۱۳:۳۳
۱۸:۵۰
۱۸:۲۲
۱۵:۴۶
تاریخچه و مصائب زندگی در بافت پیرامون حرم امام رضا علیه السلام
فیلم ارائه حمید پیروی در ۴۴مین جلسه گفتار عصر با موضوع مدافعان حریم حرم
لینک مشاهده و دانلود:https://www.aparat.com/v/i1QyS
فیلم ارائه حمید پیروی در ۴۴مین جلسه گفتار عصر با موضوع مدافعان حریم حرم
لینک مشاهده و دانلود:https://www.aparat.com/v/i1QyS
۱۳:۵۸
۱۷:۱۵
۱۵:۰۶
۱۳:۲۶
گفتار عصر48 (online-audio-converter.com).mp3
۵۶.۸۲ مگابایت
۳:۳۷
۱۶:۴۲
۱۶:۰۳
۸:۱۷
۶:۱۰
۸:۲۹
تاملی قرآنی پیرامون قدرت استکباریمحمدجواد یداللهی زاده
مدعای اصلی مستکبر، استقلال از خداوند است. یعنی من مستقل از خداوند شئون خود را اداره می کنم و در وجود و آثارم مستقل از او هستم. این امر در آیات مربوط به مخاطبه ابلیس و خداوند کاملا برجسته است. بر این اساس است که از منظر قرآن کریم، مستکبر در برابر آیات خداوند سرخم نمی کند چون جهان را مستقل می پندارد «إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ» اعراف/ 40. به تعبیر علامه طباطبایی، در تمام وساوس شیاطین این تلقی مستقل بودن جهان از خداوند حضور دارد.
در قرآن کریم، اهل جهنم به دو دسته مستکبر و مستضعف تقسیم می شوند: مستکبرین وقود (آتش زنه) جهنم اند و سبب جهنمی شدن مستضعفین به شمار می آیند و در نظام بالغه الهی وجود مستکبرین برای گمراه کردن کسانی است که به دنبال گمراهی هستند: «وَقَالَ مُوسَىٰ رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ ۖ» یونس/88. در عمده آیات مربوط به مستکبرین قرآن کریم آن ها را مجرم خطاب می کند و در معنای جرم، قطع کردن نهفته است، بر این اساس، علامه طباطبایی معتقد است مستکبرین راه انسان ها و جوامع به سوی خداوند را قطع می کنند.
پایه های قدرت استکباری: می توان برخی از پایه های قدرت استکباری از منظر قرآن کریم را در موارد زیر برشمرد: 1. تکیه تام بر وهم: «قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا .... أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاءٍ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ» اعراف/ 70 و 71.به تعبیر علامه طباطبایی، هر آنچه که انسان برای آن اثر مستقل قائل باشد همان اسم بی مسمای مورد نظر قرآن کریم است و انحصار در بت ها ندارد و مستکبرین قوم عاد، توحید را به دلیل تکیه بر فرهنگ مبتنی بر اسم بی مسمای خود نپذیرفتند.
2. تبلیغات پیرامون فرهنگ جاهلی: فرهنگ جاهلی از منظر قرآن کریم منحصر به فرهنگ پیش از اسلام نیست. در این محور، قدرت استکباری در تلاش است تا به هر نحو ممکن از فرهنگ جاهلی حفاظت کند: «وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا» نوح/ 23: مستکبرین قوم نوح، در برابر دعوت ایشان، به عوام دستور می دهند که هرگز دست از بت ها برندارند. « قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَنْ يُخْرِجَاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى » طه/ 63: فرعون فرهنگ جاهلی دوران خود را آیین و روش برتر می خواند.
مدعای اصلی مستکبر، استقلال از خداوند است. یعنی من مستقل از خداوند شئون خود را اداره می کنم و در وجود و آثارم مستقل از او هستم. این امر در آیات مربوط به مخاطبه ابلیس و خداوند کاملا برجسته است. بر این اساس است که از منظر قرآن کریم، مستکبر در برابر آیات خداوند سرخم نمی کند چون جهان را مستقل می پندارد «إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ» اعراف/ 40. به تعبیر علامه طباطبایی، در تمام وساوس شیاطین این تلقی مستقل بودن جهان از خداوند حضور دارد.
در قرآن کریم، اهل جهنم به دو دسته مستکبر و مستضعف تقسیم می شوند: مستکبرین وقود (آتش زنه) جهنم اند و سبب جهنمی شدن مستضعفین به شمار می آیند و در نظام بالغه الهی وجود مستکبرین برای گمراه کردن کسانی است که به دنبال گمراهی هستند: «وَقَالَ مُوسَىٰ رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ ۖ» یونس/88. در عمده آیات مربوط به مستکبرین قرآن کریم آن ها را مجرم خطاب می کند و در معنای جرم، قطع کردن نهفته است، بر این اساس، علامه طباطبایی معتقد است مستکبرین راه انسان ها و جوامع به سوی خداوند را قطع می کنند.
