۶:۱۸
۱۷:۲۵
حماس امشب پاسخ خود به طرح دونالد ترامپ درباره آتش بس در غزه را منتشر کرد و رئیس جمهور آمریکا نیز فورا در اقدامی قابل تامل و به نشانه رضایت، آن را در شبکه اجتماعی خود کاملا بازنشر داد. سپس در حالی که اسرائیل و نتانیاهو سکوت مطلقی در پیش گرفتهاند، ترامپ در «تروث سوشال» خواستار توقف فوری بمباران نوار غزه برای فراهم شدن امکان آزادی گروگانها با امنیت و سرعت شد و گفت «معتقد هستم که آنها برای صلح دائم آماده هستند».
وی همچنین بیان داشت که جزئیات در حال بررسی است و هنوز درباره آنها توافق حاصل نشده است. بعد از استقبال ترامپ، مصر و قطر و کشورهای دیگری نیز از پاسخ حماس استقبال کردند.
گویا حماس هم رگ خواب ترامپ را پیدا کرده است و در ابتدای پاسخ خود روان ترامپ را مخاطب قرار داد و از تلاشهای او با هدف توقف جنگ، تبادل اسرا، ورود فوری کمکها، مخالفت با اشغال نوار غزه و کوچاندن مردم فلسطین تقدیر کرده است. احتمالا همین خوشایند ترامپ بوده و یکی از دلایل بازنشر این بیانیه در حساب او و رضایتمندیاش باشد.
این گونه به نظر میرسد که پاسخ حماس با دقت فراوان و حساب شده نوشته شده است؛ از بخشی از طرح ترامپ برای آزادی گروگانها، توقف جنگ و عقب نشینی کامل اسرائیل از نوار غزه استقبال کرد و درباره بخشی دیگر از آن خواستار اصلاحات و توضیحاتی میشود و به اجماع ملی فلسطینی منوط کرد. حماس همچنین موافقت قبلی خود با تشکیل کمیتهای متشکل از شخصیتهای مستقل فلسطینی برای اداره نوار غزه را در این بیانیه تکرار کرده است.
در واقع، مضمون اصلی بیانیه امشب حماس منعکس کننده همان خواستههای همیشگی این تشکیلات درباره توقف جنگ و عقب نشینی کامل از غزه در مقابل آزادی کامل گروگانها است اما با ادبیاتی متفاوت و قلقلک دادن روان خودشیفته ترامپ ارائه شده است. در عین حال نیز مسائل اختلافی چون آینده نوار غزه و خلع سلاح را منوط به یک موضع ملی جامع و مبتنی بر قوانین و قطعنامههای بینالمللی دانسته و گفته است که این مسائل از طریق چارچوب ملی فلسطینی یکپارچه مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
اما این که ترامپ با این وصف از بیانیه حماس استقبال کرده است، در وهله اول نتانیاهو و شرکایش را به شدت در تنگنا قرار میدهد.
با این حال، فعلا نباید همه چیز را تمام شده و توافق نهایی را کاملا در دسترس دانست و باید منتظر ماند و دید این نوع واکنش و استقبال سریع ترامپ در نهایت نوعی «فریب» صرفا برای آزادی گروگانهاست که بعد از آن نتانیاهو شروطی چون خلع سلاح و ..... را پیگیری کند. یا در مذاکرات پیشرو، میانجیگران تضمینهای لازم برای عدم از سرگیری جنگ در هر صورت را خواهند گرفت. یا این که آیا آنچه ترامپ در نشست خبری با نتانیاهو با طرح شروطی چون ضرورت خلع سلاح غزه و غیره گفت، صرفا ترفندی برای کسب موافقت آنی او با طرحش بوده است و در واقع رئیس جمهور آمریکا ملاحظات رهبران عربی و اسلامی درباره طرحش را پذیرفته است؟
پر واضح است که ترامپ در مواجهه با بن بست کنونی در سه پرونده پرچالش خارجی خود جنگ اوکراین، پرونده ایران و جنگ غزه به شدت به دنبال کسب یک دستاورد بزرگ و بهانهای برای گرفتن جایزه صلح نوبل است و احتمالا پاسخ حماس را روزنهای مهم برای تحقق آن در خاورمیانه دانسته است.
