تحولات جهانی به سمت تغییر در نظم جهانی پیش میرود. اتفاقاتی بسیار حساس و خطیر که لااقل دهها سال وضعیت جهان و جایابی قدرتها را مشخص میکند. تبعات «اشتباه کردن در حین تغییر نظم» نسلها ادامه پیدا میکند.
حال تصور کنید اگر تصمیم اشتباه برجام به جای دهه 90 و در موضوع هسته ای در این دهه رخ میداد و فشار افکار عمومی برای تجربه کردن تعامل با غرب غدّار و حیله گر در این برهه اتفاق می افتاد. در این صورت چه پیش می آمد؟!
چه بسا فجایع جنگ جهانی اول و دوم مجددا برای ایران تکرار میشد. تحویل قدرت دفاعی و موشکی و هسته ای و... در این برهه یعنی خودکشی. یعنی سوریه و لیبی و عراق شدن. شاید دیگر ایران یکپارچه ای روی نقشه جغرافیا باقی نمی ماند!
اینجا درایت رهبر معظم انقلاب فهمیده میشود که زمانی را برای "تجربه بزرگ" تعامل با آمریکا و غرب انتخاب کرد که دقیقا پیش از حوادث بزرگ جهانی، همه ابعادش آشکار شود تا در بزنگاه بزرگ تاریخی(پیچ تاریخی) از این تجربه به نحو احسن استفاده شود. بدین ترتیب نسلهای تولدیافته پس از انقلاب، حقانیت فرمایشات امام(ره) و اصول اساسی انقلاب در مواجهه با آمریکا و غرب را به عینه مشاهده کند تا بتواند موضعی درستی اتخاذ کند.
حال اگر ما نتوانیم از این «درایت و عاقبت اندیشی اعجاب آور» رهبر معظم انقلاب استفاده کنیم و کماکان جریان غربگرا بتواند آدرسهای غلطش را بر جامعه دیکته کند، مقصر بزرگ خود ما خواهیم بود. در پیشگاه الهی و تاریخ نمیتوانیم پاسخگوی انتخاب اشتباه خودمان باشیم.آیندگان از ما نمی پذیرند که علیرغم تجربه نزدیک بدعهدی آمریکا و غرب برای خودمان و همسایگانمان، مسیر غلط و نابودی را انتخاب کنیم.
به فرمایش امیرمومنان(ع): إنَّ الشَّقِيَّ مَن حُرِمَ نَفعَ ما اُوتِيَ مِنَ العَقلِ و التَّجرِبَةِ. (نهج البلاغة: الكتاب78) بدبخت كسى است كه از عقل و تجربه خود بهره نگيرد.
@hekmatvahokumat
۱۶:۵۵
پرسش اینجاست که چرا آمریکا استعمار کهنه و عریان در آفریقا را عینا در کشورهای خلیج پیاده نمیکند؟ مگر این کشورها ابزار و اراده ای در برابر آمریکا دارند؟ چرا اجازه میدهد میزانی از رفاه در این کشورها باشد؟ چرا استعمار دو روش مختلف برای این دو جغرافیا به کار برده است؟
برداشت بنده آنست که وجود الگو و اندیشه پویا و زنده مقاومت در منطقه، دلیل اصلی این تفاوت است. اندیشه دینی مقاومت که تبلور قدرتمندی در انقلاب اسلامی یافته است، مانع اصلی برای پیاده سازی الگوی استعمار آفریقایی در کشورهای حاشیه خلیج است.
استعمار غربی اگر همان الگو را در سراسر منطقه مسلمان نشین غرب آسیا پیاده سازی کند جریان مقاومت آنچنان قوت خواهد گرفت که نمیتواند حکومتهای دست نشانده خود را حفظ کند. لذا طرح آنها ایجاد یک «رویای اماراتی» برای مردم منطقه است. ایجاد این تفکر که اگر میخواهی زندگی مرفه و لاکچری ای داشته باشی باید به مانند امارات نوکر حلقه به گوش آمریکا و اسرائیل باشی و الا زندگی مانند غزه و یمن خواهی داشت.
بر اساس این سیاست، نباید هیچ تصویر و علامتی از پیشرفت کشورهای محور مقاومت در رسانه ها و فیلمها منعکس شود بلکه باید تصویر فلاکت باری از آنان در اذهان شکل بگیرد و برعکس باید تصویری رویایی از امارت در اذهان بنشیند.
حاصل این تحلیل آنست که همین مقدار برخورداری دولتهای کوچک حلقه به گوش آمریکا، از صدقه سری وجود مقاومت در منطقه است. این دولتهای ضعیف دائما در مسیر براندازی و ضربه به مقاومت حرکت میکنند و مبالغ بسیاری را هزینه میکنند غافل از آنکه اگر مقاومت در منطقه سقوط کند هیچ دلیلی باقی نمی ماند که امریکا و غرب، الگوی استعماری آفریقا را در این کشورهای ضعیف و وابسته پیاده نکند و اساسا طرح خاورمیانه جدید به دنبال آنست که پس از شکست و تجزیه ایران و محور مقاومت همان استعمار شدیدتر و صریحتر را پیاده کند آنوقت خواهیم دید که امارات و کنگو تفاوت چندانی نخواهند داشت.مواظب باشید از این کشورهای اکواریومی به شما الگوی کارامدی قلابی نفروشند.
