بله | کانال 🇮🇷 مجله تحلیلی گذرگاه
عکس پروفایل 🇮🇷 مجله تحلیلی گذرگاه

🇮🇷 مجله تحلیلی گذرگاه

۱,۰۸۶عضو
undefined️ طرح جدید ترامپ برای غزه
undefinedقبلا هم گفته بودیم حمله مجدد اسراییل به غزه هیچ آورده ای برایش نخواهد داشت. الان هم معلوم شد یک تلاش پرتلفات بی فایده برای اسراییل بود.
undefinedدر این طرح ترامپ، کوچ مردم غزه و کشتن اعضای حماس و اخراج آنها را بیخیال شده و رفته سراغ خلع سلاح حماس. چرا چون اهداف قبلی شدنی نبود و نتوانست محققش کند.
undefinedاین طرح هم بیشتر یک فشار در بستر افکار عمومی است. میخواهند انزوای اسراییل را بشکنند و حماس را در کنج قرار دهند. تا امروز همواره در این جهت حماس دست برتر داشته.
undefinedمصر و ترکیه و قطر که کانون اخوانیها هستند، را همراه کرده اند، بقیه کشورهای منطقه را هم همراه کرده اند. حرفهای تبلیغاتی و توصیفات خیالی برای ساختن غزه درست کرده اند که مردم غزه را هم همراه کنند مثلا. اینها مهمترین اهرم فشار و آورده جدید طرح ترامپ است.
undefinedطرح ضمانت اجرا ندارد، همان اول همه عناصر قدرت حماس یعنی سلاح و اسرا را نقد میگیرد، تعهدات خود را هم قسطی میخواهد بدهد که وقتی قدرت حماس گرفته شد دیگر ضمانتی نخواهد ماند برای اجرای همان نسیه.
undefinedحرف همان است که زیادالنخاله رهبر جهاد گفت، اینها میخواهند منطقه را به سمت انفجار بزرگ پیش ببرند. صلح کجا بود. شکست آمریکا از حماس بعد دو سال و تا امروز، اتفاق کوچکی نیست. آینده را این نکته واقعی روی زمین خواهد ساخت.
undefined علی مهدیان
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۶:۱۸

undefined️ ضرورت تحول راهبردی
undefined برجام اساسا پروژه مهار، تغییر رفتار و نهایتا هضم تدریجی نظام در هاضمه نظام بین الملل بود. شرطی کردن اقتصاد، گره خوردن امورات کشور به نظامات غربی، از بین بردن تدریجی مولفه های قدرت کشور و نهایتا استحاله نظام از مولفه های پروژه غرب در قالب برجام برای جمهوری اسلامی بود.
undefined اکنون سوال اساسی این است؛ چرا غرب حاضر شد پروژه مهار و تغییر رفتار ایران از طریق برجام را خاتمه دهد؟!
undefined اولین و بدیهی ترین پاسخ که ریشه خیلی از تهاجمات دشمن و عقب نشینی های ماست، همان محاسبه پذیری و پیش بینی پذیر شدن ماست. وقتی حریف می بیند خروج از برجام، تحریم های جدید، نقض های مکرر برجام، حمله نظامی و در آخر فعال کردن مکانیسم ماشه بدون واکنش جدی از سوی ایران مواجه نخواهد شد، چرا ماشه را فعال نکند؟
undefined اما آنچه اساسی تر است و حاکمیت باید به آن توجه کند، تغییر راهبرد کلان غرب نسبت به جمهوری اسلامی است. امری که پس از ۷اکتبر با شدت بیشتری و بصورت علنی پیش رفت. تا جایی که برای اولین بار بعد از انقلاب رژیم صهیونی به نیابت از غرب با حضور آمریکا و حمایت اروپا جنگی بر کشور ما تحمیل کردند.
undefined جنگی تمام عیار نه با هدف نابودی توان هسته ای، جنگی با هدف نابودی و تجزیه ایران و نه حتی صرف جمهوری اسلامی.
undefined معادلات حاکم برنظام بین الملل متحول شده، غرب به دنبال بازطراحی نظمی نوین با مرزهایی جدید در غرب آسیاست. باید ابعاد جنگ را جدی تر و کلان تر دید، مساله تغییرات ژئوپلیتیکی است. غرب در برابر ایران، یکپارچه است و همان حرفی که صدراعظم آلمان در میانه جنگ گفت؛ رژیم جعلی کار کثیف(حمله نظامی به ایران) را بجای ما انجام می دهد.
undefined متناسب با این راهبرد، ما نیز در باید در تمامی سطوح نظامی، اطلاعاتی، دیپلماسی، اقتصادی و...خود بازنگری اساسی کنیم. شیوه جنگیدن باید تغییرات اساسی کند و این تغییرات به سطوح پایین سیستم نیز منتقل شود. تحلیل، تصمیم و اقدام های گذشته منسوخ شده، تداوم مسیر قبلی نتایج جبران ناپذیری درپی خواهد داشت. امیدوارم تحولات دوسال اخیر و دفاع مقدس ۱۲ روزه ما را بیدار کرده باشد...
undefined علیرضا فقیهی راد
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۱۷:۲۵

undefined️ پاسخ حماس و رضایت ترامپ!
حماس امشب پاسخ خود به طرح دونالد ترامپ درباره آتش بس در غزه را منتشر کرد و رئیس جمهور آمریکا نیز فورا در اقدامی قابل تامل و به نشانه رضایت، آن را در شبکه اجتماعی خود کاملا بازنشر داد. سپس در حالی که اسرائیل و نتانیاهو سکوت مطلقی در پیش گرفته‌اند، ترامپ در «تروث سوشال» خواستار توقف فوری بمباران نوار غزه برای فراهم شدن امکان آزادی گروگان‌ها با امنیت و سرعت شد و گفت «معتقد هستم که آن‌ها برای صلح دائم آماده هستند».
وی همچنین بیان داشت که جزئیات در حال بررسی است و هنوز درباره آن‌‎ها توافق حاصل نشده است. بعد از استقبال ترامپ، مصر و قطر و کشورهای دیگری نیز از پاسخ حماس استقبال کردند.
گویا حماس هم رگ خواب ترامپ را پیدا کرده است و در ابتدای پاسخ خود روان ترامپ را مخاطب قرار داد و از تلاش‌های او با هدف توقف جنگ، تبادل اسرا، ورود فوری کمک‌ها، مخالفت با اشغال نوار غزه و کوچاندن مردم فلسطین تقدیر کرده است. احتمالا همین خوشایند ترامپ بوده و یکی از دلایل بازنشر این بیانیه در حساب او و رضایت‌مندی‌اش باشد.
این گونه به نظر می‌رسد که پاسخ حماس با دقت فراوان و حساب شده نوشته شده است؛ از بخشی از طرح ترامپ برای آزادی گروگان‌ها، توقف جنگ و عقب نشینی کامل اسرائیل از نوار غزه استقبال کرد و درباره بخشی دیگر از آن خواستار اصلاحات و توضیحاتی می‌‎شود و به اجماع ملی فلسطینی منوط کرد. حماس همچنین موافقت قبلی خود با تشکیل کمیته‌ای متشکل از شخصیت‌های مستقل فلسطینی برای اداره نوار غزه را در این بیانیه تکرار کرده است.
در واقع، مضمون اصلی بیانیه امشب حماس منعکس کننده همان خواسته‌های همیشگی این تشکیلات درباره توقف جنگ و عقب نشینی کامل از غزه در مقابل آزادی کامل گروگان‌ها است اما با ادبیاتی متفاوت و قلقلک دادن روان خودشیفته ترامپ ارائه شده است. در عین حال نیز مسائل اختلافی چون آینده نوار غزه و خلع سلاح را منوط به یک موضع ملی جامع و مبتنی بر قوانین و قطعنامه‌های بین‌المللی دانسته و گفته است که این مسائل از طریق چارچوب ملی فلسطینی یکپارچه مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.
اما این که ترامپ با این وصف از بیانیه حماس استقبال کرده است، در وهله اول نتانیاهو و شرکایش را به شدت در تنگنا قرار می‌دهد.
با این حال، فعلا نباید همه چیز را تمام شده و توافق نهایی را کاملا در دسترس دانست و باید منتظر ماند و دید این نوع واکنش و استقبال سریع ترامپ در نهایت نوعی «فریب» صرفا برای آزادی گروگان‌هاست که بعد از آن نتانیاهو شروطی چون خلع سلاح و ..... را پیگیری کند. یا در مذاکرات پیش‌رو، میانجیگران تضمین‌های لازم برای عدم از سرگیری جنگ در هر صورت را خواهند گرفت. یا این که آیا آنچه ترامپ در نشست خبری با نتانیاهو با طرح شروطی چون ضرورت خلع سلاح غزه و غیره گفت، صرفا ترفندی برای کسب موافقت آنی او با طرحش بوده است و در واقع رئیس جمهور آمریکا ملاحظات رهبران عربی و اسلامی درباره طرحش را پذیرفته است؟
پر واضح است که ترامپ در مواجهه با بن بست کنونی در سه پرونده پرچالش خارجی خود جنگ اوکراین، پرونده ایران و جنگ غزه به شدت به دنبال کسب یک دستاورد بزرگ و بهانه‌ای برای گرفتن جایزه صلح نوبل است و احتمالا پاسخ حماس را روزنه‌ای مهم برای تحقق آن در خاورمیانه دانسته است.
اکنون اولا باید منتظر واکنش اسرائیل بود و ثانیا این که مذاکرات بر سر جزئیات تبادل اسرا و دیگر موضوعات چگونه پیش می‌رود. اما همین رفتار ترامپ و استقبال گسترده از پاسخ حماس می‌تواند نویدبخش پایان این جنگ نسل‌کشی باشد.
ناگفته هم نماند که امروز اردوغان و ترامپ با هم گفتگو کردند و دو روز پیش نیز گفتگویی میان امیر قطر و رئیس جمهور آمریکا صورت گرفت. احتمالا این گفتگوها در نوع پاسخ حماس و موضع ترامپ اثرگذار بوده است.
undefined صابر گل عنبری
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۳:۵۶