اکنون اولا باید منتظر واکنش اسرائیل بود و ثانیا این که مذاکرات بر سر جزئیات تبادل اسرا و دیگر موضوعات چگونه پیش میرود. اما همین رفتار ترامپ و استقبال گسترده از پاسخ حماس میتواند نویدبخش پایان این جنگ نسلکشی باشد.
ناگفته هم نماند که امروز اردوغان و ترامپ با هم گفتگو کردند و دو روز پیش نیز گفتگویی میان امیر قطر و رئیس جمهور آمریکا صورت گرفت. احتمالا این گفتگوها در نوع پاسخ حماس و موضع ترامپ اثرگذار بوده است.
۳:۵۶
حماس به طرح ترامپ پاسخ داد؛ پاسخی که در واقع یک موافقت مشروط بود تا توپ را به زمین ترامپ بیندازد. برای درک بهتر این پاسخ، باید خود طرح ترامپ را مرور کرد.فراموش نکنیم طرح اولیه ترامپ، کوچدادن مردم غزه و تبدیل این سرزمین به منطقهای توریستی بود؛ پیشنهادی که طبیعتاً رژیم صهیونیستی از آن حمایت میکرد. اما در طرح ۲۰ بندی جدید، ترامپ عقبنشینی کرد و مسائلی مثل حق مردم غزه، بازسازی و تشکیل دولت انتقالی را پذیرفت؛ طرحی که حتی رسانههای آمریکایی و اسرائیلی نوشتند نتانیاهو بهسختی آن را پذیرفت. بااینحال، مهمترین ایراد این طرح نادیده گرفتن نقش کلیدی حماس بود.ترامپ تلاش داشت با حمایت غرب و اعراب سازشکار، پس از فشار افکار عمومی، یک «صلح نمایشی» برای نجات نتانیاهو بهراه اندازد. اما ماجرای کشتی صمود نقشه او را برملا کرد و مجدد رژیم را در نقطه جوش نفرت جهانی قرار داد. از این جهت پاسخ حماس به جهت زمانی نیز اهمیت بالایی دارد که نشان از هوش سیاسی و رسانه ای حماس است.و اما بیانیه حماس چند نکته کلیدی داشت:۱. پذیرش اصل آتشبس برای نشاندادن مخالفت با جنگ.۲. موکول کردن جزئیات به مذاکرات، یعنی تصمیم نهایی با ترامپ نیست.۳. رد صریح خلع سلاح.۴. تأکید بر جایگاه حماس در دولت آینده فلسطین.این موضع، اوج هوشمندی حماس را آشکار میکند.
۴:۰۲
۱۴:۴۲
۱- حماس از تلاشهای کشورهای عربی-اسلامی و ترامپ برای توقف جنگ قدردانی کرد.
۲-حماس بین آنچه که به عنوان یک جنبش در اختیار دارد و قدرت تصمیمگیری در مورد آن را دارد و آنچه که مردم فلسطین به عنوان حقوق ملی دارند، تمایز قائل شد.
۳-حماس بر انتقال اداره نوار غزه به یک نهاد مستقل فلسطینی، بر اساس اجماع ملی قبلی که از طریق اجلاس سران عرب در قاهره در مارس ۲۰۲۵ مورد قرار گرفت، تأکید کرد. این گامی هوشمندانه است که از قیمومیت بینالمللی عبور کرده و با درگیر کردن کشورهای عربی، آنها را مستقیماً مسئول حمایت از مردم فلسطین و نوار غزه در روز بعد از جنگ کرده است.
۴-این جنبش تمام مسائل ملی مندرج در طرح ترامپ مربوط به آینده نوار غزه و حقوق مردم فلسطین را به یک چهارچوب ملی جامع فلسطینی که حماس هم بخشی از آن خواهد بود، ارجاع داده تا این مسائل، مانند حفظ رابطه ارگانیک بین کرانه باختری و نوار غزه، حق تعیین سرنوشت و سلاحهای مقاومت، در ارتباط با صلاحیت قضایی دولت فلسطین مورد بحث قرار گیرد.
۲:۴۳
از زمانی که ترامپ در بیستم ژانویه گذشته دوباره قدرت را در آمریکا به دست گرفته، با سه پرونده پرچالش خارجی مواجه بوده است؛ ایران، اوکراین و غزه.
