوصا به رانندهحسن بشارت نیا
پی نوشت: مصاحبه کامل بزودی منتشر خواهد شد.لطفا نظرات خود را در سایت « قطعات خودرو» بفرمائید.ghatatnews.ir
از پاسخش یکه خوردم؛ انتظار داشتم توصیه های در ارتباط با مهارت، تجربه و دانش افزایی کند.
اما ادامه داد:خودت هیچی نیستی،
انگار متوجه تعجب من شد؛گفت:من نمی توانم منکر خدا شوم؛بس که معجزه دیدهام.کاسب نباید اجحاف کند.گفتم: اجحاف یعنی چی؟گفت:در بازار لوازم یدکی همیشه یک مقدار کمبود هست. فکر نکنند؛ کمبود یعنی فرصتی برای «گران فروشی« مخصوصا به رانندهحسن بشارت نیا
پی نوشت: مصاحبه کامل بزودی منتشر خواهد شد.لطفا نظرات خود را در سایت « قطعات خودرو» بفرمائید.ghatatnews.ir
۱۱:۱۰
ایرانخودرو طرح فروش جدید خود را آغاز کرد. در این مرحله خودروهایی مثل تارا، دنا پلاس، سورن پلاس، رانا پلاس و پژو ۲۰۷ عرضه میشوند.
حداقل سن ۱۸ سال
نداشتن پلاک فعال (بهجز شرایط خاص)
عدم خرید خودرو از ایرانخودرو یا سایپا در ۴ سال گذشته
@gatatnews باما همراه باشید
۱۳:۵۳
دولت همهچیزدان و اصنافِ دستبسته؛ داستان تکراری بازار ایران»
سالهاست که در اقتصاد ما، دولت نقش پدری را بازی میکند که هم میخواهد مراقب بچههایش باشد، هم حاضر نیست اجازه بدهد بزرگ شوند. از یک طرف شعار «توانمندسازی اصناف» میدهد، از طرف دیگر با انبوهی از آییننامه، مجوز، سامانه و مصوبه، دستوپای همان اصناف را میبندد. نتیجه؟ بازاری خسته، تولیدی ناپایدار و بخش خصوصیای که بیشتر وقتش را صرف پر کردن فرمها و پیگیری امضاهای طلایی میکند تا رقابت سالم در بازار.هیچ دورهای از تاریخ اقتصادی ما، بیسهم از این تضاد نبوده است. دولتها میآیند و میروند، اما نسخه یکی است: جلسات متعدد، بخشنامههای فوری، تصمیمات شبانه و نهایتاً یک وعده تکراری: «اصناف باید تقویت شوند! »اما تا امروز، هرچه بیشتر «تقویت» گفتند، نتیجهاش ضعف بیشتر بود.دولتهای مختلف برای کنترل قیمتها، جلوگیری از احتکار، ساماندهی واردات و هزار نیت خیر دیگر، چنان در جزئیات بازار فرو رفتهاند که حالا خودشان بزرگترین بنگاهدار و ناظر و مجوز دهندهاند.از آن طرف، اصناف هم خسته از وعدههای بیپشتوانه، حالا بیشتر شبیه کارمندان بیحقوق دولتی عمل میکنند تا نهادهای مستقل اقتصادی.در سخنرانی اخیر محمدرضا عارف، حرفی زده شد که باید سالها پیش گفته میشد:«دولت از دخالت زیاد در بازار ناراحت است، اما گاهی چارهای ندارد! »این جمله خودش خلاصه تمام سیاستهای اقتصادی چند دهه اخیر است.دولتی که از دخالت ناراحت است ولی همچنان دخالت میکند و نتیجه هم همان است که همه میبینیم: بازارهای بیثبات، تولیدکنندگان بلاتکلیف و اعتماد ازدسترفته میان مردم و حاکمیت اقتصادی.عارف حرف درستی هم زد وقتی گفت: اگر اصناف به جایگاه واقعی خود برسند، نیازی به دخالت دولت نیستولی سؤال این است: چه کسی باید فرصت ساخته شده این جایگاه را بدهد؟ همان دولتی که هر روز در کارشان دخالت میکند؟بازار قطعات خودرو مثال واضح این وضعیت است. بازرگان و تولیدکننده داخلی باید برای هر وارداتی، دهها مرحله را بگذارند و در سامانه های متعدد درخواست ثبت کند و تایید بگیرد، بعد منتظر تخصیص ارز بماند، بعد قیمتگذاری دستوری را تحمل کند و در نهایت با انبارهایی از قطعههای بیخریدار روبهرو شود، چون قدرت خرید مصرفکننده سقوط کرده.در این میان، هر چند ماه یک طرح تازه از راه میرسد یکی برای تسهیل تجارت، دیگری برای تنظیم بازار و هر دو در نهایت کار را سختتر میکنند.در تمام این سالها، آنقدر جلسه و کمیته و ستاد تشکیل شده که اگر بخواهیم جمع بزنیم، شاید میلیونها نفرساعت از وقت مدیران و کارشناسان صرف شده باشد. اما نتیجه همان است که همیشه بود: دستورالعمل تازه، سامانه جدید، و بازهم سردرگمی بیشتر برای فعالان صنفی.اصناف در ظاهر زیر چتر حمایت دولتاند، اما در عمل در معرض فرسایشاند. نه میتوانند تصمیم بگیرند، نه پیشبینی کنند، نه حتی به وعدههای حمایتی اعتماد داشته باشند.وقتی قرار است هر بخشنامهای با بخشنامه بعدی نقض شود، چگونه میتوان برای کسب و کار، تجارت، تولید، سرمایهگذاری یا توسعه برنامهریزی کرد؟این حجم از مداخله و بیاعتمادی، فقط بازار را ضعیف میکند؛ فرهنگ اقتصادی کشور را هم فرسوده میکند بنظر نگارنده باید فرهنگ سازی از مدیران و دستگاههای دولتی شروع شود.وقتی صنوف احساس کنند دولت شریکانش یا رقیبشان نیست بلکه ناظر بالادست است، آنگاه انگیزه برای رقابت سالم، شفافیت یا نوآوری بوجود می آید.اما اکنون شبکهای از رانت خواران، وابستگان و خویشاوندان، کارچاق کنها و مجیزگویان شکل گرفته که بلدند در میان خلأها و بخشنامهها راه خودشان را باز کنند. اگر نگوئیم که در صدور بخش نامه ها و ابطال آنها بزرگترین نقش را دارند. زبان لال اگر بگویم که قانون را هم این ها می نویسند.مشکل اینجاست که ما هنوز بین «نظارت» و «دخالت» فرق نگذاشتهایم.نظارت یعنی قانون روشن و یکسان برای همه؛ دخالت یعنی تصمیم ناگهانی برای عدهای خاص.دولت اگر واقعاً از دخالت ناراحت است، راهش ساده است: سیاست گذاری با شفاف سازی، ساده سازی، نظارت کاملبهجای تشکیل کمیته و ستاد تازه، شاید کافی است چند صندلی از اتاق تصمیمگیری را به همان اصنافی بدهند که سالهاست در بازار زندگی میکنند، نه در دفترهای اداری. اما تا زمانی که دولت همچنان فکر کند بازار بدون او فلج میشود، اصناف هم در نقش بیمارانی باقی خواهند ماند که همیشه زیر سرم حمایت، اما بدون بهبودی واقعیاند.حسن بشارت نیاخبرنگار آزادو مدیر مسئول ماهنامه «قطعات خودرو»
