۲ خرداد ۱۴۰۲
کار خطرناک فرهنگستان
آیت الله العظمی امام خامنه ای
بیانات بسیار مهم و تذکرات جدی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای به حجتالاسلام میرباقری و اعضای دفتر #فرهنگستان قم در ۱۳۸۹/۴/۱۴ :
️در آموزشهای بنیانی با طلبه ها سر و کار دارد، دست زدن به پایه های اساسی #کار_خطرناک است، #توجه میکنید؟
️چه در زمینهی منطق، چه در زمینهی اصول، چه حتی گاهی در زمینهی نحو و ادبیات.
️یک وقت آدم میبیند که به یک پایهای دست میزنند و یک چیزی کنارش درست می کند این پایهها طاقت نمی آورد و سقف میآید پایین. یعنی خیلی باید به این #توجه داشت.
️چون پایهها هم در طول سالهای متمادی و با تراکم اذهان بسیار برجسته و پیچیده و والا به وجود آمده.
یعنی واقعاً "#شیخانصاری" را هیچ نمی شود دست کم گرفت، یا فرض کنید "#صاحب_جواهر" را یا مثلاً فرض کنید در زمینه مسائل عقلی منطق "#خواجهنصیر" را یا "#علامهحلی" را یا "#ملاصدرا" را. اینها #خیلی_مغزهای_برجسته_و_بزرگی بودند آنی هم که الان دست ماست این محصول و این کار متراکم و در هم تنیده مجموعهی این هاست.
️اگر چنانچه بنا کنیم این پایه ها را #دستکاری کردند یک وقتی میبینیم که نتوانستیم آن پایهی مناسب محکم را کنارش درست کنیم آن وقت سقف میآید پایین؛ یعنی به این باید #توجه بشود!
️دو سه سال قبل از این، بعضی از این نوشته ها را (که نمی دانم مربوط به منطق بود یا چی بود) آوردند پیش من، به نظرم این معنا آمد و منتظر بودم یک وقتی با جنابعالی ملاقات بشود و این را عرض بکنم. خیلی خوب، حالا غرض همین؛ مهم است؛ این #خیلی_نکته_مهم_است که این را #توجه بکنید.
منشور حوزه و روحانیت ج۵ ص۶ و۷.
#امتداد_حکمت_و_فلسفهایتاhttps://eitaa.com/hekmat121بلهhttps://ble.ir/hekmat121
آیت الله العظمی امام خامنه ای
بیانات بسیار مهم و تذکرات جدی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای به حجتالاسلام میرباقری و اعضای دفتر #فرهنگستان قم در ۱۳۸۹/۴/۱۴ :
️در آموزشهای بنیانی با طلبه ها سر و کار دارد، دست زدن به پایه های اساسی #کار_خطرناک است، #توجه میکنید؟
️چه در زمینهی منطق، چه در زمینهی اصول، چه حتی گاهی در زمینهی نحو و ادبیات.
️یک وقت آدم میبیند که به یک پایهای دست میزنند و یک چیزی کنارش درست می کند این پایهها طاقت نمی آورد و سقف میآید پایین. یعنی خیلی باید به این #توجه داشت.
️چون پایهها هم در طول سالهای متمادی و با تراکم اذهان بسیار برجسته و پیچیده و والا به وجود آمده.
یعنی واقعاً "#شیخانصاری" را هیچ نمی شود دست کم گرفت، یا فرض کنید "#صاحب_جواهر" را یا مثلاً فرض کنید در زمینه مسائل عقلی منطق "#خواجهنصیر" را یا "#علامهحلی" را یا "#ملاصدرا" را. اینها #خیلی_مغزهای_برجسته_و_بزرگی بودند آنی هم که الان دست ماست این محصول و این کار متراکم و در هم تنیده مجموعهی این هاست.
️اگر چنانچه بنا کنیم این پایه ها را #دستکاری کردند یک وقتی میبینیم که نتوانستیم آن پایهی مناسب محکم را کنارش درست کنیم آن وقت سقف میآید پایین؛ یعنی به این باید #توجه بشود!
️دو سه سال قبل از این، بعضی از این نوشته ها را (که نمی دانم مربوط به منطق بود یا چی بود) آوردند پیش من، به نظرم این معنا آمد و منتظر بودم یک وقتی با جنابعالی ملاقات بشود و این را عرض بکنم. خیلی خوب، حالا غرض همین؛ مهم است؛ این #خیلی_نکته_مهم_است که این را #توجه بکنید.
منشور حوزه و روحانیت ج۵ ص۶ و۷.
#امتداد_حکمت_و_فلسفهایتاhttps://eitaa.com/hekmat121بلهhttps://ble.ir/hekmat121
۹:۱۸
۶ خرداد ۱۴۰۲
خشت کج اول
(تأملی بر بیارزش شدن ارزشها و آیندهی مصنوعی انسان)
عصر جدید در واکنش به وضعیت قرون وسطی و تعارض شدید آموزههای کلیسا و فلسفه، با شک و تردید و سپس نفی فضیلتهای معنوی و دینی آغاز شد و بر بنیاد عقل محاسباتی و تجربی و ارزشهای بشری و طبیعی استوار شد و چنین وانمود شد که غایت دین هم نفی غیب (به عنوان خرافه) و اثبات طبیعت (به عنوان تنها واقعیت)بوده است. لذا با ورد به عصر روشننگری و غلبهی ساینس، دین و فضايل اخلاقی جای خود را به علم تجربی واگذار کرد و از عرصهی عمومی کنار گذاشته شد و به پستوی امور شخصی و یا انبار آگاهیهای اثباتناپذیر و یا وارونه و کاذب نقل مکان کرد. بدین جهت فضیلتهای دینی و معنوی بیارزش و حتی ضد ارزش شد و محصولات تجربه و صنعت (تکنیک) جایگزین آن شد و به ارزش مبدّل شد. انسان جایگزین خدا و خالق شد. به تعبیر دیگر، در مفهوم "فضیلت" (به عنوان مفهوم مرکزی اخلاق) تغییر اساسی روی داد و مفهوم "ارزش" از اقتصاد آمد و جایگزین آن شد و جهان معنایی جدیدی خلق شد و معنای متفاوتی از انسان و مناسبات اخلاقی و فرهنگی آشکار شد. در این عالَم جدید اومانیستی، فهم برآمده از روابط اقتصادی بر مناسبات اخلاقی چیره شد و مفاهیم اخلاقی همچون راستی و صداقت، آزادی و عدالت، زهد و قناعت، همت و کار با معیارهای "ارزش اقتصادی" سنجيده میشد.
اما دیری نپایید و در کمتر دو قرن بعد و با آغاز جریانهای پستمدرن، اساس مدرنیته و عقل روشننگری با چالشهایی بنیادین روبرو شد و آرام آرام مرجعیت عقل تجربی و ساینس مورد تردید واقع شد و ارزش بودن محصولات آن نیز مورد انتقاد قرار گرفت. در این تحول جدید، اصل مفهوم "مرجعیت" و "ارزش"بودن زیر سوال رفت و مورد انکار قرار گرفت. لذا هیچ چیزی بر چیز دیگری برتری ندارد و فقط "قدرت" است که ارزشها و مرجعیتها را به وجود میآورد. هر چیزی برساختهی اراده و قدرت و در راستای تثبیت شبکهای از قدرت است هم آزادی، هم عدالت، هم حکمت هم علم . پس هیچ نفسالامری برای "ارزش"ها و "اعتبارات" انسانی متصور نيست و هیچ روایت عامی از واقعیت و هیچ مطابقتی در معرفت و هیچ حسن و قبحی در عمل و هیچ احترامی برای بزرگتر و هیچ تقدسی برای زمان و مکان وجود ندارد. همه چیز در یک درجهی از اعتبار و ارزش است و این فقط انگارههای ذهنی و خیالات اعتباری است که واقعیت، حقیقت، ارزش، احترام و تقدس را به وجود میآورد و بر دیگری تحمیل میکند.
در این جهان معنایی جدید که در واقع ظهور ناپیداییهای مدرنیته و غلبهی جهان معنایی اقتصادی و مادی است، هيچ چيز ارزش و اعتبار ذاتی وجود ندارد و هرگونه اصرار و تصلبی هم که در کار باشد شکسته میشود. بخصوص با گسترش شبکههای متنوع رسانهای و مجازی، ذائقههای بشری از اعتدال خارج شده است و در ذهنیتهای برساختهی خبری و انشایی غرق در تصویرسازی و انگارهآفرینی شده است به نحوی که در خلقت ظاهری و جنسیت انسانی خود نیز تغییر ایجاد میکند. هیچ چیز حرمت و ارزش ندارد نه خود، نه حیات، نه خانواده، نه پدر و مادر، نه سفره و غذا، نه مسجد و محراب، نه حجاب و حیا، نه آزادی، نه عدالت، نه مسئولیت و تعهد. درعوض #سلبریتیهای خلاف عرف و چهرههای جنجالی سینما،موسیقی و ورزش و سیاست ارزش میشوند. بلکه هر امر خلاف عرف وخلاف عادت، ارزش خیالی مییابد آن هم موقتاً. تا زمانی که لذت دیگری عرضه شود.
این است بحران بزرگ #نهیلیسم و از جاکندگی معرفتی و معنوی عصر تجدد.
با #هوشمصنوعی وضعیت از این فاجعهآمیزتر هم خواهد شد. آنجا که ارادهی انسان هم سلب شود و در اختیار ماشینی قرار گیرد که هیچ منطق و فضیلت الهی، رحم و عطوفت انسانی بر او حاکم نیست و به تدریج احساس خدایی خواهد کرد و بشریت را از خالقیت به زیر میکشد و به بردگی میگیرد.
آیا به جهان جدید با حاکمیت مطلقالعنان هوش مصنوعی و بردگی همه جانبهی انسان فکر میکنیم؟ آیا به ذبح فرزندان و از بین بردن حیای بانوان میاندیشیم؟
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَﻫﻤﺎﻧﺎ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺟﻮﻳﻲ ﻭ ﺳﺮﻛﺸﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻣﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻭﻩ ﮔﺮﻭﻩ ﺳﺎﺧﺖ ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﺑﻮﻥ ﮔﺮﻓﺖ ، ﭘﺴﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻣﻰ ﺑﺮﻳﺪ ، ﻭ ﺯﻧﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻴﮕﺎﺭﻱ ﮔﺮﻓﺘﻦ] ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﮔﺬﺍﺷﺖ ; ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻣﻔﺴﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ. (قصص ۴)
چگونه باید بر این بشارت الهی بیاندیشیم کهوَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَﻭ ﻣﺎ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺘﻴﻢ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ ﻭ ﺯﺑﻮﻧﻲ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﺑﺎﺍﺭﺯﺵ ﺩﻫﻴﻢ ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻥ ﻣﺮﺩم ﻭ ﻭﺍﺭﺛﺎﻥ ﮔﺮﺩﺍﻧﻴﻢ .(قصص ٥)
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekm
(تأملی بر بیارزش شدن ارزشها و آیندهی مصنوعی انسان)
عصر جدید در واکنش به وضعیت قرون وسطی و تعارض شدید آموزههای کلیسا و فلسفه، با شک و تردید و سپس نفی فضیلتهای معنوی و دینی آغاز شد و بر بنیاد عقل محاسباتی و تجربی و ارزشهای بشری و طبیعی استوار شد و چنین وانمود شد که غایت دین هم نفی غیب (به عنوان خرافه) و اثبات طبیعت (به عنوان تنها واقعیت)بوده است. لذا با ورد به عصر روشننگری و غلبهی ساینس، دین و فضايل اخلاقی جای خود را به علم تجربی واگذار کرد و از عرصهی عمومی کنار گذاشته شد و به پستوی امور شخصی و یا انبار آگاهیهای اثباتناپذیر و یا وارونه و کاذب نقل مکان کرد. بدین جهت فضیلتهای دینی و معنوی بیارزش و حتی ضد ارزش شد و محصولات تجربه و صنعت (تکنیک) جایگزین آن شد و به ارزش مبدّل شد. انسان جایگزین خدا و خالق شد. به تعبیر دیگر، در مفهوم "فضیلت" (به عنوان مفهوم مرکزی اخلاق) تغییر اساسی روی داد و مفهوم "ارزش" از اقتصاد آمد و جایگزین آن شد و جهان معنایی جدیدی خلق شد و معنای متفاوتی از انسان و مناسبات اخلاقی و فرهنگی آشکار شد. در این عالَم جدید اومانیستی، فهم برآمده از روابط اقتصادی بر مناسبات اخلاقی چیره شد و مفاهیم اخلاقی همچون راستی و صداقت، آزادی و عدالت، زهد و قناعت، همت و کار با معیارهای "ارزش اقتصادی" سنجيده میشد.