در این نه ماه، ترامپ تقریباً تمام وقت خود را در سیاست خارجی صرف این سه موضوع کرده و به صورت چرخشی هر بار بر یکی از آنها تمرکز داشته است؛ اما دستکم در عرصه رسانهای، همزمان روی هر سه پرونده تمرکز نکرده است. گاهی چند هفته یا حتی یک ماه تمام، مسأله ایران و مذاکرات با آن را پررنگ کرده و گاهی جنگ اوکراین و توافق احتمالی با روسیه را و احیانا هم پرونده غزه
جالب اینجاست که هر بار هم در آستانه شروع مذاکرات و تمرکز بر هر کدام از سه پرونده پیشگفته در روایت رسانهای خود با شور و شعف خاصی از توافق قریب الوقوع سخن گفته؛ تا جایی که بارها تحلیلگران و ناظران را به اشتباه انداخته است. در واقع اگر به حرف و حدیث و پیشبینی ترامپ بود که در همان یکی دو ماه اول ریاست جمهوری او میبایست هم جنگ غزه، هم جنگ اکراین هم مناقشه با ایران حل و فصل میشد و درباره هر سه توافق حاصل میشد.
اکنون دوباره ترامپ به ایستگاه غزه بازگشته است و این پرونده پس از بنبست دو پرونده ایران و اکراین به جریان افتاده است که همراه با خوشبینی بسیار زیاد به عنوان موضوعی آماده توافق در صدر اخبار جهان قرار گرفته است.
در رابطه با پرونده جنگ غزه هم ترامپ اخیرا پس از دیدار با رهبران و مقامات هشت کشور عربی و اسلامی طرحی را ارائه کرد که هر چند در نهایت ملاحظات این کشورها را در آن اعمال نکرد و نتانیاهو توانست به شکل دلخواه خود تعدیل کند، اما موفق شد موجی رسانهای در جهان در حمایت از طرحش به راه بیندازد و همه نگاهها را معطوف به حماس و فشار سنگین بر آن برای پذیرش این طرح کند.
حماس نیز دو روز پیش با موافقت نیمبند خود، توپ را به زمین ترامپ و نتانیاهو بازگرداند. پاسخ حماس با استقبال ترامپ مواجه شد و همین رفتار رئیس جمهور آمریکا و استقبال گسترده منطقهای و بینالمللی از این پاسخ خواه نا خواه چتر نجاتی برای رهایی حماس از این فشار سهمگین جهانی فراهم کرد؛ در حالی که هنوز اتفاق خاصی نیفتاده و توافقی هم حاصل نشده است.
اساسا ترامپ به گونهای طرح مبهم خود را مطرح کرد و از ضرورت موافقت بیچون و چرا با آن سخن گفت که انگار دیگر مجالی برای مذاکره و چانه زنی باقی نیستت. با این حال، حماس در پاسخ خود بر مذاکره درباره جزئیات طرح تاکید داشت و این مذاکرات قرار است عصر امروز در مصر شروع شود. تقریبا پس از نومیدی ترامپ از توافق با روسیه و ایران، امیدوار است که تا دهم اکتبر توافقی میان اسرائیل و حماس حاصل شد تا شانس خود برای کسب جایزه صلح نوبل را بیازماید.
اکنون همه نگاهها به شرم الشیخ مصر است. اما با وجود فرصت جدی پیشآمده برای توافق و خوشبینیها، دستکم رفتارشناسی ترامپ در این نه ماه به ما میگوید که قبل از دستیابی به توافق نباید با قطعیت درباره آن سخن گفت.
واقعیت این است که چالشهای جدی زیادی فراروی مذاکرات شرم الشیخ قرار دارد، اما در مجموع، نتیجه آن به میزان آمادگی ترامپ برای فشار جدی پشت پرده بر نتانیاهو برای پذیرش پایان جنگ و عقبنشینی کامل اسرائیل از باریکه غزه و تعریف زمانبندی مشخص برای آن بستگی دارد.
اگر اسرائیل در این مذاکرات «صرفا» به دنبال نقد کردن مطالبات از طرف فلسطینی در طرح ترامپ یعنی آزادی گروگانها بدون عقبنشینی از غزه و توقف جنگ باشد، این طرح و مذاکرات هم به بن بست میخورد. در غیر این صورت، توافق امکانپذیر است.
اگر هم مذاکرات شرم الشیخ به توافقی مبتنی بر توقف این جنگ و نسلکشی و نه صرفا آزادی گروگانها ختم شود، از یک طرف، روایت ترامپ برای پایان دادن به جنگها برای اولین بار واجد پشتوانهای عملی میشود و از دیگر سو همین اتفاق میتواند انگیزهای جدید و قوی به او برای از سرگیری تحرکات خود در مورد دو پرونده ایران و اکراین بدهد.