Ghatatnews.ir
سالهاست که در اقتصاد ما، دولت نقش پدری را بازی میکند که هم میخواهد مراقب بچههایش باشد، هم حاضر نیست اجازه بدهد بزرگ شوند. از یک طرف شعار «توانمندسازی اصناف» میدهد، از طرف دیگر با انبوهی از آییننامه، مجوز، سامانه و مصوبه، دستوپای همان اصناف را میبندد. نتیجه؟ بازاری خسته، تولیدی ناپایدار و بخش خصوصیای که بیشتر وقتش را صرف پر کردن فرمها و پیگیری امضاهای طلایی میکند تا رقابت سالم در بازار.هیچ دورهای از تاریخ اقتصادی ما، بیسهم از این تضاد نبوده است. دولتها میآیند و میروند، اما نسخه یکی است: جلسات متعدد، بخشنامههای فوری، تصمیمات شبانه و نهایتاً یک وعده تکراری: «اصناف باید تقویت شوند! »اما تا امروز، هرچه بیشتر «تقویت» گفتند، نتیجهاش ضعف بیشتر بود.دولتهای مختلف برای کنترل قیمتها، جلوگیری از احتکار، ساماندهی واردات و هزار نیت خیر دیگر، چنان در جزئیات بازار فرو رفتهاند که حالا خودشان بزرگترین بنگاهدار و ناظر و مجوز دهندهاند.از آن طرف، اصناف هم خسته از وعدههای بیپشتوانه، حالا بیشتر شبیه کارمندان بیحقوق دولتی عمل میکنند تا نهادهای مستقل اقتصادی.در سخنرانی اخیر محمدرضا عارف، حرفی زده شد که باید سالها پیش گفته میشد:«دولت از دخالت زیاد در بازار ناراحت است، اما گاهی چارهای ندارد! »این جمله خودش خلاصه تمام سیاستهای اقتصادی چند دهه اخیر است.دولتی که از دخالت ناراحت است ولی همچنان دخالت میکند و نتیجه هم همان است که همه میبینیم: بازارهای بیثبات، تولیدکنندگان بلاتکلیف و اعتماد ازدسترفته میان مردم و حاکمیت اقتصادی.عارف حرف درستی هم زد وقتی گفت: اگر اصناف به جایگاه واقعی خود برسند، نیازی به دخالت دولت نیستولی سؤال این است: چه کسی باید فرصت ساخته شده این جایگاه را بدهد؟ همان دولتی که هر روز در کارشان دخالت میکند؟بازار قطعات خودرو مثال واضح این وضعیت است. بازرگان و تولیدکننده داخلی باید برای هر وارداتی، دهها مرحله را بگذارند و در سامانه های متعدد درخواست ثبت کند و تایید بگیرد، بعد منتظر تخصیص ارز بماند، بعد قیمتگذاری دستوری را تحمل کند و در نهایت با انبارهایی از قطعههای بیخریدار روبهرو شود، چون قدرت خرید مصرفکننده سقوط کرده.در این میان، هر چند ماه یک طرح تازه از راه میرسد یکی برای تسهیل تجارت، دیگری برای تنظیم بازار و هر دو در نهایت کار را سختتر میکنند.در تمام این سالها، آنقدر جلسه و کمیته و ستاد تشکیل شده که اگر بخواهیم جمع بزنیم، شاید میلیونها نفرساعت از وقت مدیران و کارشناسان صرف شده باشد. اما نتیجه همان است که همیشه بود: دستورالعمل تازه، سامانه جدید، و بازهم سردرگمی بیشتر برای فعالان صنفی.اصناف در ظاهر زیر چتر حمایت دولتاند، اما در عمل در معرض فرسایشاند. نه میتوانند تصمیم بگیرند، نه پیشبینی کنند، نه حتی به وعدههای حمایتی اعتماد داشته باشند.وقتی قرار است هر بخشنامهای با بخشنامه بعدی نقض شود، چگونه میتوان برای کسب و کار، تجارت، تولید، سرمایهگذاری یا توسعه برنامهریزی کرد؟این حجم از مداخله و بیاعتمادی، فقط بازار را ضعیف میکند؛ فرهنگ اقتصادی کشور را هم فرسوده میکند بنظر نگارنده باید فرهنگ سازی از مدیران و دستگاههای دولتی شروع شود.وقتی صنوف احساس کنند دولت شریکانش یا رقیبشان نیست بلکه ناظر بالادست است، آنگاه انگیزه برای رقابت سالم، شفافیت یا نوآوری بوجود می آید.اما اکنون شبکهای از رانت خواران، وابستگان و خویشاوندان، کارچاق کنها و مجیزگویان شکل گرفته که بلدند در میان خلأها و بخشنامهها راه خودشان را باز کنند. اگر نگوئیم که در صدور بخش نامه ها و ابطال آنها بزرگترین نقش را دارند. زبان لال اگر بگویم که قانون را هم این ها می نویسند.مشکل اینجاست که ما هنوز بین «نظارت» و «دخالت» فرق نگذاشتهایم.نظارت یعنی قانون روشن و یکسان برای همه؛ دخالت یعنی تصمیم ناگهانی برای عدهای خاص.دولت اگر واقعاً از دخالت ناراحت است، راهش ساده است: سیاست گذاری با شفاف سازی، ساده سازی، نظارت کاملبهجای تشکیل کمیته و ستاد تازه، شاید کافی است چند صندلی از اتاق تصمیمگیری را به همان اصنافی بدهند که سالهاست در بازار زندگی میکنند، نه در دفترهای اداری. اما تا زمانی که دولت همچنان فکر کند بازار بدون او فلج میشود، اصناف هم در نقش بیمارانی باقی خواهند ماند که همیشه زیر سرم حمایت، اما بدون بهبودی واقعیاند.حسن بشارت نیاخبرنگار آزادو مدیر مسئول ماهنامه «قطعات خودرو»
Ghatatnews.ir
۱۳:۱۷
سلام بر همکارانِ جانروز بخیر و سلامتیمجله دیجی رسانه برای نمایشگاه قطعات خودرو شماره مستقل چاپ می کند.همزمان نسخه دیجیتالی نیز منتشر و برای همکاران سراسر کشور ارسال می شود.اگر تمایل به حضور دارید لطفاچون زمان کمی باقیمانده است ؛سریع اعلام بفرمائید.سپاسگزارم09129054561
@ghatatnews
@ghatatnews
۹:۳۴
نفت برای پدر، برج برای پسر، فقر برای ملت
نفت را برادر ع. ش فروخت، برج را پسرش خرید. دانشگاه آزاد را عالیجناب ساخت، ع.ج مدیریت کرد، اما سندش قراره به نام مردم باشد. چی خودرو را «خصوصی» اعلام کردند، اما م.ه همانجا ماند تا «چشم ناظر» باشد. کارخانه را فروختند به ا.ت که سود ده شود؛ و … یعنی مأموریتها خانوادگی تقسیم شد: یکی در نفت، یکی در فولاد، یکی در پتروشیمی، دیگری در خودرو، صنعت، بانک و تجارت خارجی. هر خانواده قسمتی از اقتصاد را گرفت و گفتند: ما مالک نیستیم، مأموریم. و همین شد که «اقتصاد خانوادگی» جای اقتصاد ملی را گرفت.
