بله | کانال حافظ‌هـ
عکس پروفایل حافظ‌هـح

حافظ‌هـ

۲,۶۹۵عضو
حافظ‌هـ
پدافند بابابستنی با موتور مهدی روی پل کابلی، سمت کاراندیش می‌رویم. نسیم خنکی به صورتم می‌خورد. آیه‌الکرسی می‌خوانم. نایلون گوشتکوب را به مهدی می دهم. حواسم بیشتر از چادر، به روسری‌ام است تا موهایم بیرون نزنند. پیشنهاد مهدی بود که با سلطان برویم و ترافیک‌های بعد از غروب شیراز را دور بزنیم. رفته‌ بودیم گوشتکوب برقی بخریم. چهارشنبه، روز ششم جنگ. فروشنده فاکتور را که می‌نوشت، صدای تق‌تق پدافند حواسم را به بیرون فروشگاه پرت کرد. آیه‌الکرسی خواندم و صلوات فرستادم. مهدی کارت را کشید و من از این که چانه نزدم خودخوری می‌کردم. یکی از فروشنده‌ها گفت :«خدا کنه بتونید ازش استفاده کنید!» فروشنده کناری‌اش خندید. چند ثانیه بعد کنایه‌شان به وضعیت جنگی را فهمیدم و با لبخند گفتم :«اینقدر امید به استفاده‌اش دارم که وسط جنگ اومدم خریدمش.» با خنده جواب دادند :«ان‌شاالله، ان‌شاالله! مبارک باشه» از راسته بنک‌دارهای بلوار زینبیه برمی‌گردیم.روی پل کابلی، مهدی می‌گوید: «آقا امروز گفتند: برید زندگی روزمره‌تون رو کنید! می‌خوام ببرمت دروازه قرآن دور دور! هرکجا دوست داری، شام مهمون من!» می‌گویم :«دلم فالوده می‌خواد.» سر سلطان را سمت بابابستنی می چرخاند. صف بابابستنی از داخل مغازه تا وسط کوچه کشیده شده. مهدی می‌رود توی صف. من در کوچه می‌مانم. انگار نه انگار که جنگ است! مثل همیشه بابابستنی، جایی برای نشستن ندارد. مشتری‌ها یا در ماشین‌هایشان، یا کنار خیابان و کوچه، مشغول خوردن فالوده و بستنی هستند. بالاخره مهدی با یک کاسه فالوده و یک کاسه بستنی می‌آید. چند قاشق فالوده نخورده‌ام که دوباره تق‌تق‌ها شروع می‌شود. به آسمان نگاه می‌کنم؛ نور قرمز است، یعنی پدافند. برای پدافند آیه‌الکرسی می‌خوانم. هر زمان آیه‌الکرسی می‌خوانم، یاد سکانس آخر فیلم «بازمانده»، صفیه می‌افتم. خدا رحمت‌کند مرحوم سیف‌الله داد را. از خودمان دو نفر و بقیه مردم، خنده‌ام می‌گیرد. به مهدی می‌گویم: «ببین! انگار برای تماشای تئاتر خیابانی اومدیم. طبیعیه؟!» وسط سمفونی زد و خورد پدافند و پهپادها، صدای ذوق‌زده‌ی بچه‌ای می‌پیچد :«مامان، پدافنده؟ پدافنده؟!» ـآره مامان دوسی خودمونه. انگار چندمین بار است که پیروزمندانه به مادرش می‌فهماند، پدافند خودی را می‌شناسد و نمی‌ترسد. بچه هم مثل همه ما، سرش را طرف نورهای قرمز می‌گیرد. بستنی می‌خورد و تماشاگر بزن‌بزن پدافند می شود. روایت فاطمه بدوی؛ ٣٠ خرداد ١۴٠۴ تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: https://ble.ir/hafezeh_shz
undefinedاگر پسندیدید، لطف کنید و این پست را برای ورود به مجله پیشنهاد دهید.

۶:۴۱

بازارسال شده از برنامه تلویزیونی روایت‌خانه
thumbnail
خوشا به واژه اگر که وقف راه شماست...
پخش چهاردهمین قسمت از روایت‌خانه، هم‌زمان با چهلمین #شب_شعر_عاشورا شیراز و نگاهی به اثر انقلاب اسلامی بر شعر و هنر آیینی؛ چهارشنبه، ۱ مرداد ۱۴۰۴ | حوالی ساعت ۱۸:۳۰ | شبکه فارس
#قصه_های_مردم_فارسروایت‌خانه‌ را در تلوبیون تماشا کنید.@revayat_farstv