۷:۲۴
بواسطه سالروز دوم ۷ اکتبر، دوباره مسائل و سؤالات حول طوفان و پیامدهایش مطرح و بازنشر میشود.
شاید بتوان گفت بسیاری از تحولات بعد از آن مثل ترور سید عزیز، سقوط سوریه، حمله مستقیم به ایران و... رخ نمیداد و شاید وضعیت متفاوتی بود و آنگاه توصیف ارزیدن ۷ اکتبر متفاوت میشد. شیخ نعیم قاسم در گفتوگویی فاش کرد که طرح حمله بزرگ به لبنان پیش از ۷ اکتبر در ارتش اسرائیل تصویب و در مرحله اجرایی شدن بوده است. یا همچنین گزارشهای مختلف نشان میدهد که طرح حمله هوایی جنگ تمام عیار به ایران یا فروپاشی سوریه توسط جولانی بیش از ۷ اکتبر طرحریزی شده بود.
۴:۴۳
۵:۱۸
سالگرد هفتم اکتبر دو ساله شد. دنیا در این دو سال شاهد چندین اتفاق بود که بارخوانی آن لازم و تذکر آن ضروری است:
۱. اقلیت دست خالی مقابل ابرقدرتهادنیا دید که چطور می شود در منطقه ای نصف شهر تهران که هیچ تپه و کوهی ندارد، در مقابل مجهزترین ارتش مستظهر به آمریکا ایستاد و بعد از دو سال، روزانه از او کشته گرفت و این توجیه نظامی ندارد و دلیل آن ایمان است به مصداق کامل «کم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن الله»
۲. هویت محکم مردم فلسطین دنیا دید که چطور نه فقط مجاهدان که مردم عادی غزه هم در راه آرمان خود و هویت ملی و دینی شان حاضر به فداکاری هستند. ایستادگی آنان همه جهان را وادار به حرکت و تشویق کرد.
۳. بی خاصیتی نهادهای بین المللی دنیا به وضوح دید که نهادهای موسوم به شورای امنیت و سازمان ملل هیچ خاصیتی در زمانه گرسنگی و کشتار گسترده دو میلیون انسان ندارند و آزمونی به این رسوایی در این دو سال برگزار شد.
۴. خیانت دولتمردان مسلمان خیانت کشورهای اسلامی خصوصا همسایگان رژیم برای همه عیان شد. کوچکترین اقدام جدی و موثر آنان میتوانست مستقیما روی این جنگ اثر بگذارد ولی اکثرا ترسیدند و فقط بیانیه نوشتند! بجز فرزندان مقاومت که مردانگی خود را نشان دادند.
۵. گستردگی آزادگان جهاندنیای کمونیست و مسیحی و بی دین در مقابل این ظلم به پا خواست و انسانیت خودش را در محکی بزرگ به نمایش گذاشت. این همان مسیر نورانی است که در زمان ظهور هم پای کار خواهد آمد.
۶. اشتراک غرب بر سر اسراییلهمه دیدند که تفاوتی میان چپ و راست و دموکرات و جمهوری خواه در این یک فقره یعنی حمایت از رژیم نیست. آزادی زمانی معنا دارد که به اين خط قرمز نزدیک نشود. براستی چه فرصتی بیش از این برای تبیین چهره حقیقی غرب وجود داشت؟ چرا این فرصت مغتنم شمرده نشد؟
۷. توحش و خطر رژیم صهیونی برای همه دنیا و خصوصا منطقه ما با چشمانش دید که اسراییل بزرگ شوخی نیست و این اختاپوس خونریز آماده هر نوع جنایتی در منطقه هست و هدف او محدود به چهارچوب فلسطین هم نيست.
۱۴:۲۸
۴:۰۸
۱۶:۰۷
در روزهای اخیر، بعد از توافق شرمالشیخ برای پایان جنگ غزه مدام در معرض این پرسش قرار گرفتهام که بعد از این توافق وضعیت ایران چه میشود؟ همین پرسشها هم معطوف به داغی بازار تحلیل و گمانهزنی درباره رویکرد احتمالی آمریکا و اسرائیل در قبال ایران پس از توافق شرمالشیخ است. در این میان غالب تحلیلها بر انگارهی «پایان یک جنگ، آغاز جنگ دیگر» میچرخد.