پایه های قدرت استکباری: می توان برخی از پایه های قدرت استکباری از منظر قرآن کریم را در موارد زیر برشمرد: 1. تکیه تام بر وهم: «قَالُوا أَجِئْتَنَا لِنَعْبُدَ اللَّهَ وَحْدَهُ وَنَذَرَ مَا كَانَ يَعْبُدُ آبَاؤُنَا .... أَتُجَادِلُونَنِي فِي أَسْمَاءٍ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ» اعراف/ 70 و 71.به تعبیر علامه طباطبایی، هر آنچه که انسان برای آن اثر مستقل قائل باشد همان اسم بی مسمای مورد نظر قرآن کریم است و انحصار در بت ها ندارد و مستکبرین قوم عاد، توحید را به دلیل تکیه بر فرهنگ مبتنی بر اسم بی مسمای خود نپذیرفتند.
2. تبلیغات پیرامون فرهنگ جاهلی: فرهنگ جاهلی از منظر قرآن کریم منحصر به فرهنگ پیش از اسلام نیست. در این محور، قدرت استکباری در تلاش است تا به هر نحو ممکن از فرهنگ جاهلی حفاظت کند: «وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا» نوح/ 23: مستکبرین قوم نوح، در برابر دعوت ایشان، به عوام دستور می دهند که هرگز دست از بت ها برندارند. « قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَنْ يُخْرِجَاكُمْ مِنْ أَرْضِكُمْ بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى » طه/ 63: فرعون فرهنگ جاهلی دوران خود را آیین و روش برتر می خواند.
۷:۴۵
3. اعراض از حق: برای مستکبرین این امر که چه چیزی حقیقت است و چه چیزی حقیقت نیست اساسا مطرح نیست: «وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا» نمل/ 14. مستکبر حتما به حقانیت دعوت انبیا علم دارد اما به خاطر جحود آن را نمی پذیرد.همیشه مستکبرین دعوت انبیا را صرفا در جهت نفی قدرت استکباری خودشان فهم می کردند: «ما نفقه کثیرا مما تقول ... و ماانت علینا بعزیز» هود /91: برای مستکبرین قوم جناب شعیب اساسا مطرح نیست که ایشان چه می گوید آن ها صرفا به این امر توجه دارند که شعیب می تواند بر آن ها غلبه پیدا کند یا خیر.
« قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى» طه/ 57: برای فرعون و ملاء او هم اساسا محتوای دعوت حضرت موسی هیچ اهمیتی ندارد.
«قدجادلتنا فاکثرت جدالنا» هود/ 32: مستکبرین قوم نوح (ع) گرچه خود تهمت هایی به پیروان ایشان زده اند اما در هنگام پاسخ شنیدن، موضوع بحث را به کلی عوض می کنند و به هیچ وجه حاضر به شنیدن حق نیستند.
4. استخفاف عموم مردم: « وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَ هَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿٥١﴾ أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ ﴿٥٢﴾ زخرف: فرعون با استناد به تمکنات مادی، خود را از موسی (ع) برتر معرفی می کند و دعوای پیامبری ایشان را به استناد نداشتن تمکنات اعتباری باطل ارزیابی می کند. قرآن کریم در مقام جمع بندی می فرماید: «فاستخف قومه فاطاعوه» زخرف/ 54. بر این اساس اگر استخفاف (سبک مغز کردن) قوم توسط فرعون نبود، آن ها از او تبعیت نمی کردند.
5. رویکرد حذفی به انبیا و جریان حق«أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ» بقره/ 87. « وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ» هود/91 « وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى» غافر/ 26.نگاه قدرت استکباری به جبهه حق و انبیا آن است که اگر آن ها بتوانند دین را در جامعه بسط دهند، حتما قدرت بنا شده بر استکبار آن ها از بین خواهد رفت.
قرآن کریم این ارزیابی را کاملا درست می داند، زیرا پذیرش توحید و اسلام هرگز با پذیرش قدرت استکباری سازگار نخواهد بود: «أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ» آل عمران/ 64. «وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ» قصص /6.
« قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى» طه/ 57: برای فرعون و ملاء او هم اساسا محتوای دعوت حضرت موسی هیچ اهمیتی ندارد.
«قدجادلتنا فاکثرت جدالنا» هود/ 32: مستکبرین قوم نوح (ع) گرچه خود تهمت هایی به پیروان ایشان زده اند اما در هنگام پاسخ شنیدن، موضوع بحث را به کلی عوض می کنند و به هیچ وجه حاضر به شنیدن حق نیستند.