@hekmatvahokumat
۹:۴۰
حکمت و حکومت
*چرا آمریکا مدل استعماری آفریقا را در کشورهای حاشیه خلیج فارس پیاده نمی کند؟*
بسیاری از کشورهای آفریقایی منابع بسیار غنی ای دارند که میتوانند با آن منابع در سطح بالایی از رفاه زندگی کنند ولی وضعیت زندگی و رفاه در این گونه کشورها، عموما رقت بار است. اطلاعات ما از کم و کیف استعمار در آن سرزمین بسیار کم است. نماینده جامعه المصطفی در کشور کنگو در یک جلسه دو ساعته نکاتی از استعمار در کنگو میگفت که دل انسان را حقیقتا به درد می آورد. خرید یک هزارم قیمت الماس از کارگران کنگویی توسط تاجران امریکایی، محرومیت اکثر کشور کنگو از راه های جاده ای به گونه ای که بسیاری از آنها از ابتدا تا اخر عمر در همان منطقه زندگی میکنند و امکان سفر ندارند، خوردن یک وعده غذا در روز از یک گیاه خاص، بدوی زندگی کردن بخشهای زیادی از کنگو، حضور بیش از 10 هزار آمریکایی در سفارت آمریکا در کنگو و حضور 3 نفر در سفارت ایران، گسترش فرهنگ ظلم پذیری و... پرسش اینجاست که چرا آمریکا استعمار کهنه و عریان در آفریقا را عینا در کشورهای خلیج پیاده نمیکند؟ مگر این کشورها ابزار و اراده ای در برابر آمریکا دارند؟ چرا اجازه میدهد میزانی از رفاه در این کشورها باشد؟ چرا استعمار دو روش مختلف برای این دو جغرافیا به کار برده است؟ برداشت بنده آنست که وجود الگو و اندیشه پویا و زنده مقاومت در منطقه، دلیل اصلی این تفاوت است. اندیشه دینی مقاومت که تبلور قدرتمندی در انقلاب اسلامی یافته است، مانع اصلی برای پیاده سازی الگوی استعمار آفریقایی در کشورهای حاشیه خلیج است. استعمار غربی اگر همان الگو را در سراسر منطقه مسلمان نشین غرب آسیا پیاده سازی کند جریان مقاومت آنچنان قوت خواهد گرفت که نمیتواند حکومتهای دست نشانده خود را حفظ کند. لذا طرح آنها ایجاد یک «رویای اماراتی» برای مردم منطقه است. ایجاد این تفکر که اگر میخواهی زندگی مرفه و لاکچری ای داشته باشی باید به مانند امارات نوکر حلقه به گوش آمریکا و اسرائیل باشی و الا زندگی مانند غزه و یمن خواهی داشت. بر اساس این سیاست، نباید هیچ تصویر و علامتی از پیشرفت کشورهای محور مقاومت در رسانه ها و فیلمها منعکس شود بلکه باید تصویر فلاکت باری از آنان در اذهان شکل بگیرد و برعکس باید تصویری رویایی از امارت در اذهان بنشیند. حاصل این تحلیل آنست که همین مقدار برخورداری دولتهای کوچک حلقه به گوش آمریکا، از صدقه سری وجود مقاومت در منطقه است. این دولتهای ضعیف دائما در مسیر براندازی و ضربه به مقاومت حرکت میکنند و مبالغ بسیاری را هزینه میکنند غافل از آنکه اگر مقاومت در منطقه سقوط کند هیچ دلیلی باقی نمی ماند که امریکا و غرب، الگوی استعماری آفریقا را در این کشورهای ضعیف و وابسته پیاده نکند و اساسا طرح خاورمیانه جدید به دنبال آنست که پس از شکست و تجزیه ایران و محور مقاومت همان استعمار شدیدتر و صریحتر را پیاده کند آنوقت خواهیم دید که امارات و کنگو تفاوت چندانی نخواهند داشت. مواظب باشید از این کشورهای اکواریومی به شما الگوی کارامدی قلابی نفروشند. @hekmatvahokumat
تعبیر «رویای امارتی» را به تناسب تعبیر «رؤیای آمریکایی»/American dream استفاده کردم. در مورد عملکرد رسانه ای/هالیوودی آمریکا برای رویا فروشی بحثهای زیادی صورت گرفته است. رویایی که بسیاری از مردم جهان و به خصوص نخبگان را به آمریکا سوق میدهد و اهداف استعماری متعددی بر آن استوار می شود. ولی در مورد «رؤیای اماراتی» کمتر کار شده است.
از نظر نگارنده، «رویای اماراتی» هم نسخه ای استعماری است که برساخته رسانه و دستگاه تبلیغاتی غرب اما در یک مقیاس کوچکتر است تا مقاومتها را به واسطه این رویا بشکنند.