اما دیری نپایید و در کمتر دو قرن بعد و با آغاز جریانهای پستمدرن، اساس مدرنیته و عقل روشننگری با چالشهایی بنیادین روبرو شد و آرام آرام مرجعیت عقل تجربی و ساینس مورد تردید واقع شد و ارزش بودن محصولات آن نیز مورد انتقاد قرار گرفت. در این تحول جدید، اصل مفهوم "مرجعیت" و "ارزش"بودن زیر سوال رفت و مورد انکار قرار گرفت. لذا هیچ چیزی بر چیز دیگری برتری ندارد و فقط "قدرت" است که ارزشها و مرجعیتها را به وجود میآورد. هر چیزی برساختهی اراده و قدرت و در راستای تثبیت شبکهای از قدرت است هم آزادی، هم عدالت، هم حکمت هم علم . پس هیچ نفسالامری برای "ارزش"ها و "اعتبارات" انسانی متصور نيست و هیچ روایت عامی از واقعیت و هیچ مطابقتی در معرفت و هیچ حسن و قبحی در عمل و هیچ احترامی برای بزرگتر و هیچ تقدسی برای زمان و مکان وجود ندارد. همه چیز در یک درجهی از اعتبار و ارزش است و این فقط انگارههای ذهنی و خیالات اعتباری است که واقعیت، حقیقت، ارزش، احترام و تقدس را به وجود میآورد و بر دیگری تحمیل میکند.
در این جهان معنایی جدید که در واقع ظهور ناپیداییهای مدرنیته و غلبهی جهان معنایی اقتصادی و مادی است، هيچ چيز ارزش و اعتبار ذاتی وجود ندارد و هرگونه اصرار و تصلبی هم که در کار باشد شکسته میشود. بخصوص با گسترش شبکههای متنوع رسانهای و مجازی، ذائقههای بشری از اعتدال خارج شده است و در ذهنیتهای برساختهی خبری و انشایی غرق در تصویرسازی و انگارهآفرینی شده است به نحوی که در خلقت ظاهری و جنسیت انسانی خود نیز تغییر ایجاد میکند. هیچ چیز حرمت و ارزش ندارد نه خود، نه حیات، نه خانواده، نه پدر و مادر، نه سفره و غذا، نه مسجد و محراب، نه حجاب و حیا، نه آزادی، نه عدالت، نه مسئولیت و تعهد. درعوض #سلبریتیهای خلاف عرف و چهرههای جنجالی سینما،موسیقی و ورزش و سیاست ارزش میشوند. بلکه هر امر خلاف عرف وخلاف عادت، ارزش خیالی مییابد آن هم موقتاً. تا زمانی که لذت دیگری عرضه شود.
این است بحران بزرگ #نهیلیسم و از جاکندگی معرفتی و معنوی عصر تجدد.
با #هوشمصنوعی وضعیت از این فاجعهآمیزتر هم خواهد شد. آنجا که ارادهی انسان هم سلب شود و در اختیار ماشینی قرار گیرد که هیچ منطق و فضیلت الهی، رحم و عطوفت انسانی بر او حاکم نیست و به تدریج احساس خدایی خواهد کرد و بشریت را از خالقیت به زیر میکشد و به بردگی میگیرد.
آیا به جهان جدید با حاکمیت مطلقالعنان هوش مصنوعی و بردگی همه جانبهی انسان فکر میکنیم؟ آیا به ذبح فرزندان و از بین بردن حیای بانوان میاندیشیم؟
إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَﻫﻤﺎﻧﺎ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺟﻮﻳﻲ ﻭ ﺳﺮﻛﺸﻲ ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻣﺶ ﺭﺍ ﮔﺮﻭﻩ ﮔﺮﻭﻩ ﺳﺎﺧﺖ ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻲ ﻛﻪ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﻭ ﺯﺑﻮﻥ ﮔﺮﻓﺖ ، ﭘﺴﺮﺍﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺳﺮ ﻣﻰ ﺑﺮﻳﺪ ، ﻭ ﺯﻧﺎﻧﺸﺎﻥ ﺭﺍ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺑﻴﮕﺎﺭﻱ ﮔﺮﻓﺘﻦ] ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﮔﺬﺍﺷﺖ ; ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻣﻔﺴﺪﺍﻥ ﺑﻮﺩ. (قصص ۴)
چگونه باید بر این بشارت الهی بیاندیشیم کهوَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَﻭ ﻣﺎ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺘﻴﻢ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﻧﺎﺗﻮﺍﻧﻲ ﻭ ﺯﺑﻮﻧﻲ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ، ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﺑﺎﺍﺭﺯﺵ ﺩﻫﻴﻢ ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻥ ﻣﺮﺩم ﻭ ﻭﺍﺭﺛﺎﻥ ﮔﺮﺩﺍﻧﻴﻢ .(قصص ٥)
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekm
۱۴:۱۴
۱۲ خرداد ۱۴۰۲
ذهن چند ساحتی امام خمینی
حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) موفقترین انسان معاصر در بسیج ملی و رهبری انقلاب مردمی بزرگ قرن بیستم است که توانست عموم نیروها و کنشگران اجتماعی از طیفهای مختلف با تنوع فکری را در کنار هم قرار دهد و نیروی اجتماعی عظیمی را تولید کند و در برابر سیاستهای شرق و غرب و سیاسیون مستبد و گوشهنشینان متحجر بایستد و "قیام برای خدا" را به دالّ مرکزی حیات انسانی مبدل سازد. دالّی که در آن همه چیز معنا دار و همنشین شد، عدالت، آزادی، امنیت، اخلاق، معنویت، معیشت، عقلانیت و تجدد یک شبکهی معنایی به هم پیوستهای را شکل میداد که روح همهی آنها توحید و نفی طاغوت بود. این امام خمینی بود که توانست "عدالتخواه"، "آزادی طلب"، "حقیقتجو"، معنویتگرا"، "ولایتمسلک"، "تجددخواه" و ... را در کنار هم قرار دهد و آنها را به ید واحده و به یک ملت تبدیل کند.
این خصیصه، ریشه در ذهن چند ساحتی و چند لایهای امام خمینی دارد. امام خمینی به جهت تجربه زیسته و تحصیل عمیق در دانشهای متنوعی همچون فقه و اصول، فلسفه و کلام، عرفان و اخلاق و بهرهگیری وافر از قرآن کریم و سنت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) و اهلبیت طاهرین (علیهم السلام) فهمی عمیق و تشکیکی از واقعیت به دست آورد و تمام یافتههای ذهنی و شهودی و تجربی خود را بر یک نظام فکری منسجم چند لایه نظم و انسجام داده است به نحوی که هیچ جزئی نافی جزء دیگر نیست.
حضرت امام خمینی بارها این نکته را تذکر دادهاند که بزرگترین فاجعه برای اسلام ، تفسیر تک ساحتی از انسان و اسلام است. برخی فقط عدالت را ارزش بنیادین اسلام میدانند و معنویت و معرفت و آزادی را فرعی میدانند و آن را تضعیف میکنند. برخی معرفت و حکمت را محور و دیگر ابعاد اسلام را تحقیر میکنند برخی عرفان و معنویت را. خلاصه هرکس یک بخش را مطلق میکند و دیگر بخشها را فرعی و تبعی و غیر اصیل. در حالی که هدف اسلام "انسان" ساختن است و همهی اینها از لوازم "صورت انسانی" انسان است. لذا همه جزء اسلام هستند و نتیجه اسلام.《اسلام انسانى مىسازد عدالتخواه و عدالتپرور، صاحب اخلاق كريمه، صاحب معارف الهيه؛ كه وقتى كه از اينجا رخت بربست و وارد شد در يك عالم ديگرى، به صورت انسان باشد، آدم باشد.》(صحيفه امام، ج۳، ص:۲۲۶)
#توحید به عنوان ارزش بنیادین و مفهوم مرکزی نظام فکری امام خمینی، نه یک مفهوم در عرض سایر مفاهیم بود که محوریتیافتن آن، جا را برای اصالت و محوریت دیگر مفاهیم تنگ کند و آنها را تضعیف و به حاشیه براند و یا به فروعات تقلیل دهد. بلکه توحید مفهومی فراگیر، مطلق و متعالی در طول سایر مفاهیم است که به همهی مفاهیم دیگر، روح، معنا، جهت و نظم میبخشد. عدالت، آزادی، ولایت، حکومت و امنیت و پیشرفت و مانند آنها، همه در تحت حقیقت توحید معنای حقیقی و اصالت رفتاری پیدا میکنند. از این رو، این مفاهیم، مفاهیمی جدا و متقابل و فرعی نیستند بلکه همهی این مفاهیم حیثیتهای به هم پیوستهی تجلّی توحید هستند که به اعتبارِ ساحتهای مختلف حیات انسانی از هم تفکیک شدهاند. مفاهیم عدالت، آزادی، ولایت، عقلانیت، امنیت کاملا متناظر به یکدیگر و موید هم هستند و از هر کدام میتوان به دیگری پل زد.
برخلاف نظراتی که حسن و قبح ارزشی را به یک مفهوم تقلیل میدهد همهی مفاهیم پایه و بنیادین حیات انسانی که ریشه در فطرت کمالجویی و فطرت تنفر از نقص دارند از حسن و قبح ذاتي برخوردارند. به تعبیر دیگر، ارزش بنیادین و مطلق #توحید است و هرآنچه توحید را زندگی انسان محقق سازد از حسن ذاتی و ارزش مطلق برخوردار است و هیچ کدام جا را برای دیگری تنگ نمیکند.《عمده نظر كتاب الهى و انبياى عظام بر توسعه معرفت است. تمام كارهايى كه آنها مىكردند، براى اين كه معرفت الله را به معناى واقعى توسعه بدهند؛ جنگها براى اين است، صلحها براى اين است، و عدالت اجتماعى، غايتش براى اين است. اين طور نيست كه دنيا تحت نظر آنها بوده است كه مىخواستند فقط دنيا اصلاح بشود. همه را مىخواهند اصلاح بكنند.》(صحيفه امام، ج۱۹، ص: ۱۱۵)
از اینرو تحقق هریک از ارزشهای عدالت، آزادی، عقلانیت، معنویت، معرفت، حکمت، همبستگی اجتماعی و امنیت درگرو تحقق دیگری است و به یکدیگر وابستهاند و بدین جهت نیازمند یک نظریهی جامع وبرنامهی راهگشا وهمه جانبه است. توجه به #انگیزه_الهی و #وحدت_ملی و پیوستگی اجتماعي مردم و #حفظ_نظام و توجه به #محرومان و مستضعفان از جمله مهمترین اصول حاکم برهمه برنامهریزی اجتماعی درجهت تحقق عدالت، پیشرفت، امنیت ومعنویت است. امام خمینی هم از همبستگی و وحدت اجتماعی سخن میگوید و هم از جنگ فقر و غنا. هم مردم را به مشارکت دعوت میکند و هم دولت را حمایت میکند.
این قصه سر دراز دارد...
#ذهن_چند_لایه#ذهن_چند_ساحتی#امام_خمینی#انقلاب_اسلامی#عدالت
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) موفقترین انسان معاصر در بسیج ملی و رهبری انقلاب مردمی بزرگ قرن بیستم است که توانست عموم نیروها و کنشگران اجتماعی از طیفهای مختلف با تنوع فکری را در کنار هم قرار دهد و نیروی اجتماعی عظیمی را تولید کند و در برابر سیاستهای شرق و غرب و سیاسیون مستبد و گوشهنشینان متحجر بایستد و "قیام برای خدا" را به دالّ مرکزی حیات انسانی مبدل سازد. دالّی که در آن همه چیز معنا دار و همنشین شد، عدالت، آزادی، امنیت، اخلاق، معنویت، معیشت، عقلانیت و تجدد یک شبکهی معنایی به هم پیوستهای را شکل میداد که روح همهی آنها توحید و نفی طاغوت بود. این امام خمینی بود که توانست "عدالتخواه"، "آزادی طلب"، "حقیقتجو"، معنویتگرا"، "ولایتمسلک"، "تجددخواه" و ... را در کنار هم قرار دهد و آنها را به ید واحده و به یک ملت تبدیل کند.