undefined️ پاسخ هوشمندانه حماس
حماس به طرح ترامپ پاسخ داد؛ پاسخی که در واقع یک موافقت مشروط بود تا توپ را به زمین ترامپ بیندازد. برای درک بهتر این پاسخ، باید خود طرح ترامپ را مرور کرد.فراموش نکنیم طرح اولیه ترامپ، کوچ‌دادن مردم غزه و تبدیل این سرزمین به منطقه‌ای توریستی بود؛ پیشنهادی که طبیعتاً رژیم صهیونیستی از آن حمایت می‌کرد. اما در طرح ۲۰ بندی جدید، ترامپ عقب‌نشینی کرد و مسائلی مثل حق مردم غزه، بازسازی و تشکیل دولت انتقالی را پذیرفت؛ طرحی که حتی رسانه‌های آمریکایی و اسرائیلی نوشتند نتانیاهو به‌سختی آن را پذیرفت. بااین‌حال، مهم‌ترین ایراد این طرح نادیده گرفتن نقش کلیدی حماس بود.ترامپ تلاش داشت با حمایت غرب و اعراب سازشکار، پس از فشار افکار عمومی، یک «صلح نمایشی» برای نجات نتانیاهو به‌راه اندازد. اما ماجرای کشتی صمود نقشه او را برملا کرد و مجدد رژیم را در نقطه جوش نفرت جهانی قرار داد. از این جهت پاسخ حماس به جهت زمانی نیز اهمیت بالایی دارد که نشان از هوش سیاسی و رسانه ای حماس است.و اما بیانیه حماس چند نکته کلیدی داشت:۱. پذیرش اصل آتش‌بس برای نشان‌دادن مخالفت با جنگ.۲. موکول کردن جزئیات به مذاکرات، یعنی تصمیم نهایی با ترامپ نیست.۳. رد صریح خلع سلاح.۴. تأکید بر جایگاه حماس در دولت آینده فلسطین.این موضع، اوج هوشمندی حماس را آشکار می‌کند.
undefined محسن مهدیان
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۴:۰۲

undefined️ حماس و ترامپ و رژیم دقیقا روی چه توافق کرده‌اند؟!
undefined روی کاغذ حماس با «کلیت» طرح ترامپ موافقت کرده. همین هم ترامپ را سر ذوق آورده و فی‌المجلس دستور به توقف بمباران داده. موافقت حماس با «کلیت» طرح ترامپ حاوی «اما»هایی است که بعید است «روی زمین» اسرائیل تن به آنها بدهد. حماس در بیانیه خود به جای آنکه ساختار فلسطینی اداره‌کننده غزه زیر نظر هیات صلحِ ترامپ باشد از یک ساختار فلسطینی حرف زده که باید با «اجماع» فلسطینی‌های غزه و کرانۀ باختری تعیین شوند. جالب آنکه «خودش» را هم جزئی از همین اجماع ملی دانسته. فحش اول برای نتانیاهو!
undefined ترامپ در بند یکی مانده به آخر طرح خود از حرکت به سمت خودمختاری و تشکیل کشور فلسطین(چیزی جدیدی نیست، همان ایده‌های بزک شدۀ اسلو که همین الان خروجی‌اش شده زیر ناخن اسرائیل رفتن 78 درصد کرانه باختری) سخن گفته که برای نتانیاهویی که در یک سال اخیر رای به هدم هر نوع تشکیلات فلسطینی در همسایگی دولت عبری داده فحش ناموسی‌ بزرگی‌ست. فحش دوم برای نتانیاهو! بماند که جزئی بودن حماس از این تشکیلات هم چیزی نیست که رژیم به آن تن دهد. این هم فحش سوم!
undefined در نهایت آنکه ترامپ در لفافه از خلع سلاح غزه دم زده. حماس اما در مصاحبۀ رسانه‌ای ابومرزوق گفته که هر وقت «آن» تشکیلات اداره‌کنندۀ غزه که گفته بودیم با اجماع فلسطینی‌ها انتخاب و تشکیل شود راه افتاد آن وقت ما هم سلاح‌مان را تحویل همان ساختار می‌دهیم. نتیجه؟! اینها همه را بگذارید کنار اینکه حماس در بیانیۀ خودش از خروج ارتش اسرائیل سخن به میان آورده. مرحلۀ آخر عقب‌نشینی ارتش عبری از باریکۀ غزه هم منوط شده به وقتی که طرفین به این یقین رسیدند که تمام مفاد توافق عملی شده. این یعنی باقی ماندن ارتش در باریکۀ غزه.
undefined نتیجه؟ بعید است این کلیات لرزان در کنار حساسیت‌های ناموسی طرفین بتواند بنای یک تفاهم و توقف جنگ شود مگر اینکه اتفاقات دیگری بیفتد. «احتمالا» یک توقف موقت درگیری را خواهیم داشت و تجدید قوا و بعد هم وارد مرحلۀ بعد می‌شویم که طرفین همدیگر را به نقض تعهدات متهم می‌کنند و دوباره فتیلۀ درگیری بالا می‌رود.
undefined محمدصادق علیزاده
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۱۴:۴۲

undefined️ نادیده‌های پاسخ حماس به طرح آمریکا
undefinedموافقت مشروط حماس با چهارچوب پیشنهادی طرح ترامپ برای تبادل اسرا و خاتمه جنگ، حتماً آن اتفاقی نیست که مطلوب جنگ‌طلب بزرگ بنیامین نتانیاهو باشد. حالا همه چیز متوجه دولت اشغالگر و کابینه نتانیاهو است. اکنون پرسش اساسی حول این محور می‌چرخد که نتانیاهو می‌تواند یا در موقعیتی قرار دارد که بتواند جنگ را خاتمه دهد؟
undefinedپس از ارائه طرح ۲۱ ماده‌ای ترامپ، بحث‌های گسترده‌ای در مورد اعتبار و اثربخشی طرح رئیس‌جمهور آمریکا که شامل مجموعه‌ای از مضامین درهم تنیده و متناقض بود، در گرفته بود. بررسی ابتکار رئیس‌جمهور آمریکا که احتمالا در هماهنگی با نتانیاهو طراحی شده بود، نیازمند یک اقدام آگاهانه، هوشمندانه و با درک ظرافت‌های موجود میدانی بود.
undefinedدر حقیقت پاسخ حماس به این طرح یک «بله... اما» است که از یک سو عدم پذیرش کامل خواسته‌های آمریکاست که متضمن تسلیم و خلع‌سلاح مقاومت فلسطینی و تحمیل قیمومیت ترامپ بر مردم فلسطین است و در عین حال موافقت با پارامترهایی است که می‌تواند جنگ را پایان داده و دست نتانیاهو را از بهانه‌جویی برای تداوم جنایت خالی کند. undefinedدر چنین چهارچوبی، حماس با آزمونی دشوار روبه‌رو بود و شاید در نگاهی بدبینانه در موقعیتی نامطلوب قرار داشت. این جنبش نمی‌توانست با پذیرش حداکثری طرح ترامپ از حقوق ملی مردم فلسطین و سرنوشت آرمان مشروع فلسطین دست بکشد. در سوی دیگر ماجرا، حماس اگر این طرح را به طور کامل رد می‌کرد- به نظر می‌رسد فرض ترامپ و نتانیاهو بر این امر بوده است- باعث شکل‌گیری یک عملیات سنگین و بازی مقصرنمایی علیه حماس شده و موجب فضا دادن به گسترش استراتژی منطقه‌ای ترامپ می‌شد.
undefinedدر این شرایط پیچیده و دشوار، موضع و واکنش حماس به طرح ترامپ از نظر سیاسی شاید حتی درخشان بود و با دقت بسیار بالایی به مسائل پرداخته است:
۱- حماس از تلاش‌های کشورهای عربی-اسلامی و ترامپ برای توقف جنگ قدردانی کرد.
۲-حماس بین آنچه که به عنوان یک جنبش در اختیار دارد و قدرت تصمیم‌گیری در مورد آن را دارد و آنچه که مردم فلسطین به عنوان حقوق ملی دارند، تمایز قائل شد.
۳-حماس بر انتقال اداره نوار غزه به یک نهاد مستقل فلسطینی، بر اساس اجماع ملی قبلی که از طریق اجلاس سران عرب در قاهره در مارس ۲۰۲۵ مورد قرار گرفت، تأکید کرد. این گامی هوشمندانه است که از قیمومیت بین‌المللی عبور کرده و با درگیر کردن کشورهای عربی، آنها را مستقیماً مسئول حمایت از مردم فلسطین و نوار غزه در روز بعد از جنگ کرده است.
۴-این جنبش تمام مسائل ملی مندرج در طرح ترامپ مربوط به آینده نوار غزه و حقوق مردم فلسطین را به یک چهارچوب ملی جامع فلسطینی که حماس هم بخشی از آن خواهد بود، ارجاع داده تا این مسائل، مانند حفظ رابطه ارگانیک بین کرانه باختری و نوار غزه، حق تعیین سرنوشت و سلاح‌های مقاومت، در ارتباط با صلاحیت قضایی دولت فلسطین مورد بحث قرار گیرد.
undefinedبه این ترتیب، حماس با طرح آمریکا به طور مثبت و مسئولانه برخورد کرد. پاسخ مقاومت فلسطین هم به ترامپ دستاورد شخصی مورد نظرش را در سودای صلح نوبل می‌دهد؛ هم چهارچوبی برای آتش‌بس ایجاد می‌کند‌. ضمن اینکه همه نیروهای ملی فلسطین و کشورهای عربی و اسلامی را برای به عهده گرفتن مسئولیت تاریخی خود درگیر خواهد کرد. undefinedدر نهایت حماس، توپ را در زمین نتانیاهو انداخت و او را در تنگنا قرار داد. هر اقدام نتانیاهو در تداوم جنگ، مشروعیت بین‌المللی به حماس و دفاع متقابل آنها می‌بخشد و فشارهای بین‌المللی را بر تل‌آویو تشدید خواهد کرد. جدای از این نتانیاهو در جبهه داخلی هم باید وزرای افراطی چون ایتامار بن گویر و اسموتریچ که به چیزی جز اشغال کامل و ضمیمه کردن غزه راضی نیستند را برای پایان جنگ و خروج از غزه متقاعد کند که بدیهی است با مخالفت آشکار آنها مواجه و کابینه بار دیگر می‌تواند در معرض فروپاشی قرار بگیرد.
undefinedانتظار می‌رود نتانیاهو، طبق معمول، کارزار شدیدی در کاخ سفید، کنگره و از طریق لابی‌های صهیونیستی راه‌اندازی کند تا مانع از توقف جنگ شود. تا این لحظه، حماس توانسته فشار شدید روی خود را به تل‌آویو منتقل کند.
undefinedاما آنچه اهمیت دارد و تصویر نهایی را شکل می‌دهد، تحولات در میدان است. سال گذشته هم پس از آتش‌بس ۵۰ روزه، نتانیاهو، توافقات حاصل شده را زیرپا گذاشت و جنگ را از سر گرفت. تا اینجا و در کارزار دیپلماسی، حماس توانسته شیطان را به دام انداخته است.
undefined علیرضا حجتی
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۲:۴۳