در اقتصاد سالم، کسب وکار خانوادگی یعنی تداوم، پشتکار، و احترام به کار.کسب و کارخانوادگی، شرف خانواده است، هویت است، کارشان را به عنوان نام خانوادگی برمی گزینند. کارگران اعضای خانوادهاند. مشتری مَلَک روزی است.
اما در ایرانِ امروز، این مفهوم وارونه شده؛ خانواده نه در خدمت تولید، که در خدمت تصاحب است. چیزی که ساختهایم، «چپاول خانوادگی» است: شبکهای از خانوادهها که منابع عمومی را میان خود تقسیم کردهاند و نامش را خدمت گذاشتهاند.
دههها گذشته و نسلها عوض شدهاند، اما قواعد همان است. پدران با «ماموریت» شروع کردند، پسران با «اختیار» ادامه دادند، نوهها با «مالکیت» به پایان رساندند.اینجا همه چیز درون خانه میچرخد: تصمیمها، قراردادها، پولها. بیرون از خانه، کاسب، پیشه ور و صنعتگر مانده بیجان و کارآفرینانی که فقط تماشاگرند.ما همه کارگران سیستم هستیم.
در این ساختار، رقابت جایی ندارد. شفافیت تهدید است. قانون ابزار است. همه چیز با نسبتها معنا پیدا میکند. شرکتها خصوصیاند اما با وامهای دولتی زندهاند؛ پروژهها «مردمی»اند اما با انتفاع مردم بیگانه.وقتی اقتصاد چنین شود، تولید واقعی به حاشیه میرود و واردات به جای تولید قالب میشود. تولیدکننده جایی در این چرخه ندارد، چون او نسبت خانوادگی ندارد؛ فقط کار دارد.
اما کار دیگر فضیلت نیست. وقتی تولید بخوابد و چرخش سرمایه از مسیر طبیعیاش خارج شود، هیچ بانک مرکزی نمیتواند تورم را مهار کند و هیچ بستهی حمایتی نمیتواند اشتغال بسازد. در غیاب اقتصاد ملی، خانوادههای بانفوذ تبدیل میشوند به بانکهای غیررسمیِ قدرت. آنها تصمیم میگیرند چه صنعتی بماند و کدام کارگاه بمیرد.
اینجاست که آسیب شروع میشود: تولید که متوقف شود، درآمد واقعی فرو میریزد. وقتی چرخ کارخانه نمیچرخد، چرخ اعتماد هم از کار میافتد. مردمی که کار ندارند، دیگر به آینده باور ندارند. دولت که نتواند بین جیرهخواران و سهمگیران با ملت مرز بکشد، به تدریج همهچیز را میبازد نه فقط اقتصاد، بلکه مشروعیت را هم می بازد.
در غیاب اقتصاد ملی، کشور از درون تهی میشود. پول هست، اما جریان ندارد. ثروت هست، اما در گردش نیست. بانکها پر از عددند اما خالی از ارزش. درآمدها در حساب خانوادهها میماند و فقر، به بیرون نشت میکند. این همان لحظهای است که ملت دیگر در اقتصاد سهمی ندارد، بلکه تنها نظارهگر است.
ماموران در اقتصاد خانوادگی در ظاهر باثبات جلوه میکنند، چون در دست چند نفر میچرخد؛ اما در واقع شکنندهترین نظام ممکن است. چون هیچ تکیهگاهی در مردم ندارد. وقتی اولین لرزش بیاید، همهی آن برجهای ساختهشده با پول نفت و رانت، با یک تکان فرو میریزند.
اقتصاد ملی یعنی چرخیدن چرخ تولید، گردش سالم پول، و پیوند میان کار و ارزش. اما بانکداری خانوادگی این پیوند را قطع کرده است. وقتی تولید از نفس بیفتد، درآمد واقعی فرو میریزد، اشتغال میمیرد، و در نهایت، اعتماد هم از بین میرود.
بانکداری خانوادگی فقط فساد نیست؛ نوعی فرسایش تدریجی است خوردن ریشهی اقتصاد از درون. اگر این چرخه ادامه یابد، نه تنها رشد ممکن نخواهد بود، بلکه مفهوم «ملت» در اقتصاد معنای خود را از دست میدهد.
نجات در بازگشت به اصل سادهای است: اقتصاد باید ملی باشد، نه خانوادگی. تولید باید محور باشد، نه رانت. و «ماموریت» بدون پاسخگویی، فقط پوششی است برای مالکیت پنهان. تا زمانی که خانوادهها مرکز قدرت اقتصادیاند، چرخ تولید از حرکت باز میماند و چرخ جامعه از امید خالی میشود.و در همان حال، آنها در کاخها و برجهای خود نشستهاند، سر سفرهی ثروت و دارایی، در حالی که مردم از روزهای قبل فقیرتر شدهاند.همین خانهها و بانکها و قراردادها، نه ابزار رشد، که دیوارهایی هستند که میان ملت و آیندهی آن فاصله انداختهاند. ثروت در دستان انگشتشماری جمع شده و فقر به شکل طوفانی به جان جامعه افتاده است.اینجا دیگر خبری از عدالت، کار و تولید نیست؛ فقط نظارهگری تلخ و سهمگرفتن عدهای در برابر محرومیت گستردهی مردم.حسن بشارت نیاخبرنگار آزادو مدیر مسئولghatatnews.ir
نفت را برادر ع. ش فروخت، برج را پسرش خرید. دانشگاه آزاد را عالیجناب ساخت، ع.ج مدیریت کرد، اما سندش قراره به نام مردم باشد. چی خودرو را «خصوصی» اعلام کردند، اما م.ه همانجا ماند تا «چشم ناظر» باشد. کارخانه را فروختند به ا.ت که سود ده شود؛ و … یعنی مأموریتها خانوادگی تقسیم شد: یکی در نفت، یکی در فولاد، یکی در پتروشیمی، دیگری در خودرو، صنعت، بانک و تجارت خارجی. هر خانواده قسمتی از اقتصاد را گرفت و گفتند: ما مالک نیستیم، مأموریم. و همین شد که «اقتصاد خانوادگی» جای اقتصاد ملی را گرفت.