این خصیصه، ریشه در ذهن چند ساحتی و چند لایهای امام خمینی دارد. امام خمینی به جهت تجربه زیسته و تحصیل عمیق در دانشهای متنوعی همچون فقه و اصول، فلسفه و کلام، عرفان و اخلاق و بهرهگیری وافر از قرآن کریم و سنت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) و اهلبیت طاهرین (علیهم السلام) فهمی عمیق و تشکیکی از واقعیت به دست آورد و تمام یافتههای ذهنی و شهودی و تجربی خود را بر یک نظام فکری منسجم چند لایه نظم و انسجام داده است به نحوی که هیچ جزئی نافی جزء دیگر نیست.
حضرت امام خمینی بارها این نکته را تذکر دادهاند که بزرگترین فاجعه برای اسلام ، تفسیر تک ساحتی از انسان و اسلام است. برخی فقط عدالت را ارزش بنیادین اسلام میدانند و معنویت و معرفت و آزادی را فرعی میدانند و آن را تضعیف میکنند. برخی معرفت و حکمت را محور و دیگر ابعاد اسلام را تحقیر میکنند برخی عرفان و معنویت را. خلاصه هرکس یک بخش را مطلق میکند و دیگر بخشها را فرعی و تبعی و غیر اصیل. در حالی که هدف اسلام "انسان" ساختن است و همهی اینها از لوازم "صورت انسانی" انسان است. لذا همه جزء اسلام هستند و نتیجه اسلام.《اسلام انسانى مىسازد عدالتخواه و عدالتپرور، صاحب اخلاق كريمه، صاحب معارف الهيه؛ كه وقتى كه از اينجا رخت بربست و وارد شد در يك عالم ديگرى، به صورت انسان باشد، آدم باشد.》(صحيفه امام، ج۳، ص:۲۲۶)
#توحید به عنوان ارزش بنیادین و مفهوم مرکزی نظام فکری امام خمینی، نه یک مفهوم در عرض سایر مفاهیم بود که محوریتیافتن آن، جا را برای اصالت و محوریت دیگر مفاهیم تنگ کند و آنها را تضعیف و به حاشیه براند و یا به فروعات تقلیل دهد. بلکه توحید مفهومی فراگیر، مطلق و متعالی در طول سایر مفاهیم است که به همهی مفاهیم دیگر، روح، معنا، جهت و نظم میبخشد. عدالت، آزادی، ولایت، حکومت و امنیت و پیشرفت و مانند آنها، همه در تحت حقیقت توحید معنای حقیقی و اصالت رفتاری پیدا میکنند. از این رو، این مفاهیم، مفاهیمی جدا و متقابل و فرعی نیستند بلکه همهی این مفاهیم حیثیتهای به هم پیوستهی تجلّی توحید هستند که به اعتبارِ ساحتهای مختلف حیات انسانی از هم تفکیک شدهاند. مفاهیم عدالت، آزادی، ولایت، عقلانیت، امنیت کاملا متناظر به یکدیگر و موید هم هستند و از هر کدام میتوان به دیگری پل زد.
برخلاف نظراتی که حسن و قبح ارزشی را به یک مفهوم تقلیل میدهد همهی مفاهیم پایه و بنیادین حیات انسانی که ریشه در فطرت کمالجویی و فطرت تنفر از نقص دارند از حسن و قبح ذاتي برخوردارند. به تعبیر دیگر، ارزش بنیادین و مطلق #توحید است و هرآنچه توحید را زندگی انسان محقق سازد از حسن ذاتی و ارزش مطلق برخوردار است و هیچ کدام جا را برای دیگری تنگ نمیکند.《عمده نظر كتاب الهى و انبياى عظام بر توسعه معرفت است. تمام كارهايى كه آنها مىكردند، براى اين كه معرفت الله را به معناى واقعى توسعه بدهند؛ جنگها براى اين است، صلحها براى اين است، و عدالت اجتماعى، غايتش براى اين است. اين طور نيست كه دنيا تحت نظر آنها بوده است كه مىخواستند فقط دنيا اصلاح بشود. همه را مىخواهند اصلاح بكنند.》(صحيفه امام، ج۱۹، ص: ۱۱۵)
از اینرو تحقق هریک از ارزشهای عدالت، آزادی، عقلانیت، معنویت، معرفت، حکمت، همبستگی اجتماعی و امنیت درگرو تحقق دیگری است و به یکدیگر وابستهاند و بدین جهت نیازمند یک نظریهی جامع وبرنامهی راهگشا وهمه جانبه است. توجه به #انگیزه_الهی و #وحدت_ملی و پیوستگی اجتماعي مردم و #حفظ_نظام و توجه به #محرومان و مستضعفان از جمله مهمترین اصول حاکم برهمه برنامهریزی اجتماعی درجهت تحقق عدالت، پیشرفت، امنیت ومعنویت است. امام خمینی هم از همبستگی و وحدت اجتماعی سخن میگوید و هم از جنگ فقر و غنا. هم مردم را به مشارکت دعوت میکند و هم دولت را حمایت میکند.
این قصه سر دراز دارد...
#ذهن_چند_لایه#ذهن_چند_ساحتی#امام_خمینی#انقلاب_اسلامی#عدالت
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
۱۲:۵۴
۳۰ شهریور ۱۴۰۲
عِشق را #عِشق میفهمَد فقَط !
نوشتهای از طلبه جوان کربلایی محمد حسین خانجانی (رحمة الله علیه) در ۱۷ سالگی
گاهی بیخوابی به سرم میزند ؛ گاهی به عِشق فکر میکنم !براستی عشق چطور معنا میشود ؟راستش دلم میخواهد عشق را در چند کلمه خلاصه کنم . . .
دلم میخواهد عِشق را #خلاصه کنم در پرستیدن !خلاصه اش کنم در خواستنِ با تمامِ وجودِ او !عِشق را خلاصه کنم در راضیِ به امرِ معشوق بودن ؛ در اینکه او را بخواهی حتی اگر تورا نخواهد !خلاصه اش کنم در آغوشِ او بودن در تمامِ عمر !خلاصه اش میکنم در سوره ی حمد !خلاصه اش میکنم در کمیل !و عِشق ، این کلمه ی وصف ناپذیر را خلاصه میکنم در تمامِ اسئلک الامان های مناجاتِ مولای مولای . . .خلاصه اش میکنم در ماهِ رمضان !میخواهم عِشق را خلاصه کنم در طلبگی !و میخواهم خلاصه اش کنم در شهادت !و خلاصه کنم عِشق را در بهار . . . فصلی که به ما گفته اند بسیار از قیامت یاد کنید !
و و و هزاران خلاصه ی دیگر ؛ آه ! و شاید کلمه ی خلاصه با عِشق در تضاد است ! و شاید هم اصلا #کلمات از بیانِ معنای عِشق عاجزند !
ولی خب بالاخره ماییم و همین ضعف ها دیگر ! اگر نبود که ما انسان نبودیم !اصلا شاید عِشق را بتواند خلاصه کرد در #انسان !مگر نه ؟
گاهی بیخوابی به سرم میزند ؛ گاهی به #انسان فکر میکنم . . .که شاید تنهامترادفِ کلمه ی #عِشق باشد . . .
یالطیف
#خان ۳۱ فروردین ۱۴۰۰
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
نوشتهای از طلبه جوان کربلایی محمد حسین خانجانی (رحمة الله علیه) در ۱۷ سالگی
گاهی بیخوابی به سرم میزند ؛ گاهی به عِشق فکر میکنم !براستی عشق چطور معنا میشود ؟راستش دلم میخواهد عشق را در چند کلمه خلاصه کنم . . .
دلم میخواهد عِشق را #خلاصه کنم در پرستیدن !خلاصه اش کنم در خواستنِ با تمامِ وجودِ او !عِشق را خلاصه کنم در راضیِ به امرِ معشوق بودن ؛ در اینکه او را بخواهی حتی اگر تورا نخواهد !خلاصه اش کنم در آغوشِ او بودن در تمامِ عمر !خلاصه اش میکنم در سوره ی حمد !خلاصه اش میکنم در کمیل !و عِشق ، این کلمه ی وصف ناپذیر را خلاصه میکنم در تمامِ اسئلک الامان های مناجاتِ مولای مولای . . .خلاصه اش میکنم در ماهِ رمضان !میخواهم عِشق را خلاصه کنم در طلبگی !و میخواهم خلاصه اش کنم در شهادت !و خلاصه کنم عِشق را در بهار . . . فصلی که به ما گفته اند بسیار از قیامت یاد کنید !
و و و هزاران خلاصه ی دیگر ؛ آه ! و شاید کلمه ی خلاصه با عِشق در تضاد است ! و شاید هم اصلا #کلمات از بیانِ معنای عِشق عاجزند !
ولی خب بالاخره ماییم و همین ضعف ها دیگر ! اگر نبود که ما انسان نبودیم !اصلا شاید عِشق را بتواند خلاصه کرد در #انسان !مگر نه ؟
گاهی بیخوابی به سرم میزند ؛ گاهی به #انسان فکر میکنم . . .که شاید تنهامترادفِ کلمه ی #عِشق باشد . . .
یالطیف
#خان ۳۱ فروردین ۱۴۰۰
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
۲۰:۱۳
۲۶ مهر ۱۴۰۲
اعلام عزای عمومی و تعطیلی دروس
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِيا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَ يُثَبِّت أَقدامَكُم
درد جانسوز و غم جانکاه حمله تروریستی و وحشیانه به بیمارستان المعمدانی در غزه قهرمان و دلاور وجدان بشریت را لرزاند و رذالت و توحش و درماندگی گرگهای صهیونیست را در برابر دفاع مقدس و مشروع فلسطین را به نمایش گذاشت، این کارزار عظیم حق و باطل و اسلام و استکبار به فضل الهی نقطه عطفی در قیام و جهاد امت اسلام و پیشرفت محور مقاومت و شتاب به سوی قلههای فتح و پیروزی بر غاصبان و مستکبران خواهد بود، حوزه علمیه قم و حوزههای علمیه سراسر کشور با تأسی به رهبری معظم انقلاب اسلامی مدظلهالعالی و مراجع عظام دامتبرکاتهم، ضمن ابراز همدردی با ملت شریف فلسطین و محور مقاومت و خانوادههای شهدای غزه و مقاومت فلسطین و لبنان، آمادگی خود را برای هرگونه اقدام در برابر این ستم و جنایت کم نظیر اعلام و امت اسلامی و دولتها و ملتهای مسلمان و آزاده جهان و علما و دانشگاهیان و نخبگان کشورهای اسلامی و همه ادیان و مذاهب و جهان را به اتخاذ موضعی انسانی و انقلابی و یک پارچه برای حمایت از فلسطین و مردم شجاع و مظلوم غزه و پایان دادن به غصب سرزمین اسلامی فلسطین فرا میخواند و به مجامع بینالمللی هشدار میدهد تا به قتل عام کودکان و زنان و بیماران و بی گناهان پایان دهند و به غاصبان سرزمینهای اسلامی و پشتیبانان آنان اخطار میدهد که چنانچه از ستم و جنایت خود دست نشویند در طوفان قهر الهی و آتشفشان خشم امت اسلام و محور مقاومت نابود خواهند شد و بدانند روزگار سازش و تسلیم به پایان رسیده و عصر بیداری و جهاد و شهادت و پیروزی فرارسیده است.
به همین مناسبت و برای اظهار خشم انقلابی و همبستگی با مصیبت زدگان دلاور فلسطین چهارشنبه دوم ربیع الثانی، مطابق ۲۶ مهرماه ۱۴۰۲ از سوی مراجع عظام و شورای عالی و مدیریت حوزههای علمیه و نهادهای حوزوی در حوزههای علمیه عزای عمومی اعلام و درسها تعطیل خواهد بود.
پیروزی اسلام و مسلمانان و محور مقاومت و مردم مظلوم فلسطین و غزه و شکست مستکبران و صهیونیسم را از خداوند متعال خواستارم.