اصل جدال حق و باطل در درون انسانها رخ میدهد. باطل برای نیروگیری خود از قوای وهم و خیال انسان بسیار استفاده میکند. اگر عقل بر انسان حاکم شود به سمت حق حرکت میکند و اگر قوای وهم بر انسان مسلط شود، گام در مسیر باطل میگذارد. قوه وهم به شدت متاثر از تصویر است و «تصویرسازی» نقطه قوت، جبهه باطل در زمانه ماست.
از نظر نگارنده، «رویای اماراتی» هم نسخه ای استعماری است که برساخته رسانه و دستگاه تبلیغاتی غرب اما در یک مقیاس کوچکتر است تا مقاومتها را به واسطه این رویا بشکنند.
اصل جدال حق و باطل در درون انسانها رخ میدهد. باطل برای نیروگیری خود از قوای وهم و خیال انسان بسیار استفاده میکند. اگر عقل بر انسان حاکم شود به سمت حق حرکت میکند و اگر قوای وهم بر انسان مسلط شود، گام در مسیر باطل میگذارد. قوه وهم به شدت متاثر از تصویر است و «تصویرسازی» نقطه قوت، جبهه باطل در زمانه ماست.
۱۷:۲۷
حکمت و حکومت
*حکایت کسی که در دعواها فقط جلوی دفاع شما را گرفته است!*
تصور کنید فرد ظالم و زورگویی به شما حمله کند و شروع به ضرب و شتم شما کند. شما قصد دارید از خودتان دفاع کنید ولی شخصی بیاید وسط این دعوا دستهای شما را بگیرد ولی طرف مهاجم را کاری نداشته باشد. به این شخص مداخله گر میگویید: آقاجان! این چه کاری است شما میکنی؟ پاسخ میدهد میخواهم دعوا را فیصله بدهم و جمع کنم! چرا شما با همه دعوا دارید؟! مرد حسابی! تو دعوا را فیصله نداده ای! تو فقط اجازه داده ای مهاجم بیشتر مرا کتک بزند!! این ماجرا حکایت رفتار غربگرایان در برابر تهاجمات پی در پی غرب است. فارغ از نیات آنها، عملکرد ایشان به گونه ای است که رفتار دفاعی ما را حذف یا کُند میکند و از این طریق راه را برای ضربات سنگین تر بعدی باز میکند. ثمره این عملکرد در این ماجرای "مکانیزم ماشه" به خوبی ظاهر شده است. تهدیدات مقامات کشور برای طرف غربی و آژانس جدی گرفته نمی شود. گویا غربیها مطمئنند هر تهدیدی که ما میکنیم با فاصله کوتاهی، به نحو آرام و "ظریفی" فراموش میشود و عملیاتی نخواهد شد! تهدید به قطع روابط با آژانس و خروج از ان پی تی و مواردی از این دست حنایی است که رنگی ندارد. وقتی او تهدید کرد که برجام را پاره میکند و بالاترین مقام کشور در مقام پاسخ به آن تهدید گفت اگر شما پاره کنید ما آتش میزنیم؛ رییس جمهور وقت، به جای تایید «تهدید دفاعی» مقام معظم رهبری، ایشان را با «ادبیات منقلی» به سخره گرفت، این میشود که تهدیدهای ما جدی گرفته نمیشود. شرح این داستان غمبار، مثنوی هفتاد من کاغذ شود. @hekmatvahokumat
تصویب عجیب cft در مجمع تشخیص مصلحت را در شرایط پسا اسنپ بک، برگ دیگری از این مثنوی هفتاد من کاغذ ارزیابی می کنم
اقدامی که دست ما را برای دفاع می بندد و دست دشمن را برای تهاجم باز میکند!
۲۰:۱۳
تسلط کامل بر منابع و منافع منطقه غرب آسیا، مهار چین، روسیه و کره شمالی و تمام هم پیمانان و پیمانهای وابسته به آنان را در پی خواهد داشت.
اظهارات تام باراک نماینده ترامپ در امور لبنان و سوریه مبنی بر اینکه در خاورمیانه کشوری وجود ندارد، رونمایی نتانیاهو از اسرائیل بزرگ و ارسال گسترده سلاحهای غربی و آمریکایی به منطقه از نشانه های این طرح و برنامه است.
در این طرح متهورانه، تمام سلاحهایی که دولتهای عربی وابسته در طول دهه ها خریداری کرده اند به ضرر خودشان استفاده خواهد شد! بعضی از دولتهای عرب منطقه احساس خطر کرده اند ولی اقدامات پیشگیرانه آنها در راستای هم پیمانی با پاکستان و هند و... فایده ای به حال آنان نخواهد داشت. در واقع، آنها زمانی به اشتباه خود پی میبرند که دیگر زمان لازم برای جبران نخواهند داشت.