در اقتصاد سالم، کسب وکار خانوادگی یعنی تداوم، پشتکار، و احترام به کار.کسب و کارخانوادگی، شرف خانواده است، هویت است، کارشان را به عنوان نام خانوادگی برمی گزینند. کارگران اعضای خانوادهاند. مشتری مَلَک روزی است.
اما در ایرانِ امروز، این مفهوم وارونه شده؛ خانواده نه در خدمت تولید، که در خدمت تصاحب است. چیزی که ساختهایم، «چپاول خانوادگی» است: شبکهای از خانوادهها که منابع عمومی را میان خود تقسیم کردهاند و نامش را خدمت گذاشتهاند.
دههها گذشته و نسلها عوض شدهاند، اما قواعد همان است. پدران با «ماموریت» شروع کردند، پسران با «اختیار» ادامه دادند، نوهها با «مالکیت» به پایان رساندند.اینجا همه چیز درون خانه میچرخد: تصمیمها، قراردادها، پولها. بیرون از خانه، کاسب، پیشه ور و صنعتگر مانده بیجان و کارآفرینانی که فقط تماشاگرند.ما همه کارگران سیستم هستیم.
در این ساختار، رقابت جایی ندارد. شفافیت تهدید است. قانون ابزار است. همه چیز با نسبتها معنا پیدا میکند. شرکتها خصوصیاند اما با وامهای دولتی زندهاند؛ پروژهها «مردمی»اند اما با انتفاع مردم بیگانه.وقتی اقتصاد چنین شود، تولید واقعی به حاشیه میرود و واردات به جای تولید قالب میشود. تولیدکننده جایی در این چرخه ندارد، چون او نسبت خانوادگی ندارد؛ فقط کار دارد.
اما کار دیگر فضیلت نیست. وقتی تولید بخوابد و چرخش سرمایه از مسیر طبیعیاش خارج شود، هیچ بانک مرکزی نمیتواند تورم را مهار کند و هیچ بستهی حمایتی نمیتواند اشتغال بسازد. در غیاب اقتصاد ملی، خانوادههای بانفوذ تبدیل میشوند به بانکهای غیررسمیِ قدرت. آنها تصمیم میگیرند چه صنعتی بماند و کدام کارگاه بمیرد.
اینجاست که آسیب شروع میشود: تولید که متوقف شود، درآمد واقعی فرو میریزد. وقتی چرخ کارخانه نمیچرخد، چرخ اعتماد هم از کار میافتد. مردمی که کار ندارند، دیگر به آینده باور ندارند. دولت که نتواند بین جیرهخواران و سهمگیران با ملت مرز بکشد، به تدریج همهچیز را میبازد نه فقط اقتصاد، بلکه مشروعیت را هم می بازد.
در غیاب اقتصاد ملی، کشور از درون تهی میشود. پول هست، اما جریان ندارد. ثروت هست، اما در گردش نیست. بانکها پر از عددند اما خالی از ارزش. درآمدها در حساب خانوادهها میماند و فقر، به بیرون نشت میکند. این همان لحظهای است که ملت دیگر در اقتصاد سهمی ندارد، بلکه تنها نظارهگر است.
ماموران در اقتصاد خانوادگی در ظاهر باثبات جلوه میکنند، چون در دست چند نفر میچرخد؛ اما در واقع شکنندهترین نظام ممکن است. چون هیچ تکیهگاهی در مردم ندارد. وقتی اولین لرزش بیاید، همهی آن برجهای ساختهشده با پول نفت و رانت، با یک تکان فرو میریزند.
اقتصاد ملی یعنی چرخیدن چرخ تولید، گردش سالم پول، و پیوند میان کار و ارزش. اما بانکداری خانوادگی این پیوند را قطع کرده است. وقتی تولید از نفس بیفتد، درآمد واقعی فرو میریزد، اشتغال میمیرد، و در نهایت، اعتماد هم از بین میرود.
بانکداری خانوادگی فقط فساد نیست؛ نوعی فرسایش تدریجی است خوردن ریشهی اقتصاد از درون. اگر این چرخه ادامه یابد، نه تنها رشد ممکن نخواهد بود، بلکه مفهوم «ملت» در اقتصاد معنای خود را از دست میدهد.
نجات در بازگشت به اصل سادهای است: اقتصاد باید ملی باشد، نه خانوادگی. تولید باید محور باشد، نه رانت. و «ماموریت» بدون پاسخگویی، فقط پوششی است برای مالکیت پنهان. تا زمانی که خانوادهها مرکز قدرت اقتصادیاند، چرخ تولید از حرکت باز میماند و چرخ جامعه از امید خالی میشود.و در همان حال، آنها در کاخها و برجهای خود نشستهاند، سر سفرهی ثروت و دارایی، در حالی که مردم از روزهای قبل فقیرتر شدهاند.همین خانهها و بانکها و قراردادها، نه ابزار رشد، که دیوارهایی هستند که میان ملت و آیندهی آن فاصله انداختهاند. ثروت در دستان انگشتشماری جمع شده و فقر به شکل طوفانی به جان جامعه افتاده است.اینجا دیگر خبری از عدالت، کار و تولید نیست؛ فقط نظارهگری تلخ و سهمگرفتن عدهای در برابر محرومیت گستردهی مردم.حسن بشارت نیاخبرنگار آزادو مدیر مسئولghatatnews.ir
۱۵:۵۸
«بحرانهای پنهان بازار لوازم یدکی ایران؛ از بیثباتی تا بیاعتمادی»بازار لوازم یدکی ایران، برخلاف ظاهرش، یکی از ناپایدارترین و پرچالشترین بازارهای عمومی کشور است. بازاری که در ظاهر با گردش مالی کلان شناخته میشود، اما در عمق خود با بحرانهایی تکرارشونده روبهروست؛ بحرانهایی که ریشه آنها را باید در خود بازار لوازم یدکی و فعالان آن ، سیاست ها و دخالت های بازیگران خارج بازار (دولت، شبه دولتی ها، سفته بازان، فعلان غیر صنفی) و نبود تشکلهای قدرتمند جستوجو کرد.