علی رضا اعرافی/مدیر حوزههای علمیه ۲۵ مهرماه ۱۴۰۲
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِيا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُركُم وَ يُثَبِّت أَقدامَكُم
درد جانسوز و غم جانکاه حمله تروریستی و وحشیانه به بیمارستان المعمدانی در غزه قهرمان و دلاور وجدان بشریت را لرزاند و رذالت و توحش و درماندگی گرگهای صهیونیست را در برابر دفاع مقدس و مشروع فلسطین را به نمایش گذاشت، این کارزار عظیم حق و باطل و اسلام و استکبار به فضل الهی نقطه عطفی در قیام و جهاد امت اسلام و پیشرفت محور مقاومت و شتاب به سوی قلههای فتح و پیروزی بر غاصبان و مستکبران خواهد بود، حوزه علمیه قم و حوزههای علمیه سراسر کشور با تأسی به رهبری معظم انقلاب اسلامی مدظلهالعالی و مراجع عظام دامتبرکاتهم، ضمن ابراز همدردی با ملت شریف فلسطین و محور مقاومت و خانوادههای شهدای غزه و مقاومت فلسطین و لبنان، آمادگی خود را برای هرگونه اقدام در برابر این ستم و جنایت کم نظیر اعلام و امت اسلامی و دولتها و ملتهای مسلمان و آزاده جهان و علما و دانشگاهیان و نخبگان کشورهای اسلامی و همه ادیان و مذاهب و جهان را به اتخاذ موضعی انسانی و انقلابی و یک پارچه برای حمایت از فلسطین و مردم شجاع و مظلوم غزه و پایان دادن به غصب سرزمین اسلامی فلسطین فرا میخواند و به مجامع بینالمللی هشدار میدهد تا به قتل عام کودکان و زنان و بیماران و بی گناهان پایان دهند و به غاصبان سرزمینهای اسلامی و پشتیبانان آنان اخطار میدهد که چنانچه از ستم و جنایت خود دست نشویند در طوفان قهر الهی و آتشفشان خشم امت اسلام و محور مقاومت نابود خواهند شد و بدانند روزگار سازش و تسلیم به پایان رسیده و عصر بیداری و جهاد و شهادت و پیروزی فرارسیده است.
به همین مناسبت و برای اظهار خشم انقلابی و همبستگی با مصیبت زدگان دلاور فلسطین چهارشنبه دوم ربیع الثانی، مطابق ۲۶ مهرماه ۱۴۰۲ از سوی مراجع عظام و شورای عالی و مدیریت حوزههای علمیه و نهادهای حوزوی در حوزههای علمیه عزای عمومی اعلام و درسها تعطیل خواهد بود.
پیروزی اسلام و مسلمانان و محور مقاومت و مردم مظلوم فلسطین و غزه و شکست مستکبران و صهیونیسم را از خداوند متعال خواستارم.
علی رضا اعرافی/مدیر حوزههای علمیه ۲۵ مهرماه ۱۴۰۲
۴:۱۶
۴:۱۷
۶ آذر ۱۴۰۲
بازارسال شده از گرامی پور
علوم انسانی در منظومه آیت الله خامنه ای ۱.m4a
۰۱:۰۹:۲۵-۹۶.۶۵ مگابایت
۱۸:۲۷
بازارسال شده از گرامی پور
علوم انسانی در منظومه آیت الله خامنه ای ۲.mp3
۰۱:۲۳:۲۵-۴۵.۰۸ مگابایت
۱۸:۲۷
۱۳ آذر ۱۴۰۲
علوم انسانی در منظومه آیت الله خامنه ای ۳.mp3
۰۱:۲۸:۰۸-۴۹.۹۱ مگابایت
۱۴:۳۱
۱۶ آذر ۱۴۰۲
علوم انسانی در منظومه آیت الله خامنه ای ۴.mp3
۵۷:۱۰-۳۱.۰۵ مگابایت
۱۰:۱۳
علوم انسانی در منظومه آیت الله خامنه ای ۵.mp3
۰۱:۱۲:۴۹-۴۰.۲۱ مگابایت
۱۰:۱۶
۱۷ آذر ۱۴۰۲
انسانشناسی انقلاب اسلامی در بیانات امام خمینی (از فروردین ۱۳۵۶ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷)
(طرحی برای پایاننامه و مقالات پژوهش)
هر انقلاب اجتماعی و سیاسی ریشه در نوع خاصی از انسانشناسی دارد، چرا که اولا انقلابهای اجتماعی ریشه در تحوّل درونی انسان دارد و ثانیا تبیین ماهیت اجتماع، چرایی و چگونگی انقلاب و همچنین شیوهی بسیج کنشگران انقلابی بر انسانشناسی مستقر در فرهنگ عمومی وابسته است.
از آنجا که رهبران انقلابی بیشترین نقش را در گفتمان سازی و خط مشئ گذاری انقلاب دارند لازم است تا انسانشناسی انقلاب ها را بر اساس تحلیل بیانات و پیامهای رهبران تحلیل کرد بخصوص بیانات و پیامهای منتهی به پیروزی انقلاب که در جمع کنشگران و مبارزان انقلابی مطرح شده باشد. از اینرو، جهت بررسی انسان شناسی انقلاب اسلامی لازم است به بیانات و پیامهای حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در دوسال منتهی به ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی مراجعه کرد و به صورت بندی آرا و اندیشههای انسانشناسانه ایشان پرداخت.
طبیعی است که میبایست به پرتکرارترین و محوریترین آرا و اندیشههای امام خمینی مراجعه کرد و براساس نظام موجود در اندیشهی ایشان به صورت بندی جامع آنها پرداخت.
امام خمینی (رحمة الله علیه) در بیانات دوسال منتهی به انقلاب اسلامی، بیش از هر موضوعی به توصیف و تفسیر عمقی #انسان پرداخته است و درصدد ارائهی الگوی از #انسان_جامع و همچنین #انسان_انقلابی است.
براین اساس لازم است تا پژوهشهای عمیق و کیفی در این باره تألیف شود تا از این طریق بر گستره و عمق #انقلاب_شناسی افزوده شود و همچنین به معرفی بهتر و دقیقتر اندیشهها و مکتب فقاهتی امام خمینی اهتمام ورزیده شود.
#امام_خمینی #انقلاب_شناسی #انسان_انقلابی #عقلانیت_انقلاب_اسلامی
سید مهدی موسوی(مدرس مکتب فقاهتی امام خمینی در حوزه علمیه قم)
●➼┅═❧═┅┅───┄ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
(طرحی برای پایاننامه و مقالات پژوهش)
هر انقلاب اجتماعی و سیاسی ریشه در نوع خاصی از انسانشناسی دارد، چرا که اولا انقلابهای اجتماعی ریشه در تحوّل درونی انسان دارد و ثانیا تبیین ماهیت اجتماع، چرایی و چگونگی انقلاب و همچنین شیوهی بسیج کنشگران انقلابی بر انسانشناسی مستقر در فرهنگ عمومی وابسته است.
از آنجا که رهبران انقلابی بیشترین نقش را در گفتمان سازی و خط مشئ گذاری انقلاب دارند لازم است تا انسانشناسی انقلاب ها را بر اساس تحلیل بیانات و پیامهای رهبران تحلیل کرد بخصوص بیانات و پیامهای منتهی به پیروزی انقلاب که در جمع کنشگران و مبارزان انقلابی مطرح شده باشد. از اینرو، جهت بررسی انسان شناسی انقلاب اسلامی لازم است به بیانات و پیامهای حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در دوسال منتهی به ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی مراجعه کرد و به صورت بندی آرا و اندیشههای انسانشناسانه ایشان پرداخت.
طبیعی است که میبایست به پرتکرارترین و محوریترین آرا و اندیشههای امام خمینی مراجعه کرد و براساس نظام موجود در اندیشهی ایشان به صورت بندی جامع آنها پرداخت.
امام خمینی (رحمة الله علیه) در بیانات دوسال منتهی به انقلاب اسلامی، بیش از هر موضوعی به توصیف و تفسیر عمقی #انسان پرداخته است و درصدد ارائهی الگوی از #انسان_جامع و همچنین #انسان_انقلابی است.
براین اساس لازم است تا پژوهشهای عمیق و کیفی در این باره تألیف شود تا از این طریق بر گستره و عمق #انقلاب_شناسی افزوده شود و همچنین به معرفی بهتر و دقیقتر اندیشهها و مکتب فقاهتی امام خمینی اهتمام ورزیده شود.
#امام_خمینی #انقلاب_شناسی #انسان_انقلابی #عقلانیت_انقلاب_اسلامی
سید مهدی موسوی(مدرس مکتب فقاهتی امام خمینی در حوزه علمیه قم)
●➼┅═❧═┅┅───┄ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
۱۹:۳۹
۲۳ آذر ۱۴۰۲
دو محور مهم خطبه فدکیه
خطبه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در مسجد مدینه در حضور مهاجرین و انصار، جاودانه ترین سند مظلومیت و در عین حال حکمت و عقلانیت آن حضرت است.
به نظر میرسد حضرت در این خطبه، دو امر مهم را تذکر میدهد:
۱. تبیین جریان هدایت و فلسفهی امامت به عنوان نظامبخشترین رکن جامعه؛ظاهراً حضرت میخواهند به سران و خواص جامعه بفهمانند که باید دوباره در نظام اندیشه توحیدی اسلام و جایگاه هدایت و نبوت به نحو عمیق بنگرند تا بتوانند فلسفه و جایگاه امامت را درک کنند. چرا که ریشه اصلی انحراف آنان از امامت، غفلت از توحید و نبوت و جریان هدایت و تربیت انسان است.
۲. تذکر مسئولیت اجتماعی و مشارکت سازنده مردم در تحولات اجتماعی؛حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در بخش دوم خطابه، مردم و انصار را خطاب قرار میدهند و بیتفاوتی و بیتوجهی آنها گله میکنند و از عوامل روانشناختی و جامعهشناختی بیتفاوتی و بیمسئولیتی آنها در حمایت از جریان امامت پرده بر میدارد. در نهایت تذکر میدهند که دود این بیتفاوتی و انتخاب نادرست به چشم خود آنها خواهد رفت.
#خطبه_فدکیه#فلسفه_امامت#مسئولیت_اجتماعی#نظام_اندیشه_اسلامی
#امتداد_حکمت_و_فلسفهایتاhttps://eitaa.com/hekmat121بلهhttps://ble.ir/hekmat121
خطبه حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در مسجد مدینه در حضور مهاجرین و انصار، جاودانه ترین سند مظلومیت و در عین حال حکمت و عقلانیت آن حضرت است.
به نظر میرسد حضرت در این خطبه، دو امر مهم را تذکر میدهد:
۱. تبیین جریان هدایت و فلسفهی امامت به عنوان نظامبخشترین رکن جامعه؛ظاهراً حضرت میخواهند به سران و خواص جامعه بفهمانند که باید دوباره در نظام اندیشه توحیدی اسلام و جایگاه هدایت و نبوت به نحو عمیق بنگرند تا بتوانند فلسفه و جایگاه امامت را درک کنند. چرا که ریشه اصلی انحراف آنان از امامت، غفلت از توحید و نبوت و جریان هدایت و تربیت انسان است.
۲. تذکر مسئولیت اجتماعی و مشارکت سازنده مردم در تحولات اجتماعی؛حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) در بخش دوم خطابه، مردم و انصار را خطاب قرار میدهند و بیتفاوتی و بیتوجهی آنها گله میکنند و از عوامل روانشناختی و جامعهشناختی بیتفاوتی و بیمسئولیتی آنها در حمایت از جریان امامت پرده بر میدارد. در نهایت تذکر میدهند که دود این بیتفاوتی و انتخاب نادرست به چشم خود آنها خواهد رفت.
