وحدت شخصیتی حاج قاسم در جمع هویتهای متکثر ملی سردار دلها چگونه توانست همزمان «ملیترین» و «امتیترین» چهرهٔ ایران شود؟
دکتر محمدرضا قائمینیک
قسمت اول (قسمت دوم را اینجا ببینید)
«جمع کثرات» در یک «منطق واحد»، از شرایط تحقق هر پدیدۀ اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی است. پدیدههای انسانی به جهتِ حضور «ارادۀ انسانی» در شکلگیریشان، ناگزیر از تکثر هستند. با این حال، این تکثر اگر در ذیل یک منطق واحد شکل نگیرد و نحوۀ بهوجود آمدن آنها توضیح داده نشود، حیثیت انسانیِ آنها میتواند در معرض خطر قرار بگیرد و همچون پدیدههای غیرانسانی تلقی شده و در ذیل آنها تلقی شوند. بنابراین هر پدیدۀ انسانی که تشخص یافته و از پدیدههای دیگر تمایز مییابد، ناگزیر از جمع حداقلی از «کثرت در وحدت» است.
با این حال برتریِ پدیدهها نسبت به یکدیگر در سلسله مراتب وجودی، از منظر این مسئله، میتواند وابسته به ظرفیتِ وجودیِ «نقطه وحدتبخش» برای جمع کثرتهای بیشتر باشد. بعضی از نقاط وحدتبخش، کثرات محدودی را وحدت میبخشند و به حداقلی از تمایزِ کثرات اکتفا میکنند. در ذیل این پدیدهها، فقط شبیهترین پدیدهها به نقطۀ وحدتبخش و آن هم در حداقلیترین شکل ممکن از تمایزشان تعریف میشوند.
مثلا میتوان دو پدر را با هم مقایسه کرد؛ پدرِ «الف» که در مقام نقطۀ وحدتبخش به خانوادۀ خویش، تنها یک فرزند، آنهم با حداقلیترین تمایزات شخصیتی، ظاهری و باطنی را تحت حمایت خویش قرار دهد و پدرِ «ب» که نقطۀ وحدتبخش خانوادهای با ۵ فرزند و آن هم با تنوعی از عقاید و رفتارهای متکثر و متمایز است؛ روشن است که پدرِ ب، ظرفیتِ وجودیِ بیشتری از خود نشان داده و توانسته است این تکثر و تعدد را در ذیلِ خویش به وحدت برساند.
در میان پدیدههای انسانی، آنهایی که تکوین و قوامشان ناظر به «قلمرو حیات اجتماعی» انسان بوده و منتهی به تکوین هویتهای انسانی میشوند، مطابقت حداکثری با منطق فوقالذکر دارند.
مثلا آدابورسوم اقوام مختلف، مادامی که بتوانند تکثر و تنوعی از آدابورسوم افراد را پوشش داده و به وحدت برسانند، ظرفیتِ وجودیِ بالاتر و قوام و پایداری بیشتری خواهند داشت. پوشش آدابورسوم متنوع و متکثر در ذیل یک فرهنگ محلی یا ملی، تمام افرادی را که به این عناصر هویتی و آدابورسوم، علقههایی دارند، حامی این هویت تعریف میکند. به همین جهت، این «کثرت در وحدت» هویتی، مادامی که اعضایش در آن حضور دارند، پایدار باقی میماند.
نمونۀ دیگری که برای این قاعده میتوان ذکر کرد، جمع میان «دولت-ملت»های مختلف در ذیل هویتِ واحد و مشترکی به نام «امت» یا «تمدن» است. دولت-ملت، قلمروی است که هم خودش نقطۀ وحدتبخش به تکثری از زبانها، آدابورسوم، قومیتها و نظایر آنهاست و هم میتواند به حسب ویژگیهای مشترک، بخشی از یک هویت واحد متشکل از چند دولت-ملت باشد.
در اینجا نیز هر چقدر تکثری از هویتهای ملی در ذیل هویتِ واحد کلانتر، بیشتر باشد، به نظر میرسد پایدار و حتی قدرت سیاسی بیشتری در میان خواهد بود.