undefined️ ترامپ در ایستگاه غزه!
از زمانی که ترامپ در بیستم ژانویه گذشته دوباره قدرت را در آمریکا به دست گرفته، با سه پرونده پرچالش خارجی مواجه بوده است؛ ایران، اوکراین و غزه.
در این نه ماه، ترامپ تقریباً تمام وقت خود را در سیاست خارجی صرف این سه موضوع کرده و به صورت چرخشی هر بار بر یکی از آن‌ها تمرکز داشته است؛ اما دست‌کم در عرصه رسانه‌ای، همزمان روی هر سه پرونده تمرکز نکرده است. گاهی چند هفته یا حتی یک ماه تمام، مسأله ایران و مذاکرات با آن را پررنگ کرده و گاهی جنگ اوکراین و توافق احتمالی با روسیه را و احیانا هم پرونده غزه
جالب اینجاست که هر بار هم در آستانه شروع مذاکرات و تمرکز بر هر کدام از سه پرونده پیشگفته در روایت رسانه‌ای خود با شور و شعف خاصی از توافق قریب الوقوع سخن گفته؛ تا جایی که بارها تحلیل‌گران و ناظران را به اشتباه انداخته است. در واقع اگر به حرف و حدیث و پیش‌بینی ترامپ بود که در همان یکی دو ماه اول ریاست جمهوری او می‌بایست هم جنگ غزه، هم جنگ اکراین هم مناقشه با ایران حل و فصل می‌شد و درباره هر سه توافق حاصل می‌شد.
اکنون دوباره ترامپ به ایستگاه غزه بازگشته است و این پرونده پس از بن‌بست دو پرونده ایران و اکراین به جریان افتاده است که همراه با خوش‌بینی بسیار زیاد به عنوان موضوعی آماده توافق در صدر اخبار جهان قرار گرفته است.
در رابطه با پرونده جنگ غزه هم ترامپ اخیرا پس از دیدار با رهبران و مقامات هشت کشور عربی و اسلامی طرحی را ارائه کرد که هر چند در نهایت ملاحظات این کشورها را در آن اعمال نکرد و نتانیاهو توانست به شکل دلخواه خود تعدیل کند، اما موفق شد موجی رسانه‌ای در جهان در حمایت از طرحش به راه بیندازد و همه نگاه‌ها را معطوف به حماس و فشار سنگین بر آن برای پذیرش این طرح کند.
حماس نیز دو روز پیش با موافقت نیم‌بند خود، توپ را به زمین ترامپ و نتانیاهو بازگرداند. پاسخ حماس با استقبال ترامپ مواجه شد و همین رفتار رئیس جمهور آمریکا و استقبال گسترده منطقه‌ای و بین‌المللی از این پاسخ خواه نا خواه چتر نجاتی برای رهایی حماس از این فشار سهمگین جهانی فراهم کرد؛ در حالی که هنوز اتفاق خاصی نیفتاده و توافقی هم حاصل نشده است.
اساسا ترامپ به گونه‌ای طرح مبهم خود را مطرح کرد و از ضرورت موافقت بی‌چون و چرا با آن سخن گفت که انگار دیگر مجالی برای مذاکره و چانه زنی باقی نیستت. با این حال، حماس در پاسخ خود بر مذاکره درباره جزئیات طرح تاکید داشت و این مذاکرات قرار است عصر امروز در مصر شروع شود. تقریبا پس از نومیدی ترامپ از توافق با روسیه و ایران، امیدوار است که تا دهم اکتبر توافقی میان اسرائیل و حماس حاصل شد تا شانس خود برای کسب جایزه صلح نوبل را بیازماید.
اکنون همه نگاه‌ها به شرم الشیخ مصر است. اما با وجود فرصت جدی پیش‌آمده برای توافق و خوش‌بینی‌ها، دستکم رفتارشناسی ترامپ در این نه ماه به ما می‌گوید که قبل از دستیابی به توافق نباید با قطعیت درباره آن سخن گفت.
واقعیت این است که چالش‌های جدی زیادی فراروی مذاکرات شرم الشیخ قرار دارد، اما در مجموع، نتیجه آن به میزان آمادگی ترامپ برای فشار جدی پشت پرده بر نتانیاهو برای پذیرش پایان جنگ و عقب‌نشینی کامل اسرائیل از باریکه غزه و تعریف زمان‌بندی مشخص برای آن بستگی دارد.
اگر اسرائیل در این مذاکرات «صرفا» به دنبال نقد کردن مطالبات از طرف فلسطینی در طرح ترامپ یعنی آزادی گروگان‌ها بدون عقب‌نشینی از غزه و توقف جنگ باشد، این طرح و مذاکرات هم به بن بست می‌خورد. در غیر این صورت، توافق امکان‌پذیر است.
اگر هم مذاکرات شرم الشیخ به توافقی مبتنی بر توقف این جنگ و نسل‌کشی و نه صرفا آزادی گروگان‌ها ختم شود، از یک طرف، روایت ترامپ برای پایان دادن به جنگ‌ها برای اولین بار واجد پشتوانه‌ای عملی می‌شود و از دیگر سو همین اتفاق می‌تواند انگیزه‌ای جدید و قوی به او برای از سرگیری تحرکات خود در مورد دو پرونده ایران و اکراین بدهد.
undefined صابر گل عنبری
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۷:۲۴