۱۹:۳۷

thumbnail
امید انقلاب
ماجرای یک عکس


زمستان ١٣۶٠ بود. چند اتوبوس شدیم و از اقلید حرکت کردیم سمت شیراز. توی پادگان شهید عبدالله مسگر، وسط شمارش، حسین را دیدم. خشکم زد. چون حسین شرایط سنی حضور توی جبهه را نداشت. ولی با لطایف‌الحیلی همراه ما آمده بود شیراز.
بعد از کلی بالا و پایین توانستیم برگه اعزام به منطقه را بگیریم. عازم پاوه، روستای نودوشه شدیم. مسجد روستا شده بود اسکان ما. کارمان حضور در خط پدافندی ارتفاعات مشرف به خطوط عراق بود. یک روز که در حال استراحت توی مسجد بودیم، چند نفر با دوربین عکاسی و تجهیزات وارد شدند. بعد از صحبت با چند نفر آمدند سمت من. -سلام. ما از نشریه امید انقلاب اومدیم. نشریه امید انقلاب، نشریه رسمی سپاه بود. گفتم: «سلام.»-میخوایم با رزمنده‌های کم و سن و سال مصاحبه کنیم. شما صحبت می‌کنید؟شستم خبردار شد آمده‌اند عکس بگیرند. من هم جثه کوچکی داشتم و همه فکر می‌کردند کم‌سن و سال‌تر از بقیه‌ام. حال‌وهوای جبهه رویمان اثر گذاشته بود و از دوربین فراری بودیم.فوری گفتم:«درسته جثه‌ام کوچیکه، ولی ١۶ سال دارم. اون نوجوون رو می‌بینید؟» و با دست به پشت سرشان اشاره کردم.سرشان را برگرداندند و گفتند:«خب؟» حسین دو سه سالی از من کوچک‌تر بود ولی برای اینکه دست از سرم بردارند، گفتم:«اون ۴،۵ سال از من هم کوچیک‌تره!»خوشحال و خندان من را ول کردند و رفتند سمت حسین. حسین هم چون بمب شیطنت بود و با همه زود ارتباط می‌گرفت، بعد چند دقیقه باهاشان بگو و بخند راه انداخت. بعدش هم محمدعلی قهرمانی، جوان بلندقد ریشویی که فرمانده گروهان‌مان بود و چند سالی بزرگ‌تر، بهشان اضافه شد. کمی که گذشت، رفتند بیرون مسجد. حسین هم رفت. جا خوردم. آن حسینی که من می‌شناختم، همه را سرِکار می‌گذاشت و به این راحتی‌ها دم به تله نمی‌داد. رفتم دنبالشان. دیدم قطار فشنگی را بهش داده‌اند و دور جثه کوچکش پیچیده و اسلحه به دست، رو به دوربین ایستاده. محمدعلی هم کنارش توی عکس بود. تیپ و هیکل حسین و محمدعلی تضاد جالبی داشت و این برای تهرانی‌ها جلب توجه کرد. چندتا عکس گرفتند و بعد از خوش‌وبش آخر با حسین، سوار ماشین شدند که بروند. رفتم جلو.-حسین! تام دیه معروف شدیه! عکسُد رفت ری مجله امید انقلاب.
صورت خندان حسین، یخ زد. نمی‌دانم تهرانی‌ها چی بهش گفته بودند و چطوری راضی‌اش کرده بودند. لندکروزشان هنوز حرکت نکرده بود. حسین وقتی فهمید بازی خورده، به دو خودش را رساند به ماشین. هرچه اصرار کرد عکس‌ها را بسوزانند، زیر بار نرفتند. چند ثانیه بعد هم حرکت کردند و حسین سرجایش به مسیری که لندکروز داشت می‌رفت، خیره ماند.پ.ن: پادگان شهید عبدالله مسگر، نام قبلی پادگان امام حسین(ع) شیراز است.
روایت یکی از هم‌رزمان شهید در دوران دفاع مقدساز مجموعه خاطرات شفاهی شهید حاج حسین نیکویی (حاج‌یونس)مصاحبه و تنظیم: محمدصادق شریفی

تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید:https://ble.ir/hafezeh_shz