4. استخفاف عموم مردم: « وَنَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَ هَذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿٥١﴾ أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هَذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَلَا يَكَادُ يُبِينُ ﴿٥٢﴾ زخرف: فرعون با استناد به تمکنات مادی، خود را از موسی (ع) برتر معرفی می کند و دعوای پیامبری ایشان را به استناد نداشتن تمکنات اعتباری باطل ارزیابی می کند. قرآن کریم در مقام جمع بندی می فرماید: «فاستخف قومه فاطاعوه» زخرف/ 54. بر این اساس اگر استخفاف (سبک مغز کردن) قوم توسط فرعون نبود، آن ها از او تبعیت نمی کردند.
5. رویکرد حذفی به انبیا و جریان حق«أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقًا كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقًا تَقْتُلُونَ» بقره/ 87. « وَإِنَّا لَنَرَاكَ فِينَا ضَعِيفًا وَلَوْلَا رَهْطُكَ لَرَجَمْنَاكَ» هود/91 « وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى» غافر/ 26.نگاه قدرت استکباری به جبهه حق و انبیا آن است که اگر آن ها بتوانند دین را در جامعه بسط دهند، حتما قدرت بنا شده بر استکبار آن ها از بین خواهد رفت.
قرآن کریم این ارزیابی را کاملا درست می داند، زیرا پذیرش توحید و اسلام هرگز با پذیرش قدرت استکباری سازگار نخواهد بود: «أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلَا يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ» آل عمران/ 64. «وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ» قصص /6.
۷:۴۵
۱۰:۲۸
#گفتار_عصر 54مروری انتقادی بر ادعای «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» سیدجواد طباطبایی. نشست دوم گفتاری انتقادی در جستار نویسی «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی»؛ آقای رضا نظریان
لینک دانلود در آپاراتhttps://www.aparat.com/v/xsRYf
@goftare_asr
لینک دانلود در آپاراتhttps://www.aparat.com/v/xsRYf
@goftare_asr
۱۵:۲۰
#گفتار_عصر 55مروری انتقادی بر ادعای «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» سیدجواد طباطبایی. نشست سوم
تصورات ناممکن «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی»؛دکتر محمدرضا قائمی نیک
دکتر قائمی نیک در نشست سوم از بررسی انتقادی جستارهای «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» اصل «طبیعی و تاریخی بودن ملت» در اندیشه طباطبایی را مورد واکاوی قرار داد.
طبیعی و تاریخی بودن در اندیشه طباطبایی ، کلمه هایی فنی و نظری هستند و هر گونه برخورد بسیط و تحت اللفظی با این دو مفهوم در اندیشه طباطبایی خطا است.
طباطبایی در واقع با این دو مفهوم، تجدد غربی را نمایندگی میکند و توضیح می دهد.
بنابر اصل طبیعی و تاریخی بودن ، قرار است ابژه ها بصورت «خودآئین» توضیح داده شوند.
تعریف سیاست به مثابه «برقراری تعادل بین نیروها» برآمده از همین طبیعی و تاریخی دیدن ابژه ها است.
دکتر قائمی نیک در این نشست از طریق این دال اصلی «طبیعی و تاریخی بودن ملت» مابقی مفاهیم در هفده جستار طباطبایی مانند کوخ نشینان و... را رمزگشایی کرد.
@goftare_asr
تصورات ناممکن «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی»؛دکتر محمدرضا قائمی نیک
دکتر قائمی نیک در نشست سوم از بررسی انتقادی جستارهای «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» اصل «طبیعی و تاریخی بودن ملت» در اندیشه طباطبایی را مورد واکاوی قرار داد.
طبیعی و تاریخی بودن در اندیشه طباطبایی ، کلمه هایی فنی و نظری هستند و هر گونه برخورد بسیط و تحت اللفظی با این دو مفهوم در اندیشه طباطبایی خطا است.
طباطبایی در واقع با این دو مفهوم، تجدد غربی را نمایندگی میکند و توضیح می دهد.
بنابر اصل طبیعی و تاریخی بودن ، قرار است ابژه ها بصورت «خودآئین» توضیح داده شوند.
تعریف سیاست به مثابه «برقراری تعادل بین نیروها» برآمده از همین طبیعی و تاریخی دیدن ابژه ها است.
دکتر قائمی نیک در این نشست از طریق این دال اصلی «طبیعی و تاریخی بودن ملت» مابقی مفاهیم در هفده جستار طباطبایی مانند کوخ نشینان و... را رمزگشایی کرد.
@goftare_asr
۱۵:۲۸
#گفتار_عصر ۵۶«چرا بی حجابها به مسجد میروند؟» دینداری طبقه متوسط و نقش آن در اتفاقات مهر 1401؛ دکتر محمدرضا قائمینیک
لینک دانلود در آپاراتhttps://www.aparat.com/v/TMZki
@goftare_asr
لینک دانلود در آپاراتhttps://www.aparat.com/v/TMZki
@goftare_asr
۱۵:۳۱