رهبر معظم انقلاب روش معمولی دارند که پیش از تحولات بزرگ، کدهایی را بیان میکنند از نظر بنده این جملات ایشان ناظر به طرح مذکور است:آمریکاییها نشستهاند دارند نقشهی جهان را روی کاغذ تغییر میدهند!(۱۴۰۳/۱۱/۱۹)[هر ملتی] وقتی دید دشمن سراغ یک ملّت دیگر رفت، خود را با آن ملّت مظلوم شریک بداند، به او کمک کند تا دشمن آنجا موفّق نشود. اگر دشمن آنجا موفّق بشود میآید سراغ این نقطهی بعدی. ما باید کمربند دفاع را، کمربند استقلالطلبی را، [کمربند] عزّت را، از افغانستان تا یمن، از ایران تا غزّه و لبنان، در همهی کشورهای اسلامی و ملّتهای اسلامی محکم ببندیم.(۱۴۰۳/۷/۱۳)
نکته حائز اهمیت در جملات اخیر، مخاطب قرار دادن «ملتها» است. به نظر نمی رسد جریان استعمار غربی اجازه بدهد که دولتهای منطقه به یک اتحاد سیاسی-نظامی دست یابند.
مهمترین مانع آمریکا برای تحقق طرح خود برای کامبک نظم جهانی، محور مقاومت است و در پیام گذشته بحث شد که تنها دلیلی که موجب میشود آمریکا مدل استعماری عریان آفریقا را در خاورمیانه پیاده نکند وجود تفکر پویای مقاومت است. وقتی آمریکا این مانع را از سر بردارد آن شیوه استعماری را در منطقه پیاده خواهد کرد.
@hekmatvahokumat
۱۱:۱۴
به اين دليل كه مسلمين بيشتر به جان يكديگر مى افتند و بيشتر مساعى شان صرف جنگ و دعوا با خودشان و اختلاف داخلى خودشان مى شود و در نتيجه دشمن زيرك استفاده مى كند، آنها مرده هستند.
و نقش همه این افعال در «اماته و احیاء جامعه» یک طرف، نقش ما در تقویت یا تضعیف ولایت در طرف دیگر. ولایت نخ تسبیح جامعه دینی است. آنکس که ولایت و اندیشه ولی را تقویت میکند بیش از همه به کالبد جامعه حیات می دهد.و آنکس که به جایگاه ولی آسیب وارد میکند بیش از همه به کالبد جامعه میرایی و مرگ میدهد.
#اتحاد_مقدس
۴:۳۱
مقام معظم رهبری:«*قطعاً انظار فقهی امام از روز اولی که وارد ایران شدند تا روزی که رحلت کردند تفاوت زیادی پیدا کرده است.*
شما فتاوای ایشان را در مسأله #غنا، مسأله مربوط به #معادن و امثال آن ملاحظه کنید، ما در قضیه معادن به امام مراجعه کردیم، زیرا یک وقتی در مجلس مطرح بود ایشان بر اساس همان به اصطلاح ظواهر فقهی حرفی زدند ولی نظر ایشان در اواخر به کلی چیز دیگری شده بود یعنی فوراً مبانی را با حقایق موجود انطباق دادند و بازشناسی کردند.
در عین حال ایشان تا آخر عمر یکی از متعبدترین فقها بودند. جمود به ظواهر، مبنای فقهی ماست. ما به ظواهر کار داریم. در فقه به قیاس و استحسان و تصورات اعتباری خودمان اعتنا نمیکنیم، به لسان حدیث نگاه میکنیم، معیار و ضابطه آن هم از طریق ظواهر است. ترجیح ظهور، ایشان کاملاً به این معنا پایبند بودند. یعنی هیچ جا نبود که ایشان از این معنا سر باز بزنند.
من به یاد دارم در قضیه #بمباران_شهرهای_عراق مکرر به ایشان مراجعه میکردیم که چه طور میشود؟ عراق مرتب میزند. ایشان گفتند نمیشود. او بزند ما نمیتوانیم بزنیم. مبنایشان آن بود بالأخره قتل است.بعداً (ظاهراً در سال ٦٤)، خدمت ایشان رسیدم برای کار دیگری با ایشان ملاقات داشتم. وقتی میخواستم بیرون بیایم، ایشان گفتند در آن قضیه شهرهای عراق به روایتی برخورد کردم، نه اشکالی ندارد بزنید.
بعداً در بحث جهاد به متون فقهی از جمله جامع المدارک مراجعه کردم، دیدم آن قضیه #حذار است و مورد فتواست. در زمان ما هم آقای #سیداحمد_خوانساری که از فقهای به اصطلاح خیلی متورّع و محتاط بود، بر طبق این حدیث فتوا داده است که اگر کسی گفت حذار و زد، اشکالی ندارد. قبل از آن دنبال مدرک هم نرفته بودم؛ امام گفتند و من هم قبول کردم. پس از مراجعه دیدم روایتی وجود دارد که سند آن خوب و معمول به فقهاست.
لذا ایشان گفتند که به بصره اعلان کنید که ما میخواهیم بزنیم، بعد بزنید. یعنی صد در صد اشکالی ندارد.ایشان بدین گونه تابع آن روش و متدی که در فقاهت معقول است بودند یعنی تعبد به ظواهر و رها کردن آن تصوّرات قبلی و مبانی فکری خود، به خاطر آنچه که به اصطلاح #روش_فقاهت است.درعین حال ایشان این قدر نوآوری در باب مسائل فقهی دارند.»