#خطبه_فدکیه#فلسفه_امامت#مسئولیت_اجتماعی#نظام_اندیشه_اسلامی
#امتداد_حکمت_و_فلسفهایتاhttps://eitaa.com/hekmat121بلهhttps://ble.ir/hekmat121
۱۴:۴۵
۲۵ آذر ۱۴۰۲
۱۵:۵۴
۱۰ دی ۱۴۰۲
چپ_اسلامی
#چپ_اسلامی متشکل مجموعهای از نیروهای جوان مسلمان است که با اهداف اجتماعی همچون عدالت خواهی و یا ستیز با تمدن غرب، به کنشگری اجتماعی توجه دارند و علوم حوزوی موجود اعم فلسفه و فقه را برای این کنشگری انقلابی کافی نمیدانند و معتقدند که باید طرحی نو در افکند و علوم جدیدی را بر منطق و پایههای نوین تأسیس کرد. از اینرو، به فلسفههای انتقادی غرب چشم دوخته و با الهام از منطق دیالکتیک و فلسفه تضاد و همچنین نگرشهای کلگرایانه و ساختارگرایانه، سعی در بازسازی اسلام برای کنترل مناسبات انسانی و سرپرستی و تصرف معادلات اجتماعی و ستیز با تمدن غرب بخصوص لیبرال سرمایهداری دارند.
در جریان #چپ_اسلامی، طیفها و گرایشهای مختلفی وجود دارد، اما وجه مشترک همهی آنها تضاد با لیبرالیسم و کاپیتالیسم و گرایش به سوسیالیسم و جامعهگرایی است هر چند ممکن است در ظاهر نوعی غربستیزی مطلق را هم ترویج کنند و مطالعهی آثار غربیان را تحریم کنند. اما با دقت در زندگی و آثار طراحان اولیهی این جریانات روشن میشود که عمده مبانی فلسفی و روشی خود را از جریانهای انتقادی و چپ غربی همچون #دیالکتیک هگل و #فلسفه_شدن مارکسیسم و #اندیشه_انتقادی مکتب فرانکفورت اخذ کردهاند و سعی زیادی داشتهاند تا آنها را با مفاهیم اسلامی تطبیق دهند.
به لحاظ آن مفهوم اسلامی که نقش تعیین کنندهای در صورتبندی چپ اسلامی دارد، برخی از مهمترین جریانات چپ اسلامی از این قرار است:
یک طیف با برجستهساختن مفهوم #توحید به جامعهی بیطبقهی توحیدی میاندیشند و آموزهی توحید را صرفا طریقی برای مبارزه با هرگونه مظاهر سرمایهداری و اشرافیت تفسیر میکنند. توحید الهام بخش مبارزه با ظلم برای تحقق عدالت و جامعهای بیطبقه و نفی استضعاف است.
طیف دوم بر مفهوم #عدالت_اجتماعی تمرکز دارند و آن را محور همهی مفاهیم دینی و انسانی معرفی میکنند. در این نگرش، عدالت است که دین و آموزههای آن معنا و نظم میبخشد و آنها را صرفا ابزاری برای تحقق عدالت اجتماعی و ایجاد رفاه اقتصادی طبقهی مستضعف و کارگر میدانند.این طیف منتقد جدی سیاست تعدیل اقتصادی هستند و دولتی شدن تمام مناسبات اقتصادی را راهکار برون رفت از معضلات اجتماعی معرفی میکنند.
طیف دیگری با برجستهسازی مفهوم #ولایت (حب و بغض) تلقی نوینی از معارف دینی و انسانی عرضه میکنند. اینان با نفی حجیت ذاتی عقل و انکار حسن و قبح عقلی و اذعان به سلطهی حب و بغض ها بر عقل و تقدم اراده بر معرفت، به نفی مدرنیته و همه مظاهر آن میپردازند. اینان با طاغوتی خواندن تمدن غرب، همه علوم و فنون و قوانین آن را نیز تحت ولایت شیطان میدانند. در این نگرش #قدرت تعیین کننده و معنابخش به توحید و عدالت است. به تعبیر دیگر، هر قدرتی تفسیری از توحید و عدالت میدهد لذا بایستی قدرت را به دست گرفت و در مناسبات قدرت، توحید و عدالت و هر مفهوم هستیشناسی و انسان شناسی و فضیلت اخلاقی معنا پیدا کند و الا تحت قدرت و حاکمیت شیطان قرار دارد و حتی توحید و عدالت و فضیلت هم در شبکهی روابط شیطانی و طاغوتی تفسیر میشود همچنان که فلسفه، کلام و علم اصول فقه شیعی تحت حاکمیت باطل یونان و معتزله نظم گرفته است و به مفاهیم و فضایل معنا بخشیده است.
#چپ_اسلامی#دیالکتیک#فلسفه_شدن#تقدم_اراده_بر_معرفت#اقتدارگرایی
•┈┈••✾••┈┈•
#امتداد_حکمت_و_فلسفهhttps://eitaa.com/hekmat121
#چپ_اسلامی متشکل مجموعهای از نیروهای جوان مسلمان است که با اهداف اجتماعی همچون عدالت خواهی و یا ستیز با تمدن غرب، به کنشگری اجتماعی توجه دارند و علوم حوزوی موجود اعم فلسفه و فقه را برای این کنشگری انقلابی کافی نمیدانند و معتقدند که باید طرحی نو در افکند و علوم جدیدی را بر منطق و پایههای نوین تأسیس کرد. از اینرو، به فلسفههای انتقادی غرب چشم دوخته و با الهام از منطق دیالکتیک و فلسفه تضاد و همچنین نگرشهای کلگرایانه و ساختارگرایانه، سعی در بازسازی اسلام برای کنترل مناسبات انسانی و سرپرستی و تصرف معادلات اجتماعی و ستیز با تمدن غرب بخصوص لیبرال سرمایهداری دارند.
در جریان #چپ_اسلامی، طیفها و گرایشهای مختلفی وجود دارد، اما وجه مشترک همهی آنها تضاد با لیبرالیسم و کاپیتالیسم و گرایش به سوسیالیسم و جامعهگرایی است هر چند ممکن است در ظاهر نوعی غربستیزی مطلق را هم ترویج کنند و مطالعهی آثار غربیان را تحریم کنند. اما با دقت در زندگی و آثار طراحان اولیهی این جریانات روشن میشود که عمده مبانی فلسفی و روشی خود را از جریانهای انتقادی و چپ غربی همچون #دیالکتیک هگل و #فلسفه_شدن مارکسیسم و #اندیشه_انتقادی مکتب فرانکفورت اخذ کردهاند و سعی زیادی داشتهاند تا آنها را با مفاهیم اسلامی تطبیق دهند.
به لحاظ آن مفهوم اسلامی که نقش تعیین کنندهای در صورتبندی چپ اسلامی دارد، برخی از مهمترین جریانات چپ اسلامی از این قرار است:
یک طیف با برجستهساختن مفهوم #توحید به جامعهی بیطبقهی توحیدی میاندیشند و آموزهی توحید را صرفا طریقی برای مبارزه با هرگونه مظاهر سرمایهداری و اشرافیت تفسیر میکنند. توحید الهام بخش مبارزه با ظلم برای تحقق عدالت و جامعهای بیطبقه و نفی استضعاف است.
طیف دوم بر مفهوم #عدالت_اجتماعی تمرکز دارند و آن را محور همهی مفاهیم دینی و انسانی معرفی میکنند. در این نگرش، عدالت است که دین و آموزههای آن معنا و نظم میبخشد و آنها را صرفا ابزاری برای تحقق عدالت اجتماعی و ایجاد رفاه اقتصادی طبقهی مستضعف و کارگر میدانند.این طیف منتقد جدی سیاست تعدیل اقتصادی هستند و دولتی شدن تمام مناسبات اقتصادی را راهکار برون رفت از معضلات اجتماعی معرفی میکنند.
طیف دیگری با برجستهسازی مفهوم #ولایت (حب و بغض) تلقی نوینی از معارف دینی و انسانی عرضه میکنند. اینان با نفی حجیت ذاتی عقل و انکار حسن و قبح عقلی و اذعان به سلطهی حب و بغض ها بر عقل و تقدم اراده بر معرفت، به نفی مدرنیته و همه مظاهر آن میپردازند. اینان با طاغوتی خواندن تمدن غرب، همه علوم و فنون و قوانین آن را نیز تحت ولایت شیطان میدانند. در این نگرش #قدرت تعیین کننده و معنابخش به توحید و عدالت است. به تعبیر دیگر، هر قدرتی تفسیری از توحید و عدالت میدهد لذا بایستی قدرت را به دست گرفت و در مناسبات قدرت، توحید و عدالت و هر مفهوم هستیشناسی و انسان شناسی و فضیلت اخلاقی معنا پیدا کند و الا تحت قدرت و حاکمیت شیطان قرار دارد و حتی توحید و عدالت و فضیلت هم در شبکهی روابط شیطانی و طاغوتی تفسیر میشود همچنان که فلسفه، کلام و علم اصول فقه شیعی تحت حاکمیت باطل یونان و معتزله نظم گرفته است و به مفاهیم و فضایل معنا بخشیده است.
#چپ_اسلامی#دیالکتیک#فلسفه_شدن#تقدم_اراده_بر_معرفت#اقتدارگرایی
•┈┈••✾••┈┈•
#امتداد_حکمت_و_فلسفهhttps://eitaa.com/hekmat121
۱۷:۵۵
۱۲ دی ۱۴۰۲
عجب ماجرایی
این پنجشنبه و جمعه توفیق شد چند کتاب تحلیلی دربارهی جریانهای فکری معاصر ایران بخوانم و بار دیگر در باب چرایی شکلگیری انبوه جریانها و فرقهها با لباسها اسلامی و غیر اسلامی فکر کنم.
شاید در هیچ زمانی به اندازه زمان ما یعنی یکصد سال اخیر فرقه سازی و گروهبندی شکل نگرفته باشد الا در دو سه قرن اول اسلام.
مکتب قرآن گرایان، سوسیالیستهای خداپرست، حزب برادران، نهضت آزادی، فرقان، مجاهدین خلق، حزب توده، چریکهای فدایی خلق، کانون نویسندگان، انجمن شاهنشاهی فلسفه، دارالتبلیغ، گروههای کوچک چپ اسلامی، انجمن حجتیه، و صدها جریان و فرقهی دیگر در پیش از انقلاب اسلامی.همچنین شخصیتهای چون: احمد کسروی، علی اکبر حکمیزاده، خرقانی، شریعت سنگلچی، تنکابنی، قلمداران، ابوالفضل برقعی، محمدتقی شریعتی، علی شریعتی، محمد حنیفنژاد، احسان طبری، اکبر گودرزی، مسعود رجوی، حسین روحانی، حبیبالله آشوری، مهدی بازرگان، حبیبالله پیمان، احمد فردید، جلال آلاحمد، حسین نصر، سید محمود طالقانی، سبد محمد موسوی خوئینیها و صدها شخصیت فکری و کنشگر اجتماعی دیگر.
هر کدام از این جریانات و شخصیتها بنیانهای فکری و سرنوشت ویژهای داشتهاند که خوانش دقیق آنها میتواند چراغ آیندهی ما و محکی برای شناخت جریانات و گروههای زمان ما باشد.
میتوان با شناخت مشترکات فکری از سرنوشت محتمل جریانات و شخصیتهای زمان خودمان مطلع شد و در انتخاب ها و پیرویها، اعتمادها و بیاعتمادیهای خودمان احتیاط کرد.
در این میان آنچه زیاد خودنمایی میکند فراوانی دغدغهی #چپ_اسلامی و تلاش برای روایت چپگرایانه و عدالتخواهانه از اسلام و نقد تاریخ تشیع و علوم اسلامی بخصوص علوم عقلی همچون فلسفه و منطق اجتهاد (علم اصول) به جهت دغدغهی تغییر اجتماعی و سرپرستی جامعه است.این جریانها با نگرش انتقادی به تاریخ حوزههای علمیه و علوم اسلامی، تلاش دارند تا شیوههای متفاوتی را برای فهم دین و تغییر اجتماعی و سرپرستی جامعه معرفی کنند. برخی با دال توحید، برخی با اندیشه ولایت، برخی با مفهوم عدالت. اما همه از، نوزایی تفکر (رنسانس) و تأسیس فلسفه، منطق، روش و علوم جدید اسلامی سخن میگویند. جالبتر اینکه بنیاد این رنسانس و تأسیس را هم در انقطاع تاریخی و گسست فرهنگی از تاریخ تشیع و بازگشت بیواسطه به متون اصلی قرآن یا حدیث میدانند.