با این حال، به دو دلیل بهتر است که از گمانهزنیهای شتابزده در مورد پروندههای منطقهای و بینالمللی پرهیز کرد. نخست، به دلیل حضور چهرهای چون دونالد ترامپ در رأس قدرت در آمریکا؛ شخصیتی که نوسانهای رفتاری و محاسباتیاش نهتنها نظام بینالملل و منطق دیپلماسی واشنگتن بلکه امر تحلیل در جهان را نیز دچار آشفتگی کرده است. چنانکه به نظر میرسد خود او نیز تصویر روشنی از چشمانداز پروندههای چالشی، از جمله پرونده ایران، ندارد. دوم، سرعت و درهمتنیدگی تحولات منطقهای و جهانی است که تحلیلها را شکننده میکند و زمینهی غافلگیریهای پیدرپی و تغییر مسیر رویدادها برخلاف پیشبینیها و فضای عمومی را فراهم میآورد. بر همین اساس، جزمگرایی در تحلیل نه تنها اصولا کار درستی نیست، بلکه در این دوران پرنوسان از سیاست جهانی میتواند گمراهکننده نیز باشد.
با این مقدمه، میتوان درباره اثرات توافق شرمالشیخ بر ایران در کوتاه مدت گفت که بله؛در وهله اول فروکش جنگ غزه بهطور طبیعی توجه محافل اسرائیلی و آمریکایی را به پرونده ایران معطوف میکند و بر آن متمرکز میشوند، اما این لزوما به معنای وقوع حتمی جنگی دیگر نیست. اتفاقاً ممکن است این توافق انگیزهای تازه به ترامپ بدهد تا مسیر دیپلماسی و مذاکره را از سر گیرد.
در همین چارچوب، سخنان اخیر ترامپ درباره تمایل ایران به صلح مورد نظر او در منطقه، هرچند فاقد پشتوانهی عینی و تحولی ملموس است؛ اما میتواند نشانهای از رغبت و تلاش او برای آزمودن دوباره مسیر گفتوگو و دیپلماسی باشد. از این جهت، هر چند فضای غالب اگر هم به سمت تشدید تنش نباشد، دستکم تداوم تنش است؛ اما در عین حال نیز نباید از این اصل غفلت کرد که دنیای سیاست صحنه اتفاقات غیرمنتظره و غیر قابل پیشبینی است.
در این میان، باید در انتظار سفر هفته آینده ترامپ به اسرائیل ماند؛ سفری که میتواند شاخصی موثر در شکلگیری جهتگیری مشترک واشنگتن و تلآویو در قبال ایران پس از توافق غزه باشد. باید دید که نتانیاهو و شرکایش تا چه اندازه میتوانند در این سفر مخ متلون ترامپ را دوباره بزنند و خواستههای خود در قبال ایران و منطقه را به دستور کار مشترک دو طرف تبدیل کنند.
۱۷:۵۴
انتشار خبری عجیب از آتشسوزی در شرق تهران قابلتوجه و بررسی است. در لحظه انتشار این خبر روی این موضوع تأکید شده است که آتشسوزی دارای عمق زیادی بوده و حریق ایجادشده شکل عادی ندارد. ساعتی بعد از پخش این خبر برخی اکانتهای صهیونیستی وابسته به مرکز ۸۲۰۰ بهسرعت با جهتدهی به آن تلاش کردند آن را عملیاتی تروریستی جلوه بدهند و مدعی شدند که فرمانده نیروی قدس هدف قرارگرفته است. البته بسیاری از آگاهان به درستی میدانستند که هدف از پخش این اخبار به ظاهر تیز، اما پیش پا افتاده، گراگیری از آرایش نظامی در داخل ایران و نیز دسترسی به برخی ترددهای خاص در منطقه است، بهویژه آن که در آن روزها نتانیاهو به دلیل پذیرش صلح تحمیلی در غزه بهشدت زیر ضرب رفته و برخی مخالفان در مناطق اشغالی او و ارتش را متهم به تسلیم شدن در برابر حماس