۱. بحران قیمتگذاری، کمبودهای مقطعی جنس، عرضه خارج از شبکه
این سه مشکل کم وبیش همیشه وجود داشته است اما اکنون از حد مشکل فراتر رفته و معضل ، بلکه بحران بوجود آورده است. هر چند هفته یکبار، بازار لوازم یدکی با نوسانات شدید قیمتی و کمبود کالا مواجه میشود. تحریمها، نوسانات نرخ ارز و مشکلات واردات، سه عامل اصلی این ناپایداریاند. بسیاری از قطعهسازان داخلی نیز به دلیل عدم ثبات اقتصادی، از سرمایهگذاری در تولید بازمیمانند و واردات غیررسمی جایگزین میشود. نتیجه، بازاری است که نه تولیدکننده امنیت دارد، نه توزیع کننده قدرت مدیریت و نه مصرفکننده اطمینان.اما در همین بازار زیر فروشی و عرضه توسط واردکنندگان مقطعی، موجب زیان دهی کسبه و شرکت های اهل و اصیل میشوند. تا آن جا که گاهی ورشکستگی های بلا تقصیر بوجود میآید.
۲. نبود نظام حقوقی مؤثر و کپیکاری گسترده
یکی از ریشههای مهم بحران در بازار لوازم یدکی، نبود سازوکار مؤثر برای حمایت از مالکیت معنوی است. در حالی که نام تجاری پایه حقوقی و قانون دارد اما بی توجهی به ثبت نام و نشان های تجاری فرصتی برای ابن وقتها فراهم میسازد تا اعتبار چندین ساله بزرگان بازار را به یغما ببرند. از سوی دیگر برندهای معتبر جهانی که سالها برای اعتبار خود هزینه کردهاند، نیز ایمنی ندارند و در بازار ایران نمونههای تقلبی بستهبندی و نشان تجاری آن ها عرضه میشوند. این مسئله نهتنها اعتماد مصرفکننده را از بین میبرد، بلکه زمینهساز بینظمی گسترده و ایجاد فضای ناسالم میان بازرگانان، تولیدکنندگان و توزیع کنندگان داخلی نیز میشود.
۳. ضعف تشکلهای صنفی و نبود صدای واحد
بازار لوازم یدکی ایران فاقد تشکلهای قدرتمند و منسجم است که بتواند منافع فعالان این صنعت را نمایندگی کند. تشکلهای موجود پراکنده، کماثر و فاقد قدرت چانهزنیاند. اتحادیهها نیز برغم برخی فعالیتهای سودمند اما نتوانسته به اندازه کافی از حقوق اعضای خود دفاع کند. نتیجه آن است که هیچ صدای واحدی در برابر تصمیمهای دولتی یا سیاستهای خودروسازان وجود ندارد. این ضعف ساختاری، اجازه داده تا بحرانها در هر دوره با شدت بیشتری تکرار شوند.نگارنده این سطور تجارب و خاطرات فراوانی از تلاشها برای تشکل سازی و توانمندسازی تشکل های که متاسفانه با کوته بینی برخی اعضا، نبود اراده در دولت و دستگاههای متولی اصناف و حتی مجامع و اتاق های صنفی به سرانجام لازم نرسید.
۴. بحران اعتماد؛ از تولید تا مصرف
نبود گارانتی معتبر، عرضه قطعات بیکیفیت و ضعف نظارت، باعث شکلگیری نوعی «بیاعتمادی عمومی» در این بازار شده است. مشتری نمیداند کالایی که میخرد اصل است یا تقلبی، تعمیرکار به کیفیت اطمینان ندارد و بازرگان،تولیدکننده و توزیع کننده در مقابل بازار بیثبات بیپناه است. بازسازی اعتماد عمومی، شاید مهمترین گام برای خروج از بحران باشد. این بازسازی باید درون بازار اتفاق افتد اما بدون کمک و اراده بازرگانان و تولیدکنندگان، حمایت قانون و داشتن پیوست رسانه ای و فرهنگی ممکن نخواهد بود.
۵. راه برونرفت؛ شفافیت، تشکل و قانون
نجات بازار لوازم یدکی تنها با کنترل قیمت یا واردات یا تولید بیشتر ممکن نیست. این بازار نیازمند شفافیت اطلاعاتی، تشکلهای منسجم و نظام حقوقی حمایت از برند و مصرفکننده است.ایجاد بانک اطلاعاتی از تولیدکنندگان و توزیعکنندگان معتبر، توسعه سامانههای فروش رسمی و الزام به درج کد رهگیری برای هر قطعه میتواند مسیر اصلاح را هموار کند. این کارها و بقیه اموری که به نظم بازار کمک میکنند با بخشنامه و چماق قانون درست نمی شود. بلکه نیازمند مشوق و اقناع سازی و ایجاد انگیزه از درون صنف است.
بازار لوازم یدکی ایران آیینهای از اقتصاد کلان کشور است؛ پرجنبوجوش، اما بیقاعده. تا زمانی که این بازار بر پایه دانش، فن آوری، قانون، اعتماد و تشکل بازسازی نشود، بحرانها همچنان در چرخهای بیپایان تکرار خواهند شد. «خانه روشن» باور دارد که گفتوگو میان فعالان، نخستین گام برای روشن کردن چراغ اعتماد در این بازار است.حسن بشارت نیاخبرنگار آزاد و مدیر مسئول
۱. بحران قیمتگذاری، کمبودهای مقطعی جنس، عرضه خارج از شبکه
این سه مشکل کم وبیش همیشه وجود داشته است اما اکنون از حد مشکل فراتر رفته و معضل ، بلکه بحران بوجود آورده است. هر چند هفته یکبار، بازار لوازم یدکی با نوسانات شدید قیمتی و کمبود کالا مواجه میشود. تحریمها، نوسانات نرخ ارز و مشکلات واردات، سه عامل اصلی این ناپایداریاند. بسیاری از قطعهسازان داخلی نیز به دلیل عدم ثبات اقتصادی، از سرمایهگذاری در تولید بازمیمانند و واردات غیررسمی جایگزین میشود. نتیجه، بازاری است که نه تولیدکننده امنیت دارد، نه توزیع کننده قدرت مدیریت و نه مصرفکننده اطمینان.اما در همین بازار زیر فروشی و عرضه توسط واردکنندگان مقطعی، موجب زیان دهی کسبه و شرکت های اهل و اصیل میشوند. تا آن جا که گاهی ورشکستگی های بلا تقصیر بوجود میآید.