۹:۲۸

thumbnail
چراغ‌دار، راوی دو حادثه تروریستی در حرم حضرت شاهچراغ(ع)
یک‌شنبه ۲۲ مرداد سال ۴۰۲، تیتر روزنامه‌های روز به این عناوین تغییر کرد «حمام خون شاهچراغ»، «غروب خونین شاهچراغ»، «چراغ‌دار حریم اهل بیت در ایران سیاه پوش شد...». خبری که غم را در دل ایرانیان نشاند و تلاش دشمنان را برای صدمه‌زدن به این خاک و مردم به نمایش گذاشت.
undefined کتاب «چراغ‌دار» روایت‌هایی از زندگی شهدای حادثه تروریستی حرم حضرت شاهچراغ(ع)، اثری که به قلم جمعی از پژوهشگران حسینیه هنر شیراز نگاشته شده است. این کتاب، علاوه بر روایت عینی و مستند از واقعه، به بررسی نقش فرهنگ و هنر در مواجهه با بحران‌ها و حوادث تلخ اجتماعی می‌پردازد. نویسندگان سعی کرده‌اند تا ابعاد مختلف این فاجعه را از زبان خانواده شهدا، مجروحین، شاهدان عینی و خادمین حرم بیان کنند.
undefined این مجموعه روایت‌هایی است از دلاوری‌ها و فداکاری‌های شهدای حادثه، همچنین از داغ و درد خانواده‌های آنان که در این واقعه جان خود را از دست دادند. نویسندگان حسینیه‌هنر شیراز با تلاش در میدان‌های مختلف فرهنگی و رسانه‌ای، این حادثه را از منظر عاشورایی روایت کرده و در تلاشند تا پیام این واقعه را به نسل‌های آینده منتقل کنند.
undefined خرید کتاب چراغ‌دار با ۱۵ درصد تخفیف
تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید:https://ble.ir/hafezeh_shz

۷:۰۴

بازارسال شده از برنامه تلویزیونی روایت‌خانه
thumbnail
روایت‌خانه | قصهٔ هفدهم: حب‌ الحسین
با قصه‌هایی از:undefined میزبانی از زائران جهان اسلامی اربعین در استان فارسundefined سرنوشت مشترک مسلمانان و اربعینundefined لا یکمن ‌الفراق
قصه هفدهم ‌را در تلوبیون ببینید:https://telewebion.com/episode/0x144767d9
با ما در بله و ایتا در ارتباط باشید.#قصه_های_مردم_فارس
@revayat_farstv

۴:۵۱

thumbnail
کتِ خاکی
کمیتۀ فرهنگی سه بخش داشت: روابط‌عمومی، تبلیغات و سمعی‌بصری. انتخاب من واحد سمعی بود. کارم را شروع کردم. کار واحد سمعی‌بصری راه‌اندازی کتابخانه، پخش فیلم و برگزاری تئاتر بود. یکی‌یکی روستاها را گشتیم تا از وضع فرهنگی‌شان اطلاع پیدا کنیم. برای بازدید به یکی از روستاهای کازرون رفته بودیم. قبل از ما، بچه‌های کمیتۀ عمران برای ساخت راه روستایی، لوازم و ماشین‌آلاتشان را پیاده کرده بودند. صبح زود رسیدیم به روستا. بولدوزر را با زنجیری کلفت به درخت بلوط بسته‌ بودند. با تعجب، از بچه‌های کمیتۀ عمران پرسیدم: «چرا بولدوزر رو بستن به درخت؟!»- مردم اینجا تا حالا ماشین از نزدیک ندیدن. می‌گن: این حیوون زبون‌بسته رو با این بزرگی گذاشتین اینجا، هرچی هم براش علف می‌ریزیم نمی‌خوره. میترسیم فرار کنه.اولش باورم نشد؛ ولی وقتی در روستاهای دیگر چیزهایی شبیه این دیدم، کم‌کم باورم شد. توی یکی از روستاها مردم چیزی به نام پول ندیده بودند. معامله‌هایشان به‌صورت کالابه‌کالا انجام می‌شد.اولین کار ما توی روستا پخش فیلم بود. یک تلویزیون مدل بارکو با تعدادی ویدئوی T7 سونی داشتیم. آن‌ها را هم توی انبار یکی از ادارات پیدا کردیم؛ نفس‌های آخرشان را می‌کشیدند! موتوربرقی می‌گذاشتیم پشت وانت و روستا به روستا می‌بردیم و ازشان کار می‌کشیدیم.
برشی از کتاب «کتِ خاکی»روایت‌هایی از اعضای جهاد سازندگی استان فارسراوی: حمید خلیل‌نژاد
نویسنده و محقق: پویان حسن‌نیا و محمدحسین عظیمی
پ‌ن: کتاب کت خاکی، تهیه شده در حسینیه هنر شیراز، به زودی از انتشارات راه‌یار منتشر خواهد شد.

تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید:https://ble.ir/hafezeh_shz