کرده بودند. باوجود آنکه اهداف پخش این اخبار بهخوبی روشن بوده و پیشازاین نیز تکرار شده است، سوژه شدن فرمانده نیروی قدس در شبکه سایبری دشمن و دامن زدن به برخی ابعاد آن در داخل موردتوجه است. این برای اولین بار نیست که حضوروغیاب کردنهای امنیتی از سوی صهیونیستها دارای انگیزههای فراتر از اقدام تروریستی علیه فرماندهان نظامی بوده است. درواقع پخش خبر ترورهای فیزیکی بیش از آن که عملی برای اقدام باشد، تحرکی برای کاهش اعتبار شخصیتی افراد بوده است. هدف از پخش این انگاره آن است که بهمرور در میان ذهن مخاطب داخلی عادیسازی ادراکی صورت بگیرد. سطح این عادی کردن به حدی است که در روزهای اخیر برخی ناآگاهانه و غیرارادی با تحلیلهایی دمدستی فرماندهان نظامی را بهغفلت، کپ کردن، ناآگاهی از ابعاد جنگ و حتی جا ماندن از صحنه جنگ متهم کردهاند. درواقع در طول دو سال گذشته آنچنان ابعاد «ترورهای شخصیتی» توسط واحدهای سایبری دشمن بالا بوده که تحلیل درست از رفتارهای امنیتی و نظامی از زاویه بیرونی تحت تأثیر قرارگرفته و اقتدار و کارآمدی نیروهای مسلح را زیر سؤال برده است، درحالیکه کمترین سطح شناخت اطلاعاتی از فرماندهان نیروهای مسلح نشان میدهد که کیفیت جنگ هیچگاه تحت تأثیر متغیر بیرونی نبوده است. تجربه دشمن به او آموخته است که عمق عملیاتهای سایبری با خاصیت هدفگیری ادراکی آنچنان میتواند گزنده باشد که حتی اثرش از عملیاتهای تروریستی نیز بالاتر بوده و کیفیت بیشتری یابد، زیرا ترورهای فیزیکی شخصمحور، اما ترورهای شخصیتی تحلیلی است و به شایعات پس از آن دامن میزند. شاید چهار ماه زمان کمی برای انتشار گزارش اطلاعاتی از کیفیت فرماندهان نیروهای مسلح در طول ۱۲ روز جنگ تحمیلی بوده و بیان آن ازنظر رسانهای باید شامل گذر زمان شود، اما سویهگیری ترورهای شخصیتی نشان میدهد که ادراک دشمن نسبت به اقتدار نظامی ایران بالا بوده و اشاراتی در ریشون لتسون و بئرسبع دارد. واقعیت آن است که باید بساط ترورهای شخصیتی را از داخل جمع کرده و به آن شکل درستی داد، زیرا این مدلهای عملیاتی ذهن افراد را شرطی و در کوتاهمدت راه برای ترورهای فیزیکی و عادیسازی آن باز میکند. در میانمدت نیز باعث فرسودگی شده و در بلندمدت شکست ارادهها را فراهم میکند، این فرایند با جنگ بلدی ایرانیان در تضاد قرار دارد. برخی علایم نشان داده است که ترور شخصیتی پیش از ترور فیزیکی، از روشهای محبوب سرویسهای متخاصم بوده و برای آن هزینه سنگین نیز کردهاند. فاش شدن مدلهای آن وسعت دید دشمن را کاهش خواهد داد، دادن اخبار متوالی منفی همزمان با تهدید نظامی باهدف تأثیرگذاری بر افکار عمومی و اجبار به تصمیمگیریهای عجولانه کاری است که امروز روی آن برنامهریزیشده است. بیرون زدن از طرح باراک در منطقه به هوشمندی و ظرافت در رفتار، عبور و پرهیز از واکاویهای دست چندم و بیهوده، دادن نقشه راه برای آینده و نیز تطبیق با تحولات و داشتن برنامه در مواجه با بحرانهای جدید بستگی دارد. حفظ این پروتکلها از نان شب نیز واجبتر است!
