عکس پروفایل کاروان نبی الرحمه ۳۸۰۷۹ ادریس سلاقک

کاروان نبی الرحمه ۳۸۰۷۹ ادریس سلاق

۵۳۵عضو
thumbnail

۱۹:۲۸

thumbnail
undefined اِنّا للّه و اِنّا اِلیهِ راجعون
undefinedمِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلً
undefined️ شهادت سردار سرافراز جبهه مقاومت، جناب آقای دکتر اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی مقاومت اسلامی حماس را به رهبر معظم انقلاب و امت شهید پرور مقاومت تبریک و تسلیت عرض می‌کنیم.مدیریت حج وزیارت استان گلستان

۱۸:۵۲

خاطره ایام حج سال۱۴۰۳بخوانید واقعا یادآور خاطرات خوب حج می باشد.تقریبا یک ماه است که از سفر رویایی حج مان می گذرد.سفری که یک عمر پول روی پول گذاشتیم...یک عمر روزشماری کردیم، این پا و آن پا کردیم و از خدا خواستیم زودتر نوبت مان شود. و چه بسا که در این صف انتظار، عده ای میانسال شدند، عده ای پیر شدند، و عده ای اجل فرصت به آنها نداد و حسرت تماشای گنبدحضرا و خانه خدا را به گور بردند.سفری که عمری در انتظارش بودم نفهمیدم چطور آمد و در یک چشم بر هم زدن به پایان رسید و من را با کوله باری از حسرت روزهایی که از دست دادم تنها گذاشت.امروز مثل کسی که عزیزی را از دست داده و تا حالا داغ بوده و دور و برش شلوغ بوده شده بودم، به سراغ لباسهای احرام رفتم و همه را با وسواس، درون ساکِ کوله ای طوسی صراط الحمید چیدم، لباس های سفید، چادر، شلوار، حوله های احرام، کیسه سنگ ، کارت شناسی و کوهی از خاطرات که هرگز تکرار نخواهند شد...صندلی را زیر پایم گذاشتم و کیف ها راته طبقه بالای کمد دیواری جاساز کردم  و خدا میداند که چقدر دلم گرفت وقتی نمی دانستم آیا باردیگر مجالی برای باز کردن زیپ کیف و پوشیدن آنها خواهم داشت یا خیر.درب کمد را بستم و از صندلی پایین آمدم  ولی چه کنم با ذهنی که خمار تکرار آن روزهاست، خمار خنده ها و شادیها، خمار غم ها و کدورت ها، خمار خستگی ها و گرمای هوای عربستان دلم لک زده برای اتوبوس شماره ۱ و ۲ و۳ ترافیک سنگین زیر تونل و ازدحام ایستگاه اتوبوس و درب ها و مسیرهای حرم که هر ساعت قانون ورود و خروجش تغییر میکرد و گاها با اخم و ناراحتی از اینکه راهم دور شده و باید یک دور قمری محوطه را می چرخیدم چهره در هم می کشیدمو امروز چقدر از دست خودم عصبانی هستم که چرا غر زدم؟ مگر به دنبال چه چیزی می گشتم ؟اصلا عجله ام برای چه بود؟چرا نفهمیدم که نفس کشیدن در جوار یار نایاب است و باید غنیمت بشمارم.چقدر امروز دلم حرم خواست، صحن اصلی نشد، نیم طبقه، نیم طبقه نشد طبقه دوم، سوم، پشت بام، هرجایی که فقط بشود یک بار دیگر شش هایم را از هوایش پر کنم و قلبم را جلا دهم. وای که چقدر امروز دلم غروب مدینه  خواست و خلوت های عاشقانه پشت دیوار بقیع.دلم لک زده برای پنیر های سه گوش و عسل و مربای تکراری و چای با طعم لیوان کاغذی و صدای خدمه سالن که هنوز که هنوز است هر صبح در گوشم زنگ می خورد که «لطفاصندلی ها را به ترتیب پر کنید».دلم لک زده برای پاکت رخت چرک ها، نوبت ماشین لباسشویی و خشک کن ناسازگار و گرمای پشت بام هتل و حسرتی که حاضرم تمام گیره های لباس دنیا را بدهم و فقط یکبار دیگر کمر خم کنم و از زیر حوله های احرام آویزان رد شوم.  چقدر این یک ماه عصرهایش برایم طولانی شده، چقدر زمان برای خوابیدن زیاد می آوردم و افسوسِ اینکه، چرا از زیر شرکت در جلسات ساعت چهار، سالن جلسات نمازخانه شانه خالی کردم و لذت دیدار دوستان را از دست دادم.دلم لک زده برای شن های داغ عرفات و هوای دم کرده زیر چادرهایش و جعبه های پر از غذا و فرغون یخ جلوی چادرها، و چه حیف که شاید لحظاتی را بر سر کمبود جا وقت صرف کردیم و از دست هم دلخور شدیم.دلم لک زده برای صف های طولانی دستشویی های منی و چشم غره هایی که اگر کارت به درازا می کشید نثارت می شد.دلم لک زده برای آسانسورهای شلوغ، برای معطلی های توی سالن برای زنگی که با سوار شدن مسافر اضافه به صدا در می آمد.دلم لک زده برای هم اتاقی هایم، برای دورهمی با دوستانم و گپ زدن های تا نیمه شب و خنده های الکی که دل و پهلویت را با هم یکی می کرد .هر چه خاطرات آن روزها را مرور میکنم چیزی جز زیبایی و زیبایی نمی بینم و دلم نمی خواهد حتی سخت‌ترین لحظاتش را هم حذف کنم. گفتم خدایا سفر حج قطعا در کنار همه درس های که داشت به من آموخت هر چیزی را باید به وقتش قدر دانست که قطعا حسرت و افسوس و آه هرگز هیچ گذشته ای را بر نگردانده است.قدر دانستن نعمت سلامتی قبل از بیمار شدنقدر دانستن وجود پدر و مادرقدر دانستن فرزند صالح و اقوام و فامیل و دوست و آشنا، وخلاصه قدر دانستن هر چه که خدا صلاح دانسته و ما را لایق داشتن آن دانسته که قطعا روزی خواهد رسید که حسرت تک تک این دقایق را خواهیم خورد.
undefined التماس دعا

۷:۲۱

بازارسال شده از هم‌صدا
thumbnail
undefined غواصی که داخل چاه زمزم رفت
undefined جالبه بدونین سرچشمه‌های آب زمزم ۳ تاست که هرکدوم اسم خودشون رو دارن و به همین راحتی خشک نمیشن‌‌.undefined هیچوقت در طول این ۵ هزارسال این چاه خشک نشده، با اینکه سالانه کلی آب ازش برداشت میشه.#غواصی #زمزم@HadeseNews

۵:۳۰

thumbnail

۴:۲۶

thumbnail

۴:۲۶

thumbnail

۴:۲۶

thumbnail

۴:۲۶

thumbnail

۴:۲۶

thumbnail

۴:۲۶

thumbnail

۴:۲۶

thumbnail

۴:۲۶

thumbnail

۴:۲۶

thumbnail

۴:۲۶

thumbnail

۴:۲۶

thumbnail

۴:۲۶

thumbnail

۴:۲۶

thumbnail

۴:۲۶

thumbnail

۴:۲۶

thumbnail

۴:۲۶