۲. نبود نظام حقوقی مؤثر و کپیکاری گسترده
یکی از ریشههای مهم بحران در بازار لوازم یدکی، نبود سازوکار مؤثر برای حمایت از مالکیت معنوی است. در حالی که نام تجاری پایه حقوقی و قانون دارد اما بی توجهی به ثبت نام و نشان های تجاری فرصتی برای ابن وقتها فراهم میسازد تا اعتبار چندین ساله بزرگان بازار را به یغما ببرند. از سوی دیگر برندهای معتبر جهانی که سالها برای اعتبار خود هزینه کردهاند، نیز ایمنی ندارند و در بازار ایران نمونههای تقلبی بستهبندی و نشان تجاری آن ها عرضه میشوند. این مسئله نهتنها اعتماد مصرفکننده را از بین میبرد، بلکه زمینهساز بینظمی گسترده و ایجاد فضای ناسالم میان بازرگانان، تولیدکنندگان و توزیع کنندگان داخلی نیز میشود.
۳. ضعف تشکلهای صنفی و نبود صدای واحد
بازار لوازم یدکی ایران فاقد تشکلهای قدرتمند و منسجم است که بتواند منافع فعالان این صنعت را نمایندگی کند. تشکلهای موجود پراکنده، کماثر و فاقد قدرت چانهزنیاند. اتحادیهها نیز برغم برخی فعالیتهای سودمند اما نتوانسته به اندازه کافی از حقوق اعضای خود دفاع کند. نتیجه آن است که هیچ صدای واحدی در برابر تصمیمهای دولتی یا سیاستهای خودروسازان وجود ندارد. این ضعف ساختاری، اجازه داده تا بحرانها در هر دوره با شدت بیشتری تکرار شوند.نگارنده این سطور تجارب و خاطرات فراوانی از تلاشها برای تشکل سازی و توانمندسازی تشکل های که متاسفانه با کوته بینی برخی اعضا، نبود اراده در دولت و دستگاههای متولی اصناف و حتی مجامع و اتاق های صنفی به سرانجام لازم نرسید.
۴. بحران اعتماد؛ از تولید تا مصرف
نبود گارانتی معتبر، عرضه قطعات بیکیفیت و ضعف نظارت، باعث شکلگیری نوعی «بیاعتمادی عمومی» در این بازار شده است. مشتری نمیداند کالایی که میخرد اصل است یا تقلبی، تعمیرکار به کیفیت اطمینان ندارد و بازرگان،تولیدکننده و توزیع کننده در مقابل بازار بیثبات بیپناه است. بازسازی اعتماد عمومی، شاید مهمترین گام برای خروج از بحران باشد. این بازسازی باید درون بازار اتفاق افتد اما بدون کمک و اراده بازرگانان و تولیدکنندگان، حمایت قانون و داشتن پیوست رسانه ای و فرهنگی ممکن نخواهد بود.
۵. راه برونرفت؛ شفافیت، تشکل و قانون
نجات بازار لوازم یدکی تنها با کنترل قیمت یا واردات یا تولید بیشتر ممکن نیست. این بازار نیازمند شفافیت اطلاعاتی، تشکلهای منسجم و نظام حقوقی حمایت از برند و مصرفکننده است.ایجاد بانک اطلاعاتی از تولیدکنندگان و توزیعکنندگان معتبر، توسعه سامانههای فروش رسمی و الزام به درج کد رهگیری برای هر قطعه میتواند مسیر اصلاح را هموار کند. این کارها و بقیه اموری که به نظم بازار کمک میکنند با بخشنامه و چماق قانون درست نمی شود. بلکه نیازمند مشوق و اقناع سازی و ایجاد انگیزه از درون صنف است.
بازار لوازم یدکی ایران آیینهای از اقتصاد کلان کشور است؛ پرجنبوجوش، اما بیقاعده. تا زمانی که این بازار بر پایه دانش، فن آوری، قانون، اعتماد و تشکل بازسازی نشود، بحرانها همچنان در چرخهای بیپایان تکرار خواهند شد. «خانه روشن» باور دارد که گفتوگو میان فعالان، نخستین گام برای روشن کردن چراغ اعتماد در این بازار است.حسن بشارت نیاخبرنگار آزاد و مدیر مسئول
۱۱:۴۰
تمرکز تشریفات گمرکی در ۱۵ گمرک اصلی کشور با دستور رئیسجمهور
رئیسجمهور دکتر پزشکیان دستور اجرای طرح تمرکز تشریفات گمرکی در ۱۵ گمرک اصلی کشور را صادر کرد. بر اساس این ابلاغیه که به وزارت امور اقتصادی و دارایی ارسال شده است، گمرک جمهوری اسلامی ایران موظف است با همکاری وزارت صمت و سازمان برنامه و بودجه.در حال حاضر پراکندگی گمرکات و تعدد مبادی ترخیص کالا، از مهمترین عوامل کندی در زنجیره واردات و صادرات کشور به شمار میرود. بیش از صد گمرک در کشور فعال هستند که بخش قابلتوجهی از آنها با ظرفیت پایین و بازدهی محدود فعالیت میکنند. تمرکز تشریفات در ۱۵ گمرک اصلی میتواند به افزایش شفافیت در فرآیندها، کاهش هزینههای لجستیکی و تسهیل کنترلهای نظارتی منجر شود.
با این حال، کارشناسان هشدار میدهند اجرای طرح بدون توجه به ملاحظات آمایش سرزمین ممکن است موجب ترافیک تجاری، افزایش هزینههای حملونقل و اختلال در زنجیره تأمین مناطق مرزی شود. از اینرو پیشنهاد میشود دولت در فاز نخست، مدلی مرحلهای و ارزیابیمحور برای اجرای تدریجی طرح تدوین کند تا هر مرحله پس از بررسی نتایج، به مرحله بعد منتقل شود.
@ghatatnews
رئیسجمهور دکتر پزشکیان دستور اجرای طرح تمرکز تشریفات گمرکی در ۱۵ گمرک اصلی کشور را صادر کرد. بر اساس این ابلاغیه که به وزارت امور اقتصادی و دارایی ارسال شده است، گمرک جمهوری اسلامی ایران موظف است با همکاری وزارت صمت و سازمان برنامه و بودجه.در حال حاضر پراکندگی گمرکات و تعدد مبادی ترخیص کالا، از مهمترین عوامل کندی در زنجیره واردات و صادرات کشور به شمار میرود. بیش از صد گمرک در کشور فعال هستند که بخش قابلتوجهی از آنها با ظرفیت پایین و بازدهی محدود فعالیت میکنند. تمرکز تشریفات در ۱۵ گمرک اصلی میتواند به افزایش شفافیت در فرآیندها، کاهش هزینههای لجستیکی و تسهیل کنترلهای نظارتی منجر شود.