ادامه دارد...
#مجمع_اسلامی_حبلالله
@Hablollahir
دکتر محمدرضا قائمینیک
قسمت اول (قسمت دوم را اینجا ببینید)
«جمع کثرات» در یک «منطق واحد»، از شرایط تحقق هر پدیدۀ اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی است. پدیدههای انسانی به جهتِ حضور «ارادۀ انسانی» در شکلگیریشان، ناگزیر از تکثر هستند. با این حال، این تکثر اگر در ذیل یک منطق واحد شکل نگیرد و نحوۀ بهوجود آمدن آنها توضیح داده نشود، حیثیت انسانیِ آنها میتواند در معرض خطر قرار بگیرد و همچون پدیدههای غیرانسانی تلقی شده و در ذیل آنها تلقی شوند. بنابراین هر پدیدۀ انسانی که تشخص یافته و از پدیدههای دیگر تمایز مییابد، ناگزیر از جمع حداقلی از «کثرت در وحدت» است.
با این حال برتریِ پدیدهها نسبت به یکدیگر در سلسله مراتب وجودی، از منظر این مسئله، میتواند وابسته به ظرفیتِ وجودیِ «نقطه وحدتبخش» برای جمع کثرتهای بیشتر باشد. بعضی از نقاط وحدتبخش، کثرات محدودی را وحدت میبخشند و به حداقلی از تمایزِ کثرات اکتفا میکنند. در ذیل این پدیدهها، فقط شبیهترین پدیدهها به نقطۀ وحدتبخش و آن هم در حداقلیترین شکل ممکن از تمایزشان تعریف میشوند.
مثلا میتوان دو پدر را با هم مقایسه کرد؛ پدرِ «الف» که در مقام نقطۀ وحدتبخش به خانوادۀ خویش، تنها یک فرزند، آنهم با حداقلیترین تمایزات شخصیتی، ظاهری و باطنی را تحت حمایت خویش قرار دهد و پدرِ «ب» که نقطۀ وحدتبخش خانوادهای با ۵ فرزند و آن هم با تنوعی از عقاید و رفتارهای متکثر و متمایز است؛ روشن است که پدرِ ب، ظرفیتِ وجودیِ بیشتری از خود نشان داده و توانسته است این تکثر و تعدد را در ذیلِ خویش به وحدت برساند.
در میان پدیدههای انسانی، آنهایی که تکوین و قوامشان ناظر به «قلمرو حیات اجتماعی» انسان بوده و منتهی به تکوین هویتهای انسانی میشوند، مطابقت حداکثری با منطق فوقالذکر دارند.
مثلا آدابورسوم اقوام مختلف، مادامی که بتوانند تکثر و تنوعی از آدابورسوم افراد را پوشش داده و به وحدت برسانند، ظرفیتِ وجودیِ بالاتر و قوام و پایداری بیشتری خواهند داشت. پوشش آدابورسوم متنوع و متکثر در ذیل یک فرهنگ محلی یا ملی، تمام افرادی را که به این عناصر هویتی و آدابورسوم، علقههایی دارند، حامی این هویت تعریف میکند. به همین جهت، این «کثرت در وحدت» هویتی، مادامی که اعضایش در آن حضور دارند، پایدار باقی میماند.
نمونۀ دیگری که برای این قاعده میتوان ذکر کرد، جمع میان «دولت-ملت»های مختلف در ذیل هویتِ واحد و مشترکی به نام «امت» یا «تمدن» است. دولت-ملت، قلمروی است که هم خودش نقطۀ وحدتبخش به تکثری از زبانها، آدابورسوم، قومیتها و نظایر آنهاست و هم میتواند به حسب ویژگیهای مشترک، بخشی از یک هویت واحد متشکل از چند دولت-ملت باشد.
در اینجا نیز هر چقدر تکثری از هویتهای ملی در ذیل هویتِ واحد کلانتر، بیشتر باشد، به نظر میرسد پایدار و حتی قدرت سیاسی بیشتری در میان خواهد بود.
ادامه دارد...
#مجمع_اسلامی_حبلالله
@Hablollahir
۱۷:۴۰