undefined️ ۲سال پس از ۷ اکتبر
undefined امروز دومین سالگرد آغاز عملیات طوفان الاقصی با پیام صوتی سحرگاهی شهید محمد ضیف است. در این دو سال لیست بلند بالایی از تحولات و اتفاقات را شاهد بودیم که هر کدام از آنها برای چندین سال تأثیرگذاری کافی بود.
بواسطه سالروز دوم ۷ اکتبر، دوباره مسائل و سؤالات حول طوفان و پیامدهایش مطرح و بازنشر می‌شود.
undefined️ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ هم همانند بسیاری از تحولات سیاسی، اقتصادی و... می‌تواند روایت، زاویه دید و تفاوت نتیجه از حتی پیش‌فرض‌های مشترک میان افراد و فعالان آن حوزه داشته باشد. این اختلاف برداشت‌ها ناشی از تفاوت جهان بینی و نگرش، تفاوت توصیف وضعیت‌ها و همچنین درک از اهداف است و کاملاً طبیعی است و راه آن هم گفت‌و‌گوست.
undefined اما چرا یک فلسطینی طوفان الاقصی را رقم زد؟ برای پاسخ به این سؤال باید نگاه و تصویری دقیق از ۶ اکتبر ۲۰۲۳ داشت. مقاومت فلسطین با استفاده از عنصر غافلگیری عملیاتی را آغاز کرد که هدف اول آن برخلاف برخی فضاسازی‌ها نه از موضع قدرت و ضربه و نابودی اسرائیل، بلکه برای بقا بود.
undefined️فلسطین و مقاومت فلسطین ۷ اکتبر را در وضعیتی که خود را در آستانه رسیدن به مرحله پایانی مرگ تدریجی می‌دید، رقم زد. این‌گونه که از صحبت‌ها و رفتار مجریان ۷ اکتبر متوجه می‌شویم، طوفان الاقصی اقدامی پیش‌دستانه با هدف تعلیق در روند و پروژه فلسطین و منطقه‌ای دشمن بود.
undefinedوضعیت انسانی و محاصره نوارغزه و بن‌بست در تبادل اسرا دلایلی مهم اما حداقلی اقدام طوفان بود. مهم‌ترین دلیل اتخاذ طوفان از سوی حماس و طراحی غافلگیرانه اجرای آن، اطلاع از قصد دشمن برای آغاز یک جنگ بزرگ علیه مقاومت فلسطین ولبنان همراه با ترور رهبران آن در سایه فراموشی مسأله فلسطین در جهان بود. این حمله قرار بود مقدمه اجرایی شدن تطبیع بزرگ که تا پایان ۲۰۲۳ اجرایی می‌شد، باشد. حماس و مقاومت فلسطین خود را در وضعیتی می‌دید که اگر بازی جدیدی را شروع نکند، با یک حمله بزرگ در سایه تطبیع ۹۰ درصد جهان اسلام همگام با سعودی با تل‌آویو روبه‌رو می‌شود و در بن‌بست بزرگ و سخت گیر می‌کند.
undefinedبه‌رغم دو سال کشتار و جنایات، ما می‌بینیم که اکثر مردم غزه و جامعه آن با مقاومت همراهی می‌کنند. یک دلیل آن وضعیت زندگی پیش از ۷ اکتبر است. وائل دحدوح یکی از خبرنگاران مشهور الجزیره در غزه بود که پس از مجروح شدن و شهادت پسرش و برخی از اعضای خانواده‌اش نوارغزه را ترک کرد. او در پاسخ به سؤال خبرنگار سی‌ان‌ان که از او پرسید آیا آرزو نمی‌کردی کاش ۷ اکتبر هیچ‌گاه اجرا نمی‌شد، می‌گوید: این تحریف واقعیت است، پیش از این هم زندگی خوش و خرم و آرامی نداشتیم و او شروع می‌کند زندگی پیش از ۷ اکتبر را توضیح می‌دهد.
undefinedاما از زاویه دیگری که حول ۷ اکتبر بحث می‌شود، تحولات پس از طوفان الاقصی است. از دست دادن عزیزان و مجاهدین بزرگی چون شهیدان القدس نصرالله، هنیه، ضیف، حاج رمضان، حاجی‌زاده و... این سؤال را مطرح می‌کند که آیا می‌ارزید؟
undefined باید گفت این سؤال یک مسأله غیر دقیق است. پاسخ به شرایط پس از ۷ اکتبر با ده‌ها اما و اگر روبه‌روست. به طور مثال فرض کنید داستان پیجرها که اقدامات نفوذ آن پیش از ۷ اکتبر هم رخ داده بود، رخ نمی‌داد.
شاید بتوان گفت بسیاری از تحولات بعد از آن مثل ترور سید عزیز، سقوط سوریه، حمله مستقیم به ایران و... رخ نمی‌داد و شاید وضعیت متفاوتی بود و آنگاه توصیف ارزیدن ۷ اکتبر متفاوت می‌شد. شیخ نعیم قاسم در گفت‌و‌گویی فاش کرد که طرح حمله بزرگ به لبنان پیش از ۷ اکتبر در ارتش اسرائیل تصویب و در مرحله اجرایی شدن بوده است. یا همچنین گزارش‌های مختلف نشان می‌دهد که طرح حمله هوایی جنگ تمام عیار به ایران یا فروپاشی سوریه توسط جولانی بیش از ۷ اکتبر طرح‌ریزی شده بود.
undefined اکتبر ۲۰۲۳ گامی از صدها گام و اتفاقات مسیر پرفراز و نشیب مبارزات مردم جبهه حق علیه جبهه استکباران در طول تاریخ بوده است که پر از دستاوردها و البته فداکاری و هزینه‌هاست. ان‌شاءالله با فداکاری و ایستادگی ملت فلسطین، نظم جدید منطقه‌ای با بقا و خروش بزرگ جبهه حق علیه ظلم در سال‌های آتی تحقق خواهد یافت.
undefined محسن فایضی
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۴:۴۳

undefined چرا ۷ اکتبر آغازِ پایان اسرائیل است؟
undefined دو سال پیش در چنین روزی عملیات طوفان الاقصی توسط نیروهای مردمیِ حماس علیه اشغالگران صهیونیست انجام شد. تحلیلگران امنیتی ۷ اکتبر را روز شکست اسرائیل می‌دانند؛ شکستی که دیگر قابل جبران نیست. اما چرا؟
undefined علاوه بر وضعیت پیچیدهٔ امنیتیِ غزه، رژیم صهیونیستی از سیستم‌های اطلاعات و امنیتیِ بسیار پیچیده‌ای بهره می‌برد که شرح کامل آن‌ها نیاز به نگارش مقاله دارد. موساد تنها یکی از این نهادهاست. یگان ۸۲۰۰ اسرائیل، یگانی است که نتانیاهو آژانس امنیت ملی آمریکا را با آن مقایسه می‌کرد.
undefined نیروهای مردمیِ حماس در چنین شرایطی توانستند عملیات طوفان‌الاقصی را طراحی و هماهنگ کنند؛ بدون آنکه سیستم‌های اطلاعاتی اسرائیل از آن بویی ببرند. علاوه بر طراحی، طوفان‌الاقصی در اجرا هم بی‌نظیر و موفق بود. نیروهای مردمیِ حماس توانستند تنها با چند سلاح سبک به سرزمین‌های اشغالی نفوذ کنند، تعدادی از صهیونیست‌ها را به هلاکت برسانند و بخشی از آن‌ها را اسیر کنند. این موضوع در تاریخ اسرائیل بی‌سابقه بود.
undefined پس‌از طوفان الاقصی حزب‌الله لبنان در حمایت از مردم فلسطین به مقابله با رژیم صهیونیستی پرداخت. روزنامهٔ تایمز اسرائیل گزارش کرده: در پی حملات حزب‌الله و حماس، حدود ۲۰۰ هزار اسرائیلی از منطقهٔ شمالی(هم‌مرز با لبنان) آواره شدند. از ۸ اکتبر نیروهای حزب‌الله تقریباً هرروز به جوامع اسرائیلی و پست‌های نظامی حمله می‌کنند.
undefined اسرائیل بعداز ۷ اکتبر از سرزمینی که ادعا می‌شد با قوی‌ترین ارتش خاورمیانه مکانی امن و زیبا برای زندگیِ صهیونیست‌هاست، تبدیل به سرزمینی شد که دیگر جای زندگی نیست.
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۵:۱۸

undefined هفت درس مهم هفتم اکتبر!
سالگرد هفتم اکتبر دو ساله شد. دنیا در این دو سال شاهد چندین اتفاق بود که بارخوانی آن لازم و تذکر آن ضروری است:
۱. اقلیت دست خالی مقابل ابرقدرتهادنیا دید که چطور می شود در منطقه ای نصف شهر تهران که هیچ تپه و کوهی ندارد، در مقابل مجهزترین ارتش مستظهر به آمریکا ایستاد و بعد از دو سال، روزانه از او کشته گرفت و این توجیه نظامی ندارد و دلیل آن ایمان است به مصداق کامل «کم من فئة قليلة غلبت فئة كثيرة باذن الله»
۲. هویت محکم مردم فلسطین دنیا دید که چطور نه فقط مجاهدان که مردم عادی غزه هم در راه آرمان خود و هویت ملی و دینی شان حاضر به فداکاری هستند. ایستادگی آنان همه جهان را وادار به حرکت و تشویق کرد.
۳. بی خاصیتی نهادهای بین المللی دنیا به وضوح دید که نهادهای موسوم به شورای امنیت و سازمان ملل هیچ خاصیتی در زمانه گرسنگی و کشتار گسترده دو میلیون انسان ندارند و آزمونی به این رسوایی در این دو سال برگزار شد.
۴. خیانت دولتمردان مسلمان خیانت کشورهای اسلامی خصوصا همسایگان رژیم برای همه عیان شد. کوچکترین اقدام جدی و موثر آنان می‌توانست مستقیما روی این جنگ اثر بگذارد ولی اکثرا ترسیدند و فقط بیانیه نوشتند! بجز فرزندان مقاومت که مردانگی خود را نشان دادند.
۵. گستردگی آزادگان جهاندنیای کمونیست و مسیحی و بی دین در مقابل این ظلم به پا خواست و انسانیت خودش را در محکی بزرگ به نمایش گذاشت. این همان مسیر نورانی است که در زمان ظهور هم پای کار خواهد آمد.
۶. اشتراک غرب بر سر اسراییلهمه دیدند که تفاوتی میان چپ و راست و دموکرات و جمهوری خواه در این یک فقره یعنی حمایت از رژیم نیست. آزادی زمانی معنا دارد که به اين خط قرمز نزدیک نشود. براستی چه فرصتی بیش از این برای تبیین چهره حقیقی غرب وجود داشت؟ چرا این فرصت مغتنم شمرده نشد؟
۷. توحش و خطر رژیم صهیونی برای همه دنیا و خصوصا منطقه ما با چشمانش دید که اسراییل بزرگ شوخی نیست و این اختاپوس خونریز آماده هر نوع جنایتی در منطقه هست و هدف او محدود به چهارچوب فلسطین هم نيست.
undefined علیرضا کمیلی
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۱۴:۲۸