با این حال، کارشناسان هشدار میدهند اجرای طرح بدون توجه به ملاحظات آمایش سرزمین ممکن است موجب ترافیک تجاری، افزایش هزینههای حملونقل و اختلال در زنجیره تأمین مناطق مرزی شود. از اینرو پیشنهاد میشود دولت در فاز نخست، مدلی مرحلهای و ارزیابیمحور برای اجرای تدریجی طرح تدوین کند تا هر مرحله پس از بررسی نتایج، به مرحله بعد منتقل شود.
۸:۲۱
سخنگوی دولت: اعتقادی به اینترنت طبقاتی نداریم / احتمال سهنرخی شدن بنزین
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، با اشاره به موضوع رفع فیلتر یوتیوب در برخی دانشگاهها گفت:«دولت هیچ اعتقادی به اینترنت طبقاتی ندارد، اما با توجه به طولانی شدن فرایند رفع فیلترینگ و باقی ماندن نیازهای دانشگاهها بدون پاسخ، تصمیم بر این شد که امکان دسترسی محدود در این مراکز فراهم شود.»
وی در ادامه درباره احتمال سهنرخی شدن بنزین اظهار کرد:«نرخ سهمیه اول و دوم هیچ تغییری نخواهد داشت؛ به عبارتی، نرخ بنزین سهمیهای ۶۰ و ۱۰۰ لیتری ثابت میماند. هرگونه تصمیم برای افزایش قیمت، مربوط به سهمیه مناطق آزاد، خودروهای لوکس و سهمیههای دولتی خواهد بود.»
مهاجرانی تأکید کرد:«دولت موظف است تصمیمی اتخاذ کند که از قاچاق سوخت جلوگیری کرده و مانع هدررفت سرمایه ملی شود. درست نیست که بنزینی که برای دولت بیش از سیهزار تومان تمام میشود، بهصورت رایگان از کشور قاچاق شود.»
@ghatatnews
فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت، با اشاره به موضوع رفع فیلتر یوتیوب در برخی دانشگاهها گفت:«دولت هیچ اعتقادی به اینترنت طبقاتی ندارد، اما با توجه به طولانی شدن فرایند رفع فیلترینگ و باقی ماندن نیازهای دانشگاهها بدون پاسخ، تصمیم بر این شد که امکان دسترسی محدود در این مراکز فراهم شود.»
وی در ادامه درباره احتمال سهنرخی شدن بنزین اظهار کرد:«نرخ سهمیه اول و دوم هیچ تغییری نخواهد داشت؛ به عبارتی، نرخ بنزین سهمیهای ۶۰ و ۱۰۰ لیتری ثابت میماند. هرگونه تصمیم برای افزایش قیمت، مربوط به سهمیه مناطق آزاد، خودروهای لوکس و سهمیههای دولتی خواهد بود.»
مهاجرانی تأکید کرد:«دولت موظف است تصمیمی اتخاذ کند که از قاچاق سوخت جلوگیری کرده و مانع هدررفت سرمایه ملی شود. درست نیست که بنزینی که برای دولت بیش از سیهزار تومان تمام میشود، بهصورت رایگان از کشور قاچاق شود.»
۱۲:۱۱
گاهی سخنی را از کسی می شنوی که انتظارش را نداری مثل حرفی که از زبان نایبرئیس دوم اتاق اصناف ایران نقل شده :
«بازار تنها نقش توزیعکننده دارد.»
جملهای ساده، اما پر از سوال. حرفی که شاید از نظر گوینده، یک توضیح فنی و خلاصه بوده، اما برای ما که می خواهیم نقش اصناف آن طور که باید تعریف شود؛ ضربهای است به شأن و هویت اصناف کشور.
آقای ناصری، اگر بازار فقط «توزیعکننده» است، پس تکلیف آن بیش از یک میلیون و ششصد هزار واحد تولیدی و خدماتی چه میشود؟
آن همه کارگاه و دفاتر کوچک و متوسط و بزرگی که در دل همین بازار، با هزار زحمت چرخ اقتصاد را میچرخانند، چه نقشی دارند؟
مگر اینها تولید نیستند؟ مگر همین واحدهای کوچک نیستند که در نبود حمایتهای دولتی، در گرمای تابستان و سرمای زمستان، از صبح تا شب پای دستگاه میایستند تا چرخ کشور از کار نیفتد؟
بازار فقط مغازه و ویترین نیست. بازار یعنی همان کارگاههای خیاطی، نجاری، طلاسازی، نانوایی، کفاشی، مبلسازی، آهنگری و صدها شغل دیگر که در دل خود تولید دارند، نه فقط توزیع.
حذف این نقش از بازار یعنی نادیده گرفتن زحمت میلیونها دست پینهبسته و دلهای امیدوار به نان حلال.
از آن طرف، حدود ۵۰۰ هزار واحد خدماتی فنی هم در این جمله نادیده گرفته شدهاند. اینها کسانی هستند که با دست خود ارزش خلق میکنند. از تعمیرکار و برقکار گرفته تا صافکار، آرایشگر، خیاط، طراح، نصاب و هزار صنف دیگر که نه تولیدشان در کارخانه است و نه توزیعشان پشت پشخوان یا میز اداری. آنها بخش زندهی بازارند؛ همانهایی که در هر محلهای، چراغ یک زندگی را روشن نگه میدارند.
وقتی گفته میشود بازار فقط «توزیعکننده» است، یعنی اقشار عظیم تولیدی، فنی و خدماتی هیچ نقشی در اقتصاد کشور ندارند. یعنی تمام آن دانش فنی، مهارت، تجربه، تعهد و عشق به کار، از نگاه برخی مسئولان بیارزش است. این نگاه، نهتنها اشتباه، بلکه خطرناک است. چون اگر باور کنیم که بازار فقط محل فروش است، دیگر سرمایهگذاری برای تولید و مهارت در اصناف معنایی ندارد.
اهل بازار شاید دانشگاه نرفته باشند،که رفته اند و امروز فارغ التحصیلان زیادی در بازار کار می کنند؛ اما به تجربه یاد گرفتهایم که اقتصاد سالم از کف بازار شروع میشود، نه از پشت میزهای اداری.
هر سیاست اقتصادی که بخواهد بازار را فقط به «واسطه» تقلیل دهد، دیر یا زود خودش گرفتار رکود و بیکاری میشود. چون تولید خرد، متوسط، خدمات و فنی است که اشتغال واقعی میسازد، نه فقط واردات و پخش کالا.
آقای ناصری، بازار ایران ریشه دارد. تاریخ دارد. بازار همیشه ستون اصلی تولید ملی بوده است. از روزی که چرخ نخستین کارگاههای صنفی در این خاک چرخید، تا امروز که صنایع بزرگ بر دوش همین صنوف شکل گرفتهاند. نادیده گرفتن این نقش، یعنی بریدن شاخهای که خودمان رویش نشستهایم.