۶:۳۰

thumbnail
undefined روایت کنش قهرمانانه مردم در دفاع مقدس ۱۲ روزه
undefined مجموعه تلویزیونی «مردم قهرمان» در قسمت‌های ۵ دقیقه‌ای روانه آنتن شبکه یک سیما شد. این مجموعه به نقش و حضور فعال مردم عادی در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه می‌پردازد و تلاش می‌کند روایت‌های متنوع و ملموسی از کنشگری اقشار مختلف مردمی ارائه دهد.
undefined در «مردم قهرمان» به زندگی و فعالیت‌های گوناگون مردمی توجه شده است؛ از کسبه و فروشندگانی که با وجود شرایط دشوار جنگ به تامین کالاهای ضروری پرداختند، زنان خانه‌داری که برای ایست‌های بازرسی غذا تهیه کردند، اعضای بسیج و فعالانی که در پشت جبهه و ایستگاه‌ها ایستادگی کردند، تا گروه‌های سرود و مداحانی که با اجرای رجزخوانی در مساجد، روحیه رزمندگان را تقویت کردند.
undefined این برنامه به تهیه‌کنندگی رضا مسعودی در گروه دانش و اقتصاد شبکه یک تولید شده و روزهای زوج حوالی ساعت ۱۸:۵۰ از شبکه یک سیما پخش می‌شود.
undefined حسینیه هنر شیراز با تکیه بر رصد واحد تاریخ شفاهی حسینیه هنر، اقدام به ساخت ۱۰ قسمت از این مجموعه در استان فارس کرده است.
undefinedقسمت اول از این مجموعه ده قسمتی، روایت خانم مینا نصیری: مسئول هیئت کودک و نوجوان فتاح را در تلوبیون ببینید:
https://telewebion.com/episode/0x14da409b
تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید:https://ble.ir/hafezeh_shz

۸:۲۸

حافظ‌هـ
undefined undefined روایت کنش قهرمانانه مردم در دفاع مقدس ۱۲ روزه undefined مجموعه تلویزیونی «مردم قهرمان» در قسمت‌های ۵ دقیقه‌ای روانه آنتن شبکه یک سیما شد. این مجموعه به نقش و حضور فعال مردم عادی در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه می‌پردازد و تلاش می‌کند روایت‌های متنوع و ملموسی از کنشگری اقشار مختلف مردمی ارائه دهد. undefined در «مردم قهرمان» به زندگی و فعالیت‌های گوناگون مردمی توجه شده است؛ از کسبه و فروشندگانی که با وجود شرایط دشوار جنگ به تامین کالاهای ضروری پرداختند، زنان خانه‌داری که برای ایست‌های بازرسی غذا تهیه کردند، اعضای بسیج و فعالانی که در پشت جبهه و ایستگاه‌ها ایستادگی کردند، تا گروه‌های سرود و مداحانی که با اجرای رجزخوانی در مساجد، روحیه رزمندگان را تقویت کردند. undefined این برنامه به تهیه‌کنندگی رضا مسعودی در گروه دانش و اقتصاد شبکه یک تولید شده و روزهای زوج حوالی ساعت ۱۸:۵۰ از شبکه یک سیما پخش می‌شود. undefined حسینیه هنر شیراز با تکیه بر رصد واحد تاریخ شفاهی حسینیه هنر، اقدام به ساخت ۱۰ قسمت از این مجموعه در استان فارس کرده است. undefinedقسمت اول از این مجموعه ده قسمتی، روایت خانم مینا نصیری: مسئول هیئت کودک و نوجوان فتاح را در تلوبیون ببینید: https://telewebion.com/episode/0x14da409b تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: https://ble.ir/hafezeh_shz
شما هم اگر چنین قصه هایی دارید، صوتش را برای ما بفرستید تا آن را منتشر کنیم.
پل ارتباطی: @hafezeh_shz_admin
منتظر روایت‌های شما هستیم.

تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید:https://ble.ir/hafezeh_shz

۱۳:۰۱

بازارسال شده از برنامه تلویزیونی روایت‌خانه
thumbnail
#مردم_قهرمان#قهرمان_مردم
عشق #غلامرضا_فرخی قهرمان کشتی جهان به هیئت امام حسین (ع) در ایام اردوی تیم‌ملی.روایتی از سیدرضا زینت‌بخش،پیرغلام هیئت‌ها در برنامه روایت‌خانه.
@revayat_farstv

۹:۰۲

بازارسال شده از برنامه تلویزیونی روایت‌خانه
thumbnail
undefined از امشبویژه برنامه هفته دفاع مقدس،با قصه‌هایی از:
undefined جنگ ۱۲روزه و حماسه‌های مردمی undefined دفاع مقدس هشت‌سالهundefined نبرد با داعش در سوریه
undefined از چهارشنبه ۲مهر، روزهای زوج ساعت ۲۰:۳۰ از شبکه فارس
undefined اعلام نظر و ارتباط با برنامه از طریق بله و ایتا به شماره:۰۹۱۰۸۹۹۴۳۷۰@revayat_farstv_admin#قصه‌های_مردم_فارس@revayat_farstv