#فقه_سیاسی#فقه_جهاد#روش_فقاهت
۱۴:۴۷
۱۹:۳۰
حکمت و حکومت
تصویر
به مناسبت ایام سالگرد شهادت سید حسن نصرالله
*شاهکار سید حسن نصرالله*
یکی از شاهکارهای سیدحسن نصرالله از نظر بنده آنست که در دنیایی که میتوان ادعا کرد "دین ناسیونالیسم/ملیت گرایی/میهن پرستی" فراتر از سایر مکاتب و ادیان مشروعیت و مقبولیت دارد، توانسته با صراحت تمام، ولایت فقیهی را با موفقیت سردست بگیرد که ولی و سرپرستش متعلق به ملیت دیگری است.
توضیح مدعا:ملیت گرایی و ناسیونالیسم، در دنیای امروز وجاهتی یافته است که گوی سبقت را از همه مکاتب حتی ادیان ابراهیمی و غیرابراهیمی ربوده است.برای راستی آزمایی این جمله به این پرسش دقت کنید: بشر امروز تا چه میزان به ظلم به «هموطن» خودش عکس العمل و حساسیت دارد نسبت به این که «همکیش» یا «هم نوع» او در نقطه ای دیگر مورد ظلم قرار بگیرد؟کشته شدن «هزاران مسلمان»، «هزاران انسان» فلسطینی به اندازه ی کشته شدن چند ده یا چند صد هموطن توسط دشمن صهیونی ناراحتی و حساسیت ایجاد نمیکند.
در چنین زمانه ای سید حسن نصر الله، خود را تابع محض «ولی فقیه ایرانی» معرفی کرده است و به موفقیت بزرگ اجتماعی دست یافته است!
ضمن اینکه این ولی فقیه متعلق به قوم و ملتی است که سالیان دراز در نگاه عرب زبانان، قوم فارس/عجم رقیب و یا حتی دشمن عرب بوده است.
و ضمن اینکه این ولی فقیه و این دیدگاه توسط تمام دستگاه های عظیم تبلیغاتی، سالیان دراز مورد تخریب و پروپاگاندا بوده است.
عظمت کار سید حسن نصر با مقایسه سایر جبهه های محور مقاومت بهتر فهمیده میشود. در فضای عراق، علی رغم ماهیت شیعی آنها، تلاش میشود کمتر حساسیت «دخالت ایرانی» در عرصه سیاست ایجاد شود.
در جبهه قهرمان یمن و انصارالله، عبدالملک الحوثی با تعبیر "رهبر انقلاب یمن" یاد میشود. در حالیکه سید حسن نصرالله خود را فقط «دبیر کل» حزب الله مینامید و رهبری را متعلق به رهبر معظم انقلاب میدانست.
با وجود موانع متعددی که توضیح آن گذشت، موفقیت سید حسن نصر الله در گفتمان سازی نسبت به «ولایت فقیه» را شبه اعجاز میتوان نامید و چه بسا بالاترین خدمت سید حسن نصر الله هم همین باشد.
@hekmatvahokumat
یکی از شاهکارهای سیدحسن نصرالله از نظر بنده آنست که در دنیایی که میتوان ادعا کرد "دین ناسیونالیسم/ملیت گرایی/میهن پرستی" فراتر از سایر مکاتب و ادیان مشروعیت و مقبولیت دارد، توانسته با صراحت تمام، ولایت فقیهی را با موفقیت سردست بگیرد که ولی و سرپرستش متعلق به ملیت دیگری است.
در چنین زمانه ای سید حسن نصر الله، خود را تابع محض «ولی فقیه ایرانی» معرفی کرده است و به موفقیت بزرگ اجتماعی دست یافته است!
عظمت کار سید حسن نصر با مقایسه سایر جبهه های محور مقاومت بهتر فهمیده میشود. در فضای عراق، علی رغم ماهیت شیعی آنها، تلاش میشود کمتر حساسیت «دخالت ایرانی» در عرصه سیاست ایجاد شود.
در جبهه قهرمان یمن و انصارالله، عبدالملک الحوثی با تعبیر "رهبر انقلاب یمن" یاد میشود. در حالیکه سید حسن نصرالله خود را فقط «دبیر کل» حزب الله مینامید و رهبری را متعلق به رهبر معظم انقلاب میدانست.
با وجود موانع متعددی که توضیح آن گذشت، موفقیت سید حسن نصر الله در گفتمان سازی نسبت به «ولایت فقیه» را شبه اعجاز میتوان نامید و چه بسا بالاترین خدمت سید حسن نصر الله هم همین باشد.
@hekmatvahokumat
۱۹:۳۲
چرا تصمیمات رهبران الهی برای دشمن غیرقابل پیشبینی است؟ قرآن پاسخ میدهد...
#طوفان_الاقصی
۲۱:۱۲
سیاستمداران عبری، عربی و غربی به دنبال آن هستند که با استناد جنایات اسرائیل به شخص و کابینه نتانیاهو طرح صلح ابراهیم و پروژه عادی سازی(تطبیع) را مجددا احیا کنند. اخباری از عربستان سعودی در این راستا شنیده میشود.