عموم این جریانها با برساخته دانستن عقل، عقل شیعی از شیخ مفید و فارابی و ابن سینا، تا خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا و شیخ انصاری را تابعی از فلسفهی یونانی و جریان اعتزال سنی میدانند و هیچ نوع اصالت و هویت مستقلی برای فلسفهی اسلامی و علم اصول شیعی (منطق اجتهاد) قائل نیستند، از اینرو، بر انقطاع تاریخی و گسست فرهنگی اصرار دارند و بر بازگشت به نقطه صفر و آغاز از نو و تأسیس فلسفه و روش و منطق حجیت تمرکز کردهاند.
پرسش مهم این است که چرا اشخاص و جریانهای #چپ_اسلامی همواره با فلسفه اسلامی موجود و اجتهاد عمیق جواهری مرسوم در حوزهها مخالف هستند و درصدد تولید فلسفههای جدید و تغییر منطق اجتهاد بر پایهی نوعی «سلفیگری مدرن» یا «روشنفکری سلفی» هستند؟
#روشنفکری_سلفی#سلفیگری_مدرن#نواخباری#چپ_اسلامی
#امتداد_حکمت_و_فلسفهhttps://eitaa.com/hekmat121
این پنجشنبه و جمعه توفیق شد چند کتاب تحلیلی دربارهی جریانهای فکری معاصر ایران بخوانم و بار دیگر در باب چرایی شکلگیری انبوه جریانها و فرقهها با لباسها اسلامی و غیر اسلامی فکر کنم.
شاید در هیچ زمانی به اندازه زمان ما یعنی یکصد سال اخیر فرقه سازی و گروهبندی شکل نگرفته باشد الا در دو سه قرن اول اسلام.
مکتب قرآن گرایان، سوسیالیستهای خداپرست، حزب برادران، نهضت آزادی، فرقان، مجاهدین خلق، حزب توده، چریکهای فدایی خلق، کانون نویسندگان، انجمن شاهنشاهی فلسفه، دارالتبلیغ، گروههای کوچک چپ اسلامی، انجمن حجتیه، و صدها جریان و فرقهی دیگر در پیش از انقلاب اسلامی.همچنین شخصیتهای چون: احمد کسروی، علی اکبر حکمیزاده، خرقانی، شریعت سنگلچی، تنکابنی، قلمداران، ابوالفضل برقعی، محمدتقی شریعتی، علی شریعتی، محمد حنیفنژاد، احسان طبری، اکبر گودرزی، مسعود رجوی، حسین روحانی، حبیبالله آشوری، مهدی بازرگان، حبیبالله پیمان، احمد فردید، جلال آلاحمد، حسین نصر، سید محمود طالقانی، سبد محمد موسوی خوئینیها و صدها شخصیت فکری و کنشگر اجتماعی دیگر.
هر کدام از این جریانات و شخصیتها بنیانهای فکری و سرنوشت ویژهای داشتهاند که خوانش دقیق آنها میتواند چراغ آیندهی ما و محکی برای شناخت جریانات و گروههای زمان ما باشد.
میتوان با شناخت مشترکات فکری از سرنوشت محتمل جریانات و شخصیتهای زمان خودمان مطلع شد و در انتخاب ها و پیرویها، اعتمادها و بیاعتمادیهای خودمان احتیاط کرد.
در این میان آنچه زیاد خودنمایی میکند فراوانی دغدغهی #چپ_اسلامی و تلاش برای روایت چپگرایانه و عدالتخواهانه از اسلام و نقد تاریخ تشیع و علوم اسلامی بخصوص علوم عقلی همچون فلسفه و منطق اجتهاد (علم اصول) به جهت دغدغهی تغییر اجتماعی و سرپرستی جامعه است.این جریانها با نگرش انتقادی به تاریخ حوزههای علمیه و علوم اسلامی، تلاش دارند تا شیوههای متفاوتی را برای فهم دین و تغییر اجتماعی و سرپرستی جامعه معرفی کنند. برخی با دال توحید، برخی با اندیشه ولایت، برخی با مفهوم عدالت. اما همه از، نوزایی تفکر (رنسانس) و تأسیس فلسفه، منطق، روش و علوم جدید اسلامی سخن میگویند. جالبتر اینکه بنیاد این رنسانس و تأسیس را هم در انقطاع تاریخی و گسست فرهنگی از تاریخ تشیع و بازگشت بیواسطه به متون اصلی قرآن یا حدیث میدانند.
عموم این جریانها با برساخته دانستن عقل، عقل شیعی از شیخ مفید و فارابی و ابن سینا، تا خواجه نصیرالدین طوسی و ملاصدرا و شیخ انصاری را تابعی از فلسفهی یونانی و جریان اعتزال سنی میدانند و هیچ نوع اصالت و هویت مستقلی برای فلسفهی اسلامی و علم اصول شیعی (منطق اجتهاد) قائل نیستند، از اینرو، بر انقطاع تاریخی و گسست فرهنگی اصرار دارند و بر بازگشت به نقطه صفر و آغاز از نو و تأسیس فلسفه و روش و منطق حجیت تمرکز کردهاند.
پرسش مهم این است که چرا اشخاص و جریانهای #چپ_اسلامی همواره با فلسفه اسلامی موجود و اجتهاد عمیق جواهری مرسوم در حوزهها مخالف هستند و درصدد تولید فلسفههای جدید و تغییر منطق اجتهاد بر پایهی نوعی «سلفیگری مدرن» یا «روشنفکری سلفی» هستند؟
#روشنفکری_سلفی#سلفیگری_مدرن#نواخباری#چپ_اسلامی
#امتداد_حکمت_و_فلسفهhttps://eitaa.com/hekmat121
۱۳:۰۵
۲۲ اسفند ۱۴۰۲
سوفسطائیان در جمهوری اسلامی ایران
چندی پیش دوستی فرهیخته متنی زیبا، متین و تأمل برانگیز درباب انتخابات و وضعیت اکنون ما نوشت که هرانسان دغدغهمند نسبت به انقلاب و ایران را به تفکر وا میداشت و میدانی فراخ را برای گفتگو و مباحثهی عالمانه میگستراند.
لب و جوهرهی آن یادداشت تحلیلی از قدرتگرفتن سوفسطاییان در دموکراسیهای یونان باستان و تکرار دوبارهی آن در دموکراسیهای مدرن از طریق رسانه بود.
نکته مهم آن متن، تذکار برآمدن سوفسطاییان در جمهوری اسلامی است. خطری که برای هر نظام سیاسی بسیار خطرناک و خانمان سوز است. همچنان که علامهی طباطبایی و شهید مطهری در مقالهی دوم از کتاب شریف «اصول فلسفه و روش رئالیسم» به خوبی بنیان سوفیسم را فیلسوفانه برملا کردهاند و بدین جهت امکان مطرحشدن اندیشهی انقلاب اسلامی را فراهم کردند و الا بدون برملا شدن سوفیسم امکان انقلاب اسلامی فراهم نمیشد. چرا که سوفیطائیان قهرمان مدیریت افکار عمومی وکنترل ارادهها در جهت کسب قدرت باروشهایی کاملا جذاب وحق به جانب هستند.
چه خوب است باردیگر به ذات سوفیسم وفعل سفسطه توجه عمیق شود تامشخص شود که سوفیستها چه کسانیاند وچگونه وارد عرصهی قدرت و انتخابات میشوند و گوی رقابت را از دیگران میربایند وبر اریکهی قدرت تکیه میزنند.
سوفیستها مردمان عجیبی نیستند وسفسطه چندان هم زشت و بیمنطق نیست؛ که اگر بود، جزء صناعات خمس نمیآمد ومنطقیان بدان وقعی نمینهادند. بلکه بسیار مهم و تأثیرگذارند. سوفیستها مهمترین چهرههای اجتماعی (سلبریتی) وخطیبانی ازجنس همین مردمند و بیش از دیگران زبان مردم را بلدند، خودرا استاد کل و عالِم همه چیزدان (بخوانید علامه، دکترینال، تئوریسین و تحلیلگر) نشان میدهند و سخنان سطحی و عوامانهی خود رادر صورتی جذاب وشبه علمی به جامعه عرضه میکنند به نحوی که جامعه آنان را دانای کل (سوفیست) میپندارند و به آنها اعتماد میکنند. مردمان تحول خواه، بیش ازدیگران ، آنان را عینی و کاربردی، انقلابی وروشنضمیر میدانند که به تبیین حقیقت به طور قطع ویقین میپردازند و اصلا مو لای درز تحلیل، صداقت و جهادتبیین آنها نمیرود.
هر آنچه سوفیست میگوید برای مردمان قطعی است و مثل روز روشن است ونیازی به دلیل ومدرک ندارد، قطعی است چون او میگوید. اگرکسی هم نقدی کند یا مزدور است ویا دارای فساد فکری و یا اقتصادی است که اسناد آن رو خواهد شد.
سوفیست یاهمان دانای کل، بدون هرگونه تخصص واقعی و تحصیلات بلند مدت اکادمیک، در هر موضوعی سخن میراند و باشجاعت به هرکه بخواهد امر ونهی میکند وبه راحتی به این و آن نسبتهایی میدهد بدون آنکه خودرا موظف به ارائه اسناد ومدارک بداند، نه مخاطبان سند ودلیلی طلب میکنند چون او دانای کل است ونه مسئولان جرئت لازم را دارند، چون سوفیست، باقدرت رسانه و لشکر سایبری، افکار عمومی را علیه او بسیج میکند و از کاه کوه میسازد و کوه را کاه جلوه میدهد.
سوفیست، قهرمان صنعت خطابه و سفسطه و مغالطه است وبا استخفاف مخاطبان به تعطیلی عقل برهانی نظر دارد وسفسطه را عین عقلانیت جلوه میدهد. حضور نام وآثار متفکران و حکیمان جامعه را بر نمیتابد و با حذف نام و آثار آنها و یا تحریف و تفسیر بهرأی، زمینهی تحمیق ملت را فراهم میکند. پس از آنکه بهواسطهی قدرت رسانهها و خطابه به شهرت اجتماعی رسید حکیمان و متفکران اصیل را گوشهنشین،خانهنشین و حتی زنداننشین میکند و برای کارگزاران خدوم، اسناد رو میکند و پروندهی سنگین در رسانهها بالا میآورد و قبل از هردادگاه صالحی، حکم غیابی مخالفان خود رادر منبرها وتریبونهای عمومی صادر میکند.
اگر خوب بیاندیشیم هیچ خطری برای یک نظام سیاسی و جامعهی انسانی، بالاتر از سوفیسم نیست.البته هیچ پادزهری هم بالاتر از عقل و تفکر و برهان و اجتهاد نیست.
رسالت ما حوزویان در این وانفسای جنگ شناختی و غلبهی سفسطه و مغلطه و جایگاه ویژهی سوفسطاییان در معادلات اجتماعی کشور، تنها یک چیز است و آنهم احیا عقول مردمان جامعه است و این همان رسالت انبیا الهی است که امیر المومنین(ع) فرمودند:
لَمّا بَدَّلَ اَکْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَاللهِ اِلَیْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذُوا الاَنْدادَ مَعَهُ وَ اجْتالَتْهُمُ الشَّیاطینُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبادَتِهِ فَبَعَثَ فیهِمْ رُسُلَهُ وَ واتَرَ اَلَیْهِمْ اَنْبیائَهُ لیَستَادُوهُمْ میثاقَ فِطْرَتِهِ وِ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِىَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلیغِ وَ یُثیرُوا لَهُمْ دَفائِنَ #العُقُولِ وَ یُرُوهُمْ آیاتِ الْمَقْدِرَةِ: مِنْ سَقْف فَوْقَهُمْ مَرْفُوع وَ مِهاد تَحْتَهُمْ مَوْضُوع وَ مَعایِشَ تُحْیِیهمْ وَ آجال تُفْنیهِمْ وَ اَوْصاب تُهْرِمُهُمْ وَ اَحْداث تَتابَعُ عَلَیْهِمْ.•┈┈••✾••┈┈• #امتداد_حکمت_و_فلسفهhttps://eitaa.com/hekmat121
چندی پیش دوستی فرهیخته متنی زیبا، متین و تأمل برانگیز درباب انتخابات و وضعیت اکنون ما نوشت که هرانسان دغدغهمند نسبت به انقلاب و ایران را به تفکر وا میداشت و میدانی فراخ را برای گفتگو و مباحثهی عالمانه میگستراند.