۱۵:۴۵

حافظ‌هـ
undefined undefined روایت کنش قهرمانانه مردم در دفاع مقدس ۱۲ روزه undefined مجموعه تلویزیونی «مردم قهرمان» در قسمت‌های ۵ دقیقه‌ای روانه آنتن شبکه یک سیما شد. این مجموعه به نقش و حضور فعال مردم عادی در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه می‌پردازد و تلاش می‌کند روایت‌های متنوع و ملموسی از کنشگری اقشار مختلف مردمی ارائه دهد. undefined در «مردم قهرمان» به زندگی و فعالیت‌های گوناگون مردمی توجه شده است؛ از کسبه و فروشندگانی که با وجود شرایط دشوار جنگ به تامین کالاهای ضروری پرداختند، زنان خانه‌داری که برای ایست‌های بازرسی غذا تهیه کردند، اعضای بسیج و فعالانی که در پشت جبهه و ایستگاه‌ها ایستادگی کردند، تا گروه‌های سرود و مداحانی که با اجرای رجزخوانی در مساجد، روحیه رزمندگان را تقویت کردند. undefined این برنامه به تهیه‌کنندگی رضا مسعودی در گروه دانش و اقتصاد شبکه یک تولید شده و روزهای زوج حوالی ساعت ۱۸:۵۰ از شبکه یک سیما پخش می‌شود. undefined حسینیه هنر شیراز با تکیه بر رصد واحد تاریخ شفاهی حسینیه هنر، اقدام به ساخت ۱۰ قسمت از این مجموعه در استان فارس کرده است. undefinedقسمت اول از این مجموعه ده قسمتی، روایت خانم مینا نصیری: مسئول هیئت کودک و نوجوان فتاح را در تلوبیون ببینید: https://telewebion.com/episode/0x14da409b تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: https://ble.ir/hafezeh_shz
thumbnail
undefined حضور پرشور مردم قهرمان، در خط مقدم جنگ
undefined روایتی از حضور پرشور و داوطلبانه اقشار مختلف مردم شیراز برای کمک به کشور از ساعات اولیه جنگ تحمیلی ۱۲ روزه
undefined قسمت دوم مجموعه روایت‌های #مردم_قهرمان در استان فارس

undefined حسینیه هنر؛ محفل رسانه، اندیشه و هنر
تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید:https://ble.ir/hafezeh_shz

۱۴:۰۱

thumbnail
کتاب چراغ‌دارروایت‌هایی از زندگی شهدای حادثه تروریستی حرم حضرت شاهچراغ(ع)
undefinedتحقیق و تدوین: جمعی از پژوهشگران و نویسندگان حسینیه هنر شیراز
undefinedانتشارات راه‌یار
انتشار به مناسبت سالگرد حادثه تروریستی
برای تهیه کتاب به شماره ۰۹۱۷۵۸۵۰۳۱۱ پیام دهید یا اینترنتی خرید کنید.
حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیرازhttps://ble.ir/hafezeh_shz