۴:۱۳
ترامپ کینگ و مقاومت غزه.pdf
۱.۵۵ مگابایت
۲۰:۲۲
۱. کوچاندن فلسطینیان و خالی کردن غزه۲. خلع سلاح همیشگی حماس۳. اشغال نظامی غزه۴. آزادکردن اسرا
هدف حماس از مقاومت چه بود؟
۱. باقی ماندن در وطن۲. برداشتن پرونده پیمان ابراهیم از روی میز منطقه۳. حفظ سایه ترس بر سر سرزمینهای اشغالی با تداوم پرتاب موشک۴. اثبات ناتوانی اسرائیل از تحقق اهدافش۵. بی اعتبار و منفور کردن رژیم در افکار عمومی جهان
کدامیک به اهدافشان رسیدند؟از طرفی حماس به حمایت از مردمش خروج نظامیان اسرائیلی را شرط آتشبس قرار داد و در ازای هر یک اسیر زندهی اسرائیلی، ۱۰۰ مجاهد فلسطینی را آزاد خواهد کرد. اسلحهها در دستان حماس باقی خواهد ماند و اعراب خائن همپیمان اسرائیل برای سالها سرافکنده و بیاعتبار خواهند ماند.
البته که مقاومت و حفظ وطن و شرف هزینههای گزاف دارد. اما حالا میتوان فهمید که چرا سید حسن نصرالله گفت "هیچ راه دیگری وجود نداشت". اسرائیل و اعراب میخواستند بیسر و صدا سر غزه را ببرند. اما غزه بهپاخاست و خود را در تاریخ تثبیت کرد. دفتر ثبت نام حماس از نام جوانان فلسطینی سنگینتر از ۶ اکتبر شده؛ سنگ روی سنگ میرود و خانهها باز ساخته خواهند شد. باید مردم میماندند که خانه و وطن میماند... و ماند.
و البته حماس میداند که هیچگاه از مکر و جنایت صهیونیستهای زخمی شکستخورده، در امان نخواهند بود.
۳:۵۷
چرا بجای رژیم صهیونی، آمریکا در مقابل مقاومت فلسطینی قرار گرفته است و عملا ترامپ هست که با تهدید کشورهای مختلف منطقه, مستقیما به مدیریت مسأله غزه می پردازد و حتی بعد از آزادسازی اسرا اوست که مقاومت را به جنگ مجدد تهدید مینماید؟
سلاح های آمریکایی و همه نوع حمایت او در این دو سال چه در دوره دموکرات ها و چه در دوره ترامپ، دایما به رژیم رسید و حتی حضور میدانی نیروهای آمریکایی گزارش شد ولی چرا باید پایان این جنگ نیز با حضور خود آمریکا رقم بخورد؟
این مسأله، دلیلی جز استیصال رژیم صهیونی در مقابل غزه و مجاهدان او ندارد. وی بعد از اجرای دهها طرح مثل طرح ژنرال ها، عربات جدعون یک و دو و.. نتوانست در مقابل مقاومت دست خالی غزه دوام بیاورد و به طور متوسط هفته ای پنج الی ده کشته می داد!
وی با اینکه هر جنایتی کرد و حتی از سلاح کثیف «گرسنگی» بهره برد ولی به تنهایی نتوانست اسرای خود را آزاد نماید و مقاومت را نابود کند و این امر، برای نتانیاهو به یک کابوس تبدیل شده بود. تهدیدهای ترامپ نشان میدهد که این ناتوانی همچنان ادامه خواهد داشت و این غرور آفرین است.
واقعا امت اسلامی اگر افسانه هم میخواست امروز در مجاهدان غزه باید آنرا جستجو کند. کسانی که حتی یک تپه بر روی زمین نداشتند و دو سال در مقابل همه توان نظامی آمریکا جنگیدند. اینها الگوهای ایستادگی در تاریخ بشر معاصرند.
چه خوب است که در سالگرد شهادت «ابوابراهیم» که معلم این جوانان بود، شاعران در مدح آنان بسرایند و هنرمندان تابلوی پرعظمت جهاد که آنان خلق کردند را بکشند چرا که اینان یاد رشادت هر یک از یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام در روز عاشورا را زنده کردند. سلام خدا بر ۳نوار و یارانش روزی که متولد شد و روزی که به شهادت رسید.
۱۸:۲۲
۱۷:۰۷
۱. اذعان مقامات آمریکایی و اسرائیلی
۲. کمکهای مالی و اقتصادیِ آمریکا به صهیونیستها
۳. کمکهای نظامی سنگین به رژیمِ کودککُش
۴. پشتیبانی سیاسی و بینالمللی از صهیونیستها
۵. پشتیبانی امنیتی-اطلاعاتی از رژیمِ تروریست
۶. پشتیبانی رسانهای و تبلیغاتی از صهیون
همدستی در جنایت!
۱۷:۴۴
۱۷:۳۶