لب و جوهرهی آن یادداشت تحلیلی از قدرتگرفتن سوفسطاییان در دموکراسیهای یونان باستان و تکرار دوبارهی آن در دموکراسیهای مدرن از طریق رسانه بود.
نکته مهم آن متن، تذکار برآمدن سوفسطاییان در جمهوری اسلامی است. خطری که برای هر نظام سیاسی بسیار خطرناک و خانمان سوز است. همچنان که علامهی طباطبایی و شهید مطهری در مقالهی دوم از کتاب شریف «اصول فلسفه و روش رئالیسم» به خوبی بنیان سوفیسم را فیلسوفانه برملا کردهاند و بدین جهت امکان مطرحشدن اندیشهی انقلاب اسلامی را فراهم کردند و الا بدون برملا شدن سوفیسم امکان انقلاب اسلامی فراهم نمیشد. چرا که سوفیطائیان قهرمان مدیریت افکار عمومی وکنترل ارادهها در جهت کسب قدرت باروشهایی کاملا جذاب وحق به جانب هستند.
چه خوب است باردیگر به ذات سوفیسم وفعل سفسطه توجه عمیق شود تامشخص شود که سوفیستها چه کسانیاند وچگونه وارد عرصهی قدرت و انتخابات میشوند و گوی رقابت را از دیگران میربایند وبر اریکهی قدرت تکیه میزنند.
سوفیستها مردمان عجیبی نیستند وسفسطه چندان هم زشت و بیمنطق نیست؛ که اگر بود، جزء صناعات خمس نمیآمد ومنطقیان بدان وقعی نمینهادند. بلکه بسیار مهم و تأثیرگذارند. سوفیستها مهمترین چهرههای اجتماعی (سلبریتی) وخطیبانی ازجنس همین مردمند و بیش از دیگران زبان مردم را بلدند، خودرا استاد کل و عالِم همه چیزدان (بخوانید علامه، دکترینال، تئوریسین و تحلیلگر) نشان میدهند و سخنان سطحی و عوامانهی خود رادر صورتی جذاب وشبه علمی به جامعه عرضه میکنند به نحوی که جامعه آنان را دانای کل (سوفیست) میپندارند و به آنها اعتماد میکنند. مردمان تحول خواه، بیش ازدیگران ، آنان را عینی و کاربردی، انقلابی وروشنضمیر میدانند که به تبیین حقیقت به طور قطع ویقین میپردازند و اصلا مو لای درز تحلیل، صداقت و جهادتبیین آنها نمیرود.
هر آنچه سوفیست میگوید برای مردمان قطعی است و مثل روز روشن است ونیازی به دلیل ومدرک ندارد، قطعی است چون او میگوید. اگرکسی هم نقدی کند یا مزدور است ویا دارای فساد فکری و یا اقتصادی است که اسناد آن رو خواهد شد.
سوفیست یاهمان دانای کل، بدون هرگونه تخصص واقعی و تحصیلات بلند مدت اکادمیک، در هر موضوعی سخن میراند و باشجاعت به هرکه بخواهد امر ونهی میکند وبه راحتی به این و آن نسبتهایی میدهد بدون آنکه خودرا موظف به ارائه اسناد ومدارک بداند، نه مخاطبان سند ودلیلی طلب میکنند چون او دانای کل است ونه مسئولان جرئت لازم را دارند، چون سوفیست، باقدرت رسانه و لشکر سایبری، افکار عمومی را علیه او بسیج میکند و از کاه کوه میسازد و کوه را کاه جلوه میدهد.
سوفیست، قهرمان صنعت خطابه و سفسطه و مغالطه است وبا استخفاف مخاطبان به تعطیلی عقل برهانی نظر دارد وسفسطه را عین عقلانیت جلوه میدهد. حضور نام وآثار متفکران و حکیمان جامعه را بر نمیتابد و با حذف نام و آثار آنها و یا تحریف و تفسیر بهرأی، زمینهی تحمیق ملت را فراهم میکند. پس از آنکه بهواسطهی قدرت رسانهها و خطابه به شهرت اجتماعی رسید حکیمان و متفکران اصیل را گوشهنشین،خانهنشین و حتی زنداننشین میکند و برای کارگزاران خدوم، اسناد رو میکند و پروندهی سنگین در رسانهها بالا میآورد و قبل از هردادگاه صالحی، حکم غیابی مخالفان خود رادر منبرها وتریبونهای عمومی صادر میکند.
اگر خوب بیاندیشیم هیچ خطری برای یک نظام سیاسی و جامعهی انسانی، بالاتر از سوفیسم نیست.البته هیچ پادزهری هم بالاتر از عقل و تفکر و برهان و اجتهاد نیست.
رسالت ما حوزویان در این وانفسای جنگ شناختی و غلبهی سفسطه و مغلطه و جایگاه ویژهی سوفسطاییان در معادلات اجتماعی کشور، تنها یک چیز است و آنهم احیا عقول مردمان جامعه است و این همان رسالت انبیا الهی است که امیر المومنین(ع) فرمودند:
لَمّا بَدَّلَ اَکْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَاللهِ اِلَیْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذُوا الاَنْدادَ مَعَهُ وَ اجْتالَتْهُمُ الشَّیاطینُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبادَتِهِ فَبَعَثَ فیهِمْ رُسُلَهُ وَ واتَرَ اَلَیْهِمْ اَنْبیائَهُ لیَستَادُوهُمْ میثاقَ فِطْرَتِهِ وِ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِىَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلیغِ وَ یُثیرُوا لَهُمْ دَفائِنَ #العُقُولِ وَ یُرُوهُمْ آیاتِ الْمَقْدِرَةِ: مِنْ سَقْف فَوْقَهُمْ مَرْفُوع وَ مِهاد تَحْتَهُمْ مَوْضُوع وَ مَعایِشَ تُحْیِیهمْ وَ آجال تُفْنیهِمْ وَ اَوْصاب تُهْرِمُهُمْ وَ اَحْداث تَتابَعُ عَلَیْهِمْ.•┈┈••✾••┈┈• #امتداد_حکمت_و_فلسفهhttps://eitaa.com/hekmat121
۱۸:۴۶
سوفسطائیان در جمهوری اسلامی
ماجرای عجیب و مشکوک حمله آن زن بیاخلاق و بیشرافت به یک طلبه در درمانگاه قرآن و عترت قم و جنجال رسانهای رسانههای مزدور خارجی و سلبریتی های داخلی و بخصوص کانالهای برخی #آخوند_سلبریتیها، #مداح_سلبریتیها و اظهارات برخی از #دولت_زنان دولت انقلابی نشان از قدرت رسانهای #سوفسطائیان در جمهوری اسلامی دارد که به تخریب بنیانهای اعتقادی و اعتماد عمومی نظر دارند.
سوفسطائیان در هر رنگ و لباس و در هر جایگاه و منصبی جا خوش کردهاند و با خطابه و رسانه، قبل از هر دادگاهی حکم صادر میکند و آبرو میبرند. حتی به اسم انسان دوستی و حمایت از دین و عدالت، #شوکران_سکولاریسم را پیشنهاد میدهد.
سوفسطائیان یا همان دانای کل، #خود_وکیل_پنداران و خودکارشناس پندارانی هستند که در هر ماجرایی سرو کلهشان پیدا میشود و تلقی خود را معیار درستی و صدق میدانند و اصلا به قانون و مقررات اعتقادی ندارند و هیچگاه نظر خود را به کارشناسان و متخصصان و حکم دادگاه صالحه منوط نمیکنند. آنها قضایا را آنچنان ساده و سطحی میکنند که «بله، همه چیز مثل روز روشن است» و با یک توئیت چند کلمهای و یا مطلب به ظاهر تحلیلی، سر و ته قضایا را به هم میآورند و در یک اتاق کوچک در بسته و آن هم در آخرشب، حکم خود را صادر میکنند.
مصیبت سوفسطاییان در جمهوری اسلامی بسیار سنگین و دردناک است افراد به ظاهر موجهی و در عین حال منافقی که در هر رنگ و لباسی و در همهی جریانهای سیاسی و در همه ماجراها، حضور دارند و با خطابه و رسانه تیشه به ریشهی قانون و دینداری و اعتماد عمومی میزنند.
•┈┈••✾••┈┈• #امتداد_حکمت_و_فلسفهhttps://eitaa.com/hekmat121/1663
ماجرای عجیب و مشکوک حمله آن زن بیاخلاق و بیشرافت به یک طلبه در درمانگاه قرآن و عترت قم و جنجال رسانهای رسانههای مزدور خارجی و سلبریتی های داخلی و بخصوص کانالهای برخی #آخوند_سلبریتیها، #مداح_سلبریتیها و اظهارات برخی از #دولت_زنان دولت انقلابی نشان از قدرت رسانهای #سوفسطائیان در جمهوری اسلامی دارد که به تخریب بنیانهای اعتقادی و اعتماد عمومی نظر دارند.
سوفسطائیان در هر رنگ و لباس و در هر جایگاه و منصبی جا خوش کردهاند و با خطابه و رسانه، قبل از هر دادگاهی حکم صادر میکند و آبرو میبرند. حتی به اسم انسان دوستی و حمایت از دین و عدالت، #شوکران_سکولاریسم را پیشنهاد میدهد.
سوفسطائیان یا همان دانای کل، #خود_وکیل_پنداران و خودکارشناس پندارانی هستند که در هر ماجرایی سرو کلهشان پیدا میشود و تلقی خود را معیار درستی و صدق میدانند و اصلا به قانون و مقررات اعتقادی ندارند و هیچگاه نظر خود را به کارشناسان و متخصصان و حکم دادگاه صالحه منوط نمیکنند. آنها قضایا را آنچنان ساده و سطحی میکنند که «بله، همه چیز مثل روز روشن است» و با یک توئیت چند کلمهای و یا مطلب به ظاهر تحلیلی، سر و ته قضایا را به هم میآورند و در یک اتاق کوچک در بسته و آن هم در آخرشب، حکم خود را صادر میکنند.
مصیبت سوفسطاییان در جمهوری اسلامی بسیار سنگین و دردناک است افراد به ظاهر موجهی و در عین حال منافقی که در هر رنگ و لباسی و در همهی جریانهای سیاسی و در همه ماجراها، حضور دارند و با خطابه و رسانه تیشه به ریشهی قانون و دینداری و اعتماد عمومی میزنند.
•┈┈••✾••┈┈• #امتداد_حکمت_و_فلسفهhttps://eitaa.com/hekmat121/1663
۱۸:۴۷
قانون کیلویی چند؟
«قانون کیلویی چند؟ گوشت کیلویی ۶۰۰ هزارتومنه؛ برو مغازه بگو قانون، آیا یک کیلو گوشت بهت میدند؟»
این اظهارات یک راننده تاکسی مسن با ظاهری موجه به تاریخ ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ در شهر قم است زمانی که کرایه بیشتر طلب کرد و گفتم قانون مصوب کمتر از این مبلغ است.و آخر هم با داد و بیداد، کرایه بیشتر را گرفت و از ترس آبرو هیچ نگفتم که مبادا فیلمش از شبکههای معاند سر در آورد و بهانهای به دست سوفیستهای فضای مجازی بدهد و وا اسلاما، وا اخلاقا و وا کشورا سر دهند تا ببینندگان و پیگیریکنندگان خود را افزایش دهند.
نتیجه:این یک نمونه از فرهنگ عمومی در جامعه ایران امروز است. میزان بیاعتباری قانون و تعمیق فرهنگ مغالطه و سفسطه در بیناذهنیت عموم جامعه برای توجیه ظلم خود.(نشانههایی از نفوذ #سوفیسم در جامعهی ایرانی)
#سوفسطائیان #مغالطه#بحران_معرفت #از_جا_کندگی_معرفتی
•┈┈••✾••┈┈• #امتداد_حکمت_و_فلسفهhttps://eitaa.com/hekmat121/1664
«قانون کیلویی چند؟ گوشت کیلویی ۶۰۰ هزارتومنه؛ برو مغازه بگو قانون، آیا یک کیلو گوشت بهت میدند؟»
این اظهارات یک راننده تاکسی مسن با ظاهری موجه به تاریخ ۲۰ اسفند ۱۴۰۲ در شهر قم است زمانی که کرایه بیشتر طلب کرد و گفتم قانون مصوب کمتر از این مبلغ است.و آخر هم با داد و بیداد، کرایه بیشتر را گرفت و از ترس آبرو هیچ نگفتم که مبادا فیلمش از شبکههای معاند سر در آورد و بهانهای به دست سوفیستهای فضای مجازی بدهد و وا اسلاما، وا اخلاقا و وا کشورا سر دهند تا ببینندگان و پیگیریکنندگان خود را افزایش دهند.