۹:۴۵

thumbnail
از تجربه چریک فرهنگی تا تولید کتاب چراغ‌دار

فکرش را هم نمی‌کردم روزی مرگ دختری را پیراهن عثمان کنند و با آن امنیت جامعه را نشانه بگیرند. کار تا جایی بیخ پیدا کرده بود که نخست‌وزیر اسرائیل و مقامات آمریکایی علنا و به صورت مستقیم از جنبش زن زندگی آزادی حمایت می‌کردند و تشویقشان به ادامه آشوب توی رسانه‌ها دست به دست می‌شد. جنبشی که حتی اسمش و شعارهایش را رسانه‌های بیگانه خط‌‌دهی می‌کردند. ۴ آبان ١۴٠١ چند نقطه از شیراز شلوغ شده بود. مثل معالی‌آباد و بازار اطراف حرم شاه‌چراغ. فضا کمی امنیتی به نظر می‌رسید. عصر آن روز دانشگاه شیراز بودم و مشغول فروش کتاب‌های انتشارات راه‌یار در نمایشگاهی که سه روز برپا شده بود. دانشگاه هم توسط دانشجوهای معترض شلوغ بود. نماز مغرب را خوانده بودم که خبر حادثه تروریستی شاه‌چراغ پخش شد و من را پرت کرد به دنیایی تازه. نه من بلکه تمام همکارانم در حسینیه شیراز را که تا آن زمان پروژه‌هایمان را جلو می‌بردیم. این حادثه تلنگری شد تا دوباره به نقش اصلی‌مان در عرصه فرهنگی فکر کنیم. ما چریک‌های فرهنگی بودیم که هم ابزار داشتیم و هم از لحاظ گفتمانی، سال‌ها روی خودمان کار کرده بودیم. ولی به جای نقش‌آفرینی در لحظه، داشتیم تاریخ گذشته‌ انقلاب را بررسی می‌کردیم. از دهه ۶٠ گرفته تا همین دهه قبل. که البته این‌ها هم نیاز جامعه است. اما یادمان رفته بود که الان نقش‌آفرینی‌مان باید با همین ابزار و گفتمان در کف میدان رقم بخورد. از همان یکی دوساعت بعد از حادثه، صحنه را دست گرفتیم. تقسیم وظیفه کردیم و به هرجایی که اثری از حادثه ترور داشت سر زدیم. مثل انتقال خون و یا بیمارستان‌ها. روایت‌هایمان به سرعت در کانال حافظه و بعد در شبکه‌های صدا و سیما پخش شد. برخی از روایت‌هایمان در کانال را بالای ٣٠ هزار نفر دیدند. خواب و خوراک و زندگی‌مان شده بود روایت حادثه تروریستی. تا دوهفته به صورت مستمر در دل ماجرا بودیم. تازه داشتیم چریک فرهنگی را برای خودمان و بقیه معنا می‌کردیم. #چریک_فرهنگی هیچ مانعی را بر نمی‌تابد؛ از سخت‌گیری‌های ورود به حرم برای گرفتن روایت و ضبط مستند گرفته تا هماهنگی برای ورود به بیمارستان و مصاحبه با مجروحینِ حادثه. می‌توانستیم مثل خیلی‌های دیگر لم دهیم، پایمان را روی پایمان بگذاریم و دنبال تولید یک اثر هنری و یا ادبی فاخر شویم، ولی چریک فرهنگی باید لباس‌هایش را کف میدان کثیف کند و شب با موهای ژولیده به خانه برگردد. در این مدت خاطرات و روایت‌های زیادی را از حادثه تروریستی شاه‌چراغ ثبت و ضبط کردیم. سعی‌مان این بود این حادثه را عاشورایی روایت کنیم؛ با ابزار مختلف و در قالب‌های مختلف. یک ماه که از حادثه گذشت، نزدیک ١٢٠ ساعت مصاحبه گرفته بودیم. از خانواده شهدا، مجروحین، شاهدین عینی و از خادمین حرم. هم مستند ساختیم و هم مجموعه کلیپ‌هایی که در مدت کوتاه تولید شدند.و اما در راستای روایت عاشورایی حادثه شاه‌چراغ تصمیم گرفتیم، برای ماندگاری واقعه‌نگاری این حادثه، کتابی تولید کنیم. چراغ‌دار روایت زندگی شهدای حادثه تروریستی شاه‌چراغ است و گوشه‌ای از روایت واقعه را نمایش می‌دهد. کتابی که توسط جمعی از محققین و نویسندگان حسینیه هنر شیراز گردآوری شده است.
روایت پویان حسن‌نیا؛ ٢٠ مرداد ١۴٠٣

تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید:https://ble.ir/hafezeh_shz