thumbnail
undefined صلح آمریکایی
undefined بررسی و تحلیل طرح صلح ترامپ برای غزه
undefined در گفتگو با: محمدعلی حسن نیا؛ تحلیلگر مسائل غرب آسیا
undefined چهارشنبه | ۱۶ مهرماه undefined ساعت ۱۵
undefined لینک شرکت در جلسه:https://www.skyroom.online/ch/rafda/siasatvarzi
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۴:۰۸

undefined️ چرا توافق شرم الشیخ حاصل شد؟
undefinedحماس هم به مانند ایران و یمن آتش بس پیشنهادی ترامپ را پذیرفت و در همه آن ها نیز یک منطق و عقلانیت نهفته است. مقاومت چه در ایران، چه در فلسطین، چه در یمن و چه در لبنان از همه امکان های مطلوب برای جلو بردن پروژه خودش استفاده می کند. پروژه مقاومت در دوسال گذشته خاتمه دادن به کشتار و تثبیت پیروزی تاریخی در هفتم اکتبر و به شکست کشاندن همه طرح های مبتنی بر کوچ دائمی، اشغال غزه توسط ارتش رژیم و خلع سلاح مقاومت بوده است.
undefinedطبیعت طمع کارانه غرب اقتضا خواهد کرد که روی هیچ تفاهمی پایبند نباشند و احتمالا این آتش بس نیز نمایشی برای خروج از دو بن بست فعلی است؛ اولی خروج ترامپ از فشارهای موجود برای گرفتن صلح نوبل و دومی خروج اسرائیل از باتلاق طرح اشغال غزه.
undefinedاگر اشغالگران بر مفاد توافق پایبند بمانند، دستاورد بزرگی برای مقاومت فلسطین خواهد بود که توانست با حماسه خارق العاده رزمندگان قسام و پایداری افسانه ای مردم غزه، شرایط خود را بر اسرائیل تحمیل و در مجموع آن را به شرایط هفتاد سال گذشته برگرداند، که شادی و پایکوبی امروز مردم در محلات غزه هم برآمده از همین نگاه است.
undefinedاگر هم پس از رپرتاژهای ترامپ برای رهبری جهان و جاسازی خود برای دریافت نوبل و تحقق آزادی اسرای اسرائیلی، در مرحله دوم با کارشکنی رژیم توافق از بین برود، سه دستاورد جدید برای مقاومت به همراه خواهد داشت؛ اولاً جهان اسلام و خصوصا مردم غزه بیش از پیش به مسئولیت پذیری حماس معتقد شده، و برای اداره آینده غزه با حرکت مقاومت اسلامی همراهی حداکثری تری می کنند، ثانیاً موضوعی برای مذاکرات بعدی باقی نمی ماند و نبرد دامنه دارتر می شود و ثالثاً فشار و نفرت جهانی از اسرائیل و امریکا به حدّ بیشینه خود خواهد رسید.
undefinedمهم ترین آموزه این رخداد تا همین مقطع نیز بنیادین است و هیچگاه نباید فراموش کرد که اگر تمام توان تسلیحاتی از سراسر عالم تجمیع شود، در برابر اراده و ایمان مردم یک باریکه بدون هیچ دارایی و امکانی عقب نشینی کرده و کوتاه می آیند. اسرائیل امروز همچنان بر اساس اهدافش در هشتم اکتبر ۲۰۲۳ و در همان ادبیات محتاج توافق است یعنی پس از ۷۳۰ روز عملیات و با به خون کشاندن ۲۰۰ هزار انسان همچنان هیچ توفیق میدانی، عملیاتی و استراتژیکی بدست نیاورده و حماس نیز همچنان ضمن رد هرگونه بند تحمیلی، خواهان برقراری روند تبادل اسراست.
undefinedبه سنت طبیعی و تاریخی هیچ طرح صلحی بدون حفظ حقوق کامل فلسطینیان راه به جایی نخواهد برد و محکوم به شکست خواهد بود. طرح صلح ترامپ اگر بر مدار شروط مقاومت نباشد به همان دلیلی شکست خواهد خورد که پیمان ابراهیم به بن‌بست رسید و پیمان های اسلو پیش از آن باطل گردید، زیرا این طرح‌ها ریشه مشکل را نادیده می‌گیرند. ریشه مشکل، اشغالگری و سلب حقوق اولیه و اساسی یک ملت است. تا زمانی که این ریشه خشکانده نشود و حق تعیین سرنوشت به ملت فلسطین بازنگردد، هرگونه صلحی که بر روی آن بنا شود، سازه‌ای موقتی خواهد بود.
undefinedاگر امروز جریان هایی از این توافق با مفهوم صلح یاد می کنند حتماً باید بدانند که ملت فلسطین و نسل‌های جدید آن دیگر در وضعیت بازگشت ناپذیری قرار گرفته اند. طوفان الاقصی و واکنش جنون‌آمیز رژیم، تمام پل‌های نیم‌بند و شکننده میان جامعه فلسطینی و صهیونیست ها را برای همیشه ویران کرد و مناسبات آن‌ها را به یک نقطه بدون بازگشت رسانده. پیش از این، با وجود دهه‌ها اشغال و درگیری، هنوز کورسویی برای همزیستی، راهکارهای سیاسی یا حتی تعاملات حداقلی در برخی لایه‌ها وجود داشت. اما حجم بی‌سابقه کشتار، عمق جنایات جنگی و خلق فجایع انسانی در غزه، زخمی چنان عمیق بر حافظه و روان جمعی ملت فلسطین بر جای گذاشت که دیگر هیچ مسیر تعاملی و هیچ آینده مشترکی با این موجودیت برایشان قابل تصور نیست چه رسد به وضعیت صلح.
undefined مهدی افراز
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۱۶:۰۷

undefined️ ایران پس از شرم ‌الشیخ!
در روزهای اخیر، بعد از توافق شرم‌الشیخ برای پایان جنگ غزه مدام در معرض این پرسش قرار گرفته‌ام که بعد از این توافق وضعیت ایران چه می‌شود؟ همین پرسش‌ها هم معطوف به داغی بازار تحلیل و گمانه‌زنی درباره رویکرد احتمالی آمریکا و اسرائیل در قبال ایران پس از توافق شرم‌الشیخ است. در این میان غالب تحلیل‌ها بر انگاره‌ی «پایان یک جنگ، آغاز جنگ دیگر» می‌چرخد.
با این حال، به دو دلیل بهتر است که از گمانه‌زنی‌های شتاب‌زده در مورد پرونده‌های منطقه‌ای و بین‌المللی پرهیز کرد. نخست، به دلیل حضور چهره‌ای چون دونالد ترامپ در رأس قدرت در آمریکا؛ شخصیتی که نوسان‌های رفتاری و محاسباتی‌اش نه‌تنها نظام بین‌الملل و منطق دیپلماسی واشنگتن بلکه امر تحلیل در جهان را نیز دچار آشفتگی کرده است. چنان‌که به نظر می‌رسد خود او نیز تصویر روشنی از چشم‌انداز پرونده‌های چالشی، از جمله پرونده ایران، ندارد. دوم، سرعت و درهم‌تنیدگی تحولات منطقه‌ای و جهانی است که تحلیل‌ها را شکننده می‌کند و زمینه‌ی غافلگیری‌های پی‌در‌پی و تغییر مسیر رویدادها برخلاف پیش‌بینی‌ها و فضای عمومی را فراهم می‌آورد. بر همین اساس، جزم‌گرایی در تحلیل نه تنها اصولا کار درستی نیست، بلکه در این دوران پرنوسان از سیاست جهانی می‌تواند گمراه‌کننده نیز باشد.
با این مقدمه، می‌توان درباره اثرات توافق شرم‌الشیخ بر ایران در کوتاه مدت گفت که بله؛در وهله اول فروکش جنگ غزه به‌طور طبیعی توجه محافل اسرائیلی و آمریکایی را به پرونده ایران معطوف می‌کند و بر آن متمرکز می‌شوند، اما این لزوما به معنای وقوع حتمی جنگی دیگر نیست. اتفاقاً ممکن است این توافق انگیزه‌ای تازه به ترامپ بدهد تا مسیر دیپلماسی و مذاکره را از سر گیرد.
در همین چارچوب، سخنان اخیر ترامپ درباره تمایل ایران به صلح مورد نظر او در منطقه، هرچند فاقد پشتوانه‌ی عینی و تحولی ملموس است؛ اما می‌تواند نشانه‌ای از رغبت و تلاش او برای آزمودن دوباره مسیر گفت‌وگو و دیپلماسی باشد. از این جهت، هر چند فضای غالب اگر هم به سمت تشدید تنش نباشد، دستکم تداوم تنش است؛ اما در عین حال نیز نباید از این اصل غفلت کرد که دنیای سیاست صحنه اتفاقات غیرمنتظره و غیر قابل پیش‌بینی است.
در این میان، باید در انتظار سفر هفته‌ آینده ترامپ به اسرائیل ماند؛ سفری که می‌تواند شاخصی موثر در شکل‌گیری جهت‌گیری مشترک واشنگتن و تل‌آویو در قبال ایران پس از توافق غزه باشد. باید دید که نتانیاهو و شرکایش تا چه اندازه می‌توانند در این سفر مخ متلون ترامپ را دوباره بزنند و خواسته‌های خود در قبال ایران و منطقه را به دستور کار مشترک دو طرف تبدیل کنند.
undefined صابر گل عنبری
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۱۷:۵۴