جریان صهیونیسم بین الملل غروری دارد که به واسطه تسلط بر جریان رسانه ای میتواند به «مرور زمان» جوشش قلبها را نسبت به جنایات اسرائیل خاموش کرده و با چاشنی تحریف، افکار عمومی دنیا را مدیریت کند. صهیونیستها بارها و بارها این شیوه را تجربه کرده اند که با دو عنصر گذشت زمان و تحریف حقایق میتوانند فشار افکار عمومی را خنثی کنند.
اما آنها نخواهند توانست ماجرای غزه را از ذهنها و قلبها کنار بگذارند. چرا؟به این خاطر که غزه، با اقتدا به جریان عاشورا خود را متصل به «سنت عاشورایی» کرده است. معادلات غزه را فقط با این سنت میتوان تحلیل کرد.
تاریخ عینا در حال تکرار است یزید هم با توطئه فراموشی و تحریف میخواست آتش عاشورا را در ذهنها و قلبها خاموش کند. زینب کبری (س) در پاسخ به این توطئه یزید فرمودند:فَکِد کَیْدک وَاسْعَ سَعْیک و ناصِبْ جُهْدَک فوالله لا تمحُو ذکرناهر چه میتوانی نقشه بکش و تلاش کن و بکوش، به خدا سوگند یاد ما محو شدنی نیست
به این جمله رهبر معظم انقلاب توجه کنید:«این جنایتها در تاریخ خواهد ماند؛ حتّی بعد از آنکه رژیم صهیونیستی زایل شد و نابود شد و به توفیق الهی از روی زمین پاک شد، این جنایتها فراموش نمیشود.»۱۴۰۲/۱۰/۱۹
این جمله مؤید این معناست که وقایع غزه را با «سنت عاشورایی» باید فهم کرد. خائنان منطقه ای بایستی بفهمند که «پروژه فراموشی» نه تنها در زمان حیات رژیم محقق نخواهد شد حتی پس از ازاله این غده سرطانی هم رخ نخواهد داد. رکون به این ظالمان، موجب خواهد شد که با سقوط آن جانیان، وابستگان نیز به ورطه هلاکت سقوط کنند:وَلاَ تَرْكَنُواْ إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِنْ أَوْلِيَاء ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ(هود: ۱۱۳)و به كسانى كه ستم كرده اند متمايل مشويد كه آتش [دوزخ] به شما مى رسد و در برابر خدا براى شما دوستانى نخواهد بود و سرانجام يارى نخواهيد شد (۱۱۳)
۳:۳۵
حضرت حجت(عج) در صحن حضرت معصومه (س) میخواهند سخنرانی کنند ولی جمعیت حاضر گویا آمادگی ندارند! حضرت از سخنرانی صرف نظر میکنند و وارد صحنه نبرد سختی می شوند...
۲۲:۱۱
حکمت و حکومت
خواب قابل تامل درباره غزه از زبان حاج رمضان
طلبه لبنانی (رفیق شهید صفی الدین) خوابی را ۲۷ سال قبل از جنگ غزه دیده بوده که شهید صفی الدین آن خواب را، ۷ ماه قبل از ۷ اکتبر برای حاج رمضان تعریف کرد. حضرت حجت(عج) در صحن حضرت معصومه (س) میخواهند سخنرانی کنند ولی جمعیت حاضر گویا آمادگی ندارند! حضرت از سخنرانی صرف نظر میکنند و وارد صحنه نبرد سختی می شوند...
پ ن: خواب غیرمعصوم حجت نیست ولی بدون کارکرد هم نیست. خواب میتواند بشارت دهنده باشد: الإمام الرضا (عليه السلام): إن رسول الله (صلى الله عليه وآله) كان إذا أصبح قال لأصحابه: هل من مبشرات؟ يعني به الرؤيا(میزان الحکمه، ج2، 144)
تحلیل این همهمه که منجر شده حضرت سخنرانی را ترک کنند و از جمع جدا شوند خیلی مهم است.
دو عامل ذکر شده است: یکی این که با وجود ما چه نیازی به ظهور حضرت بوده؟!دیگر اینکه ما هنوز آمادگی نداشتیم.
از میان این دو عامل، عامل دوم برای ما مهمتر و هشدار دهنده تر است خصوصا با توجه به اینکه حضرت از جمع جدا شده و بلافاصله خود را به معرکه غزه میرساند و میفرماید اصحاب ما اینها هستند(عامل اول بیشتر برای علما و مسئولان هشداردهنده است.)
هشدار اینجاست که ما چقدر برای صحنه هایی به مانند غزه آمادگی داریم؟
دو عامل ذکر شده است: یکی این که با وجود ما چه نیازی به ظهور حضرت بوده؟!دیگر اینکه ما هنوز آمادگی نداشتیم.
از میان این دو عامل، عامل دوم برای ما مهمتر و هشدار دهنده تر است خصوصا با توجه به اینکه حضرت از جمع جدا شده و بلافاصله خود را به معرکه غزه میرساند و میفرماید اصحاب ما اینها هستند(عامل اول بیشتر برای علما و مسئولان هشداردهنده است.)