۲۰:۰۰

حافظ‌هـ
undefined از تجربه چریک فرهنگی تا تولید کتاب چراغ‌دار فکرش را هم نمی‌کردم روزی مرگ دختری را پیراهن عثمان کنند و با آن امنیت جامعه را نشانه بگیرند. کار تا جایی بیخ پیدا کرده بود که نخست‌وزیر اسرائیل و مقامات آمریکایی علنا و به صورت مستقیم از جنبش زن زندگی آزادی حمایت می‌کردند و تشویقشان به ادامه آشوب توی رسانه‌ها دست به دست می‌شد. جنبشی که حتی اسمش و شعارهایش را رسانه‌های بیگانه خط‌‌دهی می‌کردند. ۴ آبان ١۴٠١ چند نقطه از شیراز شلوغ شده بود. مثل معالی‌آباد و بازار اطراف حرم شاه‌چراغ. فضا کمی امنیتی به نظر می‌رسید. عصر آن روز دانشگاه شیراز بودم و مشغول فروش کتاب‌های انتشارات راه‌یار در نمایشگاهی که سه روز برپا شده بود. دانشگاه هم توسط دانشجوهای معترض شلوغ بود. نماز مغرب را خوانده بودم که خبر حادثه تروریستی شاه‌چراغ پخش شد و من را پرت کرد به دنیایی تازه. نه من بلکه تمام همکارانم در حسینیه شیراز را که تا آن زمان پروژه‌هایمان را جلو می‌بردیم. این حادثه تلنگری شد تا دوباره به نقش اصلی‌مان در عرصه فرهنگی فکر کنیم. ما چریک‌های فرهنگی بودیم که هم ابزار داشتیم و هم از لحاظ گفتمانی، سال‌ها روی خودمان کار کرده بودیم. ولی به جای نقش‌آفرینی در لحظه، داشتیم تاریخ گذشته‌ انقلاب را بررسی می‌کردیم. از دهه ۶٠ گرفته تا همین دهه قبل. که البته این‌ها هم نیاز جامعه است. اما یادمان رفته بود که الان نقش‌آفرینی‌مان باید با همین ابزار و گفتمان در کف میدان رقم بخورد. از همان یکی دوساعت بعد از حادثه، صحنه را دست گرفتیم. تقسیم وظیفه کردیم و به هرجایی که اثری از حادثه ترور داشت سر زدیم. مثل انتقال خون و یا بیمارستان‌ها. روایت‌هایمان به سرعت در کانال حافظه و بعد در شبکه‌های صدا و سیما پخش شد. برخی از روایت‌هایمان در کانال را بالای ٣٠ هزار نفر دیدند. خواب و خوراک و زندگی‌مان شده بود روایت حادثه تروریستی. تا دوهفته به صورت مستمر در دل ماجرا بودیم. تازه داشتیم چریک فرهنگی را برای خودمان و بقیه معنا می‌کردیم. #چریک_فرهنگی هیچ مانعی را بر نمی‌تابد؛ از سخت‌گیری‌های ورود به حرم برای گرفتن روایت و ضبط مستند گرفته تا هماهنگی برای ورود به بیمارستان و مصاحبه با مجروحینِ حادثه. می‌توانستیم مثل خیلی‌های دیگر لم دهیم، پایمان را روی پایمان بگذاریم و دنبال تولید یک اثر هنری و یا ادبی فاخر شویم، ولی چریک فرهنگی باید لباس‌هایش را کف میدان کثیف کند و شب با موهای ژولیده به خانه برگردد. در این مدت خاطرات و روایت‌های زیادی را از حادثه تروریستی شاه‌چراغ ثبت و ضبط کردیم. سعی‌مان این بود این حادثه را عاشورایی روایت کنیم؛ با ابزار مختلف و در قالب‌های مختلف. یک ماه که از حادثه گذشت، نزدیک ١٢٠ ساعت مصاحبه گرفته بودیم. از خانواده شهدا، مجروحین، شاهدین عینی و از خادمین حرم. هم مستند ساختیم و هم مجموعه کلیپ‌هایی که در مدت کوتاه تولید شدند. و اما در راستای روایت عاشورایی حادثه شاه‌چراغ تصمیم گرفتیم، برای ماندگاری واقعه‌نگاری این حادثه، کتابی تولید کنیم. چراغ‌دار روایت زندگی شهدای حادثه تروریستی شاه‌چراغ است و گوشه‌ای از روایت واقعه را نمایش می‌دهد. کتابی که توسط جمعی از محققین و نویسندگان حسینیه هنر شیراز گردآوری شده است. روایت پویان حسن‌نیا؛ ٢٠ مرداد ١۴٠٣ تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید: https://ble.ir/hafezeh_shz
undefinedاگر پسندیدید، لطف کنید و این پست را برای ورود به مجله پیشنهاد دهید.

۲۰:۰۱

بازارسال شده از برنامه تلویزیونی روایت‌خانه
thumbnail
آدم‌ها هرکدوم یه قصه دارن، روایت‌خانه قصه واقعی آدم‌هاس. آدم‌هایی که گذشته افتخارآمیز رو رقم زدن و دل ما رو به آینده روشن می‌کنن. ما اینجاییم تا با هم قصه بگیم و قصه بشنویم. قصه قهرمان‌‌ها و قهرمانی‌ها، غم‌ها، حماسه‌ها، دغدغه‌ها و چالش‌ها. روایت‌خانه قصه من و تو و ماست. قصه تلاش برای رسیدن به آرمان‌هامون، قصه مردم فارس؛ روایت‌خانه، فصل دوم.
undefined فصل جدید برنامه تلویزیونی روایت‌خانه؛undefined از ٧ آبان؛ چهارشنبه‌ها ساعت ٢٠:٣٠ شبکه فارس
#روایت_خانه@revayat_farstv

۹:۰۷

thumbnail
undefined نان، گشت، جهاد
undefined روایت فعالیت‌های زنان شیرازی در پشت جبهه‌های جنگ تحمیلی ۱۲ روزه
undefined قسمت سوم مجموعه روایت‌های #مردم_قهرمان فارس
undefined کاری از حسینیه هنر شیراز
تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید:https://ble.ir/hafezeh_shz

۱۵:۱۰

thumbnail
کوچ عاشیق منتشر شدundefinedکتابی داستانی براساس زندگی حکیم میرزا جهانگیرخان قشقایی
undefinedبه قلم سرکار خانم ثریا گودرزی
undefinedبراساس پژوهش‌های سیدمحمد هاشمی و ثریا گودرزی
undefinedکاری از حسینیه هنر شیراز
برای تهیه‌کتاب به کاکوکتاب مراجعه کنید.

تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید:https://ble.ir/hafezeh_shz

۶:۵۶

thumbnail
کوچ عاشیق حکایت کیست؟
حجت‌السلام عالی پاسخ می‌دهد.
undefinedکوچ عاشیق کتابی براساس زندگی حکیم میرزا جهانگیرخان قشقایی
undefinedبه قلم سرکار خانم ثریا گودرزی
undefinedبراساس پژوهش‌های سیدمحمد هاشمی و ثریا گودرزی
undefinedکاری از حسینیه هنر شیراز
برای تهیه‌کتاب به کاکوکتاب مراجعه کنید.