undefined️ اسرار فاش نشده از ترور شخصیتی فرماندهان نظامی
انتشار خبری عجیب از آتش‌سوزی در شرق تهران قابل‌توجه و بررسی است. در لحظه انتشار این خبر روی این موضوع تأکید شده است که آتش‌سوزی دارای عمق زیادی بوده و حریق ایجادشده شکل عادی ندارد. ساعتی بعد از پخش این خبر برخی اکانت‌های صهیونیستی وابسته به مرکز ۸۲۰۰ به‌سرعت با جهت‌دهی به آن تلاش کردند آن را عملیاتی تروریستی جلوه بدهند و مدعی شدند که فرمانده نیروی قدس هدف قرارگرفته است. البته بسیاری از آگاهان به درستی می‌دانستند که هدف از پخش این اخبار به ظاهر تیز، اما پیش پا افتاده، گرا‌گیری از آرایش نظامی در داخل ایران و نیز دسترسی به برخی تردد‌های خاص در منطقه است، به‌ویژه آن که در آن روز‌ها نتانیاهو به دلیل پذیرش صلح تحمیلی در غزه به‌شدت زیر ضرب رفته و برخی مخالفان در مناطق اشغالی او و ارتش را متهم به تسلیم شدن در برابر حماس کرده بودند. باوجود آن‌که اهداف پخش این اخبار به‌خوبی روشن بوده و پیش‌ازاین نیز تکرار شده است، سوژه شدن فرمانده نیروی قدس در شبکه سایبری دشمن و دامن زدن به برخی ابعاد آن در داخل موردتوجه است. این برای اولین بار نیست که حضوروغیاب کردن‌های امنیتی از سوی صهیونیست‌ها دارای انگیزه‌های فراتر از اقدام تروریستی علیه فرماندهان نظامی بوده است. درواقع پخش خبر ترور‌های فیزیکی بیش از آن که عملی برای اقدام باشد، تحرکی برای کاهش اعتبار شخصیتی افراد بوده است. هدف از پخش این انگاره آن است که به‌مرور در میان ذهن مخاطب داخلی عادی‌سازی ادراکی صورت بگیرد. سطح این عادی کردن به حدی است که در روز‌های اخیر برخی ناآگاهانه و غیرارادی با تحلیل‌هایی دم‌دستی فرماندهان نظامی را به‌غفلت، کپ کردن، ناآگاهی از ابعاد جنگ و حتی جا ماندن از صحنه جنگ متهم کرده‌اند. درواقع در طول دو سال گذشته آن‌چنان ابعاد «ترور‌های شخصیتی» توسط واحد‌های سایبری دشمن بالا بوده که تحلیل درست از رفتار‌های امنیتی و نظامی از زاویه بیرونی تحت تأثیر قرارگرفته و اقتدار و کارآمدی نیرو‌های مسلح را زیر سؤال برده است، درحالی‌که کمترین سطح شناخت اطلاعاتی از فرماندهان نیرو‌های مسلح نشان می‌دهد که کیفیت جنگ هیچ‌گاه تحت تأثیر متغیر بیرونی نبوده است. تجربه دشمن به او آموخته است که عمق عملیات‌های سایبری با خاصیت هدف‌گیری ادراکی آن‌چنان می‌تواند گزنده باشد که حتی اثرش از عملیات‌های تروریستی نیز بالاتر بوده و کیفیت بیشتری یابد، زیرا ترور‌های فیزیکی شخص‌محور، اما ترور‌های شخصیتی تحلیلی است و به شایعات پس از آن دامن می‌زند. شاید چهار ماه زمان کمی برای انتشار گزارش اطلاعاتی از کیفیت فرماندهان نیرو‌های مسلح در طول ۱۲ روز جنگ تحمیلی بوده و بیان آن ازنظر رسانه‌ای باید شامل گذر زمان شود، اما سویه‌گیری ترور‌های شخصیتی نشان می‌دهد که ادراک دشمن نسبت به اقتدار نظامی ایران بالا بوده و اشاراتی در ریشون لتسون و بئرسبع دارد. واقعیت آن است که باید بساط ترور‌های شخصیتی را از داخل جمع کرده و به آن شکل درستی داد، زیرا این مدل‌های عملیاتی ذهن افراد را شرطی و در کوتاه‌مدت راه برای ترور‌های فیزیکی و عادی‌سازی آن باز می‌کند. در میان‌مدت نیز باعث فرسودگی شده و در بلندمدت شکست اراده‌ها را فراهم می‌کند، این فرایند با جنگ بلدی ایرانیان در تضاد قرار دارد. برخی علایم نشان داده است که ترور شخصیتی پیش از ترور فیزیکی، از روش‌های محبوب سرویس‌های متخاصم بوده و برای آن هزینه سنگین نیز کرده‌اند. فاش شدن مدل‌های آن وسعت دید دشمن را کاهش خواهد داد، دادن اخبار متوالی منفی هم‌زمان با تهدید نظامی باهدف تأثیرگذاری بر افکار عمومی و اجبار به تصمیم‌گیری‌های عجولانه کاری است که امروز روی آن برنامه‌ریزی‌شده است. بیرون زدن از طرح باراک در منطقه به هوشمندی و ظرافت در رفتار، عبور و پرهیز از واکاوی‌های دست چندم و بیهوده، دادن نقشه راه برای آینده و نیز تطبیق با تحولات و داشتن برنامه در مواجه با بحران‌های جدید بستگی دارد. حفظ این پروتکل‌ها از نان شب نیز واجب‌تر است!
undefined مرتضی سیمیاری
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۴:۱۳

ترامپ کینگ و مقاومت غزه.pdf

۱.۵۵ مگابایت

undefined️ ترامپ کینگ و مقاومت غزه
undefinedچرا عاقبت نئولیبرالیسم و بازار آزاد به "جنگ در خانه" رسید؟!undefinedآیا دولت بازار ترامپ "صلح در خاورمیانه" برپا می کند؟!undefined️دو جنگ ترامپ علیه غزه و جنگ پنهان و سرد غزه علیه ترامپ و شرکاء
undefined حجت‌الاسلام قنبریان
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۲۰:۲۲

undefined️ هدف از اینهمه جنایت اسرائیل در غزه چه بود؟
۱. کوچاندن فلسطینیان و خالی کردن غزه۲. خلع سلاح همیشگی حماس۳. اشغال نظامی غزه۴. آزادکردن اسرا
هدف حماس از مقاومت چه بود؟
۱. باقی ماندن در وطن۲. برداشتن پرونده پیمان ابراهیم از روی میز منطقه۳. حفظ سایه ترس بر سر سرزمین‌های اشغالی با تداوم پرتاب موشک۴. اثبات ناتوانی اسرائیل از تحقق اهدافش۵. بی اعتبار و منفور کردن رژیم در افکار عمومی جهان
کدامیک به اهدافشان رسیدند؟از طرفی حماس به حمایت از مردمش خروج نظامیان اسرائیلی را شرط آتش‌بس قرار داد و در ازای هر یک اسیر زنده‌ی اسرائیلی، ۱۰۰ مجاهد فلسطینی را آزاد خواهد کرد. اسلحه‌ها در دستان حماس باقی خواهد ماند و اعراب خائن هم‌پیمان اسرائیل برای سالها سرافکنده و بی‌اعتبار خواهند ماند.
البته که مقاومت و حفظ وطن و شرف هزینه‌های گزاف دارد. اما حالا می‌توان فهمید که چرا سید حسن نصرالله گفت "هیچ راه دیگری وجود نداشت". اسرائیل و اعراب می‌خواستند بی‌سر و صدا سر غزه را ببرند. اما غزه به‌پاخاست و خود را در تاریخ تثبیت کرد. دفتر ثبت نام حماس از نام جوانان فلسطینی سنگین‌تر از ۶ اکتبر شده؛ سنگ روی سنگ می‌رود و خانه‌ها باز ساخته خواهند شد. باید مردم می‌ماندند که خانه و وطن می‌ماند... و ماند.
و البته حماس می‌داند که هیچگاه از مکر و جنایت صهیونیستهای زخمی شکست‌خورده، در امان نخواهند بود.
undefined وحید یامین‌پور
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۳:۵۷