هشدار اینجاست که ما چقدر برای صحنه هایی به مانند غزه آمادگی داریم؟
۴:۰۱
یکی از آیات قرآن که ظرفیت بسیار بالایی دارد برای دریافت منظر قرآن در مقوله امنیت، آیه 112 سوره نحل است:
﴿وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا قَرْیَهً کَانَتْ آمِنَهً مُطْمَئِنَّهً یَأْتِیهَا رِزْقُهَا رَغَدًا مِنْ کُلِّ مَکَانٍ فَکَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ لِبَاسَ الْجُوعِ وَالْخَوْفِ بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ﴾
شهرپایه بودن امنیت: با انضمام این معرفت قطعی از علوم اجتماعی که «شهر» یک واحد ارگانیک با مؤلفههای زمین، انسان و زمان است، به این نکته در آیه که صفات «آمنه» و «مطمئنه» به «قریه» نسبت داده شده، این نتیجه حاصل میشود که امنیت از منظر قرآن یک ویژگی سیستمی و اجتماعی است، نه صرفاً یک احساس فردی.
تقدم رُتبی امنیت بر رفاه: تحلیل سیاق لفظی و تقدم «آمِنَهً مُطْمَئِنَّهً» بر «یَأْتِیهَا رِزْقُهَا»، این اصل راهبردی را استنتاج میکند که امنیت، زیرساخت و بستر لازم برای توسعه اقتصادی است.
ابعاد دوگانه امنیت: تفکیک مفهومی میان «آمنه» و «مطمئنه»، نشان میدهد که امنیت مطلوب قرآن، صرفاً نبود جنگ نیست، بلکه رسیدن به نقطه اطمینان و ثبات اجتماعی است. «مطمئنه» حد اعلای امنیت مطلوب است. این امنیت، معطوف به «روان جمعی» است نه صرفاً روان فردی.
شبکهای بودن اقتصاد و امنیت: عبارت «مِنْ کُلِّ مَکَانٍ» با انضمام این واقعیت که هیچ شهری در دنیای واقعی خودکفا نیست، نشان میدهد که رفاه و به تبع آن امنیت پایدار یک شهر، در گرو ارتباطات شبکهای، تعاملات سازنده و دیپلماسی اقتصادی با سایر جوامع است.
درونزا بودن تهدید: عبارت کلیدی «بِمَا کَانُوا یَصْنَعُونَ»، منشأ اصلی زوال امنیت را نه لزوماً عوامل بیرونی، بلکه عملکرد، ساختارها و مناسبات درونی خود جامعه معرفی میکند. این نکته، بر نقش حیاتی عدالت اجتماعی و سلامت داخلی در پایداری امنیت ملی تأکید دارد.
مدیریت تهدید: در شرایطی که جامعه مورد تجاوز خارجی قرار میگیرد، امنیت مطلوب تضعیف میشود. این نظریه به معنای تسلیم نیست، بلکه به این معناست که جامعه باید با تمام ابزارهای مشروع برای بازگرداندن آن وضعیت مطلوب تلاش کند.
@hekmatvahokumat
۱۰:۵۷
#حجاب#استاد_امینی_نژاد
۳:۰۱
آیه کریمه می فرماید:«وَيَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا»
خدایی نکرده این طور نباشد که دستور به توبه کردن را متوجه خود نداسته و مثلا یک قشر خاصِّی را مقصّر بدانیم. اگر ما شروع کنیم به سرزنش کردن که؛ " شما ها چنین و چنان کردید، که بلای (مثلا خشکی) آمده است." این سرزنش کردن های بی تاثیر، چه بسا با تنفر و دوگانگی که در جامعه ایجاد میکند، با کینه و کدورت هایی که ایجاد میکند، سبب دوری بیشتر از رحمت الهی شود.
بنابراین همان طور که آیه شریفه بیان میکند؛ «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ» بلاها برای ایجاد تضرع و توبه به سوی خداوند است، همه ما باید توبه و انابه به درگاه الهی کنیم، اگر امام جماعتی هستیم، از اینکه شاید در امام جماعت بودن کامل نبودم، اگر کارمند هستم، از اینکه شاید در انجام کار مردم کوتاهی کرده باشم، اگر کاسب هستم، از اینکه شاید گاهی ناخواسته جنس نامرغوب فروخته ام، اگر اهل علم هستم، از کوتاهی های خود در طلب علم و.... باید همه از کوتاهی و قصورات خود استغفار کنیم، تا ان شاء الله به برکت این توبه جمعی، جامعه و کشور ما مشمول باران رحمت الهی شود.
البته باید دقت داشته باشیم اگر خدای سبحان از فضل خود ما را اجابت کرد، این رحمت الهی در اجابت توبه مومنین، سبب انابه و توبه ی بالاتری برای ما شود، نه اینکه خدایی نکرده فکر کنیم که دیگر کار تمام شده و این لطف را فراموش کنیم.