بازار اگر صرفاً توزیعکننده بود، در سختترین روزهای تحریم، چطور توانست چرخهی تولید داخلی را سرپا نگه دارد؟
اگر فقط واسطه بود، چطور اینهمه کالای ایرانی در دل مغازهها عرضه میشد؟
اگر فقط دلال بود، چرا هنوز هزاران جوان در بازار مهارت یاد میگیرند و از شاگردی به استادی میرسند؟
بازار نه فقط محل معامله، که مکتب زندگی است. اینجا جایی است که کار معنا دارد، اخلاق معنا دارد، و هر ریال با عرق جبین بهدست میآید. چنین جایگاهی را نمیشود با یک جمله خلاصه کرد.
ما از مسئولان خودمان انتظار داریم که با دقت سخن بگویند، چون هر کلمهشان میتواند انگیزه بدهد یا امید را از دل مردم ببرد. وقتی یک مقام صنفی بگوید بازار فقط توزیعکننده است، یعنی تولیدکننده و خدماتدهنده هیچ! یعنی همهی تلاشهای چند دههی اصناف دود میشود و به هوا میرود.
بازار همیشه ستون اقتصاد این مملکت بوده و خواهد بود. نه دولتها توانستهاند آن را کنار بزنند و نه بحرانها از پا انداختهاند. پس لطفاً به جای کوچک شمردن بازار، آن را درست ببینیم و باور کنیم:بازار قلب تپندهی تولید، خدمات و معیشت مردم است – نه فقط انبار کالا.
حسن بشارت نیاخبرنگار آزاد و مدیر مسئولghatatnews.ir
«بازار تنها نقش توزیعکننده دارد.»
جملهای ساده، اما پر از سوال. حرفی که شاید از نظر گوینده، یک توضیح فنی و خلاصه بوده، اما برای ما که می خواهیم نقش اصناف آن طور که باید تعریف شود؛ ضربهای است به شأن و هویت اصناف کشور.
آقای ناصری، اگر بازار فقط «توزیعکننده» است، پس تکلیف آن بیش از یک میلیون و ششصد هزار واحد تولیدی و خدماتی چه میشود؟
آن همه کارگاه و دفاتر کوچک و متوسط و بزرگی که در دل همین بازار، با هزار زحمت چرخ اقتصاد را میچرخانند، چه نقشی دارند؟
مگر اینها تولید نیستند؟ مگر همین واحدهای کوچک نیستند که در نبود حمایتهای دولتی، در گرمای تابستان و سرمای زمستان، از صبح تا شب پای دستگاه میایستند تا چرخ کشور از کار نیفتد؟
بازار فقط مغازه و ویترین نیست. بازار یعنی همان کارگاههای خیاطی، نجاری، طلاسازی، نانوایی، کفاشی، مبلسازی، آهنگری و صدها شغل دیگر که در دل خود تولید دارند، نه فقط توزیع.
حذف این نقش از بازار یعنی نادیده گرفتن زحمت میلیونها دست پینهبسته و دلهای امیدوار به نان حلال.
از آن طرف، حدود ۵۰۰ هزار واحد خدماتی فنی هم در این جمله نادیده گرفته شدهاند. اینها کسانی هستند که با دست خود ارزش خلق میکنند. از تعمیرکار و برقکار گرفته تا صافکار، آرایشگر، خیاط، طراح، نصاب و هزار صنف دیگر که نه تولیدشان در کارخانه است و نه توزیعشان پشت پشخوان یا میز اداری. آنها بخش زندهی بازارند؛ همانهایی که در هر محلهای، چراغ یک زندگی را روشن نگه میدارند.
وقتی گفته میشود بازار فقط «توزیعکننده» است، یعنی اقشار عظیم تولیدی، فنی و خدماتی هیچ نقشی در اقتصاد کشور ندارند. یعنی تمام آن دانش فنی، مهارت، تجربه، تعهد و عشق به کار، از نگاه برخی مسئولان بیارزش است. این نگاه، نهتنها اشتباه، بلکه خطرناک است. چون اگر باور کنیم که بازار فقط محل فروش است، دیگر سرمایهگذاری برای تولید و مهارت در اصناف معنایی ندارد.
اهل بازار شاید دانشگاه نرفته باشند،که رفته اند و امروز فارغ التحصیلان زیادی در بازار کار می کنند؛ اما به تجربه یاد گرفتهایم که اقتصاد سالم از کف بازار شروع میشود، نه از پشت میزهای اداری.
هر سیاست اقتصادی که بخواهد بازار را فقط به «واسطه» تقلیل دهد، دیر یا زود خودش گرفتار رکود و بیکاری میشود. چون تولید خرد، متوسط، خدمات و فنی است که اشتغال واقعی میسازد، نه فقط واردات و پخش کالا.
آقای ناصری، بازار ایران ریشه دارد. تاریخ دارد. بازار همیشه ستون اصلی تولید ملی بوده است. از روزی که چرخ نخستین کارگاههای صنفی در این خاک چرخید، تا امروز که صنایع بزرگ بر دوش همین صنوف شکل گرفتهاند. نادیده گرفتن این نقش، یعنی بریدن شاخهای که خودمان رویش نشستهایم.
بازار اگر صرفاً توزیعکننده بود، در سختترین روزهای تحریم، چطور توانست چرخهی تولید داخلی را سرپا نگه دارد؟
اگر فقط واسطه بود، چطور اینهمه کالای ایرانی در دل مغازهها عرضه میشد؟
اگر فقط دلال بود، چرا هنوز هزاران جوان در بازار مهارت یاد میگیرند و از شاگردی به استادی میرسند؟
بازار نه فقط محل معامله، که مکتب زندگی است. اینجا جایی است که کار معنا دارد، اخلاق معنا دارد، و هر ریال با عرق جبین بهدست میآید. چنین جایگاهی را نمیشود با یک جمله خلاصه کرد.
ما از مسئولان خودمان انتظار داریم که با دقت سخن بگویند، چون هر کلمهشان میتواند انگیزه بدهد یا امید را از دل مردم ببرد. وقتی یک مقام صنفی بگوید بازار فقط توزیعکننده است، یعنی تولیدکننده و خدماتدهنده هیچ! یعنی همهی تلاشهای چند دههی اصناف دود میشود و به هوا میرود.
بازار همیشه ستون اقتصاد این مملکت بوده و خواهد بود. نه دولتها توانستهاند آن را کنار بزنند و نه بحرانها از پا انداختهاند. پس لطفاً به جای کوچک شمردن بازار، آن را درست ببینیم و باور کنیم:بازار قلب تپندهی تولید، خدمات و معیشت مردم است – نه فقط انبار کالا.
حسن بشارت نیاخبرنگار آزاد و مدیر مسئولghatatnews.ir
۱۳:۱۶