تاریخ را به حافظ‌هـ بسپارید:https://ble.ir/hafezeh_shz

۶:۵۰

thumbnail
مسابقه کتابخوانی «چراغ‌دار» undefinedundefined برگزاری به صورت مجازیundefined در سراسر ایران‌زمین
undefined با محوریت کتاب «چراغ‌دار»undefined روایت‌هایی از واقعه و زندگی شهدای حادثه تروریستی حرم حضرت شاهچراغ (ع)
undefined جوایز:یک جایزه ۷ میلیون تومانیسه جایزه ۳ میلیون تومانیدوازده جایزه ۲ میلیون تومانی
undefinedهمراه با دیگر جوایز فرهنگی به ارزش ۱۰ میلیون تومان
undefined نام‌نویسی با ارسال واژه‌ی «چراغ‌دار» به شماره‌ی ۰۹۹۹۱۳۵۷۱۱۱ در بله، ایتا یا پیامک

حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز:https://ble.ir/hafezeh_shz

۸:۰۵

حافظ‌هـ
undefined اعلام اسامی برندگان مسابقه کتابخوانی چراغ‌دار undefinedتعداد کل شرکت‌کننده‌ها ١۴٠٣ نفر بود که ٢٠١ نفر به همه سوالات پاسخ صحیح دادند. undefined از این تعداد، ١۵ نفر به قید قرعه به نیابت از شهدای هردو واقعه حرم حضرت شاهچراغ(ره) انتخاب شدند. ٣ نفر توسط خانواده شهیدان سرایداران و ٢ نفر با انتخاب خانواده شهیدان خوب به صورت تصادفی اسم‌شان از سبد قرعه خارج شد. مابقی خانواده‌های شهدا هم هرکدام یک نفر را بر اساس فهرست ٢٠١ نفره انتخاب کردند. اسامی برگزیدگان به شرح زیر می‌باشد: undefinedسید محمدمهدی زین‌الدین (تهران/ تهران) undefinedسید احمد قائمی (خراسان جنوبی/ قائن) undefinedجابر اصغرزاده (خراسان رضوی/ مشهد) undefinedسجاد مشایخی (اصفهان/ اصفهان) undefinedرضا ترکمان (تهران/ تهران) undefinedناهیده زعفرانی (آذربایجان غربی/ شاهین دژ) undefinedفرخنده ناصری (تهران/ تهران) undefinedناهیده عقیلی (آذربایجان شرقی/ تبریز) undefinedغفور رجب‌زاده (آذربایجان غربی/ تکاب) undefinedسید غلامحسن موسوی (خراسان رضوی/ مشهد) undefinedآمنه دردانه (فارس/ شیراز) undefinedعلی غفاری دوست (خراسان رضوی/ فریمان) undefinedزهرا عرب خزاعی (تهران/ تهران) undefinedطنین سادات موسوی (خراسان رضوی/ مشهد) undefinedنرگس عبداللهی (ایلام/ ایلام) حافظ‌ه‍ـ؛ رسانه حسینیه هنر شیراز: https://ble.ir/hafezeh_shz
سلام undefined این دومین باره که داره مسابقه کتاب چراغ‌دار برگزار می‌شه. دفعه قبل کلی برنده از سرتاسر ایران داشت که می‌تونید اسامی خودشون و شهرشون رو تو پستی که ارجاع دادیم ببینیدundefined
undefinedراستی خیلی‌ها می‌پرسن کتاب رو باید چطوری تهیه کنیم؟راه‌حل زیاده:undefined اولی‌اش اینکه اینجا کلیک کنید و کتاب رو با تخفیف بخرید.
undefinedاگه حوصله ندارید به آیدی @cheraghDar پیام بدید اونها شماره کارت می‌دن، مبلغ واریزی ‌و آدرس رو می‌گیرن و کتاب رو می‌فرستن.
undefined اگر هم اهل خرید حضوری هستید به کتاب‌فروشی‌ها یا حسینیه‌هنرهای کشور سر بزنید و کتاب رو تهیه کنید.
undefined راستی کتاب نسخه الکترونیک هم داره‌، که تو فراکتاب موجوده.
undefinedحتما سوال بعدی اینه که چطور در مسابقه شرکت کنیم؟لینک مسابقه توی دی‌ماه براتون ارسال می‌شه اما قبلش باید ثبت‌نام کنید. ثبت‌نام برخط و تو لینک پایین هست:https://survey.porsline.ir/s/QZ0iY2xz
undefinedاطلاعات بیشتر در مورد مسابقه هم تو کانال حافظه در بله و ایتا به آدرس زیر به روز‌رسانی‌ می‌شه:@hafezeh_shz

۴:۳۰