۱۴:۳۹
بر اساس یک معنا:
*حضرت زهرا (س) فقط اسوه امام زمان (عج) است نه سایر امامان معصوم(ع)!*
*عدم سازش حضرت زهرا با ظلم*حضرت زهرا (س) هیچگونه سازش و مدارا با ظلم نداشتند. به همین جهت، درباره ارتباط وجود مقدس امام زمان(ع) با شخصیت ایشان، مرحوم شیخ طوسی در کتاب «الغیبه» روایتی نقل کرده است که امام زمان(ع) فرمودهاند:«إِنَّ لِي فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةً حَسَنَةً»یعنی: «برای من در دختر رسول خدا، سرمشق و الگوی نیکویی است.»
*نکته ادبی و مفهومی روایت*این تعبیر، تعبیری بسیار شگفتانگیز است. آنان که با ادبیات عرب آشنایی دارند، میدانند ساختار این جمله «افاده حصر» میکند؛ یعنی میرساند که تنها و تنها، حضرت زهرا(س) برای امام زمان الگو هستند؛ نه سایر امامان معصوم(ع)، با اینکه همگی پیشوایان الهی و صاحبان مقام عصمتاند.
*تفاوت شرایط تاریخی امامان*دیگر امامان(ع) در مقاطع مختلف تاریخی، به دلیل فشارها و محدودیتهای سیاسی، مأمور به شیوههایی متفاوت بودند. به همین سبب، برای حفظ جان شیعیان و صیانت از اصل دین، تقیه و سکوت تاکتیکی انجام میدادند. نمونههای روشن:- سکوت اجباری امیرالمؤمنین(ع) طی ۲۵ سال- صلح امام حسن مجتبی(ع) برای حفظ اصل ولایت- ده سال مدارا و عدم قیام امام حسین(ع) در زمان معاویه- تقیه دیگر امامان تا عصر امام عسکری(ع)
تمامی این اقدامات، مشی حکیمانه الهی و برای بقای دین و امامت بوده است.
*ویژگی ممتاز امام زمان (ع)*تنها امامی که در دوران خود هیچگونه تقیهای نخواهد داشت، امام زمان (ع) است؛ زیرا عصر ظهور، آستانه تحقق عدالت مطلق و پایان هرگونه سازش با باطل است. از همین روست که ایشان میفرمایند: «اسوه و الگوی من، مادرم زهراست»؛ زیرا حضرت زهرا (س) نیز هرگز در برابر ظلم کوتاه نیامدند.
*نقش حضرت زهرا در آغاز تاریخ امامت*حضرت زهرا(س) در ابتدای مسیر امامت، تابلوی روشن اسلام را آشکار ساختند و نشان دادند که حقیقت ناب اسلام، هیچگاه با ظلم سازش ندارد. این نمایش آشکار، برای همیشه زمان باقی مانده است.
*استمرار همان مسیر در عصر ظهور*در پایان راه تاریخ امامت، امام زمان(ع) همین تابلو را برافراشته میکنند و با همان حقیقت ناب، جهان را اداره خواهند کرد. در حکومت ایشان، کوچکترین سازش و مداهنه با ظلم وجود نخواهد داشت.
*اطمینان ائمه از تبیین حقیقت اسلام*امامان معصوم(ع) در مقاطع تقیه نیز اطمینان داشتند که حقیقت اسلام به واسطه حضرت زهرا(س) بهصورت کامل معرفی شده است؛ بنابراین کوتاهآمدن و مداراهای مقطعی آنان، موجب گمشدن چهره واقعی دین نخواهد شد. اسلام از ابتدا چنین معرفی شده که با ظلم در تعارض است.
*جمعبندی*به همین دلیل است که امام زمان (ع) میفرمایند: «مادرم تنها الگوی من است»؛ زیرا او معیار و میزان همیشگی عدالت، ولایت و عدم سازش با باطل است و قیام جهانی امام زمان، در ادامه همان مسیر نورانی خواهد بود.
برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام عالی - فاطمیه 1404
تمامی این اقدامات، مشی حکیمانه الهی و برای بقای دین و امامت بوده است.
۱۷:۵۷
رهبرمعظم انقلاب: توصیهی بعدی: از رئیسجمهور محترم و دولت خدمتگزار حمایت کنیم. کارهای خوبی را شروع کردهاند؛ بعضی از *کارهایی را که شهید رئیسی شروع کرده بود و نیمهکاره مانده بود، ادامه دادند*؛ این کارها دارد انجام میگیرد و انشاءالله نتایج این کارها را مردم بعدها خواهند دید.۱۴۰۴/۰۹/۰۶
۱۸:۱۹
جبهه غرب و صهیونیسم به دنبال فعالسازی و تشدید حداکثری تمام شکافها در جامعه ایران و تبدیل آن به «گسست» در رابطه «مردم با مردم» و «مردم با حاکمیت» است. این راهبرد دیرباز است ولی شدت یافته. هر ایرانی ای که برایش امنیت، منافع و مصالح فرد و جامعه مهم است باید در همه وقایع رصدکننده این نوع تهدیدها باشد.
۹:۰۰