undefined️ چرا آمریکا مستقیما به مصاف مقاومت غزه آمده؟
چرا بجای رژیم صهیونی، آمریکا در مقابل مقاومت فلسطینی قرار گرفته است و عملا ترامپ هست که با تهدید کشورهای مختلف منطقه, مستقیما به مدیریت مسأله غزه می پردازد و حتی بعد از آزادسازی اسرا اوست که مقاومت را به جنگ مجدد تهدید می‌نماید؟
سلاح‌ های آمریکایی و همه نوع حمایت او در این دو سال چه در دوره دموکرات ها و چه در دوره ترامپ، دایما به رژیم رسید و حتی حضور میدانی نیروهای آمریکایی گزارش شد ولی چرا باید پایان این جنگ نیز با حضور خود آمریکا رقم بخورد؟
این مسأله، دلیلی‌ جز استیصال رژیم صهیونی در مقابل غزه و مجاهدان او ندارد. وی بعد از اجرای دهها طرح مثل طرح ژنرال ها، عربات جدعون یک و دو و.. نتوانست در مقابل مقاومت دست خالی غزه دوام بیاورد و به طور متوسط هفته ای پنج الی ده کشته می داد!
وی با اینکه هر جنایتی کرد و حتی از سلاح کثیف «گرسنگی» بهره برد ولی به تنهایی نتوانست اسرای خود را آزاد نماید و مقاومت را نابود کند و این امر، برای نتانیاهو به یک کابوس تبدیل شده بود. تهدیدهای ترامپ نشان میدهد که این ناتوانی همچنان ادامه خواهد داشت و این غرور آفرین است.
واقعا امت اسلامی اگر افسانه هم میخواست امروز در مجاهدان غزه باید آنرا جستجو کند. کسانی که حتی یک تپه بر روی زمین نداشتند و دو سال در مقابل همه توان نظامی آمریکا جنگیدند. اینها الگوهای ایستادگی در تاریخ بشر معاصرند.
چه خوب است که در سالگرد شهادت «ابوابراهیم» که معلم این جوانان بود، شاعران در مدح آنان بسرایند و هنرمندان تابلوی پرعظمت جهاد که آنان خلق کردند را بکشند چرا که اینان یاد رشادت هر یک از یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام در روز عاشورا را زنده کردند. سلام خدا بر ۳نوار و یارانش روزی که متولد شد و روزی که به شهادت رسید.
undefined علیرضا کمیلی
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۱۸:۲۲

undefined️ دست ترامپ در برابر آیت الله خامنه‌ای رو هست
undefined نوع ادبیات آیت‌الله خامنه‌ای در مواجهه با اظهارات برنامه‌ریزی شده ترامپ درباره ایران به طرز عجیبی اثرگذار هست؛ حجم و تعداد کلمات رهبر ایران آن‌قدر درباره ترامپ طولانی نیست و حتی بسیاری از مواقع عملاً انبوهی از اظهارات او را نادیده می‌گیرد، اما هر چند وقت یکبار، حجم زیادی از سخنان و عملیات روانی او را در بزنگاه‌های حساس بی‌اعتبار می‌کند.
undefined شاید بیش از هر زمانی این توانایی آیت‌الله خامنه‌ای در برابر ترامپ، در جنگ دوازده‌ روزه ملموس شد. ترامپ در فضای سنگین ایام جنگ 12 روزه ایران و اسرائیل، فرصت مناسبی پیدا کرده بود که با عملیات روانی بر فضای روانی جامعه ایران اثر بگذارد. آیت‌الله خامنه‌ای در دومین فیلم خود در ایام جنگ 12 روزه، سراغ ترامپ رفتند. آن جمله معروف «تهدید را به کسی بکنند که از تهدید آنها می‌ترسد.»، در آن مقطع تمام مجموع اقدامات، تهدیدات و عملیات روانی ترامپ را که پیش‌ازاین برای ترساندن ملت ایران آغاز کرده بود به‌نوعی صفر کردند و دور جدیدی از حوزه عملیات روانی کلان با ابتکار عمل ایران آغاز شد و با شلیک‌های مؤثر موشکی ایران تکمیل شد.
undefined آیت‌الله خامنه‌ای در فیلم سوم خود نیز در ایام جنگ 12 روزه، یقه ترامپ را رها نکردند. صراحت آن روز آیت‌الله خامنه‌ای در اعلام تبریک به مناسبت پیروزی ملت ایران به اسرائیل محدود نماند و ایشان پیروزی بر آمریکا را نیز به مردم ایران تبریک گفتند. ایشان در آن مقطع تردیدهای ایجاد شده درباره میزان موفقیت عملیات علیه تأسیسات هسته‌ای و مشارکت آمریکا در جنگ را افزایش دادند و تأکید کردند که آمریکا هیچ دستاوردی از جنگ نداشته است. ترامپ که آن موقع از زیر سؤال رفتن عملکردش در میان رسانه‌های آمریکایی در آن دوران برآشفته بود، از مؤثر ندیدن اقداماتش بر بیان آیت‌الله خامنه‌ای بیشتر احساس ناکامی و شکست روانی کرد. ترامپ بعد از این در دو مرحله تلاش کرد حتی از شجاعت ایران و قدرت موشک‌های آن به‌نوعی تمجیدهای داشته باشد ولی هیچ احساس به رسمیت شناختی از آثار عملیات نظامی و اقدامات آمریکا حتی در فرامتن کلمات رهبری ندید و این مسئله ویژه‌تر او را آشفته کرد.
undefined سخنان اخیر رهبر انقلاب در دیدار قهرمانان و مدال‌آوران ورزشی و المپیادهای علمی جهانی امتداد همان ادبیات پیروز و غلبه یافته بر فضای روانی و اظهارات رئیس‌جمهور قلدر آمریکا بود. بسیاری منتظر بودند که نوع موضع رهبر انقلاب را درباره تلاش‌های اخیر دیپلماتیک ترامپ درباره رژیم صهیونیستی ببینند ولی ایشان عملاً همه این تلاش‌ها را برای روحیه دادن به صهیونیست‌ها تقلیل دادند و با بیان اینک «به همین خیال باش!» نیز یکبار دیگر ادعاهای ترامپ درباره ازبین‌بردن توانایی‌های هسته‌ای ایران به چالش کشیدند. حس و حالی که بازتاب بلافاصله این جملات در داخل و خارج از ایران ایجاد کرد، نشان می‌دهد که این ادبیات تا چه میزان هوشمندانه و اثرگذار بوده است. روند این چند ماه‌نشان می‌دهد که دست ترامپ برای آیت‌الله خامنه‌ای رو هست و رهبر ایران به‌خوبی از افکار عمومی ملتش در برابر ترامپ صیانت می‌کنند و روند عملیات روانی رئیس‌جمهور آمریکا را چنان متوقف می‌کنند که بر مراحل بعدی که تلاش برای زمینه‌سازی جهت اقدام عملی علیه مردم ایران هست، اثر بازدارندگی دارد.
undefined مهدی جهان‌تیغی
undefined گذرگاهی برای رسیدن به یک وضع جدیدundefined @gozargaah_ir