نتیجه:این یک نمونه از فرهنگ عمومی در جامعه ایران امروز است. میزان بیاعتباری قانون و تعمیق فرهنگ مغالطه و سفسطه در بیناذهنیت عموم جامعه برای توجیه ظلم خود.(نشانههایی از نفوذ #سوفیسم در جامعهی ایرانی)
#سوفسطائیان #مغالطه#بحران_معرفت #از_جا_کندگی_معرفتی
•┈┈••✾••┈┈• #امتداد_حکمت_و_فلسفهhttps://eitaa.com/hekmat121/1664
۱۸:۴۸
همیشه پای فتنهگران ۸۸ در میان است
(در ادامهی یادداشت: سوفیطائیان در جمهوری اسلامی)
از سال ۱۳۸۸ به بعد هر مشکل و اختلافی که در کشور به وجود آمده و به بحران اجتماعی و امنیتی مبدل شده است پای برخی از افراد معدود موثر در فتنه ۸۸ در میان است. همانهایی که عموم مردم خوب کشور را به اشتباه انداختند و موجبات آشوب و بیاعتمادی ملی را در انتخابات دهم ریاست جمهوری فراهم کردند که ضررهای آن هنوز هم باقی است. دست پنهان و آشکار این افراد معدود از همان سال به بعد در بسیاری از حوادث قابل مشاهده است. از زمینهسازی برای تحریم اقتصادی تا آشوبهای خیابانی، از تخریب تصمیمات نظام تا ایجاد بحرانهای امنیتی، از طراحی فتنهی مهسا تا بزرگ کردن ماجرای یک دعوا در درمانگاه قم.
این افراد معدود که برخی از آنها در لباس روحانیت هستند و در عین حال مواجب بگیر موسساتی هستند که بودجه دولتی دارند و از پول همین نظام مدرک دکترا و اعتبار علمی به دست آوردهاند، همصدا با رسانههای آمریکایی - انگلیسی و شبکههای صهیونیستی - بهایی، از هر مشکل اقتصادی و یا دعوای ساده خیابانی سوء استفادهی کامل را میکنند تا انقلاب و نظام، حوزه و جوانان مومن انقلابی را به بدترین نحو ممکن تخریب و اعتماد عمومی و وحدت ملی را تضعیف کنند و در نهایت #شوکران_سکولاریسم را به مردم و نظام تحمیل کنند.
عموم استدلالهای این جریان، مغالطه و سفسطه است. مغالطههایی که برخی محصول مقدمات #دروغ است و برخی ناشی از ترکیب ناصواب از مقدمات درست و یا برآمده از #داستانسرایی و روایت_پردازی ناقص و معیوب از یک حادثه ب اساس تسویل نفس و خیالپردازی است. که ای کاش آثار منطقی و علمی در افشای این مشکلات نوشته شود و آنچه هم نوشته شده است به دست عموم مردم ایران برسد که مطلع بشوند: «خانه از پای بست ویران است»
این جریان بسیار اندک اما پر سر و صدا، در همهی این ماجراها - که وقوع بسیاری از آنها برای یک کشور ۸۰ میلیونی با سلایق مختلف طبیعی و با قانون و ساختارهای موجود قابل مدیریت است - تلاش کرده است تا #سوفسطائیوار با ارائه یک روایت معیوب و ناقص از حوادث، بخشی از بدنهی سنتی حوزه را نیز تحریک کنند و از عواطف مذهبی و دلسوزیهای بیشائبهی آنها هم سوء استفاده کنند. از اینرو، زیاد اتفاق میافتد که استادی از حوزه و یا پژوهشگر دغدغهمند دانشگاهی، غیر دقیق سخنی میگوید که محصول مطالعهی عمیق ایشان در جوانب مختلف ماجرا نیست بلکه معلول القائات این جریان معدود و معلوم الحال است.
بار دیگر در ماجرای مشاجره در #درمانگاه قرآن و عترت، فعالیت گستردهی رسانهای و خطابی و داستانسرایی این جریان عنود و اظهارات تند و تحلیلهای شتابزده و کینهتوزانهی آنها قابل مشاهده و نیازمند مطالعهی جدی و راهبردی است. ای کاش فرصت بود تا یک تحلیل جامعهشناسی از اقدامات رسانهای و جوسازیهای اجتماعی این جریان معدود اما پر سر و صدا انجام میشد تا از نتایج و آثار سوء فعالیتهای رسانهای آنها در جامعه و سلب اعتماد عمومی و عصبانی کردن جوانهای انقلابی پرده برداشته میشد. در این صورت روشن میشد که این جریان در بسیاری از عصبانیتها و پرخاشگریهای موجود در جامعه و حتی تندرویها و افراطها به صورت مستقیم و غیر مستقیم دخیل هستند اما در عین حال دیگران را به خشونت و افراطگری متهم میکنند اما از نقش غیر مستقیم خود در القای خشونت و عصبانیت و تندرویهای اجتماعی و مذهبی هیچ نمی گویند.
خلاصه غفلت از فعالیتهای این جریان و عدم افشای عاقلانه و حکیمانهی تصمیمات و کنشهای آنها، چالشهای بیشتری را در آیندهی نزدیک به وجود خواهند آورد و دستاندازیهای بیشتری برای مردم و کشور به وجود میآورند.
اگر خوب این جریان و سایر جریانهای #سوفسطائیمسلک در جریانات مختلف انقلاب اسلامی شناخته شوند و ااظهارات و شگردها و اقدامات ماجراجویانه، منافقانه و وحدتشکنانهی آنها به کنشگران اجتماعی از همهی طیفهایی مختلف سیاسی و جوانان دلسوز و مؤمن ایرانی که دل در گرو عزت ایران عزیز دارند معرفی شود قطعا این جوانان و کنشگران با احتیاط بیشتری عمل خواهند کرد تا بهانه به دست این آتشبیاران معرکه ندهند و در مشاجرات و اختلافات اجتماعی و سیاسی به #قانون و رأی مراجع ذی صلاح تمکین کنند و به خطابه و رسانهی سوفسطائیان وقعی ننهند. انشاءالله
#سوفسطائیان #شوکران_سکولاریسم #آخوند_سلبریتیها #فتنه_۸۸
•┈┈••✾••┈┈• #امتداد_حکمت_و_فلسفهhttps://eitaa.com/hekmat121/1665
(در ادامهی یادداشت: سوفیطائیان در جمهوری اسلامی)
از سال ۱۳۸۸ به بعد هر مشکل و اختلافی که در کشور به وجود آمده و به بحران اجتماعی و امنیتی مبدل شده است پای برخی از افراد معدود موثر در فتنه ۸۸ در میان است. همانهایی که عموم مردم خوب کشور را به اشتباه انداختند و موجبات آشوب و بیاعتمادی ملی را در انتخابات دهم ریاست جمهوری فراهم کردند که ضررهای آن هنوز هم باقی است. دست پنهان و آشکار این افراد معدود از همان سال به بعد در بسیاری از حوادث قابل مشاهده است. از زمینهسازی برای تحریم اقتصادی تا آشوبهای خیابانی، از تخریب تصمیمات نظام تا ایجاد بحرانهای امنیتی، از طراحی فتنهی مهسا تا بزرگ کردن ماجرای یک دعوا در درمانگاه قم.
این افراد معدود که برخی از آنها در لباس روحانیت هستند و در عین حال مواجب بگیر موسساتی هستند که بودجه دولتی دارند و از پول همین نظام مدرک دکترا و اعتبار علمی به دست آوردهاند، همصدا با رسانههای آمریکایی - انگلیسی و شبکههای صهیونیستی - بهایی، از هر مشکل اقتصادی و یا دعوای ساده خیابانی سوء استفادهی کامل را میکنند تا انقلاب و نظام، حوزه و جوانان مومن انقلابی را به بدترین نحو ممکن تخریب و اعتماد عمومی و وحدت ملی را تضعیف کنند و در نهایت #شوکران_سکولاریسم را به مردم و نظام تحمیل کنند.
عموم استدلالهای این جریان، مغالطه و سفسطه است. مغالطههایی که برخی محصول مقدمات #دروغ است و برخی ناشی از ترکیب ناصواب از مقدمات درست و یا برآمده از #داستانسرایی و روایت_پردازی ناقص و معیوب از یک حادثه ب اساس تسویل نفس و خیالپردازی است. که ای کاش آثار منطقی و علمی در افشای این مشکلات نوشته شود و آنچه هم نوشته شده است به دست عموم مردم ایران برسد که مطلع بشوند: «خانه از پای بست ویران است»
این جریان بسیار اندک اما پر سر و صدا، در همهی این ماجراها - که وقوع بسیاری از آنها برای یک کشور ۸۰ میلیونی با سلایق مختلف طبیعی و با قانون و ساختارهای موجود قابل مدیریت است - تلاش کرده است تا #سوفسطائیوار با ارائه یک روایت معیوب و ناقص از حوادث، بخشی از بدنهی سنتی حوزه را نیز تحریک کنند و از عواطف مذهبی و دلسوزیهای بیشائبهی آنها هم سوء استفاده کنند. از اینرو، زیاد اتفاق میافتد که استادی از حوزه و یا پژوهشگر دغدغهمند دانشگاهی، غیر دقیق سخنی میگوید که محصول مطالعهی عمیق ایشان در جوانب مختلف ماجرا نیست بلکه معلول القائات این جریان معدود و معلوم الحال است.
بار دیگر در ماجرای مشاجره در #درمانگاه قرآن و عترت، فعالیت گستردهی رسانهای و خطابی و داستانسرایی این جریان عنود و اظهارات تند و تحلیلهای شتابزده و کینهتوزانهی آنها قابل مشاهده و نیازمند مطالعهی جدی و راهبردی است. ای کاش فرصت بود تا یک تحلیل جامعهشناسی از اقدامات رسانهای و جوسازیهای اجتماعی این جریان معدود اما پر سر و صدا انجام میشد تا از نتایج و آثار سوء فعالیتهای رسانهای آنها در جامعه و سلب اعتماد عمومی و عصبانی کردن جوانهای انقلابی پرده برداشته میشد. در این صورت روشن میشد که این جریان در بسیاری از عصبانیتها و پرخاشگریهای موجود در جامعه و حتی تندرویها و افراطها به صورت مستقیم و غیر مستقیم دخیل هستند اما در عین حال دیگران را به خشونت و افراطگری متهم میکنند اما از نقش غیر مستقیم خود در القای خشونت و عصبانیت و تندرویهای اجتماعی و مذهبی هیچ نمی گویند.
خلاصه غفلت از فعالیتهای این جریان و عدم افشای عاقلانه و حکیمانهی تصمیمات و کنشهای آنها، چالشهای بیشتری را در آیندهی نزدیک به وجود خواهند آورد و دستاندازیهای بیشتری برای مردم و کشور به وجود میآورند.
اگر خوب این جریان و سایر جریانهای #سوفسطائیمسلک در جریانات مختلف انقلاب اسلامی شناخته شوند و ااظهارات و شگردها و اقدامات ماجراجویانه، منافقانه و وحدتشکنانهی آنها به کنشگران اجتماعی از همهی طیفهایی مختلف سیاسی و جوانان دلسوز و مؤمن ایرانی که دل در گرو عزت ایران عزیز دارند معرفی شود قطعا این جوانان و کنشگران با احتیاط بیشتری عمل خواهند کرد تا بهانه به دست این آتشبیاران معرکه ندهند و در مشاجرات و اختلافات اجتماعی و سیاسی به #قانون و رأی مراجع ذی صلاح تمکین کنند و به خطابه و رسانهی سوفسطائیان وقعی ننهند. انشاءالله
#سوفسطائیان #شوکران_سکولاریسم #آخوند_سلبریتیها #فتنه_۸۸
•┈┈••✾••┈┈• #امتداد_حکمت_و_فلسفهhttps://eitaa.com/hekmat121/1665
۱۸:۴۸