پناهِ حسین آب، این رهگذر خسته ی جاری در خاک آسمانیست که افتاده زمانی بر خاک آفتابی است که در خاطره ی شب ها ماند بوسه ی نیمه تمامیست که بر لب ها ماند آب، عکسی است که در چهره ی جام افتادست آهوی تازه خرامی که به دام افتادست آب، پیش از عطش خاک، نمایان بودست جوهر زخمی خودکار خدایان بودست آب، بادیست که از ماه به مریخ وزید در زمین خون شد و از پیکر تاریخ چکید آمد و آمد و آیینه ی چشم همه شد عاقبت مایه ی شرمندگی علقمه شد * نخل ها نعره کشیدند که این جا باغی ست آه در حافظه ی آب چه ظهر داغی است! داغ آن ظهر چه با سینه ی دریا می کرد؟ "دیگران هم بکنند آنچه مسیحا می کرد" شاعر : حامد حسین خانی | پناه | هیئتســــــــــوره#مسئله_راه_حسین_است @heiatsoore
۲۳:۲۸
پناهِ خدا [ يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي اى نفس مطمئنّهخشنود و خداپسند بهسوى پروردگارت بازگرد و در ميان بندگان من درآىو در بهشت من داخل شو ] سورهٔ فجر، آیات ۲۷ تا ۳٠ آه از غمی که تازه شود با غمی دیگر#مسئله_راه_حسین_است#سید_لبنان @heiatsoore