۱۷:۰۷

undefined️ رونمایی ترامپ از نیروی نیابتی آمریکا
undefined آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی اخیرشان تصریح کردند که: «آمریکا در جنگ غزّه شریک اصلی است». خط رهبری در این گزارش براساس اطلاعات مستند ابعاد مختلف این گزاره مطرح شده از سوی ایشان را تحلیل کرده است.
undefined در تحلیل ارتباط متقابل آمریکا و رژیم صهیونی، بعضی تحلیل‌گران اسرائیل را پایگاه نظامی استراتژیک آمریکا در غرب آسیا می‌دانند. در مقابل، عده‌ای دیگر بر این باورند که در معادلات واقعی قدرت، این آمریکا است که گاه تا مرز بازیچه شدن در دست تل‌آویو پیش می‌رود؛ جایی که سیاست‌مداران آمریکایی برای حفظ حمایت کارتل‌های صهیونیستی، عملاً تصمیم‌های کلان ملی را با خط‌کشی تل‌آویو تنظیم می‌کنند.
undefined به نظر می‌رسد اسرائیل در بسیاری از تصمیمات استراتژیک خود تابع و هماهنگ با آمریکا است. بنابراین تعبیر ابزار یا #بازوی_منطقه‌ای دولت سلطه‌طلب آمریکا، یک تعبیر واقعی و درست به نظر می‌رسد. اما برای اثبات این مدعا به چه نکات و اطلاعاتی می‌توان استناد کرد؟
۱. اذعان مقامات آمریکایی و اسرائیلی
undefined گزیده‌ای از سخنان مقامات مرتبط آمریکایی و اسرائیلی، تصویر روشن‌تری از نسبت قدرت و فرماندهی میان آمریکا و اسرائیل ارائه می‌دهد. به طور مثال ترامپ در گفتگو با فاکس نیوز در پاسخ به سوالی درباره خلع سلاح حماس، برای اولین‌بار اسرائیل را نیروی نیابتی آمریکا خواند و گفت: «آن‌ها (حماس) قول دادند که [خلع سلاح خواهند شد]. گفتند که این کار را خواهند کرد. آمریکا یا یک نیروی نیابتی مانند اسرائیل آنها را خلع سلاح خواهد کرد.»
۲. کمک‌های مالی و اقتصادیِ آمریکا به صهیونیست‌ها
undefined آیت‌الله خامنه‌ای در سخنان اخیرشان دولت آمریکا را شریک اصلی رژیم صهیونیستی در جنایت علیه مردم غزه معرفی کردند: «آمریکا در جنگ غزّه شریک اصلی است؛ بدون تردید. خود او هم در این صحبتهایش اعتراف کرد، گفت ما در غزّه با هم کار کردیم؛ اگر نمیگفت هم معلوم بود؛ تسلیحات آنها، امکانات آنها فراوان آمد در اختیار رژیم صهیونیستی تا روی سر مردم بی‌پناه غزّه ریخته بشود.» ۱۴۰۴/۰۷/۲۸
undefined در همین راستا توجه به این آمار حائز اهمیت است که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، ایالات متحده قوانینی و لوایحی را تصویب کرد که دست‌کم ۱۶.۳ میلیارد دلار کمک مالی و نظامی مستقیم به اسرائیل اختصاص می‌دهد. همچنین در سال‌های ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۵، آمریکا بودجه قابل‌توجهی برای همکاری‌های علمی و فناورانه برای اسرائیل اختصاص داد.
۳. کمک‌های نظامی سنگین به رژیمِ کودک‌کُش
undefined ایالات متحده در طول جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل حدود بیست درصد از کل موجودی سامانه پدافند موشکی تاد خود را با هزینه‌ای بالغ بر ۸۰۰ میلیون دلار مصرف کرد. واشنگتن نه تنها پیشرفته‌ترین فناوری‌های نظامی‌اش از جنگنده‌های F-35 تا بمب‌های سنگرشکن را در اختیار اسرائیل می‌گذارد، بلکه ذخایر تسلیحاتی‌اش را در خاک اسرائیل انبار کرده تا در زمان بحران به آن دسترسی فوری دهد.
۴. پشتیبانی سیاسی و بین‌المللی از صهیونیست‌ها
undefined آمریکا در شش نوبت از جمله در سپتامبر ۲۰۲۵ قطعنامه‌هایی را که خواستار آتش‌بس فوری و دسترسی بشردوستانه به غزه بودند، وتو کرد. این اقدامات به‌طور مؤثری از فشار بین‌المللی علیه اسرائیل جلوگیری کرد: «آمریکا بیشرمانه قطعنامه‌ی شورای امنیّت را برای قطع بمباران و آتش‌بس وتو میکند. یعنی چه؟ یعنی همدستی میکند در ریختن بمب بر روی کودک و زن و بیمار و پیر و مردم بی‌دفاع.» ۱۴۰۲/۱۰/۰۲
۵. پشتیبانی امنیتی-اطلاعاتی از رژیمِ تروریست
undefined ارتباطات اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل از دهه‌ی ۱۹۶۰ به بعد چنان گسترده شده که سازمان‌های جاسوسی دو کشور عملاً دفتر مشترک دارند. سازمان NSA (آژانس امنیت ملی آمریکا) بخشی از داده‌های شنود منطقه‌ای خود را مستقیماً در اختیار موساد قرار می‌دهد. در مقابل موساد نیز اطلاعات میدانی درباره‌ی کشورهای عربی و ایران را در اختیار واشنگتن می‌گذارد.
۶. پشتیبانی‌ رسانه‌ای و تبلیغاتی از صهیون
undefined ‌رسانه‌های آمریکایی نقش موثری در کوچک جلوه دادن جنایات بزرگی که رژیم صهیونی مرتکب شده است داشته‌اند. اینستاگرام و به طور کلی متا که خود را پلتفرمی آزاد معرفی می‌کند، در عمل برای کاربرانی که از تصاویر و واژگانی خاص که به دایرة‌المعارف مقاومت نزدیک‌اند استفاده می‌کنند، محدودیت‌هایی را ایجاد می‌کند و آن‌ها را مسدود می‌کند
همدستی در جنایت!
undefined آن‌چه میان واشنگتن و تل‌آویو می‌گذرد، صرفاً یک اتحاد استراتژیک نیست. بلکه یک همدستی در جنایت است. به تعبیر دیگر آمریکا پشت میز نشسته است و دستور شلیک می‌دهد ‌اما اسرائیل ماشه را می‌کشد: «امروز مبارزه‌ی با اسرائیل مبارزه با نظام سلطه است. همچنان‌که می‌بینید شما که علیه رژیم صهیونیستی حرف میزنید، آن ‌مسئول و سیاستمدار آمریکایی، احساس دشمنی و خصومت با شما میکند.»‌‌‌ ۱۳۹۶/۰۳/۳۱
undefined عارفه بنکدارزاده
undefined @gozargaah_ir

۱۷:۴۴

undefined️ چهار پرده از رابطه میان روسیه و سوریه در دوره جولانی
undefinedسفر اخیر جولانی به مسکو توجهات زیادی را جلب کرد. اما اصل ماجرا چیست؟ سیر روابط میان روسیه و سوریه در دوره جولانی را می‌توان به چهار بازه زمانی تقسیم کرد:
undefinedروزهای پایانی اسد
undefinedدر روزهای پایانی حکومت اسد نیروهای تحت امر جولانی در اتاق عملیات «فتح المبین»، حمله به شهر حلب را از ریف غربی این استان کلید زدند. روسیه تماشاچی بود. به فاصله یک روز، نیروهای جیش الوطنی در اتاق عملیات «فجر الحریه» تصمیم گرفتند از ریف شمالی و شرقی به سمت حلب حرکت کنند. این بار روسیه تماشاچی نبود؛ بلکه در مارع نیروهای جیش الوطنی را چنان زیر آتش قرار داد که کل عملیات جیش الوطنی متوقف شد! {۴۸ ساعت بعد، عملیات جیش الوطنی در حالی کلید خورد که نیروهای الجولانی وارد شهر حلب شده بودند!}
undefinedهمان زمان، این پرسش مطرح بود که روسیه چرا در برابر نیروهای تحت امر جولانی سکوت کرده و در برابر نیروهای جیش الوطنی ضرب شست نشان می‌دهد؟ ۹ ماه بعد، جولانی در مصاحبه تصویری صریحا از «معامله با روسیه» خبر داد؛ هرچند باز هم جزئیات مهمی را مخفی کرد.
undefinedشش ماه نخست جولانی
undefinedاز اوائل دسامبر که جولانی دمشق را در اختیار گرفت تا اواخر می، به مدت شش ماه، سیاست خارجی سوریه فراز و نشیب‌های معناداری را تجربه کرد. یکی از نکات قابل تأمل در این دوره، «بحران جدی سوخت» بود که با امدادهای ویژه روسیه مرتفع گردید. در آن دوره، دمشق چندان دست نیاز به سمت مسکو دراز نمی‌کرد؛ اما حداقل در بحث انرژی این پوتین و بوگدانف بودند که دست جولانی را گرفتند.
undefinedدر انتهای ماه می، ترامپ «تام باراک» را به عنوان نماینده ویژه در امور سوریه برگزید. از این مقطع، سیاست خارجی دمشق نیز آشکارا در مدار واشنگتن قرار گرفت. بندر طرطوس هم بعد از لاذقیه به طرف‌های دیگر تعلق گرفت و خشم پوتین دامنگیر بوگدانف شد تا پرونده سوریه به «الکساندر نواک» واگذار شود. بعد از بحران سویدا، شواهد نشان می‌داد که استان‌های علوی‌نشین نیز آماده انفجار جدیدی است و همه چشم‌ها به کرملین دوخته شده بود. همزمان قدرت لابی دروزی‌ها - با حمایت لابی یهود - باعث تضعیف تام باراک شده بود.
undefinedضرب الاجل ۴۵ روزه روسیه
undefinedدر آخر ماه جولای، اسعد الشیبانی به مسکو رفت تا رضایت روس‌ها را جلب کند. کرملین ۴ پیش‌شرط روشن در برابر سوری‌ها گذاشت و اعلام کرد تا زمانی که این موارد محقق نشود، مذاکره معناداری در کار نخواهد بود. پیش از پایان ضرب الاجل ۴۵ روزه، دمشق بار دیگر دست نیاز را به سمت مسکو دراز کرد. نکته قابل توجه این بود که بلافاصله بعد از سفر نواک به دمشق، مقامات واشنگتن و ناتو هم به دمشق رفتند تا جولانی ایده «موازنه راهبردی» را کارآمدتر از قرارگیری ذیل یکی از قدرت‌ها ببیند.
undefinedهمزمان بلندپروازی و جاه‌طلبی نتانیاهو به حدی بود که حتی توافقنامه اعجاب‌آور پاریس هم رضایت کابینه امنیتی تل‌آویو را جلب نکرد و همین موضوع انتقاد تام باراک را برانگیخت! حالا جولانی که نمی‌تواند جلوی جاه‌طلبی‌های فزاینده صهیونیست‌ها را بگیرد، یک برگه جدید پیش روی مسکو گذاشت: «استقرار نیروهای صلح‌بان در جنوب سوریه»
undefinedسفر جولانی به مسکو
undefinedاصل ماجرای سفر جولانی به مسکو چه بود؟ سوریه جدید تعهد داد که ضامن بقای پایگاه‌های نظامی روسیه، دسترسی مسکو به مدیترانه و تمامی قراردادهایی که در دوره اسد منعقد شده، خواهد بود. ضمن این‌که کلیه هزینه‌کردهای روسیه در دوره اسد، در شمار «بدهی‌های دمشق به مسکو» قرار می‌گیرد. در مقابل مسکو در دو حوزه داخلی سوریه نفوذ بیش‌تری پیدا می‌کند: در جنوب، به عنوان نیروی صلح‌بان مستقر شده و در شرق هم برای رایزنی و پیشبرد پروژه «ادغام» میان قسد و حکومت جدید تلاش خواهد کرد.
undefinedاز نگاه مقامات کرملین، این موارد باعث می‌شود تا روسیه به بازیگر درجه اول در سوریه تبدیل شود؛ بازیگری که می‌تواند هم قلمرو اختصاصی داشته باشد (سواحل علوی‌نشین) و هم به بازیگر موازنه‌بخش در معادلات داخلی و حتی خارجی سوریه تبدیل شود. در مقابل جولانی نیز رابطه با روسیه را در مداری قرار داده که باعث تحکیم حکومتش باشد. اما نکته قابل توجه این است که همگی به ویژگی «ناپایداری توفق‌ها در دوره انتقالی» اذعان دارند.
undefined علیرضا مجیدی
undefined @gozargaah_ir

۱۷:۳۶